فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
راوی (قصه گو) در ادبیات داستانی کسی است که داستان را نقل می کند و این بدان معناست که کلیه حوادثی که در داستان نقل می شود به نوعی به راوی مربوط است؛ به طوری که تمام اجزای تشکیل دهنده ساخت وساز یک داستان به طور غیرمستقیم تحت تأثیر راوی است. راوی در عناصری مثل زمان، توصیف، معرفی شخصیت ها، و پیش برد حوادث پیرنگ نقش مهمی ایفا می کند و به صراحت می توان ادعا کرد که بدون راوی هیچ روایتی وجود نخواهد داشت. راوی در ادبیات داستانی از لحاظ جایگاه در داستان و ویژگی های شخصیتی و خصوصیات فردی به انواع متفاوتی از قبیلِ «همه چیزدان»، «مداخله گر»، «اغفال گر»، «قابل اعتماد»، و «غیرقابل اعتماد» تقسیم می شود و هر یک از این انواع نشانه ها و ابعادی دارد که می توان از طریق این نشانه ها به شناخت راوی دست یافت. از نشانه های راوی «همه چیزدان» می توان به «توصیف مکان»، «شناسایی شخصیت ها»، «خلاصه های زمانی»، و «اظهارات شخصی» اشاره کرد. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای به بررسی مؤلفه ها و ابعاد شناختی راوی «همه چیزدان» در ادبیات داستانی می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که هر راویِ «همه چیزدان» یک راوی «مداخله گر» است، ولی هر راوی «مداخله گر» یک راوی «همه چیزدان» نیست. از طرف دیگر، نمی توان حکم کرد که راوی سوم شخص (دانای کل) همیشه یک راویِ «همه چیزدان» است و گاه دیده می شود که راوی سوم شخص (دانای کل) «همه چیزدان» نیست.
سمک عیار : افسانه یا حماسه ؟ ( مقایسه سازه شناختی سمک عیار با شاهنامه فردوسی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنت دیرینه، غنی و مردمی قصه گویی شفاهی توسط قصه گویان که نزد همه هندو اروپاییان؛ بخصوص اقوام آریایی ساکن فلات ایران بویژه شرق ایران،خراسان بزرگ ، رواج بسیار داشته، افسانه ها و اساطیر کهن و نیزبسیاری از اخبار حوادث تاریخی را حفظ و منتقل کرده است.در این مقاله ، ضمن بررسی این سنت وتحلیل درزمانی آن،کوشیده ایم نشان دهیم که بسیاری ازآثار داستانی اولیه دورهاسلامی، از رهگذر همین سنت شفاهی پدید آمده است و قسمتهای بسیار از شاهنامه ، ویس و رامین و نیز سمک عیار را راویان و به صورت شفاهی روایت کرده اند. مقایسهسازه شناختی شاهنامه و سمک عیار نه تنها این نظریه را اثبات می کند بلکه آشکار می سازد که سمک عیار به دلیل داشتن عناصر، بنمایه ها و سازه های حماسی بسیار، یک حماسه است نه افسانه.
بازشناسی مفهوم قرب در آثار عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مباحث مهم و مشروح تصوف، مقامات و احوال است که صوفی و عارف در طریق وصول به حق و کمال حقیقی باید مقامات را طی کند و حالات را که در درون او وارد میشود، دریابد. یکی از مهم ترین احوال عرفانی، قرب است. قرب، استغراق وجود سالک و نزدیکی او به خداوند و جمع خود با غیبت از صفات خود و تقرب الی الله است تا جایی که از خود غایب باشد و به فنا برسد، حتی تقرب خود را نیز نبیند. تمام تعاریف قرب بر دو محور اساسی متمرکز است که از آن به «قرب با وجود» و «قرب لا وجود» تعبیر میشود. برخی از شاعران شعر را در خدمت عرفان اسلامی قرار داده و به طرح مباحث و مبانی عرفان و تصوف پرداخته اند. عطار از جمله شاعرانی ست که آثار مختلف خود را با زبانی شیرین و روان و متاثر از مباحث عرفانی سروده است. مقامات و احوال عرفانی و به ویژه قرب الهی در آثار منظوم عطار بازتاب گسترده ای پیدا کرده است.
در این مقاله ضمن تعریف مختصر قرب از دیدگاه عرفا، بازتاب این حال عرفانی در آثار منظوم عطار که بخش عمده ی تالیفات وی را در برمی گیرد، بررسی می شود.
تحلیل صورت های خیالی در شعر پایداری بر اساس نقد ادبی جدید (روش ژیلبر دوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات پرآوازه پایداری در طول تاریخ و تبار ملت ها، همواره عرصه اعتبار و ایثار نام آوران و صحنه سلحشوری ها، شور آفرینی ها و از جان گذشتگی های دلاوران بوده است. برخی شاعران این عرصه، سهم بسزایی در روند تصویرآفرینی های زیبا و خیال انگیزی های پویا داشته اند و با دریافت های نهانگرایانه و نوآفرینی های نکته بینانه خود، کلام های جاندار و پیام های ماندگاری را به یادگار گذاشته اند. یکی از رویدادهای شگفت انگیز و پر افت و خیز روزگار ما، دوران جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس است. شماری از شاعران به نوبه خود با شعر سرایی و روایت پردازی رویدادهای جنگ، به دفاع از ماهیت شرافتمندانه و سلحشورانه آن پرداخته اند و سهم خود را بدین گونه ایفا کرده اند. آنچه در این اشعار به چشم می خورد، مجموعه واژگان، تصاویر، تلمیحات، نمادها و سازه های خاص و مشخصی است که در تصویر پردازی شاعران دخیل بوده است. در این گفتار بر آنیم تا با نگرشی نو، صورت های خیالی شعر پایداری را بر اساس نقد ادبی جدید، مطابق روش «ژیلبر دوران» تجزیه و تحلیل کنیم و روند کلی خلاقیت، فردیت، ماهیت، حقیقت و اصالت این تصاویر را نشان دهیم و خاستگاه و گذرگاه آنها را مشخص سازیم.
خانواده در قابوس نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، موضوع «خانواده در قابوس نامه» مورد بررسی قرار گرفته است. نخست تعریفی از خانواده بیان شده، سپس انواع آن ذکر گردیده است. برای ورود به بحث درباره ی موضوع مورد پژوهش، در ابتدا مطرح کردن پدیده ی «ازدواج» - که نخستین گام در تشکیل خانواده است - و صحبت درباره ی مسایل مربوط به آن چون سن ازدواج، گزینش همسر، ویژگی های همسر ایده آل و ... ضروری بوده است.
در بخشی دیگر، درباره ی اعضای خانواده (پدر و مادر و فرزندان) و جایگاه و حقوق هر یک، به تفصیل سخن رفته است. بحث درباره ی زنان و سه رده ی سنی کودک، جوان و پیر، قسمت هایی دیگر از این نوشتار را تشکیل می دهد. در پایان، پس از اشاره به اقتصاد خانواده در قابوس نامه، ساختار خانواده در این کتاب معرفی شده که عبارت است از خانواده ی هسته ای، تک همسر، پدرتبار، پدرسالار، برون همسر و نومکان.
فرضیّه تعلّق «نوفل» در لیلی و مجنون به گروه عیّاران و فتیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناخت و تحلیل شخصیت نوفل و طبقه اجتماعی او در لیلی و مجنون و بررسی نقش این شخصیت گذاری در جریان رویدادها بوده است. این پژوهش به روش کتابخانه ای و در دو بخش انجام یافته است: در بخش آغازین، به جریان مستقلّ ادب عیّاری و مرام جوانمردی از دوران پیش از اسلام تا کنون و نخستین نمودهای مکتوب این جریان در آثاری چون سمک عیّار ، داراب نامه، حمزه نامه، ابومسلم نامه، امیرارسلان و... توجّه شده است. بدین منظور، نگارندگان ابتدا نگاهی به اصطلاح «عیّار» داشته، سپس آیین و مرام اخلاقی- اجتماعی این گروه را به اجمال بررسیده اند؛ بخش دوم بر بازخوانی و بازشناسی شخصیّت نوفل در لیلی و مجنون تأکید می کند. هرچند تا امروز شناخت شخصیّت نوفل - به دلیل فقر پژوهشی موجود در ادب عیّاری- ضرورتی تحقیقی نبوده، کیستی نوفل و هدف و انگیزه او در کمک به مجنون همواره سؤالی اساسی بوده است و اینکه چرا وی پس از رفع موانع و جنگ هایی که با قبیله لیلی دارد، با وجود پیروزی بر آنان، حاضر نمی شود به ظلم و بدون رضایت پدر، لیلی را به مجنون بسپارد و جوانمردی را شیوه خود می داند. درمجموع، این مقاله کوشیده است در لیلی و مجنون حکیم نظامی، با تکیه بر نشانه های مشهود و مستقیمی که در مورد شخصیّت نوفل، مرام و آیین او و طبقه اجتماعی اش وجود دارد، به بررسی تطبیقی این نمودها با آیین فتوّت و عیّاری بپردازد و به پرسش ها و ابهامات در این زمینه پاسخ گوید. برآیند کلّی این پژوهش آن است که نوفل در لیلی و مجنون به عیّاران و فتیان تعلّق دارد.
بررسی و تحلیل انسان آرمانی در رمان سمفونی مردگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان و شناخت ویژگی های او از دیرباز، از آموزه های زرتشت تا تأملات خردورزانه متفکران اسلامی و مسیحی، از فلاسفه یونان و روم تا هند و چین، همواره مورد توجه بشر بوده است. جوامع انسانی در طول حیات خود با گفتمان هایی گوناگون مواجه بوده اند که غلبه هر یک از آنها تعیین کننده مسیر آنها در رشد یا فرو افتادن در ضعف بوده است. در دوران معاصر نیز گسترش اندیشه های لیبرالیستی، ناسیونالیستی، سوسیالیستی و اسلامی، منجر به حاکمیت گفتمان های برخاسته از این اندیشه ها شده است. ازجمله گفتمان های فکری دوران معاصر، لیبرالیسم است. در این ایدئولوژی، انسان آرمانی ویژگی هایی چون فردگرایی، آزادی، خردگرایی، برابری، تساهل و مدارا دارد. در این جستار پس از تعریف این مکتب فکری، با روش توصیفی- تحلیلی، انسان آرمانی این گفتمان در رمان سمفونی مردگان بررسی می شود.
درونمایه های تعلیمی- اخلاقی در انیمیشن قصه های شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درونمایه های تعلیمی- اخلاقی چنان با ادبیات پارسی و انواع آن درآمیخته است که کمتر اثر ادبی را می توان یافت که از آموزه های اخلاقی و تعلیمی بی بهره باشد. شاهنامه فردوسی اثری حماسی است اما آکنده از آموزه های اخلاقی چون دعوت به نیکی، تاکید بر خردورزی، دفاع از مظلوم، نکوهش ظلم، آز، دروغ، پیمان شکنی، تجاوز به حقوق دیگران و به طور کلی هر آنچه با بدی و زشتی پیوند دارد.
این مقاله سعی دارد درونمایه های تعلیمی- اخلاقی اقتباس شده از شاهنامه فردوسی و شیوه های اقتباس آن ها را در انیمیشن قصه های شاهنامه (به کارگردانی امیرمحمد یمینی و نویسندگی احمد نیک کار، تهیه شده در شبکه آموزش، ۱۳۸۹- ۱۳۸۸) مورد بررسی قرار دهد و از این گذر به چند پرسش اساسی پاسخ دهد: آموزه های تعلیمی و اخلاقی و تکنیک های سینمایی به کارگرفته شده برای تبدیل این آموزه به تصویر و انتقال آن ها به مخاطب در انیمیشن به چه صورت است؟ آیا کارگردان در استفاده از مفاهیم تعلیمی به متن اصلی وفادار است یا بخش هایی را به فیلم افزوده است؟ استفاده از نظام تصویری تا چه اندازه در القای این مفاهیم و تاثیر آن ها بر مخاطب موثر بوده است؟ پژوهش در پایان به این نتیجه دست می یابد که آموزه های تعلیمی و اخلاقی از اندیشه های محوری انیمیشن است و با وجود وفادار بودن انیمیشن به متن اصلی، در بخش اقتباس آموزه های اخلاقی و تعلیمی، بخش هایی به فیلم افزوده شده و بخش هایی با تاکید بیشتر پررنگ تر شده است. همچنین استفاده از نظام نشانه ای تصویری به جای نظام نشانه ای کلامی با توجه به نوع مخاطب انیمیشن که کودکان و نوجوانان هستند در القای اهداف آموزشی فیلم ساز بسیار موثر است.
بررسی توصیفی، تحلیلی و انتقادی رمانهای عامه پسند ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی از اساسیترین ابزارهایی است که میتواند به مطالعات جامعه شناسانه کمک کند. گاه شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه به گونه ای است که نوع خاصی از ادبیات مورد توجّه مخاطبان و مردم قرار میگیرد. از این رو، شناخت و بررسی ادبیات مورد توجّه مردم به شناخت خواسته های آنها، و در نتیجه ساختار کلّی جامعه و گه گاه نقاط ضعف و نقص های فرهنگی آن کمک میکند. اخیراً با پدیده رمان های عامه پسند مواجهیم. رشد و رواج این رمان ها که در برخی مواقع نگرانی منتقدان را نیز فراهم کرده، موجب این سؤال اساسی است که رمان های عامه پسند چه ویژگیهایی دارند که بر پرخواننده شدن آنها تأثیر میگذارد؟ در این مقاله به مطالعه، تحلیل و بررسی محتوایی، ساختاری و نشانه شناسی نمونه هایی از رمان های عامه پسند که در دو دهه اخیر جزو پرفروش ترین رمان های ایرانی بوده اند، پرداخته ایم. در بخش نشانه شناسی، دویست رمان و در بخش عناصر داستانی و ساختاری، بیست رمان به اجمال مورد بررسی قرار گرفته اند.
ترجمان تصویری «زمان اسطوره ای» در سینمای بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سینمای بهرام بیضایی را می توان نوعی «ترجمان تصویری اسطوره» دانست؛ این البته ازجهتی، خود یکی از مشخصه های اصلی روایت و ادبیات (اینجا ادبیات نمایشی) مدرنیستی و پسامدرنیستی است. بیضایی در امروزی کردن اسطوره ها و برداشتی نو از آن ها، و گاه اسطوره سازی و اسطوره شکنی و نیز نزدیک کردن ساختار روایی آثارش به اسطوره اهتمام ویژه ای دارد. البته، کشف و تبیین جنبه های گوناگون شکلی و ساختاری اسطوره مانندی آثار سینمایی بیضایی بدون مراجعه به آرا و نظریه های اسطوره شناسان ساختارگرایی، مانند کلود لوی استروس ممکن نیست. در این نوشتار، با تکیه بر دیدگاه روایت شناسان و اسطوره شناسان ساختارگرا (ازجمله پراپ، برمون، تودوروف، بارت و استروس)، شکل و ساختار پرداخت زمان در چهار اثر سینمایی بیضایی: «چریکة تارا» (1357)، «مرگ یزدگرد» (1360)، «شاید وقتی دیگر» (1366) و «مسافران» (1370) با الگوی اسطوره ای آن سنجیده و نشان داده شده است که در روایتگری سینمایی او، زمان به ساختار اسطوره ای اش نزدیک و به بیان روشن تر، رویدادمحور، بی پایان، سنجه ناپذیر، ایستا، شکسته، مقدس و آیینی می شود.
انواع روایی سنتی در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات داستانی ایران بسیار گسترده و پربار است ‘ می توان در آن گونه های مختلف روایت را دید وهر یک از آنها را نیز لذت بخش یافت. بخش بزرگی از این داستانها را داستانهای سنتی تشکیل می دهد که با وجود گستردگی وتنوع زیاد‘ هنوزبه طور جدی گامی برای طبقه بندی آنها برداشته نشده است. کارهای انجام شده در این باره که در این جستار به آنها هم اشاره کرده ایم هنوز در مراحل ابتدایی است. این مبحث طبقه بندی داستا نهای سنتی را به عنوان یک پیشنهاد با نگاه به کارهایی که تا کنون انجام گرفته‘ به بحث می گذارد.
سه یادداشت درباره ی چشم براه گودو
حوزه های تخصصی:
کمدی (نمایش سرورانگیز)
حوزه های تخصصی:
شاید دکتر جانسن تشخیص درست تری داده بود آنگاه که گفت: «کمدی در تعریف نمی گنجد.».در پایان «رساله مهمانی» افلاطون، از سقراط بحثی منقول است بدین منوال که: فن نوشتن کمدی عین فن تحریر تراژدی است. گر چه افلاطون در جمهوریت، سخن سقراط را اشراف منشانه می شمارد و کمدی را امری کم ارزش و برای نمایشنامه مسخره می داند، اما کلاسیسم به انحا مختلف از این تعریف ناخرسند است. حال آن که در فن شعر ارسطو (بخشهای چهارم و پنجم) تعریف کمدی چنین آمده است:«با توجه به اینکه تراژدی دست به نمایش شخصیت نجیب در عملی شریف می زند، کمدی نیز نمایشی است از اعمال وضیع».کمدی، اول بار مختص پرخاش (دشنام) با چیزی که مسخره آمیز باشد بوده است. مسخره آمیز از نظر ارسطو چنین است:گونه هایی از کراهت، یعنی اشتباه یا بدنمایی، که اندوه یا آزاری به دیگران نمی رساند. همچنین همو اضافه می کند: کمدی نظیر تراژدی، از بدیهه سازیها نشات گرفته است. در واقع تراژدی از دیتی رامپ و کمدی از آوازهای فالیک مشتق شده است...
تحلیل چند رمان واقع گرا در عرصه دفاع مقدس (با تکیه بر سه رمان زمین سوخته، ترکه های درخت آلبالو و سفر به گرای 270 درجه)
حوزه های تخصصی:
رمان دفاع مقدس یکی از گونه های برجسته در حوزة ادبیات داستانی ایران است. برخی از نویسندگان متعهد دفاع مقدس با رویکردی رئالیستی، ارائه تصاویری عینی از جنگ ایران و عراق را محور کار خویش قرار داده ان د و به خلق آثار ساده و بدون پیچیدگی روی آورده اند. بررسی ها نشان می دهد که اغلب نویسندگان واقع گرای دفاع مقدس در آثارشان از مؤلفه هایی چون شخصیت های عینی، تسلسل روایی، زاویه دید واحد (اول شخص و سوم شخص)، پیرنگ مبتنی بر روابط علّی و معلول ی، زمان و مکان ملموس و مشخص سود می جویند تا بر وجه واقع نمایی و حقیقت مانندی اثر بیفزایند و پیام خود را به گوش مخاطب برسانند.
رویکرد روش شناسی این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و واحد تحلیل، ساختار رمان های واقع گرا در حوزه دفاع مقدس با مطالعة موردی سه رمان زمین سوخته (احمد محمود)، ترکه های درخت آلبالو (اکبر خلیلی) و سفر به گرای 270 درجه (احمد دهقان) و با تأکید بر عناصر داستانی شخصیت، روایت و زاویه دید، پیرنگ و زمان و مکان است
تمثیل گرایی فلسفی و پیوند آن با ادبیات تمثیلی مولانا در مثنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تمثیل گرایی فلسفی بر پایه اعتقاد به دوگانگی جهان ناسوت و لاهوت، صدور معقول در محسوس و نزول از وحدت به کثرت استوار است. این فلسفه که بر ماهیت دو بعدی تمثیل- روساخت روایی و ژرف ساخت فکری- مبتنی است، ساختاری دو وجهی به حکایت تمثیلی می بخشد که یکی نقش ممثل به داستانی و دیگری نقش ممثل فلسفی را برعهده دارد. درآثار مولانا- به خصوص مثنوی- نیز پیوند میان تمثیل گرایی فلسفی و ادبیات تمثیلی را در ساختار داستانی مثنوی مولانا می توان دید، پیوندی که در ادبیات غرب در ارتباط بین سمبولیزم غربی و ایده آلیسم افلاطونی دیده می شود.در این جستار، ضمن مروری بر ریشه های تمثیل گرایی فلسفی، تجلی این فکر در جهان بینی و آثار مولانا مورد نگرش قرار خواهد گرفت و جلوه های این پیوند میان نظام فکری و بیان ادبی در ساختار داستانی مثنوی مولانا مورد بررسی قرار می گیرد، اشکال ساختاری ظهور این گرایش در قصص مثنوی در سه عنوان تعلیق گریزی، مثل گذاری و تفسیر تمثیلی، تحلیل خواهد شد.
بررسی و تطبیق گزاره های چند معراج نامةکهن و مقایسة آنها با معراج نامة شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این گفتار ،کهن ترین و نوترین گزارش های سفر انسان به دنیای ماورای حس نشان داده شده و پس از آن میان سیرهایی که انسان های سنّتی گزارش کرده اند و معراج نامه ای که از« محمّد رضا شفیعی کدکنی» به عنوان نمونه ای از سیر انسان معاصر در دست داریم، مقایسه هایی انجام شده است. این پژوهش نشان می دهد اکثر این سیرها می تواند وقوعی مسلّم داشته باشد و می توان از دیدگاه علمی و بخصوص بر اساس نظریّات یونگ آنها را توجیه نمود. ضمن بررسی بخشی از گزاره های این سیرها نشان داده شده است که تشابه و نکات مشترک این معراج ها، از طرفی وابسته به باورها، ریاضت ها و تأمّلاتی است که این سیرها را موجب می شود و از سویی دیگر به تاثیر پذیری اکثر سیرهای متأخّر از متقدّم مربوط می گردد. همچنین از رویارو قرار دادن مسافران دو طیف سنّتی و معاصرِ دیارِ غیب از طریق ارائه و تشریح گزارش های مستند آنها، نقش جهان ذهنی این دو طیف در آفرینش عناصر این گزاره ها ترسیم شده است و از این رهگذر تعهّد و رسالت آدمیان براساس توجّه به تعریف سنّتی انسان به عنوان حیوانی ناطق و تعریف معاصرین به صورت حیوان سایس در معراج جمعی انسان ترسیم شده است . در پایان یادآوری شده است که انسان معاصر به جای گزارش و به تصویر کشیدن حالات روان های معذّب در عالم ارواح و بهره گیری از استراتژی رعب، در صدد ترغیب و آماده سازی وجدان جمعی برای تهذیب و سالم سازی جامعه از طریق جنبش آگاهانه و حرکت عقلانی و علمی است. دلیل نکوهش بی محابای شاعران در آخرین بخش معراج نامة انسان معاصر نیز همین بی توجّهی آنها به رسالت و تعهّد شعر به عنوان رکن مهمّی از امکانات فرهنگی جامعه است.