فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵٬۴۷۶ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
123 - 152
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها آینه فرهنگ عامه هستند که سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابند و می توان با بررسی آن ها به شیوه تفکر و روح عامه یک سرزمین دست یافت. مضامین تعلیمی ضرب المثل ها بر عوام و خواص جامعه تأثیری بسزا دارد و شاید همین یکی از عوامل مهم ماندگاری آن طی قرون متمادی باشد. غزلیات حافظ سرشار از تمثیلات است. ایجاز زبان اشعار او سبب شده است مقبول طبع مردم صاحب نظر شود و هفت سده، در اذهان و زبان این مرزوبوم باقی بماند. در شعر معاصر چه از نوع نیمایی باشد یا غزل معاصر، الگوبرداری از زبان و اندیشه حافظ دیده می شود. در این پژوهش با مطالعه آثار هجده شاعر معاصر، انواع تأثیرپذیری و اقتباس از ضرب المثل های غزلیات حافظ در اشعار آنان، کشف و استخراج شده است؛ نیز وام گیری صریح و غیرصریح از 110 ضرب المثل غزلیات حافظ در اشعار آنان دیده می شود. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مضامین اندرزگونه، توصیه های شاعرانه، تشویق، نهی و تحذیر ضرب المثل های دیوان حافظ در شعر معاصر بازآفرینی شده است. شاعر معاصر چه در محور فرم و صورت و چه از جنبه مضمون و محتوا، گاه به صورت نقل قولی شاعرانه برای بیان تأثرات و گاه به منظور نقد شرایط روزگار، از آموزه های نهفته در محتوای ضرب المثل های اشعار خواجه وام می گیرد و می کوشد با افزودن و یا اندک تغییراتی در واژگان، تمثیلات اشعار او را بازآفرینی کند.
عاشورا در شعر معاصر افغانستان (مطالعه موردی: عبدالقهّار عاصی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
103 - 126
حوزه های تخصصی:
عاشورا به عنوان یک واقعه بزرگ و بی نظیر، همواره در ادبیات فارسی مطمح نظر شاعران بوده است. از شاعرانی چون کسایی مروزی تا شاعران روزگار ما، هر کس از زاویه و منظری به این واقعه پرداخته است. نگاه هر شاعر به عاشورا، گذشته از خصوصیات فردی شاعر، تابع دوره زندگی او از حیث اوضاع فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. قیام عاشورا و آموزه های آن از مهم ترین موضوعاتی است که به طور گسترده در شعر معاصر افغانستان تبلور یافته است. این پژوهش درصدد بررسی چگونگی بازتاب واقعه عاشورا در شعر معاصر افغانستان است و پس از آن به مطالعه موردی تأثیر مفاهیم عاشورایی بر شعر عبدالقهار عاصی -از شاعران اهل سنّت افغانستان- می پردازد. پژوهش پیش رو، مطالعه ای نظری است؛ داده های آن به روش کتابخانه ای به دست آمده و با شیوه توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده است. از مطالعه شعر معاصر افغانستان با هدف بررسی تأثیر عاشورا بر آن به دست می آید که گذشته از جنبه غنایی و لایه احساسی وقایع عاشورا که در مرثیه سرایی و عشق ورزی نسبت به ساحت مقدّس امام حسین (ع) و یاران ایشان بازتاب می یابد، لایه حماسی و تعلیمی قیام عاشورا و مفاهیمی چون شجاعت، آزادی خواهی و تن ندادن به ذلّت، از مؤلفه های برجسته شعر مقاومت افغانستان است؛ همچنین از بررسی شعر عبدالقهار عاصی می توان نتیجه گرفت که عاصی از مفاهیم عاشورایی برای استبدادستیزی در زمانه خود سود جسته است و قیام عاشورا را الگویی نجات بخش برای افغانستان معرفی کرده است.
تحلیل پیوندهای بینامتنیتی قصاید پروین اعتصامی و غزلیات حافظ بر مبنای رویکرد بینامتنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله در این پژوهش نشان دادن تأثیرپذیری زبانی و اندیشگی پروین اعتصامی از حافظ است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و بر مبنای رویکرد بینامتنیت ژنت است. بینامتنیت بر اثرپذیری و اثرگذاری متون بر یکدیگر استوار است. بر مبنای این رویکرد، هیچ متن یگانه، اصیل و منحصربه فردی وجود ندارد. همه متون از متون پیش از خود تأثیر پذیرفته اند و بر متون پس از خود تأثیر می گذارند و این امر ناظر بر ویژگی گفت وگومندی متون است. ژولیا کریستوا اصطلاح بینامتنیت را در اواخر دهه شصت میلادی مطرح کرد. ژرار ژنت ازجمله نظریه پردازانی است که بینامتنیت را به گونه ای کاربردی بدل کرد و آن را ترامتنیت نامید. نتایج حاصل از بازخوانی قصاید پروین اعتصامی، بیانگر وجود روابط بیش متنی و فرامتنی قصاید این شاعر و غزلیات حافظ از میان اقسام پنج گانه روابط بینامتنی ژنتی (بینامتنیت، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیش متنیت) است. روابط فرامتنی میان برخی از ابیات پروین و حافظ نشان دهنده پایبندی پروین به اصول فکری و فرهنگی ادبیات کلاسیک فارسی و موضع انتقادی حافظ در این امور است.
تحلیل استعاره مفهومی باد صبا در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
لیکاف و جانسون با نظریه استعاره مفهومی نشان دادند که استعاره ها از ذهن بر زبان جاری می شوند و تا زمانی که در ذهن تغییر شناختی ایجاد نشود، استعاره شکل نمی گیرد. ادبیات فارسی- با پیکره عظیمی که در اختیار دارد- در دل خود گنجینه استعاره های مفهومی بسیاری جای داده است. رویکرد این تحقیق شناختی است و با روش توصیفی-تحلیلی یکی از استعاره های مهم ادبیات فارسی؛ یعنی کلان استعاره «باد صبا انسان است» بررسی شده است. پرسش این پژوهش آن است که از نظر شناختی، باد صبا چگونه در زبان فارسی مفهوم سازی شده است؟ داده های این تحقیق از دیوان حافظ به دست آمده است. تحلیل داده های تحقیق نشان می دهد که صبا در ادبیات فارسی از نظر شناختی یک انسانِ عاشق، طبیب، پرده دار، سنگ صبور، رازدار و در عین حال، یک انسانِ سخن چین، بیمار، دروغ گو، رقیب و بی وفا ترسیم شده است. از مقایسه شخصیت و خویشکاری دوگانه صبا در شعر فارسی، می توان احتمال داد که صبا بازمانده ای از ایزد «وایو» در ایران باستان باشد.
اصالت روایت در برزونامه کهن برپایه سنجش دو روایت گورانی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش کهن برزونامه از آثار شاخص ادب حماسی ایران است که دو روایت فارسی و گورانی از آن در دست است. از روایت فارسی 4 دستنویس اصلی در حدود 4200 بیت وجود دارد که عبارتند از: دستنویسهای کمبریج 829 ق، دهلی 831 ق، بایسنقری 833 ق و لنینگراد 849 ق. از روایت گورانی نیز دستنویسی به تاریخ 1345 ق در 2357 بیت موجود است. همسانیهای شگفت دو روایت فارسی و گورانی نگارنده را به سنجش دو روایت و بررسی 3 فرضیه درباره سرچشمه شکل گیری روایتها واداشته است: 1) وجود یک منبع منثور مشترک برای هر دو روایت که به دلیل فاصله 500 ساله کتابت امکان سنجش دو روایت منطقی و علمی به نظر نمی رسد. 2) ترجمه متن از فارسی به گورانی که با توجه به حذف ابیات شاهنامه ای (حدود 2000 بیت) در ترجمه فارسی به گورانی امکان پذیر نیست. 3) ترجمه متن از گورانی به فارسی که باتوجه به بازتاب دقیق واژگان، عبارات و مصراعهای گورانی به فارسی، برابرسازیهای واژگانی و مصراعی برای واژگان و مصراعهای گورانی از شاهنامه و افزودن مصراعها و ابیات افزوده بر متن داستان اصلی از شاهنامه منطقی به نظر می رسد و از احتمال بیشتری برخوردار است.
نقد و تحلیل روایت در اصلی ترین درون مایه های هزار و یک شب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
داستان پردازی و روایت، یکی از شیوه های درک بهتر محیط اطراف و به طور کلی درک بهتر جهان هستی است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، مطالعه درون مایه داستان بر اساس ویژگی های ساختاری، یعنی گشایش روایی است. از دنیای پر رمز و راز هزارویک شب، چشمگیرترین درون مایه ها گزینش شده و سپس گشایش در درون مایه های انتخابی شرح داده شده است. ناگفته پیداست که گزینش این درون مایه ها بدان معنا نیست که درون مایه دیگری در این اثر وجود ندارد، بلکه انتخاب درون مایه های دلدادگی، جرم و جنایت، گشت و گذار، وهم و اخلاق در بیشتر داستان های هزارویک شب نمودی بارزتر دارد. نتیجه تحقیق بیانگر اینست که داستان های دلدادگی و عاشقانه بیشترین درون مایه ها را شامل می شود. در واقع شاید بتوان گفت مرتبط با درون مایه حکایت اصلی و جامع داستان که بر پایه خیانت به عشق آغاز می شود، عشق و دلدادگی بسامد بالایی در این پژوهش دارد.
بررسی تأثیر روایت های اسطوره ای بر تاب آوریِ شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
197 - 221
حوزه های تخصصی:
روایت های اسطوره ای برآیند تجارب بشر از رویارویی با چالش ها و مسائلی هستند که بر زندگی او تأثیر گذاشته و یکی از این مسائل، تاب آوری شهرهاست. شهرهایی که تمدّن های کهن را در خود جای داده اند، بیش از آن که برای تاب آوری، متّکی بر سازوکارهای اقتصادی، مدیریّتی یا مهندسی باشند، متّکی بر بینشی اساطیری بودند. پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی می کوشد با بهره گیری از نظریات اسطوره شناختی میرچا الیاده، کارل گوستاو یونگ و ژیلبر دوران، به تبیین پیوند روایت های اسطوره ای با به سازی و بازسازی شهرها بپردازد. نتیجه و برآیند این پژوهش آن است که روایت های اساطیری به سبب ریشه دار بودن تصاویر کهن الگویی شان در ضمیر ناخودآگاه جمعی، هم دلی و هم راهی افزون تری میان بیشینه مردم ایجاد می کنند؛ از سویی هم سانی و هم سویی هایی میان شهرسازی و روایت گری اسطوره ها وجود دارد که توجّه به آن می تواند موجب تقویّت هویّت یک شهر و درونی سازی تمایل به به سازی و بازسازی آن گردد. سه روشِ ممتاز کردن فضای قدسی شهر از فضای بیرونی که تمدّن های کهن به یاری آن تاب آوری شهرهای خود را افزایش می دادند، عبارت بود از: الف) ساخت حصار نمادین، ب) آیین ها و ج) تطبیق جای گاه های نمادین اساطیری با شهر؛ هنوز هم می توان از این روی کردها برای افزایش تاب آوری شهرها بهره برد.
دلیل آفرینی های هنری در شعر خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلیل آفرینی در شعر به سبب ویژگی های تخیّلِ کلام، تأثیرگذاری و افزایش بُعد اقناعی، اهمّیّت بسیار دارد. ازسویی، خاقانی از سخنورانی است که با آگاهی از ظرفیّت های این بیان هنری، توجّه ویژه ای به انواع آن نموده؛ لذا بهره گیری وی از آرایه های دلیل آفرینِ مذهب کلامی، مذهب فقهی و حُسن تعلیل، بسامد بالایی دارد. به علاوه، دیگر دلیل آوری های هنری با زیرساختی بلاغی، در سخن وی نمود بسیار یافته که این مقاله به تحلیل آن ها می پردازد. فراوانی آرایه های مذکور تا حدّی است که باید دلیل آفرینی را از عناصرِ سبک سازِ خاقانی برشمرد و او را «شاعرِ دلیل آفرین» نامید. در این پژوهش کوشیده ایم، به این سؤال اصلی پاسخ دهیم که فراوانی بالای دلیل آفرینی در شعر خاقانی چه دلایلی دارد؟بدین منظور، با مطالعه دقیق دیوان خاقانی و استخراج انواع دلیل آفرینی ، دسته بندی آن ها و تدبّر در احوال و زندگی وی به تحلیل موضوع پرداخته شد.نتیجه بررسی ها آشکار نمود که مهم ترین اسباب فراوانیِ دلیل آفرینی وی، سه نکته است: نخست، وی به سبب آشنایی با دانشِ زمانه و برخورداری از ذهن علمی، برای همه سخنانش، دلیلِ هنری می آورَد تا جنبه های القایی سخن را افزایش دهد. دوم، در مفاهیم اندرزی و زاهدانه ای که تکیه بر عُزلت و ترک دنیا دارند نیز با ذکر دلیل، سخن می گوید تا تأثیر بیشتری بر مخاطب بگذارد. سوم، او خویشتن ستاست و مدحِ خویش و قَدحِ دیگری برای مخاطب شعرش، تنها در ساختار دلیل آفرینی هنری، قابل توجیه است.
معرفی و نقد دراسات فی الشاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
223 - 258
حوزه های تخصصی:
گرچه سده هاست، مترجمان و پژوهش گران بیگانه نیز پیرامون شاهنامه دست به قلم می برند ولی کنگره هزاره فردوسی بود که در سال ۱۳۱۳ خورشیدی، شاهنامه را کانون پژوهش های جهانی گردانید. دراسات فی الشاهنامه، گسترده ترین پژوهش جهان عرب درباره شاه کار فردوسی، یکی از آن تلاش هاست. طه ندا این کتاب پر برگ را نزدیک به بیست سال پس از آن کنگره در دو بخش و پانزده فصل به نگارش درآورد. شوربختانه اثر یاد شده تا کنون در ایران، ناشناخته مانده است. از این روی، پس از خوانش سراسر کتاب، تلاش می کنیم، با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، کوتاه آن را شناسانده و برجستگی ها و کاستی هایش را به خوانندگان، نشان دهیم تا از جای گاه کتاب، آگاه شوند.
مصادیق و مضامین اخلاقی در فرائدالسلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود اندیشه های اخلاقی در نظم و نثر فارسی، که از فرهنگ و تربیت دینی بهره می گیرد به ادبیّات فارسی غنای خاصی را بخشیده است. کتاب فرائدالسلوک یکی از آثار ارزشمند سده ی هفتم هجری است که سرشار از آموزه های تعلیمی است و گنجینه ای از معارف، فضایل و حکمت ها را در بر دارد. در این پژوهش، سعی شده تا با روش استقرایی، متن هایی که به تصریح یا کنایه بر مضامین اخلاقی دلالت دارد؛ بررسی و با استفاده از شیوه ی تحلیل محتوایی، واژگان و عبارات مورد نظر توصیف شوند. بنابراین، مهم ترین پرسشی که در این پژوهش مطرح است عبارتند از: که در کتاب فرائدالسلوک سجاسی، به کدام آموزه های اخلاقی و تعلیمی سفارش شده است و از چه رذایل اخلاقی نهی کرده است؟ بدین منظور کتاب فرائدالسلوک شمس سجاسی، به عنوان محور کار انتخاب و متناسب با موضوع به استخراج مصادیق اخلاقی در این کتاب پرداخته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: سجاسی در کتابش، علاوه بر ایجاد التذاذ ادبی برای مخاطب، از هر فرصتی برای انتقال اندیشه های تعلیمی خود به مخاطب استفاده کرده و تحت تاثیر آموزه های اخلاقی دین مبین اسلام، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از طریق بیان حکایت یا تمثیل های مناسب، خواننده را به متحلی شدن به فضایل اخلاقی سوق می دهد و با بیان عواقب ناشی از رذایل اخلاقی، ان ها را در نظرش ناپسند جلوه می دهد و سعی در هدایت انسانها در مسیر صحیح زندگی دارد.
خوانش های دوقطبیِ معطوف به شاهنامه در تبیین دو مقوله «زن» و «صلح»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر شاهنامه فردوسی، به خصوص از منظر دو مقوله «زن» و «صلح»، مورد خوانش هایی به غایت متضاد قرار گرفته است. بی توجّه به اعصار شکل گیری متن و اقتضائات نوع ادبی، یکی شاهنامه را به کرانه آثار فمینیستی می برد و دیگری صد و هشتاد درجه مخالف آن شاهنامه را اثری زن ستیز می خواند؛ یکی صرفاً بر پایه تأملاتِ راوی شاهنامه را اثری در نکوهش جنگ می داند و دیگری بر پایه شواهد ساختگیْ آن را اثری نه فقط در ستایش جنگاوری که طرف دار کشتار جمعی می شمارد. این جستار با نام گذاری «خوانشِ دوقطبی» بر این نوع نقد متن و به دست دادنِ تعریف، آشکارکردنِ روش ها و راه کارها و سبکِ ویژه آن، به این گونه خوانش ها از وجه بیرونی و درونی آن و نیز به علل پدیداریشان می پردازد و به این نتیجه می رسد که خوانش های دوقطبی اگرچه در بادی امر به نظر متضاد و نامرتبط می رسند، اما بواقع از دل یک وضعیت واحد بیرون آمده اند، شباهت های عمده ای با هم دارند، تالی فاسد یک دیگر و پدیدآورنده یا برانگیزاننده یک دیگر ند. آن ها ماهیتاً نه قادر به گفت وگو با هم اند و نه با متنی که مورد نقد قرار داده اند، و صرفاً در چنبره نوعی تسلسل باطل به دور خود می چرخند. این جستار نشان می دهد که خوانش های دوقطبیِ معطوف به شاهنامه در اصل جنگی نیابتی را پیش می برند و به جای آن که کاشف حقیقتی از متن باشند، تلویحاً وضعیتی خاص و تجربه ای مدرن از ایران معاصر را بازنمایی می کنند؛ وضعیت و تجربه ای که به تناسب و فراخورِ خوانش های دوقطبیِ شاهنامه مبتنی بر نظرگاه و جهت گیری ای دوقطبی اند: ایمان به حقیقت و کارآمدی سنت و انکار آن، ایران را یک پارچه و متحد خواستن و غیر آن، باور به حقیقت تاریخی ایران متحد و عکسِ آن. خوانش های دوقطبیْ برآمده از منش عاطفی و ذهنی جامعه ای دوقطبی است که قدمتش از یک سو و تجربه مواجهه با دوران جدید از سوی دیگر، او را متشائل کرده است، یا متشائل بودنش موجبات دوقطبی شدنِ مواجهه اش با جهان و متن را فراهم آورده است. و در نهایت این جستار با بیان این که چرا خوانش های دوقطبی بیش از هر متنی به شاهنامه معطوف بوده اند، و بر سر چه معنایی از شاهنامه اجماع داشته اند، درک معنای تازه ای از ماهیت فرهنگی و جای گاه بی همتای این اثر در فرهنگ ایران به دست می دهد.
معنادرمانی در غزلیّات نادم قیصاری بر اساس نظریۀ ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
193 - 210
حوزه های تخصصی:
«لوگوتراپی» یا معنادرمانی، برگرفته از واژه «لوگوس» یونانی است. «لوگوس» به «روح» و «معنا» اطلاق می شود و با زندگی و مفهوم آن درآمیخته است. ویکتور فرانکل بنیانگذار روش معنادرمانی، بر این باور است که معنای زندگی از جنس یافتن است نه آفریدن. به اعتقاد وی می توان دغدغه های نهایی بشر را با گسترده نمودن چشم انداز او به زندگی و جهان هستی تا اندازه ای برطرف نمود و زخم های روحی ناشی از مشکلات وجودی را التیام بخشید. نادم قیصاری به عنوان شاعر و اندیشمندی که زندگی در محیط پرتلاطم افغانستان، رنج های بسیاری بر او تحمیل کرده، در غزلیّاتش رویکردی ارزشمند نسبت به شیوه های معنابخشیدن به رنج ها، رهایی از ابهامات ذهنی و درمان زخم های روحی ناشی از مشکلات وجودی ارائه نموده که از دیدگاه مکتب معنادرمانی حائز اهمیت است. این پژوهش که با روش تحلیل محتوای غزلیّات نادم برپایه معنادرمانی فرانکل فراهم آمده، به این پرسش پاسخ داده است که توجه به معنا و مقارن های مفهومیِ نظریه فرانکل در غزل و اندیشه نادم قابل ردیابی هست؟ نتیجه بیانگر این است که پذیرش سرنوشت مقدّر، معنایابی رنج، خوداستعلایی، دین گرایی و معنادرمانی با عشق، راهکارهای نادم برای مقابله با ابهامات ذهنی، مشکلات روحی- روانی و درک بهتر زیبایی های زندگی است.
درفش کاویانی، بیرقی عادی یا رایتی ماورایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
147 - 166
حوزه های تخصصی:
درفش از جمله ادوات نظامی مهم با کارکردی نمادین است که از دیرباز تا کنون در نبردهای صورت گرفته نقشی برانگیزاننده و روحیه بخش ایفا می کرده است. درفش ها در رنگ های خاص هر یک بیان کننده خصلتی و نمایانگر ویژگی هایی از یک سرزمین و قومیت به حساب می آمده اند. گاه نیز درفش ها از ویژگی خاصی برخوردار نبوده، بلکه حامل و برافرازنده آنهاست که بدان هویت می بخشد و کارکرد نیرومندانه ای را سبب می گردد. به هر روی درفش چه به خودی خود و چه به پایمردی و نیروی بشری یا فوق بشری، کارکردی بسیار مهم در میان ملل قدیم داشته است. عناصری مانند رنگ درفش، تصاویر نقش بسته بر آن، جنس بیرق و نیز دیده تفأل گونه به درفش به نوعی در ماورائی جلوه دادن درفش ها، به ویژه درفش کاویان نقش آفرین بوده اند. مهم ترین نکته حائز بیان که تا کنون مورد توجه قرار نگرفته و اصلی ترین ویژگی ماورائی درفش کاویان است، دخیل بودن عناصری از علوم غریبه و نقوش عددی و طلسمات (اوفاق) است که در برخی منابع کهن از جمله الواح الذهب بونی، مقدمه ابن خلدون و حرزالأمان کاشفی بدان اشاره شده است و بدین سان نیرویی ماورائی با بیرقی عادی گره خورده است و مسبب پیروزی بر ضحاک اهریمن خو می شود.
رستم ستیزی و سهراب پروری؛ کنشی در جهت برجسته سازی گفتمان دهه هفتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
287 - 311
حوزه های تخصصی:
ادبیات در کنار رسالت های مختلفی که دارد، عهده دار رسالت اجتماعی نیز هست. آفرینندگان آثار ادبی در آفرینش های خود کم وبیش به بافت سیاسی-اجتماعی روزگارشان نظر دارند و از آن تأثیر می گیرند. آن ها گاه نسبت به این روی دادها موضع موافق دارند و گاه مخالف و این موضع را به اشکال گوناگون و با استفاده از عناصر مختلف در اثر خود بازنمایی می کنند. فراخوانی شخصیت های حماسی/ اسطوره ای به رمان یکی از این عناصر است که نویسندگان را به خوبی در این مسیر یاری می رساند. عده ای از رمان نویسان این شخصیت ها را به اثر خود فرامی خوانند تا ضمن بازنمایی گفتمان های فرامتن، به فراخور موضع موافق یا مخالف خود، برخی گفتمان های مسلط بافت سیاسی-اجتماعی را تقویت یا تضعیف کنند. در پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش هستیم که نویسنده سهراب کشان چرا و چگونه شخصیت های حماسی را به اثرش فرامی خواند؟ یافته های پژوهش حاضر که با استفاده از روش تحلیل محتوا به دست آمده است، نشان می دهد نویسنده سهراب کشان شخصیت های حماسی را به رمان خود می آورد تا ضمن تضعیف و به حاشیه بردن گفتمان رقیب، برخی گفتمان های مسلط در روزگار تولید اثرش را تقویت و برجسته کند؛ به عبارت بهتر، او که خود یکی از کنش گران بافت سیاسی-اجتماعی و از موافقان گفتمان مسلط نیز هست، با فراخواندن شخصیت هایی چون سهراب و رستم به رمان و گشتار کنش آن دو، ابتدا برخی مبانی فکری گفتمان های روزگار خود؛ ازجمله نوع روی کرد این گفتمان ها نسبت به زنان و جوانان را بازنمایی می کند، سپس مبانی فکری گفتمان مدنظر خود، یعنی اصلاحات را به گونه ای برجسته می سازد که از این طریق بتواند گفتمان رقیب را به حاشیه برد.
بررسی و تحلیل خودکشی در متون حماسی بر اساس نظریه های قربانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
105 - 128
حوزه های تخصصی:
باور داشتند با پیش کش کردن جان خود به خدایان، خدمت می کنند و مرگشان باعث بهره مندی و رفاه جامعه می شود یا با معشوق و ولی نعمت خود در جهان پس از مرگ، پیوند می یابند و به بهشت می روند. به همین دلیل با اعتماد قلبی و اشتیاق به استقبال مرگ می رفتند. این پژوهش می کوشد به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی شیوه های خودکشی در متون حماسی (تا قرن هفتم) بپردازد. نتایجِ نشان می دهد: خودکُشی، عملی خودخواسته و یکی از مصادیق قربانی انسان است و مصادیق آن در شاهنامه و گرشاسپ نامه نسبت به سایر متون حماسی برجسته تر است. خودکشی در متون حماسی به پنج روشِ زَهر خوردن، خون ریختن (بریدن سَر و دریدن پهلو)، پایین انداختن خود از بارو (دژ)، خودسوزی، و امتناع از خوردن و آشامیدن (گرسنگی) انجام می شود و از این میان، خودکشی به شیوه خون ریختن نسبت به سایر شیوه های آن نمود بیش تری دارد و به نظر می رسد این امر، ریشه در اندیشه تأثیر خون در حاصل خیزی و باروری طبیعت دارد. در مورد بسامد و تفاوت مقاصد خودکشی در شاهنامه و گرشاسپ نامه نیز می توان گفت: موارد خودکشی در شاهنامه بسامد بیش تری نسبت به گرشاسپ نامه دارد؛ اما اهداف آن در گرشاسپ نامه نسبت به شاهنامه متنوع تر است؛ خودکشی در شاهنامه اغلب به منظور سوگواری فرزند و نزدیکان و دفع تهمت انجام می شود در حالی که این عمل در گرشاسپ نامه اغلب با هدف باروری و فراوانی طبیعت، رضایت بتان، پیش بینی حوادث آینده و جلبِ رضایت خداوند انجام می گیرد.
شرح کانون و نوع روایت نگاره های نسخ مصور هفت پیکر نظامی در رابطه با متن آن
حوزه های تخصصی:
خمسه نظامی، از منظومه هایی است که در طول تاریخ، نسخ متعددی از آن، به صورت مصور و غیرمصور تهیه شده است. به خاطر رابطه متن منظومه و نگاره ها، نسخ مصور علاوه بر متن منظومه، بار معنایی حاصل از نگاره ها را نیز در خود جای داده است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به شناساندن نگاره های نسخ هفت پیکر در مجموعه ای از نسخ برگزیده خمسه نظامی با عناوین: دانشگاه تهران با کد 5179، مدرسه عالی شهید مطهری با کد 400، کتابخانه کنگره آمریکا، کاخ گلستان با کد 1951، مجلس شورای اسلامی با کد 930، کتابخانه ملی با کد 15275-5 و کد 3058256 از کتابخانه دیجیتال مربوط می پردازد. با توجه به رابطه متن منظومه و نگاره، در نسخ مصور، آگاهی از تعداد و موضوع نگاره ها و مقطع قرار گرفتن آن ها در متن و کانون روایت و نوع روایت آنها گام ارزشمندی برای آغاز تحقیقات بعدی در این زمینه است. پژوهش حاضر نشان می دهد، در نسخ مصور بررسی شده، بهرام گور محور اصلی روایت نگاره هاست و بیشترین بسامد آن مربوط به حضور بهرام گور در هفت گنبد است و در ترسیم نگاره ها، نگارگر کاملاً تابع متن نیست.
تحلیل جامعه شناسانه مضامین پایداری در روایت های آزادگان گیلانی از دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم به پایان رسیدن جنگ تحمیلی، پرداختن به تجربه زیسته حاضران در این نبرد و راویان دست اوّل رویدادهای رخ داده در اسارتگاه های دشمن، همچنان یافته های جدید و بدیعی از این واقعه بزرگ به دست می دهد. هدف این تحقیق، استخراج مضامین مرتبط با پایداری در خاطرات آزادگان و سربازان حاضر در جنگ تحمیلی هشت ساله ایران در برابر حمله رژیم بعثی عراقی است. برای انجام دادن این کار با رویکرد جامعه شناسی نیروهای نظامی به بررسی خاطرات منتشر شده سربازان و آزادگان گیلان پرداخته شده است. این آثار شامل 30 کتاب هستند که به شکل سیستماتیک و به روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفته اند.
بررسی متون نشان می دهد که برخی از عام ترین مضامین قابل تصور در زمان اسارت که خصلتی جهان شمول دارند، در میان خاطرات نقل شده نیز به چشم می خورند. ویژگی هایی نظیر «مقاومت»، «درون گروه و برون گروه»، «ایثار»، «مجاهدت»، «حساسیت/ باور مذهبی»، «مدارا»، «تعصّب» و نظایر آن در جای جای این خاطرات مشهود است؛ با این حال، در کنار این خصائل عام، تعلّق به خاستگاهی مشترک و برخورداری از ارزش های مشابه، به بروز تفاوت هایی در «خرده فرهنگ اسارت» منجر شده است که جای بررسی و تأمل بیشتر دارد.
بررسی رجز در دو حماسه منثور و منظوم مختارنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
209 - 236
حوزه های تخصصی:
رجز یکی از شگرد های رزمی در جنگ و از عناصر مهم در نوع ادبی حماسه است و از گذشته های بسیار کهن در میدآنهای نبرد مرسوم بوده است. مختارنامه ها به دلیل پرداختن به شرح پهلوانی های قهرمانان و پهلوانانی که در انتقام از خون شهدای کربلا رشادت های بسیار از خود نشان داده اند، جزو آثار حماسی از نوع دینی مذهبی قرار می گیرند. پژوهش حاضر که به شیوه اسنادی- تحلیلی و بر مبنای مطالعه کتابخانه ای انجام شده است، در پی آن است که با بررسی رجز در مختارنامه عطاءالله بن حسام واعظ هروی و نسخه منظوم مختارنامه محمّدحسین خان بیگلربیگی قاجار دولو، به وجوه افتراق و اشتراک رجزهای این دو اثر بپردازد. مسئله اساسی این جستار این است که رجزها در مختارنامه های یادشده از چه جهاتی به هم شبیه اند و در چه زمینه هایی با یکدیگر فرق دارند و چه عناصر بلاغی در آنها به کار رفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که تفاخر به نژاد و قدرت و توانایی خویش، تهدید و ایجاد رعب و وحشت، تحقیر حریف، هماوردطلبی، نبرد سران، نام گویی و نام پرسی، ترغیب و تشجیع سربازان از مهم ترین آنهاست که صاحبان اثر با به کارگیری تشبیه، استعاره، کنایه، اغراق و ضرب المثل، سعی در خیال انگیزی و جذب مخاطب نموده اند.
تحلیل کارکرد روایی وصف در لیلی و مجنون جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
171 - 196
حوزه های تخصصی:
شعرا در منظومه های روایی برای خلق روایت جذاب از دو سازه مهم روایت، روایتگری و وصف، استفاده می کنند. نظریه پردازانی چون توماشفسکی، بارت و ژنت تقابل این دو سازه را از جهت زمان متن و روایتگری، بررسی کرده اند. بر اساس این سه دیدگاه، هر روایت بازنمایی یک رخداد یا سلسله ای از رخدادهاست که زمان متن و کلام را دربردارد. در مقابل وصف، ابزار برجسته سازی و جنبه بدون زمان متن روایی است. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، تقابل وصف و روایتگری با تکیه بر دیدگاه سه نظریه پرداز تحلیل شده است و به این پرسش پاسخ می دهد که رابطه وصف با روایتگری چه رابطه ای است و برای درک بهتر این رابطه، منظومه لیلی و مجنون جامی مبنا قرار گرفته است. در این منظومه اوصافی که به منظور شخصیت پردازی و فضاسازی به کاررفته است، بر اساس دیدگاه توماشفسکی، بن مایه آزاد و ایستای متن است و بر اساس نظریه بارت، نمایه خاص و آگاهاننده می شود. در دیدگاه ژنت، وصف از گزاره های هستی تشکیل شده است بنابراین اوصاف این منظومه کارکرد تزیینی و نمادین پیدا می کند. وصف بر اساس دسته بندی های سه نظریه، تأثیری در پیرنگ ندارد و در روایت و خصوصاً در روایت لیلی و مجنون، موجب ایجاد شتاب منفی می شود.
طبقه بندی و تحلیل بن مایۀ "آغاز عشق" در منظومه های عاشقانۀ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
99 - 116
حوزه های تخصصی:
یکی از بن مایه های داستانی در منظومه های عاشقانه، آغاز عشق عشّاق آن است. در این منظومه ها نویسنده هنر خود را به کار می گیرد تا اوّلین جرقّه ایجاد عشق را حادثه ای زیبا و به یادماندنی توصیف کند. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی، به این سؤالات پاسخ می دهد که بن مایه آغاز عشق را در منظومه های عاشقانه فارسی چگونه می توان طبقه بندی کرد و هر یک از این طبقه بندی و زیرگونه ها در روایت داستان چه نقشی ایفا می کند؟ برای این منظور کتاب "یک صد منظومه عاشقانه فارسی" (ذوالفقاری،1394) مبنای کار قرار گرفته است. براساس نتایج به دست آمده، آغاز عشق با دو کنش "دیدن" و "شنیدن" و در انواع گوناگون، در سیر حوادث به وقوع می پیوندد. دیدن معشوق به صورت مستقیم، دیدن در خواب و دیدن تصویر وی، مشهورترین انواع آغاز عشق به واسطه دیدن محسوب می شود. آغاز عشق با دیدن تصویر فقط بین عشّاق ایرانی و عرب کاربرد داشته است. شنیدن توصیف معشوق و یا شنیدن صدای وی نیز از انواع دیگر آغاز عشق است و در میان همه ملّت ها به جز اعراب رایج بوده است. نقش بن مایه مذکور از آن جهت است که تا زمانی که اوّلین جرقّه عشق زده نشود و آغاز عشق صورت نگیرد ساختار روایی منظومه عاشقانه شکل نخواهد گرفت.