فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۵٬۱۴۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
«دیو» نام عمومی و لقب همة موجودات مافوق طبیعی و درعین حال موجودی مستقل و منفرد است و همسان هایی مانند جن در فرهنگ عربی دارد که در روایت های مکتوب و شفاهی، تفاوتی میان آنها گذاشته نمی شود. مفهوم دیو در طول تاریخ با فرازها و فرودهای فراوانی روبه رو بوده است، چنانچه زمانی درمقام خدایان پرستش می شده اند و طی دورانی بس طولانی به مثابه اهریمن و شیطان در آمده اند و تمامی جلوه های زشت و پلید به آن ها نسبت داده شده است. در فارسی میانه، دیو و اهریمن در کنار هم قرار گرفته اند و به تدریج دیو همچون اهریمن تلقی شده است. ازسویی دیگر در بخشی از روایت ها و باورهای مردمیِ بازمانده از دوره های کهن، دیوان همچون مردمان معرفی شده اند و هیچ ویژگی غیرطبیعی میان آن ها و انسان ها دیده نمی شود. در آخرین تحول مفهوم دیو و براساس فرهنگ مردم ایران، دیو موجودی مافوق طبیعی است که با شکل و سیمای ویژه ای تصور می شود و خویشکاری های متعددی دارد. براین اساس، دیوها موجوداتی زیان کار و غیرطبیعی، به رنگ سیاه با دندان های بلند همچون دندان های گراز، لب های کلفت و سیاه و گه گاه با چشمان آبی توصیف شده اند. بدن آن ها از موهای ضخیم پوشیده شده است و چند سر، شاخ، دم و گوش های بزرگ و یک جفت بال دارند و مردم خوار ند. عوامل تغییر و تحول مفهوم دیو در ایران و بررسی سیر دگرگونی های مرتبط با آن از جمله اهداف پژوهش حاضر است. در این پژوهش همسان های دیو و موجوداتی که با ویژگی های منحصربه فرد لقب دیو دارند، معرفی و شناسایی شده اند.
بینامتنیت قرآنی و روایی در شعر دعبل خزاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت (intertextuality) از جمله گرایش های نقد جدید می باشد که به ارتباط و تعامل بین متون می پردازد؛ بر اساس این نظریه، هیچ متنی خودبسنده نیست و آثار ادبی در تعامل با یکدیگر می باشند. بر طبق این نظریه، متون و گویندگان آن ها متأثر از یکدیگر بوده و آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره جسته اند. این نظریه در حوزه ی ادبیات ملل بازتاب و کارکردی غیرقابل انکار دارد؛ چرا که عرصه ی ادبیات، نقطه تلاقی افکار و اندیشه هاست و شاهکارهای ادبی هر ملتی پیوسته مورد تقلید و تأثر گویندگان و سرایندگان هر دوره است.
متون دینی از جمله منابعی است که ادیبان مسلمان از آن بهره ی بسیار برده اند. قرآن کریم شاخص ترین و مهم ترین این متون می باشد که جنبه های ادبی و بلاغی آن در کنار مفاهیم و آموزه های اخلاقی آن موجب شده است تا جایگاه ویژه ای در میان ادیبان مسلمان بیابد. آنان همواره با سرچشمه ی زلال قرآن و مفاهیم والای آن مأنوس بوده اند و مضامین قرآنی را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در آثار خود بازتاب داده اند؛ از جمله ی آنان، شاعر متعهد و برجسته ی شیعی، دعبل خزاعی می باشد که شعر و زندگی خود را وقف دفاع از اهل بیت پیامبر (ص)، گسترش آرمان های تشیع و نشر فرهنگ قرآن و حدیث، با زبان شعر کرد.
روابط بینامتنی قرآن کریم با اشعار دعبل به گونه ای زیبا و هماهنگ صورت پذیرفته است. این شاعر شهیر شیعه از آیات قرآن و احادیث شریف نبوی در اشعارش بهره ی فراوانی برده و ژرفای این تأثیرپذیری لفظی و معنوی در اشعارش کاملاً نمایان است. در واقع شاعر، زبان شعریش را با زبان آراسته ی قرآن و أحادیث زینت داده است. شکل بینامتنی اشعار دعبل با قرآن و أحادیث، از نوع بینامتنی مستقیم یا آشکار و روابط میان آن بیش تر از نوع نفی جزئی (اجترار) و گاه نفی متوازی (امتصاص) می باشد.
این جستار به بررسی شعر دعبل خزاعی از منظر روابط بینامتنی می پردازد و پس از ارزیابی اشعار وی بر اساس اصول و قواعد این نظریه، بر آن است تا تأثیرپذیری وی از آیات و روایات را تبیین کند.
بررسی خویشکاریهای آناهیتا و سپندارمذ در اسطوره و پیوند آن با پیشینه مادرسالاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیش از ورود آریایی ها به نجد ایران، پرستش ایزدبانوی بزرگ نزد بومیان این سرزمین که دارای فرهنگ مادرسالار بودند، امر رایجی بود. آریایی ها پس از سکونت در ایران تحت تأثیر این فرهنگ، ایزدبانوانی را در آیین خود پذیرفتند. با آمدن دین زردشت، این ایزدبانوان از آیین جدید به بیرون رانده شدند، اما به سبب اهمیّت شان دوباره پس از زردشت به آئین مزدیسنا بازگشتند. آناهیتا و سپندارمذ از جمله نامدارترین و مهم ترین این ایزدبانوان هستند. در مقاله حاضر ضمن پرداختن به پیشینه مادرسالاری و چگونگی پیدایش ایزدبانوان در اساطیر ایرانی، خویشکاری های این دو ایزدبانوی نامدار در فرهنگ ایران باستان بررسی شده است
تحلیل جنبه های ادبی تاریخ بیهقی بر اساس نظریّة «والتر بنیامین»
حوزه های تخصصی:
«والتر بنیامین»، فیلسوفی که نامش با «مکتب فرانکفورت» پیوند خورده است، یکی از اندیشمندانی است که برای زبان، ساحتی فراتر از ساحت کارکردی و ارتباطی آن قائل است و در تقابل با تلقّی تقلیل گرایی که زبان را به ابزار ارتباط بیناذهنی کاهش می دهد - به نظریّه پردازی پرداخته است.
به نظر بنیامین، زبان از کنش ارتباطی انسانی فراتر می رود و موقعیتی هستی شناسانه می یابد و اگر زبان را به منش ارتباطی و ابزاری آن تقلیل دهیم، تنها متن های نوشته شده را خواهیم خواند و هرگز قادر به درک «نوشته های بین سطرها» نخواهیم شد. او در تقابل با منش ارتباطی زبان، اصطلاح «منش بیانگری» زبان را به کار گرفت و بر این باور بود که نویسنده با ورود به ساحت بیانگری زبان، یک اثر ادبی خلق می کند. تاریخ بیهقی به عنوان یک اثر هنری ناب، توانش بالایی برای نزدیک شدن به زبانی که از منش ارتباطی زبان گذشته و برای بیان معانی پنهان در پس کلمات، به منش بیانگری زبان رو آورده، دارد. در این مقاله به طرح و بررسی این موضوع پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که بیهقی با توجه به منش بیانگری زبان، اثری ادبی خلق کرده و با استفاده از ابزارهای برجسته سازی در حوزة واژگانی و معنایی زبان و به کارگیری جوهر شعر و نظم در زبان اثرش، توانسته به میزانی از توانش ادبی برسد که بتوان از آن تلقی شعری داشت .
نگاه مولانا به طبیعت در غزلیات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مطالعه در شعر فارسی ملاحظه می شود که شعرا از گذشته تا به امروز در اشعار خود از عناصر طبیعت برای مقاصد متفاوتی همچون توصیف، مدح، ذم، تغزل، و مرثیه استفاده کرده اند. هدف از نگارش این مقاله بررسی نقش طبیعت و عناصر آن و میزان کاربرد صور خیال برساخته از عناصر طبیعی در غزلیات دیوان کبیر است.
نمود طبیعت در غزلیات مولانا چشمگیر است. این حضور هم ازلحاظ تعداد ابیات و هم ازنظر تنوع عناصر طبیعی به کاررفته درخور توجه است. کثرت توجه مولانا به طبیعت، علاوه بر آن که معلول ذوق شاعرانه و مطالعه فراوان اوست، آگاهی مولانا از امکانات لفظی و تأثیربخشی مظاهر طبیعت را به نمایش می گذارد. می توان گفت نگاه غالب در اشعار مولانا، نگاهی برگرفته از فرهنگ اسلامی و قرآن است. او به اکثر عناصر طبیعی از دید تازه ای نگریسته و از آن ها برای بیان مقاصد تعلیمی و عرفانی خود بهره برده است.
جایگاه درفش کاویانی در شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درفش کاویانی همواره در کشاکش جنگهای ایران و انیران، جایگاه بسیار حیاتی و والایی داشت. اهمیّت این درفش تا حدّی بود که گاه ادامة نبرد بدون افراختن آن ممکن نبود و ایرانیان حتّی اگر به دندان هم شده، می کوشیدند تا آن را در جنگ افراخته نگه دارند. از دیگر سو، تورانیان نیز به خوبی با جایگاه خطیر آن آشنا بودند و با دیدن حتّی پاره ای از آن، آشکارا فریاد برمی آورند «که نیروی ایران بدو اندر است» و از این رو در پی آن برمی آمدند که با تصاحب درفش پاره، ایرانیان را کاملاً شکست دهند. به راستی درفش کاویانی چه اهمیّتی داشته که حتّی پاره ای از آن، سرنوشت جنگ را دگرگون می کرده است و ایرانی و انیرانی در تصاحب آن به جان می کوشیدند. در این جُستار، نگارنده ضمن بررسی شواهد مختلف در گسترة اساطیر جهان بدین نتیجه رسیده که تواند بود که درفش کاویانی پیوندی با کاوة آهنگر نداشته است و چیزی فراتر از یک درفش صِرف بود و به عنوان توتِم ایرانیان، با گذشته های بسیار دورتری پیوند دارد که انسان های بَدَوی جان خود را در یک شیء خارجی به ودیعه می گذاشتند و بدیهی بود تا زمانی که آن شیءِ خارجی پا برجا بود، آن انسان ها نیز از مرگ بیمی نداشتند، امّا به محض کوچک ترین آسیب بدان شیءِ خارجی، انسان های جان به ودیعت گذاشته در آن نیز می-پنداشتند که شکست و مرگ آنها محتوم است. از همین رو، پیروزی یا شکست ایرانیان در جنگ، در گِرو افراشتگی یا سرنگونی درفش کاویانی بود.
بازتاب نقد قدرت در اشعار شهاب نیریزی (تحلیل متنی بازمانده از عصر قاجار، از دیدگاه تاریخ گراییِ نوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات بینارشته ای و یاری جستن از نظریّه های مطالعات انتقادی، از رهیافت های کاربردی کردنِ پژوهش های نقّادانة متون ادبی است. «تاریخ گراییِ نوین» (New historicism) یکی از جدیدترین شیوه های تحلیل متن در عرصه مطالعات نقّادانة ادبی است که به «تاریخیّتِ متن و متنیّت تاریخ» باور دارد و به بازسازی ذهنیّت و جهان بینی مستتر در متن و دریافت رابطه این ذهنیّت با ساختار قدرتِ زمانه آن می پردازد. در نوشته حاضر، پس از معرّفی و مروری بر زندگانی سیّد اشرفِ نیریزی، متخلّص به «شهاب»، از دید تاریخگراییِ نوین به مهم ترین ستایه وی، که خطاب به احمدشاه قاجار و در تهنیت بازگشت او از سفر فرنگ سروده شده است، نظری افکنده خواهد شد. «شهاب» از سرایندگان عصر قاجار است که اشعار وی را باید یکی از حلقه های ناشناخته شعر بازگشت در عصر مشروطه دانست. وی شیخ الاسلام نیریزِ فارس از دوره ناصرالدّین شاه تا احمدشاه و صاحب قریحه ای سرشار بود و برخلاف گفته عماد فقیه کرمانی که: «دو مقام است که با هم نشود جمع، عماد
مذهب عاشقی و منصب شیخ اسلامی»
عاشق پیشگی و ذوق شاعری را با شغل شیخ الاسلامی توأمان داشت. در نوشته حاضر، پس از نگاهی به وقایع و اوضاع اجتماعی عصر شهاب و نگاهی به ستایه وی، برمبنای تاریخگراییِ نوین، رابطه ذهنیّت موجود در متن با «قدرتِ» زمانه آن تحلیل خواهد شد. خواهیم دید که از دید اغراض ثانویه جملات، ستایه شهاب بیش از مدحِ شاه قاجار، بیانگر نقد پنهان و گاه آشکارِ «هژمونیِ» دستگاه حاکمه است. تصحیح و تحلیل سروده های شهاب برای دستیابی به تصویر و شناختی هر چه دقیق تر از زنجیره شعرِ بازگشت و ادبیّات عصر مشروطه، چه از منظر فُرم و تتبّع آثار پیشینیان، چه از لحاظ معنا و اندیشه-های نهفته در متن حائز؛ زیرا است.
هفتکاخ کاووس و نردبان آیین مِهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عناصر سپهری در اندیشه اقوام ایرانی، جایگاهی ویژه داشته اند و این عناصر در آیین های پیشین ایرانی از جمله آیین مهر، مقدّس شمرده می شده اند. مهری دینان بر آن بوده اند که ارواح از جایگاه آسمانی به زمین فرود آمده اند و در کالبدها جای گرفته اند. این ارواح برای پاک شدن و بازگشتن به آسمان باید از هفت مرحله بگذرند. در اسرار مهری از نردبان آیینی هفت پله ای یاد شده است که نماد طبقات آسمان است و راه های رسیدن به جایگاه برتر را نشان می دهد. در شاهنامه آمده است که کاووس در البرزکوه هفت خانه از زر، سیم، آبگینه و سنگ خارا می سازد و در این جستار نشان داده شده است که این هفت کاخ، یادآور نردبان آیینی مهری دینان است و به گونه ای ریشه در اعتقادات یزدان شناسی و ادامه جوهره زندگی در جهانی دیگر دارد.
حافظ و مقوله جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از گذشته تا کنون، شناختِ حافظ، دغدغه بسیاری از محقّقان زبان و ادب فارسی بوده است و در این میان بحثِ جبر و اختیار جایگاهی ویژه داشته و دارد. چنانکه بسیاری، حافظ را جبری انگاشته اند و اندکی بر اختیارمداری او پای فشرده اند و تعدادی هم او را ابن الوقت دانسته و در واقع به جمعِ میان جبر و اختیار معتقد گشته اند و جالب اینجاست که همه این صاحب نظران جهت اثبات مدّعای خویش به ابیاتی از حافظ تمسّک جسته اند؛ اما حقیقت چیست؟ و آیا اصلاً راهی برای رسیدن به نظری قطعی در این زمینه وجود دارد یا خیر؟ در این نوشتار کوشیده ایم تا بدین سؤال پاسخی درخور دهیم و معیّن سازیم که مبنایِ حافظ در این بحث، لاجبرَ و لاتفویضَ بَل امرٌ بینَ الامرَین است و نه چیزی دیگر. امّید که در نظر افتد و راهگشا باشد.
بررسی ترجمه های حیات الحیوان و کتب بیطاری در ایران از آغاز تا روزگار قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ دامپزشکی و بیطاری در ایران قدمتی دیرینه دارد. تدوین کتاب های جانورشناسی پس از اسلام به همراه ترجمه آثار ارسطو درین باب نظیر اجزاء الحیوان و طباع الحیوان و همزمان با بهره وری از آیات و روایاتی از پیامبراکرم (ص) و اهل بیت(ع) که در آن به رابطه انسان با جانوران و احکام و آداب صید و ذبح می پردازد، راهی دراز دامنه طی کرده است تا آنجا که تعداد نسخ دامپزشکی و جانورشناسی موجود را سیصد نسخه ذکر کرده اند. درین میان حیات الحیوان دمیری جایگاهی ممتاز دارد و پس از آن چندین ترجمه به فارسی و ترکی؛ از جمله ترجمه محمد بن سلیمان، عبدالرحمن بن ابراهیم و حکیم شاه قزوینی از کتاب صورت گرفته که بعض آنها تا کنون ناشناخته باقی مانده، هنوز تصحیح کاملی از هیچ یک ازین ترجمه ها صورت نگرفته است. تحقیق حاضر به ذیل ها، مختصرها و ترجمه های حیات الحیوان دمیری به زبان های مختلف به طور کلّی و بویژه به فارسی، نگاهی انداخته است.
نگاه قرآن مدارانه مولوی در معنوی سازی هیجان غم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که دستمایه های عرفانی برآمده از آموزه های قرآن کریم زمینة مناسبی برای مطالعات و تحقیقات نظری و بالینی روانشناسی را فراهم آورده است بدین جهت لازم است که در آثار عرفان اسلامی همچون مثنوی مولوی از این زاویه مطالعات جدید داشت که از جمله این موضوعات کار کرد هیجانی غم در روان انسان است که مولوی در مثنوی ضمن تبیین انواع هیجانات درونی انسان موضوع غم را با نگاه تحلیلی و با پیشتوانه معرفتی که از قرآن کریم دارد دقیق وارسی می کند و در مواردی به جای حذف غم به تبع قرآن کریم رویکرد معنوی سازی آن را دنبال می کند و در این جهت ملاک ها و اصولی را مطرح می کند که هیجان غم نه تنها مُخِلّ حرکت کمالی انسان نباشد بلکه تبدیل به عاملی پرشور در قرب به خداوند گردد. در این واکاوی های جزء جزء مولوی، در عوامل غم و طرح راهکارهای قاعده مند، اطلاعات ذی قیمتی در حوزة «معرفت نفس» است که نباید از مطالعات روانشناسی دست یابی به چنین نتایجی را انتظار داشت. مولوی در مثنوی برای معنوی سازی فرآیند هیجانِ غم، شیوه های «مهار»، «تعدیل»، «تنظیم» و «تبدیل» غم را مطرح می کند و مبنایِ همة این شیوه ها را مطابق تعالیم قرآن کریم بر معرفت از «بُعد معنوی خود» استوار می کند.
بررسی مفهومی و ساختاری آیات قرآن در نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش آیات قرآن کریم در عمده متون قویم قدیم برجسته است. در این میان تأثیرپذیری کتاب نفثه المصدور از آثاربرجسته نثر مصنوع، اثر گرانسنگ شهاب الدین محمد زیدری نسوی از این کتاب آسمانی با بهره گیری از انواع شیوه های متداول از اقتباس و استشهاد، تلمیح، تأویل، ترجمه، نقل به معنا و... چشمگیر است، بطوری که این تأثیر در حدود یکصد و سی آیه در این کتاب رخ نموده است.
زمینه اصلی بحث در این مقاله تمرکز برکاربرد مفهومی و ساختاری آیات در این کتاب و گونه های ده گانه بکارگیری آنها بنا بر ذائقه نویسنده است که از اشراف عمیق وی و منشیان پر مایه دوران پر التهاب مغول و تاتار حکایت دارد.
بررسی آیین های اساطیری «داوری ایزدی» در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بشر اولیه با خدای خود ارتباطی نزدیک داشت و وی را از طبیعت می شمرد؛ بنابراین در محاکمی که عقل را در آن راهی نبود، با بینشی اساطیری، عوامل طبیعی را داوران آزمونی قرار می داد و این داوری را شمولی از داوری خدایان می دانست. در ایران باستان، به مثابه یکی از کهن ترین تمدن های جهان، این داوری ها همچون دیگر تمدن ها متداول بود. آن چنان که در محاکم پیچیده این سرزمین، این گونه داوری ها معمولاً به مدد قدرت تمییزبخشی آتش، فلز گداخته و آب آمیخته به گوگرد و زرنیخ صورت می پذیرفت. آگاهی از پیشینه این باورها در ایران باستان و بررسی دلایل به کارگیری عناصری چون آب، آتش و گوگرد، می تواند در شناخت اندیشه اقوام این سرزمین مؤثر باشد؛ لذا مقاله پیش رو مضامین فوق را هدف تحقیق قرار می دهد و می کوشد تا حقیقت اساطیری این آزمون ها را تبیین کند؛ حقیقتی که در ستایش برقراری راستی و عدالت به گونه ای سازمان یافته و اندیشمندانه، بروز می یافت تا ضمن دستیابی به آنچه می بایست، ارزشمندی عناصر طبیعی را نزد آنان خدشه دار نسازد.
چیدمان فرهنگ: روانشناسی رنگ در روایت وامق و عذرا (بررسی و تحلیل روانشناسی رنگ در چهار روایت وامق و عذرای حسینی، جوشقانی و ظهیر کرمانی)
حوزه های تخصصی:
روایت های کهن که سال های سال در میان مردم سینه به سینه نقل شده و به هویت ملی و جمعی هر کشور معنا و مفهوم بخشیده، منبع عظیم و برجسته ای برای تحلیل و بررسی ویژگی های قومی، مذهبی و ملی آن به حساب می آید که این ویژگی ها در بسیاری از مواقع دربردارنده نکات ظریف و منحصربه فردی است که می توان آن ها را فقط در عادات و ویژگی های همان مردم یافت. و تنها رویکردی که می تواند ما را در بررسی و تحلیل اینگونه ویژگی ها که با ناخودآگاه هر فرد عجین شده کمک و یاری رساند تحلیل روانکاوانه، به ویژه با استفاده از آنچه که یونگ ناخودآگاه جمعی می نامد، است. به اعتقاد یونگ یک نشانه و یک سمبل (آرکی تایپ) وجود دارد. در نشانه معانی معین و آشکار هستند درحالی که در سمبل ها معانی غیر آشکار و پنهانند. که زمینه را برای بررسی رنگ نیز به عنوان یکی از این سمبل ها برای ما فراهم می کند. ما قصد داریم با توجه به موضوع این مقاله و نگاهی یونگی به بررسی رنگ در سه روایت مهم از وامق عذرا به عنوان یکی از مهمترین منابع فرهنگی کشورمان پرداخته و در ادامه با استفاده از دیدگاه لوشر به عنوان یکی از مهمترین چهره های روان شناسی رنگ این تحلیل را تکمیل کنیم.
بازتاب لطافتها و ظرافتهای زبانی وادبی قرآن درترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر زبان داری ویژگی ها، ظرافت ها و لطافت هایی است که مختص همان زبان می باشد و چه بسا در حین ترجمه این لطافت ها و ظرافت ها ناپدید شود؛ اما به نظر می رسد در عین حال هر زبان دارای ابزارها و وسایلی است که می تواند بسیاری از لطافت ها و ظرایف زبان مبدأ را منعکس کند.
این امر یعنی انتقال ظرافت ها و لطافت های یک متن از زبان مبدأ به زبان مقصد درباره ی قرآن ضرورت و اهمیت صد چندان و بلکه بی نهایت می یابد؛ زیرا قرآن کلام خداوند و نقشه ی راه است برای انسان در همه ی عصرها و دوره ها که همین ویژگی قرآن را بر هر متن بشری برتری داده و ترجمه ی آن را نیز حساس و دشوار ساخته است. این متن مقدس دارای بیانی زیبا است که بسیار هنرمندانه و حکیمانه ساخته و پرداخته شده است و ظرافت ها و لطافت های ادبی و زبانی به کار رفته در آن در راستای معانی رفیع آن می باشد.
بررسی تطبیقی مضمون شخصیت در آثار بهمن فرمان آرا و رمان نو فرانسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه ادبیات و هنر همواره، به عنوان یکی از موضوعات مورد توجه ادبیات تطبیقی، مد نظر بوده است، خصوصاً که ادبیات تطبیقی از سال های 1970 میلادی با نظریات هنری رماک شکل جدیدی از مطالعات را با تکیه بر پژوهش های بینارشته ای به نمایش گذاشته است. سینما و ادبیات ــ به عنوان روش های متفاوت بیان ــ هر دو سعی در ترسیم هنرمندانه عوامل تشکیل دهنده روایت، نظیر شخصیت، مکان، زمان و دیدگاه، به وسیله رسانه های متفاوت کلمه و تصویر دارند. در این میان تأثیر این دو هنر در یکدیگر باعث ایجاد تغییراتی در این ساختارها گردیده و شکل جدیدی از نوشتار را که هم زمان از ویژگی های رمان و فیلم بهره مند گردیده را پدید آورده است. این مقاله با بررسی مضمون شخصیت داستانی در آثار سینمایی بهمن فرمان آرا و چند رمان نوِ فرانسوی و ایرانی سعی در نشان دادن چگونگی نمایش این مضمون ثابت به واسطه دو رسانه متفاوت و درنهایت امکان صرف نظر کردن از مرزبندی میان نوع نوشتار رمانی و فیلم نامه ای در مباحث مشترکی چون مضمون شخصیت داستانی را دارد.