ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۸۰۴ مورد.
۲۲۳.

تاملی در ساخت مجهول فارسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸۰ تعداد دانلود : ۱۰۴۴
مقاله حاضر از نگاهی جدید به بحث پیرامون فرایند مجهول در زبان فارسی می پردازد. بر خلاف رویکردهای سنتی، که افعال را شامل دو نوع اصلی ناگذرا و گذرا (یا لازم و متعدی) می دانند، این مقاله نشان می دهد که مولفه های معنایی افعال به گونه ای هستند که تقسیم بندی آنها در دو یا چند مقوله مطلق امکان پذیر نمی باشد. نگارنده برای نشان دادن این نکته ابتدا مراحل و دلایل مجهول سازی را از دیدگاه دستوریان و محققان پیشین مورد بحث قرار داده و نهایتا ادعا کرده است که مهمترین دلیل مجهول سازی در فارسی کانونی زدایی از عامل است. اما از آنجا که تجلی نقش عامل در افعال مختلف یکسان نیست لذا جملات مجهول علی رغم روساخت مشابه ویژگی های متفاوتی دارند. در نهایت، نگارنده ضمن تایید نظریه پیش نمونه ها بر لزوم اجتناب از مطلق نگری در بررسی پدیده های زبانی تاکید کرده است.دستاورد این مقاله ترسیم یک پیوستار فرضی برای فرایند مجهول در زبان فارسی است که در پایان مقاله آمده است.
۲۲۵.

ضمیر مشترک یا ضمیر شخصی و ضمیر تاکیدی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۱۴ تعداد دانلود : ۲۸۴۸
در این گفتار، ابتدا به مطالبی که تاکنون درباره این ضمیر در دستورهای زبان فارسی نوشته شده است اشاره می کنیم سپس به بررسی آن می پردازیم. در دستور زبان فارسی معروف به پنج استاد چنین آمده است: ضمیر مشترک آن است که با یک صیغه در میان متکلم و مخاطب و غایب مشترک باشد و همیشه مفرد استعمال شود ... کلمات خویش و خویشتن هم ضمیر مشترک و از لفظ خود آمده است... گاهی، برای تاکید، ضمیر شخصی متصل به ضمیر مشترک خود الحاق نمایند. (قریب و دیگران 1320، ج 1، ص 95-97) در این دستور، پس از مطالب، نقش های ضمیر مشترک بر شمرده شده، از جمله برای نقش فاعلی این مثال آمده است: چو تو خود کنی اختر خویش را بد مدار از فلک چشم نیک اختری را ...
۲۲۷.

ساختار فعل در فارسی میانه ترفانی و پهلوی اشکانی ترفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعل مضارع فارسی میانه ترفانی پهلوی اشکانی ترفانی اکتاایرانیکا انگد روشنان هویدگمان شاپورگان فعل ماضی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی دستور زبان
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری نحو
  3. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی علوم مرتبط زبان های باستانی
تعداد بازدید : ۴۹۵۲ تعداد دانلود : ۲۴۰۷
زبان فارسی بازمانده فارسی میانه یا پهلوی و آن زبان بازمانده فارسی باستان است. فارسی میانه ترفانی گونه ای از فارسی میانه است که متون مانوی بدان نوشته شده است. به گونه ای از پهلوی اشکانی که متون مانوی بدان نوشته شده است، پهلوی اشکانی ترفانی گویند. عنوان ترفانی منسوب به جایی است که متون مانوی در آنجا یافته شده اند. هدف این مقاله بررسی ساختار دستوری فعل در فارسی میانه ترفانی و پهلوی اشکانی ترفانی و چگونگی تحول آن از صورت ایرانی باستان است.
۲۲۹.

گذر از مالکیت به نمود در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۰ تعداد دانلود : ۹۹۸
مقاله حاضر در چارچوب نظریه به دستوری شدن (grammaticalization) به چگونگی بیان مفهوم مالکیت در زبان فارسی (شامل فارسی باستان، میانه و جدید) می پردازد و نشان می دهد چگونه شیوه بیان مالکیت با استفاده از فعل داشتن (مثل: پادشاه پسری داشت) جانشین بیان مالکیت با استفاده از فعل ربطی "بودن" و حالت" به ای یا برایی" (مثل: پادشاه را پسری بود) شده است. در ادامه این تحول فعل "داشتن" برای بیان نمود مستمر در فارسی امروز به کار رفته است. گذر از مالکیت به نمود تحولی است که در بسیاری از زبانها مشاهده می شود و با تکیه بر مفهوم "شستشوی معنایی" (semantic bleaching) یا استعاره توضیح داده می شود.
۲۳۱.

اشتقاق در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۳۳ تعداد دانلود : ۱۷۸۹
هدف مقاله حاضر آن است تا نشان دهد مبحث "اسم جامد و مشتق" در دستور زبان فارسی، الگو برداری نادرستی از قواعد زبان عربی بوده و منطبق با ساختمان زبان فارسی نیست؛ زیرا فارسی از گروه زبان های ترکیبی است و عربی از گروه زبان های اشتقاقی. مولف با نقد سه دیدگاه متناقض دستورنویسان فارسی درباره اشتقاق، نتیجه می گیرد که مبحث اشتقاق در فارسی محدود به "اسم" نیست، بلکه دیگر انواع کلمه نیز ساخت اشتقاقی دارند. در پایان پیشنهاد می کند، با گسترش دامنه اشتقاق به حوزه کلمات مرکب، تمام کلماتی که دستوریان مشتق شمرده اند زیرمجموعه کلمات مرکب به حساب آید و کلمات مرکب به دو گروه: مشتق و غیر مشتق، تقسیم شود.
۲۳۲.

گروه اضافه در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گروه اضافه رویکرد کمینه گرا قاعده تطابق خطی مقوله کارکردی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی دستور زبان
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری نحو
تعداد بازدید : ۱۹۶۸
" ""ساخت اضافه"" بعنوان یکی از ساخت های نحوی زبان فارسی پیوسته مورد توجه دستوریان و زبان شناسان بوده است و از دیدگاه های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه این ساخت را از دیگر ساخت های نحوی فارسی متمایز ساخته است، ویژگی های منحصر به فرد آن است که توسط اهل فن و براساس پایگاه های نظری مختلف تجزیه و تحلیل شده است. این مقاله، ساخت اضافه را از مقوله ای کارکردی (functional category) که هم سطح دیگر گروه های پیشینه (XPs) قرار دارد فرض می کند که آن را ""گروه اضافه"" (Ezafe Phrase) یا (EzP) می نامد. هسته گروه اضافه تکواژی که از نظر آوایی بصورت ye e یا تهی ? جلوه گر می شود. این تکواژ، وقوع بیش از یک متمم (Complement) را در گروه های اسمی (NPs) و گروه های صفتی (APs) میسر می سازد. این پژوهش رویکرد کمینه گرا (چامسکی 1995، 2000، 2001) را راهنمای عمل قرار داده است. این رویکرد همراه با قاعده تطابق خطی (Linear Correspondence Axiom:LCA) که توسط ""کین"" (1994) ارایه شده و ارتباط ساخت سلسله مراتبی و نظم خطی را می آزماید، راهنمای عمل این پژوهش است. این مقاله پس از بررسی دقیق این ساخت، به این نتیجه می رسد که ""گروه اضافه"" همان گونه که قاعده تطابق خطی (LCA) پیشنهاد می کند از ساخت مخصص هسته- متمم SPee-Head-Comp پیروی می کند. "
۲۳۹.

فعل مرکب در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۸۸۵ تعداد دانلود : ۴۸۷۹
زبان فارسی برای اینکه مفهومی را در قالب فعل بیان کند عمدتا دو امکان در اختیار دارد: استفاده از فعل بسیط (مثل خوردن، دیدن، رفتن) و استفاده از فعل مرکب (مانند تماشا کردن، رنج بردن، افسوس خوردن). فعل مرکب از مفاهیمی است که دستوردانان در باره آن اتفاق نظر ندارند و در دهه های اخیر محل بحث فراوان بوده است. ما در این مقاله کوشیده ایم معیارهایی به دست دهیم که فعل مرکب را از دیگر عبارت های فعلی متمایز سازد. بحث را با تعریف فعل مرکب آغاز می کنیم. فعل مرکب به افعالی اطلاق می شود که از دو واژه مستقل ترکیب یافته اند؛ واژه اول اسم یا صفت یا قید و واژه دوم فعل است، مانند اجرا کردن، حدس زدن، پس گرفتن. جز اول را همراه می نامیم و جز دوم را همکرد. وجه مشخص فعل های همکرد این است که معنی اصلی خود را از دست می دهند یا معنی شان کم رنگ می شود و عمدتا همچون عنصری صرفی که به ترکیب هویت فعلی می بخشد به کار می روند. برای مثال، در فعل های اتو کردن و رنگ کردن و شانه کردن جز فعلی از نظر معنی تهی است و نقش اصلی آن این است که به کل عبارت هویت فعلی می دهد...
۲۴۰.

تکواژهای وابسته

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان