فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
مقایسه تحلیلی درونمایه و شخصیت در رمان سرگیوس پیر و روایت ابراهیم ادهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر معرفی مختصری است از دو اثر ادبی - عرفانی فرهنگ مسیحیت و اسلام. داستانی از آخرین نوشته های لئون تولستوی، نویسنده ممتاز روس و روایت عطار از تحول روحی ابراهیم ادهم شاهزاده ایرانی، عشق، زندگی، زهد، عبادت و ریاضت که محصول تحول روحی شخصیت های این دو روایت است، از جمله جدی ترین موضوعات مورد توجه عارفان و اندیشمندان و متفکران بشری است. هیچ کس نیست که در زندگی به مسایلی از قبیل هدف زندگی، عشق، لذت، خدا، عبادت، رستاخیز و نظایر آن نیندیشیده باشد. این مقال عهده دار بررسی مختصر و مقایسه کوتاهی است از این دو اثر ماندگار و سترگ.
زن از دیدگاه پروین اعتصامی و باحثه البادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی دیدگاه ادیب ایران، پروین اعتصامی، و ادیب مصری، باحثه البادیه، درباره زن است، در طی سه محور اصلی که عبارتند از: زن از ابتدای تولد تا ازدواج، آموزش زن و حجاب و بیحجابی، و پیدا کردن نقاط اشتراک و افتراق بین دیدگاه این دو ادبی و عواملی که منجر به این امر شد.
فرمول های اسم-صفت هنری در شاهنامه فردوسی میراثی از سروده های شفاهی در خداینامه پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های سروده های شفاهی اقوام آریایی- هندواروپایی، کاربرد صفت های هنری در آثار حماسی و دینی آن هاست. با پژوهش در سنت های زنده نقالی یوگسلاوی و تطبیق نتایج به دست آمده با ویژگی های ایلیاد و ادیسه، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که این صفت ها همراه با نام شخصیت ها، فرمول هایی را شکل می دهند که هومر آن ها را از سنت شعری پیش از خود فرا گرفته بود و برای پر کردن وزن اشعار از آن ها استفاده می کرد. در یشت های اوستا نیز کاربرد فرمول اسم-صفت هنری، نشان از استفاده از این تکنیک در سروده های ایران باستان دارد؛ سروده هایی که پس از نگارش شیوه های ادبیِ سنتِ شفاهی، به همان شکل در آن ها حفظ شده است. با دقت در شاهنامه فردوسی، فرمول های اسم-صفت هنری را به وضوح می بینیم و با توجه به شواهدی می توان گفت این فرمول ها زاده ذهن خلاق فردوسی نبوده اند بلکه به احتمال فراوان از منبع فردوسی یعنی شاهنامه ابومنصوری که ترجمه خداینامه پهلوی بوده، اخذ شده اند. از این رهگذر می توان نتیجه گرفت که خداینامه پهلوی احتمالاً بر اساس سروده های شفاهی تحریر شده بوده و این قابلیت را داشته که داستان های مختلف آن پس از نگارش در مجالس گوناگون توسط خنیاگران و قوّالان خوانده شود.
قصه و داستان در کتاب های درسی و کمک درسی آلمان
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی تطبیقی داستان «فریدون و ضحاک» و «موسی و فرعون»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان یکی از منابع الهام گیری شاعران و هنرمندان مسلمان، از دیرباز موردتوجه ایشان بوده است. یکی از جلوه های تأثیرگذاری این کتاب آسمانی بر آثار ایشان، داستان های قرآنی و درون مایه ای آن هاست. شاهنامه از جملة آثاری است که فردوسی در داستان های آن از قرآن کریم الگو گرفته است. یکی از این داستان ها، داستان فریدون و ضحاک است که به تأثیر از داستان موسی و فرعون پرداخته شده است. در مقایسة این دو داستان، در کنار شباهت ها، اختلافاتی نیز وجود دارد. در نوشتار پیش رو، نگارندگان با تکیه بر روش تحلیلی-توصیفی، کوشیده اتد تا با رویکردی روایت شناسانه به بازخوانی تطبیقی این دو داستان بپردازند و این تطبیق را به اجزا و بخش های هر دو متن در دو سطح ساخت مایه های روایی و ابعاد مفهومی و موضوعی گسترش دهند تا از این رهگذر، وجوه اشتراک و افتراق هر دو داستان را بازکاوی نمایند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که علی رغم شباهت بسیار دو داستان، با توجه به تفاوت ماهیت و اهداف (پند و اندرز در قرآن و داستان-سرایی و سرگرم نمودن در شاهنامه) سطح توجه به عناصر روایی میان آن دو تاحدی متفاوت است.
نفوذ معنوی مولانا در ادبیات غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولانا جلال الدین محمّد بلخی ،عارف وارسته ای است که آیین او عشق و کلامش دعوت به یگانگی است. در میان شاعران ایرانی ، هیچ یک از لحاظ وسعت دامنة تأثیر در خارج از ایران با مولانا برابری نمی کند. سالها پس از درگذشت مولانا، دامنة این تأثیر گسترش بسیاری پیدا کرده و به ادبیات کشورهای غربی راه یافته است. از نخستین کسانی که در ادبیات غرب از مولانا تأثیر پذیرفته اند ، می توان ادوارد براون ، نیکلسون ، آربری و دیگر خاورشناسان انگلیسی را نام برد. در میان پژوهشگران و خاورشناسان آلمانی ، دووالنبرگ ، روکرت، ریتر، شیمل و جز آنان آثار ارزشمندی دربارة مولانا نوشته اند. خاورشناسان اتریشی نظیر فون هامر پورگشتال و شوانا، خاورشناسان و ادبای فرانسوی از جمله هوار، ماسینیون، بارس و خاورشناسان ایتالیایی چون بوزانی و اسکارچیا هم در تأثیر پذیری از مولانا بی بهره نبوده اند. در سوئیس ، اسپانیا، چک و اسلواکی ، سوئد ، مجارستان ، نروژ و حتی هلند نیز آثاری توسط خاورشناسان دربارة مولانا پدید آمده است. درژاوین و عادل اف از خاورشناسان روسی و امرسون ، جکسون ، بارکس و لوئیس شاعران و خاورشناسان امریکایی هم از جمله مولانا پژوهان در کشورهای خود بوده اند.
نقد و تحلیل تعاریف صوفی و تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان و تصوف اسلامی یکی از جریان های مهم فکری و فرهنگی است که از زمان پیدایش تاکنون تأثیرات فراوانی بر فرهنگ ایرانی اسلامی و زبان و ادبیات فارسی بر جای گذاشته است. از این جهت ضروری است تا ابعاد مختلف این طریقة فکری و عملی شناخته شود. یکی از راه های شناخت هدف، موضوع و غایت این طریقه و پی بردن به ابعاد تاریخی، محتوایی و سیر تحولات آن بررسی و تحلیل تعاریفی است که مشایخ این طریقه از صوفی، عارف، تصوف و عرفان ارائه کرده اند. این مقاله بر آن است تا با نقد و بررسی این تعاریف به شناخت بهتر این جریان فکری عملی برسد و باعث آشکارشدن زوایای پنهان آن شود تا شناخت بهتری درباب مسائل مربوط به این جریان به دست دهد. برای رسیدن به این هدف، ضمن مراجعه به دیدگاه های بزرگان و پیروان عرفان و تصوف، سعی در ترسیم کردن چارچوب فکری و عملی این طریقه و تبیین دیدگاه صوفیان و عارفان می شود.
سبکشناسی رسائل سعدی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نویسنده با باور بدین امر که در کلیات سعدی شش و گاه هفت نوشتار وجود دارد که هنوز صحت انتساب آنها به سعدی معلوم نیست و نیز با نگاهی به دیدگاه های بزرگان ادب معاصر، به بررسی رسائل سعدی پرداخته و برای بررسی نسبت سعدی با هفت رساله ای که در کلیات سعدی آمده و بیستون در مقدمه کلیات به پیشینة آن اشاره کرده و برخی دیگر از سعدی پژوهان همچون محمد قزوینی به انتساب برخی از این رسائل به سعدی تردید کرده اند، به بررسی اسناد تاریخی و دست نویس های کهن رسائل پرداخته و با استفاده از دو روش اسنادی و سبک شناسی به تبیین این امر می پردازد.
مضامین مشترک میان حافظ و ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، مقایسه و مقارنه مختصری است بین حافظ و ابن فارض؛حافظ، سراینده زیباترین و عالی ترلین شعر رندانه – عاشقانه و عارفانه با این فارض حموی مصری بزرگترین و مشهورترین شاعر عارف عرب با فاصله یکصدو شصد سال که دارای وجوه افتراق و اشتراک بسیار هستندو در این مقاله ، قصد بحث تفضیلی و پرداختن به اصول و مبانی مشرب فلسفی و اخلاقی و ممیزات مکتب عرفانی و تجزیه و تحلیل عناصر هنری وفنی و زیبا شناختی و خیال انگیزی و تناسبات در قالب و صورت در شعر آن نادره گوی نامدار نیست بلکه بیان گوشه ای ازمضامین مشترک و مفاهیم متشابه در شعر هردوگوینده دلسوخته عشق و شیفته و شیدای معشوق ازلی و معبود لم یزلی است که هر دو از باده محبت، مخمور و سرمست و فضاله قدح در دست.
خواننده ی نهفته در دو داستان کودک از احمدرضا احمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ین پژوهش برآن است تا بر پایه ی نظریه ی «خواننده ی نهفته در متن» از ایدن چمبرز، دو داستان از تازه ترین آثار احمدرضا احمدی، پروانه روی بالش من به خواب رفته بود و دخترک، ماهی، تنهایی را بررسی کند. چمبرز، برای شناخت خواننده ی نهفته و ویژگی های او، بررسی چهار عنصر سبک، زاویه ی دید، طرفداری و شکاف های گویا را پیشنهاد می کند؛ عناصری که در کتاب های کودک اهمیت بسیار دارند و نویسنده به یاری آن ها می تواند با خواننده ارتباط برقرار کند و او را به درون متن فرا بخواند.
یافته های پژوهش نشان داد، خوانندگان نهفته ی آثار احمدی، کودکانی اندیشمند و توانا با تخیلی ناب و روحی کنجکاو هستند که می توانند از زیبایی های متن لذت ببرند و به کشف مفاهیم نهفته در آن بپردازند. هم چنین عمق و ژرفای آثار او می تواند نوجوانان و بزرگ سالان را نیز به خواندن داستان های او بر انگیزد و لذت مخاطبان سنین دیگر را به دنبال آورد.
واژه های کلیدی: احمدرضا احمدی، ایدن چمبرز، خواننده ی نهفته، داستان کودک، پروانه روی بالش من به خواب رفته بود، دخترک، ماهی، تنهایی.
جابه جایی و دگرگونی اسطوره رستم در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رستم یکی از پرآوازه ترین پهلوانان شاهنامه است. در شاهنامه، پدر او دستان، پدربزرگ او، سام و جد او نریمان است و اصل و نسب او از سوی مادر به ضحاک فرزند مرداس می رسد. با این اوصاف، روشن می شود که اسطوره رستم در شاهنامه به کلی دگرگون شده است؛ به این ترتیب که نه دستان پدر اوست و نه سام و نریمان، پدربزرگ و جد او هستند. از سوی دیگر، در اصل و نسب مادری او نیز، خلاف آنچه در شاهنامه آمده است، ضحاک پسر مرداس نیست. بنابراین در واقع، شکل کهن تر اسطوره رستم این گونه بوده است که دستان، صفت رستم، نریمان، صفت گرشاسپ، مرداس، صفت ضحاک و سام، نام خاندانی بوده است که گرشاسپ از آن برخاسته است و بنابراین رابطه خویشاوندی که در شاهنامه درباره اصل و نسب رستم بیان شده، در نتیجه دگرگونی و جابه جایی اسطوره شکل گرفته است و واقعیت ندارد.
بررسی مقایسهای عنصر نور در مثنوی با مهمترین آثار عرفانی ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است که جلوه¬های گوناگون معرفت¬شناختی و هستی¬شناختی عنصر نور را در مثنوی بررسی و آن را با آثار عرفانی مهم فارسی مقایسه کند. نتیجه کار نشان می¬دهد که مولوی بیشتر به جنبه¬های معرفتشناختی عنصر نور با تکیه بر قرآن و شریعت پرداخته است و تلقّی او از عنصر نور و توابع آن، هم با تلقّی اصطلاحی صوفیانی مثل علی بن عثمان هجویری و ابوالقاسم قشیری و هم با تلقّی هستیشناختی و معرفتشناختی ویژه امثال عینالقضات همدانی و احمد غزّالی و نیز نظام اندیشهای ساختارمند و منسجم تأویلی ابن عربی و پیروانش تفاوت دارد. مولوی هرچند به ویژگیها و ارزشهای معرفت¬شناختی عنصر نور از جنبه¬های مختلف اشاره دارد، اما از دید هستیشناختی از چهارچوب قرآن و حدیث پا را فراتر نمی¬نهد.
بررسی تطبیقی جلوه های ملی گرایی در شعر شوقی و بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شوقی و بهار دو شاعر برجسته معاصرند که به سبب داشتن ویژگی های مشابهی چون هم زمان بودن، مسلمان بودن، زیستن در هنگامه استبداد سیاسی، درگیری با کشورهای استعمارگر، آزادی خواهی، داشتن مبارزات انقلابی، و تحمل تبعید و زندان، از نظر فکری و ادبی بسیار به هم نزدیک اند. این مشابهت به حدی است که به رغم بی خبری این دو شاعر از یک دیگر و این که هیچ نام و نشانی از یکی در دیوان دیگری به چشم نمی خورد، روح مشترکشان آن ها را کاملاً آشنا جلوه می دهد. دو روحی که در سایه تربیت اسلامی بالیده اند و به کمال رسیده اند.
بررسی تطبیقی اشعار این دو شاعر نشان می دهد که میهن دوستی و عشق به وطن از جلوه های بارز اندیشه آن هاست. بازتاب این وطن دوستی در اشعار ایشان آن چنان گسترده است که به عنصری سبک ساز و تعیین کننده در سطح محتوایی و زبانی شعر آن ها تبدیل شده است.
نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند با یافتن نقاط تلاقی اندیشه این دو شاعر در عرصه ملی گرایی (ناسیونالیسم)، از خلال اشعار و اندیشه های آن ها، به تطبیق این رویکرد به مثابة یکی از رهیافت های فکری عصر حاضر بپردازند. در پایان نتایج به دست آمده در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.
بررسی عناصر موسیقایی در غزل سعدی
حوزه های تخصصی:
زبان شعریسعدی، که به سهل ممتنع معروف است، با در کنار هم قرار گرفتن عناصریبسیار شکل گرفته است. یکیاز مهم ترین این عناصر در غزلیات سعدی، توازن موسیقاییاست. این نظام موسیقایی، عواملیشناخته شده از قبیل وزن، قافیه، ردیف و هماهنگیهایصوتیو آواییدارد و برخیاز مباحث بدیع لفظیو معنویمانند جناس و سجع و تضاد هم در شکل گیریآن موثر است. شناخت این عوامل، پژوهندگان را در دست یابیبه رابطه هایپیدا و پنهان کلامیو دریافت رازهایسخن سعدییاریخواهد داد. در این مقاله با بسامدگیریاین عوامل در دویست غزل انتخابی، برایرسیدن به نظام مذکور تلاش شده است.