نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال دوازدهم زمستان 1401 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
جهان وطنی از موضوعات مهم در اندیشه سیاسی مغرب زمین در سه دوره کلاسیک، مدرن و معاصر است که امروزه به عنوان یکی از رویکردهای جهانی شدن، طرفداران جدی دارد. برخلاف جهانی شدن، آرمان اندیشه جهان وطنی، پردازش الگوهای اخلاقی جهان شمول یا تأسیس نهادهای سیاسی جهانی برای ایجاد حکومت جهانی است. با وجود این، جهانی شدن از موضوعات جدیدی است که در دهه 1990 و پس از شهادت آیت الله مطهری بسیار بررسی شد. از این رو در آثار ایشان اشاره مستقیم به آن وجود ندارد، اما اندیشه ایشان ظرفیت مناسبی برای پردازش یک نظریه در باب جهان وطنی دارد. در دیدگاه آیت الله مطهری، چون جوامع انسانی ماده ای واحد دارند، می توانند از صورتی واحد نیز برخوردار شوند. از این رو ایجاد «جامعه وحدانی انسانی» امکان پذیر است. این مقاله با استفاده از روش توصیف و تحلیل، بنیادهای جهان وطنی را بر پایه دیدگاه آیت الله مطهری تبیین می کند. جهان وطنی در دیدگاه آیت الله مطهری دارای سه بنیاد انسان شناختی، جامعه شناختی و جهان شناختی است. بنیاد انسان شناختی فطرت و تکامل جوهری انسان، بنیاد جامعه شناختی وجود مستقل جامعه و قانونمندی اجتماع و بنیاد جهان شناختی وحدت و اندام وارگی جهان است. مطالعه جهان وطنی بر پایه دیدگاه متفکران مسلمان از آن رو ضرورت دارد که برخی اندیشمندان غربی، مسلمانان را به مطالعه میراث فکری فیلسوفان غرب به منظور همراهی با روندهای جهانی دعوت کرده اند. این مقاله با تبیین بنیادهای جهان وطنی و همچنین پیشنهاد مطالعه درباره آثار و پیامدهای جهان وطنی، زمینه طرح یک نظریه در باب جهان وطنی را براساس آرای آیت الله مطهری فراهم می کند.
بررسی تطبیقی دیدگاه غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی درباره سبب و متعلق دوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضیلت دوستی، سرشتی درونی دارد و از وجدان و فطرت آدمی سرچشمه می گیرد. غفلت از این فضیلت مهم، زیست انسان را درگیر آسیب های مخربی می کند که جبران آن سخت و گاه ناممکن است. دوستی شامل ابعاد گسترده ای از مراتب، موانع، معانی و منابع است که این پژوهش بر بررسی دو مقوله مهم «سبب و متعلق دوستی» تمرکز دارد و با طرح این سوالات آغاز می شود: انسان به انگیزه کدام اسباب به سمت دوستی متمایل می شود؟ چه سوژه هایی می توانند متعلق دوستی باشند؟ پاسخ سوالات مذکور از منظر دو اندیشمند مشهور جهان اسلام، غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی بررسی می شود. داده های مورد نیاز در این پژوهش با بررسی کتابخانه ای به دست آمده و درنهایت به روش مقایسه ای تحلیل می شود تا شباهت ها و تفاوت های این دو رویکرد مشخص شود. یافته ها نشان می دهد غزالی با نگرش عارفانه اش از میان اسباب محبت، خداوند را بهترین انگیزه دوستی می داند. همچنین از بین متعلقان محبت نیز فقط خداوند بهترین دوست انسان است و ابراز محبت به سایر متعلق ها نیز به دوستی با خداوند تأویل می شود، اما خواجه نصیرالدین طوسی از میان سه سبب لذت، نفع و خیر محض که برای دوستی بیان می کند، ترکیبی از هر سه سبب را بهترین انگیزه برای محبت می داند. درمورد متعلق دوستی نیز بیشترین تمرکز خواجه بر دوستی اجتماعی با همنوعان است.
بنیان های هستی شناختی اندیشه اجتماعی امام موسی صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبانی هستی شناختی، تفسیری از جهان اجتماعی ارائه می دهند که دلالت های آن در لایه های بعدی فرهنگ، نحوه تعامل انسان با جامعه، هستی و خدا را شکل می دهد. امام موسی صدر از مهم ترین متفکران مسلمان معاصر است که کوشید صورت بندی نویی از این مبانی هستی شناختی ارائه بدهد. در این پژوهش بنیان های هستی شناختی اندیشه اجتماعی او با روش تحلیلی-اسنادی بررسی شده است. او انسان را دارای چهار بعد می داند: بعد فردی ناظر به آزادی او، بعد اجتماعی در ارتباط با دیگر انسان ها، بعد دیگر به عنوان جزئی از جهان هستی و بعد الهی که ناظر به نقش خلافه اللهی انسان و سامان دهنده دیگر ابعاد است. از نظر او انسان در جایگاه خلافه اللهی تنها عنصر تحول آفرین در هستی و تاریخ است. انسان دارای فطرتی الهی است که عامل محرک او در زندگی محبت است. در نگاه صدر، خانواده واحد سازنده جامعه است. او جامعه را محصول تعامل و تبادل مادی و معنوی میان افراد و امت را حاصل اتحاد مردم در اندیشه و رسالت می داند. همچنین به برابری انسان ها در پیشگاه خدا و نفی تبعیض میان آن ها معتقد است؛ چرا که به سبب یگانگی خدا، همه مخلوقات از نظر وجودی برابرند. او وجه تمایز جوامع را در مطلق یا غیرمطلق بودن ارزش های آن ها می داند. به باور او امت ها نیز به نوعی تولد و مرگ دارند. جهان هستی نیز مخلوق و جلوه گاه صفات نیکوی خدا است، زنده و ذی شعور است و از همین رو بر حق و عدالت بنا شده است. نظام هستی قانونمند، هدفمند و تحت تأثیر وجود دائم و پیوسته خداوند است. شرور نیز اموری نسبی و سبب اختیار و رشد انسان هستند.
مبانی انسان شناختی فلسفه سیاسی ملارجبعلی تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملا رجبعلی تبریزی از فیلسوفان کمترشناخته شده عصر صفوی است. وی در دربار شاه عباس دوم از منزلت و مقام والایی برخوردار بود. از این رو گاه شاه سؤال هایی را از او می پرسید. مسئله اصلی این مقاله تحلیل و بررسی مبانی انسان شناختی فلسفه سیاسی تبریزی است و با گردآوری کتابخانه ای داده ها و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ می دهد که «زمامداری و حکومت از دیدگاه ملا رجبعلی تبریزی چه شرایطی دارد و مبتنی بر چه مبانی انسان شناختی است». یافته های پژوهش بیانگر آن است که تبریزی در پاسخ به پرسش شاه صفوی درباره مراتب نفس، پس از تقسیم بندی نفوس به نفوس عالی، نفوس متوسط و نفوس سافل، این مراتب را با کارگزاران حکومت مطابقت می دهد. در این میان وی به مرتبه نبی و وصی، مرتبه پادشاهی و برخی مبادی تصوری برای فهم هرچه بهتر این نظریه نیز اشاره می کند و به این ترتیب فلسفه سیاسی او براساس دیدگاه انسان شناختی اش واضح می شود. همچنین مشخص شد تبریزی در مسئله زمامداری و حکومت هرچند از افلاطون و ارسطو تأثیر پذیرفته است و مانند فارابی درباره بایدها سخن می گوید، اما نگاه او درباره زمامداری و حکومت و مراتب کارگزاران، در میان فیلسوفان دوره اسلامی متمایز و برخاسته از مبانی انسان شناسی او است.
تحقق جامعه اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری مد ظله تعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مراحل تبلور اسلام در جوامع از دیدگاه مقام معظم رهبری، تحقق جامعه اسلامی است که پیش از تحقق تمدن اسلامی ایجاد می شود. در پژوهش حاضر به روش کیفی و با استفاده از روش داده بنیاد به این پرسش اساسی پاسخ داده می شود که جامعه اسلامی چگونه محقق می شود. این مقاله با بررسی کامل کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن و بیانات رهبر انقلاب درباره جامعه اسلامی به صورت تمام شماری در فاصله سال های 1368 تا 1398، به تدوین الگویی درباره تحقق جامعه اسلامی از دیدگاه ایشان می پردازد. در این پژوهش، مقوله علی تشکیل جامعه اسلامی، توحید است که در بستر ولایت، رهبر، حاکم جامعه و عناصر مؤمن تحقق می یابد. مقوله های جهالت، طاغوت، خلقیات فاسد و شرک نیز به عنوان مقوله مداخله گر شناسایی شده اند. راهبردها برای تحقق یگانه پیامد تشکیل جامعه اسلامی یعنی تکامل آحاد جامعه، اطاعت از خدا و پیامبر (ص) (بندگی خدا)، ایمان، هجرت، مجاهدت، صبر، صلات، استقامت، دشمن شناسی، تکلیف شناسی، عزت، عقلانیت، تشبه به پیامبر اکرم (ص)، تبیین اسلام و احکام اسلامی، تدوین فقه حکومتی، تعلیم، تعلم و تزکیه است.
مواجهه تمدن مسلمانان با غرب؛ روایتی از دگردیسی (تعامل، تقابل و بازخوانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مواجهه دو تمدن اسلامی و غربی دارای سه نقطه عطف است: 1. در قرن هفتم میلادی در چارچوب نهضت ترجمه، 2. وقوع جنگ های صلیبی از اواخر قرن یازدهم تا اواخر قرن سیزدهم و 3. عصر استعمارگری از سده های هجدهم به بعد. مقاله حاضر بر تحولات فکری سده های هجدهم به بعد و بررسی پیامدهای آن برای تمدن مسلمانان متمرکز است. در این دوره، هویت و تجربه زیسته مسلمانان (هویت شرقی، اسلامی و مدرن) به شدت از تمدن غرب تأثیر پذیرفت؛ به گونه ای که موجی از الگوهای فکری گوناگون در جوامع اسلامی به راه انداخت. این جریان های فکری در راستای پاسخ به دو مسئله عمده شکل گرفتند: نخست، مدرنیته به معنای کنارگذاشتن دین است یا تفسیر دوباره دین که خود مستلزم مشخص کردن جایگاه دین در زندگی سیاسی-اجتماعی مسلمانان بود. دوم، آیا شرط توسعه و پیشرفت، سکولارشدن است یا به تعبیر فلسفی تر آیا ماهیت توسعه سکولاریستی است؟ پرسش اصلی مقاله عبارت است از: مواجهه با غرب چه تأثیری بر تمدن مسلمانان داشته است؟ به نظر می رسد مسلمانان نه تنها با تلقی ها و مفاهیم متفاوت، دیگری (غرب) را شناختند، بلکه در آیینه دیگری، هویت های متفاوتی نیز یافتند. در دنیای اسلامی، از قرن هجدهم به بعد جریان های فکری متفاوت در مواجهه با غرب شکل گرفت که می توان آن ها را در پنج دسته بازشناخت: 1. پیروی از غرب، 2. اصلاح دینی، 3. ناسیونالیسم، 4. اسلام گرایی سنتی، و 5. بازاندیش گرا. یافته های پژوهش نشان می دهد رویکرد بازاندیش گرا برمبنای پذیرش انتقادی دیگری و نه تقابل یا پذیرش صرف، یکی از راه های معقول برای حفظ هویت مسلمانان در عصر زیست چندفرهنگی است. بر همین اساس خوانش سنت اسلامی و بازسازی بنیان معرفتی آن، حفظ تعاملات در حوزه نیازمندی ها بدون طرد دیگری، تقویت مبانی فهم و اندیشه ورزی می تواند راهکاری برای برون رفت از بحران های برآمده از مواجهه اسلام با غرب باشد. پژوهش حاضر از روش تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته است.
رویکرد گفتمانی فقهای شیعه به حق تعیین سرنوشت مردم با تأکید بر آرای میرزای نایینی و علامه جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با اینکه نظریه پردازان غربی، اصل تعیین سرنوشت را خوانشی از نظام های مبتنی بر اندیشه های لیبرال دموکراسی و پیش فرضی برای حقوق و آزادی های فردی تلقی می کنند، این اصل در سویه فکری علامه نایینی و علامه جعفری از وضع متفاوت تأسیسی برخوردار است. سنت فکری آن ها متأثر از گزاره های موضوعی فقه شیعی مبتنی بر اندیشه های درون فهم دینی است. از این رو، چنین سازوکاری هم در مبنا و هم در صورت، با نظریات سیاسی در غرب به طریق بنیادینی و موضوعی با تضاد مواجه است و ظرفیت های گفتمانی خاص خود را دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی حق تعیین سرنوشت مردم در پرتو حقوق اساسی و با رویکرد اجتهادی از منابع موضوعی و با درک فقاهتی و تتبع از تاریخ سیاسی اسلام در میان شیعیان است. سیرِ پژوهشی این مقاله کیفی و توصیفی-تحلیلی و با توجه به موضوع و ماهیت با پشتوانه اسناد، شیوه آن کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد علامه جعفری به لحاظ مبناشناسی، حاکمیت الهی را هسته اصلی مردم سالاری و از حیث صورت آن را از شقوق بااهمیت حیات معقول انسانی می داند. حال آنکه فصل تعیین کننده و بالفعل آن به اعتقاد نایینی، حق انتخاب و دادن فرصت برای عموم یا جمهور مردم در تأیید مشروعیت حاکمیت است.