در مباحث علمی زبان شناسی و یا آیین نگارش، مفهوم بند یا پاراگراف صرفاً قطعه ای از نوشته نیست که با فاصله سطرها از قطعات مشابه دیگر متمایز شده باشد، بلکه منظور از آن، قالب و ساختاری است که در ژرف ساخت این قطعه از کلام وجود دارد و بیان اندیشه را برای نویسنده راحت تر و فهم محتوا را برای خواننده آسان تر می کند. پس تنها به دلیل عدم تفکیک صوری پاراگراف در نسخ قدیم فارسی نمی توان مدعی شد که این ساختار اساسی در نثر فارسی وجود نداشته است. از آنجا که در زبان فارسی هنوز بحث علمی دقیق و تفصیلی چندانی درباره ماهیت و چگونگی و انواع بند آغاز نشده است، این مقاله به عنوان نخستین گام نظری این پژوهش بنیادی می کوشد از طریق استفاده از چهارچوب علمی و تجارب عملی بین المللی بویژه در زبان انگلیسی، تعریفی جامع از حدود و ثغور و ساختار کلی پاراگراف در نثر فارسی عرضه کند. برای این کار نخست واژه پاراگراف را ریشه شناسی کرده و تاریخ آن را به کوتاهی از کهن ترین ایام در شرق و غرب دنبال کرده است. آنگاه به بررسی ساختار بنیادین پارگراف شامل هسته و جمله های پشتیبان پرداخته زیرا اساساً هسته هر پاراگراف حاوی یک فکر اصلی است که معمولاً در نخستین جمله می آید و سپس جملات دیگر آن را می پرورانند. در ادامه، با عرضه شواهدی از نثر کهن فارسی، به تبیین ساختار پاراگراف و تشریح مهم ترین ویژگی های آن پرداخته است. مطالعه تاریخی روند و شیوه های نگارش پاراگراف به روشنی تاثیر شیوه پاراگراف نویسی متون پهلوی را نشان داده و از ویژگی خاص و نامکشوفی در نثر کهن فارسی پرده برمی دارد که می تواند در مطالعات سبک شناسی نثر فارسی نیز کاربرد داشته باشد.