آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

مقاله حاضر دیدگاه مرحوم حاج آقا نورالله نجفى و شهید مدرس را در مورد دفاع از امنیت ایران مورد بحث قرار مى‏دهد. پرسش اصلى این است که مرحوم حاج آقا نورالله نجفى و شهید مدرس در امنیت ملى ایران چه نقشى داشتند؟ نتیجه بررسى در جواب پرسش مذکور این است که مرحوم حاج آقا نورالله با تأسیس شرکت اسلامى و تأکید بر داشتن قوه حربیه قوى در امنیت اقتصادى و نظامى ایران نقش عمده‏اى ایفا کرد. شهید مدرس با حضور در صحنه تحولات سیاسى اجتماعى ایران و مبارزه با بیگانگان و همچنین مبارزه با واگذارى امتیازات به بیگانگان همانند قرارداد 1919 و سیاست موازنه عدمى در امنیت سیاسى ایران نقش تعیین کننده‏اى داشت.

متن

حاج آقا نورالله و امنیت ملى ایران‏
مرحوم حاج آقا نوراللَّه در سال 1287 قمرى در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدرش آیة اللَّه محمدباقر نجفى (م 1301 ق) و او فرزند آیة اللَّه شیخ محمد تقى اصفهانى صاحب کتاب هدایة المسترشدین بوده است.
او تحت تأثیر برادرش آیة اللَّه محمد حسین نجفى قرار گرفت. او در نجف اشرف به تحصیل پرداخت، آن گاه به اصفهان برگشت و به مبارزات سیاسى خود علیه استبداد و بیگانگان پرداخت.
مرحوم محمدحسن خان اعتماد السلطنه در مورد او مى‏نویسد:
حاج آقا نوراللَّه خلف الصدق حجةالاسلام حاج شیخ محمد باقر اعلى اللَّه مقامه از اجلّه فقها و کبراء علما اصفهان است. پس از تکمیل مراتب فقاهت در نجف اشرف به مکه رفت و فریضه حج را انجام داد و به اصفهان آمد. فى التاریخ دو سال است که در تدریس و ترویج قرین اشتغال است.2
از قیام تنباکو در سال 1309 ق که حاج آقا نوراللَّه پاى در وادى مبارزات سیاسى نهاد و به نطق‏هاى مهیج و پرشور براى آگاهى مردم پرداخت تا مبارزات دوره پهلوى، در همه جا، همراهى دیانت و سیاست را سر داده است.
در هنگامه‏اى که استعمار هر چه بیشتر تلاش مى‏کرد تا ممالک اسلامى و به خصوص ایران را در وادى تقلید بى‏قید و شرط از غرب بیندازد تا سنن و عقاید دینى خود را رها کند حاج آقا نوراللَّه از پایگاه مرکز دینى اصفهان با حمایت مراجع تقلید، اصلاحاتش را با محتواى مذهبى ترکیب نمود و با تأسیس:
1. شرکت اسلامیه اصفهان؛
2. مریض خانه اسلامیه؛
3. مدرسه اسلامیه؛
4. روزنامه اسلام؛
5. اتحاد اسلام؛
مشروطه اسلامى و نهایتاً قیام و مهاجرت به قم همراهى دیانت و سیاست را عینیت بخشید.
مبارزه با استعمار و استبداد داخلى و مقابله با هجوم گسترده فرهنگى، اقتصادى، سیاسى اجتماعى غرب در دیدگاه ایشان امرى واجب شمرده مى‏شد.
وى هم‏زمان با تحریم اقتصادى کالاهاى خارجى به برچیدن نفوذ مدارس بیگانه نیز نظر داشت. و در گرماگرم مشروطه فریبکارى انگلستان در حمایت از مشروطه را رسوا ساخت و به شدت به سیاست بست‏نشینى در کنسولگرى اجنبى تاخت. هشدار او به برخى متحصنین در سفارت انگلیس که رفع ظلم و عدالت‏خواهى را از بیگانه خواستار شده بودند چنین است:
حضرات متحصنین اگر رأى و میل ما را مى‏خواهید و خیرخواه خود مى‏دانید و اطاعت دارید، از قنسولخانه بیرون بیایید و از هر جهت کمال اطمینان را داشته باشید و اگر میل دارید هر که از شما صدایش بزرگ‏تر و گنده‏تر است که مابین شما فریاد کند ما با این طیف کار نداریم خود دانید اطاعت او کنید.3
از نظر ایشان پناه به بیگانه، به منزله از دست دادن هویت مسلمانى است. آن غیرت و سربلندى که مسلمان باید داشته باشد با این عمل به بردگى او مى‏انجامد.
مرحوم حاج آقا نوراللَّه ریشه‏هاى عقب‏ماندگى مسلمانان را در رساله مقیم و مسافر در چند چیز خلاصه کرده است که عبارتند از:
1. استعمار و بیگانگان؛
2. نداشتن قوه حربیه قوى؛
3. عدم اعتماد به نفس (چرا باید استعداد ما کمتر از آن‏ها باشد)، یعنى این که ما اعتماد به نفس نداریم و فکر مى‏کنیم غربى در شکم مادر آن فنون را یاد گرفته است، پس باید بیدار شد؛
4. عدم اتحاد مسلمین.
حاج آقا نوراللَّه وضعیت را این گونه بیان مى‏کند:
امروز روزى است که اسلام غریب است و کفار اطراف مسلمین را احاطه نموده‏اند و درصدد تسلط و حمله بر مسلمانان هستند. بر تمام مسلمین واجب و لازم است که بذل مال و جان نموده و عَلَم اسلام که حضرت خاتم الانبیاء و ائمه هدى(ع) با آن همه زحمت و مشقّت بذل نفوس خود و مسلمین و اصحاب و اولاد خود نمودند و به هر وسیله که هست زحمات آن حضرت به هدر رود و کفر بر اسلام غالب شود. چرا باید این قسم باشد؟ چرا باید قوه حربیه ما از آنها کمتر باشد؛ چرا باید استعداد ما از آنها کمتر باشد؟ باید کارى کرد که ما هم مثل آنها قوى باشیم و استعداد آنها را پیدا کنیم تا بتوانیم حفظ عَلَم اسلام بنماییم، آنها ملائکه نیستند قوه ملکوتى ندارند. با این شمشیرهاى شکسته و آلات حربیه قدیمیه با آنها جنگ نماییم. البته مغلوب خواهید شد. ولى چنان چه که درصدد آلات حربیه جدیده برآییم و عموم مسلمین را به تعلیم علم جنگ دلالت بنمایى. عمّا قریب به درجه آنها خواهیم رسید. و اگر نتوانیم به بلاد کفر فائق بیاییم حفظ بلاد خود راتوانیم کرد... باید مسلمین در کمال جد و اجتهاد در صدد جهاد و دفاع برآیند و دعا هم بکنند و بر خدا توکل بنمایند تا خداوند فتح و نصرت را نصیب آنها فرماید.4
از سخن حاج آقا نوراللَّه چند نکته فهمیده مى‏شود: اول، حفظ اسلام در هر شرایطى واجب است. حفظ اسلام مساوى از دست دادن جان و نفس مسلمان است. و دین بدون خونریزى حفظ نخواهد شد. البته در دوره‏اى که تجاوز به بلاد مسلمین شده و مى‏شود باید جان را فداى دین کرد و حفظ دین بدون خونریزى در این زمان مصداق پیدا نمى‏کند.
مسئله بعد این که هر لحظه، امکان حمله به مسلمین وجود دارد و هدف بیگانگان نابودى اسلام و مسلمین است پس باید خود را قوى کنیم. نیز به لحاظ تجهیزات نظامى باید به علم روز مجهز شد و در بالاترین سطح نظامى قرار گرفت.
هدف وى استقلال کشور در جمیع امور و قطع ایادى بیگانه از سوى دیگر بود. او مى‏خواست به ایران و ایرانى و مسلمین هویت از دست رفته را عطا کند. و سرانجام در این راه هم شربت شهادت را نوشید.
آقا نورالله و امنیت اقتصادى‏
در قیام تنباکو، علما هم در تحریک قیام در شهرها نقش داشتند و شیخ فضل اللَّه از محضر استادش میرزاى شیرازى درباره موضوع تنباکو استفتا کرد و زمینه براى فتوا فراهم شده بود و شکست بزرگى را براى استعمار رقم زد. به دنبال این قضیه این اندیشه در ذهن حاج آقا نوراللَّه و آقا نجفى شکل گرفت که مى‏توان ابعاد این تحریم را به کالاهاى دیگر گسترش داد. سپس جهت تحقق عینى این تحریم براى سازندگى و خودکفایى داخلى، برنامه‏ریزى و اقدام کرد. مبارزه و تحریم اجناس خارجى و نفى سلطه اقتصادى اجانب از طرفى و تلاش براى سازندگى و خود کفایى کشور از سوى دیگر، اساس مبارزه اقتصادى حاج آقا نوراللَّه و برادرش را تشکیل مى‏داده است.
حاج آقا نوراللَّه مى‏نویسد:
همین اعمالى که اسمش را تجارت و صناعت کرده‏ایم، اسباب فقر و فاقه دولت ما شده؛ چرا که تجار ما در واقع مزدور اجانب مى‏باشند و به اجرت بسیار مختصرى، به علت این که در سال، چندین هزار تومان ما را از طلا و نقره حمل به خارج مى‏نمایند. و اجانب همین پول‏ها را اسباب محموله تجارت لایقه مى‏نمایند. و سالى کرورها از مملکت ما جلب مى‏نمایند. و در مقابل در سال چیزهایى که ابداً از عین آن باقى نیست؛ از قبیل قند و چاى و سایر مشروبات علاوه بر خسارات جانى، کلّى ضرر مالى براى ما داشته. یا از قبیل اقمشه بوده، که محلوج آنها را یک من نه هزار الى یک تومان از مملکت ما برده... یا قدرى کم و زیاد پارچه هایى مثل کارس و امثال آن داده‏اند. یا از قبیل ظروف و چراغ و سایر آلات چینى و بلور و غیره بوده که تماماً سر سال شکسته و به کلى از میان رفته، جز حسرتى براى ما باقى نمانده، پس معلوم شد که قسم تجارت دلّالى اجانب بوده و جان کندن براى تحصیل نفع آنهاست.5
مطالب بالا را حاج آقا نوراللَّه زمانى گفت که استعمار در همه کشورهاى جهان سوم منابع آنها را با نیروى کار ارزان از خود این کشورها تهیه و به کشور خودشان انتقال مى‏دادند و مردم این ممالک در فقر به سر مى‏بردند. این مسئله در ایران، قبل از قضیه تنباکو ایجاد شده بود و ادامه داشت و زمینه را براى نابودى اقتصاد ملى فراهم کرده بود. زمانى که انگلیسى‏ها و روس‏ها بازارهاى ایران را پر از اجناس خودشان کرده و بدون این که حق گمرکى بپردازند سودهاى کلانى نصیب آنان مى‏شد و در واقع امنیت اقتصادى کشور را به مخاطره انداختند.
حاج آقا نوراللَّه ناامنى را حس کرده بود، لذا خود و برادرش در تکوین، حرکت و استمرار شرکت اسلامیه نقش اساسى را ایفا کردند.
این شرکت به تجار و کسبه هویت تجارى بخشید. به آنها روحیه تجارت بخشید. این شرکت در سال 1316 ق تأسیس شد. و تشکیلات آن در همه شهرها و بعضى کشورهاى خارجى شعباتى را دایر کرد.
از مطالب او نکات زیر به دست مى‏آید:
1. عدم استقلال اقتصادى کشور، باعث فقر در جامعه مى‏شود. به این معنا که باعث ناامنى مى‏شود و مردم گرسنه مى‏مانند و مجبور به غارت و دزدى مى‏شوند و این زمینه ناامنى را ایجاد مى‏کند. وقتى زمینه ناامنى ایجاد شد خود به خود هرج و مرج ایجاد مى‏شود و مردم یورش برده و امنیت دولت را از بین خواهند برد و این همان چیزى است که استعمار مى‏خواهد؛
2. حضور بیگانه در بازار مسلمین باعث از بین رفتن منافع ملى مى‏شود. آنها با حضور خود در بلاد مسلمین منافع ملت را با قیمت ارزان به دست مى‏آورند و به کشور خود منتقل مى‏کنند و اقتصاد کشور خود را ترقى مى‏دهند در حالى که اقتصاد کشور ایران وابسته خواهد بود.
در سخنان حاج آقا نوراللَّه آمده است که:
باید اسباب تجارت داخله را فراهم آورد که از اول صادرات مملکت به قدر واردات باشد.6
او مى‏گوید نباید فقط وارد کننده باشیم بلکه باید صادر کننده هم باشیم. وقتى صادر کننده باشیم دنیا با نگاه دیگرى به کشور ما نگاه خواهد کرد.
او باز مى‏نویسد:
اشخاص نروند پول‏هاى خودشان را در بانک‏هاى خارجه از قرار صد و پنج بگذارند و در داخله پول نابود شود. باید طورى اطمینان داد تا رعایا به دولت قرض بدهند.7
اگر مسلمین داراى ثروت و مکنت شوند و تجارت و زراعت و فلاحت آنها ترقى کند و فقر و پریشانى آنها رفع شود، البته در کمال خوبى مى‏توانند حفظ علم اسلام را نمایند.8
امروز بر ملت ایرانیه و حوزه اسلامیه لازم و متحتّم است که در رفع احتیاج از خارجه به قدر مقدور و اندازه میسور بکوشیم، یعنى لوازم زندگانى را از لباس و فرش و مبل و اسباب آلات و جنس خرازى از چاقو و مقراض و غیره تا آخرین درجه امکان از امتعه داخله خود استعمال نماییم و تا در مملکت خود اگرچه به اضعاف قیمت و خشن باشد در بند ظرافت نباشیم و از خارج تحریم این اقتصاد ملکى و ملى را از کار بندیم و سرمایه و نفوذ را به خارج نسپاریم.9
یکى از صنعت‏هاى قدیمه ایران نساجى است و اگر کارخانه ریسمان و نساجى داشتیم قهراً رفع حاجت و مزید ثروت و ترقى مملکت مى‏باشد و هم فلاحت که در واقع معدن معتبر ایران است و با این استعداد آب و خاک اگر از روى قانون علمى استخراج این معدن مى‏شد، اسباب هزار گونه ثروت مى‏شد.10
قدرت اقتصادى، امنیت یک کشور را بالا مى‏برد. اقتصاد خوب زمینه را براى قدرت نظامى بالا فراهم مى‏کند و باعث مى‏شود که ارتش خوب و تسلیحات زیاد فراهم تا امنیت مرزها از شرّ اجانب حفظ شود.
هیچ کدام از این دو خصیصه در دوره قاجار به خصوص در زمان جنگ‏هاى ایران و روس وجود نداشت.
او حفظ منافع را از تهدیدات استعمار منوط به خودکفایى و ترقى مسلمین مى‏داند. او به خروج سرمایه ایرانى‏ها از کشور انتقاد مى‏کند و مى‏گوید:
اشخاص نروند پول‏هاى خودشان را در بانک‏هاى خارج بگذارند. این کار باعث مى‏شود خارجى‏ها با این پول‏ها کار اقتصادى کنند و همان پول را به حکام ما قرض داده و امتیازات زیادى دریافت مى‏کنند.11
شرکت اسلامیه اصفهان در داخل و خارج شعباتى را دایر کرد و انعکاس زیادى در محافل داخلى و بین‏المللى داشت.
علماى نجف از جمله آخوند خراسانى، سید محمد کاظم یزدى، آیة اللَّه شربیانى، آیة اللَّه شریعت و آیة اللَّه محدث نورى ضمن ارسال نامه‏هایى از حاج آقا نوراللَّه تقدیر کردند. هم چنین اقدامات این شرکت در مجلاتى مثل ثریا، حبل المتین و حکمت انعکاس داشت و در مطبوعات خارج مثل الهلال مصر از آن تقدیر شد.
اعلامیه تاریخى بر ضد سلطه بیگانه و دفاع از تولیدات ایرانى‏
حاج آقا نوراللَّه و برادرش آقا نجفى براى این که مردم را تشویق به خرید تولید داخل کنند و سلطه اقتصادى بیگانه را کاملاً از بین ببرند، اعلامیه‏اى که خود رهبرى آن را به عهده داشتند با همکارى دیگر علما صادر کردند:
این خدام شریعت مطهره با همراهى جناب رکن الملک متعهد و ملتزم شرعى شده‏ایم که مهما امکن بعد ذلک تخلف ننماییم.
فعلاً پنج فقره است:
اولاً: قبالجات و احکام شرعیه از شنبه به بعد باید روى کاغذ ایران بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهاى دیگر نویسند، مهر ننموده و اعتراف نمى‏نویسیم، قباله و حکمى هم که روى کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد، امضا نمى‏نماییم. حرام نیست کاغذ غیرایرانى و کسى را مانع نمى‏شویم، ماها به این روش متعهدیم.
ثانیاً: کفن اموات اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانى یا پارچه‏هاى دیگر ایرانى باشد متعهد شده‏ایم بر آن میت ماها نماز نخوانیم. دیگرى را براى اقامه صلوة بر آن میت بخواهند ماها را معاف دارند.
ثالثاً: ملبوس مردانه جدید که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده مى‏شود، قرار دادیم مهما امکن هر چه بدلى آن در ایران یافت مى‏شود، لباس خودمان را از آن منسوج نماییم و منسوج غیرایرانى را نپوشیم. و احتیاط نمى‏کنیم و حرام نمى‏دانیم لباس‏هاى غیرایران را، اما ماها ملتزم شده‏ایم حتى المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از نسج ایران بنماییم، تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آن چه از سابق پوشیده داریم و دوخته، ممنوع نیست استعمال آن.
رابعاً: مهمانى‏ها، بعد ذلک ولو عیانى باشد چه عامه و چه خاصه، باید مختصر باشد، یک پلو و یک خورش و یک افشره. اگر زاید بر این کسى تکلف دهد، ماها را به محضر خود وعده نگیرد. خودمان نیز به همین روش میهمانى مى‏نماییم. هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلف کردند موجب مزید امتنان ماها خواهد بود.
خامساً: وافورى و اهل وافور را احترام نمى‏کنیم و به منزل او نمى‏رویم؛ زیرا که المسرفین - ولا تلقوا بایدیکم الى التهلکه) و حدیث (لاضرر و لا ضرار) ضرر مالى و جانى و عمرى و نسلى و دینى و عرضى و شغلى آن محسوس و مسرى است، و خانواده‏ها و ممالک را به باد داده.12
حاج آقا نوراللَّه و امنیت فرهنگى‏
از ویژگى‏هاى حاج آقا نوراللَّه، موضع‏گیرى و عملکرد مناسب در موقعیت‏هاى مختلف بوده است. در مقابل استعمار و استبداد به مناسبت از مبارزه فکرى، تحریم اقتصادى، افشاگرى و در صورت لزوم اقدام مسلحانه مى‏کرد. امّا در موقعیتى که اقدام فرهنگى ضرورت داشته، از آن رویگردان نبوده، بدان مى‏پرداخته است. از جمله فعالیت‏هاى او در زمانى که فعالیت تبلیغى مسیحیان در شرق گسترش یافته بود، تشکیل مجالس برخورد آرا و مناظره با مبلغان و رهبر آنها و ایجاد انجمن صفاخانه بود.
با کوشش او و برادرش آقا نجفى و رکن‏الملک شیرازى در محله ارامنه اصفهان انجمن صفاخانه را تأسیس و با حمایت نامبردگان مجله الاسلام را منتشر و مناظره هایى بین مسیحیان و مسلمانان ترتیب داد.
تأثیر این اقدام فرهنگى تا آن‏جا ادامه مى‏یابد که نسخه‏هاى مجله در لندن و بعضى پایتخت‏هاى اروپایى و هم‏چنین مصر، هند و حجاز، مورد استفاده در برخورد با آراى مسیحیان قرار مى‏گیرد.
اقدام سیاسى دیگر مرحوم آقا نوراللَّه توجه به وحدت اسلامى و یک‏پارچه نمودن جامعه مسلمان در مقابل اجانب و استعمارگران بوده است. او بر روى وحدت شیعه و سنى خیلى تأکید مى‏کرد و وحدت ایران و عثمانى را نوعى وحدت در مقابل قدرت‏هاى استعمارى مى‏دانست.
مرحوم حاج آقا نوراللَّه در مسافرتى که در سال 1329 به عراق داشت با علما دیدار کرد و طى اعلامیه‏اى خطوط سیاسى فکرى وحدت اسلامى را این گونه تبیین نمود:
چون دیدیم که اختلافات فرقه‏هاى پنج‏گانه مسلمین، اختلافاتى که مربوط به اصول دیانت نیست موجب انحطاط دول اسلام و استیلاى اجانب شده، به جهت حفظ کلمه جامعه دینیه و دفاع از شریعت محمدیه فتاواى مجتهدین عظام که رؤساى شیعه جعفریه هستند و مجتهدین اهل سنت، اتفاق نموده و بر وجوب تمسک به حبل اسلام چنان چه خداوند عزوجل در آیه شریفه مى‏فرماید:
وَاعْتَصِموا بِحَبْلِ اللَّهَ جَمیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا و اتفاق شد بر وجوب اتحاد مسلمین در حفظ بیضه اسلام و نگاه‏دارى جمیع مملکت‏هاى اسلامى از عثمانى و ایران از تشبّثات دول بیگانه و [...]، متحد شد رأى ما جمیعاً براى حفظ حوزه اسلامیه بر این که تمام قوت و نفوذ خود را بر این خصوص مبذول داریم‏13
با به قدرت رسیدن رضاخان، مذهب و ارزش‏هاى دینى به منزله نمادى از عقب ماندگى معرفى شد و واکنش‏هایى از طرف علما به همراه داشت. مرحوم حاج آقا نوراللَّه از جمله کسانى بود که به این مهم دست زد و رضاخانى را که هدفش قدرت‏نمایى و دیکتاتورى و مبارزه با دین بود با چالش جدى مواجه کرد. مرحوم حاج آقا نوراللَّه براى مقابله با رضاخان با تأسیس نوعى تشکیلات نیمه مخفى در پوشش اتحاد اسلام مبادرت ورزید. اهداف اتحاد اسلام دقیقاً مقابله با چیزى بود که رضاخان ماهیت حکومت خود را بر اساس آن بنا نهاده بود و آن مقابله با نفوذ فرهنگ و اقتصاد و سیاست مغرب زمین در ایران بود.
مرام نامه اتحاد اسلامى عبارت است از:
1. کوشش نمودن در ترویج احکام مذهب جعفرى؛
2. اهتمام در احقاق حقوق مظلومین و طرف‏دارى از آنها؛
3. احیاى مدارس قدیمیه؛
4. جدیت در ترک منهیات؛
5. ضبط کتب حقه و طرد کتب ضاله؛
6. ترویج و تشویق اهل علم و اهل صنعت؛
7. توسعه دادن به امتعه و البسه وطنى و عدم شراء از خارجه به مقدار مقدور؛
8. مساعدت و همراهى با کلیه هیئات متحده و احزاب دینیه در مقاصد مشروعه آنها؛
9. جدیت نمودن در ترقى معارف حقه؛
10. سعى در اجراى احکام شرع؛
11. اقدام نمودن در شرایع اسلام؛
12. اقدام و سعى نمودن در ترقى مملکت.
در مرام‏نامه اتحاد اسلامى به خوبى، تمام امور و اصول یک مملکت اسلامى مورد تأکید قرار گرفته و نیز استقلال سیاسى، اقتصادى و فرهنگى یک مملکت اسلامى مورد تأکید واقع شده است.
مدرس و امنیت ملى ایران‏
مدرس در تحولات سیاسى ایران عصر خود نقش اساسى داشت. او در ادوار مختلف تقنینه شرکت فعال داشت و به نمایندگى مردم در مجلس سخنرانى کرد. او و امام جمعه خوئى، اصول و تشکیلات عالیه و محاضر شرعیه و صلحیه تهیه شده توسط مقامات قضایى کشور را پس از ملاحظه و مطابقه با شرع، تأیید و تصدیق مى‏کردند. وى در این زمان به دفاع از مصالح کشور و استقلال آن و هم‏چنین پاسدارى از حریم مجلس و قانون و مخالفت با دخالت قوه مجریه در امور مربوط به قوه مقننه تلاش زیادى کرد.14
مدرس با کودتاى انگلیسى سیدضیاء به مخالفت برخاست و در نهایت به قزوین تبعید شد و با دیکتاتورى رضاخان و عوامل آن به ستیز برخاست.
مدرس هم‏چنین بر وجود مجلس قوى و کارآمد تأکید داشت و هم‏چنین بر توجه به رعایت قانون و تفکیک قوا و ممانعت از ایجاد مزاحمت براى مردم تأکید مى‏کرد. مدرس، مردم و نمایندگان کشور را به وحدت اصولى و پرهیز از اختلاف و دسته بندى دعوت مى‏نمود.
مرحوم مدرس سیاست را با دیدگاه خود تعریف مى‏کند و معتقد است که ایرانیان باید این گونه باشند:
سیاست ما ایرانى‏ها باید سیاست بز کوهى باشد. سیاست بز کوهى آن است که همیشه بین‏الطلوعین چرا مى‏کند که به قدرى روشن باشد که علف را ببیند، اما به قدرى روشن نباشد که صیاد او را صید کند. ما ایرانى‏ها هم باید سیاست‏مان طورى باشد که زندگى کنیم، اما صیاد او را صید نکند.15
یکى از موضوعات کلیدى اندیشه مرحوم مدرس بحث سیاست خارجى به شمار مى‏رود که آن را تحت عنوان سیاست موازنه عدمى بیان مى‏کند. در این زمانه دو قدرت روس و انگلیس که در ایران به دنبال منافع خود بودند منافع ملى این کشور را مورد تاخت و تاز و ثروت ملى کشور را مورد تاراج قرار دادند.
مدرس در سال 1302 طى نطقى تاریخى در مجلس شوراى ملى، سیاست توازن عدمى را عنوان نمود. سیاست موازنه عدمى مدرس هر گونه سلطه و قدرت خارجى را در ایران محکوم نمود تا موجبات رشد سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى ملت ایران را فراهم سازد. با به قدرت رسیدن رضاشاه قیام‏هاى متعددى در اطراف و اکناف به راه افتاد. از قیام میرزا کوچک‏خان و شیخ محمد خیابانى تا تظاهرات درون شهرى همه یکى پس از دیگرى توسط دیکتاتور و حامیان بیگانه‏اش سرکوب شدند. اما مدرس که یکى از مخالفان جدى رضاخان بود، در مجلس سازمان اقلیت مخالفت با رضاخان را به عهده گرفت و رهبرى فراکسیون اقلیت را با آگاهى کامل به امور سیاسى کشور بر عهده گرفت و دولت رضاخان را مکرر استیضاح مى‏کرد.
شهید مدرس ندا سر مى‏دهد که روابط ما با کشورها چه همسایه و چه غیرهمسایه اعم از مسلمان و غیرمسلمان بر پایه روابط حسنه و صلح و صفاست و هیچ‏گونه جنگى با هیچ کشورى نداریم. در عینى که خواستار روابط حسنه هستیم به کسى اجازه سلطه نمى‏دهیم.
مدرس بر اساس آیه شریفه: لن یجعل اللَّه للکافرین على المؤمنین سبیلا معتقد بود که کفار نباید در هیچ یک از ابعاد زندگى ایرانیان سلطه و برترى داشته باشند و نفى سلطه به معناى اعم آن سلطه اقتصادى، فرهنگى، سیاسى و نظامى را شامل مى‏شود.
مدرس در باب روابط با دول بیگانه چنین مى‏گوید:
منشأ سیاست ما دیانت ماست. ما با تمام دنیا دوستیم، مادامى که متعرض ما نشده‏اند هر کس متعرض ما شود متعرض او خواهیم شد. همین مذاکره را با مرحوم صدراعظم شهید عثمانى کردم. گفتم اگر کسى بدون اجازه ما وارد سر حد ایران شود و قدرت داشته باشیم او را با تیر مى‏زنیم. خواه کلاهى باشد خواه عمامه‏اى باشد و خواه شاپو بر سر داشته باشد. دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ماست.16
مدرس در عین این که به دین اهمیت زیادى مى‏داد ولکن با مدرن شدن مخالفت نمى‏کرد. مدرن شدن بدین معنا که یادگیرى علوم و فنون را لازم مى‏دانست.
او عزت مسلمین و منافع مسلمین را در نفى سلطه مى‏داند، در عین این که روابط حسنه را با تمام دول جهان نفى نمى‏کند. اما در جهت حفظ بیضه اسلام و منافع و امنیت مسلمین نهایت سعى و تلاش خود را به کار برد و همین سیاست، شجاعت و دلیرى و راسخیت او در بیان، کلام و مبارزه او بود که در راه دین و امنیت این سرزمین به شهادت رسید.
به عقیده مرحوم مدرس نیل به خودکفایى و دست یابى به استقلال فرهنگى و اقتصادى جز در سایه اعمال سیاست توازن عدمى و جلوگیرى از نفوذ قدرت‏هاى استعمارى شرق و غرب میسر نیست و بر این نکته تأکید دارد که توازن عدمى را نسبت به همه دولت‏ها رعایت کنیم.
مدرس در این باره مى‏گوید:
ما را بگذارید که صلاح و فساد خودمان را مى‏دانیم. من مناسب نمى‏بینم که دولت‏ها دوست‏هاى خصوصى پیدا کنند. یکى تعریف ما مى‏کند یکى مذمت. من اگر خوبم اگر بد، تو برو خود را باش، من که با همه خوبم. هیچ دوست ندارم که یک دولتى چه در این‏جا و چه در مرکز خود، تعریف مرا بکند. من اگر خوبم براى خودم و اگر بدم براى خودم هستم. من دوست ندارم که یکى از این دولت‏ها اظهار تمایل به یکى از رجال ما بکند. من از هر دولتى که بخواهد دخالت در امور بکند مى‏ترسم و باید توازن عدمى را نسبت به همه مراعات کرد. نه توازن وجودى، یعنى شما براى خودتان ما هم براى خودمان.17
یکى از مصادیق مخالفت با موازنه وجودى و اعتقاد به موازنه عدمى شهید مدرس را مى‏توان مخالفت با قرارداد 1919 دید:
قرارداد منحوسى، یک سیاست مضر به دیانت اسلام، مضر به سیاست بى طرفى ما بود. کابینه وثوق الدوله خواست ایران را رنگ بدهد. اظهار تمایل به دولت انگلیس کرد. بر ضد او، ملت ایران قیام نمود. حال هم هر کسى تمایل به سیاستى نماید ما، یعنى ملت ایران با او موافقت نخواهیم نمود. چه رنگ شمال داشته باشد و چه رنگ جنوب و چه رنگ آخر دنیا.18
مرحوم مدرس با وجود این که عالمى دینى بود، با بینش سیاسى و آینده نگرى که داشت سعى مى‏کرد امور مملکت بر اتحاد و به دور از اختلاف حل شود. اگر چه نقد و انتقاد سازنده و به دور از غرض‏ورزى را مى‏پذیرفت ولکن به این مسئله واقف بود که بیگانگان از عدم اتحاد و تفرقه بین ایرانیان نهایت استفاده را خواهند برد او در جلسه 202، حفظ کشور و مجلس را موقوف بر کلمه جامعه اتحاد، یعنى اتحاد در غرض نه اتحاد در سلیقه مى‏داند. او در تفسیر آن مى‏گوید:
البته جماعتى از عقلا سلیقه شان در مطالب مختلف است، اما در غرض یکى است. باید حفظ آن مرتبه را کرد.19
پس سلیقه‏ها مختلف است ولکن باید هدف و غرض را جهت حفظ کشور و مصالح ملى دانست. اما در همین زمان مخالفین مدرس ضمن سنگ اندازى، هدفى جز نابودى چهره‏هاى دلسوز ملت نداشتند و هدفشان منافع فردى و بیگانه بوده است.
اصول سیاست خارجى او مبنى بر:
1. تعقیب اصول دوستى با تمام دول خصوصاً دولت‏هاى همسایه؛ او در مورد رابطه با دول اسلامى معتقد است، به علت این که به لحاظ فرهنگى، اجتماعى به هم نزدیک هستیم باید روابط حسنه خاصه با آنها پیدا کنیم و اگر حسن روابط به یکى زیادتر باشد ضرر ندارد و دلیل نظر سوء نیت بر دیگران نیست؛20
2. پرهیز و مخالفت از برقرارى دوستى بر اساس روابط یک طرفه؛
3. پرهیز از تشنج در روابط با سایر کشورها؛
4. ابراز خصوصیت بیشتر به کشورهاى اسلامى؛
5. عدم رنگ پذیرى و سلطه پذیرى؛ مرحوم مدرس بر این نکته خیلى تأکید مى‏کرد. سلطه بیگانه بر این کشور را مغایر با آیه قرآن وَلَن یَجعَلَ اللَّهُ لِلکافِرِینَ عَلَى المُؤمِنینَ سبیلاً مى‏دانست؛
6. کوشش جهت حل تضادهاى غربى که ایران را آلت دست خود قرار دادند؛
7. رعایت موازنه عدم در سیاست خارجى؛
8. مسدود ساختن طرق ایجاد توقعات نامشروع نسبت به کشور از راه ایستادگى و مقاومت.
مدرس و امنیت قضایى‏
براى برقرارى همه جانبه امنیت در اجتماع، به دستگاه قضایى هوشیارى نیاز است که بتوان قوانین قضایى را پیاده کرد. قضاوت دادگستر و تلاش گر زمانى نقش خود را ایفا مى‏کند که به قوانین و نظام دادگسترى متکى باشد تا بتواند خود را با جریانات جامعه و آن چه آزادى فرد و سلامتى جامعه را تضمین مى‏کند همآهنگ باشد. و نیز همآهنگى با قوانین و نظام قضایى زمانى تحقق مى‏یابد که شهروندان، آنها را با جان و دل پذیرا باشند و آن قوانین و نظام را ابزارى براى برداشتن ظلم و انحراف بدانند.
البته در اسلام، قاضى شروطى دارد و نحوه برخورد او با متهمین هم باید بر اساس شروطى باشد. عدالت، برابرى و تساوى افراد در برابر قانون مکرراً در روایات اسلامى ذکر شده است.
در جلسه 33 مورخه سى ام مهر 1300 راجع به برنامه اصلاحات دولت در امر قضا، مدرس پس از اشاره به همکارى خود با میرزا حسن خان مشیر الدوله و جمعى دیگر جهت تهیه و تدوین قانون براى عدلیه از جمله قانون محاکمات و ذکر این نکته که ماهیت مسائل حقوقى و جزایى همان است که در قانون هست و امکان ندارد به قدر یک خشخاش از آن کم یا زیاد بشود.21
راجع به کیفیت اجراى آن مى‏گوید:
وضعیات دنیا ما را متنبه کرد که کیفیات اجرا و طرز اداره باید به وضع سایر نقاط دنیا باشد. که مردم بگویند ما هم داخل در تمدن شده‏ایم. البته باید کیفیت جریان اداره را مثل سایر دنیا و بلکه اکمل کنیم.22
مدرس مى‏خواهد محاکم و حقوق بر اساس حقوق اسلامى باشد و اظهار مى‏دارد که:
براى این که آنها از تربیت قاضى اروپا مستحضرند، و ما هم از قواعد مذهبى خودمان.23
او مى‏گوید با حقوق و قانون غرب نمى‏شود در ایران قضاوت کرد. و در صورتى که قانون غرب را در ایران پیاده کنیم از حقوق اسلامى خودمان فاصله مى‏گیریم، در حالى که قانون ما قانون تام و اکملى است که نیاز به قانون دیگران ندارد. پس هدف آنها از وضع قانون غرب در اسلام، سلطه قانون آنها بر ایران است. قضاوت در این مملکت، علم حقوق همین مملکت را مى‏طلبد و لا غیر.
او مى‏گوید:
قاضى باید عالم به حقوق مملکت و مجتهد باشد قانون ادارى هم بداند....24
مدرس و امنیت اقتصادى‏
شهید مدرس تهدیدات اقتصادى کشور را ناشى از داخل و خارج مى‏داند. وى در نطق‏هاى خود به کسانى که واردات کالاهایى که از خارج وارد مى‏شود و فى نفسه سودى براى مملکت ندارد، مى‏تازد. او اظهار مى‏دارد:
باید پولى که بابت خرید مشروبات الکلى از مملکت خارج مى‏شود صرف خرید کارخانجات شود. امروزه جنگ از زمین و هوا رفته باید کارخانه هواپیماسازى و توپ ریزى دایر کنیم. به علاوه اگر من باب ضرورت و دارو کسى باید بخورد، ما که داریم و خوبش را هم داریم، چرا نجسى‏هاى (مشروبات الکلى) خارجى را بخورد.25
مدرس در نطق دیگرى اظهار مى‏دارد:
روزى خواهد رسید که براى شیر و پنبه و پشم و پوست که از صادرات کنونى ما است، گردن ما به جانب خارج کج باشد. و دست حاجت به سوى آنان دراز کنیم.26
از ویژگى‏هاى شهید مدرس پیش بینى آینده بود. او اقتصاد کشور را در خطر مى‏بیند و مسئولین را تشویق به خودکفایى و امنیت اقتصادى مى‏کند و داشتن کارخانه‏هاى هواپیما سازى، اسلحه سازى و... را براى آینده کشور ضرورى و لازم مى‏داند.
مدرس و امنیت فرهنگى‏
شهید مدرس از امنیت فرهنگى و تهدیداتى که متوجه آن است هم سخن گفته است. او تهدیداتى را که متوجه ارزش‏هاى حاکم بر جامعه است از ناحیه غربى‏ها مى‏داند و با درایت آینده این خطر را به احمد شاه خبر داد.
او اظهار مى‏دارد:
در رژیم نویى که نقشه آن را براى ایران بى نوا طرح کرده‏اند نوعى از تجدد به ما داده مى‏شود که تمدن مخربى را با رسواترین قیافه تقدیم نسل‏هاى آینده خواهند نمود و آن روز فراخواهد رسید که چوپان‏هاى قریه‏هاى ورامین و کنگاور با فکل و کروات خودنمایى مى‏کنند. ممکن است شمار کارخانه نوشابه سازى روزافزون گردد، اما کوره آهنگرى و کاغذ سازى پا نخواهد گرفت.
درهاى مسجد و تکایا به عنوان منع خرافات و اوهام بسته خواهد شد. اما سیل‏ها از رمان‏ها و افسانه‏هاى خارجى به وسیله مطبوعات و پرده‏هاى سینما به این کشور جارى خواهد گشت و عقاید و اندیشه‏هاى پوچ را به عنوان فرهنگ غربى آن هم با رقص و آواز و دزدى‏هاى عجیب ارسن لوپن و بى عفتى‏ها و مفاسد اخلاقى دیگر به ما تحمیل خواهند کرد و اینها را لازمه تمدن غربى مى‏دانند.27
نطق‏هاى شهید مدرس در دوره پهلوى به اوج خود رسید. فرهنگ غربى جاى گزین فرهنگ دینى شد.
شهید مدرس بر امنیت فردى و حقوق فردى مردم تأکید زیادى داشت. او فلسفه وضع قانون را، آسایش خلق در امور زندگى مى‏دانست.
پى‏نوشت‏ها
1. دانش آموخته حوزه علمیه قم و کارشناسى ارشد علوم سیاسى دانشگاه باقرالعلوم‏علیه السلام.
2. موسى نجفى، اندیشه سیاسى حاج آقا نوراللَّه: (تهران: انتشارات مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ دوم، 1378) ص 9.
3. همان، ص 13.
4. غلام حسین زرگرى‏نژاد، رسائل مشروطیت، رساله مقیم و مسافر، ص 445.
5. نجفى، پیشین، ص 15.
6. همان، ص 16.
7. همان.
8. همان.
9. همان.
10. همان، ص 17.
11. همان.
12. همان، ص 129.
13. همان، ص 19.
14. محمد ترکمان، آراء، اندیشه‏ها و فلسفه سیاسى مدرس، (مرکز خدمات فرهنگى سالکان، چاپ اول، سال 1374) ص 20.
15. حسین مکى، مدرس قهرمان آزادى، (تهران: انتشارات ترجمه و نشر کتاب، سال 1358) ص 209.
16. رضا عیسى‏نیا، مجله علوم سیاسى، شماره سال 1379، ص 209.
17. همان، ص 210.
18. همان.
19.ترکمان، پیشین، ص 29.
20. همان، ص 58.
21. همان، ص 64.
22. همان.
23. همان، ص 65.
24. همان.
25. مدرسى، پیشین، ص 180.
26. همان.
27. همان.

تبلیغات