فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۷۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی تعجب در دستور زبان فارسی و عربی
حوزه های تخصصی:
تحول کارکردهای حروف اضافه و ربط در شعر معاصر
حوزه های تخصصی:
بحث اصلیاین مقاله مربوط به «حروف اضافه و حروف ربط» در زبان فارسیاست و مقوله ایتازه را در زمینه تحول کارکردهایحروف در ادبیات معاصر ایران مطرح میکند. ادب فارسیهمیشه حروف را در بحث دستور زبان مطرح کرده است؛ اما در این مجال تلاش بر آن است که نشان داده شود، ادبیات معاصر، حروف را در حوزه معانیو بیان و بدیع وارد میکند.
کشف معمای یک نکته دستوری که بیش از یک قرن، علمای دستور را به خود مشغول داشته است(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این معمایی که بیش از یک قرن ذهن دستوریان را به خود مشغول داشته ناشی از آگاه نبودن از مساله حاکمیت زبان است. منظور از حاکمیت این است که اگر یک گروه اسمی در جمله ای مرکب، هم در جمله هسته نقشی داشته باشد و هم در وابسته. و نقشها نیز متفاوت باشد، در این صورت گروهی که نقش نما دارد حاکم است. در این حل این معما به این صورت است که «ی» در جمله ای مانند:همان مردی که روزنامه می خواند، دوست من است. واژه «مردی» برای جمله روزنامه می خواند، نکره است اما برای جمله اصلی، معرفه و چون معرفه در فارسی نشانه ندارد و نکره نشانه دارد (ی)، حاکمیت با نکره است.
دو استعاره مفهومی متفاوت متضاد؛ مطالعه موردی واژه «پیش»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاحظاتی در نحو عربی
حوزه های تخصصی:
معرفی و نقد کتاب اصول دستور زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصول دستور زبان نام کتابی است از دکتر ارسلان گلفام، که در سال 1385 توسط انتشارات سمت، منتشر گردید. همان طور که ناشر در بخش آغازین کتاب تصریح کرده، این اثر به عنوان منبع اصلی درس پیش نیاز (کمبود) اصول دستور زبان در 164 صفحه تدوین شده است. کتاب مشتمل بر هفت فصل، همراه با فهرست منابع و مآخذ و واژه نامه توصیفی فارسی – انگلیسی است.
مطلب و مضمون
حوزه های تخصصی:
صرف زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
پیدایش حروف اضافه از نام اندام های بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، با تکیه بر مفهوم دستوری شدن، به چگونی پیدایش حروف اضافه از نام اندام های بدن می پردازد. ساده ترین تعریف دستوری شدن عبارت است از تبدیل عناصر واژگانی به عناصر دستوری یا تبدیل عناصر دستوری به عناصر دستوری به عناصر دستوری تر. بر این اساس، این بررسی نشان می دهد چگونه در گذر زمان نام اندام های بدن (عناصر واژگانی) به حروف اضافه (عناصر دستوری) تبدیل شده اند و در طی این تغییر از چه مراحلی گذشته اند.
ساختمان اسم
اقسام کلمه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش در گویش تاتی شمال خراسان و کاربرد آن در تصحیح و شرح متون ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش تاتی رایج در شمال خراسان از سلسله گویشهای ایرانی قدیم است که با گونه های دیگر خود به لحاظ ساختاری تفاوتهایی دارد. وجود واژگان مشترک با گویشهای تاتی سایر نقاط از جمله آذربایجان و قزوین بیانگر این واقعیت است که این گویش نیز همچون سایر گونه های تاتی حسب نظر محققان از گویشهای پیش از ظهور اسلام و مربوط به دوران حکومت مادها بوده است. وجود واژگان مشترک این گویش با متون کهن ادب فارسی و کاربرد معنایی هر یک از این کلمات در عرصه تصحیح و تفسیر شعر و نثر پیشینیان ضرورت توجه به گویش را توجیه می کند، بدون شک در آثار تحقیقی بسیاری از محققان و مفسران متون کهن فارسی به نکاتی بر می خوریم که درک مفهوم عبارت، بدون بهره گیری از کاربرد لغوی واژگان گویشهای مختلف زبان فارسی دشوار و بعضا غیر ممکن می شود (در متن مقاله به نمونه های پراکنده ای از لغات نادر موجود در آثار متقدمان اشاره شده است). عدم توجه به معنای گویش پاره ای از لغات، بعضی از شارحان و مصححان و محققان را به اشتباه افکنده و این اشتباه در تصحیح متون و شرح ابیات موثر اخلال ایجاد کرده است. گویش تاتی رایج در شمال خراسان از جمله گویشهایی است که لغات مشترک فراوانی از آن را می توان در متون کهن فارسی یافت و از این طریق بسیاری از دشواریهای معنایی و رسم الخطی متون گذشته را حل کرد. در این مقاله به نمونه هایی از این موارد پرداخته شده است. توجه شارحان و محققان بدین نکته رهگشاست.
اسامی و صفات گزاره ای در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نشان داده می شود که کتاب های دستور زبان فارسی و فرهنگ های این زبان، در مورد تعیین مقوله نحوی یا واژگانی تعداد قابل توجهی از کلمات قاموسی زبان فارسی، مانند «انجام»، «حفظ»، «فراموش»، و «وادار»، اتفاق نظر ندارند و در این زمینه، در آنها تناقضات و ناهماهنگی های قابل توجه و مشکل آفرینی وجود دارد. این ناهماهنگی ها - که هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ عملی تبعات منفی به دنبال دارند - ناشی از عدم شناخت ماهیت و نقش اصلی این واژه ها در زبان فارسی امروز است. از آنجا که این واژه ها دارای ساخت موضوعی و گزاره ای هستند، پیشنهاد می شود که بر اساس کاربرد واقعی و با توجه به نقش گزاره ای آنها در ترکیبات و جملات دستوری، این کلمات در دو دسته، تحت عناوین «اسامی گزاره ای» و «صفات گزاره ای»، طبق بندی شوند.
مشخصه های تصریفی در زبان فارسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصریف یکی از پدیده های مهم زبانی به شمار می رود که به رغم اهمیت آن در نزد پژوهشگران غربی، در زبان فارسی چندان مورد توجه محققان قرار نگرفته است. شاید علت این امر را بتوان در این واقعیت جست و جو نمود که زبان فارسی امروز از لحاظ رده شناختی، تصریفی محسوب نمی شود. اما نگارنده بر این باور است که بررسی فرایندها و نشانه های تصریفی به جا مانده در فارسی امروز، می تواند در روشن کردن بخش هایی از نقاط تیره صرف این زبان موثر باشد. بر این اساس، مقاله حاضر به معرفی تصریف و مشخصه های تصریفی در زبان فارسی امروز اختصاص یافته است. در این راستا، پس از مقدمه و معرفی موضوع، دیدگاه های برخی از مهم ترین پژوهشگران غربی، و نیز برخی از پژوهش های پیشین در زمینه تصریف فارسی ذکر می شود و در ادامه نیز مشخصه های تصریفی مربوط به اسم، فعل، صفت و قید در زبان فارسی مورد بررسی قرار می گیرد و طبقه بندی نوینی از این مشخصه ها به دست داده می شود که مبتنی بر رویکردی پیوستاری به عناصر زبانی است. یکی از هدف های این مقاله،تاکید بر این نکته است که برای تحلیل داده های تصریفی فارسی باید به ویژگی های زبانی آنها توجه کرد و نمی توان کاملا به انگاره های طرح شده از سوی زبان شناسان غربی استفاده نمود.
بایستن، شدن و توانستن: سه فعل وجهی در فارسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجه، مقوله ای است نحوی - معنایی که نظر و دیدگاه گوینده را نسبت به محتوای آنچه می گوید نشان می دهد. زبان به طرق مختلف می تواند محتوای یک جمله را بر حسب میزان تعهد گوینده به صحت آن، و یا نوع در خواست او برای وقوع کنش مطرح در آن، نشان دار کند. فعل های وجهی یکی از ابزارهای بیان وجه هستند که در بعضی زبان ها، از جمله زبان فارسی، از آنها استفاده می شود. سه فعل بایستن، شدن و توانستن فعل های وجهی زبان فارسی هستند که برای بیان سه وجه برداشتی، درخواستی و توانمندی، که سه نوع وجه اصلی هستند، و دو درجه امکان و الزام، که به عنوان درجات وجه مطرح می باشند، به کار می روند. بررسی ها نشان می دهد که در زبان فارسی تنها فعلی که برای درجه الزام در هر سه وجه برداشتی، در خواستی و توانمندی به کار می رود فعل بایستن است و درجه امکان توسط دو فعل توانستن و شدن بیان می شود.
علم معانی و دستور نقش گرای هلیدی
حوزه های تخصصی:
بحثی در باب برخی از نشانه های استفهام در فارسی کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن ترین ترجمه ها و تفسیرهای بازمانده از قرآن کریم به زبان فارسی متعلق است به اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری. در این ترجمه ها لغات و ترکیبات نادر و کهن فارسی بسیاری به کار رفته است. از آنجا که پدید آورندگان این گزارش ها در برابر گزینی واژه های عربی دقت فراوان داشته اند، بررسی آنها از نظر تاریخ زبان فارسی فوایدی در بردارد. از جمله ویژگی های زبانی این ترجمه ها، کاربرد واژه هایی در نقش دستوری قید و ادات استفهام است که امروزه شماری از آنها معنای استفهامی خود را از دست داده اند. از آنجا که فرهنگ های فارسی برای شماری از این واژه ها معنی استفهامی ذکر نکرده اند، سعی نویسنده در این مقاله بر آن بوده است که آنها را دسته بندی کند (?ص 143 همین مقاله) و بشناساند.
جایگاه هسته در کلمات مرکب غیر فعلی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه هسته در کلمات مرکب غیر فعلی مورد توجه اکثر زبان شناسانی واقع شده است که کلمات مرکب را مورد مطالعه قرار داده اند. مثلا ویلیامز (WilliAMS 1981) جایگاه هسته را اصل قلمداد می کند و معتقد است که هسته کلمه مرکب همیشه عنصر سمت راست آن است. مطالعات دیگر زبان شناسان (مثلا سلکرک (SElkiRK 1982) لیبر (LiEbER 1983) فاب (FAAb 1988) و تن هکن (TENHACKEN 1999) نشان داد که زبان هایی هم وجود دارد که هسته کلمه مرکب آنها در سمت چپ واقع شده است (مثل ویتنامی و فرانسوی). از این رو، آنها جهت هسته را پارامتر در نظر گرفته اند که باید برای هر زبانی تثبیت شود. اما لیبر (LiEbER 1992) بر این باور است که جهت هسته نمی تواند اصل یا پارامتر قلمداد شود؛ زیرا زبان هایی هم یافت می شوند که هم کلمات مرکب راست هسته دارند و هم کلمات مرکب چپ هسته. وی معتقد است که جهت هسته در صرف (یعنی هسته کلمات مرکب) تابع جهت هسته در نحو (یعنی هسته گروه های نحوی) است. مقاله حاضر بر آن است که نشان دهد حوزه صرف از حوزه نحو متاثر است و مدعی است که عدم یک دستی در کلمات مرکب غیر فعلی دارای هسته (یعنی وجود کلمات مرکب غیر فعلی درون مرکز هسته آغازین و هسته پایانی در کنار هم در زبان فارسی) به علت عدم یک دستی در حوزه نحو، در ارتباط با گروه های نحوی است؛ به این معنی که برخی از گروه های نحوی در زبان فارسی، هسته آغازین، و بعضی هسته پایانی هستند. به عبارت دیگر، یافته های این مقاله تاییدی است بر نظریه تعامل حوزه های زبانی، به ویژه تعامل بین صرف و نحو.