فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۳٬۱۳۲ مورد.
عوامل مؤثر بر عرضه چای در ایران (مطالعه موردی: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله برآورد عوامل مؤثر بر عرضه چای استان گیلان با استفاده از اطلاعات سری زمانی دوره 1390- 1360 در قالب الگوی «نرلاو» می باشد. بر اساس نتایج، متغیرهای توضیحی مدل توانستند 97 درصد تغییرات متغیر وابسته (عرضه محصول) را توضیح دهند و نتایج نشان داد شاخص قیمت تضمینی برگ سبز چای با میزان کشش 81/0 از حساسیت بیشتری برخوردار است. همچنین عرضه چای با یک وقفه زمانی با میزان کشش 60/0 و فنّاوری نیز با میزان کشش 14/0 از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر عرضه محصول چای هستند. با توجه به ضریب کشش واردات چای و بارندگی به ترتیب برابر با 024/0- و 029/0، این دو متغیر تأثیر زیادی بر عرضه چای نداشته اند.
اثر حذف یارانه ی انرژی بر هزینه های تولید کلزا در شهرستان مرودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلزا از جمله محصولاتی است که در سال های اخیر کشت آن در سطح استان فارس توسعه زیادی یافته است. این مطالعه با هدف شناخت منابع شدت مصرف انرژی و ارزیابی آثار رفاهی حذف یارانه ی انرژی در میان تولیدکنندگان کلزا در استان فارس انجام شد. برای این منظور، با استفاده از داده های بدست آمده از بهره برداران منتخب استان فارس در سال 1388 ، ابتدا تقاضای عوامل تولید برآورد و سپس منابع شدت مصرف انرژی و اثر کاهش یارانه ی انرژی در میان تولیدکنندگان برآورد شد. انرژی نیز بعنوان یک نهاده در قالب ماشین آلات در نظر گرفته شد. تقاضای عوامل تولید کلزا حاکی از بی کشش بودن ماشین آلات نسبت به قیمت بود. رابطه ی ماشین آلات با سم و نیروی کار مکمل و با آب جانشین ارزیابی شد. هم چنین، تحلیل رفاهی نشان داد که حذف یارانه ی انرژی موجب افزایش هزینه های تولید کلزا به میزان بیش از 15 درصد و کاهش سود تولیدکنندگان می شود. یافته ها نشان داد که افزایش استفاده از ماشین آلات، کودشیمیایی و آب موجب افزایش مصرف انرژی و افزایش سموم و نیروی کار موجب کاهش مصرف انرژی در تولیدکلزا می گردد
XML تعیین برنامه ی زراعی استان فارس با استفاده از رهیافت برنامه ریزی مطلوبیت-کارا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی برای بهرهبرداری مطلوب از منابع و عوامل تولید در مدیریت کشاورزی اهمیت ویژهیی دارد. کشاورزی فعالیتی است هم راه با مخاطره و نبود حتمیت، و لازم است که در تعیین و ارزیابی برنامه های زراعی به این موضوع توجه شود. در مطالعه ی حاضر، طرح های زراعی برای استان فارس با استفاده از روش برنامه ریزی مطلوبیت-کارا تعیین شد. نتایج نشان داد که در تمام سطوح خطرگریزی، گندم در الگوی کشت مدل وجود دارد. سطح زیرکشت چغندرقند با افزایش مقدار خطرگریزی کاهش و گوجه فرنگی در نهایت از الگوی کشت مدل حذف می شود. افزون برآن، در هیچ سطحی از خطرگریزی پیاز وارد الگوی کشت مدل نگردید. نتایج دلالت بر آن دارد که دخالت دولت می تواند منجر به کاهش خطر تولید و در نتیجه افزایش سطح زیرکشت محصول خاصی (مانند گندم) شود. بنابراین، هدفمند کردن دخالت های دولت و عمل به نحوی که هزینه ی چونین سیاست هایی کم تر و منافع اجتماعی آن بیش تر شود، ضروری به نظر می رسد.
تعیین مناطق هم ریسک عملکرد سیب زمینی از لحاظ ریسک سرمازدگی در ایران: کاربرد اقتصادسنجی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت برخی از ریسک های اقلیمی مانند خشکسالی و سرمازدگی به نحوی است که در زما ن وقوع آنها، مناطق وسیعی تحت تاثیر قرار می گیرند. شناخت گستره مکانی تاثیر این گونه ریسک ها برای پیشگیری و مقابله با آثار زیان بار آنها اهمیت زیادی دارد. از این رو، هدف مطالعه حاضر آزمون وجود وابستگی فضایی بین مناطق تولید سیب زمینی در کشور و تعیین مناطق هم ریسک از لحاظ ریسک سرمازدگی می باشد. برای دستیابی به این هدف، از الگوهای خودرگرسیون فضایی استفاده گردید. نتایج نشان داد در بین انواع کشت بهاره، تابستانه، پاییزه و زمستانه سیب زمینی در کشور، فقط در مورد مناطق کشت پاییزه (که حدود 72 درصد سطح زیرکشت سیب زمینی را به خود اختصاص می دهد)، ریسک عملکرد ماهیت سیستماتیک دارد. در مورد مناطق کشت پاییزه، شدت همبستگی فضایی بین مناطق هم ریسک تعیین شده بصورت همسایه متفاوت بوده و از 37/0 تا 72/0 در نوسان می باشد. در این ارتباط تغییرات بارندگی در طول سال در ایجاد این همبستگی نقش موثری دارند. بر اساس نتایج به دست آمده و تقسیم بند ی های اقلیمی و همسایگی های مشخص شده در این مطالعه، امکان تعیین پرتفوی بهینه بیمه ای برای محصول سیب زمینی که ضامن کاهش ریسک مالی صندوق بیمه و ریسک عملکرد محصول باشد، وجود دارد.
پیش بینی مصرف انرژی بخش کشاورزی ایران با استفاده از مدل ترکیبی الگوریتم ژنتیک و شبکه های عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله ارزیابی الگوی ترکیبی شبکه های عصبی مصنوعی و الگوریتم ژنتیک در پیش بینی تقاضای انرژی بخش کشاورزی ایران می باشد. برای این منظور، از داده های سالانه مصرف انرژی بخش کشاورزی کشور به عنوان متغیر خروجی مدل های پیش بینی و از داده های سالانه جمعیت کل کشور و کل تولیدات بخش کشاورزی کشور به عنوان متغیرهای ورودی مدل های پیش بینی استفاده شد. در پایان به منظور مقایسه نتایج پیش بینی مدل ترکیبی مذکور با مدل های شبکه ی عصبی مصنوعی و برنامه ریزی ژنتیک، از شاخص های ارزیابی خطای استاندارد نسبی، میانگین خطا، میانگین قدر مطلق درصد خطا و مجذور میانگین مربعات خطا استفاده شد. نتایج ارزیابی نشان داد که الگوی ترکیبی شبکه های عصبی و الگوریتم ژنتیک، نسبت به مدل شبکه عصبی مصنوعی و برنامه ریزی ژنتیک دارای بالاترین دقت در پیش بینی تقاضای انرژی بخش کشاورزی کشور می باشد. پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی با استفاده از مدل ترکیبی مذکور به پیش بینی مصرف انرژی در سایر بخش های اقتصادی پرداخته شود و کارایی آن سنجیده شود.
بررسی کارایی فنی، تخصیصی و اقتصادی پسته کاران شهرستان سیرجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که پسته عمده ترین محصول صادراتی بخش کشاورزی ایران به شمار می آید، تولید آن به لحاظ اقتصادی مهم است. بر همین اساس، بررسی کارایی فنی این محصول عاملی بسیار مهم و تأثیر گذار در افزایش تولید و عملکرد است. هدف از انجام این تحقیق نیز تعیین انواع کارایی و عوامل مؤثر بر کارایی فنی پسته کاران شهرستان سیرجان به عنوان یکی از نقاط مهم تولید پسته کشور است. به این منظور، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای، 197 پسته کار در شهرستان سیرجان انتخاب شدند. اطلاعات لازم از طریق پرسش نامه برای سال های 1388 و 1389 جمع آوری شد. سپس با استفاده از روش تحلیل مرزی تصادفی، میانگین انواع کارایی و عوامل مؤثر بر کارایی فنی این محصول محاسبه شد. نتایج نشان داد میانگین کارایی فنی، تخصیصی و اقتصادی پسته کاران به ترتیب 88/71 درصد، 62/53 درصد و 11/38 درصد است و بین متغیرهای آب، کود دامی، سم، نیروی کار، ماشین آلات و سطح زیرکشت با میزان تولید رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. در برآورد عدم کارایی فنی نیز بین سن و میزان تحصیلات کشاورزان با عدم کارایی فنی رابطه معکوس و معناداری مشاهده شد؛ لذا افزایش کارایی با برگزاری دوره های آموزشی و ترویجی در زمینه کاربرد درست و بهینه نهاده-های تولیدی و نیز اعمال مدیریت مناسب و استفاده مؤثرتر از تکنولوژی پیشنهاد می شود. طبقه بندی C 31 :JEL Q19 ,H21 ,D24 ,
تعیین الگوی بهینه تخصیص نهاده های تولید به زیربخش های کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محدودیت منابع و عوامل تولید از بزرگ ترین چالش های اقتصادی است. از این رو در این تحقیق سعی شده است تا با استفاده از ترکیب روش اقتصادسنجی پانل دیتا و مدل برنامه ریزی هندسی (حالت خاصی از برنامه ریزی غیر خطی)، الگویی در راستای تخصیص بهینه مهم ترین نهاده های تولید به زیربخش های مختلف کشاورزی کشور تعیین گردد. هدف این الگو دستیابی به بیشترین حجم ارزش افزوده در بخش کشاورزی با توجه به محدودیت منابع و نهاده های تولید می باشد. متغیرهای تصمیم در این تحقیق مقدار و درصد بهینه تخصیص نیروی کار، حجم سرمایه گذاری و انرژی به هر یک از بخش های زراعت، باغبانی، دامداری، طیور، شیلات و صنایع تبدیلی و تکمیلی می باشد. دوره ی زمانی مورد استفاده در این تحقیق 7 ساله(1375تا 1388) و به صورت مقطعی می باشد. نتایج این تحقیق درصدهای بهینه تخصیص نهاده های تولید را به هر یک از زیربخش های کشاورزی تعیین نموده که حاکی از آن است که الگوی فعلی تخصیص نهاده های نیروی کار، حجم سرمایه گذاری و نهاده ی انرژی در زیربخش های کشاورزی کشور بهینه نمی باشد و با اجرای الگوی بهینه پیشنهادی کشور می تواند به 5% ارزش افزوده بیشتر(یعنی حدود 18730 میلیارد ریال) در بخش کشاورزی دست یابد.
برآورد توابع تولید غیر مستقیم و بررسی وجود محدودیت بودجه در تولید محصول گندم آبی و دیم در استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گندم یکی از محصولات راهبردی و محوری در سطح ایران و استان کردستان می باشد. یکی از محدودیت هایی که به گونه معمول از جانب تولیدکنندگان محصولات کشاورزی در بیش تر کشورهای در حال توسعه عنوان می شود، محدودیت بودجه و منابع مالی است. این امر بر توان واحدهای تولیدی برای تامین نهاده ها و بیشینه سازی تولید بنگاه تأثیر می گذارد. در این پژوهش از روش تابع تولید غیرمستقیم با استفاده فرم تابعی ترانسلوگ (Translog) برای محصول گندم دیم و فرم تابعی سیستم عرضه تقریباً ایده آل (AISS) برای محصول گندم آبی بمنظور محاسبه مقدار محدودیت بودجه و کاهش مقدار محصول گندم آبی و دیم در اثر محدودیت بودجه موجود استفاده شد. بدین منظور، از داده های قیمت و مقدار نهاده ها و هم چنین، داده های مربوط به مقدار تولید محصول گندم دیم و گندم آبی برای استان کردستان طی سال های 90-1370 استفاده شد. نتایج نشان دادند که مقدار ضریب لاگرانژ برای محصولات مورد نظر بزرگ تر از یک است که بیان کننده وجود محدودیت بودجه در تولید محصولات نام برده می باشد. این محدودیت بودجه موجب کاهش مقدار تولید موجود به اندازه 31 و 34 درصد به ترتیب برای گندم دیم و آبی، نسبت به وضعیت بهینه شده است. با توجه به پتانسیل های بالای کشاورزی در استان کردستان، این امر ضروری می گردد که نسبت به سرمایه گذاری و تامین بودجه کافی این بخش برنامه ریزی های منظمی انجام گیرد.
XML اندازه گیری میزان و چگونگی کمک محصولات زراعی به بهره وری مناطق عمده ی زراعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه ضمن محاسبه ی شاخص بهره وری کل عوامل تولید ( TFP ) منطقهیی برای استان های خراسان، فارس، خوزستان و سطح کشور، به بررسی میزان و چگونگی کمک هر یک از محصولات زراعی به رشد بهره وری استان های پیش گفته پرداخته شد. نتایج نشان داد که تغییرات بهره وری سه استان خراسان، فارس و خوزستان توانسته است جهت تغییرات بهره وری سطح کشور را تحت تاثیر قرار دهد. بیش ترین کمک به رشد بهره وری مناطق مورد مطالعه از سوی گندم بوده است. تجزیه ی تغییرات TFP منطقهیی به سه جزء بهره وری محصولات، سهم سطح زیرکشت نسبی و ترکیب محصولات نشان داد که بیش ترین رشد TFP منطقهیی به وسیله ی تغییرات بهره وری محصولات توضیح داده می شود. تغییرات سهم سطح زیرکشت نسبی محصولات نیز تنها باعث کاهش بهره وری استان فارس شده است. 48/1% از رشد بهره وری سطح کشور و 85/6% از رشد بهره وری استان خراسان به وسیله ی تغییر ترکیب محصولات توضیح داده می شود. در مقابل، در دو استان فارس و خوزستان این عامل باعث کاهش بهره وری شده است. به عبارت دیگر، در سطح کشور و استان خراسان الگوی کشت از محصولات با رشد بهره وری پایین تر به سمت محصولات با رشد بالاتر تغییر یافته است. اما در استان های فارس و خوزستان نتیجه ی عکس مشاهده شد.