شخصیت تئاتر ابالدیا که در نگاه اول مضحک و سر گرم کننده به نظر می آید‘ اغلب از سرنوشت تلخی که خشونت و بی رحمی دنیای مدرن برای او رقم زده در هراس است. شخصیت های محوری نمایشنامه های او که عمدتاً مردان هستند‘ در اندیشه دگرگون ساختن نظام حاکم بر جهان ویا دست کم بهبود موقعیت خود و رهایی از بن بستی که در آن گرفتار آمده اند می باشند. آن ها وحشت زده و نا امید به دنبال راه نجاتی می گردند. این مردان در جستجوی خود تنها بر صحنه ظاهر نمی شوند؛ در بسیاری از موارد شخصیت زنی در نقش های متنوع آن ها را همراهی می کند و به یمن وجود این زن است که سرانجام شخصیت مرد موفق می گردد تا به وضعیتی رسد که خویشتن راهماهنگ با خود و با علم هستی ببیند. توزیع نقش ها بدین گونه ‘ نشانه اهمیتی است که ابالدیا برای شخصیت زن قائل است و بدین ترتیب ایمان‘ امید و اعتمادی که به توانایی های او دارد را به خوبی بیان می کند.