با نگاهى بر تاریخ و ادبیات فرانسه مى توان دریافت که انسان قرن هجدهم میلادى سرشار از شوق گردشگرى، اکتشاف، ماجراجویى سفر و بالاخره جستجو در ناشناخته ها و سرزمین ها و افق هاى دوردست بوده است. همین امر موجب شد تا دامنهء انتشار سفرنامه ها و مجموعه آثار حاصل از تجربیات و مشاهدات سفر در سطح جوامع اروپایى گسترش یابد. بدیهى است ادبیات داستانى بستر بسیار مناسبى براى به تصویرکشیدن تاثیر پدیدهء سفر در توسعهء جغرافیاى نوین اقتصادى و ایجاد تغییرات روبه افزایش در فرهنگ و تمدن کشورها بوده است. این مقاله با پژوهش در مهم ترین رمان هاى قرن هجدهم میلادى، به بررسی تاثیر متقابل سفر بر ادبیات داستانى این قرن در اروپا و به خصوص در کشور فرانسه مى پردازد، ادبیاتى که با به هم آمیختن واقعیت و تخیل و خلق اسطوره هاى جدید میدان وسیعى به شوق سفر و ماجراجویى مى دهد و خود نیز در این راستا متحول مى گردد.