آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

ادبیات در کنار رسالت های مختلفی که دارد، عهده دار رسالت اجتماعی نیز هست. آفرینندگان آثار ادبی در آفرینش های خود کم وبیش به بافت سیاسی-اجتماعی روزگارشان نظر دارند و از آن تأثیر می گیرند. آن ها گاه نسبت به این روی دادها موضع موافق دارند و گاه مخالف و این موضع را به اشکال گوناگون و با استفاده از عناصر مختلف در اثر خود بازنمایی می کنند. فراخوانی شخصیت های حماسی/ اسطوره ای به رمان یکی از این عناصر است که نویسندگان را به خوبی در این مسیر یاری می رساند. عده ای از رمان نویسان این شخصیت ها را به اثر خود فرامی خوانند تا ضمن بازنمایی گفتمان های فرامتن، به فراخور موضع موافق یا مخالف خود، برخی گفتمان های مسلط بافت سیاسی-اجتماعی را تقویت یا تضعیف کنند. در پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش هستیم که نویسنده سهراب کشان چرا و چگونه شخصیت های حماسی را به اثرش فرامی خواند؟ یافته های پژوهش حاضر که با استفاده از روش تحلیل محتوا به دست آمده است، نشان می دهد نویسنده سهراب کشان شخصیت های حماسی را به رمان خود می آورد تا ضمن تضعیف و به حاشیه بردن گفتمان رقیب، برخی گفتمان های مسلط در روزگار تولید اثرش را تقویت و برجسته کند؛ به عبارت بهتر، او که خود یکی از کنش گران بافت سیاسی-اجتماعی و از موافقان گفتمان مسلط نیز هست، با فراخواندن شخصیت هایی چون سهراب و رستم به رمان و گشتار کنش آن دو، ابتدا برخی مبانی فکری گفتمان های روزگار خود؛ ازجمله نوع روی کرد این گفتمان ها نسبت به زنان و جوانان را بازنمایی می کند، سپس مبانی فکری گفتمان مدنظر خود، یعنی اصلاحات را به گونه ای برجسته می سازد که از این طریق بتواند گفتمان رقیب را به حاشیه برد. 

Animosity towards Rostam and sympathy for Sohrab in order to highlight the discourse of the seventies

In addition to its various missions, literature is also responsible for social prophecy.  The creators of literary works view social political context of their time and are influenced by them.  Sometimes they are for and at times they are against the events that take place around them.  They show and represent their standpoint in variety of ways using different elements in their works. Calling forth epic mythological characters in novels is one of the elements that help authors achieve their ends.  Certain novelists depending on the favorable or unfavorable position they adopt, invite such characters not only to represent infra textual discourses but also to reinforce or weaken some dominant political social context discourses.  The present article seeks to find the answer to this question that how and why the author of Sohrabkoshan calls the epic characters to his work?  The results obtained by using the content analysis method show that the author brings the epic characters in his novel in order to weaken and marginalize the rival’s discourse and hence highlight certain dominant discourse of his time.  In other words, the author who is one of the activists in the social political context and is also a proponent of the dominant discourse by calling characters such as Sohrab and Rostam to his novel and by the transformation of their acts in the first place represent some intellectual foundations of discourses of his time, namely the discourses and type of approaches regarding women and the youth, and in the second place highlight the intellectual foundation of the discourse he had in mind that is reform, is accentuated to the point that he could marginalize rival’s discourse.

تبلیغات