فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۱٬۹۶۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناخت و تحلیل شخصیت نوفل و طبقه اجتماعی او در لیلی و مجنون و بررسی نقش این شخصیت گذاری در جریان رویدادها بوده است. این پژوهش به روش کتابخانه ای و در دو بخش انجام یافته است: در بخش آغازین، به جریان مستقلّ ادب عیّاری و مرام جوانمردی از دوران پیش از اسلام تا کنون و نخستین نمودهای مکتوب این جریان در آثاری چون سمک عیّار ، داراب نامه، حمزه نامه، ابومسلم نامه، امیرارسلان و... توجّه شده است. بدین منظور، نگارندگان ابتدا نگاهی به اصطلاح «عیّار» داشته، سپس آیین و مرام اخلاقی- اجتماعی این گروه را به اجمال بررسیده اند؛ بخش دوم بر بازخوانی و بازشناسی شخصیّت نوفل در لیلی و مجنون تأکید می کند. هرچند تا امروز شناخت شخصیّت نوفل - به دلیل فقر پژوهشی موجود در ادب عیّاری- ضرورتی تحقیقی نبوده، کیستی نوفل و هدف و انگیزه او در کمک به مجنون همواره سؤالی اساسی بوده است و اینکه چرا وی پس از رفع موانع و جنگ هایی که با قبیله لیلی دارد، با وجود پیروزی بر آنان، حاضر نمی شود به ظلم و بدون رضایت پدر، لیلی را به مجنون بسپارد و جوانمردی را شیوه خود می داند. درمجموع، این مقاله کوشیده است در لیلی و مجنون حکیم نظامی، با تکیه بر نشانه های مشهود و مستقیمی که در مورد شخصیّت نوفل، مرام و آیین او و طبقه اجتماعی اش وجود دارد، به بررسی تطبیقی این نمودها با آیین فتوّت و عیّاری بپردازد و به پرسش ها و ابهامات در این زمینه پاسخ گوید. برآیند کلّی این پژوهش آن است که نوفل در لیلی و مجنون به عیّاران و فتیان تعلّق دارد.
بررسی اجزای کلام در داراب نامه بیغمی
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۹)
89 - 112
حوزه های تخصصی:
نوشته حاضر داستان داراب نامه را بر پایه نظریه روایت تودوروف درباره اجزای روایت، شامل اسم، صفت و فعل (شخص، ویژگی و کنش)، بررسی می کند. اساس این شیوه بررسی مبتنی است بر روشن کردن سازوکار روایت و به طور خاص قصّه هایی که تودوروف آنها را «روایت اسطوره ای» نامیده و ضمن برشمردن ویژگی های این نوع روایت ها، آنها را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده-است. داراب نامه مولانا محمد بیغمی، یکی از داستان های شفاهی بازمانده از ادبیّات کهن فارسی است که صورت مکتوب یافته است. این اثر، روایت بلندی است از کشورگشایی های فیروزشاه، پسر داراب، و ازجمله آثاری است که مشخصات روایت های مورد بررسی تودوروف را می توان به روشنی در آنها دید. به این جهت، روش بررسی تودوروف در مورد اجزای کلام در روایت های اسطوره ای، در روشن کردن سازوکار روایت و ارتباط متقابل شخصیت ها و نیز چگونگی ارائه معنا در داستان داراب نامه و روایت های مشابه آن در ادب فارسی، روشی کارآمد به نظر می رسد. نتیجه حاصل از این بررسی نشان می دهدکه در داراب نامه، تنها وضعیت شخصیّت ها تغییر می کند و کیفیت و شرایط اشخاص، پیوسته ثابت و بدون تغییر می ماند. همچنین وضعیت های حاکم بر مناسبات شخصیّت های داستان را می توان در دو قانون تبعیت از نیروی برتر جامعه (شاه) و قانون وفاداری که شامل وفاداری عاشق و معشوق نسبت به یکدیگر، وفاداری دوستان و یاران نسبت به هم، وفاداری وزیران و زیردستان به شاه یا ولی نعمت خود و وفاداری عیّاران به سوگند و پیمان خود می شود، خلاصه نمود
جایگاه روایت در متون منثور فارسی قرن چهارم تا هفتم هجری
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
25 - 50
حوزه های تخصصی:
روایت در جلوه های گوناگون فرهنگ بشری دیده می شود. آنگاه که از این دیدگاه به متون فارسی منثور بازمانده از قرن چهارم تا هفتم هجری بنگریم؛ این پرسش مطرح می شود که: «کدام یک از اشکال روایی در کهن ترین متون منثور فارسی قرن چهارم تا هفتم هجری دیده می شود؟» هدف این پژوهش رسیدن به شناخت کلی از پیشینه حضور اشکال گوناگون روایی در متون دوران آغازین زبان فارسی است. بررسی توصیفی- تحلیلی صدها متن منثور بازمانده از این دوران شکوفایی نثر نشان می دهد که محتوای متون این دوره از موضوعات گوناگونی چون نجوم، بلاغت، فلسفه، سیاست، جغرافیا، تاریخ، اساطیر، سفرنامه، منشآت، تفسیر، دانشنامه، تذکره، اخلاق، کلام، تعبیر خواب، موسیقی، هندسه، طلسمات و... سخن می گوید. مهم تر آنکه در 85% متون مورد بررسی، شکلی از اشکال روایی دیده می شود و فرم های روایی چون گزارش، حکایت، قصه و داستان بلند کاربردهای مهمی در متن دارد. از جمله گزارش و نقل رخدادهای گذشته، توصیف موقعیت ها، خلق تمثیل های استشهادی، بیان اندیشه ها، روشنگری اندیشه های مبهم و پیچیده، بیان مشاهدات، ثبت تجربیات و روایت داستان. یافته ها همچنین نشان دهنده تنوع موضوع و کاربردهای گوناگون و گسترده گونه های روایی در زندگی اجتماعی پارسی زبانان قرن چهارم تا هفتم هجری است. وجود چنین خزانه ای سرشار از اشکال روایی در دوران آغازین نثر خود گواه آن است که پیشینه سنّت روایت پردازی، در زبان فارسی، به دورانی بسیار کهن تر از قرن چهارم بازمی گردد. این میراث گرانبار پشتوانه نویسندگان خلاق این دوران شده تا با دگرگون کردن فرم های ساده به فرم های پیچیده تری از روایت دست بیابند.
تصویر ایران و ایرانیان در سفرنامه ابن بطوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعات ادبیّات تطبیقی، سفرنامه ها از مهم ترین منابع شناخت تصویر یک ملّت در متون ادبی دیگر ملّت ها به شمار می روند. سفرنامه ابن بطوطه (703-779 ؟ ه . ق.) - که حاصل سه دهه جهانگردی از جنوب اروپا تا خاور دور است - اطّلاعات ارزشمندی را از سرزمین ها و ملل قرن هشتم هجری دربر دارد. توصیف جزئیات زندگی جوامع در این اثر، برای پژوهشگر دستیابی به تصویری روشن از زندگی اجتماعی و فرهنگی ملّت ها - به ویژه فارسی زبانان - را فراهم ساخته است. نظر به ارزش تاریخی - ادبی و فرهنگی این اثر، مقاله حاضر به شیوه ای اسنادی - تحلیلی به بازشناسی و بررسی تصویر ایران و ایرانیان در سفرنامه ابن بطوطه از ابعاد گوناگون فرهنگی و اجتماعی می پردازد.
نتایج این پژوهش، بیانگر گستره وسیع زبان و ادب فارسی از عراق تا هند و حتّی خاور دور است. گزارش سفرنامه از حضور فرهیختگان ایرانی در میان ملل مختلف مشرق زمین، نشان دهنده این است که ارتباطات علمی و فرهنگی میان ایرانیان قرن هشتم و ملّت های معاصر ایشان، بسیار چشم گیر و مؤثّر بوده است.
تحلیل تطبیقی عنصر مکان و شخصیت قهرمان در مقامات عربی و فارسی با تکیه بر مقامات همدانی و حمیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثر پیش روی به تحلیل تطبیقی مقامه نویسی در ادبیّات عربی و فارسی و تأثیرپذیری مقامه نویسی فارسی از نوعِ عربی آن اختصاص دارد، به همین منظور، پژوهش حاضر بر آن است میزان کمّی عنصر مکان و نقش کیفی آن را همراه با شخصیّت قهرمان در مقامات همدانی و حمیدی بررسی کند تا: 1. شناختی کامل از محلّ حکایت هر مقامه در دو سطح مکانی کلان و خرد به دست آورد. 2. عملکرد شخصیّت قهرمان و تغییر چهرة او را در پیوند با مکان های رخداد ماجرا تحلیل کند. 3. میزان توانایی و ابتکار دو نویسنده را در چهره سازی از قهرمان با هدف هماهنگی وی با محیط پیرامون و پیشبرد موضوع مقامات بسنجد.
یافته های پژوهش، نشان می دهد که همدانی و حمیدی تلاش کرده اند، تصویرگر زیست محیط، آداب، سنن، تمدّن و فرهنگ قلمرو اسلام باشند. همدانی با طرح معضل گدایی و نیرنگ بازی به دنبال افشای شیوه های طرّاری در ممالک اسلامی است. در مقابل، حمیدی، مقامات خود را تنها به قصد تقلید و معارضه با مقامات همدانی نگاشته است؛ به همین دلیل نتوانسته مانند همدانی از قابلیت های مکان در طرح داستانی مقامات خود بهره ببرد.
عناصر القصه فی شعر عبد الوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توطدت العلاقه بین الشعر والقصه منذ القدیم، بما لم تکن القصه رائجهً فی الأدب العربی قدیماً فنجد شعراء یحکون فی ثنایا أشعارهم حکایات وقصصاً. ومع رواج القصه والفنون السردیه أصبحت القصه الشعریه أهم أسالیب البیان الشعری فی الشعر الحدیث کما أصبحت وسیله ناجحه من وسائل القناع والتناص. والقصیده الحرّه بما تحتوی علی الروح الجماعیه وتتّسم بالبنیه الدرامیه علی عکس الشعر القدیم القائم علی الذات الفردیه؛ تقتضی هذه البنیه إلی تشکیل البناء القصصی.
نقصُد فی هذه الدراسه تبیین عناصر القصه فی شعر عبد الوهّاب البیاتی مهتمین بأربع قصائد: «عن وضاح الیمن والحب والموت» وقصیده «موت المتنبی» و«مجنون عائشه» و«عذاب الحلاج» معتمدین المنهج الوصفی – التحلیلی. فقد عُنی البیاتی عنایه فائقه بالبناء السردی والدرامی وجاء بالمشکّلات السردیه. نجد أنه یروی بدل أن یشعره فقد تضافرت فی قصائده القصصیه عناصر القصه فهو کالسارد یتوقف علی الشخصیه ویخرجها من الغنائیه إلی الروائیه ویزوّدها بانفعالات وأبعاد مختلفه کما یهتم بتکوین الحیز القصصی و الزمن. والقصه عنده مکتسبه من التاریخ والأدب والأسطوره ویتغذی الشاعر من التاریخ دائماً.
مقاله به زبان فرانسه: بررسی پیشگویه در داستانهای کوتاه ولتر مورد مطالعه. کاندید و میکرو مگا (L’incipit dans les contes philosophiques de François Voltaire: Etude sélective de Candide et Micromégas)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی پیشگویه در داستانهای کوتاه ولتر مورد مطالعه. کاندید و میکرو مگا چگونه کلمات نخستین یک داستان، خواننده را به مضمون آن هدایت می کند؟ چگونه نویسنده ذهن خواننده را به افق دوردستی که در حین خواندن با آن مواجه میشود، سوق می دهد؟ این نقش انکار ناپذیر را پیشگویه ایفا میکند. این مقاله بر این است که نشان دهد چگونه ولتربه عنوان داستان سرای بالقوه، از خلال قصه های ،کاندید و میکرومگا، و به کمک پیشگویه های آن ها جوابگوی سوالات متعدد خوانندگان خواهد بود. بدین ترتیب که آنها از همان ابتدای داستان، با کشف ماجرای اصلی بتوانند دورنمایه داستان را استنباط کنند. مقاله حاضر در نظر دارد بررسی کند که ولتر از کدام تکنیک گرامری وغیره برای طرح نظرات هجو آمیز و طنز گونه خود استفاده کرده است.تا خواننده خود را مجذوب دنیای واقعی یا تخیلی مثلا سیاره ها یا حکایت های سفرنامه ای خارق العاده کند و این مهم را از طریق پیشگویه های داستان کوتاه، میسر می کند. کلمات کلیدی: پیشگویه، داستان کوتاه، طنز، ولتر،کاندید Tمیکرومگا، .
دراسة الشکل القصصی فی القصص القصیرة عند أحمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعد أحمد محمود أحد أبرز الکتاب القصصیین فی العقود الأخیرة فی إیران. فقد بدأ مشواره الأدبی بقصته القصیرة ""صب میشه"" (الفجر قادم)، ثم واصله بمجموعته القصصیة ""مول"" لیحلق برکب الکتّاب البارزین فی إیران بروایته الشهیرة ""الجیران"".
لقد کثرت الدراسات حول هذا الأدیب الشهیر وعالجت المضمون القصصی لدیه وستعالج هذه الدراسة موضوع الشکل القصصی وبنائه لدی أحمد محمود بشکل مختصر لتنتقل بعد ذلک إلی آثاره وأسلوبه فی کتابته القصصیة.
ستتناول هذه العجالة فی قسمها الأول 23 قصة قصیرة لأحمد محمود فی مجموعته ""از مسافر تا تبخال"" (من المسافر حتی القوباء ""الهربس"") لتدرس الحبکة، ووجهة النظر، والراوی، والشخصیات، والبدایة، والنهایة و... لتبین کیف استطاع الکاتب عبر استخدام لغة الوصف والتوظیف المتوازن للعناصر المتعلقة بالبناء القصصی أن یقدم صورة عن حیاة الطبقات الفقیرة فی المدن.
بررسی نقد بوم گرایانه داستان های علی اشرف درویشیان
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
111 - 135
حوزه های تخصصی:
مطالعه در حوزه عناصر اقلیمی و محیطی در ادبیات به شاخه جدیدی در تحقیقات ادبی مربوط می شود که از آن به عنوان نقد زیست محیطی یاد می کنند. تفاوت در خاستگاه های اقلیمی، تمایزات سبکی و فکری و ادبی در آثار نویسندگان را در پی دارد. هرچند دغدغه نقد زیست محیطی بیشتر ارتباط، تأثیر و تأثر ادبیات و محیط زیست است، بنابر گستره دامنه این نوع نگاه و تعریف گلوتفتلی از نقد بوم گرا، این نقد به ارتباط میان ادبیات و محیط فیزیکی می پردازد و ویژگی های اقلیمی هم یکی از عناصر محیط فیزیکی آفرینش های ادبی است و زیرمجموعه نقد بوم گرا به شمار می رود. این ویژگی ها در داستان های علی اشرف درویشیان نشانگر نگاه نویسنده به محیط اطراف و تأثیرپذیری او از حوزه اقلیم و جغرافیای تولید اثر ادبی است که اثر او را از اصالتی بومی و بوم گرایانه برخوردار می سازد. درویشیان یکی از نویسندگان قابل توجه در عرصه ادبیّات اقلیمی در مکتب داستان نویسی غرب (کرمانشاه) است. او غالباً در داستان هایش با توصیف عناصر بومی و اقلیمی، تأثیرات آگاهانه یا ناخودآگاه این عناصر بر ذهن و زبان خود را در قالب باورها و اعتقادات، آداب و سنن، طبیعت بومی، آب و هوا، شکل معماری، زبان و واژگان و اصطلاحات محلی و بومی و ضرب المثل ها بازتاب داده است.
نقش روابط علّی در داستان پردازی تفاسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان های پیامبران از مهم ترین بخش هایی است که در بررسی ویژگی های هنری قرآن مورد توجه قرار گرفته اند. روایت تفاسیر از این داستان ها نیز به دلیل بسط و گسترش و پرداخت نو، موضوعی است که می تواند نتایج مفیدی در زمینة داستان پردازی در ادبیات فارسی و سنت-های تفسیری در بر داشته باشد. از این رو، این مقاله با مقایسة داستان پردازی قرآن با برخی کتب تفسیری، به دنبال پاسخی برای این پرسش است که مهم ترین نقش های روابط علی در داستان پردازی تفاسیر کدام است؟ به عبارت دیگر، پژوهش حاضر بر رابطة متقابل زبان و شگردهای زبانیِ متن با مؤلفه های محتوایی و فکری مبتنی است؛ از این رو اولاً بازتاب اهداف توضیحی تفاسیر در شیوه داستان پردازی آنها و ثانیاً تفاوت این شیوه ها با شیوه های قرآنی بررسی شده است. به نظر می رسد اهداف توضیحی تفاسیر، در حوزة داستان پردازی به صورت تأکید بر روابط علّی میان رویدادها و بخش های داستانی نمود یافته است. این عامل افزون بر گسترش طرح داستان، پیامدهایی برای زمان، مکان و شخصیت پردازی نیز داشته است
بررسی و تحلیل ظرفیت های تمثیلی عرفانی در حکایاتی چند از نزهة الارواح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثر ادبی (روایت تمثیلی عرفانی) برانگیزنده تجربه ای عمیق و متفاوت است که در نهایت به «خلاقیت هنری» یعنی آفرینش «راوی» و بازآفرینی «روایت گر» اثر ادبی منجر می شود. لذت زیبایی این گونه آثار ناشی از آگاهی و درون یافتی است که مخاطب از بازیابی و دریافت چیزی که به اعلی درجه جز خود او است، حاصل می کند؛ به بیان دیگر در این گونه آثار، روایت نیروی محرکه اندیشه، تخیل، تداعی و برانگیزنده معانی از یاد رفته و آوردن آن از سطح لاشعور به اوج شعور و آگاهی است. در کتاب نزهة الارواح، تألیف حسین بن عالم الحسینی، عارف سده هفتم ه ..ق. نویسنده با بهره گیری از تمثیل و استفاده از ساختاری ویژه، در بیشتر موارد، میان راوی و مخاطب همسویی ایجاد می کند و از این راه مخاطب را به مفاهیم نهفته در بطن حکایات راه می نماید. پژوهش حاضر ضمن بهره گیری از روش «تحلیل محتوا»، در پی پاسخ گفتن به دو سؤال بنیادین است: نحوه بهره گیری مؤلف نزهة الارواح از ظرفیت های تمثیلی حکایات در چه مواردی خلاصه می شود؟ مفاهیم نهفته در بطن حکایات، مشخصات عمده داستان ها و تمثیل های موردنظر نویسنده کدامند؟ ملاک انتخاب حکایات نیز برجستگی تمثیل ها و مفاهیم عرفانی در این گونه حکایات بوده است.
شیوه داستان پردازی در سمک عیّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان سمک عیّار از قصه های بلند عامیانه ایرانی اواخر قرن ششم هجری است. فرامرز بن خداداد بن عبدالله کاتب ارجانی، مؤلف آن، داستان سمک عیّار را از قول شخصی به نام صدقه بن ابی القاسم شیرازی به شیوه سوم شخص نوشته است. زبانِ این اثر ساده و روان، جمله ها ساده و کوتاه و گاه بریده بریده، و قصه گو شیوه ایجاز را برگزیده است که همه آن ها از ویژگی های نثر گفتاری یا محاوره است.
سمک عیّار اثری حماسی تخیلی است و قهرمان آن مردی است عیّارپیشه به نام سمک. سمک مظهر دلیری و جوانمردی است و در هوشیاری و تدبیر و طرح نقشه های زیرکانه بی نظیر است. به دلیل تخیلی بودن این اثر، شخصیت های داستان هم رفتار طبیعی دارند و هم ماوراء طبیعی. این خصیصه از ویژگی های قصه های عامیانه قدیمی است.
گفتار (کتبی و شفاهی) در این داستان به صورت گفتار یک طرفه (مونولوگ) و دوطرفه (دیالوگ یا گفت وشنود) و به صورت پیام های شفاهی و نامه است. گفتار یک طرفه به شکل های تحسین، نفرین، سوگند، و ... دیده می شود و گفتارهای دوطرفه نیز موضوعاتی همچون اقرار، خواستگاری، و مشورت را دربر می گیرد.
در این اثر، زمان و مکانْ فرضی و تصوری است و، به سبب هیجان انگیزتر جلوه دادن، راوی آن را به سرزمین های دور و افسانه ای منسوب می نماید. حوادث داستان، به ظاهر، در چین و ماچین و خاورکوه و هند رخ داده اند؛ شاید به این دلیل که به امرای زمان برنخورد. از نام مکان هایی چون دشت ماران، قلعه شاهک، مرغزار زعفران مشخص است که قصه ایرانی است.
درون مایة فکری و اخلاقی و اجتماعی این اثر از لابه لای گفتار، کردار، و پندارها در خلال داستان های آن مشخص می شود.
شخصیت و شخصیت پردازی در رمان «یک عاشقانه ی آرام»
حوزه های تخصصی:
شخصیت یکی از عناصر مهم داستانی است و شخصیت پردازی از هنرهای اصلی رمان نویسان بزرگ است. شخصیت ها بار اصلی داستان را بر دوش می کشند و با کنش ها و گفت وگو هایشان روایت داستانی را به پیش می برند. رمان یک عاشقانه ی آرام،آخرین اثر داستانی نادر ابراهیمی، یک رمان برجسته و نشانگر توانایی او در شخصیت پردازی است. ابراهیمی در این اثر در چهره ی قهرمانان اصلی، زندگی و شخصیت خودش و همسرش را بازآفرینی می کند و با خلق روش های تازه ای در نحوه ی روایت و شخصیت پردازی و گفت وگوهای شخصیت ها، یک اثر ماندگار و بدیع می آفریند. او اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر خویش را به شکل نمادین و با زبانی هنری در قالب رمان روایت می کند و واقعیت تاریخی را با تخیل قوی خویش به واقعیت داستانی تبدیل می کند. قهرمان رمان، انسان مسأله داری است که در چالش سنت و مدرنیته گرفتار است. شخصیت قهرمانان بیشتر در میان گفت وگوها و مجادله های آنان بروز می یابد و رمان بیشتر گزارشگر اندیشه های آنان است تا رفتارهایشان. این اندیشه های آرمانی با بیان زیبایی طرح می شود.
بررسی تطبیقی اصول روایت در تاریخ بیهقی و تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ بلعمی (از تاریخ های عمومی عالم) و تاریخ بیهقی (از تاریخ های خصوصی دورة غزنویان) از شاه کارهای تاریخی و ادبی ایران زمین به شمار می روند. به رغم پژوهش های فراوانی که درباره آن ها انجام شده، از دید تطبیقی و از ابعاد مختلف تاریخی و ادبی، نظیر سبک و اسلوب تاریخ پردازی، اصول روایت، و زبان، تا کنون کم تر بدان ها توجه شده است. این دو اثر، که از برجسته ترین نمایندگان دورة نخستین تاریخ نگاری و از آثار مهم سبک نثر مرسل و بینابین ادبیات منثور ایران اند، به سبب برخی تجانس های انکار ناپذیر، از جمله کاربرد آگاهانه یا ناآگاهانه اصول روایت و داستان پردازی، ظرفیت مطالعه تطبیقی را دارند. پژوهش حاضر بر آن است تا با مطالعه و بررسی ویژگی های روایی و داستانی تاریخ بلعمی و تاریخ بیهقی از جمله زاویه دید، شخصیت پردازی، صحنه پردازی، لحن، و فضا، برخی شباهت ها و تفاوت های این دو شاه کار را از این حیث به دست دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تنوع زاویه دید در تاریخ بیهقی بیش از تاریخ بلعمی است. در تاریخ بیهقی به شخصیت ها بیش از کنش ها و حوادث پرداخته شده و این اثرْ تاریخی شخصیت محور به شمار می آید، اما تاریخ بلعمی بیش تر تاریخِ کنش محور است. بیهقی در صحنه پردازی موفق تر از بلعمی است. هم چنین، عناصر لحن، فضا، و رنگ در تاریخ بیهقی پرداخته تر و ماهرانه تر از تاریخ بلعمی است و مجموعه این عوامل باعث جذابیت بیش تر آن شده است.
زمان و روایت در رمان ""شب هول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان شب هول، که به دلیل انتشار در بحبوحة انقلاب اسلامی با اقبال زیادی مواجه نشده است، ازنظر ساختاری و تکنیکی نوآوری هایی دارد که آن را در جایگاه درخورتوجهی نزد خوانندگان، داستان نویسان و منتقدان قرار می دهد. به دلیل پیچیدگی روایت و دشوارخوانی این رمان، در معدود نقدها و تحلیل های منتشرشده اختلاف نظرهایی دربارة کیستی راوی و ترتیب زمانی روایت های مختلف داستان دیده می شود. این مقاله رمان شب هول را با تمرکز بر روایت ذهنی و زمان داستانی بررسی کرده و با تمرکز بر مهم ترین ابهام های مربوط به زمان و روایت و ترتیب حضور شخصیت ها در داستان نشان داده است که مؤلف در این رمان آگاهانه قصد داشته اثری با شاخصه های رمان نو بیافریند و با سلب اعتماد خواننده و ایجاد ابهام و تردید در ذهن او، بینش فلسفی خود را، که متأثر از زندگی در دوران مدرن است، منعکس سازد. با درنظرگرفتن ویژگی های رمان نو و دیگر جریان های مدرن رمان نویسی می توان تناقض ها و پیچیدگی های این رمان را که موجب خطای منتقدان در تحلیل این اثر شده اند توضیح داد.
مقاله به زبان فرانسه: جایگاه زبان در دو نمایش نامه آخر بازی ساموئل بکت و افرا یا روز می گذرد بهرام بیضایی(Le statut du langage dans Fin de partie de Samuel Beckett et Afra ou Le jour passe de Bahram Beyzaï)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تئاتر نمایش داستانی تخیلی به واسطه ی ژست و کلام است و دارای دو زبان کلامی و غیر کلامی یا صحنه ای است. هدف مطالعه ی حاضر بررسی زبان در دو نمایشنامه از دو فرهنگ متفاوت است : «آخر بازی» بکت و «افرا یا روز می گذرد» نوشته ی بهرام بیضایی. نمایش اول را نمونه ی تئاتر نو یا پوچی می دانند که نویسندگان آنها قصد داشته اند عناصر سنتی تئاتر غرب را به چالش کشیده و طرد کنند. ما بر این باوریم که نمایشنامه ی بیضایی نیز به نوعی، نمایشی مدرن است و از این نقطه نظر، با نمایشنامه بکت شباهتهایی دارد، لیکن روی بنیان های فرهنگی سنتی ایرانی تکیه دارد و گذشته ی خود را نفی نمی کند. مطالعه ی حاضر با تکیه بر ابزارهای تحلیلی نقد سبک شناسی در حوزه ادبیات تطبیقی سعی دارد با تکیه بر وجه کلامی تئاتر، شباهت ها و تفاوت های این دو نمایش را بررسی کند.
تحلیل الگوهای ساختاری نمایش نامه های حمید امجد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمید امجد یکی از نمایش نامه نویسان معاصر و صاحب سبک است. او از ١٣٦٥ تاکنون با نوشتن نمایش نامه و به صحنه بردن نمایش ها، حضوری مستمر و ارزشمند در این عرصه داشته است. در این مقاله، پس از مقدمه ای کوتاه و معرفی اجمالی حمید امجد، به اختصار به مفهوم ساختار و ساختارگرایی و سپس تحلیل بخشی از آثار امجد (نمایش نامه های دهه های هفتاد و هشتاد) با تکیه بر ساختار روایت آن ها می پردازیم. هر نمایش نامه جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است. در تحلیل الگوی ساختاری نمایش نامه ها، از الگوی کلود برمون استفاده شده است. این بررسی نشان می دهد نمایش نامه های دهه های هفتاد و هشتاد امجد به لحاظ ساختاری (الگوی برمون) اغلب منجر به شکست شده اند و پیروزی در این نمایش نامه ها نادر بوده است. مقاله جزئیات این الگوها را نیز بررسی کرده است.