فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۸ مورد.
۱۵۶۱.

تحلیل سفر اسکندر در دارابنامة طرسوسی بر اساس کهن الگوی «سفر قهرمان» جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷۸ تعداد دانلود : ۵۹۷
تحلیل روایات کهن از رهگذر کهن الگوی «سفر قهرمان» که جوزف کمپبل ارائه کرده، از رویکردهای مهم نقد کهن الگویی است. یکی از روایاتِ مهم سفر اسکندر، روایت داراب نامه طرسوسی است. حوادث این سفر، با مدد از اجزای کهن الگوی «سفر قهرمان» کمپبل چون عزیمت، دعوت، امداد غیبی، تشرف، جاده آزمون، زن وسوسه گر، برکت نهایی، بازگشت، دست نجات و... قابل تحلیل است. مهم ترین مرحله سفر قهرمان در بخش عزیمت، دعوت به سفر توسط ارسطاطالیس در نقش کهن الگوی پیرِ داناست. غلبه بر دارا به عنوان نگهبان آستان نخستین، رویارویی با بوران دخت در نقش زن وسوسه گر و سپس ازدواج با او و تبدیل وی به آنیمای مثبت در بخش جاده آزمون، جست وجوی آب حیات به عنوان برکت نهایی، دیدار با فرشتگان و رسیدن به مرحله ای پیامبرگونه، دیدن عجایب و غرایب و فرمانروایی بر جهان از مراحل مهم سفر قهرمان در روایت طرسوسی است. پژوهش حاضر بیانگر دیگرگشتِ حادثه ای تاریخی به چارچوب های اساطیری و حماسی است. با این چارچوب می توان به خوانشی جدید از این روایت دست یافت.
۱۵۶۲.

رده بندی و آسیب شناسی پژوهش های سبک شناسی فارسی و راه حل های پیشنهادی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: آسیب شناسی سبک شناسی تاریخی شناختی نقش گرا صورتگرا زنانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳۳ تعداد دانلود : ۹۷۶
محور اصلی مقاله حاضر رده بندی پژوهش های انجام شده در حوزه سبک شناسی فارسی و شناخت آسیب های این مطالعات است؛ با هدف شناسایی شاخه های مربوط به هریک از مطالعات و پژوهش های انجام گرفته در سبک شناسی فارسی، بررسی کاستی های موجود در این حوزه، و پیرو آن، ارائه راه حل هایی برای خروج از وضعیت رکودی که سبک شناسی فارسی دچار آن است. بدین منظور، ابتدا مطالعات و پژوهش های مربوط به سبک شناسی در دو شاخه سبک شناسی تاریخی و صورتگرا دسته بندی شده است، سپس غلبه ذهنیت تاریخی، فقدان پشتوانه نظری و استفاده نکردن از دانش زبان شناسی در مطالعات سبک شناسانه، بریده بودن ارتباط متن از بافت موقعیتی اش، بی توجهی به نقش یا کارکرد ویژگی های سبکی در درک و دریافت عمیق تر و بهتر متن و منفرد و سرگردان بودن پژوهش ها به عنوان آسیب های سبک شناسی فارسی تشخیص داده شده است. در پایان، توجه پژوهشگران به کارآمدی دانش سبک شناسی، شناخت و به کارگیری شاخه های جدید سبک شناسی و بازیابی ابزارهای مناسب جهت تجزیه و تحلیل متون فارسی، آشنایی با مهم ترین رویکردهای سبک شناسی، صورتگرایی، نقش گرایی، زنانه، انتقادی، شناختی و تاریخی، و در اولویت قرار دادن سبک شناسی گونه ها را به عنوان راه حل های پیشنهادی ارائه شده است.
۱۵۶۳.

موضع گیری و مشارکت جویی در مقالات نقد کتاب های ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات فارسی موضع گیری نقد کتاب مشارکت جویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۰۰۰
تعامل میان نویسنده و خواننده متن، نخستین بار در انگاره نظری فراگفتمان هایلند و ذیل دو مفهوم کلیدی «موضع گیری» و «مشارکت جویی» مطرح شد. در این انگاره، نویسنده هر متن به طور خودآگاه یا ناخودآگاه با عناصر زبانی مختلف شامل «تردیدنماها»، «یقین نماها»، «نگرش نماها»، و «ارجاع به خود»، موضع خود را نسبت به مفاهیم و پدیده ها اعلام می کند و همچنین با استفاده از عناصری نظیر «ضمیرخواننده»، «جملات امری»، «جملات پرسشی»، «دانش مشترک» و «جملات معترضه»، مشارکت خواننده را در خوانش متن جلب می کند. در پژوهش حاضر، محقق مقالات نقد کتاب های ادبیات فارسی را با تکیه بر انگاره هایلند بررسی کرده است. پیکره مطالعه حاضر شامل 100 مقاله نقد ادبی (50 مقاله از نشریات دانشگاهی و 50 مقاله از نشریات عمومی) است. پس از شناسایی، استخراج و شمارش داده ها مشخص شد که نویسندگان مقالات نقد پیکره حاضر به ازاء هر 7/11 کلمه، از یک واژه یا عبارتِ مربوط به موضع گیری یا مشارکت جویی استفاده کرده اند. از میان عناصر زبانی مورد مطالعه، نگرش نماهای منفی و جملات امری، به ترتیب، پربسامدترین و کم بسامدترین عناصر زبانی هستند. یافته ها نشان می دهد منتقدان نشریات دانشگاهی در مقایسه با نشریات عمومی سخت گیرتر هستند و در دهه 1380 شمسی، منتقدان نسبت به دهه قبل، از نگرش نماهای بیشتری استفاده کرده اند. همچنین، بخش پایانی هر مقاله نقد، متراکم ترین قسمت مقاله از نظر فراوانی عناصرِ موضع گیری و مشارکت جویی است و منتقدان مرد دیدگاه های خود را با قاطعیت بیشتری ابراز کرده و زنان نیز در استفاده از عناصر زبانی مشارکت جویی از مردان پیشی می گیرند.
۱۵۶۴.

تحلیل گفتمانی الهی نامه عطار از منظرگفتمان دیالکتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل گفتمان پل ریکور الهی نامه فاعل گویا گفتمان دیالکتیکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳۷ تعداد دانلود : ۷۹۵
تحلیل گفتمان و نظریه های مطرح در آن در دوره های اخیر، زمینه های مناسبی را برای بررسی ساختارهای متون فراهم کرده است. دیدگاه گفتمان دیالکتیکی پل ریکور از جمله این آراست که به تحلیل متن در سطحی فراتر از زبان و تأکید بر فضاها و زمینه های مفهومی شکل گرفته در آن توجه دارد. الهی نامه عطار نیشابوری از آثار کلاسیک ادب فارسی است که ساختار اصلی روایت آن بر محوریت گفت وگو بنا شده است؛ بنابراین، قابلیت خوانشی نو از منظر این دیدگاه گفتمانی را دارد. در این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد گفتمانی، گفتمان های شکل گرفته در الهی نامه شناسایی می شوند و در دو سطح ۱. ساختاری شامل: فاعل گویا، توزیع واژگانی، وجوه بیانی، ۲. محتوایی شامل: بنیان های مفهومی در دو آستانه معنایی و محکی، منشأ گفتمان ها و شکل گیری خرده گفتمان سکوت بررسی می شود تا تحلیل و قرائتی نو از متن متناسب با دیدگاه خواننده معاصر فراهم شود. بررسی اثر از این منظر نشان می دهد که دو گفتمان دنیاگرایی و دنیاگریزی با مرکزیت خدا و انسان به صورت دیالکتیکی در الهی نامه شکل گرفته است. سه عنصر پدرسالاری، حاکمیتی و شناختی به عنوان منشأ قدرت و سلطه گفتمان زاهدانه پدر قابل شناسایی است که نفوذ، غلبه و سیطره آن را بر هر دو گفتمان افزایش داده است. هر دو گفتمان راهکارهای تلفیق و تفکیک دین و دنیا را پیشنهاد می کند و در سطح محکی نیز متناسب با سلطه گفتمان پدر مصادیق بیشتری برای شفاف سازی و متقاعدکردن فرزندان به آموزه های تعلیمی مطرح شده است.
۱۵۶۵.

نقشی در خیال اقتضای حال نشانه ها در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان نشانه شناسی غزل حافظ مخاطب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴۳ تعداد دانلود : ۸۲۰
نشانه شناسی که اول بار خود را با آراء زبانشناس سوئیسی، «فردینان دو سوسور»، در حوزه مطالعات زبانی مطرح کرد، هدف خود را بررسی چگونگی ارتباط دالّ و مدلول در سطوح مختلف زبانی قرار داد. نشانه شناسی پیش از آن که خود یک علم باشد، روشی خاص در بررسی و ارزیابی متون است. هرچند نشانه شناسی از دل مباحث زبانی سوسور و به ویژه، مساله ی چگونگی ارتباط دال و مدلول سربرآورده است، اما به حوزه های دیگری چون نقد ادبی و بالاخص، نظریه ی خوانش و «حقانیت خواننده» نیز راه یافته است و به نظر می رسد به غیر از جنبه زبانشناختی این روش، که عمدتا بر سویه پیام در نظریه ارتباطی «یاکوبسن» متمرکز است، بتوان از آن در نظریه های مخاطب محور و بالاخص در حوزه بلاغت، برای بررسی تاثیرات مختلف آن بر خواننده بهره گرفت. این مقاله در نظر دارد ضمن طبقه بندی نشانگان شعر حافظ از حیث ماهوی، به کارکرد متفاوت هر یک بر روی مخاطب بپردازد و سپس، به شناسایی انواع زبان در غزل حافظ، با توجه به دایره نشانگان وی همت بگمارد.
۱۵۶۶.

روایت شناسیِ منظومه ی «نشانی» از سپهری بر اساس دیدگاه ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان روایت روایت شناسی سپهری ژنت شعر نشانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴۶ تعداد دانلود : ۸۴۶
روایت شناسی از دیدگاه ساختارگرایان به مطالعه ی طبیعت، شکل و نقش روایت می پردازد و می کوشد توانایی و فهم متن روایت را نشان دهد. در نزد ژنت روایت شناسی عبارت است از مطالعه های روایت ها به مثابه ی بازنمایی لفظیِ حوادث و موقعیت هایی که در زمان نظم یافته است. طبق این تعریف، روایت شناسی بر ارتباطات ممکن میان داستان و متن روایی، به ویژه زمان، وجه و آوا می پردازد. هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل شعر نشانی براساس مؤلّفه های رواییِ ژنت است که براساس منابع کتابخانه ای و روش تحلیلی- توصیفی و پس از مباحث مقدماتی درمورد اهمیّت سپهری، شعر نشانی، جایگاه ژنت در نزد ساختارگرایان و تعریفِ عناصر رواییِ ژنت، در قسمت اصلی مقاله، به آن پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شعر نشانی، از طریق سفر به زمان گذشته و آوردنِ آن به زمان حال، علاوه بر زیبایی آفرینی و تأثیرگذاری، آدمی را به نامیرایی و تسلط بر زمان امیدوار می کند و با تطبیقِ بین زمان متن و حجم متن، با ضرباهنگ و شتابی بالا موجبِ رسایی و تأثیر داستان در ذهن روایت نیوشان می شود. همچنین رابطه ی بین دفعه های تکرار یک حادثه در داستان و دفعه های روایت شده، به صورت بسامدِ مفرد بیان می شود. با وجود فاصله گیریِ سطوحِ داستان و گزارش و حضور اندک راوی، جزئیّات و اطلاعات نسبتاً بیش تری ارائه می شود و طرحِ اسطوره ی جستجو، بهانه ای می شود تا نظرگاهِ رهگذر، مبنی بر چگونگیِ راه بردن به خانه ی دوست، مجالِ بروز و ظهور پیدا کند. نهایت این که: سپهری از بیرون ذهن شخصیت به حوادث داستانی می نگرد و خواننده بیش تر تک گوییِ همین رهگذر را خطاب به سوار می خواند.
۱۵۶۷.

بازخوانی سه گانه کورش صفوی در سبک هندی پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سبک هندی گونه بندی سبک های شعر پارسی کورش صفوی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نظریه های ادبی ایران و جهان اسلام
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات سبکها و جریانهای ادبی کلاسیک هندی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد تحقیقات ادبی
تعداد بازدید : ۱۲۷۱ تعداد دانلود : ۸۰۳
خرده گیری بر سنّت گونه بندی سبک های شعر پارسی و تقسیم آن به خراسانی، عراقی، هندی و بازگشت، پیشنهاد مدل نوینی در این باره و بحث بر سر سبک هندی و کیفیّت تکوین آن، موضوع سه مقاله از دکتر کورش صفوی است: «پیشنهادی در سبک شناسی ادب فارسی»، «نگاهی تازه به نظام سبک شناسی زبان و هنر»، و «نگاهی به چگونگی پیدایش سبک هندی در شعر منظوم فارسی». نگاه صفوی در این مقالات، نگاهی زبانشناسیک و معطوف به نظریّه های هاورانک، یاکوبسن و لیچ است. با وجود ستایش برانگیز بودن کوشش صفوی در این باب، می نماید که انتقاداتی به نظریّه وی وارد باشد. چنانکه برخی از ایرادات صفوی بر سنّت گونه بندی سبک های شعر پارسی، از الگوی پیشنهادی وی نیز برطرف نشده. همچنین به واسطه برخی پارادکس ها و نیز امکان استنباط های خلاف واقع بر مبنای برخی گزاره ها و مواردی دیگر، نظریّه صفوی از جهاتی آسیب مند شده است. در این جستار، پس از گزارشی اجمالی از نظریّات صفوی در سه گانه مذکور، کاستی های کار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
۱۵۶۸.

به دنبال معنی واحد در عبارات کثیر (نگاه اندرهم متنی به دوبیتی های بابا طاهر و کلمات قصار او)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کلمات قصار دوبیتی باباطاهر اندرهم متنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۵ تعداد دانلود : ۹۱۳
طاهر عریان همدانی، معروف به باباطاهر از جمله نوادر زمانه و از عرفای بزرگ اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری است. تاکنون در مورد اندیشه های بلند عرفانی وی از جانب اهل معرفت کار اساسی صورت نگرفته است. شهرت باباطاهر بیشتر به جهت دوبیتی های اوست اما کلمات قصار وی، باوجود داشتن مضامین عالی عرفانی هنوز حتی برای خواص، کنز مخفی است. بدون توجه به این کلمات قصار، به عمق اندیشه، عظمت روح و نیز علّو مرتبه باباطاهر نمی توان پی برد. تأمل در این کلمات، از طرفی موجب آشنایی با تعالیم عرفانی بابا و نیز شناخت مرتبه وی در نردبان معرفت و سلوک، و از طرف دیگر موجب وضوح و تنویر هرچه بیشتر دوبیتی های او خواهد شد. به عقیدة نگارنده، نسبت کلمات قصار باباطاهر به دوبیتی هایش، نسبت گلاب به گل است. به همین جهت، در این مقاله نگاهی اندر هم متنی خواهیم داشت به این دو اثر بابا طاهر و سعی ما بر این خواهد بود تا با کلمات قصار او به استقبال دوبیتی هایش رفته و از خلال این مقابله به توضیح و تفسیر چند اصطلاح و مفهوم عرفانی بپردازیم.
۱۵۶۹.

عروس مهاجر تثبیت هویت فرهنگی «خود» در سرزمین میزبان از طریق فرایند دیگری سازی در منظومه خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مهاجرت خسرو و شیرین هژمونی هویت فرهنگی خود و دیگری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد پسااستعماری
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد نشانه شناختی
تعداد بازدید : ۱۳۲۵ تعداد دانلود : ۸۰۴
در این مقاله، داستان خسرو و شیرین نظامی با استفاده از فرضیه های مطالعات پسااستعماری و نشانه شناسیِ فرهنگی ارزیابی می شود. حضور شیرین در جایگاه یک مهاجر زن در سرزمین مدائن و خواستة دوگانة فرهنگ میزبان از او برای همانند ی با این فرهنگ، رعایت تفاوت با آن از یک سو، و تعصب و تأکید شیرین برای حفظ و اجرای رمزگان های فرهنگی سرزمین «خود» از سوی دیگر، وضعیت شیرین را دچار چالش های فراوان کرده بود. در این مقاله سازوکار فرهنگ مرکز در سرزمین میزبان، برای به حاشیه راندن شیرین، و فرایند «دیگری سازی» به مثابه راهکار مقاومتی شیرین برای حفظ هویت فرهنگی «خود» در سرزمین میزبان بررسی می شود و نقش جنسیت در موفقیت این فرایند نشان داده می شود. پژوهش در پایان به این نتیجه می رسد که فرهنگ مرکز در سرزمین میزبان تلاش می کند شیرین را در جایگاه یک «دیگری» خطرناک، که قصد بر هم زدن نظم تثبیت شده فرهنگ غالب را دارد، به حاشیه براند. بنابراین، وضعیت شیرین در سرزمین میزبان، زمینه را برای شکل گیری فرایند دیگری سازی از سوی او در ارتباط با افراد سرزمین میزبان، به مثابه اقدامی مقاومتی و ضد هژمونیک، برای تثبیت هویت فرهنگی «خود» فراهم کرد. دیگری های شیرین در این منظومه در دو دسته بزرگِ «دیگری های دور» و «دیگری های نزدیک» قرار می گیرند. جالب این که «دیگری های جنسیتی» شیرین در سرزمین میزبان، یعنی مردان، در زیر مجموعه «دیگری های نزدیک»، و «خودی های جنسیتی» او، یعنی زنان، در زیرمجموعه «دیگری های دور» جای می گیرند و شیرین در برابر دو گروه راهکارهای متفاوتی در پیش می گیرد. منظومه خسرو و شیرین با این خوانش می تواند منعکس کنندهء صدای به حاشیه رانده شده ای باشد که در مقابل صدا و فرهنگ غالب کشور میزبان به دنبال خود می گردد؛ صدایی که در کشمکش عشق و هویت، با سربلندی، هویت فرهنگی خود را از زیرِ دست و پای فرهنگ مرکز بیرون می کشد و به آن اعتلا و شکوه می بخشد.
۱۵۷۰.

سبک شناسی ساختاری غزل «تقویمها» و غزل «قسمت»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: غزل مقایسه امین پور سبک شناسی ساختاری قزوه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی روش های بررسی سبک شناختی متون ساخت گرا
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات سبکها و جریانهای ادبی معاصر شعر پس از انقلاب انقلاب و دفاع مقدس
تعداد بازدید : ۲۱۷۸ تعداد دانلود : ۹۶۴
چکیده همگام با پیشرفت های زبان شناسی نوین، رویکرد های جدیدی نیز در سبک شناسی ظهور کرد؛ از جمله سبک شناسی ساختاری، با تاثر از دیدگاه های ساختارگرای قرن بیستم، بر این اصل تاکید کرد که برای دریافت سبک شناسانه یک اثر، باید اجزای آن را در ارتباط با کل سیستم بررسی نمود و هدف آن، تعیین تناسب اجزای متن با کل سازه های متن بود که از طریق بررسی شکل و ساخت، به محتوا می رسید. تحلیل عناصر یک متن و تاثیر آن در محتوای شعر، باعث دقت بیشتر سبک شناس در بیان شاعر می شود. درپژوهش حاضر پس از اشاره به تعاریف سبک و برشمردن مکاتب سبک شناسی و ارائه ویژگی های سبک شناسی ساختاری، دو غزل در زمینه دفاع مقدس از قیصر امین پور(تقویم ها) و قزوه(قسمت) را با روش سبک شناسی ساختاری بررسی کرده ایم. در این روش پس ازتحلیل اجزای هردو متن از لحاظ توازن ها و قاعده کاهی ها، به ارتباط و تناسب میان اجزا و محتوا پرداخته ایم. حاصل این تحقیق نشان می دهد که ساختار بیرونی و درونی دو غزل با محتوا نیز تناسب دارد و دستگاه آوایی، وا ژگانی، نحوی و بلاغی به تاثیر عاطفی شعر کمک می کنند و عناصری که هردو شاعر بکار گرفته اند، با ساختار شعرمرتبط است و احساس و لحن دو غزل باهم هماهنگ عمل می کنند.
۱۵۷۱.

کیفیت تصویرپردازی از احکام نجوم در سخن انوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انوری احکام نجوم علم نجوم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم علوم طبیعی
تعداد بازدید : ۱۲۹۱ تعداد دانلود : ۹۷۸
تأثیر بسیار آسمان و آنچه در اوست بر سرایندگان و هنرآفرینان ایرانی سبب شده است تا در شعر فارسی برای توصیف آسمان، خورشید، ماه و ستارگان و دیگر اجرام فلکی تعبیرهای زیبایی به وجود آید که همه روشن کنندة قدرت شگرف سخن پردازان ایرانی در آفرینش واژه هایی سرشار از ذوق و هنری کم نظیر است. در نوشتار حاضر سعی بر این است که چگونگی کاربرد اصطلاحات خاص نجو می در سخن انوری تحت بررسی و تحقیق قرار گیرد و نوآوری این شیوه در عین استحکام و صلابت در سخن او کاویده شود. بدین سبب، علاوه بر نمایاندن هنر تصویرگری کلا می و خلاقیت های مفهو می او، به گره گشایی برخی ابیات پیچیدة او نیز پرداخته ایم.
۱۵۷۳.

نمودهای سودمند کهن الگوی آنیموس در ادب پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معشوق آنیموس کهن الگو ایزدِ مهر همراه درونی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد روانشناختی نقد کهن الگویی
تعداد بازدید : ۱۴۷۵ تعداد دانلود : ۹۳۸
همه ما از نظر زیست شناختی، به میزان چشمگیری ظرفیت های جنس دیگر را داریم؛ از این رو، واجد صفات مردانه و زنانه به طور توأم هستیم. اما فشارهای اجتماعی به تفاوت های جنسی جنبة اغراق آمیز می دهد: زنان را مجبور می کند وجه زنانه خود را رشد بیشتری دهند و مردان را وادار به تأکید بیشتر بر طبیعت مردانه خود می کند. نتیجه آنکه «جنبه دیگر»، واپس زده و ضعیف می شود. با وجود این، «زنِ درون» یا آنیما در مردان و «مردِ درون» یا آنیموس در زنان، به صورت های گوناگون، از جمله رؤیاها، خیال پردازی ها، اساطیر، ادبیات و... ظاهر می شود. در این مقاله، دو نمود سودمند آنیموس، یعنی «معشوق (مرد آرمانی)» و «همراه درونی»، با نمونه ها و مثال های مختلف، در ادبیات و فرهنگ ایرانی تحلیل شده است و این نتیجه حاصل شده است که حداقل یکی از نمودهای آنیموس در ناخودآگاه زن ایرانی از پروتوتایپ واحدی نشأت می گیرد و این پروتوتایپ، به احتمال زیاد، ایزدِ مهر است.
۱۵۷۴.

نقد اسطوره شناختی نمایشنامه «دلی بای و آهو» اثر عباس معروفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسطوره ترکمن عباس معروفی نمایشنامه دلی بای و آهو شامانیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴۰ تعداد دانلود : ۱۰۱۵
در مقاله حاضر به بررسی اسطوره شناختی نمایشنامه دلی بای و آهو، اثر عباس معروفی پرداخته ایم. گمان ما بر این است که معروفی برای نیل به شناختی عمیق تر از فرهنگ و ارزش های قوم ترکمن، این نمایشنامه را بر بنیاد اسطوره های این قوم پدید آورده است و بدون کشف و تحلیل این اسطوره ها توفیقی در ورود به ژرفای اثر نخواهیم داشت؛ لذا مسأله اصلی ما در این مقاله این است که این نمایشنامه تا چه اندازه و چگونه از اسطوره های ترکمنی برای انتقال پیام خود بهره برده است. از این رو پس از معرفی اجمالی اسطوره ها و نمایشنامه دلی بای و آهو به استخراج، بررسی و تحلیل اسطوره های موجود در نمایشنامه پرداخته ایم. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نویسنده، طرح این نمایشنامه را با استفاده از اساطیر، باورها و آداب و رسوم ترکمنی پی ریزی کرده است. بیشتر اساطیر این نمایشنامه مربوط به دوران قبل از اسلام ترکمن ها است؛ دورانی که آنها معتقد به آیین شامانیسم بودند. اندیشه اساسی که در سراسر اثر بازتاب دارد، باور اساطیری مربوط به روح مرده و تاثیر آن در زندگی بشر است؛ از دیگر اسطوره ها و باورهای اساطیری موجود در اثر می توان به باورهای شامانیستی، نظیر اعتقاد به آسمان، پرستش ارواح نیاکان و پرستش طبیعت (کوه، ماه و...) اشاره کرد. روش این پژوهش توصیفی_ تحلیلی و متکی بر مطالعات کتابخانه ای است.
۱۵۷۶.

آمیختگی داستان و گفتمانِ روایی در روایت های پسامدرنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: داستان روایت شناسی گفتمان روایی داستان های پسامدرنیستی ایرانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی مکتب های ادبی پست مدرنیسم
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : ۱۸۴۱ تعداد دانلود : ۱۰۸۲
در این مقاله به یکی از انواع و اقسام شگردها و تمهیداتی پرداخته می شود که در داستان های کوتاه و رمان های پسامدرنیستی متجلی می شود؛ یعنی آمیختگیِ بین داستان و گفتمان یا سخن روایی. بنا بر تعریف روایت شناسانِ ساختارگرا، «داستان» عبارت است توالی و پی آیندیِ رخ دادها در نظمی زمانی که شخصیت ها یا موجوداتی متحملِ آن رخ داها می شوند. گفتمان یا سخن روایی نیز عبارت است از واسطه یا رسانه ای بیانی که برای نقل و بیان داستانی برگزیده می شود. در بین داستان های پسامدرنیستی گه گاه روایت هایی دیده می شود که در ژرف ساختِ آن ها چندان داستانِ پرماجرایی موجود نیست و نویسنده قصد نقل و بیان داستانی خاص را ندارد و نمی خواهد هم که امری داستانی را بازنمایی یا مُحاکات کند. همچنین در چنین روایت هایی ژرف ساخت و روساختِ داستان چنان در هم تنیده می شوند که امکان خلاصه کردن داستان یا انتقال آن به رسانه یا وسطه بیانی دیگری نیست؛ به عبارتی موجودیّت و هستیِ داستان در همان روساخت یا گفتمان آن است و «داستان» به سطح گفتمان روایی برکشیده می شود و امکان جدا کردن آن از گفتمان روایی نیست؛ از این رو ماجرای داستان را همانا سیاق های کلام و تمهیداتِ روساختی بر عهده می گیرند. چنین شیوه ای از روایت-پردازی در بین برخی داستان های پسامدرنیستیِ ایرانی معهود و یافتنی است. در این مقاله ضمن تشریح و تبیینِ آمیختگی داستان و سخن، داستان های پسامدرنیستی ایرانی که واجد چنین ویژگی ای هستند، بررسی شده اند.
۱۵۷۷.

بررسی زمانمندی روایت در رمان سالمرگی بر اساس نظریّة ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژرار ژنت رمان فارسی سالمرگی اصغر الهی زمان در روایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۸ تعداد دانلود : ۹۳۱
زمان در روایت یکی از مباحث مهمّ است که در دهه های أخیر مورد توجّه روایت شناسان مختلف قرار گرفته است. از این میان، نقش مهمّ ژرار ژنت، ساختارگرای فرانسوی، در تکوین نظریّة زمان روایی به عنوان یکی از مهم ترین مؤلّفه های پیشبرد روایت داستانی، بسیار قابل توجّه است. ژنت نظریّة زمان در روایت خود را در سه محور نظم، تداوم و بسامد مطرح می کند. این پژوهش که به روش ساختارگرایانه انجام شده، نشان می دهد از میان مؤلّفه های روایت، زمانمند بودن آن در رمان «سالمرگی» چشمگیرتر است. در این رمان، نویسنده برای بنای پیرنگ مورد نظر خود توالی خطّی زمان را بر هم می زند و با شکست زمان کنونی در صدد تغییر زمان تقویمی به زمان روایت بر می آید. اصغر الهی از تکنیک های روایت گذشته نگر و آینده نگر در راستای ایجاد خلأ و تعلیق در داستان و همزمان گرهگشایی به واسطة همین نابهنگامی ها بهره می جوید. نویسنده در مواردی برای انتقال سریع پیام خود از شتاب مثبت به وسیلة حذف بُرش زیادی از زمان رخداد بهره می برد. در برخی موارد از شتاب ثابت و مثبت استفاده می کند، امّا به طور کُل، به نسبت حجم اختصاص یافته به متن در مقابل زمان رخداد، رمان دارای شتابی منفی است. از بسامد بازگو جز در موارد اندکی در رمان استفاده نشده است و در مقابل، از بسامد مفرد و مکرّر فراوان استفاده شده است. می توان گفت بسامد مکرّر در این رمان تکرار معنی دار وقایع از سوی نویسنده است. لازم به ذکر است که این دو گونه بسامد موجد تعلیق در رمان نیز شده است.
۱۵۷۸.

تحلیل ساختار روایت در رمان آفتاب پرست نازنین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وجه روایت شناسی لحن کانون روایت ژرار ژنت محمدرضا کاتب آفتاب پرست نازنین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۸۴ تعداد دانلود : ۸۹۹
روایت شناسی شاخه ای از مطالعات ادبی است که ریشه در ساختارگرایی دارد و در پی یافتن یک دستور زبان جهانی واحد برای متون روایی مختلف است. هر یک از روایت شناسان به برخی از الگوهای تکرار شونده در متون روایی اشاره کرده اند. ژرار ژنت هم یکی از روایت شناسان مطرح ساختار گراست که طرح جامع و کاملی برای بررسی متون روایی پیشنهاد می دهد. او در نظریّات خود به بررسی سه جنبه از سخن روایی، یعنی زمان، وجه یا حالت و لحن می پردازد. این سه جنبه با بررسی ساختار زمان، کانون های روایت، فاصلة روایت با بیان راوی و انواع دیدگاه به کار رفته در یک اثر روایی مشخّص می شوند و با بررسی و تحلیل این سطوح، می توان به تحلیل دقیق و منسجم از یک متن روایی دست یافت و توانایی داستان پردازی نویسنده را در شکل دادن به نظام و ساختار روایی یک اثر داستانی سنجید. در این پژوهش با استفاده از نظریّات ژنت سطوح مختلف گفتار روایی و روابط متقابل این سطوح در رمان آفتاب پرست نازنین بررسی و تحلیل می شود. نویسنده این رمان یعنی محمّدرضا کاتب از نویسندگان مطرح ادبیّات معاصر ایران است و طی سال های أخیر به نوعی به سبک و مخاطب های خاصّ خود دست یافته است؛ سبکی همراه با پیچیدگی، تعلیق، بازی های زبانی و گرایشی به پُست مدرنیسم. امّا در آفتاب پرست نازنین این خصوصیّات سبکی اندکی تعدیل شده است و آغاز و انجام مشخصی وجود دارد و تلاش شده است تا توجّه طیف بیشتری از مخاطبان جلب شود. این مقاله به بررسی تکنیک های روایی مختلفی می پردازد که نویسنده جهت روایت داستان آفتاب پرست نازنین از آنها استفاده کرده است.
۱۵۷۹.

تحلیل ساختاری تقابل نشانه ای در غزلیّات حافظ شیرازی با تکیه بر نظریه «رولان بارت»(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴۹ تعداد دانلود : ۷۲۷
ساختارگرایان، تفکّر انسان را مبتنی بر تقابل دوگانه دانسته، معتقدند از طریق بررسی آن می توان به حوزه های فکری و اندیشگی افراد و جوامع پی برد. به نظر آنان، همان طور که در حوزه اجتماعی، ایدئولوژی ها به عناصر متقابل معنا می بخشند، در حوزه زبان نیز تقابل ها در یک نظام ارزشی، معنادار یا نشانه دار می شوند و نشانه چیزی است که ما را به چیز دیگر رهنمون می گردد و ریشه در باورهای اجتماعی دارد. اما نشانه شناسی، نوعی رویکرد به تحلیل متن است. بارت با استفاده از دیدگاه های سوسور، دوگونه دلالت مطرح کرد: یکی صریح و دیگری ضمنی. در این پژوهش، تقابل نشانه ای به شکل کلمات/ واژگان در پنج مقوله اسم، فعل، صفت، قید، ضمایر و صفات اشاره، در غزلیّات حافظ بررسی شده است. نتایج تحقیق گویای آن است که تقابل نشانه ای اشعار حافظ اساساً بازتاب تقابل تصوّف خانقاهی با تصوّف عاشقانه است و هرکدام از آنها، نشانه ها و نظام های خاصی دارند. تصوف خانقاهی دارای دو نظام، یکی زاهدانه و دیگری عابدانه و تصوف عاشقانه نیز دارای دو نظام، یکی مستی و دیگری بزمی است. نظام های زاهدانه و عابدانه با تکیه بر نشانه های خاص، ضمن ایجاد تقابلِ غالب و مغلوب، خود را قطب غالب و نظام مستی و بزمی را مغلوب معرفی می کنند و حافظ با تخریب نشانه های قطب غالب و تقویت نشانه های قطب مغلوب، جایگاه آن دو را عوض می کند. زبان و شگردهای هنری حافظ، تقابل نشانه ای اسم ها را به صورتی فوق العاده قابل پذیرش دلالت های ضمنی می گرداند. علاوه بر این، حافظ انواع تقابل واژگانی چون مدرج، جهتی و مکمّل را به کار می برد، اما دلالت ضمنی یا ژرف ساختی غالب آنها مبتنی بر تقابل مکمّل و هدفشان نفی تصوف خانقاهی و اثبات تصوف عاشقانه است.
۱۵۸۰.

بررسی تطبیقی کاربرد اسطوره و کهن الگو در شعر فروغ فرخزاد و گلرخسار صفی آوا (شاعر تاجیک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسطوره ادبیات تطبیقی فروغ فرخزاد کهن الگو شعر معاصر ایران و تاجیکستان گلرخسار صفی آوا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد اسطوره ای
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق شاعران و نویسندگان فارسی زبان بر یکدیگر
تعداد بازدید : ۲۶۴۰ تعداد دانلود : ۱۳۴۶
تأثیر ادبیاتی بر ادبیات دیگر از پیامدهای تعامل فرهنگی ملل مختلف است. هیچ ادبیات پویایی نمی تواند خود را از تأثیر ادبیات ملل دیگر دور نگاه دارد و وقتی در دو سوی این معادلة تعامل فرهنگی و ادبی، دو ملت همزبان قرار گرفته باشند، مسئله ضرورتی دیگرگونه می یابد. در این میان ادبیات ایران و تاجیکستان که از یک آبشخور زبانی سیراب می شوند، می تواند محلی برای یک مطالعة تطبیقی باشد. در این مقاله، به بررسی وجوه اشتراک و اختلاف طرز به کارگیری اسطوره، کارکردهای آن و کمیت و کیفیت کاربرد آن در زبان شعری دو شاعر زن معاصر ایرانی و تاجیکی، یکی فروغ فرخزاد و دیگری گلرخسار صفی آوا می پردازیم و نشان خواهیم داد که هریک از این سرایندگان، با توجه به ملیت و موقعیت زمانی و مکانی و شرایط فکری و درونی خود چه نگرشی به اسطوره، مضامین و بن مایه های اصیل اساطیری داشته و تا چه اندازه از این مصادیق در شعر خود بهره جسته اند. برای این کار، مضمون ها و مفردات اساطیری که در پژوهش حاضر بررسی خواهند شد عبارت اند از: خدایان، الهه ها، ایزدان؛ پیامبران و آیین گذاران؛ شخصیت های اسطوره ای، تاریخی و حماسی؛ موجودات، گیاهان و جانوران اساطیری و همچنین مکان های خاص و اسطوره ای.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان