فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۹۱۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
خیال از عناصراساسی شکل گیری یک اثرهنری است. صورت های خیالی که هنرمندان برای بیان مقاصد واندیشه های خود به کار می گیرند عموماً ریشه در باورهای اساطیری وفرهنگی دارد. ازاین رو میان صورت های خیالی هنرهای مختلف، نوعی قرابت وخویشاوندی برقرار است و غالباً هنرهای مختلف در به کارگیری صورت های خیالی، تحت تاثیر یکدیگر هستند.
ادبیات ونگارگری از دیرباز در خدمت یکدیگر بوده اند. در حاشیه ی نسخ خطی، برای بیان روشن تر متن ادبی، از تصاویر نگارگری استفاده میشد. در حقیقیت، نگارگری بیان تجسمی متن ادبی بوده و مفاهیم ادبی را با زبان خط ورنگ به تصویر می کشیده است. در مقابل، ادبیات نیز بیان ذهنی وانتزاعی صورت نگاری بوده است.
با توجه به پیوند دیرینه ی ادبیات و نگارگری، دراین جستار به بررسی تاثیر صور خیال ادبی بر نگاره های مکتب شیراز میپردازیم. به این منظور، ابتدا رابطه ی ادبیات و نگارگری را بررسی کرده سپس چگونگی تاثیر پذیری نگاره های مکتب شیراز را از ادبیات تحلیل میکنیم.
در این پژوهش به این نکته دست یافتیم که ادبیات و نگارگری رابطه ای دیالکتیکی دارند. برای دستیابی به درکی جامع از نگاره ها، باید از مفاهیم ادبی مدد جست و از دیگرسو، نگارگری نیز به مفاهیمِ ادبی تجسم وعینیت می بخشد. بنابراین می توان گفت متن و نگاره ترجمان یکدیگرند.
شکست رنگ و گسست آهنگ
حوزه های تخصصی:
کندوکاوی در آرایه ی تلمیح
حوزه های تخصصی:
هنر تضمین تضمین غزلی از حافظ اثر سید علینقی امین
منبع:
حافظ خرداد ۱۳۸۹ شماره ۷۰
حوزه های تخصصی:
جایگاه قصر و حصر در علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش گامی در جهت بازبینی، نقد و تبیین جایگاه حصرو قصر به عنوان یکی از فصول مهم فنّ معانی و از ابزارهای بلاغی کارآمد در تحلیل متون است. این مبحث که مربوط به سطوح درونی کلام و لایه های پنهان اندیشه گوینده است، از نخستین کتابهای معانی تا دوره معاصر مورد توجّه اهل بلاغت بوده و بخشی مفصّل و مجزّا را به خود اختصاص داده است. از سوی دیگر این ابزار بلاغی، مورد استفاده متنوع و مکرّر شعرا، نویسندگان و عرفای مؤلّف قرار گرفته است. براین اساس حصـر و قصـر قابلیّت بلاغی مشترکی میان گوینده و مخاطب اوست. گوینده برای تبیین و القای اندیشه های درونی خود و مخاطب، اعم از پژوهشگر یا خواننده عادی، در جهت تحلیل و تفهیم محتوای آثار.
تناسب هنری در دو محور همنشینی و جانشینی
حوزه های تخصصی:
خلاقیت و ابتکار شاعر در گونه های مختلف زبانی و ادبی موجب می شود که کلام وی رنگ و بوی دگری یابد و آن را فراتر از همگنان بنشاند. بررسی شگردها و سبک شاعران و نمود خصایص شعری آنان می تواند به شناخت دقیق آن بینجامد. قیصر امین پور به نوآوری مشتهر است و ذوق شاعری همراه با تحصیلات دانشگاهی توانایی به او داده است تا در انتخاب واژگان و ترکیب و تلفیق آن ها در محور جانشینی و نیز همنشینی، تناسب معنایی و لفظی دلپذیری را ایجاد نماید. او در ایهام تناسب، کنایه و مراعات النظیر شگردی خاص دارد. شاعر با استفاده از ابزار کنایه، عمل انتخاب بر محور جانشینی را متناسب با عمل ترکیبِ حاصل از به کار داشتِ مراعات النظیر و ایهام تناسب بر محور همنشینی به نیکی انجام می دهد؛ به گونه ای که کشف یکی از این برجستگی های هنری در یک محور به کشف برجستگی های دیگری در محور دیگر می انجامد.
این مقاله در پی آن است تا به آن دسته از تناسب ها در اشعار امین پور که ارزش هنری بیشتری دارد، بپردازد. به این منظور، پنج دفتر شعر شاعر که عبارتند از: آینه های ناگهان، گلها همه آفتابگردانند، تنفس صبح، در کوچه آفتاب و دستور زبان عشق، بررسی شده است.
بررسی تخلّص در غزل های نظیره وار دوره بازگشت ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخلّص در غزل، ذکر نام شعری شاعر، در پایان غزل است که بعد از دوره مغول رواج یافت، گرچه پیش از آن نیز، بعضی از شاعران، تخلّص خود را در غزل ذکر می کردند. شاعران دوره بازگشت در سرودن غزل، از سعدی و حافظ پیروی می کردند و می خواستند در هر مورد، روش استادان خود را کاملاً تقلید کنند؛ از این رو، در ذکر تخلّص غزل نیز، از این دو استاد غزل پیروی می کردند. معمولاً تخلّص در آخرین بیت غزل ذکر می شود؛ اما گاه غزلسرایان، به دلایلی، از جمله مدح و نیز آوردن تمثیل، تخلّص را در بیت ماقبل آخر ذکر کرده اند. بندرت شاعران بنا به دلایلی چون ناتمام ماندن غزل و نیز به سبب آن که نخواسته اند نام شعری خود را در کنار نام ممدوح بیاورند، تخلّص خود را ذکر نکرده اند و اغلب ضمیر «من» را جایگزین تخلّص خود ساخته اند. در این مقاله، همچنین به زاویه دید در تخلّص، ایهام در تخلّص، صفت های تخلّص و مضامینی که در کنار تخلّص
می آید، پرداخته می شود. علاوه بر این در این مقاله، تخلّص در غزل های نظیره وار دوره بازگشت با تخلّص در غزل سعدی و حافظ مقایسه می گردد تا جنبه های خاص کاربرد تخلّص در غزل این دو استاد غزلپرداز مشخص شود و میزان تقلید نظیره سرایان در کاربرد تخلّص روشن گردد.
مفهوم تشخیص (اسناد مجازی) از دیدگاه علمای بلاغت
حوزه های تخصصی:
تاملی بر آرایه ی متناقض نمایی
حوزه های تخصصی:
بلاغت مخاطب
حوزه های تخصصی:
مجاز مرسل وپیوند آن با ابهام در شعر نیما،اخوان،سپهری و فروغ فرّخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجاز مرسل یکی از عوامل ابهام آفرین در کلام ادبی است. یاکوبسن در بحث خود از قطب¬های مجازی و استعاری زبان، مجاز را روند جایگزینی بر اصل مجاورت می¬داند و آن را از ویژگی¬های بارز نثر به حساب می¬آورد. در حالی که مجاز در کلام ادبی، به ویژه شعر معاصر، به دلیل پیوندها و علاقه¬های تازه¬ای که شاعر بین معنی حقیقی و مجازی ایجاد می کند، عنصری بلاغی محسوب می¬شود. چون مجاز مرسل بر اساس تداعی مجاورت شکل می¬گیرد، به زودی بازشناخته می¬شود و تک معنایی است، از این رو درجه ابهام آن نسبت به سایر مقوله¬های مجازی زبان کمتر است. شاید به همین دلیل است که کاربرد آن در شعر معاصر اندک بوده و شاعران معاصر چندان تمایلی به استفاده از آن در شعر خود ندارند. منتها در همین موارد معدود، گاه به نوآوری¬ها و ابتکاراتی دست زده-اند که نمودار گزینش و ترکیب شاعر از امکانات متعدّد زبانی و بیانگر سبک خاص و نشان دهنده میزان تقلید یا نوآوری آن¬ها در این حوزه بلاغی است. در این مقاله که به شیوه توصیفی - تحلیلی بر روی شعر چهار تن از شاعران معاصر (نیمایوشیج، اخوان ثالث، سهراب سپهری و فروغ فرخزاد) صورت گرفته، برآنیم ضمن بررسی مجاز مرسل و نقش آن در ایجاد ابهام هنری به تجزیه و تحلیل ابهام¬های حاصل از این مقوله ادبی بپردازیم.
نماد و جایگاه آن در بلاغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار سنتی بلاغت فارسی محدودیت هایی دارد که اصلاح و بازنگری را در آن ضروری می نماید. متقدمان معمولاً بلاغت را به سه حوزه ی معانی، بیان و بدیع تقسیم کرده اند و هریک از آن ها را به بخش هایی محدود ساخته و تعاریفی برای آن ها ارائه داده اند. متاخرین علمای بلاغت نیز اغلب از آنان پیروی کرده اند و همین تقسیم بندی و تعاریف را پذیرفته اند. کاربرد این تقسیم بندی و مصداق یابی آن در آثار مختلف ادبی با مشکلات و محدودیت هایی روبه روست و در این آثار، نمونه ها و مواردی دیده می شود که در ساختار و دسته بندی های سنتی جای نمی گیرد و نیازمند حوزه ها و دسته های جدیدی است که لزوم بازنگری در علم بلاغت را یادآور می شود. یکی از موضوعاتی که در این زمینه کارآمد و کارساز است، مشخص کردن جایگاه نماد در بلاغت و ارائه ی تعریفی مناسب با این حوزه، برای آن است. نماد و نمادگرایی همان گونه که در اسطوره شناسی، روان کاوی، هنر، جامعه شناسی، عرفان و سایر حوزه ها تعریف شده و تحولات زیادی ایجاد کرده است، در بلاغت نیز می تواند موجب دگرگونی های زیادی شود و بستری مناسب برای پژوهش های جدید شود و پویایی و تحرک خاصی در این علم به وجود آورد. در این مقاله، نماد به عنوان یکی از صورت های بیان که فراتر از صور خیال قرار می گیرد، تعریف شده و جایگاه آن در حوزه ی بیان به عنوان صورت تجلی مشخص می گردد. همچنین به جایگاه آن در علم معانی به عنوان صورتی فراتر از حقیقت و مجاز و فراتر از ایجاز و اطناب اشاره می شود.
نقدی بر بلاغت فارسی با نگاهی به رخی کتاب های آموزشی بلاغت فارسی
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطة تجربة عرفانی و زبان تصویری در عبهرالعاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر ضمن اشاره ای گذرا به محتوا و درونمایة عبهرالعاشقین نوشتة روزبهان بقلی شیرازی (522ـ606) بر آن است که در گام نخست به تصویرپردازی و ساختارهای تصویری روزبهان در این اثر عرفانی بپردازد، سپس نقش این تصاویر و شگرد های بلاغی را در بازنمایی اندیشه و ذهنیات روزبهان، و نیز نحوة ارتباط میان آنها را مورد بررسی قرار دهد. حاصل این پژوهش آن است که با توجه به ذهنیت استعاره گرای روزبهان، «قطب استعاری زبان» (به معنای فرایند تداعیها و حرکت زبان بر محور شباهت) در نوشتار او غالب است و این جنبه از زبان وی در ساخت های تشبیهی عقلی به حسی تا نمادهای شخصی چند معنا متجلی می شود. بنیاد آگاهی روزبهان در این اثر که بر پایة «التباس» (پوشیدگی/ پوشیده شدن) نهاده شده است و بیانگر نوع ذهنیت و جهان بینی عرفانی اوست، بر سراسر این اثر، و بر تمام ابعاد زبان استعاری او سایه افکنده است و از آنجاکه طریقت روزبهان مبتنی بر دیدار و یافت است، در اثر او خانوادة استعاره های دیداری بر خانوادة واژگان شنیداری غلبه دارد.
بررسی و تحلیل آرایه تشخیص در سروده های قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سروده های قیصر امین پور که در هشت مجموعه شعری گردآمده اند، سروده هایی زنده، جاندار و پویا هستند. سروده هایی که عناصر طبیعت در آن ها، زبان به گفتگو باز می کنند؛ صفات یا حالات انسانی به اشیاء، پدیده های طبیعت و مفاهیم انتزاعی رسوخ می کنند و به گونه ای هم زاد و هم نفس با انسان، ظهوری تشخیص مآبانه دارند.
تشخیص یا جاندارپنداری به نوعی با تفکر «کودک پیش عملیاتی» هماهنگی دارد. اگر کودک در سنین قبل از هفت سالگی همه چیز را جاندار می پندارد، در اینجا شاعر در شعر به کودکی خود بازگشت می کند و تجلی این بازگشت گاهی به صورت جاندارپنداری یا تشخیص ( personification) متجلی می شود.
نویسندگان این مقاله با بررسی آرایه تشخیص در سروده های قیصر امین پور به این نتایج دست یافته اند:
1. یکی از پر کاربردترین آرایه ها در سروده های قیصر امین پور، آرایه تشخیص است.
2. آرایه تشخیص در سروده های قیصر امین پور، بیشتر با آرایه مراعات نظیر همراه می شود.
3. در دو دفتر شعری «به قول پرستو» و «مثل چشمه، مثل رود» شاعر از زنده شدن طبیعت در بهار بهره می گیرد تا این ویژگی را به پدیده های طبیعت نسبت دهد.
4. دو مجموعه شعری «گل ها همه آفتاب گردانند» و «تنفس صبح» بیشترین موارد آرایه تشخیص را به خود اختصاص داده اند.
5. از میان پدیده های طبیعت؛ زمین، آسمان و باد؛ و از میان مفاهیم انتزاعی؛ دل و عشق بیشترین موارد آرایه تشخیص را دارا هستند.