مقالات
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر، به منظور بررسی چگونگی انتقال آموزه تربیتی و اخلاقی عدم جلوه گری و تبیین پیامدهای رفتارهای جلوه گرانه به دختران دوره ابتدایی، به کمک کتاب داستان انجام گرفت. روش پژوهش، پدیدارشناختی توصیفی و نوع نمونه گیری «باحداکثر تنوع» لحاظ شد و با 130 دانش آموز 9 الی 12 سال، در هفت استان کشور، بعد از اهدا و مطالعه کتاب، مصاحبه نیمه ساختاریافته هدایت شده صورت پذیرفت. تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها، با استفاده از روش تحلیل مضمون از نوع شبکه مضامین انجام گرفت. درنهایت، بعد از بررسی و تحلیل داده ها، در مرحله اول مضامین پایه (N=260)، در مرحله دوم مضامین سازمان دهنده (N=41) و در مرحله پایانی نیز، مضامین فراگیر (N=7) استخراج شدند و این مضامین، در قالب «پنج سطح» شبه صعودی با عناوین: «عدم ارتباط گیری با پیامِ کتاب»، «عدم انتقالِ یادگیری به دنیای واقعی»، «ارزش گذاری شناختی و عاطفی نسبت به عدم جلوه گری نزد نامحرم»، «انتقالِ یادگیری به محیط واقعی زندگی»، «تمایل و اقدام در مسیر کنشگری اجتماعی عفاف وحجاب» و یک سطح جانبی با عنوان «یادگیری غیرمستقیم سایر ارزش های اخلاقی» دسته بندی شدند. درمجموع، یافته های به دست آمده، از ظرفیت بالای کتاب های داستان، در انتقال و آموزش غیرمستقیم آموزه های اخلاقی و ارزشی نظیر عدم جلوه گری، به کودکان و نوجوانان حکایت دارد که شایسته است از سوی مسئولان و برنامه ریزان فرهنگی بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
تحقق قانون طلایی اخلاق؛ بررسی موانع و راهکارهای بینشی
حوزه های تخصصی:
قانون طلایی به عنوان یک قانون عام اخلاقی توصیه می کند که؛ با دیگران بگونه ای رفتار کن که در همان موقعیت رضایت می دهی با تو چنان رفتار شود. علیرغم تصدیق این قانون از سوی تمام انسان ها، به نظر می رسد نوعی شکاف بین نظر و عمل به این قانون وجود دارد. بخشی این شکاف، در موانع مربوط به ساحتِ بینشی انسان ریشه دارد که نیازمند واکاوی است. از این رو، مساله اصلی در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده، این است که عمده ترین موانع مربوط به ساحت بینشیِ انسان بر سر راه تحقق این قانون چیست و چه راهکارهایی در جهت رفع این موانع می توان ارائه داد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که؛ ضعف قوه تخیل، عدم داشتن تصویر دقیق از برابری انسان ها، و نیز متاثر بودن شناختِ پسند و ناپسند از عواطفِ انسانی، از عمده ترین موانع بینشیِ انسان در جهت تحقق این قانون است. بر همین اساس، تقویت قوه تخیّل، درک همسانی انسان ها در ساختار وجودی، و مهار و جهت دهیِ عواطف و احساسات را می توان از جمله راهکارهای ناظر به موانع بینشی دانست. در حقیقت ضعف انسان ها در تخیّل و عدم درک ساختار مشترک موجب شده است تا تصویر دقیقی از این قانون نداشته باشند و در تعاملات اجتماعی، آن را بکار نبندند. از این رو، لازمه تحقق این قانون رفع موانع مذکور بر اساس راهکارهای بیان شده در این مقاله است.
بررسی استدلال عدم تاثیر علّی ویژگی های اخلاقی و استفاده آن بر ضدّ واقع گرایی اخلاقی
حوزه های تخصصی:
یکی از استدلال هایی که هم به سود واقع گرایی اخلاقی قوی مطرح می شود و هم بر علیه آن، استدلال تاثیرات علّی ویژگی های اخلاقی است؛ که آیا ویژگی های اخلاقی تاثیری علّی در دنیای بیرونی و مادی دارند تا واقعیت آنها اثبات شود یا نه. اولین کسی که این استدلال را بیان کرده است، گیلبرت هارمن است که ویژگی های اخلاقی را فاقد تاثیرات علّی می داند. همچنین شیفر لاندو تقریری هستی شناسانه از آن بدست داده و آن را بررسی کرده است. در این مقاله به بررسی استدلال هارمن و لاندو و اشکالاتی که بر آنها وارد شده است پرداخته ایم و نتیجه بدست آمده این است که استدلال کسانی که ویژگی های اخلاقی را فاقد تاثیرات علّی می دانند دارای اشکالات مهمی است و قابل دفاع نیست. همچنین با تبیین هایی می توان از دارا بودن تاثیرات علّی برای ویژگی های اخلاقی دفاع کرد و از آن به سود واقع گرایی بهره برد.
طراحی مدل رهبری سالم با رویکرد اخلاق محوردر شرکت های دولتی حوزه صنعت برق
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر، کاهش استرس های مرتبط با کار از یک سو و از سوی دیگر توجه به رفاه و بهزیستی رهبر و پیروان از اهمیت ویژه ای برخوردار است که این موضوع در رهبری سالم نهفته است. تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل رهبری سالم در شرکت های دولتی انجام گرفت. این تحقیق در زمره تحقیقات آمیخته قرار می گیرد. در گام کیفی تحقیق،از روش تئوری داده بنیاد برای طراحی مدل استفاده شد.بدین منظور با 24 نفر از خبرگان اجرایی در شرکت های دولتی و خبرگان دانشگاهی که با ترکیب روش های نمونه گیری هدفمند، قضاوتی و روش گلوله برفی انتخاب شدند، مصاحبه عمیق به عمل آمد. براساس یافته ها، 6 دسته عوامل بر مبنای الگوی پارادایمی استراوس و کوربین (1998) شامل عوامل علی، رهبری سالم (پدیده محوری)، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها شناسایی شد.سه بعد نگرشی ارزشی-نگرشی، دانشی و رفتاری برای رهبری سالم شناسایی شد. در بخش کمی نیز با روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS به اعتبارسنجی الگوی تحقیق پرداخته شد. بدین منظور با ابزار پرسشنامه از 158 نفر از مدیران در شرکت های دولتی نظرخواهی به عمل آمد. براساس یافته ها، کلیه عوامل شناسایی شده و ساختار مدل تحقیق تایید شد. مقدار ضریب تعیین محاسبه شده نیز برای متغیرهای رهبری سالم، راهبردها و پیامدها به ترتیب 379/0، 607/0 و 393/0 است که مقادیری قابل قبول است. نهایتا، نتایج نشان داد که رهبری سالم در شرکت های دولتی پدیده ای چندوجهی است که بهره گیری از آن می تواند نتایج مثبت و ارزشمندی ایجاد کند.
آموزش اخلاق حرفه ای معلم با تاکید بر حقوق و تکالیف اسلامی در دانشگاه فرهنگیان؛ اثربخشی، چالش ها و راهکارها
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش اخلاق حرفه ای در دانشگاه فرهنگیان و کاوش چالش ها و راهکارهای آن انجام گرفته است. به این منظور، از روش پژوهش ترکیبی استفاده شده است. در بخش کمّی از طرح تحقیق نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون وگروه کنترل بهره گرفته شد. جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان کرمان در نیمسال دوم تحصیلی 1400-1399 بود. 1 کلاس از دانشجویان رشته آموزش ابتدایی ورودی مهر 1398 که درس اخلاق حرفه ای معلم را اخذ کرده بودند به عنوان گروه آزمایش و 1 کلاس از دانشجویان همین رشته و ورودی که این درس را اخذ نکرده بودند، به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه اخلاق حرفه ای قاسم زاده (1393) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آمار توصیفی، تحلیل کوواریانس تک متغیره و توسط نرم افزار SPSS22 انجام شد. در بخش کیفی، از تحلیل مضمونی براون و کلارک (2006) استفاده شد. نتایج بخش کمّی نشان داد که آموزش اخلاق حرفه ای معلم به طور معنی داری موجب افزایش اخلاق حرفه ای دانشجومعلمان می شود (001/0> P)؛ اما همچنان با حد مطلوب فاصله دارد. در بخش کیفی، چالشهای این برنامه شامل چالش های میدان اندیشه (کم رنگ شدن اخلاق در جامعه؛ بی-توجهی به قدر و منزلت معلمی) و چالش های میدان عمل (تعارض میان آموخته ها و میدان عمل؛ مشکلات برنامه درسی) واکاوی شد. همچنین، راهکارهای ارتقا آموزش اخلاق در دو سطح دانشگاه (سیاست های جذب دانشجو؛ سیاست های انتخاب استاد؛ توانمندسازی مداوم) و کلاس درس (انتخاب محتوای مناسب؛ استفاده از روشهای تدریس مناسب) شناسایی گردید.
تاملی بر تحول روحی و اخلاقی غزالی و آگوستین، تکاپویی مشابه در نیل به سعادت و مکاشفه یقین
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به مقایسه وجوه مشترک دوران تحول درونی آگوستین و غزالی، به ویژه تحول روحی و سلوک اخلاقی آنها در زندگی پرداخته شده است؛ شباهت هایی که مبتنی بر دغدغه یکسان آنها در جستجوی دردمندانه از یقین، معنای خوشبختی و نحوه سلوک در نیل به سعادت و فضایل اخلاقی بوده است. در این جستارکه به روش توصیفی- تاریخی و مطالعه کتابخانه ای شکل گرفته است، ضمن پرتو افکنی به حالات روحی و اخلاقی مشابه غزالی و آگوستین، زمینه های تحول روحی آنان در تأملی معرفتی و متدولوژیک تبیین و به روش شهودی هر دو در نیل به یقین و حصول سعادت از راه بازگشت به خدا و کسب رضای او از طریق تخلق به فضایل اخلاقی تأکید شده است. در پی آن، نظام اخلاقی آگوستین و غزالی برای نیل به سعادت مقایسه و به مبنای تلفیقی نظام اخلاقی آنان اشاره و وجوه متمایز غزالی از آگوستین، مانند قبول منزلت عقل در فرجام عمر و نیز پرهیز او از حصرگرایی در مورد سعادت پیروان مذاهب بررسی شده است.