فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
میان صفت شمارشی و معدود در مواردی واژه ای می آید که آن را تمیز می نامند. این واژه در مواردی زاید است، مانند: دو جلد کتاب خریدم که می توان آن واژه را حذف کرد: دو کتاب خریدم.در مواردی ذکر تمیز لازم است و به معنی می افزاید مانند: دو لیتر شیر، صد گرم زعفران.و در مواردی فقط در دستورها آمده و مردم آن را به کار نمی برند مانند: ده نفر شتر دیدم، سه زنجیر فیل در سیرک بود. که به اصطلاح من درآوردی یا «من عندی» است و ربطی به دستور ندارد.
صفت فاعلی مرکب مرخم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان فارسی، واژه های مرکب بسیاری وجود دارد که دستوریان سنتی آنها را صفت فاعلی مرکب مرخم می نامند، مانند میهن پرست، خودبین، خداشناس. چنان که می بینیم، ساختمان ظاهری این واژه ها چنین است: اسم + ستاک حال ضمیر مشترک + ستاک حال نخستین پرسشی که در باره این صفت ها مطرح می شود این است که آیا جز دوم آنها - مثلا بین درخودبین- ستاک حال است یا صفت فاعلی مرخم؟ چنان که می دانیم، در دستورهای سنتی، این جز را صفت مرخم به شمار می آورند: ممکن است از آخر صفت فاعلی مختوم به نده پسوند نده را حذف کنیم و آن را به جای صفت به کار بریم... در این صورت، آن را صفت فاعلی مرخم یا مخفف گوییم و در این حال قبل از بن مضارع کلمه ای می آوریم که با آن بن مضارع تشکیل یک صفت واحد بدهد. مانند سخن گو که اصل آن سخن گوینده بوده است. به گمان این نگارنده، دلایلی وجود دارد که نشان می دهد نظر دستوریان سنتی قرین صحت است. برای دفاع از این ادعا، لازم است با ساختار نحوی و معنائی صفت های مرکب فارسی آشنا شویم ...
چگونگی تشخیص مسندالیه از مسند در جمله های مسندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ساختار جمله های مسندی زبان فارسی سه رکن اصلی «مسندالیه»، «مسند» و «فعل رابط» هست. فعلهای رابط، محدود و مشخص، و تشخیص آنها آسان است. اما مسند و مسندالیه گروه های غیرفعلی ای است که در جمله مسندی حضور دارد، اما گاهی جداکردن آنها از یکدیگر در برخی از جمله ها آسان نیست. ترتیب طبیعی و بهنجار جمله های مسندی بدین صورت است: مسندالیه+ مسند+ فعل رابط اما این ترتیب اغلب در جمله های زبان فارسی رعایت نمی شود و همین مساله، تشخیص و جداسازی مسند و مسندالیه را از یکدیگر دشوار کرده است. برخی از دستورنویسان در تجزیه و تحلیل نحو زبان فارسی بیشتر به مفهوم عبارات و ساختار معنایی آنها توجه کرده اند و برخی دیگر به ساختار و فرم ظاهری جلمه ها. در این پژوهش بر مبنای تلفیق و ترکیبی از این دو شیوه به ارایه راهکارهایی در زمینه جداسازی «مسند» از «مسندالیه» در جمله های مسندی پرداخته شده است.
فعل مرکب در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی برای اینکه مفهومی را در قالب فعل بیان کند عمدتا دو امکان در اختیار دارد: استفاده از فعل بسیط (مثل خوردن، دیدن، رفتن) و استفاده از فعل مرکب (مانند تماشا کردن، رنج بردن، افسوس خوردن). فعل مرکب از مفاهیمی است که دستوردانان در باره آن اتفاق نظر ندارند و در دهه های اخیر محل بحث فراوان بوده است. ما در این مقاله کوشیده ایم معیارهایی به دست دهیم که فعل مرکب را از دیگر عبارت های فعلی متمایز سازد. بحث را با تعریف فعل مرکب آغاز می کنیم. فعل مرکب به افعالی اطلاق می شود که از دو واژه مستقل ترکیب یافته اند؛ واژه اول اسم یا صفت یا قید و واژه دوم فعل است، مانند اجرا کردن، حدس زدن، پس گرفتن. جز اول را همراه می نامیم و جز دوم را همکرد. وجه مشخص فعل های همکرد این است که معنی اصلی خود را از دست می دهند یا معنی شان کم رنگ می شود و عمدتا همچون عنصری صرفی که به ترکیب هویت فعلی می بخشد به کار می روند. برای مثال، در فعل های اتو کردن و رنگ کردن و شانه کردن جز فعلی از نظر معنی تهی است و نقش اصلی آن این است که به کل عبارت هویت فعلی می دهد...
بررسی ویژگی های تمیز در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انوری و گیوی (1374 ، ص 121) آورده اند که «گاهی اسم یا کلمه ای در جمله می آید که نه فاعل است نه مفعول یا متمم بلکه نسبت مبهمی رادر جمله روشن می کند که آن را تمیز می نامند». کلماتی که در جملات (1) زیر آنها خط کشیده شده است تمیز هستند: (1) این گونه افراد انسان دوست را مرد باید نامید . علی را همه بچه ها عقاب می نامند. در ایران باستان پهلوانی بود که را رستم می نامیدند. رستم پسری داشت که او را سهراب می گفتند. مسلمانان یکدیگر را برادر می شمارند. مرکز خوزستان را اهواز می خوانند. نکته مهم در این جملات آن است که حذف سازه تمیز باعث نادستوری شدن جمله می شود ...
تعریف بند (پاراگراف) در نثر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مباحث علمی زبان شناسی و یا آیین نگارش، مفهوم بند یا پاراگراف صرفاً قطعه ای از نوشته نیست که با فاصله سطرها از قطعات مشابه دیگر متمایز شده باشد، بلکه منظور از آن، قالب و ساختاری است که در ژرف ساخت این قطعه از کلام وجود دارد و بیان اندیشه را برای نویسنده راحت تر و فهم محتوا را برای خواننده آسان تر می کند. پس تنها به دلیل عدم تفکیک صوری پاراگراف در نسخ قدیم فارسی نمی توان مدعی شد که این ساختار اساسی در نثر فارسی وجود نداشته است. از آنجا که در زبان فارسی هنوز بحث علمی دقیق و تفصیلی چندانی درباره ماهیت و چگونگی و انواع بند آغاز نشده است، این مقاله به عنوان نخستین گام نظری این پژوهش بنیادی می کوشد از طریق استفاده از چهارچوب علمی و تجارب عملی بین المللی بویژه در زبان انگلیسی، تعریفی جامع از حدود و ثغور و ساختار کلی پاراگراف در نثر فارسی عرضه کند. برای این کار نخست واژه پاراگراف را ریشه شناسی کرده و تاریخ آن را به کوتاهی از کهن ترین ایام در شرق و غرب دنبال کرده است. آنگاه به بررسی ساختار بنیادین پارگراف شامل هسته و جمله های پشتیبان پرداخته زیرا اساساً هسته هر پاراگراف حاوی یک فکر اصلی است که معمولاً در نخستین جمله می آید و سپس جملات دیگر آن را می پرورانند. در ادامه، با عرضه شواهدی از نثر کهن فارسی، به تبیین ساختار پاراگراف و تشریح مهم ترین ویژگی های آن پرداخته است. مطالعه تاریخی روند و شیوه های نگارش پاراگراف به روشنی تاثیر شیوه پاراگراف نویسی متون پهلوی را نشان داده و از ویژگی خاص و نامکشوفی در نثر کهن فارسی پرده برمی دارد که می تواند در مطالعات سبک شناسی نثر فارسی نیز کاربرد داشته باشد.
ترجمة فعلهای مضارع در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل مضارع در زبان قرآن و به طور کلی در زبان عربی از قابلیت و کشش زمانی ویژه ای برخوردار است و می تواند برگذشته، حال یا آینده دلالت داشته باشد. این قرینه های لفظی یا معنوی اند که این فعل را به یک زمان اختصاص می دهند، یا بدان معنای استمرار می بخشند. البته قرار گرفتن در یک اسلوب ویژه نیز می تواند معنی فعل مضارع را به یک زمان محدود کند. در این مقاله می کوشیم با استناد به قرآن کریم و برخی از ترجمه های آن به زبان فارسی معنای زمانی مضارع را در آیات مورد مداقه قرار داده و از این رهگذر به گوشه ای از زیباییهای معانی قرآن دست یابیم و بر اساس قوانین دریافت بهتر و استوارتری از آیات داشته باشیم.
ضمیر مشترک یا ضمیر شخصی و ضمیر تاکیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این گفتار، ابتدا به مطالبی که تاکنون درباره این ضمیر در دستورهای زبان فارسی نوشته شده است اشاره می کنیم سپس به بررسی آن می پردازیم. در دستور زبان فارسی معروف به پنج استاد چنین آمده است: ضمیر مشترک آن است که با یک صیغه در میان متکلم و مخاطب و غایب مشترک باشد و همیشه مفرد استعمال شود ... کلمات خویش و خویشتن هم ضمیر مشترک و از لفظ خود آمده است... گاهی، برای تاکید، ضمیر شخصی متصل به ضمیر مشترک خود الحاق نمایند. (قریب و دیگران 1320، ج 1، ص 95-97) در این دستور، پس از مطالب، نقش های ضمیر مشترک بر شمرده شده، از جمله برای نقش فاعلی این مثال آمده است: چو تو خود کنی اختر خویش را بد مدار از فلک چشم نیک اختری را ...
فعل های یک شناسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان فارسی، فعل هایی هست که برخلاف دیگر فعل ها فاقد صیغه های شناسه دار است. به عبارت دیگر، در آخر این فعل ها فقط شناسه سوم شخص مفرد (-َ د در مضارع یا صفر در ماضی) می آید و لذا ارزش شناسه را ندارد. به همین دلیل، آنها را یک شناسه می نامیم. در این گونه افعال، نهاد، به جای مطابقت با شناسه، ضمیر متصل مطابقت می کند. ظاهرا اولین کسی که فعل های یک شناسه را بررسی کرده خانلری است. وی به بررسی آنها در متون پرداخته و بر آن است که، در این نوع، فعل به ظاهر «گذرا» ست یعنی مفعول می پذیرد؛ اما مفعول ظاهر در معنی فاعل است. در این گونه فعل ها، شناسه، یعنی جز حرفی که بر شخص دلالت می کند، نیست و فعل همیشه یکسان با ساخت دیگر کس (غایب) مفرد می آید؛ اما، به جای شناسه، ضمیر مفعولی جدا یا پیوسته به کار می رود. این ضمیر (یا اسم در دیگر کس) از نظر دستوری مفعول است اما از جنبه معنوی یا منطقی جانشین نهاد (یا فاعل) جمله است: وی را خوش آمد... فعل های ناگذر همیشه یکی از حالات انفعالی را بیان می کنند و از این جهت می توان آنها را فعل های بیان خواند. (ناتل خانلری 1349، ص 97-98) خانلری این گونه فعل ها را مرکب و همکردهای آنها را شش تا می داند: آمدن، بودن، شدن، گرفتن، بردن، زدن. (همو، ص 98) در دستور آموزش متوسطه عمومی، فرهنگ و ادب، نوشته علی اشرف صادقی و غلامرضا ارژنگ، نیز این گونه فعل ها تحت عنوان جمله های چهار جزئی بررسی شده است. در این دستور، از دیدگاه فارسی امروز، به بررسی این گونه فعل ها پرداخته شده است. نکاتی که در این دستور درباره این گونه فعل ها آمده چنین است: - این جمله ها دارای نهاد نیستند و، از این رو، جمله های غیر شخصی نامیده می شوند.- این جمله های کوتاه دارای چهار جز اصلی هستند: اسم (یا صفت) + ضمیر متصل + فعل + شناسه. - شمار این گونه جمله ها نسبتا محدود است و نمی توان جمله های تازه ای شبیه آنچه هم اکنون در زبان وجود دارد، ساخت. ...
ساخت های اسنادی و سببی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت جملات اسنادی در زبان فارسی به صورت «مسندالیه + مسند + فعل اسنادی» است. زنجیره «مسند (اسم یا صفت) + فعل اسنادی» چنان زایاست که هیچ کاه اقلامی چون خنک شدن، زیبا بودن، چاق شدن، خوشحال بودن، معلم بودن، مهندس شدن را در واژگان یا فرهنگ های فارسی به صورت مدخل ضبط نمی کنند. در این مقاله، به دنبال آرا طباطبایی (1384) نشان داده ایم که در زنجیره «صفت + کردن»، «کردن» غالبا نه همکرد بلکه فعل اسنادی سببی است که با فرایندی سببی ساز از روی زنجیره «صفت + فعل اسنادی» تولید می شود. در این معنا زنجیره «صفت + فعل اسنادی سببی ’کردن‘» را نیز به دلیل زایایی این الگوی ساختاری نباید در واژگان ثبت کرد. در پایان، درباره دسته ای از ترکیب ها که با فعل اسنادی ساخته می شوند ولی باید آنها را در واژگان ثبت کرد بحث کرده ایم.
انواع «ی» در زبان فارسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهمی که در دستور زبان فارسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است، مبحث چندگونگی «ی» در این زبان است، «یائی» که هم در مقام واژه، هم در مقام تکواژ تأثیر فراوانی بر غنای زبان فارسی دارد اما دستور نویسان فارسی هیچ گاه این مقوله را به طور مشخص و مستقل مطرح نکرده اند و غالبا در خلال مباحث دیگر مثل «معرفه و نکره»، یادی هم از «ی» کرده اند. پژوهش حاضر که با روش تحلیلی-توصیفی نگاشته شده است، در صدد است تا خلأ مذکور را پر کند و با نگاهی دوباره به مسأله «ی» یک دسته بندی جامع و نو از آن ارائه دهد؛ مهمترین یافته های این پژوهش بیانگر آن است که انواع مختلفی از «ی» از دید دستور نویسان دور مانده است که از قضا کاربرد فراوانی در زبان فارسی دارد، انواعی مانند «ی» تأکید قید و «ی» زمینه ساز وصف.
بررسی «عبارت فعلی » در دستور زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی ۱۳۸۸ شماره۱
حوزه های تخصصی:
در زبان فارسی، فعل از جهات گوناگون تقسیم می شود. تقسیم بندی بر مبنای ساخت و تعداد اجزای تشکیل دهنده، یکی از مهمترین اقسام فعل است. دستور نویسان در این باره دست کم به دو گونه فعل ساده و فعل مرکب قائلند. برخی نیز اقسام بیشتری برای فعل برشمرده اند. عبارت فعلی گونه ای از فعل بر مبنای ساخت آن است که دست کم از سه جزء تشکیل می شود و معنی واحدی دارد. در چند دهه اخیر این مجموعه فعلی، در برخی از دستورها عبارت فعلی نامیده شده، اما برخی آن را انکار یا در نامگذاری آن سکوت کرده اند. در این مقاله، پس از بررسی آرای صاحب نظران در باره تقسیم فعل، به تاریخچه نامگذاری عبارت فعلی، سابقه آن در متون قدیم، ساخت و انـواع عبارت فعلی، کاربردهای گوناگون آن و نیز تشابه و تفاوت عبارت فعلی با متمم پرداخته می شود و سرانجام فهرستی نسبتا مفصل هم از عبارت های فعلی ارایه می گردد.
برخی ترکیبات و اشتقاقات فارسی و نظریه ساخت موضوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"از افعالی که در ساخت موضوعی آنها هم موضوع برونی و هم موضوع درونی مستقیم وجود دارد، میتوان هم اسم فاعل و هم اسم مفعول ساخت و مصدر این افعال میتواند در ترکیبات اسمی با دو گروه اسمی ظاهر شود.از افعالی که دارای ساخت موضوعی با یک موضوع برونی هستند فقط میتوان اسم فاعل ساخت و مصدر آنها در ترکیبات اسمی با یک گروه اسمی رخ میدهد.از افعال دارای ساخت موضوعی با یک موضوع درونی فقط میتوان اسم مفعول مشتق کرد و مصدر آنها در ترکیبات اسمی با یک گروه اسمی ظاهر میگردد.
"
کندوکاوی در دستور زبان فارسی دکتر وحیدیان کامیار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخه های مهم و در عین حال مظلوم ادبیات فارسی، که پیوسته دستخوش تحول و دگرگونی بوده است، موضوع دستور زبان فارسی است. این شاخه که در حقیقت آمیختگی علم با هنر است در طول عمر چندین ساله ادبیات فارسی بر اساس سلیقه ها و موقعیت افراد، پستی ها و بلندی های فراوانی را پشت سر گذاشته است.دستور گاهی در راس هرم هنرهای ادبی قرار گرفته و زمانی دیگر در پس پرده های بی سلیقگی ها و اختلاف نظرها جزو علوم فراموش شده به حساب آمده است. گاهی به دور از چشم زبان شناسان، سرنشین مجالس بحث های ادبی گشته و در دورانی دیگر حاشیه نشین مباحث زبان شناسی بوده است. امروزه نیز بزرگان ادب فارسی مصلحت این رشته ضروری را در آن دیده اند که ما بین دستور زبان فارسی و زبان شناسی یک نوع صلح و آشتی و تفاهم برقرار نمایند، که نمونه اعلای آن را در دستور زبان فارسی دکتر وحیدیان کامیار مشاهده می کنیم. از آنجا که این کتاب منبع اصلی کتاب های دستوری دوره های راهنمایی و دبیرستانی و دانشگاهی قرار گرفته است بر آن شدیم که با یک نقد و بررسی که با حسن نیت همراه است، پیشنهاداتی را ارایه دهیم و قضاوت را بر عهده اهل فن بگذاریم.
وجه فعل در فارسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"نگاهی گذرا بر آنچه در منابع گوناگون دستور زبان فارسی در زمینه وجه فعل به رشته تحریر در امده است نگارنده را بر آن داشت تا با زرفنگری بیشتری نسبت به گذشته مقوله مزبور را مورد بررسی قرار دهد و ابعادی را که در ارتباط با وجه فعل مبهم یا ناگفته مانده است بررسی و توصیف نماید. نویسنده طی این تحقیق، ضمن نقدی مختصر بر معتبرترین منابع فارسی در این زمینه به توصیف وجه و انواع آن در فارسی امروز میپردازد و سپس ارتباط آنرا با مفاهیمی چون وابستگی و دستوریشدگی تشریح مینماید.
در این مقاله بین وجه به عنوان مقولهای معنائی و وجه به منزله مقولهای صوری تمایز روشن ایجاد میشود.وجه از نظر معنا اصولا به نگرش متکلم به وقوع یک واقعه اطلاق میشود.وجه از نظر صورت به دو دسته کلی اخباری و غیراخباری تقسیم میشود.وجه اخباری تنها یک عضو، و وجه غیر اخباری دو عضو دارد که به ترتیب عبارتند از:اخباری، التزامی و امری.
وجه فعل گاهی بر وقوع بیقید و شرط رخداد و زمانی بر وقوع مشروط آن دلالت دارد که بر این اسا جملات موجود زبان به وابسته و غیر وابسته دستهبندی میشوند.
انتظار نمیرود که در همه زبانها برای بیان هر رخداد از یک وسیله دستوری معین استفاده شود، اما میتوان گفت که برخی از مقولات معنائی با ابزار خاص دستوری از قبیل صورت خاصی از فعل، وندهای گوناگون، قیود و غیره بیان میشوند.این همان چیزی است که در این مقال تحت عنوان ""دستوری شدگی""مورد بحث قرار میگیرد.
"
متمم چیست؟
فعل معین در زبان فارسی
حوزه های تخصصی: