آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

با وقوع انقلاب اسلامی در ایران و توفیق اسلام در ایفای نقش ایدئولوژیک برای آن، مذهب و دین به منزله عامل جدید قدرت در نظام بین الملل مطرح شد. انقلاب اسلامی با این ایدئولوژی فراملی، ادعای غرب مبنی بر قیادت جوامع بشری را به چالش کشیده است. با این حال، بررسی علل نگرانی غرب از انقلاب اسلامی با رجوع صرف به چالش-های ایدئولوژیکی، و نقش مذهب به مثابه عامل جدید قدرت، گمراه کننده خواهد بود. در این نوشتار سعی شده است تا علل نگرانی غرب از انقلاب اسلامی در منطقه در دو سطح تحلیل ایدئولوژیک و ژئوپلتیک مورد توجه قرار گیرد.

متن

مقدمه
با نگاهی به اثرات علایق ژئوپلتیک در رفتار ابر قدرت¬ها نسبت به ایران تا قبل از انقلاب اسلامی در می¬یابیم که موقعیت ژئوپلتیک ایران تا این مقطع بیشتر با تأکید بر متغیرهای مطرح در نظریات سنتی ژئوپلتیک، ارزیابی می¬شد. در این راستا سیاست¬های آمریکا در منطقه بر مسائل امنیتی تأکید داشتند و ژئوپلتیک منطقه از این جهت که منابع انرژی را برای کشورهای غربی تأمین می کرد، حائز اهمیت بود.
در نظریات کلاسیک ژئوپلتیک، ژئوپلتیست¬ها تأکید بسیاری بر فاصله، فضا و مرزها داشتند، یعنی ارزش¬هایی که در پدیدة تکنولوژی نظامی آن دوره حائز اهمیت بودند، ولی در سده حاضر، دیگر قدرت نظامی، شاخص قدرت رهبری برای کشورها در صحنة بین المللی نیست، زیرا در حال ورود به عصری هستیم که نزاع مستقیم، فرصت بروز نمی¬یابد و فاکتورها و متغیرهای جدید، روش ما را در ارزیابی موقعیت¬های ژئوپلتیکی تعیین می¬¬کنند.[1]
در حال حاضر، توجه به عوامل فرهنگی و اعتقادی در امر ژئوپلتیک، حیطه¬های دیگری از هم¬نشینی جغرافیایی را مطرح کرده است. تا پیش از انقلاب اسلامی، دین اسلام تنها یک دین فاقد کارکردهای سیاسی محسوب می¬شد، اما انقلاب ایران جنبه¬های بالقوة سیاسی آن را بالفعل ساخت و تفکر شیعی با انسجام ساختاری در ایران نشان داد که توانایی به ظهور رساندن یکی از بزرگ¬ترین انقلاب¬های تاریخ را دارد. این توانایی باعث شد که بسیاری از نهضت¬های رهایی بخش و جنبش¬ها توجه خود را به ایران و اسلام معطوف کنند.
به این ترتیب نقش حساس اسلام در صحنة سیاست بین¬المللی باعث شد که ژئوپلتیک کشورهایی که تمام یا اکثریت جمعیت آنها مسلمان بودند، در نگرشی مجدد ارزیابی شود. این امر در جایی اهمیت خاص می¬یافت که پیوستگی جغرافیایی و جایگاه خاص و ویژة این حیطه از جهان به لحاظ دسترسی به عظیم ترین منابع نفتی خود نمایی می¬کرد و پدیده ای به نام جهان اسلام را مطرح می¬ساخت.[2]
در این چهارچوب،موقعیت حساس ژئوپلتیک جهان اسلام و جمعیت بیش از یک میلیارد نفری مسلمانان در جهان، صاحب¬نظران و سیاست¬مداران غرب را وادار ساخته تا در حوزة ژئوپلتیک به اسلام، خصوصاً عنصر تشیع بپردازند.
از منظر جغرافیای سیاسی، پیدایش نهضت¬های اسلامی به منزله یکی از عوامل متغیر ژئوپلتیک موجب افزایش حساسیت¬ها در مورد دیگر عوامل ثابت آن شده است. از این منظر با توجه به مرام و ایدئولوژی خاص جنبش¬های اسلامی، دست¬یابی آنها به منابع نفتی، قدرت سیاسی مناطق حساس و ترانزیت جغرافیایی، اهمیت ژئوپلتیک آنها را چند برابر می¬کند و به همین دلیل غرب تلاش می¬کند تا مانع چنین رویدادی شود که از نظر آنها تهدید جدی به شمار می¬آید.[3]
با توجه به مطالب فوق می¬توان علل نگرانی از انقلاب اسلامی در منطقه را بر اساس رابطة متقابل ساختار (موقعیت ژئوپلیتیکی شیعیان) و کارگزار (ایدئولوژی انقلابی تشیع) و تأثیر آن بر منافع غرب در منطقه تحلیل و بررسی کرد.
انقلاب اسلامی و تأثیر آن بر کارگزار
برای بررسی جایگاه و اهداف هر تحول وانقلاب ایدئولوژیک، اولاً باید مکتب حاکم بر انقلاب را با توجه به روح و عمق و کلیت آن بازشناخت و ثانیاً به تلقی افرادی که با تکیه بر آن قیام کرده¬اند، توجه داشت.[4] از طرفی، ایدئولوژی به منزله نوعی نقشه و راهنما برای کارگزاران محسوب می¬شود و کنش و رفتار دولت¬ها را هدایت می¬کند و نیروی محرکه کنش سیاسی توده¬ها و کارگزاران سیاسی به شمار می¬رود.[5]
با توجه به مطالب فوق به نظر می¬رسد، فهم انقلاب اسلامی ایران نیز که اساساً هویتی دینی دارد، بدون شناخت ایدئولوژی تشیع که نقش ایدئولوژی انقلاب را ایفا کرد، و هم¬چنین درک نقش امام خمینی(ره) به عنوان ایدئولوگ و کارگزار اصلی انقلاب اسلامی و تفسیر وی از آموزه¬های تشیع، مُیسّر نیست. با توجه به نقش و اهمیت ایدئولوژی در رفتار و کنش کارگزاران می¬توان گفت تشیع ویژگی¬های ایدئولوژی انقلابی را داشت و توسط ایدئولوگ انقلاب اسلامی توانست هم نظم موجود را زیر سئوال ببرد و هم نظام مطلوب جای¬گزین را نه تنها برای ایران بلکه برای سایر کشورها پی¬ریزی کند.[6]
پتانسیل درونی اسلام شیعی و وجود عواملی در داخل این مذهب، امکان ارائه تفسیر مکتبی از آن را ممکن ساخت و از طرفی وجود عناصری، زمینه¬های هژمونیک شدن آن را آسان کرد؛ از جمله این موارد می¬توان به عدالت اجتماعی و امامت انسان صالح و توانایی بالقوة باز تفسیر یا تفسیر ایدئولوژیک در تشیع بود. به دلیل وجود مفاهیمی مانند تقیه، شهادت ، غیبت، انتظار، منجی گرایی و ... ، امکان انتقال تفسیر مکتبی به پیروان، و تسهیل روند پذیرش آن با شکل گیری عامل اجتهاد، نقش قابل توجه امام در مقام ایدئولوگ و معمار انقلاب اسلامی و مهم¬تر این¬که تشیعِ مکتبی توانست در روند بسیج منجر به انقلاب، کارکردهای معمول یک ایدئولوژی را به نحو مطلوب انجام دهد، یعنی در انتقال آگاهی سیاسی برای صف آرایی، نقد ترتیبات اجتماعی موجود برای زیر سئوال بردن وضع موجود، ارائه مجموعة جدید ارزش-ها و طرح کلی جامعة مطلوب و .... و بالاخره موفقیت در توجیه پیروان، مبنی بر این¬که بر حقانیت و عقلانیت مبتنی است، موفق شد و این موفقیت در انجام کارکردهای معمولِ ایدئولوژی در روند انقلاب به شکلی مطلوب به هژمونیک شدن آن انجامید.[7]
به این ترتیب با توجه به مبادی نظری اعتقادی شیعه می¬توان گفت تشیع، دکترین¬ها، نظریه¬ها، آموزه¬ها، و مفاهیم و نمادهایی داشته که با ارائه قرائت¬های رادیکال از آن یا دست کم با به حاشیه راندن قرائت¬های محافظه کارانه و به متن آوردن قرائت¬های انقلابی، ایدئولوژیک شده است.
نقش امام خمینی در روند ایدئولوژیک شدن تشیع
در فرایند انقلاب اسلامی، اسلام شیعی به مثابه ایدئولوژی راهنمای عمل و رهایی ساز جلوه¬گر شد. در این راستا نقش امام خمینی به عنوان ایدئولوگ انقلاب اسلامی برجسته است.
مهم¬ترین اقدام امام در این زمینه، ایجاد تغییرات اساسی در تفکر اجتهادی شیعه نسبت به سیاست بود. مبنای این تغییرات تفسیر جدیدی بود که امام از مفاهیم، آموزه¬ها و نمادهای اسلام شیعی انجام داد. بر مبنای این مکتب، اهداف اصلی جنبش-های اسلامی و انقلاب اسلامی ایران عبارتند از: [8]
1. استقرار حاکمیت اسلام و حفظ وحدت جهان اسلام؛
2. مبارزه با دشمنان اسلامی، استعمارگران و استثمارگران سرزمین¬های اسلامی؛
3. مبارزه با ظلم، سلطه و استعمار در سطح جهانی؛
4. کمک به نهضت¬های اسلامی، انسانی و رهایی بخشی در سطح جهان؛
5. استقرار صلح و آرامش در جهان از راه براندازی ظلم، سلطه و استعمار و ... .
به این ترتیب، انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب ایدئولوژیک و با جهان بینی نشأت گرفته از مکتب اسلام، نه تنها در بُعد ملی احیاگر برنامه¬ها و نظریات خاص اسلام برای حکومت و دولت¬مداری است، بلکه در بُعد جهانی نیز با توجه به جهان شمولی مکتب اسلام، افکار و نظریات خاصی دارد.
امام خمینی، خواهان عدالتی جهانی بود و اعتقاد داشت که فقط نظم جهانی اسلامی می¬تواند چنین عدالتی را فراهم آورد. امام خمینی کاملاً تأکید می¬کرد که مقصد اسلام، عرضة عدالت برای همة عالم و نه صرفاً برای ایران یا برای جهان اسلام است.
اسلام خاص یک مملکت، چند مملکت، یک گروه یا حتی مسلمین نیست. اسلام برای بشر آمده است، اسلام به بشر خطاب می¬کند و تنها بر حسب مورد مؤمنین را خطاب می¬سازد. اسلام می¬خواهد همة بشر را زیر چتر عدالت خود بیاورد.[9]
از این¬رو انقلاب اسلامی با توجه به ایدئولوژی جهان¬ شمول خود، احیای هویت واحد اسلامی و مبارزه با ناسیونالیسم و برقراری اتحاد جهان اسلام در برابر غرب را هدف خود قرار داد. بر همین اساس از نظر کارگزاران انقلاب اسلامی، وطن اسلامی توسعه می¬یابد و در نهایت کل جهان را در بر می¬گیرد و از آن¬جا که برنامة اسلام نجات انسان¬هاست، لذا در این راستا اولین قدم، بحث صدور انقلاب است و به این ترتیب صدور انقلاب به مفهوم صدور ارزش¬ها، آرمان¬ها و تجربیات انقلاب اسلامی هم¬چون استقلال ، نیل به خصلت¬های انسانی، خودکفایی و حمایت از مستضعفان، ایجاد عدالت اجتماعی و .... در دستور کار انقلابیون قرار گرفت.
از دیدگاه امام، اعتقاد به اسلام و ارزش¬های متعالی آن مترادف با احساس مسئولیت دائمی نسبت به سرنوشت کلیة انسانهاست.... امام، انقلاب اسلامی را الگوی ارزش¬های مطلوب مردم ستم دیده می¬دانستند و معتقد بودند انقلاب اسلامی از آن جهت که معرف آرمان¬های مردم محروم و مسلمانان مظلوم است، مورد پذیرش آنها قرار خواهد گرفت و مشی خود را بر نفی ظلم و ظلم پذیری، نفی سلطه، سلطه¬گری و نفی سکوت و برخورد انفعالی قرار دادند.[10] ایشان انقلاب اسلامی را به منزله امری عملی و تحقق پذیر به دنیا صادر کردند.
با این اوصاف به نظر می¬رسد هیچ جنبه دیگری از انقلاب اسلامی به اندازه مسئله صدور انقلاب و تهدید ثبات منطقه و امنیت منافع غرب، ترس دولت¬های غربی و دولت¬های دست نشاندة آنها را در منطقه برنیانگیخته است. به عبارت دیگر، رویکرد انقلابی نظام اسلامی ایران به مثابة الگویی برای دیگر جنبش¬های اسلامی در سراسر جهان اسلام بوده است. در این میان انقلاب اسلامی بیش از هر کشور دیگری در کشورهای حوزة خلیج فارس و خاورمیانه، سر منشأ تحولات دامنه دار از درون و بیرون گردید. ایده¬های انقلاب اسلامی به تدریج در منطقه خاورمیانه گسترش یافت و موجب بی ثباتی¬های داخلی در بسیاری از کشورها گردید.
انقلاب اسلامی در عرصه داخلی با تلاش برای تغییر بافت فرهنگی و اعتقادی جامعه، رو در روی نظام¬های ارزشی وارداتی قرار گرفت و با دعوت برای بازگشت به اسلام راستین، موفق به تجدید رفتار دولت¬مردان و تغییر در سیاست¬ها و اقدامات حکومت و ایجاد تحول در نظام ارزشی و مقابله با جریان¬های فکری ـ عقیدتی ضد دینی در جامعة اسلامی ایران شد.

انقلاب اسلامی در مورد اصلاح سیاسی ـ اجتماعی نیز چالشی همه جانبه را برای رفع توهم جدایی دین از سیاست در عرصه¬های نظری و عملی آغاز کرد و آن را منوط به تأسیس حکومت اسلامی دانست. کارگزاران انقلاب اسلامی، ادبیات سیاسی و ساختار سیاسی¬ای را پیشنهاد کردند که قرائتی دموکراتیک و مردمی از حکومت اسلامی را در قالب جمهوری اسلامی عرضه می¬کرد.[11]
به این ترتیب اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک روند فراگیر، سراسر جهان اسلام را فرا گرفت و نه فقط مسلمانان را بلکه تمام مستضعفان جهان را به حرکت درآورد. از این رو غرب، وقوع انقلاب ایران در منطقه را تهدیدی برای نظام جهانی و منافع ابر قدرتها تلقی می¬کند. از طرفی با توجه به این¬که اصولاً تهدید نظامی از سوی جهان اسلام هیچ¬گاه مد نظر سیاست¬مداران غرب نبوده است، به نظر می¬رسد یکی از علل نگرانی غرب از انقلاب اسلامی در منطقه به آموزه¬های ایدئولوژیکی ـ فرهنگی اسلام برمی¬گردد که در انقلاب اسلامی نمود عینی یافت. فوازی جرجیس به این موضوع چنین اشاره کرده است:
اگر چه تهدید نظامی از سوی جهان اسلام از پایان قرن هفدهم متوقف شده بود، چالش فکری و مذهبی اسلام، هم¬چنان بر تصور بسیاری از مردم غرب سایه افکنده است.[12]

در چنین فضایی به دلایلی آموزه¬های ایدئولوژیکی تشیع از حساسیت بیشتری برای غرب برخوردار است؛ چرا که تشیع با اعتقاد به غاصبانه بودن حاکمیت غیر معصوم هرگونه تسلط غیر مسلمان بر مسلمان را جایز نمی¬داند. از این¬رو اعتقاد به همین باور اساس استعمار را به چالش می¬کشد. در این میان غرب از آموزه¬های تشیع ایرانی بیشتر احساس خطر می-کند به طوری که آمریکا مطرح کرده که هراس¬اش از ایدئولوژی اسلام انقلابی ایران است. زبان انقلابی ایران خطرناک است، چون فهم رایج از نقش آرام و خاموش مذهب در سیاست را هدف قرار می¬دهد. [13]

تحلیل انقلاب اسلامی در سطح کلان نشان می¬دهد که انقلاب ایران اساساً در تعارض با نظام بین الملل رخ داد و ارزش¬ها و هنجار¬هایی را مطرح نمود که با منافع قدرت¬های حامی حفظ وضع موجود تعارض داشت. از طرفی تحقق حاکمیت تشیع در ایران، افق¬های تازه¬ای به روی شیعیان جهان گشود و شیعیان به عنصری تأثیر گذار در تحولات منطقه¬ای و جهانی تبدیل شدند. نهضت حزب¬الله لبنان، تجلی عینی اندیشه¬های سیاسی امام خمینی بود که نخستین پیروزی مسلمانان و اعراب را در برابر اسرائیل محقق ساخت و بدین ترتیب راه پیروزی را به همة مسلمانان نمایاند.
انقلاب اسلامی و تأثیر آن بر شیعیان
عده¬ای از صاحب¬نظران غربی معتقدند، حساسیت آموزه¬های ایدئولوژیکی شیعه زمانی بیشتر خواهد شد که موقعیت¬های ژئوپلتیکی شیعه هم در نظر گرفته شود. ژئوپلتیک شیعه به مفهوم امتداد جغرافیای سیاسی شیعه در کشورهای مختلف خاورمیانة بزرگ با هارتلند ایران است.[14] در واقع، کمربندی از تشیع، حیات اقتصادی، استراتژیکی و تاریخی اسلام را در بر می¬گیرد و بخش¬هایی از لبنان، سوریه، عراق، عربستان، کویت، بحرین، ایران، افغانستان، پاکستان و هندوستان را می¬پوشاند. این کمربند که در کشورهای مختلف به اکثریت و اقلیت شیعه تقسیم می¬شود، خود دنیایی است که تأثیرات گوناگونِ در آن به سرعت انتقال می¬یابد.[15]
از طرفی با توجه به خصوصیات ژئوپلتیکی کشورهای واقع در حوزة ژئوپلتیک شیعه، ساختار طبیعی وانسانی ژئوپلتیک شیعه، صفاتی را به آن بخشیده که به منزله یک واحد کارکردی فعال و مؤثر در نظام جهانی عمل می¬کند. صفاتی نظیر منابع، جمعیت، طرز قرار گیری، موقعیت جغرافیایی و نظایر آن، منطقه را در مسائل مهم جهانی نظیر انرژی، عملیات و راهبرد نظامی، اندیشة دینی، امنیت بین المللی، تجارت جهانی و ... در گیر نموده است.
برای مثال شیعیان خلیج فارس در منطقة بسیار حساسی از نظر جغرافیای سیاسی قرار دارند. خلیج فارس به منزله مهم-ترین و بزرگ¬ترین مخزن نفتی جهان نقش تعیین کننده¬ای در سرنوشت اقتصادی جهان دارد. با این حال اهمیت این منطقه صرفاً در وجود منابع گستردة نفتی و معدنی آن خلاصه نمی¬شود و نقش سیاسی منطقه خلیج فارس با توجه به اهمیت ایدئولوژیکی، ارتباطی، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک آن متبلور و آشکار است.
نگاهی به شرایط اقتصادی سیاسی جمعیتی شیعیان منطقه روشن می¬سازد که به غیر از ایران در هیچ کشوری قدرت مطلق در دست شیعیان نیست و اکثر آنها در وضعیت نابسامان اجتماعی زندگی می¬کنند، به نحوی که حتی از داشتن یک زندگی معمولی محروم گشته¬اند و در بیشتر این مناطق با شیعیان همانند شهروند درجه دوم رفتار می¬شود و در اکثر کشورهای منطقه، اقلیت غیر شیعی همواره شیعیان را در معرض انزوا قرار داده¬اند. همین محرومیت¬های همه جانبه¬ای که بر شیعیان منطقه اعمال می¬شود، به اعتراض این اقلیت مذهبی انجامیده است. این اعتراض¬ها که به دنبال بالا رفتن سطح آگاهی اجتماعی متبلور شده¬اند، روز به روز ابعاد گسترده¬تری به خود می¬گیرند. تاریخ این منطقه هم بازتاب مبارزات مردمی به ویژه شیعیان در راه رسیدن به آزادی، استقلال، حاکمیت اسلامی و مشارکت سیاسی و اقتصادی است. در این راستا تحولات منطقه¬ای و بین المللی، تأثیر فراوانی در استمرار این حرکت¬ها داشته¬اند، به ویژه وقوع انقلاب اسلامی ایران، افق¬های تازه¬ای به روی شیعیان منطقه گشود و آنان را برای مبارزه برای تغییر وضع موجود رهنمون ساخت و این درحالی است که دولت¬های منطقه بی توجه به فاکتورهای جغرافیایی سیاسی شیعیان و مؤلفه¬های مثبت جغرافیایی آنها، به گرایش¬ها و تعصبات قومی ـ مذهبی متکی هستند. جدا سازی شیعیان از دیگر گروه¬ها و جمعیت-ها و در انزوا قرار دادن، و هم¬چنین عدم مشارکت آنان در قدرت و حاکمیت کشور، نمود بارز بی توجهی به جنبه¬های مختلف جغرافیایی سیاسی از سوی دولت¬های منطقه به شمار می¬آید.[16]
در چنین فضایی با توجه به این¬که مؤلفه¬های مثبت جغرافیایی شیعیان منطقه، ظرفیت¬های بالقوة فراوانی برای ایفای نقش آنان فراهم آورده است، تأثیر بینش انقلابی ایران بر کشورهای منطقه می¬تواند ظرفیت¬های بالقوه را بالفعل سازد و منافع کشورهای منطقه و به تبع آن منافع قدرت¬های غربی را به مخاطره اندازد.
با توجه به مطالب فوق به نظر می¬رسد صرف نظر از تعارض آموزه¬های شیعه با مدرنیتة غرب، موقعیت جغرافیایی آنان نیز در تضاد با منافع جهان صنعتی بوده و بنابراین بیش از پیش، حساسیت این کشورها را برانگیخته است. در این راستا منافع آنها در منطقه به مهار نیروی ژئوپلتیک شیعه بستگی دارد. البته برای غرب، موقعیت شیعیان ایران با سایر شیعیان در سایر قسمت¬های ژئوپلتیک شیعه فرق دارد. ایران تنها کشوری است که شیعیان، اکثریت غالب آن را تشکیل می¬دهند. در دو یا سه کشور دیگر نیز تعداد شیعیان زیاد است و در سایر نقاط جهان اسلام شیعیان در اقلیت هستند.[17]
اما با این حال غرب به این نکته هم توجه دارد که به جز ایران، در سایر نقاط، شیعیان توسط دولت¬های منطقه در فقر و محرومیت نگه داشته شده¬اند، از این¬رو به وضعیت خود معترض هستند و هر گونه تغییر در شرایط سیاسی کشورهای این حوزه، زمینة حاکمیت کامل و یا نسبی شیعیان را فراهم خواهد کرد.
از طرفی جمعیت شیعة عرب به لحاظ استراتژیکی در قلب بزرگ¬ترین منطقه نفت خیز خاورمیانه و در عرض شاهراه-های نفتی خلیج فارس قرار دارند. با توجه به این موضوع، فولر در کتاب شیعیان عرب، مسلمانان فراموش شده بیان می-کند که از بُعد نظری، شیعیان عرب به همراه ایران می¬توانند بیشتر منابع نفتی خلیج فارس را تحت کنترل خود درآورند.[18]
شاید آگاهی از این مسئله باعث شده که آمریکا در عراق تدابیر خاصی اتخاذ کند، چرا که در عراق شیعیان از برتری نسبی در دولت جدید برخوردار شده¬اند و این حضور در چهارچوب حساسیت غرب نسبت به ژئوپلتیک شیعه قابل تحلیل است.
استراتژی غرب در قبال انقلاب اسلامی
در طول سده بیستم، مرکزیت جغرافیای فرهنگی ـ عقیدتی (ژئوایدئولوژی)، جغرافیای سیاسی (ژئوپلتیک)، جغرافیای راهبردی ـ امنیتی (ژئواستراتژیک) در قارة اروپا وجغرافیای اقتصادی (ژئواکونومیک)، در منطقة خاور میانه قرار داشت. اما حوادثی از جمله پیروزی انقلاب اسلامی و تبعات آن، فروپاشی شوروی و آثار آن و مسئله نفت و تأثیرات جهانی آن باعث شده تا قبلة عالم فرهنگی (عقیدتی)، سیاسی، اقتصادی نظام بین الملل دچار تغییر و تحول بنیادین شود و قبلة عالم نوین در سده 21 منطقة خاورمیانه و جهان اسلام قرار گیرد، به طوری که بازیگران خرد و کلان تلاش می-نمایند تا جایگاه و رویکرد خویش را در قبال این مرکزیت عقیدتی سیاسی امنیتی اقتصادی جهان تبیین و مشخص نمایند.[19]
در این راستا، در حال حاضر نخبگان و سیاست¬گذاران غربی، علاوه بر سه عامل امنیت، سیاست و اقتصاد، موضوع اسلام و یا قرائت خاصی از آن را به عنوان پایة چهارم برخورد غرب با این منطقه در نظر دارند. [20]
در چنین فضایی ایران به منزله قبلة عالم سیاسی امنیتی اقتصادی در منطقه مورد توجه بوده، و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بعد عقیدتی نیز بدان اضافه شده است، به طوری که نو محافظه کاران آمریکا نیز به این امر تصریح نموده¬اند که ایران مهم¬ترین و اصلی¬ترین عنصر در خاورمیانه و جهان اسلام است؛ چرا که نحوة استقرار و حاکمیت فرایند تعامل خدا و انسان در نظام، حکومت، سیاست و اجتماع که در جمهوری اسلامی ایران مورد آزمایش است، در آینده تعیین کننده خواهد بود. [21]

به این ترتیب تلاش برای ایجاد تغییری اساسی در انقلابی که به صورت یک قدرت ژئوپلتیکی یکپارچه عمل می¬کند، برای غرب امری حیاتی به نظر می¬رسید، در این راستا اهمیت ایران در تجمیع و متمرکز کردن ایدئولوژی اسلامی و قراردادن آن در مخالفت مستقیم با غرب سکولار و دولت¬های خاورمیانة وابسته به آمریکا نهفته است. لذا غرب برای مقابله با انقلاب اسلامی، که هم از زاویة منافع ملی و اهداف سرزمینی و هم از بُعد اهداف جهان شمول اسلام و باورهای ارزشی فراگیر، با ادعای قیادت جوامع بشری از سوی غرب به معارضه و ستیز برمی¬خیزد نیاز به بازنگری سیاست-های تهاجمی خود داشت. در این بازنگری غرب به سه استراتژی برای تغییر ج . ا . ا و زوال انقلاب اسلامی دست یافت: [22]
1. استراتژی سیاسی ـ نظامی؛
2. استراتژی سیاسی - اقتصادی؛
3. استراتژی سیاسی ـ فرهنگی.
از دیدگاه نظریه¬پردازان غرب، استراتژی سیاسی فرهنگی از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است و در حقیقت عصارة همة سیاست¬ها به شمار می¬رود. محور استراتژی مذکور، ایجاد تغییرات از طریق فروپاشی ارزش¬های انقلاب اسلامی و تعدیل ایدئولوژیک اسلام است، یعنی همان شیوه¬ای که نظام ج . ا . ا نیز در معارضه با رژیم سلطنتی و سلطة سیاسی ـ فرهنگی غرب از طریق به کارگیری آن به پیروزی رسید.[23]
با توجه به مطالب فوق، امنیت ملی ایران در برابر استراتژی غرب در قالب دو بُعد امنیتی قابل تحلیل و بررسی است:
بُعد نخست، نظم و ثبات حاکم بر حوزة ژئوپلیتک شیعه است. به این معنا که هر گونه بی¬¬نظمی و بی¬ثباتی سیاسی در حوزة ژئوپلتیک شیعه به بی¬ثباتی و تهدید امنیت ملی منجر خواهد شد. از طرفی مجاورت جغرافیایی سیاسی می¬تواند بر روابط کشورها تأثیر گذار باشد. به عبارتی یکی ازمشخصات کمی و کیفی کشورهای حیاتی، سطوح اصطکاک این کشورها و نگرانی شدید از وجود همسایگان پردردسر است. این همسایگان پردردسر با رفتارهای خشونت آمیز، بحران عمیق امنیتی ایجاد می¬کنند. مجاورت ایران و آمریکا از طریق مرزهای شرقی (افغانستان) و غربی (عراق) از این قاعده مستثنا نیست.
بُعد دوم در ارتباط با امنیت ایران در حوزة ژئوپلتیک شیعه مربوط به نقش و اهمیت عوامل مختلف داخلی در تضمین و تأمین امنیت و ثبات سیاسی است. ایران از یک هستة ایرانی تشکیل شده که اطرافش را اقلیت¬هایی، بعضاً با گرایش¬های جدایی طلبانة کم و بیش اظهار شده احاطه کرده¬اند. این اقلیت¬ها، خطوط شکننده و مناطق نفوذ احتمالی برای دشمنان بالقوه را تشکیل می¬دهند، لذا هر گونه بی¬توجهی نسبت به اقلیت¬های غیر شیعی در روند سیاست¬گذاری¬ها موجب تهدید وحدت و یکپارچگی کشور می¬شود. هم¬چنین آگاهی از موقعیت ژئوپلتیکی و آموزه¬های انقلابی شیعه در ایران باعث شده که آمریکا تمام توان خود را به کار گیرد تا مانع از موفقیت حکومت ایران به منزله الگوی یک حکومت شیعی موفق در منطقه شود و از هر نوع کارشکنی برای عدم موفقیت ایران در منطقه استفاده می¬کند. این اقدامات و کارشکنی¬ها در مقاطع مختلف، اشکال گوناگونی داشته است. انواع تحریم¬های اقتصادی و سیاسی، دامن زدن به اختلافات داخلی، بی¬اعتنا کردن مردم برای حمایت از حکومت، افزایش اختلافات قومی و نژادی چه در داخل و چه در سطح منطقه از جمله ترفندهایی است که آمریکا برای تحت فشار قراردادن حکومت در ایران و ایجاد جو ناامنی و تشنج در منطقه به کار گرفته است.
هم¬چنین جنگ روانی و تبلیغاتی علیه ایران و ایدئولوژی انقلاب اسلامی در طول دو دهة گذشته همواره در دستور کار سیاست¬مداران غربی قرار گرفته است. به نظر می¬رسد این اقدامات به منظور عقب نشینی ایران از موضع¬گیری¬های ارزشی در سطح بین الملل، کاهش نقش منطقه¬ای و بین المللی ایران، ممانعت از الگوگیری دیگر ملت¬ها از ایران و فشار مضاعف بر جریان¬های ناب شیعی و اسلامی طرف¬دار جمهوری اسلامی و تضعیف کیان اسلام و تشیع صورت می-گیرد.
جمع¬بندی
وقوع انقلاب اسلامی در ایران پی¬آمدهایی را در منطقه به دنبال داشت، از جمله این که عوامل مؤثر بر ژئوپلیتک منطقه را متحول ساخت و باعث شد غرب از زاویة دیگری به منطقه و عناصر ژئوپلتیک آن توجه کند. در این راستا ایدئولوژی اسلام ناب و مفاهیم و آموزه¬های انقلابی آن علاوه بر این¬که به منزله رقیب جدی برای لیبرالیسم غرب مطرح شد، به عنوان عاملی ژئوپلتیک نیز نظر بسیاری از صاحب¬نظران غربی را به خود جلب کرد، به طوری که شاید بتوان گفت عنصر تشیع در انقلاب اسلامی و سایر حرکت¬ها و جنبش¬های شیعی در منطقه، سایر عوامل ثابت و متغیر ژئوپلتیک منطقه را به لحاظ اهمیت، حساس¬تر و مهم¬تر ساخته است.
هر چند محدودیت¬ها و فشارهای اقتصادی، سیاسی که حکومت¬های منطقه بر شیعیان اعمال کرده¬اند، موجب شده تا تأثیرات ژئوپلتیکی آنها کاهش یابد، اما با این حال با توجه به این¬که والاترین دست¬آورد انقلاب اسلامی ایران، تربیت انسان جدیدی بود که قادر به ایستادگی و مقاومت در مقابل ظلم بود، می¬توان گفت این مسئله با ایجاد یک مبارزه جویی جدید، بزرگ¬ترین تهدید برای موضع موجود و ثبات تحمیلی غرب بر منطقه بود و نیز برای قدرت¬های غربی که بر مواضع استراتژیک و منابع زیرزمینی کشورهای منطقه تکیه دارند، محسوب می¬شود. این مبارزه جویی جدید، در اشکال مختلف در همه جا گسترده شده است، به طوری که می¬توان اذعان کرد که هیچ حادثه¬ای، این چنین منافع دولت¬های غرب، اسرائیل و بسیاری از کشورهای محافظه کار منطقه را درمعرض خطر قرار نداده است.
در چنین فضایی، تبلیغات جهانی برای خطرناک جلوه دادن اسلام که البته با جنبه¬هایی از افراطی¬گری نیز همراه بوده، در دستور کار غرب (آمریکا) قرار گرفته است. اسلامِ رسانه¬ها محصول چنین رویکردی است. در واقع اسلام رسانه¬ها، اسلامی است که وجود خارجی ندارد و محصول رسانه¬های تبلیغاتی غربی برای ترساندن انسان غربی ازجهان اسلام و مسلمانان است تا افکار عمومی غربی¬ها به سلطة غرب بر شرق و قتل و غارت شرق و کشتار مردم مسلمان توسط آمریکا و صهیونیسم رضایت دهد و دم برنیاورد. [24]
* فارغ التحصیل کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم1.
پی¬نوشت¬ها
1. محمد صحفی، ژئوپلتیک فرهنگی و مسألة امنیت ملی (تهران: شمسا، 1380) ص 46.
2. همان، ص 71 - 72.
3. حمید پاشاپور، نهضتهای اسلامی، بازیگران جدید نظام بین الملل (تهران: مطالعات اندیشه سازان نور، 1382) ص 226 - 227.
4. محمد مسجد جامعی، ایدئولوژی و انقلاب (بی¬جا، بی¬نا، 1361) ص 126.
5. عبدالرحمن عالم، بنیادهای علم سیاست (تهران: نشر نی، 1373) ص 84.
6. محمد مسجد جامعی، زمینه¬های تفکر سیاسی در اسلام در قلمرو تشیع و تسنن (انتشارات الهدی، 1369) ص 252.
7. حمید اخوان مفرد، ایدئولوژی انقلاب ایران (تهران: پژوهشکدة امام خمینی«ره» و انقلاب اسلامی، 1381) ص 133.
8. ابوالفضل عزتی، اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی (تهران: هدی، بی¬تا) ص 301.
9. جان. ال، اسپوزیتو، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمه: محسن مدیر شانه¬چی (تهران: باز، 1382) ص 62.
10. فیروز دولت آبادی، صدور انقلاب، تمنا و تقابلی از درون و بیرون، فصلنامة حضور، شماره 26 (زمستان 77) ص 89 - 90.
11. حمید پاشاپور، پیشین، ص 220.
12. فوازی جرجیس، آمریکا و اسلام سیاسی، ترجمه محمد کمال سروریان (تهران: پژوهشکدة مطالعات راهبردی، 1382) ص 25.
13. همان، ص 231.
14. فرحناز مایل افشار، «ژئوپلتیک شیعه»، نشریة سیاست روز، 5/3/83.
15. تشیع، مقاومت و انقلاب، مجموعه مقالات کنفرانس بین المللی دانشگاه تل آویو (بی¬جا، بی¬نا، 1984) ص 36.
16. زینب متقی¬زاده، جغرافیای سیاسی شیعیان منطقة خلیج فارس (قم: موسسة شیعه شناسی، 1384) ص203
17. محمود تقی زادة داوری، «شیعه و مذاهب دیگر، بررسی حوزه¬های جغرافیای تعاملی و چالشی»، فصلنامة تخصصی شیعه شناسی، سال دوم، شمارة 8 (زمستان 83) ص 178.
18. همان، ص 183.
19. حسن حسینی، طرح خاورمیانة بزرگتر (القاعده و قاعده در راهبرد امنیت ملی آمریکا) (تهران: مؤسسة فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، 1383) ص 159.
20. همان، ص 178.
21. همان، ص 196.
22. مظفر نامدار، رهیافتی بر مبانی مکتب¬ها و جنبش¬های شیعه در صد سالة اخیر (تهران: پژوهشکدة علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1376 ص 11.
23. همان، ص 15.
24. برای اطلاعات بیشتر نک. به: ادوارد سعید، اسلام رسانه¬ها، ترجمه اکبر افسری (تهران: نشر توس، 1379).

تبلیغات