مقالات
حوزه های تخصصی:
ارتباط عقل و دین یکی از بحث انگیزترین مسائل فلسفی و کلامی است و قدمتی طولانی دارد. اهمیت این مسئله، آن را به یکی از موضوعات مهم فلسفه دین معاصر تبدیل کرده است. سؤال این است که آیا برای شناخت دین، استفاده از وحی کفایت می کند یا به کارگیری عقل نیز ضرورت دارد؟ برخی پذیرش و شناخت دین، تدین و ایمان را بدون توجه به عقل، غیرممکن می دانند؛ اما گروهی دیگر، عقل گرایی را موجب به خطر افتادن تدین و ایمان، و التقاط در دین معرفی می کنند. این نوشتار به روش تحلیلی توصیفی به بررسی دیدگاه میرزامهدی اصفهانی در این زمینه می پردازد که جزو دسته اخیر است. هرچند ایشان استدلال هایی با صورت منطقی برای اثبات خداوند ارائه نموده است، اما شناخت وجود و اوصاف خداوند با عقل و علوم ظلمانی بشر را غیرممکن می داند. همین امر بشر را نیازمند راهنمای غیبی می کند و وجود دین وحیانی را ضرورت می بخشد. این اندیشه مبتلا به مشکل دور در استدلال بوده و اثبات حجیت و عصمت کلام خداوند، نبی و امام، محتاج عقل است.
رابطه ایمان و عشق: نقد و بررسی اندیشه های فوئرباخ در کتاب «جوهر مسیحیت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب «جوهر مسیحیت»، یکی از آثار برجسته فوئرباخ در زمینه دین پژوهی است. لزوم اهتمام ویژه به این اثر، به دو دلیل است: اولاً منبع اثربخشی در تأملات بسیاری از اندیشمندانِ ماتریالیست و منتقدِ دین بوده؛ ثانیاً فوئرباخ در این کتاب، منتقدانه به تحلیل آموزه های کلام مسیحی پرداخته و از قِبَل آن، اندیشه هایش را در مورد ادیان مطرح کرده است. پنداره تقابل عشق و ایمان در مسیحیت از مباحث اصلی کتاب «جوهر مسیحیت» است که مفاد آن تلویحاً به همه ادیان تسری داده می شود. فوئرباخ در آسیب شناسی وضعیت انسان مدرن، در ادعایی بی سابقه عامل اصلی «از خودبیگانگی»، «خشونت»، «واگرایی» و «رذایل اخلاقی» را کم اعتنایی ادیان به عشق فراگیر و نیز تأکیدشان بر ایمان دینی می پندارد. چالش اصلی پیش رو، ارزیابی همین ادعای فوئرباخ است و یافته ها نشان می دهند که تحلیل های وی در این کتاب به رغم کاستی ها، در مواردی تأمل برانگیز و بسیار چالشی هستند. البته انتقادات فوئرباخ متوجه جوهر و حقیقت دین نیست؛ بلکه او فقط تفاسیر و معرفت دینی را هدف نقد خود قرار می دهد.
فقدان انسجام درونی در نظریه معنویت مدرن با تأکید بر رابطه میان عقل و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معنویت مدرن نظریه ای است که طی چند دهه اخیر از سوی پاره ای از روشن فکران تجددگرا در کشور ما مطرح شده است. براساس این نظریه، امروزه معنویت دینی برای بشر مدرن کارآمدی خود را از دست داده و او را با رنج و سرگردانی مواجه ساخته است. لذا این رویکرد، درصدد است براساس عقلانیت مدرن، معنویتی متناسب با نیاز انسان امروزی ارائه دهد. به هر تقدیر، ازآنجاکه حقانیت هر رویکرد فکری و فلسفی دست کم وابسته به آن است که از انسجام درونی میان مؤلفه ها و اجزای نظریه خود برخوردار باشد، پژوهش حاضر می کوشد با تأکید بر یکی از مسائل بنیادین فلسفه دین (رابطه عقل و دین)، نظریه معنویت مدرن را از زاؤیه انسجام و هماهنگی درونی میان مؤلفه هایش تحلیل و واکاوی نماید. نتیجه ای که در این تحقیق با روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی حاصل آمده، گویای آن است که معنویت مدرن در این جهت دارای اشکالات و ابهامات عمده ای است. نتیجه مزبور، با ارائه شواهد متعددی همچون تعبدگریزی، اثبات ناپذیری مدعیات دینی و... در پژوهش حاضر نشان داده شده است.
بررسی تقسیم مخلوقات به مجرد و مادی از منظر آیات شریفه قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تقسیم موجود به مجرد و مادی در فلسفه و بیان احکام و ویژگی های هریک از آن دو، برخی اندیشمندان بر این اعتقادند که در مواردی میان دیدگاه های فلسفی و ظاهر برخی متون دینی (آیات و روایات) درباره احکام مجردات، تعارضاتی وجود دارد؛ اما آیا اساساً تقسیم مخلوقات به مجرد و مادی از منظر متون دینی مورد توجه و پذیرش است تا بتوان گفت که در بیان احکام آنها میان متون دینی و فلسفه تعارض وجود دارد؟ به نظر می رسد برای اینکه به دیدگاه متون دینی در پذیرش تقسیم مزبور دست یابیم، سه موضع از آیات و روایات را می توانیم مورد بررسی قرار دهیم: 1. مواردی که به بیان خلقت اولین مخلوق خداوند متعال پرداخته شده؛ 2. مواردی که به وجود و اوصاف ملائکه توجه شده؛ 3. مواردی که تقسیماتی درباره عوالم هستی و انواع موجودات ارائه شده است. به نظر می رسد از مجموع آیات و روایاتی که در این مواضع وارد شده اند، بتوان تقسیم موجودات به مجرد و مادی را از متون دینی به دست آورد.
آموزه تعدد ارواح انسان در احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود چند روح برای انسان ها از مباحث مطرح شده در میراث روایی امامیه است که با برخی مسائل کلامی پیوند خورده است. مجموع روایات مرتبط با این موضوع، حاوی تفاصیلی است که هر تک روایت به بیان برخی از آنها بسنده کرده است. مقاله حاضر می کوشد روایات مرتبط با این موضوع را به صورت کامل جمع آوری کند و فارغ از اعتبارسنجی و بررسی های تفسیری آنها، با کنار هم چیدن و دسته بندی این روایات، تصویری جامع از مسئله تعدد ارواح انسان در روایات امامیه و آیات قرآن کریم ترسیم نماید و بر مبنای مضامین پرتکرار این روایات، یک جمع بندی اولیه از این مسئله ارائه دهد. نتیجه تحقیق آن است که همه انسان ها دست کم دو روح به نام های روح الحیاه و روح القدیمه دارند. علاوه بر این، خداوند مؤمنان را از روح الایمان و پیامبران را از روح الایمان و روح القدس و پیامبر اسلام و جانشیان ایشان را از روح القدس، روح من امر الرب و روح الایمان نیز بهره مند کرده است.
فرجام نفوس ناقصه از منظر آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین سرنوشت نفوس ناقصه (کودکان، دیوانگان و ابلهان) در آخرت، از دشوارترین مباحث کلامی است. در متون دینی این مسئله، هم ذیل مفهوم «مستضعفین» و «رُفع القلم» مطرح شده و هم به صورت مستقیم روایت متعددی درباره سرنوشت این نفوس وارد شده است. گرچه در قرآن آیه ای صریح درباره سرنوشت نفوس ناقصه وجود ندارد، اما آیات متعددی وجود دارد که بر معاد همگانی دلالت دارند. در روایات، سرنوشت های متعددی برای این نفوس بیان شده است. آنچه از مجموع روایات استفاده می شود، این است که معاد پدیده ای همگانی است و نفوس ناقصه را هم شامل می شود؛ اما در باب جایگاه این نفوس در آخرت، اجماعی بین روایات نیست. در متن مقاله، روایات را ذیل یک تقسیم چهارگانه بررسی نموده ایم. به نظر می رسد که قابل دفاع ترین دیدگاه در میان روایات، یکی از دو قول است: اینکه درباره سرنوشت این نفوس سکوت کنیم و مسئله را به خدا واگذاریم یا اینکه تمام این نفوس را مشمول رحمت الهی و برخورداراز سعادت بدانیم.
تبیین فلسفی سازوارگی اجابت دعا تحت قبه امام حسین علیه السلام با نظام علیت با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وعده «اجابت دعا تحت قبه» که در برخی نصوص وارد شده، از عقاید رایج کلام امامیه است که می توان با تحلیل دیدگاه های علامه طباطبائی، سازوارگی آن را با نظام علیت تبیین نمود و «وقوع دعا تحت قبه» را به مثابه علت بدیلی برای ایجاد شرایط اجابت دعا و رفع موانع آن محسوب نمود. این سازوارگی را می توان با بیان مقام مشیت مطلقه امام حسین علیه السلام و نزدیکی باطن قبه آن حضرت به خزائن الهیه و محاذات آن با عرش، یعنی محل تدبیر و سلطنت ربوبی نیز تبیین کرد. دیدگاه های علامه نشان می دهد که هم شرافت ذاتی این مکان قبل از حادثه عاشورا و هم شرافت عرضی آنکه حاصل از تجلیات الهی بر قلوب شهیدان و همجواری با جسم مبارک آن حضرت و تردد ملائک است، چگونه می تواند سطح دعا را تقویت کند و زمینه را برای اجابت آن فراهم نماید. روش این مقاله توصیفی تحلیلی و استنباطی و براساس منابع کتابخانه ای است.
مسئله درد و رنج حیوانات در اندیشه متکلمان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واقعیت درد و رنج حیوانات در صحنه طبیعت، زمینه ساز شبهه ای ذیل مسئله «شر» شده که ملحدان آن را شاهدی بر وجود شرور گزاف می دانند که با وجود خداوند، یا اوصاف او ناسازگاری دارد. حل این ناسازگاری همواره برای خداباوران مورد توجه بوده است؛ اما متکلمان اسلامی به سبب تأکید بر توحید و انتساب اوصاف مطلق «علم»، «قدرت» و «خیرخواهی محض» برای خداوند با مشکل جدی تری مواجهند. با تفحصی کتابخانه ای ملاحظه می شود که سیر تاریخی پاسخ گویی به این مسئله در عبارات متکلمان اسلامی بسیار متفاوت است. از انکار حشر حیوانات و قائل شدن به تناسخ یا بی اهمیت خواندن سرنوشت آنها برای خداوند گرفته تا اعتقاد به حشر و اختلاف در مکلف یا غیرمکلف بودن آنها، در این مجموعه دیده می شود. طبق بیان علامه طباطبائی در المیزان، به نظر می رسد که حیوانات، هرچند در سطحی ضعیف تر، مُدرک، مختار و مکلف اند و آلام آنها با عوض دهی در معاد و پرورش روح توجیه می شود.
بررسی انگاره رؤیت خداوند در اندیشه وهابیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب وهابیت از مکاتب نوظهور دنیای اسلام است که مانند دیگر مکاتب، دارای یک منظومه فکری است. یکی از مسائلی که با شدت تمام در منظومه فکری وهابیان از آن دفاع می شود، مسئله امکان رؤیت خداوند متعال از سویی، و وقوع آن در قیامت برای مؤمنان از سوی دیگر است. وهابیان در این مسئله متکی به ادله نقلی هستند. آنچه در این نوشتار می آید، بررسی نظریه و ادله آنهاست. براساس مهم ترین یافته های این تحقیق، نظریه وهابیان با ادله عقلی متقن باطل می شود. ادله آنها نیز هرچند گاه به لحاظ دلالی قابلیت اثبات مدعایشان را دارند، ولی با توجه به مسئله تأثیر پیش فرض های یقینی در فهم نصوص دینی، چاره ای جز تأویل آن نصوص نیست.
منطق تأثیرگذاری باورهای کلامی بر تاریخ پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسبت دانش کلام با تاریخ، مخصوصاً بررسی نقش دانش کلام در سیره پژوهیِ معصومان، بحثی مهم در حوزه تاریخ پژوهی به شمار می آید. در این نوشتار براساس روش عقلی تحلیلی، ذوابعاد بودن پدیده های تاریخی، حضور سلسله علل غیبی در تحولات تاریخی، و لزوم لحاظ کردن اصول موضوعه وچارچوب نظری در علوم به عنوان ادله جواز نقش آفرینی علم کلام در تاریخ پژوهی تبیین شدند؛ آن گاه ضرورت تأثیرگذاری نظام مند علم کلام بر تاریخ پژوهی اثبات شده و معیار تأثیرگذاری کلام بر تاریخ تبیین گردید و ترجیح ارزش معرفت شناختی به عنوان معیار تأثیرگذاری گزاره های کلامی بر گزاره های تاریخی معرفی شده، براین اساس درصورتی که گزاره کلامی یقینی، ولی گزاره تاریخی غیر یقینی باشد یا گزاره کلامی ظنی، ولی گزاره تاریخی احتمالی باشد (یعنی پنجاه درصد یا کمتر از آن احتمال صدق داشته باشد)، یا هر دو ظنی یا احتمالی باشند، ولی احتمال صدق گزاره کلامی بیش از گزاره تاریخی باشد، گزار، کلامی بر گزاره تاریخی ترجیح داده خواهد شد.
بررسی روش شناختی و محتوایی گفتار ابن ابی الحدید در معرفی حیث معرفت زایی و وجودشناختی نص در شرح نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب فرقه های اهل سنتدرشیوه تعیین امام، برخلاف امامیه روش پسینی و براساس رخدادهای واقع، را برگزیده اند. برهمین اساس، ابن ابی الحدید به تبعیت از تفکر معتزلی معتقد است که امام به طریق انتخاب و بیعت نخبگان یا نص امام پیشین تعیین می شود. در این نوشتار، روش و محتوای استدلال ابن ابی الحدید درباره شیوه تنصیصی در تعیین امام مور بررسی قرار گرفته است. چنین به دست آمد که وی در روش استدلالش نخست برای نص جایگاه معرفت شناختی پیشینی و ضروری قائل است؛ اما بهلحاظوجودشناختی، نص موردنظر امامیه را انکار می کند و نص به معنای عهد امام پیشین برای امام بعدی را ثابت می داند. ازاین رو، در ادامه گفتارش شیوه شناخت و اثبات امام را در انتخاب و بیعت و نص به معنای عهد منحصر می کند. بدین ترتیب، حیث معرفت شناختی نص را پسینی و وابسته به حیث وجودشناختی آن قرار می دهد. انکار و اعتراف او در وقوع نص به معنای موردنظر امامیه در مواضع مختلف از سخنانش، محتوای استدلال وی را نیز دچار تناقضات و عدم انسجام کرده است.
تحلیل و بررسی انتقادات ابن ابی الحدید معتزلی به «الشافی» سید مرتضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاضی عبدالجبار معتزلی (415ق) در جلد بیستم «المغنی فی ابواب التوحید و العدل» به نقد آرای امامیه در مسئله امامت پرداخته است. سید مرتضی (436ق) در پاسخ به او «الشافی فی الامامه» را نوشت. ابن ابی الحدید معتزلی (656ق) در ضمن شرح نهج البلاغه، برخی از دیدگاه های سید مرتضی را از کتابش نقل و نقد کرده است. این گزارش های پراکنده که در واقع نقد کتاب «الشافی فی الامامه» است، تنها بازمانده های انتقادات معتزله و بیانگر نحوه مواجهه و نقدهای آنان به این کتاب است. نوشتار پیش رو تلاشی است در پی جمع آوری، تحلیل و بررسی انتقادات ابن ابی الحدید. او از باورهای اصلی معتزله در مسئله امامت و حقانیت خلفای سه گانه دفاع می کند و برخی از مبانی اصولی و کلامی سید مرتضی را نقد کرده است. ابن ابی الحدید در موارد متعددی استدلال سید مرتضی را قوی تر می داند و گاه خود نیز ادله ای در نقد سخنان قاضی ارائه می کند. ابن ابی الحدید تا جایی که باورهایش به او اجازه می دهد، از جاده انصاف خارج نشده و کلامش تا حد زیادی خالی از توهین، تحقیر و افتراست.