فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
غالب دهلوی معروفترین سخن سرای قرن سیزدهم هـ.ق. در هند است. در آن سرزمین او را لسان الغیب و شهنشاه سخن می نامند . غالب 334 غزل فارسی خود را در 20 وزن سروده است؛ 85 درصد غزل های او در شش وزن پرکاربرد کل غزل فارسی و غزل سبک هندی است. به این ترتیب، بیشتر غزل های غالب مطابق معیار و شیوه های معمول زمان است؛ امّا از اوزان کم کاربرد نیز در غزل خود بهره گرفته است. قالب غزل با توجّه به ماهیّت آن پیوند عمیق تری با موسیقی دارد و نقش وزن در آن برجسته تر از دیگر قالب هاست و ما در این مقاله سعی داریم تا به معرفی آماری اوزان غزل های غالب بپردازیم. بحرهای مضارع، مجتث، رمل و هزج پرکاربردترین اوزان غزل او را شامل می شود. وزن های کوتاه در غزل غالب کمتر استفاده شده است. از ویژگی های اوزان مورد علاقه او بلندبودن، ثقیل بودن و قابلیت تقسیم به دوپاره است. وزن فاعلات مفعولن فاعلات مفعولن تنها وزن نادر غزل غالب است که 4 غزل را به این وزن سروده است.
هرمنوتیک جدید و تعیینِ معیارهایی در تأویلِ شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت فهم، داوری میان دریافت های گوناگون از پدیده ها و میزانِ اعتبارِ آن دریافت ها، اکنون به یکی از مباحث مرکزی در فلسفه معاصر تبدیل شده است. بررسی رویکردها و اندیشه های هرمنوتیکیِ مدرن، تنوع بی سابقه ای را در زمینه مسائل مربوط به تأویل متن نشان می دهد. در این پژوهش سعی شده است با نگاهی کوتاه به رویکردهای هرمنوتیکی جدید، نیک و بد اندیشه های تأویلی تازه در تأویل شعر معاصر به محک نقد آزموده و معیارهایی برای انجام و ارزیابیِ تأویل پیشنهاد شود. بدون تعیین چنین معیارهایی به صورت دقیق نمی توان عوامل ترجیح یک تأویل بر تأویل های دیگر را نشان داد.
تحلیل تصاویر داستان سیاوش بر اساس نظریات نورتروپ فرای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل دو غزل از خاقانی و حافظ بر مبنای زبان شناسی نقش گرای سیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا به بررسی و تبیین دیدگاه تحلیلی هلیدی در قالب زبان شناسی نقش گرایِ سیستمی پرداخته شده است و مفاهیمی نظیر فرانقش های سه گانه اندیشگانی، بینافردی و متنی تبیین شده و فرایندهای مادی، کلامی، رفتاری، ذهنی و رابطه ای توضیح داده شده است. سپس به نقش مشارکین فرایند، کنش گران، کنش پذیران و حامل و محمول پرداخته شده و در پایان، عناصر پیرامونی فرایند نیز از نگاه هلیدی توضیح داده می شود. بر مبنای دیدگاه فوق، تحلیلی از دو غزل خاقانی و حافظ ارائه شده است، این غزل ها از نظر وزن و قافیه و موضوع به یک دیگر بسیار نزدیک اند. خاقانی از دوازده فرایند مادی، چهار فرایند رابطه ای، سه فرایند رفتاری و یک فرایند وجودی در غزل خود بهره گرفته و حافظ از سیزده فرایند مادی، پنج فرایند رفتاری، سه فرایند رابطه ای و کلامی و یک فرایند وجودی استفاده کرده است، هر دو شاعر بیشتر از افعال حال بهره جسته اند. مشارکین فرایند در هر دو غزل بیشتر شامل شاعر، بادصبا، صبحدم و معشوق است و رابطه کنش گرها و کنش پذیرها نیز در دو غزل درخور توجه است. عناصر پیرامونی در دو غزل شامل عناصر مکانی، زمانی، چگونگی و علت است و خاقانی و حافظ بیشتر از عنصر مکانی و چگونگی در غزل های مذکور استفاده کرده اند.
طنز در شعر عاشورایی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی مفاهیم دینی و مذهبی
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی بازتاب رویدادها و شخصیتهای مذهبی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
شناخت نامه و معرفی توصیفی آثار خواجه حسین ثنایی مشهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواجه حسین ثنایی مشهدی، از شعرای برجسته قرن دهم هجری است. اثر مشهور ثنایی دیوان او است؛ اما جز این، در برخی از منشآت قرون بعد، نامه هایی نیز از او به جای مانده است. همچنین، یک مثنوی هشتصد بیتی به نام اسکندرنامه از او در دست است. به جرأت می توان گفت که کمتر جنگ و مجموعه ای بعد از قرن دهم سراغ داریم که غزلی یا قصیده ای و یا حتی بیتی از ثنایی را در خود جای نداده باشد. در این مقاله، ضمن گذری بر زندگی، آثار، و ویژگی های شعر ثنایی، آثار او در کتابخانه های ایران، هند، و پاکستان، اعم از دیوان های موجود و یا اشعار پراکنده در مجموعه ها و جنگ ها (شامل 73 مورد)، نسخه شناسی شده است.
دنیای شیرین اشعار مولانا
جایگاه تخلص در غزلیات مدحی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از روند گسترش غزل و افول قصیده سرایی، چون پیوند شعر و شاعری با دربار منقطع نگشته بود، غزل تا حدی، وظیفه ی اصلی قصیده را (مدح ممدوح) بر دوش کشید. مدیحه سراییِ در غزل، غالباً در دیوان شاعرانی ملموس تر است که جز غزل در قالب دیگری شعر نگفته اند. (یا در قوالب دیگر بسیار کم شعر گفته اند) حافظ شیرازی نیز مانند بسیاری از شاعران در غزل به مدح بعضی از پادشاهان، وزرا و... پرداخته است. اما مدایح او رنگ و بویی دیگر دارد. در بسیاری از مواقع ابیات مدح با دیگر ابیات غزل گره نخورده و تصنعی می نماید. او تا حدود زیادی از طریق ذکر نام ممدوح و تخلص خود، که گاهی با هم در یک بیت می آیند و گاهی یکی بر دیگری مقدم می شود، عظمت و شأن ممدوح را تلویحاً مشخص کرده است. شاید به همین دلیل است که در بعضی از غزل های مدحی گاهی تخلص در بیت آخر و گاهی در بیت ماقبل آمده است و احیاناً به جای تخلصِ به نام خود، به نام ممدوح تخلص کرده و گاهی پس از اتمام غزل از ممدوح یاد می کند. به طور کلی در این مقاله سعی شده با توجه به جای گیری تخلص و ممدوح در غزل های مدحی حافظ تا حدی شأن و منزلت آنان در نظر حافظ مشخص شود.
«زبان علم» و «زبان معرفت» در نظرگاه عطار نیشابوری (نقد یک خوانش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستجو در آراء معرفت شناسیک متفکرین اسلامی حکایت از آن دارد که شناخت آدمی از سه راه امکان پذیر است: ۱- معرفت حسی ۲- معرفت عقلی ۳- معرفت شهودی. صوفیه معرفت شهودی را بالاتر از دو سطح دیگر می دانند. متکلمین اسلامی از واژه ای مشابه سود می جویند که به، اصطلاح معرفت در نزد صوفیه بسیار نزدیک است. این اصطلاح، «الهام» نام دارد. آیا می توان ادعا کرد عطار نیشابوری به عنوان یک صوفی، صاحب نظریه معرفت شناختی بدیعی باشد که قدما از آن بی بهره بوده اند؟ شفیعی کدکنی بر اساس تفسیر بیتی از عطار چنین باوری دارد. عطار در کتاب الهی نامه چنین می گوید:
زبان علم می جوشد چو خورشید
زبان مکعرفت گنگ است جاوید
شفیعی کدکنی معتقد است در این بیت «زبان علم» یعنی زبانی که روشن و بی ابهام است در حالیکه «زبان معرفت» واجد ابهام است. بر این اساس این دو اصطلاح عطار با دو اصطلاح «زبان ارجاعی» و «زبان عاطفی» ریچاردز، منتقد انگلیسی قابل مقایسه است. در این مقاله نشان داده خواهد شد که:
۱- شارح محترم بیت عطار را اشتباه معنا کرده اند. ۲- این اشتباه مبنای مقایسه ای نامتناسب با آراء ریچاردز شده است ۳- اگر بیت عطار مطابق با نظر شارح محترم تفسیر شود ادعای دست یابی عطار به نظریه ای بدیع در حوزه معرفت شناسی منتفی خواهد بود چرا که پیش از او این حوزه شناخته شده بوده است. شرح هر کدام از این موضوعات در مقاله آمده است.
نقدی بر ترجمة سورة بیّنة از طاهره صفّارزاده بر اساس الگوی انسجام
حوزه های تخصصی:
گرچه تاکنون نظریّه های گوناگونی دربارة میزان کارآمدی ترجمه در انتقال مفاهیم به وجود آمده، امّا تقریباً روش علمی متقن برای رسیدن به پاسخ دقیق و روشن این سؤال مطرح نشده است. با این حال، به نظر می رسد با به کارگیری برخی از نظریّه های جدید در حوزة تحلیل متن بتوان به پاسخ هایی درخور دست یافت. نظریّة جدید انسجام و پیوستگی هلیدی و حسن (1985م.) از جمله روش هایی است که به کمک آن می توان میزان انسجام و پیوستگی متون و در نتیجه، متنیّت آن را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. افزون بر این، با توجّه به اهمیّت ترجمه در حوزة متون دینی و به ویژه قرآن کریم که برخاسته از جایگاه این دسته متون در حوزة اعتقادی و تربیتی است، به نظر می رسد بتوان با کاربست این نظریّه در متن ترجمه های موجود و مقایسه آن با متن اصلی، تا حدودی میزان کارآمدی ترجمه و توفیق مترجم را در انتقال مفاهیم ارزیابی نمود. بر این اساس، پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و آماری سورة بیّنة و ترجمة آن از طاهره صفّارزاده را با استفاده از الگوی مذکور مورد بررسی قرار داده است و به این نتیجه رسیده که با توجّه به درصد بالای انسجام و شباهت متن مقصد به مبدأ در نحوة کاربست عوامل انسجام، مترجم در انتقال مفاهیم سوره موفّق بوده است.
ترامتنیت در مقامات حمیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب مقامات حمیدی، نمونة خوبی از متونی است که از بطن متون پیشین فرهنگ و ادبیات خویش متولد شده و به فضایی با ابعاد بسیار متنوع تبدیل شده است که در آن انواع نوشتار با هم آمیخته اند و این متن را محل تجمع چندین گونه کرده اند. هدف اصلی در این پژوهش کشف و شناخت انواع روابط متون در مقامات حمیدی است. برای رسیدن به این هدف بر اساس نظریة ترامتنیت ژرار ژنت، 23 مقامة موجود در مقامات حمیدی را تحلیل و بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که این کتاب، نمونة کاملی از متون دارای ترامتنیت است که حضور چشمگیرآیات قرآن کریم در جای جای آن و استفاده از اصطلاحات و عبارات و اشعار معروف زبان و ادبیات عربی و تأثیرپذیری از اسلوب مقامه نویسی بدیع الزمان همدانی و حریری، نشانگر مجموعه ای از روابط بینامتنی و صداهای متکثر معنایی موجود در این کتاب است که روابط ترامتنی معتبری را تأیید می کند و این ارتباط در جهت ایجاد نظام معنایی این متن، شامل تمامی روابط متون در نظریة ترامتنیت ژرار ژنت است.
استعاره مفهومی رویش در معارف بهاء ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر استعاره های رویشی در معارف بهاء ولد براساس الگوی استعاره مفهومی توصیف و تحلیل شده اند. استعاره های رویشی شامل مواردی است که در آنها از اصطلاحات حوزه گیاهان و روییدنی ها برای مفهوم سازی مفاهیم انتزاعی استفاده می شود. نگاشت مرکزی این استعاره ها به صورت «هستی و وجود، گیاه است» معرفی شده است؛ زیرا در جهان بینی بهاء، مهم ترین مفاهیم شناختی؛ یعنی خدا، جهان و انسان در قالب قلمروهای رویشی تصویر شده است. از آنجا که در نظریه معاصر، استعاره در خدمت فهم و شناخت انسان قرار می گیرد، در این مقاله با تحلیل و توصیف این استعاره ها در معارف بخشی از دیدگاه های مهم بهاء ولد در مسائل عرفانی و کلامی از قبیل وحدت وجود، جبر و اختیار، تجلی و رؤیت مورد بررسی قرار گرفته است که گستره این استعاره، بازتابی از باورهای شخصی و محیط زیستی بهاء ولد است.
تیپ شناسی شخصیت های داستانی صادق هدایت با تأکید بر طبقه بندی انیه گرام
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر یک پ ژوهش بین رشته ای است و هدف آن، بررسی تیپ شناسی شخصیتهای داستانی صادق هدایت با تأکید بر طبقه بندی نُه گانه «انیه گرام» است که عبارتند از تیپ های کمال طلب، کمک گرا، موفق و بازیگر، رمانتیک محزون، مشاهده گر و فکور، وفا جو و وفا خو، خوشگذران ، رئیس و میانجی که هرکدام دارای ویژگی های خاصّی می باشند. این بررسی همه ی آثار داستانی هدایت را در بر می گیرد که شامل 34 داستان است.
روش پژوهش توصیفی است و داده ها با توجه به تکنیک تحلیل محتوی، به شیوه کتابخانه ای و سند کاوی بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد از میان 51 شخصیت داستانی هدایت، 13 شخصیت (نزدیک به26%) در تیپ رمانتیک محزون جای می گیرد که به گونه ای قابل انطباق با شخصیت خود هدایت نیز هست. بعد از آن تیپهای یک (کمال طلب)، دو (کمک گرا)، شش (وفا جو و فاخو) به ترتیب 52/23%، 56/21% و 8/9% بیشترین تیپ های شخصیتی را به خود اختصاص می دهند و دو تیپ هفت(خوش گذران)و نه ( میانجی) در میان تیپهای شخصیتی هدایت جایی ندارند.
مقاله به زبان انگلیسی: ارتباط خرد و کلان در نگارش علمی: بررسی چکیده های مقالات علمی (Interfaces of Macro and Microstructure in Academic Writing: The Case of Research Article Abstracts)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرچه مطالعات زیادی به تحقیق درباره چکیده مقالات تحقیقی اختصاص یافته است اما هنوز پژوهش های زیادی لازم است تا رابطه میان نقشهای بلاغی و عناصر زبانشناختی آنها را آشکار کند (مثلا فراگفتمان). برای بررسی این رابطه‚ مطالعه کنونی 60 چکیده انگلیسی را مورد تجزیه و تحلیل قرارداده است که توسط دو گروه فرهنگی انگلیسی زبان و فارسی زبان نگاشته شده است. در مرحله اول‚ ساختار بلاغی چکیده ها بر اساس مدل هایلند (2000) بررسی می شود. سپس عناصر فراگفتمان با کمک مدل حرکت هایلند a)2005 ) تعیین می گردد. ما الگوهای متفاوتی را در هر دو گروه فرهنگی مشاهده کردیم. در گروه انگلیسی زبانان چکیده ها بیشتر با مدل هایلند (2000) سازگار بودند. در حالیکه فارسی زبانان ترجیح می دهند بعضی از این حرکتها ها را حذف کنند همچنین نتایج نشان دادند که یک رابطه نزدیک میان نقش ارتباطی حرکتها ها و انتخاب فراگفتمان در هرحرکت وجود دارد. بر اساس یافته های این مطالعه می توان گفت که عناصر فراگفتمان برای ایجاد ارتباط موثر با خواننده تغییر می یابند. این مطالعه می تواند کاربردهای آموزشی ارزنده ای برای حوزه های EAP/ESP مخصوصا دوره های نگارش در بر داشته باشد.
از رپیهوین تا سیاوش (تحلیل اسطوره شناختی ساختار آیینی داستان سیاوش بر مبنای الگوی هبوط ایزد رپیهوین و آیین های سالانة مرگ و تولد دوباره در فرهنگ ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین های سالانة مرگ و تولد دوبارة خدای نباتی، هسته ای بنیادین در فرهنگ های پیش تاریخی و بستری بوده است که عاشقانه های تراژیکی را با محوریت بغ بانوی باروری یا جانشین انسانی اش و ایزد- قهرمان شهیدشوندة همتای او سامان داده است. این روایات ارتباطی تناتنگ با اولین تفکرات ذهنی بشر دربارة چرخة زمان، تسلسل ادوار تقویم و اعتقاد به تکرارپذیری مرگ و تولد طبیعت در نقاط عطف این چرخه دارد. این روایات الگویی جهانی دارد که در ادبیات حماسی فارسی با داستان سیاوش و سودابه و در پیشینة اساطیری این داستان با اسطورة هبوط ایزد رپیهوین به زیر زمین (همراه با زمستان) و نقش او در حفظ زایایی زمین و گرمای آب ها و خروج او (همراه با بهار و بازگشت خرمی به طبیعت) مرتبط است؛ بخش اول این الگو با هجرت و مرگ سیاوش و بخش دوم با بازگشت کیخسرو سنجیدنی است.