مهناز استکی

مهناز استکی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه روانشناسی،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۲ مورد از کل ۳۲ مورد.
۲۱.

مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و آموزش بازسازی شناختی بر خودکارآمدی اجتماعی و عاطفی دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بازسازی شناختی خودکارآمدی اجتماعی خودکارآمدی عاطفی مشکلات یادگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۱ تعداد دانلود : ۳۷۲
فارسی هدف پژوهش، مقایسه تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و آموزش بازسازی شناختی بر خودکارآمدی اجتماعی و عاطفی دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری می باشد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر تهران بود. نمونه گیری به صورت در دسترس، از مدرسه کوشش واقع در منطقه 1 تهران صورت گرفت. بدین منظور تعداد 45 نفر از دانش آموزانی که ب الاترین نم ره را در مشکلات یادگیری کلورادو داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه های خودکارآمدی اجتماعی اسمیت و بتز (2000) و مقیاس خودکارآمدی عاطفی بورلی و همکاران (2008) پاسخ دادند. آزمودنی های گروه آزمایش اول به مدت 20 جلسه تحت آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند. آزمودنی های گروه دوم به مدت 20 جلسه تحت آموزش بازسازی شناختی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که هر دو روش مداخله ای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و بازسازی شناختی موجب افزایش خودکارآمدی اجتماعی و خودکارآمدی عاطفی می شود. آموزش ذهن آگاهی و بازسازی شناختی به دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری، مداخله ای مؤثر برای افزایش خودکارآمدی اجتماعی و عاطفی در آنان می باشد. بر مبنای نتایج این پژوهش می توان به معلمان، مشاوران و روان شناسان آموزشگاهی پیشنهاد نمود که با استفاده از این روش درمانی در بهبود مهارت های فردی و یادگیری دانش آموزان بکوشند.
۲۲.

اثربخشی آموزش توانایی های شناختی برحافظه کاری کلامی و غیر کلامی دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال یادگیری خاص نارسا خوانی حافظه کاری رویکرد کتل - هورن - کارول توانایی های شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۴ تعداد دانلود : ۶۲۵
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش توانایی های شناختی مبتنی بر رویکرد کتل – هورن – کارول برحافظه کاری دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی با اختلال یادگیری خاص شهر تهران در سال تحصیلی 97 – 1396 است که توسط مراکز آموزش و توانبخشی مشکلات ویژه یادگیری سازمان آموزش و پرورش استثنایی به عنوان کودک نارساخوان تشخیص داده شده بودند، از بین آن ها 30 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده، نسخه نوین هوش آزمای تهران- استانفورد- بینه و روش تحلیل داده ها اندازه گیری مکرر ترکیبی بود. نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایش و گواه بر روی متغیرهای مقیاس کلی حافظه کاری کلامی و غیرکلامی در گروه های آزمایشی و گواه دانش آموزان تفاوت معنادار وجود دارد و روش آموزشی مبتنی بر رویکرد کتل – هورن – کارول در تقویت حافظه کاری دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص با مشخصه نارساخوانی ، موثر بوده است. می توان نتیجه گرفت که آموزش های مبتنی بر این رویکرد سبب بالا رفتن توانایی های شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص با مشخصه نارساخوانی می شود و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر سود جست.
۲۴.

مقایسه اثربخشی آموزش دو نیم کره برخواندن و درک مطلب دانش آموزان نارساخوان نوع دیداری و نوع شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش دو نیم کره خواندن درک مطلب نارساخوانی نوع دیداری نارساخوانی نوع شنیداری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۴ تعداد دانلود : ۳۷۹
زمینه: اثربخشی روش های درمان عصب- روانشناختی بر روی اختلالات عصبی- تحولی از جمله نارساخوانی در بسیاری از پژوهش ها مورد بررسی قرار گرفته است. تأثیر روش های عصب- روانشناختی در کاهش مشکلات زیرگروه های نارساخوانی کمتر بررسی شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش دو نیم کره بر خواندن و درک مطلب دانش آموزان نارساخوان نوع دیداری و شنیداری انجام شد. روش: در این مطالعه از نمونه در دسترس استفاده شد، با روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه، 40 دانش آموز در پایه های دوم و سوم دبستان از فهرست انتظار دو مرکز مشکلات یادگیری انتخاب شدند و بر اساس نمره های نمایه های فهم کلامی و استدلال ادراکی آزمون وکسلر چهار، (وکسلر، 2003) تعداد 20 دانش آموز به عنوان نارساخوان نوع دیداری و 20 دانش آموز به عنوان نارساخوان نوع شنیداری مشخص شدند. سپس دانش آموزان هر نوع نارساخوانی 10 نفر به طور تصادفی در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه گواه قرار داده شدند. برای گروه های آزمایش 16 جلسه آموزشی اجرا شد و گروه های گواه آموزشی دریافت نکردند. قبل و بعد از آموزش، آزمون نارساخوانی نما، (مرادی وکرمی نوری، 1387) اجرا شد. برای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از افزایش نمرات خواندن و درک مطلب گروه های آزمایش (سطح معناداری 0/05) در پس آزمون بود. نتیجه گیری: آموزش دو نیم کره بر خواندن و درک مطلب در هر دو نوع نارساخوانی مؤثر بوده است.
۲۶.

مقایسه نتایج الکتروانسفالوگرافی کمی(QEEG) با نتایج آزمون IVA در کودکان دارای اختلال نقص توجه بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال نقص توجه بیش فعالی ADHD آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری IVA الکترو انسفالوگرافی کمی QEEG

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۲ تعداد دانلود : ۴۵۸
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه نتایج الکتروانسفالوگرافی کمی (QEEG) با نتایج آزمون IVA   در کودکان دارای اختلال نقص توجه و بیش فعالی بود. روش: روش مطالعه علی مقایسه ای بود و در این پژوهش 100 کودک بین 8 تا 12 سال مراجعه کننده به مرکز پارند،  که به وسیله آزمون IVA  تشخیص اختلال نقص توجه بیش فعالی را دریافت نموده بودند، به روش نمونه گیری   در دسترس انتخاب شدند. بر اساس آزمون IVA  این کودکان به سه گروه بیش فعال، بی توجه و ترکیبی دسته بندی شدند. از این کودکان ارزیابی EEG توسط دستگاه 21 کاناله  صورت گرفت و امواج مغزی این افراد از 19 نقطه سر ثبت شد. داده ها جمع آوری شد و روی توان مطلق و توان نسبی  این امواج کار شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس چندگانه و آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نتایج الگوی مغزی در QEEG و انواع ADHD مشخص شده در آزمون IVA  رابطه مثبت وجود دارد. نتایج حاصله بیانگر تفاوت معنادار در نیمرخ کلی توان نسبی امواج مغزی تتا در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی از نوع تکانشی است. به این صورت که موج مغری تتا در نقطه o2  در سه گروه باهم متفاوت است. نتیجه گیری: با توجه به اینکه موج تتا در نقطه o2 در کودکان  تکانشی بیشتر از کودکان گروه بی توجه و ترکیبی است، درمانگرانی که برای تشخیص، دسترسی به ارزیابی QEEG ندارند، می توانند با کاهش موج تتا در ناحیه پس سری به ویژه در نقطه o2 ، در کاهش علائم تکانشی در کودکان ADHD  از نوع بیش فعال تأثیرگذار باشند.
۲۷.

آموزش تلفیقی مادر-محور و تأثیر آن بر نشانگان کمبود توجه و بیش فعالی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کارکردهای اجرایی آموزش تلفیقی یکپارچگی حسی مادر محور نشانگان اختلال کمبود توجه/بیش فعالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۲ تعداد دانلود : ۵۵۲
مقدمه: اهدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تلفیقی مبتنی بر یکپارچگی حسی و کارکردهای اجرایی به مادران دارای کودک مبتلا به اختلال کمبود توجه/بیش فعال و تأثیر آن بر نشانگان اختلال کمبود توجه/بیش فعالی است. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. بدین منظور از بین مادران دانش آموزان مقطع اول، دوم و سوم دبستان شهر شیراز، به طریق تصادفی، از طریق فراخوان اینترنتی سایت آموزش وپرورش و با انجام مصاحبه بالینی و اجرای پرسشنامه CSI-4 فرم والد و با توجه به ملاک های ورود و پس از همتا کردن، 40 نفر از مادران انتخاب و در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر)، قرار داده شدند. درمان تلفیقی مبتنی بر یکپارچگی حسی و کارکردهای اجرایی، شامل 24 جلسه یک ساعت و نیم، در یک گروه 20 نفر والدین، هفته ای سه جلسه برگزار شد. پیش آزمون و پس آزمون در هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه CSI-4 فرم والد انجام شد. یافته ها: نتایج به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که درمان تلفیقی مادر محور موجب کاهش کمبود توجه و کاهش بیش فعالی در کودکان می شود. نتیجه گیری: بر طبق نتایج این آموزش می تواند باعث بهبود اختلال بیش فعالی و نقص توجه در کودکان شود.
۳۰.

تأثیر آموزش نقاشی و سفالگری بر بهبود مهارتهای ادراک دیداری - فضایی و حافظه دیداری دانش آموزان با مشکلات حساب(مقاله علمی وزارت علوم)

۳۱.

مقایسه قضاوت اخلاقی و رشد اجتماعی دانش آموزان دبستان های غیر انتفاعی تحت تعلیم آموزش قرآن به شیوه حفظ با معانی با غیر انتفاعی عادی

۳۲.

مقایسه اثربخشی دو روش آموزش دو نیمکره مغز و آموزش موسیقی در بهبود عملکرد حساب نارسایی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حساب نارسایی آموزش موسیقی آموزش دو نیمکره مغز نقشه برداری مغزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۶۲
هدف: پژوهش حاضر به مقایسه دو روش آموزش دو نیمکره مغز و آموزش موسیقی با توجه به سازماندهی مجدد مدارهای عصبی مغز در کاهش علایم حساب نارسایی دانش آموزان دختر پرداخته است. روش: با استفاده از روش آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون سه گروهی، از میان دانش آموزان حساب نارسای پایه دوم و سوم دبستان (مناطق 6 و 7) و بهره گیری از روش غربالگری با چک لیست وارسی تشخیصی حساب نارسایی DSMVI کلیه دانش آموزان مشکوک به نارسایی شناسایی شدند، سپس آزمون هوشی و کسلر کودکان، نقشه برداری مغزی با دستگاه بایومد و آزمون پیشرفت ریاضی ایران کی - مت اجرا و از میان کسانی که حساب نارسا تشخیص داده شدند، به صورت تصادفی 20 دانش آموز انتخاب و در سه گروه (آموزش موسیقی، آموزش دو نیمکره مغز و کنترل) جایگزین شدند. گروه های آزمایشی به مدت 16 جلسه آموزشی (هر جلسه 1.5 ساعت) تحت آموزش قرار گرفتند. پس از اجرای آموزش ها مجددا همه آزمون ها در سه گروه اجرا شد. نتایج با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (مانوا، T و کروسکال والیس) تحلیل شد. یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد که بین کاهش علایم حساب نارسایی گروه های آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین آموزش موسیقی و آموزش دو نیمکره سبب تغییرات فعالیت های بیوالکتریک و فعال شدن مناطق پیشانی، آهیانه و برخی دیگر مراکز مغزی درگیر با ریاضیات شد و آموزش دو نیمکره مغز سبب کاهش علایم حساب نارسایی دانش آموزان شد و در همه حیطه های مربوط به حساب نارسایی (مفاهیم، کاربرد و عملیات) تاثیر داشت. نتیجه گیری: گروه های آزمایشی عملکرد بالاتری نسبت به گروه کنترل در ریاضی نشان دادند و با استفاده از روش های یادشده می توان سازمان دهی مجدد مدارهای نورونی در مغز به وجود آورد و علایم مربوط به حساب نارسایی را کاهش داد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان