یوهان گوتفرید هردر نه تنها در ایران، بلکه در آلمان نیز علیرغم تحقیقات فزاینده و زایدالوصفى که پیرامون آثار گستردهء وى به عمل آمده است، متفکری ناشناخته است، این امر شاید از روح انزواطلب وى نشات گرفته باشد و یا اینکه گستردگى و تنوع آثار وى که حوزه هایى شامل: الهیات، تاریخ، ادیان، فلسفه، تبارشناسى، شعر، هنر، نقد ادبى، جامعه شناسی، علوم طبیعى، زبان شناسی و حتى سیاست را دربر مى گیرد، مى تواند دلیل دیگرى بر این مدعا باشد. اما آنچه که راهیابى به تفکر این فیلسوف جامع العلوم را به غایت دشوار مى سازد، عدم انسجام و یکپارچگى آثار وى است. این مقاله برآنست که به بررسی پار ه اى از آراء و ابوا ب هردر دربارهء مبدا منشاء زبان و نسبت آن با شعر بپردازد. در نگاه نخست زبان وسیله ای برای شناخت اشیاء پیرامونی، درک معانى و بیان مقاصد انسان است. حال این سؤال فراروی ما قرار مى گیرد که چه نسبتی میان این وجه از زبان با شعر که اوج تجلى روحانى و آسمانى است، برقرار است؟ هردر از منظرى کاملاً متفاوت با نظریه های رایج زبانشناسى قرن هجدهم، به این پرسش پاسخ مى دهد. بى گمان آنچه را که نگارنده نیز در این باره بنگارد، برى از کاستى نخواهد بود، اما شاید دریچه اى باشد، هر چند کوچک، اما گشوده به افقى دوردست.