آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۷

چکیده

"طرح یا پیرنگ یکی از عناصر پویا و زنجیره ای قصه، نمایشنامه و شعر (روایی) است. عناصر روایت وقتی پویایند که جزیی از پیرنگ روایت باشند. از میان عناصر گوناگون روایت پیرنگ اساسی ترین و با ثبات ترین عنصر آن است. هر سکانس و هر بخش روایت دارای پیرنگ است که خود شامل آغاز، میانه و پایان است. در حقیقت، یکی از دلایلی که روایت ها همواره خوشایند مردم بوده اند، آراستگی و نظم و ترتیب درونی آنهاست. خواننده یک روایت انتظار دارد بعد از به پایان رساندن آن به حالت تعادل و آرامش فکری برسد. شاید بتوان گفت هر روایتی که چنین احساسی را در خواننده بیدار کند، دارای پیرنگ است. بدین منظور ابتدا سعی می کنیم پاسخی برای این پرسش بیابیم: چگونه می توان به روشی منطقی و علمی پیرنگ را در روایت یافت و آن را ارزیابی کرد؟ و آن گاه با بررسی دو اثر از صمد بهرنگی تلاش می کنیم به پرسش های زیر پاسخ گوییم: آیا این دو اثر ویژگی های یک پیرنگ ایده آل را دارند؟ آیا این دو اثر روایت هستند؟ اگر پاسخ منفی است، به چه دلیل؟ در واقع، هدف نگارنده، به نوعی، نشان دادن قواعد ساده ای است تا خواننده بتواند به کمک آن پیرنگ داستان را پیدا کند. همان طور که چامسکی نشان داد که چگونه جمله های پیچیده از جمله های ساده نتیجه می شوند، در رابطه با روایت هم می توان این اصل را به کار برد. و در این جا ما نشان خواهیم داد که چگونه می توان از ساختارهای پیچیده یک متن به اجزا ساده آن رسید"

تبلیغات