این تحقیق، با هدف تعیین نقش رگه های پنج گانه شخصیت در پیش بینی تعهد سازمانی و رضایت شغلی کارمندان اداره کل آموزش و پرورش استان کردستان در سال 1390 انجام شد. روش انجام تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود. به روش تصادفی ساده نمونه ای به حجم 132 نفر از جامعه آماری 200 نفری استخراج و انتخاب گردید. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه رگه های شخصیت فرم کوتاه 60 سئوالی با پایایی 83/0، پرسش نامه کوتاه شده رضایت شغلی اسمیت، کندال و هالین با پایایی 87/0 و پرسشنامه تعهد سازمانی مادوی، پورتر و استیرز با پایایی 92/0 بود. به روش تحلیل رگرسیون پیش رونده داده های به دست آمده تحلیل شدند. نتایج نشان داد متغیرهای روان رنجوری (17/3-=t و 28/0-=β) و برون گرایی (02/2=t و 18/0=β) ارتباط معناداری با رضایت شغلی داشتند (05/0>p). رگه های موافق بودن (65/2=t و 24/0=β) و باوجدان بودن (14/2=t و20/0=β) ارتباط معناداری با تعهد سازمانی داشتند (05/0>p).
در سالهای اخیر استفاده از مدیریت استراتژیک در حوزه های مختلف و از جمله منابع انسانی اقبال گسترده ای داشته و سازمانها تلاش می نمایند با شناسایی آینده مطلوب مورد نظر و تمرکز برآن ، زمینه تحقق اهداف خود را فراهم آورند. از این حیث هدف این پژوهش طراحی مدل تدوین استراتژی های منابع انسانی در سطح بانک های خصوصی کشور با روش تحقیق آمیخته بوده است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل کلیه منابع و اسناد قابل دسترس به تعداد 278 مورد بود که با روش فرا ترکیب سیستماتیک تعداد 141 منبع انتخاب شد. شرکت کنندگان در بخش کمی شامل مطلعان کلیدی بانک های خصوصی کشور به تعداد402 نفر بود که بر مبنای جدول مورگان تعداد 196 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. در بخش کیفی با رویکرد اکتشافی ، اسناد و مدارک در چارچوب روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفت و برای گردآوری اطلاعات در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته که روایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ 87/. بود؛ استفاده شد. نتایج بدست آمده از سوال اول تحقیق ، شناسایی 817 گزاره کلیدی، 32 مضمون پایه ، 17 مضمون سازنده و 7 تم اصلی شامل "بینش استراتژیک ، تحلیل گری استراتژیک، تصمیم گیری بهنگام، فرهنگ استراتژیک ، رهبری استراتژیک، مدیریت استراتژیک دانش و پایش استراتژیک " بود. که برای اعتبارسنجی آنها از تحلیل عاملی تائیدی و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج بدست آمده پس از حذف مسیر های غیر معنی دار ، بیانگر RMSEA ( 0.052) ، NFI,CFI, GFI (0.09) و خی دو به درجه آزادی 3.14 است که حاکی از برازش مطلوب و انطباق مدل مفهومی پژوهش و داده های مشاهده شده است.
تغییر اجتناب ناپذیر است و باید به منظور ایجاد تحولات سازنده و مؤثر در سازمانها ، طراحی و مدیریت شود . جهان امروز نیاز فزاینده به آن نوع از رهبری دارد که به ایجاد سازمانهایی که به سمت فعال کردن پتانسیل های خود می پردازند بها دهد و در عین حال به حل بحرانها و شرایط اضطراری محیط کار بیندیشد . در چنین شرایط اضطراری سازمانها باید بدانند که برای رسیدن به اقتدار آتی ناچارند اهداف « شدن » را به اهداف « ماندن » ترجیح دهند . به بیان دیگر در عصر حاضر ، تحول ، بازسازیی و نوسازی یکی از ابعاد مهم سلامت سازمانی بوده و بنابر این ، مدیریت تغییر در سازمانها یکی از مشکل ترین وظایف مدیران پیشرو است ...
با توجه به نقش شرکتهای دولتی در اقتصاد کشور بهبود عملکرد و افزایش بهره وری و کارآمدی این شرکتها تاثیر مهمی در اقتصاد ایران خواهد گذاشت در این جستار با بررسی عملکرد بیست ساله شرکت راه آهن شهری تهران و حومه به فرایند بهبود عملکرد سازمان و اصلاحات ساختاری و عملکردی در این شرکت پرداخته شده است.
هدف ماله بررسی این موضوع است که چرا مدیریت دانایی و یادگیری سازمانی ، به عنوان فرایندهای کلیدی در سازمانها ، باید ادغام شوند . مدیریت دانایی یادگیری سازمانی تا مدت زیادی در عمل به عنوان واقعیتهای تقریبا جدا از هم در نظر گرفته می شدند ، با این حال ، عناصر مشخص مشترکی بین آنها وجود دارد . علاوه بر این ، تکامل هر دو فرایند ، سوالهای مهمی را درباره اینکه آیا سازمانها می توانند در برابر تغییرات سریع در حیطه اقتصاد ، جامعه ، محل کار ، دوام بیاورند ، مطرح می کند .
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین ویژگی های روان شناختی با مدیریت دانش شخصی انجام شده و از همین رو با رویکرد توصیفی و از نوع پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ای شامل 72 سؤال بوده و حجم نمونه ی آماری 268 نفر از دانشجویان، کارشناسان و مدیران فعال در زمینه ی مدیریت دانش است. داده های پژوهش با استفاده از روش های آماری و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد. تحلیل داده ها این نتیجه را در برداشت که بین تحصیلات و توانمندی افراد در مدیریت دانش شخصی رابطه ی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. همه ی ویژگی های شخصیتی به جز عصبیت با مدیریت دانش شخصی رابطه ی مثبت و معنا داری دارد و تأثیر منفی و معنادار ویژگی عصبیت نیز با مدیریت دانش شخصی اثبات شد. هم چنین یافته های پژوهش ارتباط معنادار پنج بعد شخصیتی را با ابعاد چهارگانه مدیریت دانش شخصی ثابت کرد.
یکی از نقشهای دهگانه مدیران را نقش مذاکره کننده (negotiator)می دانند.مذاکره را می توان راهی برای به دست آوردن آنچه فرد می خواهد در قراگرد تصمیم گیری بهدست اورد رانست(fisher&ury).نمونه های متداول آن مذاکره میان مدیریت وکارکنان بر سرحقوق و دستمزد ساعات کار وشرایط کاری و مذکاره میان متخصصان زنجیره تامین و واسطه ها بر سر قیمت زمان بندی تحویل وشرایط اعتبار است. تیمهای خود گردانی که کارکردهای آنها با هم تداخل دارند نیز نیازمند عقد قراردادهای مورد توافق دو طرف از راه مذاکره اند.امروزه که در محیط های کاری به افراد بیشتری فرصت مشارکت در زمان دیگر روشن شده است. هر چه افراد بیشتری در تصمیم گیریها مشارکت داشته باشند احتمال عدم توافقها نیز بیشتر خواهد شد واز آنجا کهاداره مشارکتی سازمانها به گونه روز افزونی افزایش می یاد آشنایی مدیر با مفاهیم و فراگردهای اساسی مذاکره برای برخورد یااین گونه امور روزانه اهمیت زیادی یافته است.
این تحقیق با هدف تبیین نقش سرمایه های انسانی کارکنان دانشگاه بیرجند در گرایش به نوآوری سازمانی آنان و بر اساس مدل سرمایه های انسانی کرافورد و مدل گرایش به نوآوری سازمانی ترکیبی جمینزو جیمنز، پنیادز، پراجگو و سوهال انجام شده است. روش پژوهش توصیفی و همبستگی، و روش تحلیل از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بوده است. جامعه آماری شامل کارکنان 7 دانشکده و کارکنان ستادی/ پشتیبانی دانشگاه به تعداد414 نفر بوده که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران و روش نمونه گیری طبقه ای با اختصاص متناسب، حجم نمونه 162 نفر انتخاب شد. از پرسشنامه سرمایه های انسانی با پایایی (94/0=α) و پرسشنامه گرایش به نوآوری سازمانی با پایایی(91/0=α) استفاده شد، که روایی محتوا و سازه آن ها نیز مورد بررسی و تایید قرارگرفت. داده ها براساس فرضیه های پژوهش و با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، تی تک نمونه ای، مدل یابی معادلات ساختاری و رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. نتایج تی تک نمونه ای نشان داد، میانگین سرمایه های انسانی و گرایش به نوآوری سازمانی کارکنان به طور معناداری پایین تر از میانگین مورد انتظار بوده است. بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری، سرمایه های انسانی با ضریب مسیر (63/0=γ) بر نوآوری فرایندی و با ضریب مسیر (71/0=γ) بر گرایش به نوآوری سازمانی تاثیرگذار بوده است اما بر نوآوری تولیدی و اداری آنان تاثیری نداشته است. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد، دانش و تخصص به عنوان مولفه های سرمایه های انسانی، 38 درصد از گرایش به نوآوری سازمانی کارکنان را پیش بینی می نمایند.