فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۲٬۱۴۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله پیش رو، آن است که نشان دهد چرا در قلمرو عرفان، همواره این گونه یاد شده است که نخست بار، زنی از عشق و محبت الهی دم زده است. در این مقاله، با نگاهی ساختارشکنانه، نخست، تردد روانی رابعه در دو قلمرو عشق و عرفان کاویده و آسیب گاههای نگره عرفانی رابعه با تامل بر خصیصه های وابستگی، مازوخیستی و از خود بیگانگی او گزارده می شود. سپس در بخشی با عنوان رابعه به مثابه زن نارسیسیست، چرایی گرایش او به عرفان از منظری نوین تحلیل می گردد. نتیجه به دست آمده از این مقاله آن است که گرایش به عرفان، گاه می تواند پیامد نوعی واپس خوردگی در قلمرو زیست جهان دنیوی فرد باشد.
تحلیل الگوی اسطوره ای- عرفانی از شخصیت رابعه عَدَویه با تکیه بر روایت تذکره الاولیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موتیوها و اندیشه های اسطوره ای، در طول تاریخ بشر برای بقای خود به قالب های گوناگون درمی آیند، یکی از این ساحت ها و جهان ها، جهان عرفان است. بن مایه ها و وجوه مشترک جهان اسطوره و عرفان در مبانی شناخت، تأویل پذیری، تقدس زمان و مکان و... امکان هم گرایی، ارتباط و تعامل این دو جهان را بسترسازی می کند. جستار حاضر با توجه به یکی از محورهای کانونی جهان اساطیر، مرکزیت زن و الگوی مادرتباری و همبسته های معنایی آن به تحلیل زندگی و شخصیت رابعه عدویه، که عشق را وارد گفتمان عرفان زاهدانه کرد، می پردازد. اهمیت اندیشه رابعه روی آوردن به عشق و شور در برابر زهد و ریاضت است، این پژوهش به تبیین ژرف ساخت کهن الگویی این شخصیت می پردازد. جستار حاضر، با تکیه بر روایت عطار در تذکره الاولیا تبیین می نماید، که چگونه رابعه پس از گذر از مراحل رازآموزانه قهرمانی، به عنوان ایزدبانو و زهدان مادر کبیر طرح می شود، رابعه در این الگوی و در خویش-کاری زنانه خویش، شخصیتی دوگانه و متناقص را به نمایش می گذارد، او تلفیقی است، از باکره گی و زایندگی؛ رابعه هم دوشیزه است، و هم مادر مردان بزرگی چون حسن بصری و حلاج؛ او هم به مطربی پرداخته و هم عارفی است، که در تبلور وجه زنانه خویش، عشق را در پیکره عرفان زاهدانه جاری ساخت، رابعه در کمال رقت قلب به شدت مهیب و مخوف است. رابعه پس از گذراندن آیین تشرف، در حرکت به سوی مرکز(کعبه) و در رسیدن به تعادل، تکامل و وحدانیت، خود به مرکزی بدل می شود، برای عارفان عصر خویش.
استعاره مفهومی رویش در معارف بهاء ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر استعاره های رویشی در معارف بهاء ولد براساس الگوی استعاره مفهومی توصیف و تحلیل شده اند. استعاره های رویشی شامل مواردی است که در آنها از اصطلاحات حوزه گیاهان و روییدنی ها برای مفهوم سازی مفاهیم انتزاعی استفاده می شود. نگاشت مرکزی این استعاره ها به صورت «هستی و وجود، گیاه است» معرفی شده است؛ زیرا در جهان بینی بهاء، مهم ترین مفاهیم شناختی؛ یعنی خدا، جهان و انسان در قالب قلمروهای رویشی تصویر شده است. از آنجا که در نظریه معاصر، استعاره در خدمت فهم و شناخت انسان قرار می گیرد، در این مقاله با تحلیل و توصیف این استعاره ها در معارف بخشی از دیدگاه های مهم بهاء ولد در مسائل عرفانی و کلامی از قبیل وحدت وجود، جبر و اختیار، تجلی و رؤیت مورد بررسی قرار گرفته است که گستره این استعاره، بازتابی از باورهای شخصی و محیط زیستی بهاء ولد است.
روابط سنایی با شاهان (از حدیقه و دیوان اشعار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل آمیخته شدن مشاغل و کارهای اجتماعی سیاسی پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) به حرام و شبهه، صوفیه از مشارکتهای سیاسی اجتماعی، دوری نموده و ارتباط با پادشاهان را نکوهش کرده اند.
سوال این پژوهش این است که با وجود نکوهش ارتباط با پادشاهان، رابطه سنایی با این قشر چگونه بوده است.
با توجه به اهدای «حدیقه الحقیقه» به بهرامشاه و مدح او و اعوان و انصارش روشن است که سنایی با پادشاهان غزنوی معاصر خود، ارتباط خوبی داشته است. این امر پرسش دیگری را پیش می آورد: حکیمی که دنیاگریزی و اخلاص را آموزش می دهد و الگوی بسیاری از عارفان پس از خود بوده و همواره مردم را به توکل به خداوند متعال توصیه کردن، چگونه شاهان را مدح گفته است؟ پاسخ ساده برخی این است که این نوع شعرها به دوره جوانی سنایی مربوط است؛ اما با تامل در این بخش از شعرهای حکیم، در می یابیم که وی با نزدیک شدن به بهرامشاه و فرزندش مسعود، سیاست اصلاح و تربیت آنان را در پیش گرفته است. وی با نصحیتهای مستقیم و با تمثیلهای آموزنده، ظلم و بیداد را نکوهیده، و شاه را به عدل و عفو و احسان و بردباری در برابر رعیت، تواضع، دوراندیشی و رای خردمندانه و شجاعت و سلحشوری در حفظ دین و مملکت و به طور کلی مکارم اخلاق تشویق کرده است؛ یعنی از موقعیت خود برای اصلاح مملکت بهره برده است؛ گرچه فقر مالی و اوضاع نابسامان سیاسی و اتهاماتی به وی در درخواستها و مدحهای وی بی تاثیر نبوده است.
انعکاس داستان آفرینش آدم / انسان در برخی از متون ادب عرفانی فارسی (تا قرن نهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان آفرینش آدم/انسان یکی از مهم ترین موضوعاتى است که بخش هاى زیادى از آثار دینى و غیر دینى را به خود اختصاص داده است. در این آثار، به مطالبى از این نوع، فراوان برمى خوریم که آدم/انسان چگونه آفریده شد، چرا آفریده شد، چرا بر روى زمین جاى گرفت و در میان دیگر موجودات، چه جایگاهى دارد. هریک از اسطوره هاى کهن، آثار آیینى و دینى و آثار ادبى و عرفانى کوشیده اند به گونه اى به این پرسش ها پاسخ دهند. در آثار ادب عرفانى فارسى این نگرش حاکم است که نخستین آفریده انسانى، آدم است و آفرینش او نیز به صورت مستقیم از خاک انجام مى گیرد. در این آثار، درباره چگونگى گردآورى این خاک و سپس آماده کردن آن براى فراهم آوردن گِل قالبِ آدم، فراوان سخن گفته اند و هر یک برداشت خاص خود را ارائه کرده اند که در این نوشتار بدان ها اشاره شده و هریک مورد بررسی قرار گرفته است. در بررسی نهایی آشکار می شود که آثار ادب عرفانی فارسی، ضمن آن که در این زمینه از قرآن تأثیر پذیرفته اند، بیش از آن - احتمالاً از طریق روایات اسرائیلی که وارد احادیث و متون تفسیری اسلامی شده اند – تحت تأثیر روایت یهودی آفرینش بوده اند.
عشق و مصائب آن از نگاه مولوی
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوع هایی که عارفان توجه ویژه ای به آن داشته اند«عشق» است. آنان عشق را جان و اساس عالم می دانند که به واسطة آن، همة موجودات از جماد و نبات گرفته تا انسان، درتکاپو و حرکت هستند.مولاناجلال الدین بلخی یکی از بزرگ ترین عارفانی است که «عشق» در آثار ونوشته هایش نقش محوری دارد. «اهمیت عشق»، «عشق در موجودات»، «عشق مجازی پلی است برای رسیدن به عشق حقیقی»، «عفت و پاکدامنی در عشق»، «تقارن عشق باسختی و بلا»و «فناء فی الله» از جمله موضوع هایی است که این عارف بزرگ بدانها پرداخته است.در این جستار برآنیم، تا پس از بیان مقدمه ای دربارة «عشق»، دیدگاه مولانا را در خصوص این موضوع بررسی کنیم.
رمز پردازی باد در آثار سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«رمزپردازی باد در آثار سنایی» مقاله ای درباره سمبل «باد» و گسترده پهناور و کهن این واژه در فرهنگ مردم جهان است. در این مقاله به سمبل «باد» در فرهنگ جهانی و ایرانی و هم چنین شعر فارسی اشاره می شود. از میان شاعران فارسی زبان، سنایی بیش از دیگران از «باد» سخن گفته و به طور خاص به ستایش آن پرداخته است. انتخاب باد و سخن سنایی با آن مربوط به نوع نگرش و جهان بینی سنایی در رابطه با طبیعت و هستی است. در این مقاله کاربردهای واژه باد در آثار سنایی مورد بحث قرار می گیرد و این که او چگونه باد را به جای واژه های «نفس و دم، روح و ریح» به کار گرفته است.
معنای زندگی در مصیبت نامة عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معنای زندگی یکی از مسائل مشترک میان انسان گذشته و معاصر است و هر یک با نگاه خاص خود به این مقوله نگریسته اند. تحلیل نوع بینش انسان گذشته در این خصوص به ویژه که بهره ور از جهان نگری عرفانی باشد برای انسان معاصر قابل تأمل است. شاید چنین به نظر آید که این نوع نگرش، توجه چندانی به زندگیِ این جهانی نداشته باشد، اما این پژوهش با تکیه بر مصیبت نامه نشان خواهد داد که عطار، معنایابی را جزء سرشت آدمی می داند. او زندگیِ معنادار را با دردمندی، جستجوگری، خدا، عشق و توجه به کیفیت زندگی و نه کمیت آن، درپیوند می داند. از آن جا که این امور، به نوعی از زمینه و نتیجة معنوی و روحانی برخوردار است، دیدگاه عطار را به نظریة فراطبیعت گرایان نزدیک می نماید. وی ماهیت/کارکرد زندگی و نوع رویارویی آدمی را با آن، در قالب ایماژهایی چون بازی، دوزخ، زندان، شورستان، بیغولة دیوان، بازار/پل/کشتزار، باد/برق و سرمایه نشان می دهد و از خلال آن ها بیان می کند که زندگیِ این جهانی، هدف نهایی و اصلی نیست، بلکه ابزاری است برای رسیدن به زندگی آن جهانی.
مقایسه برخی از اصطلاحات عرفانی تمهیدات با چند متن عرفانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آنچه در این مقاله مطرح می شود، نقد و بررسی نگرش عرفانی عین القضاه است. اگر با نگاهی دقیق و موشکافانه کتب عرفانی را مورد بررسی قرار دهیم، متوجه می شویم که عرفا در بعضی از مسایل عرفانی اختلاف نظر دارند و نظرات متفاوتی را ارایه داده اند. عین القضاه نیز از جمله این عرفاست که شیوه تقلید را کنار زده و عرفانی را که حاصل نظر و عمل اوست، در پیش روی خواننده قرار داده است و شاید علت جذابیت آثار وی، همین نگاه منحصر به فرد اوست. نگاه عین القضاه به بعضی از مسایل عرفانی از جمله ابلیس، عشق، روح، غیرت، کفر و ... در خور توجه است.هدف نگارنده از نوشتن این مقاله تکرار مکررات نیست، بلکه در این مقاله سعی شده که اصطلاحات عرفانی را که عین القضاه در معانی و تعابیر جدیدی به کاربرده - که تاکنون کسی در آن معنی به کار نبرده و اگر هم به کار رفته بسیار نادر بوده - بیان شود.
عارف و عامی در رقص و سماع
حوزه های تخصصی:
از میان نقش ها و آثار مینیاتوریکه در جایجایمکان هایتاریخینقش بسته میتوان تا حدیبا فرهنگ کهن و اداب و رسوم باستان ایران اشنا شد. در میان این نقش ها مجلس هایبزم نیز جلوه نماییمیکند، مجالسیکه در آن شاهد رقص هایینیز هستیم. این مقاله بران است تا جنبه هایگوناگون این رقص ها بررسیشود و در ادامه به سماع که رقص صوفیان بحساب میرود، پرداخته میشود. این دو گونه رقص در طول تاریخ مفاهیمیداشته است که با سیر و تامل در بزم هاییچون بزم هایپادشاهان و صوفیان میتوان از میان ان ها نکاتیرا دریافت، اما مثنویمعنوینیز اشاره هاییبدین موضوع داشته و مولانا نیز سماع را در مجالس عارفانه از نظر دور نمیداشت.
بررسی و تحلیل اصطلاحات عرفانی در خمسه نظامی
حوزه های تخصصی:
حکیم نظامی گنجوی شاعر بلند آوازه قرن ششم هجری در اشعار خود بویژه منظومه مخرن الاسرار از اصطلاحات دانش های مختلف استفاده نموده، که یکی از آن ها، اصطلاحات عرفانی می باشد.
بنابراین در این مقاله سعی کردیم ،اولاً به اندیشه های عرفانی نظامی بپردازیم، سپس تعدادی از اصطلاحات عرفانی موجود در خمسه را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
با تـوجه بـه این که اصطلاحات خـمسه از ذهـن شاعری بزرگ و اندیشه ورز تراویده، می توان تصور نمود که اساساً این اصطلاحات با ساختار آدمی و ساختار وجودی او مرتبط است.
می دانیم که آدمی چیزی جز دو ساحت جسم و روح نیست. بنابراین می توان بخشی از اندیشه نظامی را که در این اصطلاحات جلوه پیدا کرده ،به این دو ساحت وجودی منتسب نمود. بدین معنا که اصطلاحات طبی به جسم او باز می گردد و اصطلاحات دیگر مانند اصطلاحات عرفانی به گوشه ای از روح و روان او مربوط می شود.
از کعبه تا روم (بررسی تطبیقی داستان شیخ صنعان و فاوست گوته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تطبیق آثار ادبی در زبانهای مختلف یکی از راههای شناخت دقیق ویژگیهای فکری، فرهنگی، ذوقی و عاطفی ملل صاحب فرهنگ و ادب است. در حوزه ادبیات تطبیقی گرچه دیدگاههای متفاوتی مطرح است؛ اما صرف نظر از اصول و اسلوب به کار گرفته شده، نتیجه کار به گونه ای باعث شناخت بیشتر و نزدیکی و تفاهم ادبی و فرهنگی خواهد شد. در این مقاله با تطبیق داستان شیخ صنعان عطار و فاوست گوته که نمونه داستانهای عمیق و تامل برانگیز و دارای مضامین جهانشمول است، برخی نزدیکیهای فکری و عاطفی دو شاعر و اغراض آن دو از نقل داستانها با اشاره به مشترکات روشن می گردد.
پس از مروری کوتاه بر مباحث و تعاریف ادبیات تطبیقی، در ادامه مقاله، ابتدا به اختصار به شباهت دو شاعر (از جهت اندیشمندی، نوآوری، وسعت مشرب و شخصیت چند بعدی) و همانندی کلی آثار آنها (از جمله مبتنی بودن دو اثر بر داستانی واقعی و دخل و تصرف کم و بیش مشابه در داستانهای اصلی)، و پس از آن به طور تفصیلی به همانندیهای اجزای دو داستان (ساختار و حوادث، ویژگیها و سرنوشت قهرمانان، مضمونها و موتیفهای مشترک و نوآوریهای دو اثر در اندیشه های دوران خود) پرداخته شده است. در پایان نتیجه گرفته شده است که عطار و گوته با داشتن دو مشرب فکری و اعتقادی و زیستن در دو دوره کاملا متفاوت تاریخی، درباره موضوعات معینی به نحو کم و بیش یکسان اندیشیده اند و از این رو، از ساختار مشابهی برای بیان اندیشه های خود بهره گرفته اند. همچنین دو داستان همچون بسیاری از آثار ادبی برجسته، با آموزه های دینی مرتبط است؛ اما این آموزه ها با نگاهی نو و فراتر از سنت و عادت مطرح شده است. علاوه بر این، به این نکته نیز اشاره شده که با توجه به آشنایی گوته با اندیشه های اسلامی و عرفانی (از طریق خواندن ترجمه قرآن کریم و شعر حافظ) احتمال تاثیرپذیریِ مستقیم یا غیر مستقیمِ گوته از اندیشه و نگاه عطار در برخی پیامهای مترتب بر داستان وجود دارد.
دفتر صوفی
مثال و خیال در اندیشه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی یکی از برجسته ترین عارفان اهل حکمت در تاریخ تفکر فارسی است و همین امر سبب شده است تا اثر ارزنده او مثنوی، سرشار از مفاهیم عرفانی- حکمی باشد. از جمله این مفاهیم، مفهوم عالم مثال است که تاکنون اهل حکمت بیشتر در آن تأمل کردهاند و کمتر مورد توجه اهل عرفان و ادبیات قرار داشته است. در این پژوهش سعی شده است مفهوم عالم مثال و حس مرتبط با آن یعنی قوه خیال و رابطه بین آن دو در مثنوی مولوی بررسی و تحلیل شود. نتایج به دست آمده نشان میدهد که از نظر مولوی، عالم مثال و نیروی خیال، مفاهیمی هستیشناسانه و معرفتشناسانه هستند که تأمل در آنها چگونگی رابطه انسان با جهان و عالم ماورای ماده و نحوه دریافت های عرفانی و شهودی عارفان و حتی شاعران عارف را تبیین می کند.