فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بررسی موردی تفاوت های جنسیتی زبانی در کودک دوقلوی دختر و پسر است که در به کار گیری دایره واژگان فارسی انجام شده است. این پژوهش توصیفی- تحلیلی در چارچوب فهرست تکامل رشد ارتباطی مک آرتور- بیتز (سی. دی . آی) انجام شده و در آن، دایره واژگانی دوقلوهای مورد بررسی در 22 دسته واژگانی و 2 دسته افزون بر چهارچوب تحقیق، تحلیل شده است. پیکره زبانی، گفتار روزمره دوقلو هاست که با استفاده از ضبط صدا (در کل 2535 واژه) دسته بندی، و بسامد وقوع آنان در هر دسته واژگانی محاسبه شده است. در ادامه، تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی وابسته انجام شده است. نتایج آزمون تی وابسته نشان می دهد فقط در دسته های واژگانی 6، 10 و 16 و نمره کل مقیاس (نمودار 1 و جدول 26)، میان میانگین عملکرد دوقلوها تفاوتی معنادار وجود دارد (05/0p<) و در سایر موارد میانگین عملکرد آن ها بسیار نزدیک به یکدیگر است. همچنین در تمام موارد معناداری تفاوت، میانگین عملکرد آرشام (پسر) بزرگ تر از آرشیدا (دختر) است که عملکرد بهتر وی را در این خرده مقیاس ها نشان می دهد. در دسته های 2 و 13 عملکرد آن ها و در نتیجه میانگین یکسان است. سایر تفاوت ها و شباهت ها ی موجود در دایره واژگان آن ها عبارت اند از: 1. دسته واژگانی افعال در دایره واژگان هر دو از بالاترین بسامد برخوردار است؛ 2. دسته واژگانی کلمات انتزاعی برای هر دو از کمترین بسامد برخوردار است و 3. گستردگی و تنوع دایره واژگان در کودک پسر بیشتر است (از مجموع پیکره، 25/56 درصد به پسر و 74/43 درصد به دختر اختصاص دارد).
بررسی جنبه های کاربرد شناختی اشارات زمانی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشاره در زبان، از مقولاتی است که می تواند ازدیدگاه کاربردشناسی مورد تحلیل قرار گیرد.از این رو تحلیل جنبه های کاربرد شناختی اشارات زمانی در زبان فارسی و چگونگی به کارگیری این جنبه ها توسط سخنگویان فارسی زبان از اهداف نوشته حاضراست. بسیاری از اطّلاعاتی که در گفتار مردم منتقل می شود جنبة کاربرد شناختی دارد و به بافت موقعّیتی و اجتماعی خاص مربوط می شود. از جمله اهداف این مقاله، آشکار ساختن نقش اشارات زمانی در انتقال مفاهیم کاربرد شناختی در بافت موقعیّتی و فرهنگی است که دستور زبان قادر به توصیف و تبیین همة ابعاد آن نیست.
بررسی لقب گذاری دانش آموزان مشگین شهراز دیدگاه زبان شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، القاب دانش آموزان دختر و پسر دبیرستان های شهرستان مشگین شهر با اتخاذ رویکرد زبان شناسی اجتماعی بررسی و تحلیل شده است. القابْ آن دسته از نام های غیررسمی و ثانویه اند که افزون بر نام اصلی و قانونی فرد به وی داده می شود. در این پژوهش، با استفاده از پرسش نامه، القاب شصت دختر و شصت پسر دبیرستانی گرد آوری شد که، از این تعداد، درحدود347 لقب استخراج گردید. ازاین میان (52درصد)، 181 لقب برای پسران و 166 لقب (48درصد) ویژه دختران بود. در مرحله بعد، با استفاده از ابزارهای آمار توصیفی، داده ها بررسی شدند و القاب ازنظرِ زبان به کاررفته در تولیدشان، به چهار دستهزبان های ترکی، فارسی، عربی و سایر تقسیم شدند که، در این مؤلفه، گروه پسران (درصد46.69) از زبان ترکی برای لقب دهی به طور گسترده استفاده کرده بودند و گروه دختران(52.40درصد) زبان فارسی را به طرز چشمگیری به کار گرفته بودند. ازمنظر هویت مورد اشاره القاب، آن ها به انواع هویت محلی، ملی و فراملی دسته بندی شدند که، در این مؤلفه نیز، بیشترین القابِ (42.54درصد) گروه پسران مربوط به هویت محلی و بیشترین القاب (46.38درصد) گروه دختران مربوط به هویت ملی بود. همچنین، دلایل لقب گذاری به زیردسته های تحقیر، تحبیب، طنز و بی دلیل دسته بندی شدند که در هردو گروه دختر و پسر، دلیلِ تحقیر بیشترین کاربرد (70.16درصد گروه پسران و 53.61درصد گروه دختران) را داشت. درنهایت، گفتمان ورای القابْ به گفتمان های روزمره، رسانه ای، تابو و مذهبی دسته بندی شدند که نتایجْ نشان داد شمار بسیارِ القاب دانش آموزان پسر و دختر به ترتیب به گفتمان های روزمره و رسانه ای مربوط می شود؛ حال آنکه در دو گفتمان دیگر، در گروه پسران، گفتمان تابو و سپس مذهبی پیشتاز بود و درگروه دختران عکس این ترتیب دیده شد. در تمام مؤلفه های مذکور، متغیرِ جنسیت و مقادیرِ آن مؤلفه ارتباط معناداری با یکدیگر داشتند.
زبانشناسی عملی، بررسی گویش قاین
منبع:
فرهنگ ۱۳۶۹ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
آرایه های ادبی در اشعار مانویان ایرانی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش زیادی از اشعار دوره میانه ایران را مانویان پارسی، پارتی و سغدی زبان سروده اند. این اشعار یا ستایشی و آیینی اند؛ یا سرودهایی عرفانی که سرگذشت غریبانه نور را در زندان ماده روایت می کنند. سرودهای اخیر چون با انسان پیوند بیشتری دارند، عنصر عاطفه و خیال در آنها آشکارتر است و هنر سخنوری شاعران مانوی را در آنها بهتر می توان دید. در این اشعار از صنایع ادبی در هر دو حوزه بدیع لفظی و معنایی استفاده چشمگیر شده است، که گذشته از آرایه هایی که وجودشان از هر شعری انتظار می رود و در ذات شعر است، نمونه هایی می توان یافت که حتی با تعریفات کتب بلاغی دوره اسلامی، که گاه در تقسیمات هر مقوله بدیعی راه افراط پیموده اند سازگار است. آرایه های ادبی در سرودهای مانوی ایرانی به دو گروه موسیقی اصوات (بدیع لفظی) و موسیقی معنوی (بدیع معنوی) قابل تقسیم است؛ در زمینه بدیع لفظی آرایه تکرار (تکرار واژه، جمله و واج)، و در زمینه بدیع معنوی از آرایه هایی چون تضاد، ایهام و التفات استفاده شده است. در این مقاله چگونگی استفاده شاعران مانوی از آرایه های ادبی در سرودهای بازمانده به زبان های فارسی میانه، پارتی و سغدی با ذکر نمونه نشان داده شده است.
مقاله به زبان انگلیسی: تاثیر کمک معلم و دانش آموز به دانش آموز در خواندن و درک مطلب زبان آموزان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در گروه هایی نامتقارن و متقارن (The effect of peer and teacher scaffolding on the reading comprehension of EFL learners in asymmetrical and symmetrical groups)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه کنونی تلاشی می باشد برای بررسی تاثیر کمک معلم و دانش آموز به دانش آموز در خواندن و درک مطلب زبان آموزان انگلیسی به عنوان زبان خارجی سطح متوسط در گروه هایی نامتقارن و متقارن. برای انجام آن شصت دانش آموز سطح متوسط به صورت هدفداراز بین 150 دانشجوی سطح متوسط از دانشگاه آزاد اسلامی همدان و موسسه کیش همدان انتخاب گردید. آن ها به سه گروه تقسیم شدند، دو گروه آزمایشی به ترتیب یکی شامل کمک معلم و نیز دانش آموز و دیگری تنها شامل کمک دانش آموز بود، و یک گروه شاهد. بعد از دو ماه دوره آموزشی و اعمال انکوا (ANCOVA) ، محققان تفاوت معناداری در پیشرفت خواندن و درک مطلب زیر گروه های متقارن و نامتقارن مشاهده نمودند. به علاوه، تفاوت معناداری در خواندن و درک مطلب زبان آموزان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در گروه آزمایشی 1 که کمک معلم و نیز کمک دانش آموز وجود داشت با اعمال تی تست همبسته (correlated t-test) مشاهده گردید. نتایج مطالعه حاکی از این بود که کمک معلم همراه با کمک دانش آموز، به جای داشتن تنها کمک دانش آموز، می تواند تاثیر مثبتی در خواندن و درک مطلب زبان آموزان انگلیسی به عنوان زبان خارجی داشته باشد.
پژوهشی در نگرش استادان زبان خارجی نسبت به خود ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتقاء آموزش زبان و پس آنگاه ارزیابی آن، نیازمند تغییر بنیادی در نگرش استادان و نیز فراگیران در زمینه شیوههای جدید آموزش و ارزیابی است و هیچ تغییری در این گسترهها بدون به وجود آمدن اعتقاد نسبت به کارآمدی شیوههای جدید و نیز وجود تمایل و انگیزه میان استادان و فراگیران برای عملی کردن آن تغییرات و شیوهها امکانپذیر نیست. پژوهش حاضر با هدف بررسی معلمان ایرانی زبان خارجی، در زمینه بکارگیری شیوهای جدید از سنجش به نام خود ارزیابی (Self Assessment) طراحی شده است. برای تحقق این هدف پرسشنامهای به 32 تن از استادان زبان تمام وقت و حق التدریسی دانشگاهها داده شد. این پرسشنامه که توسط نویسندگان این مقاله تنظیم شده بود، نگرش استادان را مورد پرسش قرار میداد. این استادان به تدریس زبانهای انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی، و اردو اشتغال دارند و به استادان با تجربه، با سابقه تدریس 10 سال به بالا، و استادان جوان، با سابقه تدریس کمتر از 5 سال، تقسیم شدند. نتایج بهدست آمده حاکی از آن بود که استادان زبان نسبت به عملی بودن شیوههای جدید سنجش به طور عام و خودارزیابی به طور خاص نگرشی منفی دارند. همچنین مشاهده شد که این قضیه بین استادان با تجربه جدیتر بوده و نوعی وابستگی شدیدتر نسبت به شیوههای متداول در آنها وجود دارد. اگرچه استادان جوان تا حدودی با شیوههای جدید آشنایی دارند، این آشنایی ناگزیر منجر به استفاده از این شیوهها نمیشود. در توضیح این حالت میتوان گفت استادان بر این باورند که سپردن اختیار سنجش به فراگیران، از قدرت و نفوذ آنان در کلاس میکاهد.
کانونی سازی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی ازجمله زبان هایی است که در آن کانونی سازی[1] رخ می دهد. درنتیجه رخ دادِ این پدیده، که نمونه ای از قلبِ نحوی[2] به شمار می رود، سازه نحویِ کانونی شده یا در سطح ساخت ظاهری جابه جا می شود و یا در سطحِ صورتِ منطقی به جایگاهِ شاخصِ فرافکنِ کانون. یافته ها نشان می دهد که: (الف) حرکت کانونی سازی، قبل از بازنمون[3]، ضرورتاً منجر به خوانشِ تقابلی نمی شود، (ب) کانونی سازی شامل حرکتِ کلِ سازة کانونی شده در سطح منطقی است، و فقط حرکتِ مشخصة کانون نیست، آن گونه که در ادبیاتِ مربوط ادعا شده است. (ج) در زبانِ فارسی، کانونی سازیِ تقابلیِ[4] دو سازه نحویِ ذاتاً غیرکانونی نیز امکان پذیر است.
تاملاتی در حوزه معنی یابی از متن در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخن در حضور یا غیبت «معنی» است. عقل و منطق حکم می کند که حضور «معنی» امری عقلایی باشد و وظیفه خواننده زدودن حجاب ها و دریافت معانی و مقاصدی باشد که به کمک نشانه های لفظی مطرح شده اند. در این فرایند نکته قابل تامل آن است که انتخاب و نام گذاری این نشانه های لفظی برای مضامین و معانی و مدلولات، با توجه به ویژگی ها و عملکردی است که برای تمامی بینندگان و مخاطبان آن مدلول، قابل لمس و مشاهده است؛ از این رو زوایای پنهان در این نام گذاری نقشی ندارند. با این تحلیل، بهانه مسبوق بودن معنی به تئوری های هر عصر، رنگ می بازد و معنی، امری متعین خواهد شد. البته مراد از تعین مخالفت با قرائت ها و برداشت های گوناگون نیست، بلکه این استنتاجات تا زمانی می توانند پذیرفتنی باشند که با قوانین زبانی هم خوانی داشته باشند و قرائت های استنباط شده با یکدیگر تعارضی نداشته باشند. در این فرایند معنی یابی، دلالت های داخل زبانی و خارج زبانی تاثیرگذار هستند. از مهم ترین ابزارهای دریافت معنی که چالش های بسیاری را در محافل فکری برانگیخته است، سه محور «متن»، «مؤلف» و «خواننده» هستند که سه ضلع اصلی مثلث معنی یابی را تشکیل می دهند. تعیین سهم هرکدام از این عوامل، بستگی به نوع نگرش مخاطب و مبانی نظری او دارد که در این مقاله در صدد به چالش کشیدن این پایه های هستیم
اندر فراز و فرود رئالیسم داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول سال های متمادی، در کشور فرانسه، رمان از بهترین ابزارهای ژرف اندیشی در واقعیت بوده است. به طوری که مکتب ها یا علوم زیبایی شناختی ادبی فراوانی تلاش کردند تا از طریق رمان، خود را به واقعیت زندگی نزدیک تر سازند. هر چند به نظر می رسد که توجه به واقع گرایی متعلق به عصر هومر باشد، اما به آسانی می توان از واقع گرایی رمان نویسان عصر کلاسیک سخن به میان آورد که همواره تلاش می کردند تا به کلیات دست یابند. همچنین می توان از رمان نویسان نامی رئالیست یا ناتورالیست سده نوزدهم میلادی یاد کرد. اما مهم تر از همه، بهتر است از رمان نویسان «عصر بدگمانی» سخن گفت که با افکندن سایه شک و ابهام بر روی ارکان رمان، آن را به بازنگری درخودش واداشتند، تا به فرم و ساختارش بپردازد، از ارجاع دادن به جهان پیرامون بپرهیزد و خودش یا به عبارت بهتر، متن آن، موضوع ارجاع داستان قرار گیرد. با توجه به این مهم، در این مقاله تلاش نگارنده بر این خواهد بود که با رویکردی تطبیقی به بررسی مفاهیم «واقعیت» و «واقع گرایی» در رمان سنتی و رمان نو بپردازد.
گویش روستای اردکول و متون کهن فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فراهم آوردن داده های زبانی برای تدوین فرهنگی که جامع تمام واژه های زبان فارسی باشد، سال هاست که مورد توجه سازمان های فرهنگی ـ پژوهشی و برخی از پژوهندگان زبان و ادب فارسی قرار گرفته است. بی تردید تداوم این سنت پسندیده فرهنگی و رفع کاستی ها و نقائص فرهنگ های موجود، نیازمند بررسی دقیق تمام متون فارسی، اعمّ از خطی و چاپی، و همچنین گردآوری گویش های مختلف زبان فارسی است. در همین راستا، این مقاله می کوشد با استفاده از واژه های موجود در گویش روستای اردکول، از روستاهای بخش زیرکوه قاین، معنی تعدادی از واژه های کمیاب و مبهم به کار رفته در متون کهن فارسی را تعیین کند. این واژه ها در فرهنگ های موجود ثبت نشده، یا صورت و معنی ضبط شده برای آنها ناقص و مشکوک است.
گِرِمس معناهای گریزان؛ بررسی و نقد کتاب نقصان معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، نقصان معنا، نوشتة گرمس، که حمیدرضا شعیری آن را به فارسی ترجمه کرده، معرفی و نقد و بررسی شده است. این کتاب با «سخن مترجم» آغاز شده است که هم نقش مهمی در معرفی گرمس و تحولات دیدگاه های او دارد، و هم زمینه ساز فهم بهتر آن چیزی است که او در این کتاب مطرح کرده است. گرمس، در نقصان معنا، بحث ها و دیدگاه های خود را به گونه ای سامان داده است، که در نهایت در هر بخش، «نقصان معنا» بر خواننده هویدا شود. از این نظر، این کتاب در مطالعات نشانه معناشناختی اهمیت بسیاری دارد، زیرا مسئلة معنا همواره مورد مطالعة پژوهش گران رشته های گوناگون دانش بوده است و دیدگاه ها و تبیین های متفاوتی دربارة آن به دست داده شده که علت اصلی آن ماهیت سیال، تعیّن ناپذیر، و ثبات گریز معناست. در واقع، در نقصان معنا، گرمس نشانه شناسی کلاسیک را پشت سر گذاشته و با ارائة نمونه ها و متن ها و قرار دادن خواننده در شرایط و فضاهای خاص، به سویه های تشویشی، احساس مدار، و زیبایی شناختی معنا توجه نشان داده است؛ و بدین ترتیب و البته با زبانی شاعرانه، زمینة روی نمایاندن سویه های گریزان و پنهان معنای نشانه ها و شناخت آن ها را فراهم کرده است.
نشان داری آغازگر در زبان های فارسی و انگلیسی براساس رویکرد دستور نقشگرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقابله ای نشان داری آغازگر در متون پزشکی فارسی و انگلیسی به نگارش درآمده است. این مقاله برآن است تا وجوه افتراق و اشتراک زبان فارسی و انگلیسی را ازنظر نشان داری آغازگر مشخص کند. پژوهش برپایة دستور نقشگرای نظام مند هلیدی انجام شده و فقط فرانقش متنی در آن مورد نظر است. برای انجام آن، کتاب ها و مقاله هایی از متون پزشکی انتخاب شده که پیکره ای شامل هزار بند از متون نوشتاری فارسی و انگلیسی را تشکیل داده است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. نتایج نشان می دهد در متون پزشکی فارسی، افزوده های حاشیه ای با بسامد وقوع بالا در جایگاه آغازگر قرار می گیرند. این بسامد وقوع بالا می تواند بیانگر این نکته باشد که وقوع افزوده های حاشیه ای در جایگاه مورد نظر در زبان فارسی نشان دار به شمار نمی آید. به نظر می رسد زبان فارسی در متون پزشکی از آرایش سازه ای متفاوتی در مقایسه با زبان انگلیسی برخوردار است و برخلاف زبان انگلیسی، در مقولة نشان داری کاملاً از نظریة هلیدی پیروی نمی کند. همچنین، این مقاله نشان می دهد ویژگی های ضمیراندازی و نداشتن آرایش واژگانی ثابت، ازنظر نشان داری، فارسی را از انگلیسی متمایز می کند. نشان داری آغازگر در فارسی و انگلیسی علاوه بر تفاوت های زبانی، متأثر از عوامل دیگری ازقبیل سبک متن (قلم خاص نویسنده)، فرم نوشتار (کتاب، مقاله و غیره)، ارتباط بین بند و متن، تأکید، تقابل و ژانر متن است. از آنجایی که عوامل یادشده در فارسی و انگلیسی بر نشان داری آغازگر مؤثرند، می توان آن ها را وجوه اشتراک این دو زبان در این حیطه دانست؛ در حالی که تفاوت های زبانی (ساختار فارسی و انگلیسی) به وجوه افتراق در نشان داری آن ها اشاره دارد.
واژه ها برای پیوند با گذشته در سه نوشته زویا پیرزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۵ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
"در ادبیات معاصر، بازگشت به گذشته مضمونی ست که به توالی به آن بر می خوریم، مخصوصا در کتاب های نویسندگان زن که در آنها خوشبختی در زندگی روزمره و حال به ندرت به چشم می خورد. این مضمون مربوط به حسرت گذشته و زاده پیوستگی چهره ها و مکان های معرف گذشته، زمانی که هنوز آرزوها بر باد نرفته بودند، می شود.
در این مقاله، پیوستگی مضمون پدر و خانه کودکی - یا ساختمانی قدیمی که یادآور پدر و خوشبختی از دست رفته باشد - در سه نوشته زویا پیرزاد بررسی می شود. زندگی شخصیت اصلی این سه داستان، زنی ست با تجربه ای ناموفق از زندگی مشترک، غرق در فراموشی خود برای راحتی کسانی که او را نادیده می انگارند. هویت او بر مکان هایی که خاطرات پدر را زنده نگه می دارد و زمانی که پدر او را دوست می داشت و حمایت می کرد، حک شده است."