مقاله حاضر تلاشی است برای بررسی رابطه بین خلاقیت، راهبردهای یادگیری زبان و توانایی زبانی. به منظور اندازه گیری این سه متغیر، از آزمودنی ها یک تست "نلسون" برای سنجش توانایی زبانی، یک پرسشنامه "راهبردهای یادگیری زبان" برای سنجش میزان و نوع راهبردهای بکار رفته و یک پرسشنامه "سنجش شخصیت خلاق" برای سنجش خلاقیت گرفته شد. نتایج نشان داد که خلاقیت با میزان استفاده از راهبردها و همچنین با توانایی زبانی همبستگی مثبت معنی دار دارد. اما میزان استفاده از راهبردها، رابطه معنی داری با توانایی زبانی نشان نمی دهد. در این تحقیق، آزمودنی ها به دو گروه دارای خلاقیت بالا و خلاقیت پایین تقسیم شدند. با توجه به میزان استفاده از راهبردها، تفاوت معنی داری بین این دو گروه مشاهده نشد. اما بر اساس توانایی زبانی، بین آنها تفاوت معنی داری وجود داشت. هر دو گروه دارای خلاقیت بالا و خلاقیت پایین از راهبردهای فراشناختی بیش از سایر راهبردها و از راهبردهای احساسی کمتر از سایر راهبردها استفاده می کردند. آزمودنی ها همچنین به دو گروه دارای توانایی زبانی بالا و توانایی زبانی پایین تقسیم شدند. گروه دارای توانایی زبانی بالا از راهبردهای جبرانی و گروه دارای توانایی زبانی پایین از راهبردهای فراشناختی بیش از سایر راهبردها استفاده می نمودند. در حالیکه هر دو گروه، حداقل بهره را از راهبردهای احساسی می بردند.