فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
داستان پردازی و روایت، یکی از شیوه های درک بهتر محیط اطراف و به طور کلی درک بهتر جهان هستی است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، مطالعه درون مایه داستان بر اساس ویژگی های ساختاری، یعنی گشایش روایی است. از دنیای پر رمز و راز هزارویک شب، چشمگیرترین درون مایه ها گزینش شده و سپس گشایش در درون مایه های انتخابی شرح داده شده است. ناگفته پیداست که گزینش این درون مایه ها بدان معنا نیست که درون مایه دیگری در این اثر وجود ندارد، بلکه انتخاب درون مایه های دلدادگی، جرم و جنایت، گشت و گذار، وهم و اخلاق در بیشتر داستان های هزارویک شب نمودی بارزتر دارد. نتیجه تحقیق بیانگر اینست که داستان های دلدادگی و عاشقانه بیشترین درون مایه ها را شامل می شود. در واقع شاید بتوان گفت مرتبط با درون مایه حکایت اصلی و جامع داستان که بر پایه خیانت به عشق آغاز می شود، عشق و دلدادگی بسامد بالایی در این پژوهش دارد.
تحلیل جامعه شناسانه مضامین پایداری در روایت های آزادگان گیلانی از دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم به پایان رسیدن جنگ تحمیلی، پرداختن به تجربه زیسته حاضران در این نبرد و راویان دست اوّل رویدادهای رخ داده در اسارتگاه های دشمن، همچنان یافته های جدید و بدیعی از این واقعه بزرگ به دست می دهد. هدف این تحقیق، استخراج مضامین مرتبط با پایداری در خاطرات آزادگان و سربازان حاضر در جنگ تحمیلی هشت ساله ایران در برابر حمله رژیم بعثی عراقی است. برای انجام دادن این کار با رویکرد جامعه شناسی نیروهای نظامی به بررسی خاطرات منتشر شده سربازان و آزادگان گیلان پرداخته شده است. این آثار شامل 30 کتاب هستند که به شکل سیستماتیک و به روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفته اند.
بررسی متون نشان می دهد که برخی از عام ترین مضامین قابل تصور در زمان اسارت که خصلتی جهان شمول دارند، در میان خاطرات نقل شده نیز به چشم می خورند. ویژگی هایی نظیر «مقاومت»، «درون گروه و برون گروه»، «ایثار»، «مجاهدت»، «حساسیت/ باور مذهبی»، «مدارا»، «تعصّب» و نظایر آن در جای جای این خاطرات مشهود است؛ با این حال، در کنار این خصائل عام، تعلّق به خاستگاهی مشترک و برخورداری از ارزش های مشابه، به بروز تفاوت هایی در «خرده فرهنگ اسارت» منجر شده است که جای بررسی و تأمل بیشتر دارد.
خوانش های دوقطبیِ معطوف به شاهنامه در تبیین دو مقوله «زن» و «صلح»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر شاهنامه فردوسی، به خصوص از منظر دو مقوله «زن» و «صلح»، مورد خوانش هایی به غایت متضاد قرار گرفته است. بی توجّه به اعصار شکل گیری متن و اقتضائات نوع ادبی، یکی شاهنامه را به کرانه آثار فمینیستی می برد و دیگری صد و هشتاد درجه مخالف آن شاهنامه را اثری زن ستیز می خواند؛ یکی صرفاً بر پایه تأملاتِ راوی شاهنامه را اثری در نکوهش جنگ می داند و دیگری بر پایه شواهد ساختگیْ آن را اثری نه فقط در ستایش جنگاوری که طرف دار کشتار جمعی می شمارد. این جستار با نام گذاری «خوانشِ دوقطبی» بر این نوع نقد متن و به دست دادنِ تعریف، آشکارکردنِ روش ها و راه کارها و سبکِ ویژه آن، به این گونه خوانش ها از وجه بیرونی و درونی آن و نیز به علل پدیداریشان می پردازد و به این نتیجه می رسد که خوانش های دوقطبی اگرچه در بادی امر به نظر متضاد و نامرتبط می رسند، اما بواقع از دل یک وضعیت واحد بیرون آمده اند، شباهت های عمده ای با هم دارند، تالی فاسد یک دیگر و پدیدآورنده یا برانگیزاننده یک دیگر ند. آن ها ماهیتاً نه قادر به گفت وگو با هم اند و نه با متنی که مورد نقد قرار داده اند، و صرفاً در چنبره نوعی تسلسل باطل به دور خود می چرخند. این جستار نشان می دهد که خوانش های دوقطبیِ معطوف به شاهنامه در اصل جنگی نیابتی را پیش می برند و به جای آن که کاشف حقیقتی از متن باشند، تلویحاً وضعیتی خاص و تجربه ای مدرن از ایران معاصر را بازنمایی می کنند؛ وضعیت و تجربه ای که به تناسب و فراخورِ خوانش های دوقطبیِ شاهنامه مبتنی بر نظرگاه و جهت گیری ای دوقطبی اند: ایمان به حقیقت و کارآمدی سنت و انکار آن، ایران را یک پارچه و متحد خواستن و غیر آن، باور به حقیقت تاریخی ایران متحد و عکسِ آن. خوانش های دوقطبیْ برآمده از منش عاطفی و ذهنی جامعه ای دوقطبی است که قدمتش از یک سو و تجربه مواجهه با دوران جدید از سوی دیگر، او را متشائل کرده است، یا متشائل بودنش موجبات دوقطبی شدنِ مواجهه اش با جهان و متن را فراهم آورده است. و در نهایت این جستار با بیان این که چرا خوانش های دوقطبی بیش از هر متنی به شاهنامه معطوف بوده اند، و بر سر چه معنایی از شاهنامه اجماع داشته اند، درک معنای تازه ای از ماهیت فرهنگی و جای گاه بی همتای این اثر در فرهنگ ایران به دست می دهد.
رستم ستیزی و سهراب پروری؛ کنشی در جهت برجسته سازی گفتمان دهه هفتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
287 - 311
حوزه های تخصصی:
ادبیات در کنار رسالت های مختلفی که دارد، عهده دار رسالت اجتماعی نیز هست. آفرینندگان آثار ادبی در آفرینش های خود کم وبیش به بافت سیاسی-اجتماعی روزگارشان نظر دارند و از آن تأثیر می گیرند. آن ها گاه نسبت به این روی دادها موضع موافق دارند و گاه مخالف و این موضع را به اشکال گوناگون و با استفاده از عناصر مختلف در اثر خود بازنمایی می کنند. فراخوانی شخصیت های حماسی/ اسطوره ای به رمان یکی از این عناصر است که نویسندگان را به خوبی در این مسیر یاری می رساند. عده ای از رمان نویسان این شخصیت ها را به اثر خود فرامی خوانند تا ضمن بازنمایی گفتمان های فرامتن، به فراخور موضع موافق یا مخالف خود، برخی گفتمان های مسلط بافت سیاسی-اجتماعی را تقویت یا تضعیف کنند. در پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش هستیم که نویسنده سهراب کشان چرا و چگونه شخصیت های حماسی را به اثرش فرامی خواند؟ یافته های پژوهش حاضر که با استفاده از روش تحلیل محتوا به دست آمده است، نشان می دهد نویسنده سهراب کشان شخصیت های حماسی را به رمان خود می آورد تا ضمن تضعیف و به حاشیه بردن گفتمان رقیب، برخی گفتمان های مسلط در روزگار تولید اثرش را تقویت و برجسته کند؛ به عبارت بهتر، او که خود یکی از کنش گران بافت سیاسی-اجتماعی و از موافقان گفتمان مسلط نیز هست، با فراخواندن شخصیت هایی چون سهراب و رستم به رمان و گشتار کنش آن دو، ابتدا برخی مبانی فکری گفتمان های روزگار خود؛ ازجمله نوع روی کرد این گفتمان ها نسبت به زنان و جوانان را بازنمایی می کند، سپس مبانی فکری گفتمان مدنظر خود، یعنی اصلاحات را به گونه ای برجسته می سازد که از این طریق بتواند گفتمان رقیب را به حاشیه برد.
مصادیق و مضامین اخلاقی در فرائدالسلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود اندیشه های اخلاقی در نظم و نثر فارسی، که از فرهنگ و تربیت دینی بهره می گیرد به ادبیّات فارسی غنای خاصی را بخشیده است. کتاب فرائدالسلوک یکی از آثار ارزشمند سده ی هفتم هجری است که سرشار از آموزه های تعلیمی است و گنجینه ای از معارف، فضایل و حکمت ها را در بر دارد. در این پژوهش، سعی شده تا با روش استقرایی، متن هایی که به تصریح یا کنایه بر مضامین اخلاقی دلالت دارد؛ بررسی و با استفاده از شیوه ی تحلیل محتوایی، واژگان و عبارات مورد نظر توصیف شوند. بنابراین، مهم ترین پرسشی که در این پژوهش مطرح است عبارتند از: که در کتاب فرائدالسلوک سجاسی، به کدام آموزه های اخلاقی و تعلیمی سفارش شده است و از چه رذایل اخلاقی نهی کرده است؟ بدین منظور کتاب فرائدالسلوک شمس سجاسی، به عنوان محور کار انتخاب و متناسب با موضوع به استخراج مصادیق اخلاقی در این کتاب پرداخته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: سجاسی در کتابش، علاوه بر ایجاد التذاذ ادبی برای مخاطب، از هر فرصتی برای انتقال اندیشه های تعلیمی خود به مخاطب استفاده کرده و تحت تاثیر آموزه های اخلاقی دین مبین اسلام، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از طریق بیان حکایت یا تمثیل های مناسب، خواننده را به متحلی شدن به فضایل اخلاقی سوق می دهد و با بیان عواقب ناشی از رذایل اخلاقی، ان ها را در نظرش ناپسند جلوه می دهد و سعی در هدایت انسانها در مسیر صحیح زندگی دارد.
گفتمانِ مدارا و رویکردِ تعلیمی در شعر فریدون مشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فریدون مشیری از شاعران مطرح معاصر است که طی چند دهه شاعری، از شعر خود برای ستایش ارزش های اخلاقی و اجتماعی سود برده و در جهت ترویج مهرورزی، نوع دوستی، خیرخواهی و صفاتی از این دست کوشیده است. چنین رویکردی ضمن اینکه حکایت از غلبه اندیشه ای انسانی و آرمانی و نیز گرایشی جامعه شناختی بر محتوای شعر مشیری دارد، کلام وی را از هنجاری تعلیمی برخوردار کرده و زمینه تکوین گفتمانی اجتماعی با ویژگی های منحصربه فرد را در کار او فراهم کرده است؛ گفتمانی شاخصه هایی دارد و می توان رسالت آن را ترویج روحیه مدارا و تعلیمِ رواداری ارزیابی کرد. در این نوشتار، ضمن تبیین خاستگاه و ابعاد و عللِ موضع گیری مدارامدارانه مشیری در برابر مسائل انسانی و اجتماعی، مؤلفه ها و تجلیات گفتمانِ مدارا در شعر وی بررسی و تحلیل می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد گفتمان مسلط شعر مشیری برآیند نگرش انسانی و روحیه تساهل در او و نیز نگاه و موضع گیری مسئولانه مشیری در قبال مسائل انسانی است که با ذهن و زبان ساده مشیری پیوندی تنگاتنگ یافته است.
بررسی رجز در دو حماسه منثور و منظوم مختارنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
209 - 236
حوزه های تخصصی:
رجز یکی از شگرد های رزمی در جنگ و از عناصر مهم در نوع ادبی حماسه است و از گذشته های بسیار کهن در میدآنهای نبرد مرسوم بوده است. مختارنامه ها به دلیل پرداختن به شرح پهلوانی های قهرمانان و پهلوانانی که در انتقام از خون شهدای کربلا رشادت های بسیار از خود نشان داده اند، جزو آثار حماسی از نوع دینی مذهبی قرار می گیرند. پژوهش حاضر که به شیوه اسنادی- تحلیلی و بر مبنای مطالعه کتابخانه ای انجام شده است، در پی آن است که با بررسی رجز در مختارنامه عطاءالله بن حسام واعظ هروی و نسخه منظوم مختارنامه محمّدحسین خان بیگلربیگی قاجار دولو، به وجوه افتراق و اشتراک رجزهای این دو اثر بپردازد. مسئله اساسی این جستار این است که رجزها در مختارنامه های یادشده از چه جهاتی به هم شبیه اند و در چه زمینه هایی با یکدیگر فرق دارند و چه عناصر بلاغی در آنها به کار رفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که تفاخر به نژاد و قدرت و توانایی خویش، تهدید و ایجاد رعب و وحشت، تحقیر حریف، هماوردطلبی، نبرد سران، نام گویی و نام پرسی، ترغیب و تشجیع سربازان از مهم ترین آنهاست که صاحبان اثر با به کارگیری تشبیه، استعاره، کنایه، اغراق و ضرب المثل، سعی در خیال انگیزی و جذب مخاطب نموده اند.
تحلیل کارکرد روایی وصف در لیلی و مجنون جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
171 - 196
حوزه های تخصصی:
شعرا در منظومه های روایی برای خلق روایت جذاب از دو سازه مهم روایت، روایتگری و وصف، استفاده می کنند. نظریه پردازانی چون توماشفسکی، بارت و ژنت تقابل این دو سازه را از جهت زمان متن و روایتگری، بررسی کرده اند. بر اساس این سه دیدگاه، هر روایت بازنمایی یک رخداد یا سلسله ای از رخدادهاست که زمان متن و کلام را دربردارد. در مقابل وصف، ابزار برجسته سازی و جنبه بدون زمان متن روایی است. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، تقابل وصف و روایتگری با تکیه بر دیدگاه سه نظریه پرداز تحلیل شده است و به این پرسش پاسخ می دهد که رابطه وصف با روایتگری چه رابطه ای است و برای درک بهتر این رابطه، منظومه لیلی و مجنون جامی مبنا قرار گرفته است. در این منظومه اوصافی که به منظور شخصیت پردازی و فضاسازی به کاررفته است، بر اساس دیدگاه توماشفسکی، بن مایه آزاد و ایستای متن است و بر اساس نظریه بارت، نمایه خاص و آگاهاننده می شود. در دیدگاه ژنت، وصف از گزاره های هستی تشکیل شده است بنابراین اوصاف این منظومه کارکرد تزیینی و نمادین پیدا می کند. وصف بر اساس دسته بندی های سه نظریه، تأثیری در پیرنگ ندارد و در روایت و خصوصاً در روایت لیلی و مجنون، موجب ایجاد شتاب منفی می شود.
بررسی و تحلیل خودکشی در متون حماسی بر اساس نظریه های قربانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
105 - 128
حوزه های تخصصی:
باور داشتند با پیش کش کردن جان خود به خدایان، خدمت می کنند و مرگشان باعث بهره مندی و رفاه جامعه می شود یا با معشوق و ولی نعمت خود در جهان پس از مرگ، پیوند می یابند و به بهشت می روند. به همین دلیل با اعتماد قلبی و اشتیاق به استقبال مرگ می رفتند. این پژوهش می کوشد به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی شیوه های خودکشی در متون حماسی (تا قرن هفتم) بپردازد. نتایجِ نشان می دهد: خودکُشی، عملی خودخواسته و یکی از مصادیق قربانی انسان است و مصادیق آن در شاهنامه و گرشاسپ نامه نسبت به سایر متون حماسی برجسته تر است. خودکشی در متون حماسی به پنج روشِ زَهر خوردن، خون ریختن (بریدن سَر و دریدن پهلو)، پایین انداختن خود از بارو (دژ)، خودسوزی، و امتناع از خوردن و آشامیدن (گرسنگی) انجام می شود و از این میان، خودکشی به شیوه خون ریختن نسبت به سایر شیوه های آن نمود بیش تری دارد و به نظر می رسد این امر، ریشه در اندیشه تأثیر خون در حاصل خیزی و باروری طبیعت دارد. در مورد بسامد و تفاوت مقاصد خودکشی در شاهنامه و گرشاسپ نامه نیز می توان گفت: موارد خودکشی در شاهنامه بسامد بیش تری نسبت به گرشاسپ نامه دارد؛ اما اهداف آن در گرشاسپ نامه نسبت به شاهنامه متنوع تر است؛ خودکشی در شاهنامه اغلب به منظور سوگواری فرزند و نزدیکان و دفع تهمت انجام می شود در حالی که این عمل در گرشاسپ نامه اغلب با هدف باروری و فراوانی طبیعت، رضایت بتان، پیش بینی حوادث آینده و جلبِ رضایت خداوند انجام می گیرد.
بررسی تأثیر روایت های اسطوره ای بر تاب آوریِ شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
197 - 221
حوزه های تخصصی:
روایت های اسطوره ای برآیند تجارب بشر از رویارویی با چالش ها و مسائلی هستند که بر زندگی او تأثیر گذاشته و یکی از این مسائل، تاب آوری شهرهاست. شهرهایی که تمدّن های کهن را در خود جای داده اند، بیش از آن که برای تاب آوری، متّکی بر سازوکارهای اقتصادی، مدیریّتی یا مهندسی باشند، متّکی بر بینشی اساطیری بودند. پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی می کوشد با بهره گیری از نظریات اسطوره شناختی میرچا الیاده، کارل گوستاو یونگ و ژیلبر دوران، به تبیین پیوند روایت های اسطوره ای با به سازی و بازسازی شهرها بپردازد. نتیجه و برآیند این پژوهش آن است که روایت های اساطیری به سبب ریشه دار بودن تصاویر کهن الگویی شان در ضمیر ناخودآگاه جمعی، هم دلی و هم راهی افزون تری میان بیشینه مردم ایجاد می کنند؛ از سویی هم سانی و هم سویی هایی میان شهرسازی و روایت گری اسطوره ها وجود دارد که توجّه به آن می تواند موجب تقویّت هویّت یک شهر و درونی سازی تمایل به به سازی و بازسازی آن گردد. سه روشِ ممتاز کردن فضای قدسی شهر از فضای بیرونی که تمدّن های کهن به یاری آن تاب آوری شهرهای خود را افزایش می دادند، عبارت بود از: الف) ساخت حصار نمادین، ب) آیین ها و ج) تطبیق جای گاه های نمادین اساطیری با شهر؛ هنوز هم می توان از این روی کردها برای افزایش تاب آوری شهرها بهره برد.
معرفی و نقد دراسات فی الشاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
223 - 258
حوزه های تخصصی:
گرچه سده هاست، مترجمان و پژوهش گران بیگانه نیز پیرامون شاهنامه دست به قلم می برند ولی کنگره هزاره فردوسی بود که در سال ۱۳۱۳ خورشیدی، شاهنامه را کانون پژوهش های جهانی گردانید. دراسات فی الشاهنامه، گسترده ترین پژوهش جهان عرب درباره شاه کار فردوسی، یکی از آن تلاش هاست. طه ندا این کتاب پر برگ را نزدیک به بیست سال پس از آن کنگره در دو بخش و پانزده فصل به نگارش درآورد. شوربختانه اثر یاد شده تا کنون در ایران، ناشناخته مانده است. از این روی، پس از خوانش سراسر کتاب، تلاش می کنیم، با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، کوتاه آن را شناسانده و برجستگی ها و کاستی هایش را به خوانندگان، نشان دهیم تا از جای گاه کتاب، آگاه شوند.
طبقه بندی و تحلیل بن مایۀ "آغاز عشق" در منظومه های عاشقانۀ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
99 - 116
حوزه های تخصصی:
یکی از بن مایه های داستانی در منظومه های عاشقانه، آغاز عشق عشّاق آن است. در این منظومه ها نویسنده هنر خود را به کار می گیرد تا اوّلین جرقّه ایجاد عشق را حادثه ای زیبا و به یادماندنی توصیف کند. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی، به این سؤالات پاسخ می دهد که بن مایه آغاز عشق را در منظومه های عاشقانه فارسی چگونه می توان طبقه بندی کرد و هر یک از این طبقه بندی و زیرگونه ها در روایت داستان چه نقشی ایفا می کند؟ برای این منظور کتاب "یک صد منظومه عاشقانه فارسی" (ذوالفقاری،1394) مبنای کار قرار گرفته است. براساس نتایج به دست آمده، آغاز عشق با دو کنش "دیدن" و "شنیدن" و در انواع گوناگون، در سیر حوادث به وقوع می پیوندد. دیدن معشوق به صورت مستقیم، دیدن در خواب و دیدن تصویر وی، مشهورترین انواع آغاز عشق به واسطه دیدن محسوب می شود. آغاز عشق با دیدن تصویر فقط بین عشّاق ایرانی و عرب کاربرد داشته است. شنیدن توصیف معشوق و یا شنیدن صدای وی نیز از انواع دیگر آغاز عشق است و در میان همه ملّت ها به جز اعراب رایج بوده است. نقش بن مایه مذکور از آن جهت است که تا زمانی که اوّلین جرقّه عشق زده نشود و آغاز عشق صورت نگیرد ساختار روایی منظومه عاشقانه شکل نخواهد گرفت.
معنادرمانی در غزلیّات نادم قیصاری بر اساس نظریۀ ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
193 - 210
حوزه های تخصصی:
«لوگوتراپی» یا معنادرمانی، برگرفته از واژه «لوگوس» یونانی است. «لوگوس» به «روح» و «معنا» اطلاق می شود و با زندگی و مفهوم آن درآمیخته است. ویکتور فرانکل بنیانگذار روش معنادرمانی، بر این باور است که معنای زندگی از جنس یافتن است نه آفریدن. به اعتقاد وی می توان دغدغه های نهایی بشر را با گسترده نمودن چشم انداز او به زندگی و جهان هستی تا اندازه ای برطرف نمود و زخم های روحی ناشی از مشکلات وجودی را التیام بخشید. نادم قیصاری به عنوان شاعر و اندیشمندی که زندگی در محیط پرتلاطم افغانستان، رنج های بسیاری بر او تحمیل کرده، در غزلیّاتش رویکردی ارزشمند نسبت به شیوه های معنابخشیدن به رنج ها، رهایی از ابهامات ذهنی و درمان زخم های روحی ناشی از مشکلات وجودی ارائه نموده که از دیدگاه مکتب معنادرمانی حائز اهمیت است. این پژوهش که با روش تحلیل محتوای غزلیّات نادم برپایه معنادرمانی فرانکل فراهم آمده، به این پرسش پاسخ داده است که توجه به معنا و مقارن های مفهومیِ نظریه فرانکل در غزل و اندیشه نادم قابل ردیابی هست؟ نتیجه بیانگر این است که پذیرش سرنوشت مقدّر، معنایابی رنج، خوداستعلایی، دین گرایی و معنادرمانی با عشق، راهکارهای نادم برای مقابله با ابهامات ذهنی، مشکلات روحی- روانی و درک بهتر زیبایی های زندگی است.
نمادها و نمودهای کهن الگوی آنیما و آنیموس در منظومه کوراوغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
145 - 170
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها وجوه مشترکی از ادراک هستند که در جاهای مختلف به صورت های همسان تجلّی می یابند، یعنی افکار غریزی که به صورت فطری در ذات همه انسان ها وجود دارد. منظومه کوراوغلی، منظومه حماسی- غنایی، داستان «روشن»، مشهور به کوراوغلی، قهرمان دادورز ملل ترک می باشد. این منظومه از نظر کهن الگوهای رایج در بین ملل، بسیار غنی است، مقاله حاضر به روش توصیفی وتحلیلی به بررسی نمادها و نمودهای مختلف آنیما و آنیموس در منظومه کوراوغلی می پردازد. کهن الگوی مهم آنیما به صور مختلف: آنیمای مادر، آنیمای معشوق، و آنیمای راهنما در این منظومه دیده می شود ، نمادهای برجسته آنیمای مادر، در قالب پدیده های طبیعت در سیمای چنلی بل و قوشابولاغ (قوشابولاق)، و و به صورت مادر مثالی درچهره پیرزنان یاریگر دیده می شود.نماد آنیمای معشوق در سیمای مؤمنه که در واقع مواجهه نه چندان موفق قهرمان با آنیمای خود است ؛ و نگار که آنیمای مثبت اوست ظاهر می شود . نماد آنیمای راهنما نیزدر چهره نگار ، بانوی چنلی بل، همسر کوراوغلی نمود می یابد که البتّه به خاطر جایگاه خاص زن در آذربایجان، نقش آنیمای راهنما برجسته تر است چنان که بدون وجود نگار، به فردیّت رسیدن کوراوغلی ممکن نمی باشد.
تحلیل تأثیر اسوه های دفاع مقدس در شعر شاعران اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
51 - 74
حوزه های تخصصی:
ادبیات دفاع مقدّس بدون شک دارای ویژگی هایی است که به عنوان یک گونه ادبی خاص از سایر انواع ادبی متمایز می شود. بررسی و تحلیل اشعار این گونه از نظرگاه های مختلف حائز اهمیّت است. اصفهان از جمله شهرهایی است که طلایه دار جنگ بوده و نقش آفرینی های اصفهانی ها در جنگ بر کسی پوشیده نیست. شعرای اصفهان نیز از این پشتوانه معنوی بهره برده و آثار هنری برجست های خلق کرده اند. شهدای والامقام به عنوان اسوه های بارز دفاع مقدّس نقش و تأثیر بسزایی در شعر پایداری اصفهان ایفا می کنند و شاعران متعهّد اصفهانی با ذکر نام اسوه های پاک و دلاور دفاع مقدّس در اشعار خود از این شخصیّت ها برای بیان افکار و اندیشه های خود استفاده کرده و تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم شگرف آنان را بازگو کرده اند. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، تأثیر و نقش اسوه های دفاع مقدّس در شعر شاعران اصفهان در ابعاد گوناگون نشان داده می شود. نتایج حاصل از تحقیق، این تأثیرات را شامل می شود: حفظ و احیای هویّت های مذهبی، ملّی و تاریخی، ایجاد انگیزه و تهییج احساسات، پاسداری از کیان، استقلال و افتخارات میهنی و ملّی، منش دینی و اسلامی اسوه های دفاع مقدّس با تأثیرپذیری از اسوه های دینی، الگوبرداری جوانان و هشدار و آگاهی بخشی به آنها و التزام به نوعی عرفان عاشقانه.
بررسی دستورزبان روایت در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریه آلژیرداس گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
177 - 196
حوزه های تخصصی:
تحلیل ساختاری آثار ادبی به دلیل بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی حاکم بر آن ها، به درک و دریافت شایسته تر آثار ادبی منجر می شود و با کمک نتایج حاصل از این تحلیل ها می توان به شگردهای خلق آثار مختلف دست یافت و الگوهای مناسب تحلیل هر اثر را کشف کرد. یکی از روش های تحلیل ساختاری آثار ادبی، الگوی روایی آلژیرداس گریماس است. کاربرد فرایندها و الگوهای روایت شناسی و نشانه – معنا شناسی گریماس در شناسایی ساختار کلی روایت و هم چنین تحلیل متون منثور و منظوم فارسی امری ضروری به نظر می رسد و می توان در متون مختلف با نگاهی نقادانه در پی اثبات یا رد این الگوها در جریان تولید معنا نتایج قابل ملاحظه ای ارائه داد. بسیاری از داستان های شاهنامه بر اساس نظریه گریماس بررسی شده اند. شماری از این داستان ها، در برگیرنده جلوه های جادو و جادوگری هستند و در این زمینه نیز مطالعات فراوانی صورت گرفته؛ اما تا کنون پژوهشی در خصوص دستور زبان روایت جادو و جادوگری در شاهنامه انجام نشده. هدف از این پژوهش، بررسی ساختار طرح و تحلیل الگوهای کنشی و شناخت سازوکارها و عناصر شکل گیری تولید معنا در روایت جادو و جادوگری در داستان رستم و اسفندیار و بررسی چگونگی تأثیر جادو بر ساختارهای این روایت است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد آن جا که پای کنش گران غیرانسانی (جادویی) به داستان های شاهنامه باز می شود، این کنش گرها نقشی اصلی در شکل گیری و پیش برد روایت ایفا می کنند و کنش گران انسانی را به حاشیه می رانند و در حقیقت یک دستورزبان ویژه برای آثار حاوی جادو، خلق می کنند. کشف و شناخت این دستورزبان خاص و ویژگی های منحصر به فرد سبک نویسنده، می تواند محققین را یاری کند تا بتوانند سره یا ناسره بودن برخی از آن چه به صاحب اثر نسبت داده شده است را ثابت کنند
هژمونی درونمایه های ایدئولوژیک رمان نوجوان با تکیه بر دو رمان پایداری «ناروال، نهنگ تک شاخ» و «نردبانی رو به آسمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
75 - 102
حوزه های تخصصی:
ایدئولوژی به دلیل پیوستگی ناگزیر با عقاید و افکار افراد، همیشه در روند تصمیم گیری ها و جریانات زندگی مردم نقشی انکارناپذیر داشته و دارد. نویسندگان آثار ادبی نیز از این امر مستثنی نبوده و بی تردید آن ها نیز متأثر از ایدئولوژی های خود هستند؛ علاوه بر آن گاهی نیز ایدئولوژی های نظام آموزشی مسلط بر جامعه را تبلیغ می کنند؛ از این رو، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی دو رمان پایداری از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را از منظر ایدئولوژی های آشکار و پنهان بر اساس آلتوسر وگرامشی بررسی کرده است. در این پژوهش معلوم گردید بیشتر ارزش های مورد بحث در این آثار عبارتند از راستگویی، فداکاری، دفاع از میهن و ... که در این رمان ها به صورت ایدئولوژی آشکار رخ نموده اند که این مسأله به دغدغه نویسندگان و ساختار آموزشی مسلط بر جامعه برمی گردد. از ایدئولوژی های پنهان این کتاب ها نیز می توان به تلاش نیروهای مسلط یا فرادَست برای حفظ حکومت خود بر جامعه فرودست از طریق ساختارهای آموزشی و قهریه اشاره کرد.
ردیابی فرهنگ دخالت والدین و نقش آن ها در ازدواج فرزندان در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
151 - 175
حوزه های تخصصی:
بحث در باره فرهنگ دخالت والدین و نقش مثبت یا منفی آن ها در ازدواج فرزندان، با توجه به آخرین آمار سازمان ثبت احوال کشور، در سال 1398، مبنی بر منجر شدن بیش از 30% ازدواج ها به طلاق، یکی از مباحث مهم جامعه شناسی خانواده به شمار می رود؛ بنابراین هرگونه پژوهشی در این زمینه که بتواند به نوعی در ریشه یابی علل و عوامل ناموفق بودن درصد بالایی از ازدواج ها به مسؤولین و یا پژوهش گران حوزه خانواده، در پیش گیری یا کاهش وقوع پدیده طلاق یاری کند، می تواند قابل اعتنا باشد؛ لذا پژوهش حاضر با توجه به اهمیت موضوع، یکی از قدیمی ترین منابع ادبی ایران، یعنی شاهنامه فردوسی را، که مدل های مختلفی از ازدواج فرزندان را در بطن خود جای داده به عنوان جامعه آماری انتخاب کرد و مسأله نقش والدین در ازدواج فرزندان را با استفاده از روش تحقیق کیفی و تحلیل داده ها به روش توصیف فراوانی و فراوانی درصدی از نوع تاریخی، در این اثر مورد مطالعه قرار داد. نتیجه این پژوهش نشان داد در تمامی 21 ازدواجی که فرزندان دارای پدر بودند، پدران در ازدواج فرزندنشان نقش داشتند در حالی که مادران فقط در سه مورد از ازدواج فرزندانشان نقش ایفا کرده اند. هم چنین مشخص شد بیش از 60% درصد ازدواج ها تحمیلی بود و در همه ازدواج های تحمیلی پدر عامل اجبار شناخته شد. 93% ازدواج های تحمیلی اختصاص به دختران داشت و بیش از 80% ازدواج های تحمیلی که نتیجه آن در شاهنامه گزارش شده، ناموفق بود.
رئالیسم غیرخطی در داستان «من عاشق افسانه نیستم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
185 - 208
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی پیشرو با نگرشی تازه به خطوط اصلی و مؤلفه های مکاتب و سبک های پیشین به گسترش ادراک بشر، همچنین قابلیت های ادبیّت زبان کمک می کنند. یکی از مؤلفه های متأخر مکتب رئالیسم، ویژگی غیرخطی آن است. رئالیسم غیرخطی برخلاف رئالیسم، معرفت به عالم را درون وجود بشر می جوید؛ بنابراین، جهان روایت و کنش های آن با درهم پیچی زمان و تأکید بر واقعیات از طریق جریان سیّال ذهن در رمان نمود بیشتری می یابد. در این پژوهش به روش توصیفی، تحلیلی داستان بلند «من عاشق افسانه نیستم» نوشته مریم معینی، از نظر کاربرد مؤلفه های رئالیسم غیرخطی بررسی شده است. پیرنگ این داستان بلند در بستر تاریخی واقع شده؛ اما نویسنده با ایجاد فضایی چند وجهی شرایط را برای کشف حاشیه ها و زمینه های غیررئالیستی فراهم می کند؛ در ادامه پژوهش، مهم ترین شگردهای رئالیسم غیرخطی، نظیر ایجاد لایه های تودرتو از طریق جریان سیّال ذهن، چندصدایی، به حاشیه رفتن تاریخ به نفع داستان، تغییر مکث توصیفی، ایجاد لایه های معنایی تعلیق وار و پایان باز بررسی شده است.
تحلیل ماهیّت شادی و دلالت های آن در تربیت اجتماعی از دیدگاه قابوس نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ بشریّت و در فرهنگ های گوناگون، انسان ها همیشه در جست وجوی شیوه های متفاوت ابراز شادی بوده اند. آیین ها، جشن ها، موسیقی، هنرهای گوناگون همه و همه راهکارهای ایجاد شادی به شمار می آیند؛ ازاین رو می توان گفت شادی یکی از نیازهای موجود، واقعی و عاطفی هر انسانی است و این مسئله جهانی و عمومی در نهاد بشر نهفته است. شادی اصولاً سازنده و محرّک است و آثار تربیتی فراوانی دارد؛ ازنظر اجتماعی موجبات رشد فکری و فرهنگی و اعتدال روحی مردم را فراهم می کند؛ از همین روی در ادبیات فارسی کمتر شاعر و نویسنده ای را می بینیم که مخاطب خود را به شادی و روی آوردن به موضوعات زندگی ساز ترغیب نکرده باشد. یکی از این آثار ادبی، قابوس نامه است. قابوس نامه یکی از آثار گران سنگ زبان فارسی است که امیر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس زیاری، آن را در چهل و چهار فصل برای آموزش و تربیت فرزند خود، گیلانشاه در قرن پنجم هجری تألیف کرد. عاطفه شادی در این اثر برجسته است و مؤلّف در کاربرد و ترویج آن نیّتی آگاهانه داشته است. با توجه به اهمیت موضوع شادی، هدف از پژوهش حاضر، بررسی ماهیّت شادی در قابوسنامه و نقش آن در تربیت اجتماعی است. روش های استفاده شده در این پژوهش تحلیل مضمون و روش استنتاجی است؛ به گونه ای که در ابتدا با استفاده از روش تحلیل مضمون، کتاب قابوسنامه تحلیل و مضامین شادی استخراج و سپس با روش استنتاجی، اصول تربیتی مبتی بر هریک از این مضامین استنتاج شد. یافته های پژوهش نشان داد که مضامین شادی در قابوس نامه شامل سپاسگزاری، عدالت، هم نشینی با دوست خوب، نظم، موسیقی، کار، هدفمندی و مسافرت است که برپایه این مضامین، هشت اصل تربیت اجتماعی استنتاج شد. نتایج بر این امر تأکید دارند که شادی علاوه بر اینکه یکی از نیازهای روانی انسان است، یک ضرورت اجتماعی است و سهم بسیاری در تعامل و انسجام و اتّحاد افراد، جامعه و فرهنگ ها دارد؛ نیز مقدمه رشد فکری و فرهنگی و اعتدال روحی مردم را فراهم می کند که همه اینها ابعاد تربیت اجتماعی هستند.