تقابل مابعدالطبیعه ارسطویی و نیوتنی در عصر ناصری: نقد محمدکریم خان کرمانی بر نظریه خورشید مرکزی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
محمدکریم خان کرمانی (1225 - 1288ق) در رساله فی تزییف کتاب أفرنجی فی حرکات الأفلاک (1269ق) خلاصه ای عربی از کتابی درباره نظریه خورشیدمرکزی و تبیین آن بر اساس مکانیک دکارت و نیوتن را آورده و آن را نقد کرده است. می دانیم خورشیدمرکزی و مکانیک باوری بر اساس تفسیری جدید از مابعدالطبیعه ریاضی باوری فیثاغورسی ایجاد شده بود. کرمانی، بر اساس اصول مابعدالطبیعیِ ارسطوییِ مکان و حرکت، دلایل قائلان به خورشیدمرکزی و تبیین های مکانیکی جدید آن ها را رد کرد و دلایل تجربی را برای نفی زمین مرکزی و پذیرش خورشیدمرکزی کافی نمی دانست. به عقیده او، تبیین های دکارتی و نیوتنی برای خورشیدمرکزی با اصول مابعدالطبیعی حرکت طبیعی و نفی خلأ سازگار نیستند. کرمانی با تغییر در ویژگی صُلبیت افلاک و پذیرش رقّت آن ها، تغییری در مفهوم سنتی فلک ایجاد کرد تا به دلایل خورشیدمرکزی پاسخ دهد. علاوه بر این، او معتقد بود دلایلی تجربی نیز برای نفی خورشیدمرکزی و حرکت زمین وجود دارند، و اِشکالات آزمایش های مؤید حرکت زمین را نشان داد. او آیات قرآن را نیز مخالف خورشیدمرکزی می دانست. نظام فلسفی - عرفانی مذهب شیخیه انگیزه ای برای رد نجوم جدید بود، اما کرمانی، مانند بسیاری از همتاهای مسیحی ارسطویی او در قرن هفدهم میلادی، برای مخالفت خود با نجوم جدید فقط بر نظام عقیدتی خود تأکید نکرد.A Confrontation between Aristotelian and Newtonian Metaphysics in Qājar Period: Muḥammad-Karīm Khān Kirmānī’s Criticism of Heliocentrism
Muḥmmad-Karīm Khān Kirmānī (1810-1873) in his Riṣala fī Tazyīf Kitāb Afranjī fī Ḥarakāt al-Aflāk (A Treatise on a European Book’s Fraud about the Celestial Motions -April 10, 1853), brings an Arabic summary of a Persian translation of a European book. This summary includes heliocentrism as well as Cartesian and Newtonian mechanics to explain it, followed by Kirmānī’s detailed criticism. Based on the metaphysical principles of space and movement, Kirmānī rejects the arguments of heliocentricity and its new mechanical explanations. In addition, he does not consider the empirical evidence sufficient to reject geocentrism. In his opinion, Cartesian and Newtonian explanations for heliocentrism are not compatible with the metaphysical principles of natural motion and the negation of vacuum. Kirmānī creates a change in the traditional concept of the orbs by changing the solidity of the heavens and accepting their rarity, to respond to heliocentric reasons. In addition, he believes that there is empirical evidence for denying the heliocentrism and mobility of the earth. He shows the flaws in the supporting experiments on the Earth's mobility. He even refers to the verses of the Qur'an. The philosophical-mystical system of Shaykhism was also a motivation to reject the new astronomy. Still, Kirmānī did not just emphasize his belief system for his opposition to the new astronomy, as did many of his Christian Aristotelian counterparts in the 17th century.