فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۲۱ تا ۵٬۰۴۰ مورد از کل ۵٬۱۴۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
هر چند انتظار ما از روایت این است که از نوع متعاقب، یعنی روایت رخدادی بعد از وقوع باشد، اما بررسی سازه های روایتی برخی داستان ها با تکیه بر نظریه فواصل روایتی شلومیث ریمون کنان، ثابت می کند که همیشه، وضع به این منوال نیست. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی– تحلیلی و با تکیه بر نظریه مذکور، داستان های قرآنی را مورد بررسی قرار داده است. نتایج، نشان از وجود تشابهات و اختلافات معناداری، در شیوه روایتگری داستان های قرآنی با نظریه ریمون کنان دارد. برخلاف این نظریه، نکته قابل توجّه در داستان هایی که به شیوه مقدّم، روایت شده اند این است که اغلب این رخدادها با افعال ماضی بیان شده که نشان از قطعیت آن ها دارد و در زمینه نشانه های مستقیم مبتنی بر فاصله روایت مابعد، نکته حائز اهمیت این است که گرچه زمان زیادی از وقوع برخی داستان ها گذشته، ولی با زبانی هنری روایت شده اند. در نشانه های غیرمستقیم نیز دو شباهت عمده میان روایتگری داستان های قرآنی با نظریه مذکور وجود دارد: یکی اینکه گاهی راوی، کم یا زیاد، از رخدادها فاصله می گیرد امّا به هنگام ضرورت در بطن داستان وارد می شود؛ مانند داستان حضرت یوسف(ع) و حضرت موسی(ع). نکته دیگر اینکه در روایت برخی رویدادهای گذشته، از افعال مضارع استفاده شده و قصد راوی از کم نمودن فاصله روایت جاودانه کردن آنها و ایجاد حس در زمان بودن، برای مخاطب است.
تحلیل شخصیّت «کلو» در رمان «سووشون» بر اساس نظریّه کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی شخصیّت کلو در داستان سووشون مسئله اصلی این مقاله است که به سبب دوری از خانواده روستایی و محیط دلخواهش دچار اضطراب و پرخاشگری شده و در برابر یوسف و خانواده اش، مکانیسم های دفاعی روانی را به کار می برد که منطبق با نظریّه کارن هورنای است. هدف از این تحقیق، آن است که تاثیر دوران کودکی و محیط رشد و تعلیم و تربیت را در شکل گیری شخصیّت آینده کودک نشان دهد. کودکی که به خاطر احساس ناامنی و نبودِ محبّت واقعی احساس درماندگی کند، راهی جز انتخاب مخالفت و ستیز ندارد. روش مقاله برای رسیدن به اهداف و نتایج مشخص به شیوه توصیفی- تحلیلی بوده و استفاده از روش کتابخانه ای و گردآوری مطالب را در پیش گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که وقتی کودک در دوران رشد از امنیّت روانی بی بهره باشد، دچار اضطراب های فراوانی می گردد که زمینه روان رنجوری را فراهم آورده و باعث استحاله شخصیّتی نیز می گردد؛ و سرانجام یک از تیپ های شخصیّتی مورد نظرِ کارن هورنای در او آشکار می شود.
بررسی تطبیقی استعاره مفهومی «ترس» در آثار افغانی و ایشی گورو با تکیه بر دیدگاه لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترس از عواطفی است که بشر در طول تاریخ همواره تجربه کرده است استعاره مفهومی یکی از راه هایی است که می توان تفاوت و شباهت فرهنگ ها را در اظهار و چگونگی آن به دست آورد. در اینجا به بررسی و مقایسه این استعاره در آثار علی محمد افغانی و ایشی گورو به روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است و داده های تحقیق بر پایه رویکرد معناشناسی شناختی در چهارچوب دیدگاه-های نظری لیکاف و جانسون با تعداد 57 مورد در آثار دو نویسنده (29 مورد در آثار افغانی و 28 مورد در آثار ایشی گورو) استخراج شد و تفاوت و تشابه آنها در حوزه های مبدأ، اسم نگاشت و انواع استعاره بررسی گشت. نتایج حاصله شباهت میان آنها است و تفاوت کمتر است، شباهت در مبدأهای جانداربنیاد، رنگ بیناد، دشمن انگاری، دریا، رکود و بی حرکتی، سرما، مرگ و ماده و در مبدأهای آتش، بیماری، سلاح، قمار و دشمن در آثار افغانی است ولی در آثار ایشی گورو نبود، در عوض مبدأ گیاه در آثار ایشی گورو آمده و افغانی ندارد که بر اساس مبدأها، در اسم نگاشت نیز متفاوت هستند. شباهت اصلی در کاربرد انواع استعاره است که با تفاوت یک درصد، وجود شباهت را تأیید کرده است. استعاره هستی شناختی در آثار افغانی با تعداد 15 مورد و درصد 31 /26 و در آثار ایشی گورو با تعداد 14 مورد و درصد 56/24 آمده است، در استعاره ساختاری، اسم نگاشت های هر دو با تعداد مساوی 14 مورد با درصد 56/24 آمده است. این تفاوت اندک موًید تأثیر فرهنگ و محیط در ساخت استعاره های «ترس» است.
کارکرد نقش های زبانی در تبیین مفاهیم تربیتی - اجتماعی سوره حجرات، با تکیه بر الگوی ارتباطی رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خطوط کلی سوره حجرات، ترسیم گر فرایندی دقیق و منسجم در نهادینه کردن ارزش های اخلاقی و تربیتی است که جهت دستیابی بشر به تعالی و کمال تبیین شده است. این سوره که به عنوان اخلاقی ترین سوره قرآن کریم شناخته می شود، از الگوهای متنوع ارتباطی در القای پیام مورد نظر به مخاطب بهره برده است که در این جستار، با رویکردی بر نظریه ارتباطی رومن یاکوبسن، به تبیین جلوه هایی از اعجاز بیانی قرآن کریم در تجسّم مفاهیم تربیتی و اجتماعی پرداخته می شود. پژوهش حاضر ضمن تحلیل نقش های زبانی و عناصر ارتباطی، بر اساس الگوی ارتباط کلامی یاکوبسن، به بازکاوی کارکردهای متفاوت این نقش ها در سوره حجرات پرداخته است. میزان تأثیر نقش های زبانی بر مخاطبان و بسامد هر کدام از آنها، شناسایی جلوه های متنوع ارتباطی بر اساس مفهوم آیات این سوره، از اهداف این پژوهش است. نتایج تحقیق نشان می دهد نقش های زبانی، ابزاری کارآمد برای درک پیام آیات قرآنی و شیوه ای مناسب در طرح ریزی الگوهای ارتباطی، برای تأثیرگذاری هر چه بیشتر بر مخاطبان به شمار می رود. بیشترین بسامد نقش های زبانی در سوره حجرات، بر اساس الگوی ارتباطی یاکوبسن، مربوط به نقش «عاطفی» در 13 آیه و کمترین بسامد نیز در نقش «همدلی» در 3 آیه است. همچنین نمی توان نقش «ترغیبی» آیات این سوره را نادیده انگاشت؛ چرا که خداوند به عنوان فرستنده پیام، با استفاده از افعال متعدد امر و نهی، مفاهیم متعدد تربیتی و اجتماعی را برای مخاطبان تبیین نموده است.
تحلیل شناختی افعال حرکتی اجرام آسمانی در قرآن کریم بر اساس نظریه تالمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم شناختی دانشی است که به پژوهش درباره ذهن می پردازد. محققان علوم شناختی، تبیین کارکردهای شناختی و فرآیندهای پنهان ذهن را تنها از روشهای غیر مستقیمی مانند مطالعه زبان ممکن می دانند. از این رو زبان شناسی شناختی از جایگاه ویژه ای در علوم شناختی برخوردار است. در این رویکردِ معنابنیاد، یکی از کانونی ترین محورهای مطالعه، افعال حرکتی است. حرکت یک پدیده مهم و مؤثر در مفهوم سازی است که به واسطه فعل به عنوان یک گزاره پویا در جمله نمود پیدا می کند. این نوشتار که به روش توصیفی- تحلیلی گردآوری شده، و با بررسی جامعه آماری افعال حرکتی خودشامل و جنبشی در مورد اجرام آسمانی در قرآن کریم و نحوه مفهوم سازی رویدادها در آیات قرآن را با تکیه بر اصول معناشناسی شناختی مورد بررسی قرار می دهد. طبق بررسی های انجام گرفته، در قرآن کریم افعال حرکتی اجرام آسمانی، به منظور مفهوم سازی امور انتزاعی مثل حرکت اجرام آسمانی، نحوه حرکت، چگونگی وقوع آن ها و... استفاده شده و انواع مفاهیم معنایی حرکت اجرام آسمانی در افعال قرآن بازنمایی شده است. نیمی از افعال به کار رفته در مورد این اجرام جنبشی و نیمی دیگر خودشامل هستند. افعال خودشامل مسیر حرکتی دایره وار اجرام را به ظرافت به تصویر کشیده اند که در کهکشان چگونه حرکت می کنند و از کجا حرکت خود را آغاز کرده و به جای خود برمی گردند. افعال جنبشی نیز به حرکت و رفت و آمد این اجرام دلالت می کنند که به جز زمانی که بر حوادث قیامت تأکید دارد، بازهم تأکیدی برای حرکت دایره ای و چرخشی بودن اجرام آسمانی است.
مطالعه تطبیقی اساطیر ترکیبی پیکرگردانی در نمایشنامه های بهرام بیضایی بر مبنای نظریه بیش متنیت ژراژ ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله خوانش بیش متنی اساطیر ترکیبی پیکرگردانی در نمایشنامه های بهرام بیضایی بر پایه نظریه ژرار ژنت است. بیش متنیت یکی از اقسام ترامتنیتِ ژنت، درباره ارتباطِ میان دو متن است. این نظریه بیشتر به برگرفتگی و تأثیر متن پیشین بر متن پسین می پردازد و شامل دو نوع اساسی، همانگونگی و تراگونگی ست. اساطیر ترکیبی پیکرگردانی از مهمترین عوامل اعجاب آفرین در ادبیات به شمار می آیند. در فرآیند پیکرگردانی، موجودات از صورتی به صورت دیگر بدل می گردند و در حالت ترکیبی به صورت مخلوقاتی مرکب از انسان، حیوان و... ظاهر می شوند. ادبیات خاستگاه حضور اساطیر است و بر یکدیگر تأثیرات دوسویه دارند، این رابطه بزنگاهی ست که می توان از منظر بیش متنی به آن پرداخت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که این موجودات در هجده نمایشنامه بیضایی وجود دارند و حضور آنها وامدار ادبیات اسطوره ای، افسانه های عامیانه و منظومه های پهلوانی است. بیضایی در فرآیند تبدیل روایات اساطیری (پیش متن) به نمایشنامه (بیش متن) به مضمون اصلی وفادار بوده و در اغلب موقعیت های نمایشی از آن ها به طور مستقیم بهره برده است. روش پژوهشی این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و بر پایه تحلیل محتوای کیفی، ویژگی های اساطیر ترکیبی پیکرگردانی در نمایشنامه های بیضایی کشف شده و با استناد به نظریه بیش متنیت، میزان تأثیرپذیری آن ها از ادبیات کهن بررسی گردیده است.
خوانش انتقادی مجموعه شعر «طفلی به نام شادی» شفیعی کدکنی با رویکرد هرمنوتیک میان فرهنگیِ مال، کیمرله و ویمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیایی که تعامل و مواجهه با دیگری و بیگانه و هم زیستی با وی، حقیقتی انکارناپذیر محسوب می گردد، ارائه راهکاری برای اجرای بی خطرترین و مسالمت آمیزترین شیوه های تعامل و هم زیستی منظور نظر تمامی اندیشمندان میان فرهنگی با رویکردهای گوناگونشان محسوب می شود. به باور اندیشمندان میان فرهنگی، این شیوه ها از مسیرِ چگونگی فهمِ- خود- از- دیگری- می گذرد. اهمیتِ شیوه های تعامل، گفت وگو و درک دیگری، گفتمان میان فرهنگی را به شیوه ای مبسوط، به مسأله فهم از دیدگاه هرمنوتیکِ میان فرهنگی متمرکز کرده است. بازتاب رفتارهای هر فرهنگ نسبت به فرهنگ های بیگانه، معیاری برای تحلیل جهان بینی فرهنگ ها نسبت به یکدیگر است که در زبان، عقاید، آداب و رسوم، قوانین و فرهنگ هر ملت جریان دارد. شعر و هنر را نیز از آن جهت که بازتابی از حقایق جهانند، می توان منبع مناسبی برای بررسیِ نوع فهم حقیقتِ ذاتِ دیگری در یک فرهنگ و تلقیِ-خود- در رویارویی با فرهنگ بیگانه دانست. در این پژوهش با بررسی مجموعه شعر « طفلی به نام شادی» شفیعی کدکنی، نگاه شاعر به دیگری، بیگانه، فهم و درک دیگری و شیوه های تعامل با آن از منظر هرمنوتیک آنالوژیکِ مال، دیالوگ چند سویه ی کیمرله و نیز پولی لوگ ویمر، مورد مداقه قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اهمیت حضور، درک هویت، تعامل و هم سخنیِ با دیگری ضمن پاسداشت هویت خودی در جامعه ای اسلامی و نیز درک تفاوت های میان خود و بیگانه، از درون مایه های برجسته مجموعه شعرِ «طفلی به نام شادی» و هم سو با آرمان های مدّ نظر اندیشمندان هرمنوتیک میان فرهنگی است.
ژرف ساخت لایه آوایی- معنایی در سوره مبارکه لقمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش بی بدیل قرآن کریم در زندگی بشر، سبب شده است تا دانش آواشناسی، در راستای کشف لایه های به هم پیوسته معانی و مضامین نهفته در این کتاب مقدس، به کمک محققان علوم اسلامی بیاید و پژوهش های گسترده ای در زمینه انسجام میان لایه های آوایی و معناشناسی آیات قرآن کریم، صورت پذیرد. در پژوهش حاضر، در راستای نیل به هدف مزبور، به واکاوی انسجام آوایی- معنایی در سوره لقمان پرداخته شد. روش به کار گرفته شده، توصیفی– تحلیلی بوده و از خلال مبانی نظری مطرح و تطبیق آن ها بر آیات مبارکه، برخی نتایج حاصل شد: ارتباط بین جنبه های صوتی و دلالی آیات سوره کاملا مشهود است و اصوات دقیقا در اقتضای معانی آیات به خدمت آمد ه اند. اصوات مجهور با بسامد 71% و متوسط با بسامد 49% بیش ترین سهم را در القای معانی آیات داشته اند و بعد از آن ها اصوات مهموس با بسامد 29%، شدید 27% و سایشی 24% قرار دارند. دلیل غلبه اصوات مجهور و متوسط، ناظر بر معانی و سیاق آیات است؛ زیرا در این سوره درباره موضوعات مهمی چون: عظمت قرآن کریم، خلقت خداوند، رستاخیز عظیم قیامت، توحیدگرایی و ارزش های اخلاقی سخن به میان آمده است که نیاز به کارگیری این اصوات را بیش تر توجیه می کند و در مقابل آن، در مواضعی که نیاز به برانگیختن احساسات لطیف مخاطب است، از اصوات مهموس و سایشی آرامش بخش افزون تری استفاده شده است؛ به گونه ای که تناسب آوایی میان حروف کلمات و معانی آن ها کاملا مشهود است و جایگزین کردن آن ها با واژگان دیگر، غیرممکن است.
تبیین جریان ادبیات مهاجرت در رمانِ روایت محورِ «کور سرخی» اثر «عالیه عطایی»
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
89 - 106
حوزه های تخصصی:
ردپای ادبیات مهاجرت به سالیان بسیار دور بر می گردد، اما ورود مؤلفه های آشکار ادبیات مهاجرت در آثار داستانی پس از جنگ جهانی اول و دوم نمود بیشتری یافت. ادبیات مهاجرت به آثاری اطلاق می شود که راوی تجربه زندگی در فضاهایی متفاوت از فرهنگ و کشور خود را به همراه مشکلات ناشی از آن را بازگو کرده است. جستار حاضر به روش تحلیلی- توصیفی به بازنمایی مؤلفه های ادبیات مهاجرت در رمان «کورسرخی» نوشته« عالیه عطایی» پرداخته است. عطایی افغانستانی تبار است و در آثارش مؤلفه های مهاجرت بسیار پررنگ است. بحران هویت، بی آشیانگی، نوستالژیا، در حاشیه بودن، سیال بودن مکان و زمان و زبان از مؤلفه های شایان ذکر در این اثر است.کور سرخی روایتِ جان و جنگ است، نُه روایتی که به صورت من و ما روایتی بازگو شده است.سعی این پژوهش ابتدا بیان تئوری های مرتبط با مهاجرت و ادبیات مهاجرت است و در ادامه تحلیل و توصیف مؤلفه های ادبیات مهاجرت در اثر مذکور است.
تحلیل روایت «سبزه قبا» بر اساس نظریه «سفر قهرمان» جوزف کمپبل و نظریه سوق دهنده های اریک برن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
237 - 270
حوزه های تخصصی:
روایت «سبزه قبا» یکی از افسانه های عامیانه ی مشهور سنجان است. چگونگی خط سیر قهرمان در سفر اسطوره ای سبزه قبا بر اساس الگوی تک اسطوره ی سفر قهرمان کمپبل و هم چنین شناسایی سوق دهنده ی روانی قهرمان داستان بر اساس نظریه ی T.A ، مسئله ی اصلی این پژوهش است. هدف این پژوهش شناخت کهن الگوی سفر قهرمان در داستان اسطوره ای «سبزه قبا»، مطالعه ی ضمیر ناخودآگاهِ جامعه ی مخاطبان داستان و پی بردن به انگیزه ی روایتی داستان فوق است. این نوشتار با رویکرد اسطوره شناسی و روان شناسی به تحلیل داستان سبزه قبا می پردازد. روش انجام این پژوهش، توصیفیِ تحلیل محتوا و جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تمام مراحل الگوی کمپبل به جز چهار مؤلفه ی آخرِ مرحله ی بازگشت در داستان سبزه قبا وجود دارد. به علاوه این پژوهش گواهِ وجود تعامل بین انگیزه های روانی-اخلاقی و روایی در شکل گیری داستان نمادین سبزه قبا است. هم چنین نتیجه ی این تحقیق نشان می دهد که طی کردن رشد شخصیتی، به عنوان یک کهن الگو در ضمیر ناخودآگاه جمعی در انسان، ارزشی فرامنطقه ای محسوب می شود به علاوه این پژوهش نتیجه می گیرد که نظریه ی سوق دهنده (رانه)های اریک برن در قسمت آزمون ها ی نظریه ی سفر قهرمان کمپبل به خوبی بازتاب یافته است و وجود سوق دهنده های مذکور را در این افسانه ی ایرانی ثابت می کند.
بررسی و تحلیل انسجام واژگانی در سوره سجده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسجام متنی یکی از مهم ترین موضوعات مطرح شده در دستور زبان متن است. این نظریه به بررسی و تحلیل عناصری می پردازد که اجزای تشکیل دهنده متن را به هم مرتبط می سازد. برای اینکه یک متن منسجم باشد به سه عامل واژگانی، دستوری و پیوندی نیازمند است. هر یک از این سه عامل خود به چند زیر مجموعه تقسیم می شوند و وجود آن ها در یک متن، باعث انسجام و پیوند اجزای تشکیل دهنده آن متن خواهد شد. نگارنده در مقاله پیش رو بر آن است تا به روش توصیفی - تحلیلی، انسجام واژگانی را در سوره سجده بررسی کند و میزان انسجام و پیوند میان آیات و اجزای آن را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. نتایج مقاله حاکی از آن است که سوره سجده در حوزه ی واژگانی که شامل تکرار و هم آیی است، از انسجام بالایی برخوردار است. مهم ترین عامل این انسجام به تکرار برمی گردد که با پراکنده شدن در سراسر متن، آیات و اجزای مختلف متن را به هم پیونده زده است. در حوزه هم آیی نیز عنصر تضاد نقش پررنگی در سوره ایفا کرده است؛ امری که در راستای معنا و مضمون اصلی متن یعنی تقابل میان مؤمنان و کافران به کار رفته است.
تحلیل استدلال های زبانی حضرت ابراهیم (ع) در قرآن براساس نظریه استدلال ورزی استفن.ای.تولمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استدلال یکی از کاربردهای زبان است که به منظور تأثیرگذاری بر دیگری و در جهت اقناع مخاطب به کار می روند.اهمیت موضوع استدلال در پژوهش های معاصر به جایگاه آن در بلاغت جدید باز می گردد؛ به گونه ای که این حوزه علمی در دو بعد اصلی بیان و استدلال به عنوان ابزاری در جهت اقناع دیگری متمرکز شده است.استفن ای.تولمین با وارد کردن انتقاد بر منطق ارسطویی آن را از قالب خشک و از پیش تعیین شده بیرون کشیده و به سمت استدلال زبانی سوق داده و جنبه کاربردی به آن بخشیده است.مدل استدلالی تولمین شش بخش دارد که هر استدلال متقن و قانع کننده ای حداقل سه بخش نخستین آن را در بردارد.قرآن با محوریت عقاید و تغییر وضع موجود و پاسخ گویی به گفتمان های شرک و کفر محور در بردارنده گفتمان های استدلالی است.استدلال های حضرت ابراهیم(ع) در مواجهه با کفار و مشرکین در بردارنده بخش های شش گانه مدل تولیمن است.در این مقاله برآنیم با روش توصیفی-تحلیلی، آیاتی که مربوط به استدلال های زبانی ایشان با مخاطبین مختلف است را طبق نظریه تولیمن مورد بررسی قرار دهیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که استدلال های حضرت ابراهیم(ع) در مواجهه با کفار و مشرکین در بردارنده بخش های شش گانه مدل تولیمن است و براهین ایشان از قدرت اقناع مخاطب برخوردار است.
تحلیل نظریه معنا درمانی ویکتورفرانکل در آثار احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف و معنای زندگی، در حال حاضر یکی از دشوارترین و مهم ترین سؤالات انسان است. امروزه پاسخ گفتن به این پرسش و پرداختن به این موضوع بیش از گذشته احساس می شود. ویکتور فرانکل نظریه پردازی است که از رهگذر تجربیات سختی که داشته است به این پرسش پاسخ گفته است. وی در مکتب خویش که «معنا درمانی» نام دارد، کوشیده است تا به انسان یادآور شود که هرکس در زندگی و نهاد خود معنایی را باید کشف کند تا به وسیله آن بتواند از سختی ها بگذرد و از پوچی و یاس در امان بماند. فرانکل معتقد است هدف و معنا باید به گونه ای باشد که حتی سخت ترین لحظه های زندگی هم معنادار باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی مؤلفه های معنا درمانی در شعر دو شاعر معاصر، شاملو و اخوان ثالث و مقایسه دیدگاه این دو شاعر نسبت به معنای زندگی است تا از این راه بتوان به راه کارهایی برای دریافت معنای زندگی ارائه داد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است؛ به این ترتیب که ابتدا سه مؤلفه مهم از این نظریه توضیح داده می شود و سپس در شعر شاملو و اخوان ثالث به بررسی و مقایسه پرداخته شده است. جامعه آماری در این تحقیق مجموعه آثار دو شاعر به طور کامل است. دستاورد این پژوهش بیانگر آن است که شاملو سه مؤلفه عشق، رنج و مرگ را پذیرفته است و از هرکدام معنایی برای ادامه زندگی پیدا کرده است؛ و برخلاف او اخوان ثالث دچار خلأ وجودی است و دائم علیه زندگی خود در طغیان است.
پژوهشی در انواع ادبی منظومه فارغ گیلانی
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴
41 - 68
حوزه های تخصصی:
نوآوری های شعر شیعی در گستره ادبیات فارسی از حیث محتوا و انواع ادبی قابل توجه است تا جایی که در تشخیص گونه ادبی یک اثر در این حوزه، باید اشراف نسبی به تاریخ ادبیات شعر شیعی داشت. پژوهشگران منظومه فارغ گیلانی را در زمره ادبیات حماسی عصر صفوی می دانند در این مجال کوشش شد تا با روش توصیفی تحلیلی ضمن تبیین خطای برخی از پژوهشگران در تشخیص نوع ادبی منظومه ای از فارغ گیلانی به این پرسشها پاسخ دهیم: برای تشخیص نوع ادبی یک اثر چه ملاحظاتی را باید درنظر داشت؟ مبتنی بر این ملاحظات منظومه فارغ گیلانی در ذیل کدام یک از انواع ادبی قرار می گیرد؟ بر اساس نتایج به دست آمده جهت تشخیص نوع ادبی یک اثر باید به این موارد توجه داشت: بررسی هم زمان ساختار و محتوای اثر، متمایز کردن گونه ادبی و وجه ادبی یک اثر، توجه داشتن به تحولات و دگردیسی ژانرها و گونه های ادبی در طول زمان. با در نظر گرفتن این موارد، بعد از پژوهش و بررسی بر روی اثر فارغ گیلانی مشخص گردید که این اثر در امتداد نوع ادبی «ولایت نامه» و البته با وجه حماسی است. ازاین رو منظومه فارغ گیلانی را می توان ولایت نامه ای حماسی نامید که ازنظر ساختار، محتوا و درون مایه با ولایت نامه های قبل از عصر صفوی شباهت دارد.
طبقه بندی و تحلیل لقب گذاری عامّه در تهران دوره قاجار و پهلوی بر مبنای زبان شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۱۰۳-۶۵
حوزه های تخصصی:
در این مقاله القاب استفاده شده در تهران دوره قاجار و پهلوی، از کتاب های طهران قدیم و تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم از جعفر شهری (باف) بررسی و تحلیل شد. هدف این تحلیل بررسی القاب با دیدگاه زبان شناسی اجتماعی بر پایه اصول نظری طرح شده در کتاب درآمدی بر جامعه شناسی زبان از یحیی مدرّسی بود. یافته های پژوهش در چهار بخش زیر آورده می شود: 1. بررسی القاب از منظر کارکرد معنایی: کارکرد معنایی القاب مطابق این پژوهش به این شرح است: توصیفی: در این کارکرد، هدف لقب گذاری توصیف شغل، لوازم شغل؛ خصوصیات ظاهری و جسمی؛ ویژگی های اخلاقی، روحی و شخصیتی؛ ملازمتی؛ مکان و مذهب و نسب خانوادگی دارنده لقب است؛ تکیه کلامی؛ آیینی؛ مناسکی؛ نمایشی، تشبیهی؛ تابو؛ طنز؛ توهینی؛ 2. بررسی القاب از منظر جنسیت: از کلّ القاب پژوهش حاضر، هفده مورد به زنان اختصاص داشت که از نظر معنایی این القاب واجد ویژگی های ظاهری و جسمانی در رده نخست و مواردی چون شغل و دین در رده های بعدی بودند؛ 3. بررسی القاب از منظر تلفّظ: از آنجا که القاب در بستر زبان عامه و غیررسمی رواج دارند، در مقایسه با زبان رسمی تغییراتی در تلفّظ آن ها رخ می دهد که مطابق پژوهش حاضر، این تغییرات عبارت اند از: تبدیل مصوّت بلند «آ» به «او»؛ کوتاه شدگی (اختصار) و حذف؛ 4. بررسی القاب از منظر زبان: مطابق بررسی، از کلّ القاب مورد پژوهش 37 لقب (بیش از یک پنجم) از زبان های غیرفارسی وام گرفته شده اند که به ترتیب تعداد، از عربی، ترکی، فرانسه و یونانی هستند. وام گیری از عربی در نتیجه تعاملات گسترده دینی و سیاسی در ادوار مختلف تاریخی است و وام گیری از زبان ترکی، علاوه بر علل اجتماعی چون مهاجرت، در مواردی به علّت به نمایی کلمات بوده است.
سبک شناسی انتقادی مجموعه داستان آبشوران نوشته علی اشرف درویشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی انتقادی با تحلیل لایه های مختلف متن در پی شناسایی مفاهیم پنهان در زیر سطح زبان و کشف ایدئولوژی حاکم بر آن و شبکه های قدرت در متن است. با توجه به آنکه درویشیان نویسنده ای ایدئولوژی محور و معترض و منتقد به وضع زمانه است، شناخت ایدئولوژی ها و در نتیجه، نابسامانی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روزگار او اهمیّت زیادی دارد. هدف از این پژوهش - که به روش توصیفی، تحلیلی و آماری و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است - آن است که مشخّصه های سبک شناسی انتقادی و ایدئولوژی پنهان و روابط قدرت در مجموعه داستان آبشوران آشکار شود. این جستار، به شیوه لایه ای انجام شده و ابتدا کلان لایه بافت به صورت کلّی مورد بررسی قرار گرفته و سپس دو کلان لایه روایت و متن، با نظر به رویکرد مریم درپر در سبک شناسی انتقادی، تجزیه و تحلیل شده است. بررسی مؤلفه های سبک شناسی انتقادی در مجموعه داستان آبشوران، حکایت از آن دارد که کانونی سازی از نوع بیرونی و درونی و نیز مؤلفه تقابل، از ویژگی های سبکیِ برجسته این مجموعه داستان است و آنچه اهمیّت دارد این است که این مؤلفه های سبکی، ابزاری برای بیان دو مفهوم ایدئولوژی و قدرت هستند. ایدئولوژی مورد نظر نویسنده، شامل «مبارزه با فقر»، «مبارزه با جهل»، «مبارزه با بی عدالتی» و «مبارزه با سنّت» است. همچنین، چنانکه از داستان های درویشیان برمی آید، قدرت در این آثار، مقوله ای زنجیره وار، پیچیده و لایه لایه در تمام سطوح جامعه است.
تحلیل دو نمونه متون روایی ادبیات فارسی در چارچوب نظریه شناختی فضاهای ذهنی و آمیزه مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۹
336 - 361
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های مهم تحلیل متن ادبی، بررسی چگونگی درک و تعبیر آن از سوی خواننده است. نظریه های فضاهای ذهنی (فوکونیه، 1997) و آمیزه مفهومی (فوکونیه و ترنر، 2002) دو نظریه شناختی هستند که می توانند نحوه دریافت خواننده از متن را تحلیل کنند. این پژوهش با هدف آشنایی مخاطب با چگونگی درک معنی، در چارچوب نظریات مذکور و به روش توصیفی– تحلیلی، به بررسی دو روایت پرداخته است: بازگردانی بخشی از داستان کاوه آهنگر در شاهنامه و حکایتی از رساله دلگشای عبید زاکانی. دلیل انتخاب داستانی از شاهنامه، شاخص بودن آن اثر روایی در مجموعه آثار ادب پارسی است و حکایت عبید زاکانی می تواند نماینده ژانر طنز در ادبیات باشد، در حالیکه بیان شاهنامه جد است. این دو اثر می توانند نماینده نوع ادبی زیرمجموعه خود باشند. مطالعه پیش رو بر آن است که فضاهای ذهنی خرد و کلان و نقش فضاسازها در تغییر دریافت های متن را طی فرایند مفهوم سازی تبیین نماید. تحلیل این متون روایی نشان می دهد که چگونه فضاهای اصلی و درونه ای یک روایت تحت تأثیر فضاسازها شکل می گیرند و چگونه نگاشت میان آنها باعث ایجاد فضاهای آمیزه می شود. این تحلیل همچنین دو نوع فضای ذهنی عاطفی و غیرعاطفی را که در قالب آمیزه مفهومی بوجود می آیند، آشکار کرده و مشخص می کند که گاه غلبه فضای ذهنی عاطفی بر غیرعاطفی یا بر عکس، می تواند در ایجاد ژانرهای مختلف روایی موثر باشد.
الگوی عشق در اسطوره-آیین سارای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره-آیین سارای یکی از روایت های مشهور و مشترک در میان مردم آذربایجان (ایران و جمهوری آذربایجان) است. این اسطوره-آیین، روایت عشق دختر و پسری است که در اثر غیبت عاشق و ظلم خانِ روستا به خودکشی معشوق می انجامد. این اسطوره-آیین در ادبیات و هنر مردم این مناطق ریشه دوانده و دارای بار ارزشی بالایی در فرهنگ این منطقه است. نگارندگان در این پژوهش که به شیوه ی توصیفی-تحلیلی انجام شده است، تلاش کرده اند تا الگوی عشق را در این روایت، بررسی نموده و اصلی ترین ویژگی آن را استخراج نمایند. مطابق مطالعات انجام شده، مطابق با نظریه ی رنه ژیرار، قربانی شدن معشوق در نتیجه ی میل به تقلید و به دست آوردن دختری که اغلب مردان روستا خواهان وی هستند، توسط خان روستا و گسترش خشونت در میان افراد روستا در جهت حفظ ناموس روستا که نامزد مرد دیگری است ، اصلی ترین الگو برای این روایت شناخته شده است. در این ماجرا، خودکشی معشوق به عنوان تنها راه حل برون رفت از این مناقشه در جهت حفظ اصالت، وفاداری و آزادگی یک زن و در عین حال، ممانعت از آسیب دیدن سلامت و امنیت روستا توسط خان است. پس از این قربانی شدن، قربانی تبدیل به یک اسطوره شده و از آیین سارای که به واسطه ی ادبیات شفاهی و کتبی، موسیقی، شعر، تئاتر و سینما نمود می یابد، پشتیبانی می کند.
هنجارگریزی مفعول ها در قرآن کریم بر اساس نظریه جان کوهن (بررسی موردی جزءهای یکم تا سوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم بلاغت و نحو در ترجمه و تفسیر دقیق قرآن نقش بسزایی دارد؛ هنجارگریزی به عنوان یکی از یافته های علم بلاغت از این تأثیر مستثنی نیست؛ از این رو برای دسترسی به مدلول دقیق آیات، ناگزیر از بررسی اسلوب هنجارگریزی یا إنزیاح هستیم. گریز از اصول زبان هنجار، دارای اهدافی است که مخاطب را برای دست یابی به مفاهیم و معانی جدید به فکر فرو می برد؛ خاصه اگر این فرآیند در متن قرآن کریم باشد. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته، عوامل هنجارگریز مفعول ها در جزءهای اول تا سوم قرآن کریم بر اساس نظریه جان کوهن از دو وجه ساختاری و معنایی مورد تحلیل قرار گرفته است. هنجارگریزی معنایی شامل صنایع بیانی یعنی استعاره، مجاز، کنایه و تشبیه است و هنجارگریزی ساختاری در تقدیم، تأخیر، حذف، التفات و اطناب صورت می گیرد. نتایج برآمده از پژوهش نشان می دهد که هنجارگریز بودن کلمات و جملات دارای اعراب منصوب، به چه میزانی در زیبایی لفظی و معنایی سه جزء اول قرآن کریم اثرگذار است و از طرفی با بررسی نمونه هایی از آیات در این اجزاء نشان داده شد که با تمرکز بر روی هنجارگریزی چطور می توان به مفاهیم جدیدی از معانی مفعول ها در قرآن کریم دست یافت.
تحلیل و تبیین ساخت های ایستا در زبان عربی بر پایه دستور نقش و ارجاع همراه با شواهدی از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
131 - 164
حوزه های تخصصی:
دستور نقش و ارجاع، نظریه ای ساختی-نقشی است که در آن ساخت نحوی با ساخت معنایی ترکیب شده است؛ اگرچه بخش بنیادی بر عهده ساخت معنایی می باشد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل و توصیف انواع ساخت های ایستا در زبان عربی همراه با شواهدی از قرآن کریم، بر اساس دستور نقش و ارجاع نگاشته شده است. این جستار به دنبال پاسخ به دو پرسش است: 1- ساخت های ایستا در زبان عربی و آیات قرآن کریم کدامند؟ 2- چگونه دستور نقش و ارجاع می تواند ابزار مناسبی برای تشخیص ساخت های ایستا در زبان عربی و قرآن کریم فراهم نماید؟ روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است و داده های زبانی از گویشوران بومی زبان عربی و متون قرآن کریم گردآوری شده است. در تحقیق پیش رو ابتدا به تبیین انواع ساخت های ایستا در عربی با بهره گیری از شواهد قرآن کریم کوشش شده است، در ادامه با کمک ابزار موجود در این دستور، آزمون های طبقه بندی افعال ون ولین و لاپولا (1997)، به تشخیص ساخت های ایستا پرداخته می شود. نتایج حاکی از آن است که در عربی ساخت های ایستا به 9 دسته تقسیم می شوند: ساخت های اسنادی، ساخت های ملکی، افعال ناقصه، افعال حسی و حالتی، افعال رجا و آرزو، افعال تعجب و افعال مدح و ذم. علاوه بر آن، تحلیل داده ها نمایانگر آن است که در عربی از مجموع پنج آزمون در دستور نقش و ارجاع، چهار آزمون جهت تشخیص ساخت های ایستا از کارآیی لازم برخوردار می باشند. به بیانی دیگر بجز آزمون ساخت استمراری، سایر آزمون های تشخیصی مشتمل بر کاربرد قیود شدت کنشی، کاربرد قیود سرعت، همراهی با قید «برای یک ساعت یا بمدت یک ساعت» و همراهی با قید زمان «در یک ساعت»، در زبان عربی کارآمد هستند.