بی شک یکی از عناصر غنی موجود در گنجینه فرهنگ و آیین های بشری، اسطوره است و اسطوره پردازی نیز از قدیمی ترین شیوه های داستان پردازی به شمار می رود. در فرانسه، به تبعیت از تراژدی نویسان سترگ باستان، استفاده از اسطوره های کهن، به خصوص در ادبیات و هنرهای نمایشی، از دیرباز مرسوم بوده است. اما رویکرد قرن بیستم به مقوله اسطوره، با توجه به شمار آثاری که در آن ها داستانی اسطوره ای مورد بازنگری و بازخوانی قرار گرفته، رویکردی خاص به نظر می رسد، چرا که ظهور چنین پدیده ای، آن هم در عصر مدرنیته و نوگرایی، نمی تواند اتفاقی تلقی شود و قطعا تامل برانگیز است. در این بحث موضوعاتی که به صورت اجمالی مدنظر قرار گرفته اند، عبارتند از بررسی علل بازگشت اسطوره به عرصه ادبیات نمایشی فرانسه در نیمه اول قرن بیست و همچنین شناسایی ویژگی های اسطوره نو، یعنی اسطوره ای که با نگاهی تازه باز آفرینی شده؛ مباحثی که پرداختن به آن ها بدون شناخت ضمنی زمینه های اجتماعی و تاریخی ممکن نیست. از این رو دیدگاه مقاله به طور اهم، دیدگاهی اجتماعی- تاریخی است.