فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۶۱ تا ۲٬۰۸۰ مورد از کل ۵٬۵۰۲ مورد.
سهشوخ طبع مردم پسند
حوزه های تخصصی:
شوخ طبعی یا چنانچه ارسطو میگوید «گفتوگوهای سرگرمکننده» در آدمیان یک میل طبیعی است اما در اسلام، اعتقاد به نزدیک بودن روزداوری و توجه به جهان دیگر که توسط آموزگاران و واعظان دینی تعلیم میشده، دست به دست هم داده موجب شد که امر شادی و خنده و آثار ناشی از آن را حقیر جلوه دهد که از آن جمله ادبیات شوخ طبعانه را نام میتوان برد. اشارات قرآنی از قبیل این که «آنها باید اندک بخندند و بسیار بگریند، به پاداش آنچه کسب میکردند» (توبه،9/آیه 82) توجه بسیاری از شخصیت های پرهیزگار را به خود جلب کرد، به ویژه صوفیان سادهدلی که روزان و شبان میگریستند و اینان کسانی بودند که غزالی به تعبیر «بکائین» از آنها یاد میکنند.
باقر کاشانی و مرثیه وی
حوزه های تخصصی:
داستان نو
منبع:
کلک مرداد ۱۳۶۹ شماره ۵
رمان و آمریکا
بازتاب اندیشة سیاسی رشیدالدین فضل الله همدانی در ساختار زبانی مکاتبات وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشیدالدین فضل الله همدانی هنگامی از سوی غازان خان به مقام وزارت رسید که ایران در شرایط نابسامان سیاسی و اقتصادی به سر می برد. او که این نابسامانی را به دلیل شیوة غلط کشورداری مغولان می دانست، تلاش کرد تا با بهر گیری از نظام اندیشگانی ایرانشهری ، حکومت ایلخانی را به قدرتی مرکزی بدل گرداند. بخشی از کوشش رشیدالدین برای ایجاد تغییرات سیاسی در زبان نوشته های او نمایان است. رشیدالدین با بکارگیری ساختارهای خاص زبانی مفاهیم سیاسی را در چهارچوب نظام اندیشگانی ایرانشهری بر می سازد. این مقاله با بهره گیری از ابزارهای زبانی ای چون نامیدن، انتخاب واژه، انتخاب فعل و استعاره های مفهومی، به نحوة شکل گیری سه مفهوم سیاسیِ پادشاه، رعیّت و دین در مکاتبات رشیدالدین می پردازد. رشیدالدین در انتخاب نوع القاب، اصطلاحات و واژگان خود برای حاکمان مغول به پادشاهان پیشین ایرانی چشم داشته است او با این نحوة بیان، حکومت ایلخانی را حکومتی ایرانی جلوه داده و چیرگی صحرانشینان مغول بر سرزمین ایران را توجیه می نماید. بررسی نوع افعال موجود در نامه ها نیز نشان می دهد که رشیدالدین در تحولات اجتماعی، نقش فاعلی برجسته ای برای رعیت قایل نیست. افعالی که او برای رعیت به کار می برد بیشتر شامل افعال اسنادی، تصریف های فعل «داشتن» و جملات شبه مجهول است که نقش فاعلی بسیار کم رنگی دارند. رشیدالدین، دین را به عنوان ابزاری برای بخشیدن اقتدار بیشتر به حکومت ایلخانی به کار می برد به همین منظور حاکم نومسلمان ایلخانی را «پادشاه اسلام»، «حامی بلادالله» و «حارس عبادالله» می نامد.
شخصیت پردازی در داستان
سفرنامه عتبات، سال 1313
کاریکاتور کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه در عناصر سازنده هر اثر ادبی و کشف قوانین حاکم بر آن، ما را در شناخت ساختارهای درونی متن و تعیین عنصرهای سازنده آن یاری می دهد. در این مقاله با نگاهی ساختارگرایانه به مثنوی، عناصر سازنده طنزهای آن بررسی، و نشان داده می شود که کدام یک از این عناصر، عنصری کاراتر در شکل گیری طنزهای این کتاب به شمار می رود. به علاوه با کشف عامل یا عوامل اصلی زیبایی طنزهای مثنوی، مشخص می گردد که هنر مولانا در آفرینش طنز در کدام گستره از ساختهای چهارگانه زبانی، محتوایی، ساختاری و بلاغی، قویتر است.
تکنیک رمان پلیسی
منبع:
الفبا سال ۱۳۵۲ جلد دوم
تحفه خاقانیه
ضحّاک در کوره سراسکند نگاهی به روایت داستان ضحّاک ماردوش در منطقة هشت رود و تأثیر آن در نام گذاری مناطق جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامهفردوسی از همان سال هایی که این اثر آفریده شد، معتبرترین سند هویّت و خصلت های قومی و عامل تقویّت روحی مردم ایران شناخته شده است. این منظومه از آغاز سرایش، در گروه ها و طبقات مختلف مردم ما اثر عمیق و جاویدان نهاده و بسی داستان ها و باورها را پدید آورده است. اغلب داستان های آن، روایت های شفاهی گوناگون در میان عامّة مردم این سرزمین داشته است و آنان با قومیّت ها و گویش های مختلف و با روایت های متعدّد و گوناگون، دل بستگی ویژه خود را به این اثر ارزش مند نشان داده اند. داستان ضحّاکِ ماردوش یکی از این داستان هاییست که روایت هایی متعدّد و متفاوت در میان عامّة مردم دارد. نگارندگان مقاله حاضر برآنند در این جستار، روایتی از داستان ضحّاک را در شهرستان هشت رود، تحلیل و بررسی کنند [1].
بازشناسی خدای نامه به روایت ابن مُقَفَّع
حوزه های تخصصی:
«خدای نامه» یکی از آثار برجسته ادبیات ایرانی به زبان پهلوی در موضوع تاریخ اساطیری- داستانی ایران باستان است که متأسّفانه هیچ نوشته ای از آن به زبان اصلی باقی نمانده است. خدای نامه را می توان یک نوع ادبی پنداشت که روایت های گوناگونی(دهقانی، موبدی و پهلوانی) از آن موجود بوده است. عبدالله بن مقفّع این کتاب را در قرن دوم ه.ق با عنوان سیرالملوک به عربی ترجمه کرد که پاره های پراکنده ای ازآن در برخی متون عربی باقی مانده است. بازشناسی و بازسازی این روایت ها رؤیای دست یابی به سیرالملوک و به پیرو آن خدای نامه را تاحدودی محقّق می سازد. این مقاله به بررسی این رویکرد با توجه به متون عربی بویژه نهایه الارب فی اخبارالفرس و العرب می پردازد که بخش عمده ای از سیرالملوک ابن مقفّع را در سپهر زمانی پادشاهی گشتاسپ تا خسروپرویز در خود دارد.