فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور شناخت جنبه ای از اسطوره کوه یعنی قداست و ارتباط معنوی این جلوه پر شکوه طبیعت با عالم ماورایی است. نوعی ارتباط اسرار آمیز، که مطابق اساطیر و اصول اعتقادی ادیان و سرزمینهای مختلف و با دیدی جزئی تر مطابق ادب و آیین مزدیسنا، کوه ها را مکانی مقدس با ویژگیهای اسرار آمیز مختص به خود قرار می دهد؛ ویژگیهایی که شکل دهنده ارتباط معنوی آدمیان با پروردگار قلمداد می شود. همچنین این ارتباط در اساطیر ایران باستان به صورت جایگاه خدایان و ایزدان و قربانگاه مخصوص عابدان برای این ایزدان و الهگان بر بلندای کوه ها آشکار، و در واقع کوه ها مکانی برای عروج و سیر اندیشه از درهای آسمان به جهان علومی تلقی می گردد. فردوسی، بزرگترین شاعر حماسه سرا و اسطوره پرداز ایران زمین این مطلب را چنان در خود متجلی می نماید که ما در سراسر این اثر بزرگ، جایگاه عبادت عابدان و ارتباط معنوی آنان را با پروردگار در اوج کوه ها، که نزدیکترین مکان به آسمان است، می یابیم. در این پژوهش سعی شده علاوه بر کتابهای دینی اوستایی و پهلوی، که بیانگر این ارتباط اسرار امیز است، تمامی مواردی که حکیم توس در شاهنامه خود کوه را مکان برافروش آتش مقدس و یا ارتباط معنوی عابدان و زاهدان با پروردگار خود دانسته است، بیان گردد.
مذهب فردوسی
حوزه های تخصصی:
نقد و نظر ترجمه دیوان حافظ به زبان عربی « آغانی شیراز »
حوزه های تخصصی:
یک پرسش کهن از دیرباز، اندیشه پژوهشگران،ادیبان و انسانهای کنجکاو را به خود سرگرم داشته بوده است که: آیا می شود شعر را به زبانی دیگر ترجمه کرد? چنین پیداست که تا نیمه دوم قرن دوم هجری، دانشمندان جهان در این باره، سخنی دانشورانه نگفته اند. یکی از دانشمندان اسلامی سده دوم و سوم هجری، نخستین بار درباره ترجمه و مسائل آن، گفت و گو کرده است. عمروبن بحرالجاحظ از مردم...
مقایسه ماجرای بهمن در شاهنامه فردوسی و بهمن و فرامرز لکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان بهمن، پسر اسفندیار، در شاهنامه فردوسی، با وجود استقلال ظاهری، روایتی مستقل شمرده نمی شود و درحقیقت، جزوی از روایت اصلی رستم و اسفندیار است. این داستان، به صورت مستقل، هم موضوع «بهمن نامه» سروده ایرانشاه بن ابی الخیر و هم دستمایه منظومه لکی بهمن و فرامرز سروده نوشاد ابوالوفایی، شاعر شهیر لکی سرا، در عصر صفوی قرار گرفته است. ماجرای بهمن در شاهنامه، داستانی مختصر است. در این داستان، پس از به پادشاهی نشستن بهمن، به کین جویی او از خاندان رستم پرداخته شده است. همچنین به برتخت نشستن بهمن، لشکرکشی او به سیستان (به کین اسفندیار)، اسارت زال و جنگ فرامرز نیز اشاره های مختصری شده است و درنهایت، به ازدواج بهمن با همای و مرگ او می انجامد. روایت لکی بهمن و فرامرز، تراژدی ای دردناک و جانبدارانه از مرگ مظلومانه فرامرز است. این منظومه، با شرح دلاوری های فرامرز شروع می شود، به شرح جنگ نابرابر بهمن با او می پردازد و پس از شرح مرگ سوزناک او، داستان انتقام آذربرزین را با بیانی زیبا و اثرگذار به تصویر می کشد. در این مقاله، بر آنیم تا وجوه اشتراک و اختلاف دو روایت را بررسی و مقایسه کنیم و میزان اثرپذیری نوشاد از فردوسی و نیز درجه استقلال او را نشان دهیم و سرانجام، ویژگی های خاص منظومه بهمن و فرامرز نوشاد را بنمایانیم. درمجموع، اختلافات بهمن و فرامرز لکی با روایت فردوسی در شاهنامه، به مراتب بیشتر از اشتراکات آن دو است. همچنین بهمن و فرامرز ویژگی های منحصر به فردی دارند.
مقام لعل شهباز قلندر عارف و سخنور فارسی در سند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سید عثمان مروندی، ملقب به لعل شهباز قلندر (م 673 ه.ق) در جوانی از ایران به هندوستان رفت و پس از فراغت از تحصیل همراه شیخ بهاالدین زکریا مولتانی، شیخ فرید الدین گنج شکر و شیخ جلال الدین بخاری، علمای سهروردیه مولتان، نواحی مختلف هندوستان را سیاحت کرد و سرانجام در سهوان، یکی از قدیمترین مناطق سند اقامت گزید و کلاسهای علم و عرفان دایر کرد. او به اشاعه دین اسلام و ترویج زبان فارس پرداخت و منطقه را به مرکز فرهنگی و عرفانی تبدیل کرد؛ به گونه ای که هر کس از قوت کلام او، سرمست می شد و در دریافت مبانی دینی و اخلاقی و افزایش دانستنیها و دانایی، تاثیر شگرف می گرفت. آنچه می خوانید، حاصل این پژوهش و مطالعه است.
اصطلاحات صوفیه
بر قلم صنع خطا رفت یا نرفت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از ابیات دیوان حافظ به دلایلی از جمله «رازناکی»، «دیریابی» و به طور خلاصه «ابهام» و «ایهام» موجود در آنها از گذشته تاکنون محل بحث و تامل بوده و شرح و تفسیرهای فراوان و متفاوت و گاه متضادی درباره آنها نوشته شده که بیت زیر نمونه ای از آنهاست: پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد عده ای بیت را از دیدگاه عرفانی و جمعی از دیدگاه کلامی و برخی از دیدگاه هایی دیگر آن را شرح و تاویل کرده اند. شروحی که در دوره های متاخر نوشته شده بر وجود «طنز»، «معما» یا «تشکیک» درباره بی خطایی صنع و آفرینش تاکید کرده و هر کدام بر وجود موارد یاد شده دلایلی آورده اند. در این تحقیق با بررسی و نقد مهمترین آرا و نظریاتی که تاکنون در شرح و تاویل این بیت نوشته شده، چنین نتیجه گیری شده است که شرح ابیات غزلهای حافظ به صورت جداگانه نمی تواند همه مفاهیم موجود در بیت را دارا باشد، بنابراین لازم است برای به دست دادن تفسیری جامع از تک بیتهای موجود در غزلها علاوه بر محور افقی به محور عمودی ابیات نیز پرداخت تا نتیجه از جامعیت لازم برخوردار باشد
شاعران بلوچ پاکستانی در دوره ی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحوّلات سیاسی و اجتماعی در پاکستان از ابتدای قرن بیستم میلادی آغاز شده است. به دنبال این تحوّلات کلّی در جامعه ی پاکستان، شاعران بلوچ زبان آن دیار نیز سهم عمده ای در شکل گیری این تحوّلات اجتماعی داشته اند. روند تحوّلات یاد شده بیشتر به خاطر مسائلی چون مهاجرت بلوچ ها به کشورهای دیگر و آگاهی از اوضاع جهان، تحوّلات جهانی که مستقیم یا غیر مستقیم جامعه را تحت تأثیر قرار داد، رواج و گسترش صنعت چاپ و نشر کتاب و روزنامه، تاسیس آکادمی بلوچی در ایالت بلوچستان و...بود که همگی باعث تحوّلی عظیم در فرم، قالب شعر و دگرگونی مضامین اشعار این دوره گردید. این مقاله سعی دارد تا زندگی نامه ی هفت تن از شاعران سرآمد این دوره را که سهم عمده یی در شکل گیری تحوّلات اجتماعی در جامعه ی پاکستان داشته اند، به روش توصیفی بررسی نماید.
عاشقانه های عیان و عارفانه های نهان در شعر حافظ خوش خوان
حوزه های تخصصی:
حافظ تلفیق کننده عشق و عرفان در شعرفارسی است. دو مقوله ای که سخن گفتن درباره هر یک از آنها به تنهایی، افزوده ای بر مکررات است؛ زیرا هم عشق و هم عرفان در شعر شاعران دیگر به فراوانی آمده و درباره هر دو، سخن به نهایت رسیده است. اما در تلفیق این دو پدیده روح انسانی در شعر و به ویژه در شعر حافظ نه تنها بر بیرنگی تکرار نمی افزاید بلکه هر دو را بیش از پیش رنگ آمیزی و نگارگری می کند. در میان غزل های نقاشی شده حافظ پاره ای عاشقانه، بسیاری عارفانه و تعداد فراوانی نیز عاشقانه- عارفانه هستند که البته تفکیک یا جدا کردن آنها، کاری آسان نمی نماید. در این مقاله در حد امکان از غزل های عاشقانه و غزل های عارفانه حافظ و تعداد آنها یاد شده است؛ اما این نظر قطعی نیست و چه بسا که هر دو نوع غزل جای بیشتر یا کمتری را در دیوان حافظ برای خود اشغال کرده باشند.
شیرین ترین حکمت های خسروی (در غنایی ترین اثر نظامی - امیر خسرو و هاتفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به طبقه بندی موضوعی و تحلیل پربسامدترین موضوعات حکمی مطرح شده در مثنوی غنایی «خسرو و شیرین» نظامی و مقایسه آن با «شیرین و خسرو» امیرخسرو دهلوی و هاتفی پرداخته است. این مقایسه یکی از امتیازات متعدد اثر حکیم نظامی گنجوی را نسبت به آثار مقلدانش روشن می سازد زیرا توجه خاص این حکیم گرانقدر به حکمت و پند و اندرز در بطن یک داستان عاشقانه، چه از نظر تعداد ابیات اختصاص یافته به این مطلب و چه از جهت تنوع مضامین حکمی مطرح شده در دل داستان بی نظیر است. در بخش های بعدی نیز نحوه بیان اندرزهای حکمت آمیز، حکیم ترین شخصیت های هر اثر و حکمت آمیزترین بخش های هر منظومه مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. در این موارد استادی حکیم گنجه در نحوه داستان پردازی و دقت وی در شخصیت پردازی داستان در مقایسه با مقلدان او، امیر خسرو دهلوی و هاتفی، روشن می گردد. بدیهی است نتایج این پژوهش با تمرکز بر داستان «خسرو و شیرین» صورت گرفته است و مقایسه سایر آثار نظامی با مقلدانش از این منظر در جهت تایید، تکمیل و تحکیم نتایج به دست آمده موثر خواهد بود.
بررسی عنصر زمان در روایت با تأکید بر حکایت «اعرابی درویش» در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی از بزرگترین داستانپردازان عرفانی ادب فارسی است که به قصد بیان نکات تعلیمی و عرفانی به داستانسرایی روی آورده است. تیزهوشی او در درک دغدغه ها و زوایای روح آدمی و آشنایی او با رفتارهای اجتماعی مخاطبان و چیره دستی وی در به کارگیری اصول دقیق فنون داستانپردازی، باعث شده است که مثنوی او به عنوان یک اثر مشهور، در جهان زنده و پایدار بماند. اشراف و تبحر او در هفت قرن پیش بر انواع شگردهای داستانپردازی، که ظرایف و فنون آن به تازگی بر منتقدان مکشوف شده، حیرت آور است. یکی از این شگردها چگونگی به کار گرفتن عنصر «زمان» در روایت است. یکی از محققانی که در چند دهه اخیر به چگونگی زمانمندی در روایت پرداخته، ژنت فرانسوی است که نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده و در این زمینه به شهرت رسیده است. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند بر اساس نظریه ژنت، نشان دهنده که مولانا عنصر زمان را در روایت «اعرابی فقیر و زنش» چگونه به کار برده و به عنوان یک داستانپرداز در مسیر حرکتش از زمان تقویمی به زمان متن، چگونه و تا چه حد در عرصه زمان و کنش به گزینش های مختلفی دست یازیده است و این گزینش ها و نوع خاصی از زمانمندی که مولوی آن را در روایت اعرابی به کار بسته است از نظر اصول داستانپردازی چه ارتباط مستقیم و معناداری با محتوای حکایت دارد.
نقش ارتباطات غیر کلامی در داستان پردازی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محور و پایه داستانپردازی مولانا گفتگوست. در بیان چارچوب هر داستان مثنوی، محور و مدار ارتباط، که همانا انتقال مفهومی از ذهنی به ذهن دیگر است، گفتگوی شخصیتهاست که شالوده و ساختمان حکایتها را می سازد؛ اما مولانا در بسیاری از داستانها از نوع ارتباط دیگری هم بخوبی بهره برده است که در علوم ارتباطات و جامعه شناسی امروز از آن به «ارتباطات غیرکلامی» تعبیر می کنند. اینکه چرا وی در بیابان نکاتی دقیق و عمیق به یکباره به این ابزار رو می آورد، نشاندهنده این نکته است که او از تفاوتها و شباهتهای ارتباطات کلامی و غیرکلامی آگاهی کامل داشته است؛ قابل اعتمادتر بودن، استمرار بیشتر داشتن، چند کانالی بودن، مرتبط بودن با فرهنگ، نمادین بودن آن و در عین حال، قاعده مند بودن ارتباطات غیرکلامی و بویژه جلوگیری کردن از سوء برداشتهایی که غالبا در ارتباطات کلامی رخ می دهد از جمله عوامل موثر بسیار مهمی است که مولانا را مخصوصا در مواقعی خاص- که در مقابله بدان پرداخته می شود - به بهره گیری از این شیوه علمی وا می دارد. در این مقاله با بهره گیری از منابع علمی ابتدا منظور از این اصطلاح، اصول ارتباطات غیرکلامی، ویژگیهای آن، شباهتها و تفاوتهای آن با ارتباطات کلامی باز شناسانده می شود. سپس چگونگی استفاده مولانا از این ابزار ارتباطی در مثنوی و بویژه در داستانپردازی آن بازگو می شود. همچنی این نکته مورد دقت نظر قرار می گیرد که در چه مواردی این شیوه ارتباط، بیشتر و بهتر توانسته است پاسخگوی بیان مفاهیم ذهنی مولانا برای مخاطبان او باشد و بیشترین تکیه او در این زمینه شامل چه مواردی بوده است. بیان مصداقها و نمونه های شعری تا اندازه زیادی این الگوی ساختاری داستانپردازی مولانا را روشنتر خواهد کرد. سرانجام در پایان مقاله به نتیجه گیری پرداخته می شود.
عناصر تشبیه در شعر حافظ
حوزه های تخصصی:
در نظربازی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «نظر» در شعر حافظ بسامد بالایی دارد و در هر کاربرد آن، طیفهای معنایی متفاوتی برجسته می شود؛ زیرا حافظ با توانمندی ویژه خود، از تمام ظرفیتهای معنایی که این واژه در زبان فارسی و عربی دارد، استفاده می کند. او تعبیر شاعرانه «علم نظر» را با استفاده از همین ظرفیتهای معنایی واژه می سازد و همه افراد را در کنش نظربازی سهیم می داند. اما در میان نظربازان، نظربازی او از لونی دیگر است. نظربازی حافظ، نظربازی در حوزه شعر و خیال شاعرانه است.
محمد غنیمی هلال و جایگاه او در ادبیات تطبیقی عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تالیف در زمینه ادبیات تطبیقی عربی با عبد الرزاق حمیده، ابراهیم سلامه و نجیب العقیقی آغاز شد. هر یک کتاب هایی را با عنوان الادب المقارن برای تدریس در دانشگاه تالیف کردند. این کتاب ها بر خلاف عنوانشان «الادب المقارن» در محتوا ارتباطی به ادبیات تطبیقی نداشته و نتوانستند اصول این علم را بر اساس مکتب فرانسه ـ مکتب رایج عصر ـ تبیین نموده و تعریف روشنی برای آن ارائه نمایند تا بتوان بر اساس آن به بررسی نمونه های تطبیقی در این عرصه پرداخت؛ زیرا مؤلفان آن ها متخصص این رشته نبودند. تاسیس اصول ادبیات تطبیقی در کشور های عربی با محمد غنیمی هلال (1917-1967) آغاز شد. او با تالیف کتاب الادب المقارن به تبیین قواعد نظری و عملی این رشته پرداخته، ادبیات تطبیقی را بررسی روابط ادبیات ملی در خارج از مرزهای زبان آن ملت و مطالعه ارتباط تاریخی میان آن ها تعریف نموده و پژوهش های تطبیقی خود را بر اساس این اصول بنیان نهاده است. هلال در تالیف این کتاب از استادان فرانسوی اش اثر پذیرفته است.
هلال با تدریس ادبیات تطبیقی در دانشگاه های مصر به تبیین مفاهیم این علم پرداخت و از این رهگذر شاگردان بسیاری تربیت نمود که آثار ارزشمندی را در این زمینه تالیف کردند. با مقایسه آثار آن ها با آثار هلال، شباهت های زیادی میان مباحث کتاب هایشان در دو حیطه نظری و تطبیقی (عملی) مشاهده می شود که بیانگر تاثیر هلال بر پژوهش های آن ها است. هدف این مقاله ، نشان دادن نقش هلال در تاسیس و تبیین مفاهیم نظری و عملی ادبیات تطبیقی عربی است که چگونه با وجود تلاش هایی که پیش از وی صورت گرفته، او بنیانگذار این علم گردیده و فعالیت های پس از خود را در این زمینه سمت و سو داده است.
بیدل از بینشان چه گوید باز؟
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به توحید و یکتاپرستی از نخستین موضوعاتی است که در بطن ارزش های اخلاقی و اسلامی نهفته و در آثار ادبی زبان فارسی در لابه لای متون شاعران و نویسندگان گوناگون به این موضوع و مبحث از منظر صفات جمالیه و جلالیه خداوند پرداخته شده است. در آثار سعدی نیز حمد و ستایش و توصیف صفات گوناگون خداوندی و رابطه این صفات با انسان پیوسته مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله با رویکرد به دو صفت جمالیه و جلالیه خداوند و نمودهای آن در دیگر صفت ها در آثار سعدی پرداخته و بسامد هر یک از این موارد را بررسی و ارزیابی قرار داده است. تا جایگاه صفات قهریه و جمالیه خداوند و نیز نگاه سعدی به هر یک از این دو صفت تبیین شود.
بررسی تطبیقی مضامین عاشقانه داستان ورقه و گلشاه عیوقی با اصل روایت عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومة عاشقانة ورقه و گلشاه از نخستین منظومه های داستانی فارسی در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم است که موضوع آن داستان، دلدادگی عاشق و معشوق، با زبانی ساده است. مضامین گیرا و جذاب عاشقانه این داستان، حاکی از قوت جنبة عاطفی آن است. هرچند عیوقی اصل این داستان را از اخبار و کتب عربی گرفته و به نظم درآورده است، اما با افزودن جنبه های حماسی و مضامین و تصاویر جدید، آن را از اصل متمایز کرده است. موضوع این مقاله استخراج و بررسی تطبیقی مضامین عاشقانة این داستان و اصل روایت عربی (عروه و عفرا)، بر مبنای مهم ترین ویژگی های عشق عذری (عفیف) است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که حضور اندیشه و تفکر خردگرا - که ریشه در فرهنگ و تمدن دیرینة ایران دارد - در انتخاب شخصیت ها و جایگاه آنان و همچنین شیوة پردازش ماجراها بر تمایز متن فارسی نسبت به عربی تأثیر آشکار گذاشته است. به عنوان نمونه، در روایت فارسی، عشق دو عاشق از مکتب آغاز می شود که نشانگر فرهنگ و تمدن است، درحالی که در اصل روایت عربی، این عنصر وجود ندارد؛ به بیان دیگر، «آشنایی در مکتب» را راوی ایرانی افزوده است. بر همین اساس، سایر مضامین این دو روایت، بررسی شده و ضمن ترسیم جدول تطبیقی مضامین عاشقانه، به مقایسه و تحلیل نقش مایه های هر دو روایت، در حوزة شخصیت، زمان، مکان و پیرنگ پرداخته شده است.