فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۸ مورد.
بررسی کاربرد استعاره در تاریخ وصاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ وصاف از جمله برجسته ترین آثار نثر فنی تاریخی است که نگارنده آن یعنی وصاف الحضره کوشیده است تا با زبانی شاعرانه یک کتاب تاریخی مربوط به دوره حکومت مغولان بر ایران را به متنی ارزشمند و در عین حال مشهور تاریخی- ادبی ارتقا بخشد. او در راه خلق متنی آراسته، زیبا، شاعرانه و در عین حال دقیق تاریخی، کوشیده است تا با بهره-گیری از آرایه ها و فنون ادبی به این مهم نایل آید. از جمله تصویرهای شعری که وصاف الحضره از آن بهره برده، می توان به استعاره اشاره کرد. در این مقاله که با هدف نمایاندن هرچه بیشتر زیبایی های ادبی این کتاب کمتر شناخته شده صورت پذیرفته، تلاش گردیده تا به روش توصیفی و تحلیلی و با توجه به بلاغت سنتی، به چگونگی کاربرد استعاره در آن از جهت انواع و ابهام پرداخته شود. نتیجه این پژوهش نشان از عنایت ویژه وصاف به کاربرد این صورت خیال دارد. امری که در عین نمایاندن هنر نویسندگی وی، از عوامل اصلی ابهام آفرین در این متن برشمرده می شود.
نقد تصحیح التدوین فی اخبار قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«التدوین فی ذکر اهل العلم بقزوین» تالیف ارزشمند و نفیس امام الدین عبدالکریم بن محمد بن عبدالکریم الرافعی القزوینی است. متاسفانه این کتاب چنان که باید و شاید مورد توجه محققان و پژوهشگران قرار نگرفته است. تنها نسخه مصحَّح و چاپی این اثر به اهتمام شیخ بزرگوار جناب عزیزالله عطاردی به طبع رسیده است. نخستین بار مرحوم عطاردی این اثر را در حیدرآباد هندوستان در سال 1362 تصحیح کرد و منتشر ساخت. جدیدترین چاپ آن نیز در سال 1391 توسط انتشارات عطارد روانه بازار شده است. علی رغم تیراژهای متوالی، متاسفانه اغلاط گسترده ای از قبیل بدخوانی، اسقاط کلمه یا بخش هایی از جمله، اغلاط نگارشی، سهو مطبعی و جز آن در این کتاب راه یافته است. از سوی دیگر چاپ جدید این اثر در بسیاری موارد نه تنها از مشکلات چاپ های گذشته نکاسته بلکه نسبت به چاپ های نخستین این اثر به مراتب بی اعتبارتر و مغلوط تر است. این مقاله در پی آن است که با استمداد از نسخ خطی اصیل و موجود این اثر، پاره ای از مشکلات و ابهامات این متن را که تنها به مدد نسخ خطی آن قابل توضیح هستند به مخاطب بنمایاند.
بررسی وزن های شبه دوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله به زبان فرانسه: سورئالیستی بیش از حد درون نما/بررسی دلایل ناکامی آنتونن آرتو در عضویت مکتب سورئالیسم (Un surréaliste trop introjectif; L’étude de la déception d’Antonin Artaud dans son adhésion au surréalisme)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد مضمونی روشی است که به ویژه از پدیدار شناسیِ هستی گرا نشأت می گیرد. هدف اساسیِ این روش بررسیِ مضامینی است که در یک متن به کار رفته اند و بدین منظور روی تکرار مفاهیم اساسیِ متن متمرکز می شود. در این روش، شیوه ی مطالعاتیِ باشلار به ویژه به تحلیل عناصر چهارگانه که توسط هر نویسنده به کار رفته می پردازد تا بدین وسیله، جوهره ی تخیّلِ مادی وی را نمایان سازد. این تخیّل توسط رؤیایی تبیین می شود که بر پایه ی ماده شکل می گیرد.
محمود دولت آبادی نویسنده ا ی ایرانی است که شهرت خود را به زبانی ممتاز مدیون است که توسط شناخت و انتخابِ بجای کلمات برجسته می شود. کلیدر بلندترین رمان وی، از هر جهت از این تسلط بر زبان بهره می گیرد.
هدف این جستار اینست که ابتدا سلطه ی عنصر خاک را در آثار دولت آبادی نشان دهد و سپس به بررسی امکان تلفیق چندین عنصر و تحولاتی که این تلفیق در آینده ی شخصیت های کلیدر ایجاد می کند، بپردازد.
سبک شناسی روایت: الگوی تأویلی خطا، مجازات در ساختار حکایات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است تا با تأکید بر تأویل به عنوان ویژگی ای بنیادین در زبان عرفان، یکی از پرکاربردترین الگوهای روایی در حکایات عرفانی معرفی شود. این الگو نیز، همسو با بسیاری از حکایات تعلیمی حاصل خطا و مجازات است، با این تفاوت که خطای آشکار رخ داده از سوی یک کنشگر، با تبدیل شدن به کنشی قانونی، به مجازات مورد انتظار نمی رسد بلکه در لایه ای دیگر با تعریف خطایی نو مجازاتی نو نیز رخ می دهد. در این الگوی روایی، تأکید بر خطای دوم، محصول حرکتی تأویلی و باطن گرایانه است به همین دلیل خطای نخست نیز دیگر خطا محسوب نمی شود. از این رو می توان گفت این الگو توصیفی روایی از کارکرد تأویل در متون عرفانی ارائه می دهد. با این نگاه، برجسته شدن برخی خطاها در حکایات عرفانی و چشم پوشی از برخی دیگر، می تواند نقش قوانین حاکم بر سنت عرفانی در شکل گیری این حکایات را نیز آشکار کند. این روش و الگوی برآمده از آن اگرچه بر ویژگی های ساختاری و روایی متون عرفانی مبتنی است، پیوندی آشکار با عناصر زبانی و فکری سنت عرفانی دارد. این مقاله تلاشی است محدود در جهت سبک شناسی روایت در حکایات کهن.
نگاهی به مناسبات بینامتنی متون حماسی و عیاری (براساس شاهنامه و سمک عیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردمی یا مرد، می نقد و تحلیل بیتی از رودکی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودکی سمرقندی از سرآمدان قلمرو شعر پارسی در سده سوم و چهارم هجری است که از انبوه اشعار او تنها حدود هزار بیت، آن هم به گونه پراکنده و برگرفته از میان آثار دیگر به دست ما رسیده است. فقدان نسخه کهن و اصیل، فاصله زمانی، دگرگونی های زبان فارسی، ضبط های مختلف منابع ثانوی و ... سبب شده است تا قرائت و مفهوم برخی از همین بیت های اندک این شاعر دشوار و دیریاب گردد. در این جستار قرائت های گوناگون و معانی ارائه شده مصححان از یک بیت از خمریّه مشهور رودکی به روش مقایسه ای تحلیلی نقد و بررسی شده است. حاصل پژوهش بیانگر آن است که بر اساس موازین سبک شناسی، قواعد دستور تاریخی زبان فارسی، شواهد درون متنی و شواهد برون متنی قرائت متعارف بیت رودکی مقرون به صحت نیست. در نهایت، این مقاله ضبط صحیح بیت را پیشنهاد کرده، معنا و تفسیر آن را با این قرائت به دست داده است.
«تحلیل ساختاری شعر هزارة دوم آهوی کوهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر «هزارة دوم آهوی کوهی» یکی از اشعار محمد رضا شفیعی کدکنی است که شاعر سعی کرده است در آن، با استفاده از زبان ادبی فاخر، تناسب محکمی میان صورت و محتوا ایجاد کند. اصولا شعر، یک نیاز درونی است که در زبان شکل می گیرد و به فعلیت می رسد. زبانی که از امکانات و عناصر خاصی بهره برده و به درجة هنری رسیده است. در سایة کاربست همین عناصر و امکانات است که ساختار شعر، شکل می گیرد. بررسی ساختاری یک اثر ادبی به معنی بررسی مجموعة اجزا و عواملی است که کلّیت آن اثر را به وجود آورده است. در این مقاله با روشی تحلیلی - توصیفی به مولفه های تکرار، انسجام و روایت در شعر «هزارة دوم آهوی کوهی» پرداخته شده است تا نقش روابط موجود بر عناصر ساختاری این شعر که دلالت کلّی این شعر را ساخته اند، تبیین و از این طریق مهم ترین ویژگی های ساختاری این شعر نشان داده شود. نتیجة پژوهش بیانگر این است که شاعر با کمک گرفتن از این اصول، زبان شعری خود را از زبان عادی متمایز ساخته و با استفاده از این تمهیدات زیباشناختی، وحدت خاصی میان صورت و محتوای شعر برقرار ساخته است. راز مقبولیت شعر «هزارة دوم آهوی کوهی» در استفادة بجا و مناسب از همین روابط ساختاری در کلیّت شعر است.
شعر العلامة السید محمد حسین فضل الله فی ضوء النقد البنیوی (قصائد من دیوان فی دروب السبعین نموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یحظى دیوان فی دروب السبعین للعلامة السید محمد حسین فضل الله بأهمیة خاصة بقصائده الکلاسیکیة والحدیثة ولغته الصوفیة والشعور المتقد تجاه رؤیة الخالق والتأمل فی حصیلة العمر. إن ما کان مؤثراً فی نقل رسالة الشاعر هو الصور البیانیة وبنیة القصیدة. تحاول البنیویة (structuralism) شق طریقها فی سبیل الکشف عن العلامات الجدیدة وفهم العلاقات الداخلیة للعمل الأدبی. تحاول هذه المقالة التطرق إلى سیرة العلامة السید محمد حسین فضل الله وقریحته الشعریة والتعریف بدیوانه، إضافة إلى دراسة أسس النقد البنیوی فی بعض قصائده. لأجل ذلک، ستعنی المقالة بمستویین من مستویات اللغة الشعریة هما المستویات الخارجیة التی تمثل الوزن والقافیة الشعریة والبنیة الصوتیة والکلامیة والنحویة والترکیبات الحدیثة والمستویات الوسطی التی تتناول الصور الشعریة والعلامات والرموز مع الإشارة إلى الشواهد والأمثلة. یحاول هذا البحث تقدیم شرح أدق للأشعاربافتراض وجود نوع من الوحدة بین البنیة والمضمون.
سبک شناسی زبانی رمان آن مادیان سُرخ یال نوشتة محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان تاریخی و کوتاه «آن مادیان سُرخ یال» اثر محمود دولت آبادی، بُرشی از زندگی امرؤالقیس، شاعر عاشقانه سرای دوران جاهلی و شرح ماجرای یک خونخواهی قبیله ای عاطفی است. نویسنده در قالب این رمان، یک شِبه افسانة تاریخی را با دنیای امروز پیوند داده است. از جنبة زبان روایت، این رمان با مایه داشتن از نثرهای کلاسیک، از دیگر رمان های دولت آبادی متمایز شده است. زبان انتخابی او در این رمان، کاملاً با فضا و عصر دور افتاده و تاریک داستان (عصر جاهلی عرب) هماهنگ است. باستان گرایی و بروز مایه های نثر مرسل و نثر بینابین (در دو حوزة واژگانی و نحوی)، کوتاهی جمله ها، تأثیرپذیری واژگانی و تعبیری از زبان و ادب عربی، ترادف و تضادّ، تکرار (واژه، جمله، مضمون)، وجود مکرّر خطّ تیره (در نقش توصیف، بدل و ...)، استفاده از آهنگ و وزن شعری، ترکیب و واژه سازی های ابتکاری، کلمات گویشی و عامیانه، بهره گیری از ادبیّات کهن و نو فارسی، فضاسازی های جدید با استفاده از تجربه های سینمایی و تئاتری نویسنده، تلفیق فضای کهنه و نو (زمان روایت)، گفتگو با اشیاء و حیوانات و نیز سهوهای نگارشی از مهم ترین ویژگی های سبکی و زبانی در بطن این رمان کهن گرا و نزدیک به شعر هستند. دولت آبادی با استفاده از عناصری از واقعیّت و خیال و خروج هنری از زبان معیار، به شیوة نویسندگانی همچون ابوالفضل بیهقی، ابوعلی بلعمی و برخی نویسندگان معاصر، اثری نو کهن در عرصة رمان فارسی معاصر پدید آورده است. این پژوهش با روش توصیفی و کمّی، ویژگی های رمان مذکور در حوزة زبان روایی داستان را بررسی و تحلیلی کوتاه از هر بخش ارائه کرده است.
بررسی ایجاز در زبان طرح
حوزه های تخصصی:
شعر طرح، ایجاز زمانة ماست و از زیر مجموعه های شعر کوتاه به شمار می رود، اما با وجود کوتاهی، قابلیت دربرگیری تمامی دغدغه های انسان معاصر را داراست. حال اگر در این نوع شعر موجز، ذهنی توانمند و قلمی کارآمد، با گزینش کمترین واژگان و چینش هوشمندانة آن ها، بیشترین معانی را به نمایش بگذارد و به اصطلاح بلاغیون به ""ایجاز"" دست یابد، شگفتی ای با عنوان ""ایجاز در ایجاز"" آفریده است که از نظر نگارندگان، اوج هنر کلامی در شعر مدرن انسان معاصر به شمار می آید و دست یابی بر چنین شگردی، با توجه به فرم ویژة شعر طرح، اهمیتی به مراتب فزون تر می یابد.
در پژوهش پیش رو، کوششی در جهت نمایاندن کارکرد ایجاز در زبان طرح صورت گرفته است و برای دست یابی بر این مهم، نگارندگان، تمامی نمونه های موفق مکتوب مرتبط با موضوع مورد بحث را به صورت جستجوی کتابخانه ای، از نظر گذرانده و به تبیین علمی و کاربردی انواع مختلف ایجاز در شعر طرح پرداخته اند.
یافته های مقالة حاضر، نشان دهندة اهمیت فوق العادة ایجاز در شعر کوتاه- به طور اعم- و شعر طرح- به طور اخص- است. شعر طرح با فرم و ساختار کوتاه و ویژة خود، فرصت چندانی در اختیار شاعر قرار نمی دهد؛ بنابراین اگر شاعر معاصر خواهان نمایاندن تمامی جوانب زندگی انسان معاصر برای مخاطبان جدی شعر، در راه روشن و ساختار دلخواه شعر طرح باشد، تنها گزینش زبانی موجز و بیانی رعدآسا و تأثیرگذار و بهره گیری از صنعت ایجاز به بهترین شکل ممکن، تضمینی بر موفقیت او به شمار می رود.
نگاهی دوباره به اضافة اقترانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب دستورنویسان سنتی در شرح اضافة اقترانی از اضافة استعاری کمک می گیرند، اما تفاوت زیادی بین این دو اضافه وجود دارد. مهم ترین این تفاوت ها در ساختار تشبیهی اضافة استعاری است که اضافة اقترانی چنین ساختاری ندارد.
برخلاف نظر دستوریان که مضاف را در اضافة اقترانی قصد اصلی می دانند، آنچه در اضافة اقترانی مدنظر است ترکیبِ مضاف و مضاف الیه است نه هریک از آنها به تنهایی. در اغلب جمله هایی که در آنها اضافة اقترانی به کار رفته است با حذف مضاف یا مضاف الیه، جمله مفهومی کنایی پیدا می کند؛ مفهومی که از ترکیب اضافی به دست می آید.
راه کاری که دستورنویسان سنتی برای مشخص کردن ویژگی های اضافة اقترانی بیان کرده اند نادرست است. دستورنویسانی هم که از منظر زبان شناسی به بررسی موضوع پرداخته اند نیز نتوانسته اند حق مطلب را ادا کنند و به ظاهر ترکیب اکتفا کرده و همة اضافه ها را در یک گروه تحت بررسی قرار داده اند و از تفاوت های معنایی آنها غفلت کرده اند.
نتیجة تحقیق حاضر به این نکته منتهی شد که در توضیح اضافة اقترانی نباید مقایسه ای بین اضافة اقترانی و استعاری صورت گیرد. شباهت این دو اضافه صرفاً در ساختار «هسته+ ِ+ وابسته» است.
اگر در بررسی اضافه ها، فقط ساختار مدنظر باشد، همة اضافه ها در یک گروه قرار می گیرند اما صرفاً به ظاهر ترکیب اکتفاکردن کامل کنندة مفاهیم دستوری نیست.
بهتر است در بررسی های دستوری ساختار و معنا با هم در کانون توجه قرار گیرند. با این نگاه در اضافة اقترانی آنچه مدنظر است مفهوم کنایی این نوع اضافه است، نه مضاف و مضاف الیه به تنهایی.
تحلیل برشتی از داستان ""خانه های شهر ری"" غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برتولد برشت از نظریه پردازان تئاتر است. او تئاترش را نقطة مقابل تئاتر ارسطویی می داند. او با معرفی تئاترش به نام تئاتر حماسی به فکر ایجاد اختلال در پذیرش رضامندانة جهان از سوی تماشاگران بود و بدین سبب از تمهیداتی برای رسیدن بدین مقصود استفاده کرد که فاصله گذاری نام دارد. او با خلق شخصیت های شگفت انگیز مانع هم ذات پنداری مخاطب با بازیگر می شود. اگرچه نظریة او مربوط به نمایش نامه است، می توان در داستان هم از آن استفاده کرد. غلامحسین ساعدی نمایش نامه نویس بود: چوب به دست های ورزیل، آی باکلاه، آی بی کلاه، پرواربندان و... ازجمله نمایش نامه های او هستند. بنابراین با فنون تئاتر آشنا بود و می توان تأثیر نمایشنامه نویسی را در آثارش جست وجو کرد. نگارندگان این نظریه را در تحلیل داستان خانه های شهر ری غلامحسین ساعدی بررسی کردند و شگردهای فاصله گذاری را در حوادث و شخصیت های شگفت انگیز و همین طور مسائل اجتماعی جست وجو کردند. نتیجة این بررسی نشان می دهد نویسنده توانسته با ایجاد این فاصله گذاری ها روح تفکر مردم شهر ری، صورت بندی های اجتماعی، ارزش ها و هنجارها، مسائل روانی، اخلاقی، شخصیت های مونتاژگونه و داستانی گروتسک وار خواننده را به تغییر وادارد.
تردیدهای بنیادین در معیارهای شناخت کنایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کتاب های بلاغت برای شناخت کنایه پنج معیار ارائه شده است. موضوع این پژوهش بررسی درستی و کارآیی معیارهای چهارم و پنجم است که در شناخت و تعریف کنایه ابهام و آشفتگی آفریده اند و موجب ناسازگاری تعاریف کنایه با ماهیت کنایات شده اند. درباره درستی و کارآیی معیار چهارم باید گفت کنایه در واژه و ترکیب شکل نمی گیرد؛ زیرا دربردارنده تصویر مرکبی است که به ضرورت در گزاره کنایی شکل می گیرد و از معنای اولیه دارای مصداقی بیرونی یا مصداقی خیالی برخوردار می شود و سپس زمینه تداعی لازم معنا را فراهم می کند؛ درنتیجه، ازآنجاکه کنایه در جمله شکل می گیرد، باید آن را گزاره کنایی گفت.
درباره درستی و کارآیی معیار پنجم باید گفت معنای حقیقی همه گزاره های کنایی، بنابر ماهیت شیوه های تصویرسازی زبانی، همیشه در واقعیت بیرونی تحقق یافتنی نیستند و همیشه مصداق بیرونی و عینی ندارند. بنابراین معنای اولیه کنایه گاه مصداق بیرونی و گاه مصداق خیالی دارد. درهرحال، این معنای اولیه، فراخواننده مدلول های معنایی هم نشین خود است و گذر به ملازم معنا را ممکن می کند. بنابراین برمبنای ماهیت معنای اولیه، گزاره های کنایی را می توان به سه گروه تقسیم کرد: گروه اول، گزاره های کنایی تصویری که معنای اولیه و لازم معنایشان قابلیت تحقق در واقعیت بیرونی را دارد و لازم معنایشان بر معنایی دارای مصداق عینی دلالت می کند؛ گروه دوم، گزاره های کنایی خیالی که معنای اولیه شان مصداق خیالی دارد و لازم معنایشان بر مفهومی انتزاعی دلالت می کند؛ گروه سوم، گزاره های کنایی شعری که دارای صورخیال مجاز، تشبیه و استعاره هستند و معنای اولیه شان پس از کشف مجازها و استعارات ممکن است قابلیت تحقق در واقعیت بیرونی یا تحقق در خیال را داشته باشد و لازم معنایشان نیز ممکن است بر مصداقی عینی یا مفهومی انتزاعی دلالت کند.
ادبیات و مسأله شناخت: در دفاع از شناخت گرایی ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت گرایی ادبی، چنان که من آن را می فهم، دو دعوی عمده دارد: (1) برخی از آثار ادبی می توانند شناختی غیرپیش پاافتاده را به خواننده منتقل سازند و (2) ارزش شناختی اثر ادبی، بخشی از ارزش زیبایی شناختی آن است. در این مقاله، من از دعوی نخست دفاع می کنم. برای انجام این کار، نخست به سراغ افلاطون می روم و طرحی را از اشکالات معرفت شناختی او بر آثار ادبی که از موضع ضدشناخت گرایانه مطرح شده اند به دست می دهم و با صورت بندی مجدد آن ها از چشم اندازی تازه، زمینه ای را برای پژوهش معرفت شناسانه خود فراهم می آورم و سپس روند و روال هایی را که آثار ادبی از رهگذر آن ها، شناخت گزاره ای و غیرگزاره ای (شامل شناخت مبتنی بر چشم انداز، شناخت هم دلانه و شناخت چگونگی) را برای خوانندگان پدید می آورند، شرح و بسط می دهم. دفاع من از شناخت گرایی ادبی انواع متفاوتی از شناخت را از آثار ادبی قابل حصول می داند اما آگاهانه و عامدانه-برخلاف نظر نوام چامسکی و مارتا نوسباوم- از برتری بخشیدن آثار ادبی بر آثار فلسفی و علمی در ارائه نوعی خاص از شناخت پرهیز می کند.
آسیب شناسی و توصیف رهیافت های نقدی در تذکره تحفه سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی در فرهنگ ایران تاریخی کهن دارد و با دقّت در آثار کلاسیک از جمله تذکره ها، رد پای بسیاری از نظریه های نقدی نوین را می توان دید. تذکره ها سوای گزارش های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، و...، سرشار از اشارات نقدی اند. نگارنده می کوشد به منظور نمایش سلیقه نقادی و ادبی سام میرزا در تذکره تحفه سامی و تبیین گرایش های ادبی شاعران عصر صفوی، با روش مطالعات کتابخانه ای به دسته بندی انواع رهیافت های نقدی مؤلّف بپردازد و گستره و سبک نگره های نقدی او را به نمایش بگذارد و آسیب شناسی کند. نتایج نشان می دهد که به سبب به کارگیری زبان ادب به جای زبان خبر، کلّی گویی و ابهام پراکنی از ویژگی اصلی داوری های سام میرزا است و نقد صفات شعر، نقد شاعران و اخلاق آن ها از پربسامدترین رویکردهای نقدی او می باشد.