میراث سیاسى مسلمانان (5) (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
فى مصادر التراث السیاسى الاسلامى اثر نصر محمد عارف یکى از مطالعات ارزشمندى است که در حوزه میراث سیاسى اسلام تألیف شده است. ایشان در بخش اول کتاب، به نقد روش شناختى مطالعات سیاسى معاصر و در بخش دوم آن به کتابشناسى میراث سیاسى در اسلام پرداخته است. در شمارههاى پیشین، میراث سیاسى در هفت سده نخستین هجرى معرفى گردید. آنچه اکنون پیش روى شماست، ادامه همین کتابشناسى در سدههاى هشتم و نهم هجرى است که طى آن 49 مؤلف و 61 اثر معرفى شدهاند.
این اثر را «المعهد العالمى للفکر الاسلامى» در 1994 منتشر کرده و جایزه کتاب سال مصر را کسب کرده است.
[مطابق روال قبل در آغاز صاحب اثر معرفى شده، پس از آن تألیف یا تألیفات وى آمده است.]
ابن طقطقى (660 - 709 ه./ 1262 - 1390م) [ مؤلف شماره 106]
محمدبن على بن محمدبن طباطباى علوى معروف به ابن طقطقى، تاریخنگار، ناقد و محقق؛ وى مقام نقابت علویان در حله، نجف و کربلا را از پدر خود به ارث برده بود.(3)
144. الفخرى فى آداب السلطانیه(4)
او این کتاب را در 701 ه به فخر الدین عیسى، عامل غازان خان بر موصل، اهدا کرد و نام کتاب برگرفته از اوست. او طبق روش ابن خلدون در آغاز چارچوب نظرى خود را ارائه مىکند و سپس با بررسى تاریخ سیاسى و نظام حکومت در اسلام، بر مسائلى چون وزرات، تدبیر و دولت - که در مقدمه خود در بحث نظرى بدان پرداخته بود - تمرکز مىکند. او فصل اول را که در خصوص امور مربوط به سلطان و تدابیر شاهانه است اینگونه آغاز کرد که «موضوع این کتاب پادشاهى، حقیقت آن، تقسیمش به پادشاهى دینى و دنیوى، خلافت و سلطنت و امارت و ولایت، مطابق شرع بودن یا نبودن و دیدگاههاى صاحب نظران درباره امامت نیست، بلکه این کتاب به تدابیر و سیاستهایى مىپردازد که در مسائل و حوادث و اداره رعیت کارآیى داشته باشد و به تأمین امنیت مملکت و بهبود اخلاق عمومى بینجامد». ابن طقطقى با حرکت تطبیقى خود در بررسى پدیده سیاست، به ویژگىهاى مناسب و لایق براى حاکم مىپردازد؛ از جمله عدالت که مایه انباشت اموال، بهبود کارها و وضعیت مردم مىشود؛ علم، کرامت، شورا، حقوق متقابل پادشاه و مردم بر همدیگر، دستهبندى رعیّت، تفاوت سیاستهاى مربوط به هر قشر، گونههاى تدبیر و سیاست، از سیاست منزل گرفته تا سیاست روستا، شهر، ارتش و...
حسن بن عبدالله عباسى (زنده پیش از 716 ه / 1316م) [مؤلف شماره 107]
هاشمى، صفدى، مورخ و صاحب کتاب نزهة المالک و الملوک فى مختصر سیرة من ولى مصر من الملوک.(5)
145. آثار الاول فى ترتیب الدول(6)
این کتاب را که در چهار بخش تنظیم شده در 708 ه به پادشاه مملوکى، رکن الدین بیبرس منصورى، اهدا کرد. در بخش اول به قواعد و مقرراتى پرداخته که مایه استمرار مملکت مىگردد و از اینرو شامل مباحثى چون نیاز به پادشاه، حکومت، ارکان، قوانین و ویژگىهایش، روابط پادشاه با ارکان دولت از جمله امرا، اهل شریعت، علما، فقها، فضلا و بندگان و ناسکان و ضرورت پذیرفتن نصایح آنها و مشاوره با آنان، روابط پادشاه با بازرگانان، پیشه وران و کشاورزان است؛ بخش دوم شامل مباحثى درباره رابطه پادشاه با وزرا و دیوانداران و کاتبان، قضات، نامه رسانان، حاجبان و ندیمان است. بخش سوم به پادشاهى و اطرافیان شاه اختصاص دارد و در بخش چهارم از روابط خارجى بحث شده است.
ابن رفعه مصرى (645 - 710 ه / 1247 - 1310 م) [مؤلف شماره 108]
احمدبن محمدبن علىبن مرتفعبن حازمبن ابراهیمبن عباسبن رفعه انصارى، بخارى، مصرى، شافعى، فقیه، متولى حسبه در منطقه مصر القدیمة و متوفا در قاهره.(7)
146. بهجة الوزراء(8)
147. الرتبه فى الحسبه(9)
ابن تیمیة (661 - 728 ه / 1263 - 1328 م) [مؤلف شماره 109]
احمد بن عبدالحلیم بن عبدالسلام بن عبدالله بن تیمیه، حرّانى، دمشقى، حنبلى، شیخ الاسلام، محدّث، حافظ، مفسّر، فقیه، مجتهد، در علوم گوناگون فعالیت داشت، بارها مورد اذیت و بازجویى قرار گرفت و در قلعه قاهره، اسکندریه و دمشق زندانى شد و در قلعه دمشق از دنیا رفت.(10)
148. السیاسة الشرعیة فى اصلاح الراعى و الرعیّة(11)
همانگونه که ابن تیمیه در مقدمه این کتاب اظهار داشته، کتاب حول مفهوم اداى امانت به صاحبانش و حکم به عدل دور مىزند و به دو بخش اصلى تقسیم مىگردد: در بخش نخست که شامل دو فصل است از اداى امانت در ولایت و اموال بحث مىشود و مباحثى چون انواع ولایت، اصول متولى کردن اصلح در هر ولایت به تناسب شرایط آنجا، اشراف، دیوان، دارایىهاى پادشاه، صدقات، فئى، ظلم والیان به مردم در مسائل مالى، خواه در درآمدها و خواه در هزینهها، طرح مىگردند. او تأکید مىکند که بودجه باید در راستاى منافع عمومى مسلمانان هزینه شود؛ بخش دوم، کتاب به احکام مىپردازد و در آن از حدود الهى، تعریف، انواع و عقوبت هر کدام از جمله زنا و حدود الهى از جمله قتل و جَرح سخن مىگوید. ابن تیمیه کتاب را با ذکر ضرورت و اهمیت و وجوب شورا به پایان مىبرد.
149. الحسبه(12)
این کتاب با مباحثى درباره ضرورت تشکیل اجتماع آغاز مىشود، چرا که منافع دنیوى و اخروى انسانها در گرو جامعه، همیارى و همکارى آنهاست؛ چون همانگونه که ابنتیمیه مىگوید، انسان مدنى الطبع است. از اینجا وجوب و ضرورت ایجاد حکومت و امارت ثابت مىشود. او در ادامه، ولایتها را بر مىشمارد و هدف آن را امر به معروف و نهى از منکر معرفى مىکند. نقش متولى حسبه در نظر ابن تیمیه در جوانب گوناگون زندگى از جمله نظارت بر کیل، وزن، تولید، جلوگیرى از احتکار کالا و قیمتگذارى آن است. از نظر او، طلب علم، امر به معروف و نهى از منکر از واجبات کفایى است.
150. الامر با المعروف و النهى عن المنکر(13)
ابن تیمیه با تعریف امر به معروف و نهى از منکر، وجوب آن و نقش امّت اسلامى به عنوان بهترین امتها (خیرأمة اخرجت للناس) در این خصوص، براى انتقال این مفهوم به دیگر امتها، این اثر را آغاز کرده و سپس به مقررات و شرایط امر به معروف و نهى از منکر مىپردازد و رفع مفاسد را بر جلب منافع مقدم مىشمارد، چرا که زوال جوامع بشرى و مصایبى که بر سر آنان مىآید با انجام معصیت و شیوع منکر ارتباط مستقیم دارد و کار مردم جز با عدالت سامان نمىیابد. شایان ذکر است که بنا به نظر دکتر سیف الدین عبدالفتاح اسماعیل، مفهوم امر به معروف و نهى از منکر امروزه بیانگر مفهومى است که در علم سیاست از آن به مشارکت سیاسى تعبیر مىشود.(14)
ابن اخوه قرشى (648 - 729 ه / 1250 - 1329 م) [مؤلف شماره 110]
محمد بن محمد بن احمد بن زید بن اخوه قرشى، از اهل حدیث.(15)
151. معالم القربة فى احکام الحسبة(16)
بنا به نظر محقق این کتاب، «نهاد حسبه» در مصر سابقه طولانى دارد تا اینکه در 1805 م به دست محمد على پاشا برچیده شد. این کتاب نیز همچون دیگر کتابهایى که در مورد حسبه نوشته شده با تعریف حسبه و محتسب، نقش، اصول، شرایط محتسب و نحوه انجام امور در تمامى زوایاى حیات اجتماعى و اقتصادى و سیاسى آغاز مىگردد. ابن اخوه در ادامه به صورت مشروح به تمامى فعالیتها، حرفهها، رفتارها یا نهادها مىپردازد.
احمد بن محمود جیلى أصفیدى (زنده در 729 ه / 1329 م) [مؤلف شماره 112(17)]
دانشمند و آشنا با برخى از علوم.(18)
152. منهاج الوزراء فى النصیحة(19)
در سال 729 ه تألیف آن به پایان رسید.
بدر الدین ابن جماعة (635- 733 ه / 1241 - 1333 م) [مؤلف شماره 113]
محمد بن ابراهیم بن سعد الله بن جماعه، شیخ الاسلام و قاضى القضاة در شام و مصر، فقیه شافعى، محدث، نحوى، لغت شناس، ادیب و آشنا با معارف دیگر. در مصر، دمشق و قدس به قضاوت پرداخت و در مصر و دمشق تدریس کرد و در مسجد الاقصى و جامع اموى و جامع الازهر خطبه خواند و در قاهره از دنیا رفت.(20)
153. تحریر الاحکام فى تدبیر اهل الاسلام(21)
این اثر که در هفده فصل تنظیم شده است، با امامت، وجوب، نحوه، راههاى انعقاد و شرایط، انواع آن، ولایت و مراتب آن، وزارت و دیوانها آغاز مىگردد. بخش اعظم آن به امور مرتبط با جنگ، غنیمت، فئى، خراج و امور مربوط به اهل ذمه اختصاص دارد.
ابن سید الناس (671 - 734 ه / 1273 - 1334 م) [مؤلف شماره 114]
محمد بن محمد بن محمد بن احمد بن عبدالله بن محمد بن یحیى یعمرى، اندلسى، اشبیلى، مصرى، شافعى، معروف به ابن سید الناس، محدث، حافظ، مورخ، فقیه، شاعر، ادیب، نحوى، متولد قاهره، متولى دارالحدیث در جامع الصالح و خطیب در جامع الخندق.(22)
154. السبیل المبین فى حکم صلة الامراء و السلاطین(23)
یوسف مغربى (غربى) مدنى (متوفاى 743 ه / 1343 م) [مؤلف شماره 115(24)]
155. رسالة فى فضل العلماء و حقوق الملوک(25)
ابوعبدالله شمس الدین محمد ذهبى (673 - 748 ه / 1274 - 1348 م) [مؤلف شماره 116]
محمد بن احمد بن عثمان بن قایماز بن عبدالله ترکمانى مصرى، امام، حافظ، مورخ، محدث، متولد و متوفاى دمشق.(26)
156. رسالة فى الامامة العظمى(27)
ابو عبدالله محمد سلمى (672 - 750 ه / 1273 - 1349 م) [مؤلف شماره 117]
محمد بن احمد بن جعفر بن عبدالحق بن محمد بن جعفر سلمى، ابوعبدالله، از فضلا.(28)
157. طاعة السلطان و اغاثة اللهفان(29)
ابن هذیل اندلسى (از اعیان سده هشتم هجرى / چهاردهم میلادى) [مؤلف شماره 118]
ابوالحسن على بن عبدالرحمن مشهور به ابن هذیل اندلسى، ادیب.(30)
158. عین الادب و السیاسة و زین الحسب و الریاسة(31)
این اثر با مباحثى چون حکمت و علم و ضرورت فضیلت و رسالت آن آغاز مىشود. مؤلف در فصل اول، مقولات بنیادین در اندیشه سیاسى را به ترتیب حروف بر اساس حرف اول از نخستین جمله دستهبندى کرده و در ادامه در هر مقوله به صورت تفصیلى آن را شرح داده است؛ در فصل دوم به موضوعاتى چون مروّت، مکارم اخلاق، مدارا با مردم و رعایت ادب با آنان و مسائل مالى پرداخته و در فصل سوم از اخلاق و صفات شایسته متولیان امر سیاست در همه مراتب و درجات آن سخن گفته است. این کتاب با مجموعه پندهایى که بهطور کلى مربوط به ابعاد پدیده سیاست است پایان مىیابد.
ابن قیم جوزیّه (691 - 751 ه / 1292 - 1350 م) [مؤلف شماره 119]
محمد بن ابى بکر بن ایوب بن سعد بن حریز زرعى، دمشقى، حنبلى، فقیه، اصولى، مجتهد، مفسّر، متکلّم، نحوى، محدّث و آشنا با علوم دیگر. در دمشق به دنیا آمد و فقه را فرا گرفت و فتوا مىداد. ملازم ابن تیمیه گردید و با او در قلعه دمشق زندانى گردید و در دمشق از دنیا رفت.(32)
159. الطرق الحکمیه فى السیاسة الشرعیه(33)
مؤلف در مقدمه کتاب خود پرسشهایى را طرح مىکند که بارزترین آنها عبارتنداز: آیا حاکم مىتواند با کیاست (تیزبینى، علم قیافه) حکم براند، آیا بر سیاست واجب است که مطابق شریعت باشد، آیا سیاست در گذر زمان تغییر مىکند. در این زمینه گفتوگوهایى میان ابن عقیل و ابن قیّم طرح مىشود. در ادامه ابن قیم موضوعات سیاست شرعیه از جمله حدود، جنایات، نرخگذارى، احتکار، مزارعه، مساقات، حسبه و... را مطرح مىکند.
طر طوسى (720 - 758 ه / 1320 - 1357 م) [مؤلف شماره 120]
ابراهیم بن على بن احمد بن عبدالرحمن بن عبدالمنعم بن عبدالصمد طرطوسى، دمشقى، حنفى، قاضى. در مزه به دنیا آمد و در دمشق وفات یافت. در فقه و اصول به اوج رسید و به تدریس و صدور فتوا مشغول بود و متولى حکم گردید.(34)
160. تحفة الترک فیما یجب ان یعمل به فى الملک(35)
محمد بن نباته (686 - 768 ه / 1287 - 1366 م) [مؤلف شماره 121]
محمد بن محمد بن محمد بن حسن جذامى فارقى مصرى، شاعر دوره خود، یکى از کاتبان و نامه نگاران آشنا با ادبیات. اصلش از میافارقین بود، امّا در قاهره به دنیا آمد و از دنیا رفت. در شام سکونت گزید و در قدس متولى امر بهداشت شد و در قاهره صاحب سّر سلطان ناصر حسن بود.(36)
161. سلوک دول الملوک
این اثر که در شش باب تنظیم شده به موضوعاتى چون سیاست، اداره حکومت و نظامهاى جنگى مىپردازد.(37)
162. کتاب تدبیر الدول(38)
عبدالوهاب سبکى (727 - 771 ه / 1327 - 1370 م) [مؤلف شماره 122]
عبدالوهاب بن على بن کافى بن تمام یوسف بن موسى بن تمام انصارى، شافعى، فقیه، اصولى، مورخ، ادیب، شاعر و نویسنده، متولد قاهره. با پدرش به دمشق آمد و ملازم ذهبى گردید و نزد او تحصیلات خود را به پایان برد و متولى قضاوت در مشق شد. خطیب جامع اموى بود و در غالب مدارس دمشق تدریس مىکرد و در همانجا از دنیا رفت.(39)
163. معید النعم و مبید النقم(40)
این اثر روش جدیدى را در بررسى پدیده سیاسى به کار مىگیرد؛ شکر نعمت به عنوان مفهوم معنوى که به عمل دینى تعلق مىگیرد کارکردى در بهبود عمل سیاسى پیدا مىکند. مکانیسم این امر چنین تبیین مىشود که افزایش فعالیت و اقدامات سیاسى ابزارى براى شکر نعمت الهى است، چرا که شکرانه نعمتهاى الهى استفاده بهینه از آنهاست. سبکى در همین چارچوب دیدگاه خود را در مورد نحوه فعالیت سیاسى در نهادهاى گوناگون و در تمامى سطوح و مراتب آن بیان مىدارد و در این زمینه با سلطان، والیان و... آغاز مىکند و حدود 113 کار ویژه عمومى مربوط به مصالح سیاسى اجتماعى را بر مىشمرد.
محمد بن محمد بن عبدالکریم بن رضوان بن عبدالعزیز بعلى (متوفاى 774 ه / 1372 م) [مؤلف شماره 123]
عالم فقه،در بعلبک به دنیا آمد و تحصیلات خود را در بعلبک، دمشق و حماة فراگرفت و در طرابلس شام از دنیا رفت.(41)
164. حسن السلوک فى سیاسة الملوک(42)
مجهول [مؤلف شماره 124]
آنچه مشخص است این است که کتاب خود را در سالهاى 759 تا 786 به سلطان شجاع از سلاطین آل مظفّر که بر آذربایجان، فارس، کرمان، اصفهان و شیراز حکم راندند اهدا نمود. به نظر مىرسد او این اثر را پس از سال 771 نوشته باشد.
165. قانون السیاسة و دستور الرئاسة(43)
مؤلف این اثر را همچون کتاب سلوک الممالک ابن ربیع با استفاده از جدول و شیوه درختى تنظیم کرده و در سه قانون نگاشته است. قانون اول را به تهذیب اخلاق اختصاص داده و به فضایل فردى چون عدل، شجاعت و عفت پرداخته و سپس به بیمارىهاى روانى حاکمان اشاره کرده است. از نظر او نفس و روان انسان شامل سه قوه تمییزیه (نظرى و علمى)، غضبیه و شهوانیه است و با تشخیص نیروهاى نفس و برترى دادن یکى از آنها بر دیگرى مىتوان مسائل روانى حاکمان را معالجه کرد؛ در قانون دوم از نظارت بر اداره دارایىها بحث کرده و از منابع در آمدزا و نحوه هزینه کردن دارایى در راستاى رشد جامعه سخن گفته است؛ قانون سوم درباره ارزیابى و درجهبندى رعیت است. تفکیک نخبگان از مردم و نحوه تعامل با هر یک در این قانون بحث شده است. مؤلف در پایان به پادشاه سفارش مىکند تا تدابیر مناسب اتخاذ کند، از کسانى که در گذشته تجاربى داشتهاند استفاده کند، بر معاونان و کارگزاران خود نظارت داشته باشد، مشورت را ضرورى دانسته و از خود رأیى بپرهیزد.
عبدالرحمن بن نصر بن عبدالله شیزرى طبرى (متوفاى 774 ه / 1372 م) [مؤلف شماره 125]
از قضاة و متولى قضاوت در طبریه (شام)(44)
166. المنهج المسلوک فی سیاسة الملوک(45)
این اثر که در نوزده باب تنظیم شده، با بحث نیاز رعیت به پادشاه عادل و نیاز پادشاه به فضیلت تربیت و ادب آغاز مىشود و سپس وزرا، رعیت، قدرت، مال و قلعهها [تجهیزات تدافعى] را به عنوان ارکان مملکت معرفى کند. مؤلف در ادامه، به بیان اهمیت مشورت و ویژگىهاى مشاوران، اداره ارتش و سربازان، تأمین امنیت راهها و شورشیان خارجى پرداخته و در پایان پادشاه را سفارش کرده تا پند علما و اهل طریقت را شنیده و بپذیرد.
167. نهایة الرتبة فى طلب الحسبة(46)
این اثر شامل چهل باب است. باب نخست درباره متولى نهاد حسبه (محتسب)، وظایف، شرایط، لوازم و مستحبات آن است. شیزرى طى نقد واقعیت آن روزها نقش حسبه را در تمام زوایاى حیات اقتصادى و اجتماعى مورد بررسى قرار مىدهد و ابزارهاى مناسب براى سازماندهى آن را تعیین مىکند و بر اهمیت ارتباط محتسب با قاضى، اهل علم و اِعمال حسبه بر والیان و امرا تأکید مىکند.
لسان الدین بن خطیب ( 713 - 776 ه / 1313 - 1374 م.) [مؤلف شماره 126 ]
محمد بن عبدالله بن سعید بن احمد بن على سلمانى لوشى، غرناطى اندلسى، لسان الدین ابن خطیب، ذوالوزارتین، ادیب، نویسنده و شاعر، آشنا به طبّ و علوم دیگر، از وزرا، در لوشه به دنیا آمد و در غرناطه نشو و نمو یافت. وزیر سلطان ابوالحجاج یوسف بن اسماعیل و پس از او پسرش الغنى بالله محمد از پادشاهان غرناطه بود. امّا چون از سخن چینى و بدگویى دیگران نگران شد به سبته و سپس تلمسان نزد سلطان عبدالعزیز بن على مرینى گریخت، چون سلطان المستنصر احمد بن ابراهیم توانست بر مغرب چیره شود، در پاسخ کمکهاى الغنى بالله ، ابن خطیب، او را به تهمت زندیق و پیروى از فلاسفه دستگیر کرد. ابن خطیب به زندان افتاد و در سال 776 ه او را خفه کرده و کشتند. ابن خطیب در فاس به خاک سپرده شد.(47)
168. الاشاره الى ادب الوزاره(48)
این رساله شامل شش رکن و یک مقدمه است. ابن خطیب در مقدمه بر اهمیت مقام وزارت و شرایط انتخاب وزیر تأکید کرده و معتقد است وزیر باید به نقش و جایگاه خود آگاه باشد و رفتار متناسبى را با شاه اتخاذ کند تا علاوه بر آنکه اهداف خود را دنبال مىکند در پناه شاه قرار گیرد و از او در امان باشد. او همچنین باید اخلاق شاه را بداند و مطابق آن رفتار کند. ابن خطیب در ادامه از نحوه رفتار وزیر با خواص دربار و صاحبان شوکت در دولت سخن مىگوید.
169. رسالة فى السیاسة / مقامة فى السیاسة / رسالة فى غرض السیاسة(49)
ابن خطیب این اثر را بنا به درخواست پادشاه گشتاله دون پدرو سنگدل (Don Pedro Cruel) و به زبان خودشان نگاشت و در سه بخش و یک مقدمه تنظیم کرد. ابن خطیب در بخش اول درباره نحوه برخورد با رعیت و چگونگى معامله با بیگانگان ساکن در سرزمینش پندهایى به وى داد؛ در بخش دوم او از پادشاه گشتاله خواست که هر امرى را در جایگاه خودش قرار دهد: فاصله خود را با مردم کم کند، از آنها بگذرد و حمایتشان کند، از آنچه حاکمان سابق، انجام مىدادند دست بردارد و اشرافشان را گرامى بدارد و میان کسانى که به یارى اش آمدند و دیگران تفاوتى نگذارد. او پنج مسأله را مایه زوال پادشاهى معرفى مىکند: خونریزىهاى غیر ضرورى، طمع در گسترش قلمرو، شهوترانى پادشاه، کوچک شمردن علما و فقها و در نهایت ظلم؛ در بخش سوم او از پادشاه مىخواهد که در مسائل مهم حکومتى دست بیگانگانى را که او را در درگیرىهایش با حاکمان پیشین حمایت کردهاند باز نگذارد و اراضى مناطق فتح شده را از دست صاحبانش خارج نکند. باید اشاره کرد که حکومت گشتاله همان حکومتى بود که [بعدها]با همکارى حکومت آراگون به حضور مسلمانان در اندلس پایان داد.
170. کتاب بستان الدول(50)
ابن خطیب سى بخش از این اثر بزرگ را به اتمام رسانید. هر بخش شامل ده درخت به نامهاى درخت سلطان، درخت نهاد وزارت، درخت نهاد کتابت، درخت نهاد قضا، درخت نهاد حسبه، درخت کار، درخت جهاد (سواره نظام و نیروى دریایى)، درخت پزشکان و دیگرانى که شاه بدانها نیاز دارد و درخت سرپرستى. بنابر سخن ابن خطیب، هر درختى از بخشها، ریشهها،تنه، پوسته، شاخه، گلهاى مثمر و غیر مثمر تشکیل شده و بر هر یک از اجزاى این درخت نام حرفه مورد نظر و برنامههاى آن نوشته شده است.
171. تخصیص الریاسة بتلخیص السیاسة(51)
نام دیگر این کتاب ارجوزه فى السیاسة المدینه است(52) و شامل ششصد بیت شعر در علم سیاست به عنوان یکى از شاخههاى علم قدیم (فلسفه) است. ابن خطیب مفصلاً در این ابیات از نیروهاى سه گانه، درمان اخلاق و مسأله معیشت سخن گفته است.(53)
172. رسالة فى احوال خدمة الدولة(54)
ابن رضوان مالقى (718 - 784 ه / 1318 - 1386 م) [مؤلف شماره 127]
عبدالله بن یوسف بن رضوان بن یوسف بن رضوان بخارى، مالقى، فاسى، فقیه، خطیب، نحوى، لغت شناس، قصه گو، شاعر و نویسنده، از بزرگان ادب، در ازمور از دنیا رفت.(55)
173. الشهب اللامعة فى السیاسة النافعة(56)
ابن رضوان هجده سال پیش از آنکهابن خلدون کتاب خود را بنگارد این اثر را تألیف کرد. هر چند ابن خلدون از او بسیار نقل کرده، امّا نامى از او نبرده است. این کتاب به سلطان ابى سالم ابراهیم بن حسن مرینى که در سالهاى 760 تا 762 حکم مىراند اهدا شد. سلطان شوق فراوانى داشت که بر مبناى قانونى سیاسى حکم براند، از اینرو ابن رضوان این اثر را نگاشت تا مسائلى را که او با آن مواجه بود همچون رشوه، فساد، ظلم و... بر طرف سازد. این اثر در 25 بخش نوشته شده است. مؤلف در آغاز از مسأله خلافت، ضرورت آن، وجوب اطاعت از امام و نصیحت کردن او، وجوب شنیدن نصایح و بزرگداشت اهل علم و صالحان سخن گفته است و در ادامه به مسائلى چون عدالت و فضیلت آن، شاه، تدابیر و خطى مشى دینى، خواص، وزرا و کاتبانش، اهمیت عمران و آبادانى مملکت، رواج ارزشهایى چون سخاوت و گشاده دستى و مکارم اخلاقى، امن ساختن راهها و جادهها، کیفرها، مسائل اقتصادى مرتبط با بیت المال چون عطا و توقیف، اداره سربازان و نظارت و اشراف بر جنگها پرداخته است. او در پایان اثر خود را با سخنى از دولتها و نفرت از پادشاه و ویژگىها و پندهاى اخلاقى و... به پایان مىبرد.
محمد بن منکلى (متوفاى 784 ه/ 1382 م) [مؤلف شماره 128]
محمد بن محمود منکلى بوغا قاهرى، فاضل، آشنا با فنون جنگ، در دوره ملک الاشرف شعبان، از پادشاهان سلسله نخستین مملوکى، متولى منصب نقابت جنگ بود.(57) درباره نحوه اداره جنگ، کتابهاى متعددى نوشت، از جمله الاحکام الملوکیة و الضوابط الناموسیه، (58) التدبیرات السلطانیه فى سیاسة الصناعة الحربیة،(59) الحیل فى الحروب و فتح المدائن و حفظ الدروب،(60) الرسالة المرضیة فى صناعة الجندیة،(61) و المنهل العذب لورود اهل الحرب.(62)
174. العقد المسلوک فیما یلزم جلیس الملوک(63)
موسى بن یوسف ابو حمو بن زیان (متوفاى 791 ه / 1389 م) [مؤلف شماره 129]
ادیب، شاعر، از پادشاهان مغرب، در غرناطه به دنیا آمد. والدینش به آنجا تبعید شده بودند. سپس با پدرش به تلمسان رفت و او سفر خود را تا تونس ادامه داد. در آنجا حاکمان بنى حفص کمکش کردند تا سرزمینش را از حکومت بنى مرین باز پس گیرد. آنگاه پایتخت خود را تلمسان قرار داد. یکى از فرزندانش به نام عبدالرحمن بر او شوریدو از بنى مرین کمک گرفت تا آنکه پدرش را در یکى از نبردها به قتل رسانید.(64)
175. واسطة السلوک فى سیاسة الملوک(65)
این کتاب را براى پسرش عبدالرحمن - همانى که پدر را به قتل رسانید - نوشت تا پس از او مملکت را اداره کند. این اثر مشتمل بر چهار باب است. در دو باب نخست، از اصول پادشاهى که عبارتنداز عدالت، انصاف، آراستگى به فضایل، ترجیح دادن عقل بر هوس، همواره متقى بودن، حفظ دارایى، سربازان و ارتش، در باب سوم از ویژگىهاى نظام حکومتى و در باب چهارم از زیرکى که از نظر او منتهاى سیاست است سخن مىگوید.
مجهول ( زنده در 795ه / 1393 م) [مؤلف شماره 130]
176. محاسن الملوک و ما یجب ان یتبع فى خدمتهم من آلاداب(66)
محمد بن احمد بن بسّام محتسب (متوفاى اواخر سده هشتم هجرى) [مؤلف شماره 131(67)]
177. نهایةالرتبه فى طلب الحسبه(68)
این اثر در 118 باب تنظیم شده و بنابر روش پیشینیان به موضوع نهاد حسبه پرداخته است. این اثر شباهت فراوانى با اثر شیزرى دارد و عنوان این دو کتاب نیز یکى است، امّا تفاوتهایى هم دارند. بىشک تا حد فراوانى ابن بسام از شیزرى متأثر است، چرا که با نهاد حسبه، مفاهیم و دستگاههاى آن سخن خود را آغاز کرده و آنگاه وارد حوزههاى اجتماعى مىشود.
عبدالرحمن بن خلدون (732 - 808 ه / 1332 - 1406 م) [مؤلف شماره 132 ]عبدالرحمن بن محمد بن محمد بن حسن بن محمد حضرمى،اصالتاً اهل اشبیلیا است، امّا در تونس به دنیا آمد. قاهرى، مالکى، دانشمند، ادیب، مورخ، حکیم، متولى امر کتابت سرّ در فاس گردید و به غرناطه و بجایه از شهرهاى اندلس سفر کرد، در آنجا دستگیر شد و شرایط سختى را گذرانید تا آنکه به تونس بازگشت. پادشاه آنجا ابن خلدون را مورد احترام و بزرگداشت قرار داد، امّا چون علیه او سخن چینى کردند به سمت شرق گریخت و متولى قضاوت بر مبناى فقه مالکى در قاهره شد. او از جمله کسانى بود که همراه نیروى نظامى به سمت تیمور لنگ حرکت کرد. ابن خلدون در قاهره از دنیا رفت.(69)
178. مقدمة ابن خلدون(70)
این اثر که در سال 779 به اتمام رسید، شهرت فراوانى پیدا کرد و اثرى بىسابقه و منحصر به فرد در تاریخ اسلام شناخته شد؛ اما بررسى تطور اندیشه سیاسى در اسلام نمایانگر آن است که او ایدههاى خود را با تکیه بر اندیشههاى گذشتگان و تطوّر آنها طرح کرده است. این مسأله به حدى جدّى است که مطالعه مجدد این اثر براى درک نحوه تسلسل و حرکت اندیشه اسلامى ضرورى است و در این مطالعه نباید مقدمه ابن خلدون را اثرى فردى دانستو بر این باور بود که جز با نظریه قهرمانان نمىتوان به فهم آن رسید. پیش از او، ایده تقسیم پادشاهى به سه گونه را ابن مقفع، عوامل عمران و ضرورت آن را ابن ابى ربیع، عصبیت و تشکیل دولت مبتنى بر آن را جوینى و غزالى در کتاب سرالعالمین، عمران و رابطه آن با عدالت و ظلم را ابن رضوان مالقى طرح کرده بودند. همچنین اندیشمندان پیش از وى به آرایى به همان صورت یا شیوهاى متفاوت قائل بودند که در مقدمه ابن خلدون منعکس است. مقدمه ابن خلدون یک اثر دائرة المعارفى است که سهم سیاست در آن بیشتر از دیگر علوم است و حتى مىتوان گفت که موضوع سیاست محور تألیف معظم این کتاب است به گونهاى که مىتوان غالب مسائل طرح شده در مقدمه را با عمل سیاسى پیوند داد. ابن خلدون بررسى مفهوم عصبیت را به عنوان یک مفهوم بنیادین در تفسیر فعالیت سیاسى به کار برد و در سایه آن ماهیّت پادشاهى، مراحل آن و جایگزینى دولتها یا نظم سیاسى و رابطه تمدن با این مراحل را مورد بررسى قرار داد. او سپس به گونههاى پادشاهى و انواع آن و دیوانهاى گوناگون به ویژه دیوانهاى مالى و اقتصادى مىپردازد و معتقد است بین فعالیت اقتصادى دولت اعم از ظلم یا آبادانى با عمران و افول دولتها رابطه وجود دارد. او به مسأله حجاب یا فاصله گرفتن شاه از رعیت نیز پرداخت و در پایان ضمن بیان نحوه صدمه خوردن دولت، این امر را ناشى از ساخت اقتصادى تحلیل کرد. روشن است که شیوه او در بررسى پدیده سیاست و تقسیمات آن، شیوه متداولى است و غالب اندیشههاى او پیش از او طرح شده بودند.
قلقشندى (756 - 821 ه / 1355 - 1418) [مؤلف شماره 133]
احمد بن على بن احمد بن عبدالله قلقشندى، در قلقشنده به دنیا آمد و ساکن قاهره بود. ادیب، فقیه، شافعى، در علم نسب صاحب اثر است و نیابت سلطنت را به عهده گرفت. کتاب صبح الاعشى فى صناعة الانشاء از اوست.(71)
179. مآثر الانافة فى معالم الخلافة(72)
این اثر را به خلیفه معتضد که در 817 ه با او بیعت کردند تقدیم نمود و شامل مسائل ذیل است: تعریف مفهوم خلافت، شرایط آن و راههاى انعقاد خلافت، وظایف متقابل خلیفه و مردم، دلایل عزل خلیفه یا ولىعهد او، وظایفى که خلفا در دورههاى گذشته انجام مىدادند و مقایسه آن شرایط با شرایط امروزى. قلقشندى سپس خلفا را از صدر اسلام تا خلافت المعتضد بالله بر مىشمارد و در دوره هر خلیفه به حوادث مهم، ولایتهاى قلمرو اسلامى و اوضاع آنها و سرزمینهایى که زیر نظر خلافت بودند اشاره کرده و از چگونگى کنترل پادشاهان مصر یا شام یا مدینه و عراق از سوى خلیفه سخن مىگوید. آنگاه از متونى که خلفاى پیشین مىنوشتند، اعم از بیعت نامهها در گذشته و حال، عهدنامهها و نامههاى که به کارگزاران و والیان مناطق گوناگون، بحث مىکند.
محمد ناشرى (733 - 821 ه / 1332 - 1418 م) [مؤلف شماره 134 ]
محمد بن عبدالله بن عمر بن ابى بکر بن عمر بن عبدالرحمن بن عبدالله، ناشرى، یمانى، شافعى، فاضل و آشنا با تاریخ.(73)
180. نصائح الایمانیه لذوى الولایات السلطانیه(74)
ابوبکر حصنى (752 - 829 ه / 1351 - 1426 م) [مؤلف شماره 135]
ابوبکر بن محمد بن عبدالمؤمن بن حریز بن مُعَلَّى حصنى، دمشقى، شافعى، فقیه، محدّث. در روستاى حصن از توابع حوران به دنیا آمد.(75)
181. رسالة الامامة (76)
احمد المهدى (775 - 840 ه / 1373 - 1437 م) [مولف شماره 136]
احمد بن یحیى بن مرتضى بن مفضل بن منصور بن مفضل، نسب او به على بن ابیطالب رضى الله عنه مىرسد، یمینى، زیدى، امام المهدى، دانشمند و آشنا با بسیارى از علوم، در شوال 793 در صنعاء با او بیعت کردند. (کحالة، پیشین، ج2، ص206).
182. کتاب الامامة، (نسخه خطى در جامع الکبیر در صنعاء به شماره 587 در 95 قطعه؛ از قطعه 159 تا 254.)
محمود بن اسماعیل بن ابراهیم بن میکائیل خیر میتى (خیربیتى یا جیزى) - (زنده در 845 ه / 1441 م) [مؤلف شماره 137]
فاضل، اشعرى، حَنفى(77)
183. الدرّة الفراء فى نصیحة السلاطین و القضاة و الوزراء(78)
مؤلف تنها با این کتاب شناخته شده است؛ امّا زمان نگارش کتاب کاملاً مشخص نیست. بر اساس نسخه خطى شماره 412 مباحث اسلامیه طلعت، تألیف این کتاب در شوال 744 به پایان رسیده و به سلطان معزّ الاشرف خلیل بن شاهین ظاهرى در مسلطیه تقدیم شده، امّا بنابر اظهارات حاجى خلیفه در کشف الظنون به ابوسعید جقمق سلطان مصر تقدیم شده است. ابن فیروز آن را به زبان ترکى برگردانید و به سلطان سلیم دوم هدیه کرد و نام آن را الغرة البیضاء فى نصیحة السلاطین و القضاء و الوزراء نهاد.(79)
این کتاب از هشت باب تشکیل شده است. تعریف مؤلف از خلافت در باب اول، نقطه پایانى است براى بحثهایى که حول تطبیق حکومت در اسلام با حکومت تئوکرات در اندیشه غربى وجود دارد. او مىگوید: «خلافت ریاست عمومى دین و دنیاست و نه جانشینى در مقام نبوت، بلکه جانشینى پیامبر در اجراى قوانین شرعى و حفظ قلمرو اسلامى است». وى در ادامه، مباحث امامت، شرایط امام، حکمت امامت و مبانى آن، وزارت و دیگر نهادها، مسائل شرعى مربتط با پادشاهان، امرا و قضات را طرح مىکند.
ابن حجر عسقلانى (زنده در 852 ه / 1449) [مؤلف شماره 138]
محمد بن احمد بن على بن حجر عسقلانى، مصرى شافعى.(80)
184. رسالة فى مسألة شراء السلطان الارض من بیت المال لنفسه(81)
پاسخ به پرسشهایى، چون آیا شاه مىتواند با اموال بیت المال خرید کند؟ آیا حق دارد مستقیماً به خرید و فروش بپردازد؟ در این کتاب طرح شده است.
محمد بن محمد بن خلیل اسدى (زنده در 854 ه / 1450 م) [مؤلف شماره139]
فاضل، او را با اثرش التیسیر والاعتبار مىشناسد.(82)
185. التیسیر والاعتبار و التحریر والاختبار فیما یحب من حسن التصرف والاختیار فى شؤون الممالک الاسلامیه(83)
این اثر به ناظر دیوان انشا و کاتب سرّ در مصر تقدیم گردید و از یک مقدمه و چهار باب تشکیل شده است. در مقدمه، علاوه بر بررسى نقش علم در اصلاح و اهمیت نصیحت و تذکّر، ده اصل را در این زمینه طرح مىکند. در باب اول، حوادث و تحولات سرزمینهاى اسلامى و نتایجى ناگوار و آسیبهایى را که در عرصههاى عمومى و خصوصى به دنبال داشت، پدیدههاى اجتماعى و اقتصادى که نتایج سیاسى همراه دارد به ویژه گرانى، قحطى و ظلم اجتماعى بحث مىشود. اداره و اقدام مناسب، توجه و حفظ موقعیت علما، بزرگان رؤسا و به ویژه نقش علما، نحوه تأمین وضعیت و احترام شایسته آنها از مباحثى است که در باب دوم بحث مىشود، در باب سوم، شرایط اقتصادى و به ویژه گرانى، کلاهبردارى، احتکار، قیمتگذارى و پول و مکانیسم تأثیرگذارى این عناصر بر مردم و آبادنى و چگونگى رهایى از بحرانهاى ناشى از این مسائل مورد بحث قرار گرفته است؛ فصل چهارم به حاکمان مسلمان تعلق دارد و از حاکمان مسلمان خواسته شده براى یارى کردن دین و برپایى عدالت، به احکام شرع پاىبند باشند.
186. لوامع الانوار و مطالع الاسرار فى النصیحة التامة لمصالح الخاصة و العامة(84)
این اثر که یکسال پیش از اثر پیشین نوشته شده، به ولیعهد اهدا گردید تا مشوق او در گسترش عدالت باشد. او در این اثر به والیان مصر، ضامنان این سرزمین و نگهبانان آن، جدیت و تلاش کارگزاران و خادمان در اطاعت از اوامر سلطان، حاکمان، والیان، ارکان دولت از جمله قضات و جانشینان آنها، وزرا، محتسبان، پول و داد و ستد مىپردازد و به ارائه آسیبشناسى وضعیت مصر توجه مىکند.
187. النصیحة الکلّیة فى کل ما یتعلق بمصالح الراعى و الرعیّة(85)
188. الاشارات العلیّه فیما یوجب الخلل و الفساد و الصلاح فى احوال الرعیّة(86)
ابن عربشاه (791 - 854 ه/ 1389 - 1450 م)[مؤلف شماره 140]
احمد بن محمد بن عبدالله بن ابراهیم بن عربشاه، اصالتاً دمشقى بود، رومى، حنفى، او را عرب نمىشناسند، ادیب، تاریخنگار، آشنا با علوم گوناگونى چون فقه، لغت، نحو و بلاغت، در قاهره از دنیا رفت. غرة السیر فى دول الترک و التتر اثر اوست.(87)
189. فاکهة الخلفاء و مفاکهة الظرفاء(88)
این اثر همچون کلیله و دمنه از زبان حیوانات و پرندگان مسائل نظام سیاسى را مورد بررسى قرار داده است، امّا بر خلاف کلیله و دمنه مباحثى چون حکمت و اخلاق در آن مطرح نشده و تنها نظام سیاسى مدّ نظر مؤلف بوده است. بنا به سخن مؤلف، «این اثر را در صناعتى بدیع براى پادشاهان، امرا، متولیان عدالت، رؤسا و بزرگان نوشتم تا در نکات عبرت برانگیز، صفات عدالت، شرح حال دیگران و اخلاق پسندیده اندیشه کنند. این اثر مایه شادکامى ادیبان و عبرت خردمندان اعم از پادشاهان، نایبان، امرا و حاجیان است و در ده باب تنظیم شده است». ابن عربشاه، اثر خود را با موضوع ضرورت انس گرفتن با پادشاهان و نصیحت آنان آغاز کرده و در ادامه مسائلى چون ارزشهاى سیاسى و نهادى نظام سیاسى، شورا و عدالت را از طریق گفتوگو میان حیوانات طرح مىکند. نکتهاى که باقى مىماند آن است که نگارش کتاب از زبان حیوانات بیانگر امور سیاسى فرامتنى است و اشاره به شرایطى دارد که مؤلف را به سوى تعامل غیر مستقیم سیاسى کشانیده است. این شرایط در میان آثار پیشین و آثارى که در ادامه خواهد آمد مشهور است.
على بن احمد بن محمد شیرازى (788 - 861 ه/1386- 1457م) [مؤلف شماره 141]
فقیه، شافعى، اصولى، نحوى، منطقى، صوفى، مفسر، متولد بغداد و متوفاى مکه.(89)
190. تحفة الملوک و السلاطین فى الاخلاق و السلطنة والوزارة(90)
این اثر را به حاکم مصر در سالهاى 842 تا 857، سلطان ابوسعید جقمق اهدا نمود و شامل یک مقدمه، هفت باب و خاتمه است. شیرازى در مقدمه به اهمیت نقش علم اعم از عقلى و نقلى، صفات شایسته علما و لزوم تفاوت نهادن میان عالمان حقیقى و جاهلان و تبهکارانى که نام عالم را بر خود نهادهاند مىپردازد. در باب نخست که به خلافت تعلق دارد از مباحثى چون حقیقت، ضرورت و اهمیت خلافت، تباهى ناشى از خلأ خلافت و نتایج مثبت وجود آن، چون صلاح دین و دنیا، اطاعت خلیفه موجب اصلاح و مخالفت با او مایه تباهى است... بحث مىشود؛ باب دوم این اثر به سلطنت اختصاص دارد و در آن به ماهیت سلطنت، شرایط سلطان، وظایف سلطان، اهمیت عدالت و ضرورت آن براى بهبود اوضاع، خطر ظلم و مفاسدى که در پى دارد توجه شده است. منظور از سلطنت در اینجا همان ریاست عقلى است و خلافت همان نام یا منصبى است که مایه پیوند پادشاهان یا ممالک اسلامى پس از سقوط بغداد و انتقال خلافت به قاهره سپس قسطنطنیه مىشد؛ باب چهارم سخن از امرا و ماهیت امارت و مصالح و منافع مبتنى بر آن، لزوم اطاعت امیر از خدا، پیامبر و سلطان است؛ در باب پنجم به وظایف اهل علم و لزوم پند دهى آنان به سلطان پرداخته شده؛ از متولیان نهاد دین و وظایفى که چون اطاعت و نصیحت به عهده دارند و اهمیت توجه و رعایت وضعیت آنها در باب ششم بحث شده است؛ باب هفتم درباره رعیت و اقشار گوناگون آنهاست و نصیحت کردن براى خدا، پیامبر و اولى الامر از وظایف آنها شناخته شده و از سلطان خواسته شده در مورد آنان عدالت و احسان پیشه کند.
صالح بلقینى (791 - 868 ه/ 1389 - 1464 م) [مؤلف شماره 142]
صالح بن عمر بن رسلان بن نصیر بن صالح کنانى، عسقلانى، اصالتاً بلقینى است، قاهرى، شافعى، فقیه، متکلّم، مفسّر، محدّث، شاعر، در قاهره به دنیا آمد و از دنیا رفت.(91)
191. ایضاح البرهان فى الثناء على السلطان(92)
موضوع این رساله تشویق دیگران به اطاعت از سلطان است.
عمر بن موسى بن محمد رجراجى (متوفاى 868 ه/ 1464 م) [مؤلف شماره 143(93)]
192. رسالة فى السلطنة و ما للسلاطین و ما علیهم(94)
در چهار باب تنظیم شده و به وظایف و حقوق پادشاهان مىپردازد.
خلیل بن شاهین (813 - 873 ه/ 1410 - 1468 م) [مؤلف شماره 144]
شیخى، صفوى، ظاهرى، فقیه، مورخ، ادیب، شاعر، در بیت المقدس به دنیا آمد و در طرابلس از دنیا رفت.(95)
193. زبدة کشف الممالک و بیان الطرق و السالک(96)
این کتاب گزیدهاى از کتاب دیگر مؤلف به نام کشف الممالک و بیان الطرق و السالک است که در چهل باب تنظیم شده بود، ولى این اثر که گزیده آن است در دوازده باب تنظیم شده و شامل مباحث ذیل است: جغرافیاى سیاسى مصر در آن عهد، سلطنت، صفات سلطان، آنچه که سلطان براى پاىبندى به لوازم صفات پادشاهى بر آن متکى است؛ قضات، اهل حل و عقد، علما، شرایط آنها و واجبات آنان در قبال سلطان و مردم؛ وزرا و دیوان داران، نایب سلطان، اتابکان لشکر، امراى نظامى؛ نهادهاى حکومت محلى در صحرا، اهمیت پلسازى و تأسیس کانالهاى توزیع آب؛ توصیف کامل سرزمینهاى اسلامى و نهادهاى نظام سیاسى در آنجا، شیوخ عرب، امراى ترک و گروههاى بازرگانى. بدین صورت او از همه عناصر کنش سیاسى گزارش تحلیلى ارائه مىکند.
احمد محمدى اشرفى (متوفاى 875 ه/ 1470 م) [مؤلف شماره 145]
حنفى، مورخ، آشنا به سیاست.(97)
194. البرهان فى فضل السلطان(98)
195. منهج السلوک فى سیرة الملوک(99)
طوغان شیخ محمدى (زنده در 878 ه / 1473/ م) [مؤلف شماره 146]
مصرى، حنفى.(100)
196. المقدمة السلطانیة فى السیاسة الشرعیة(101)
در سال 878 مؤلف این اثر را به ملک الاشرف قاتیباى اهدا کرد. شامل یک مقدمه و نوزده باب است. پس از طرح ضرورت سلطنت براى جامعه و صالح بودن سلطان براى بررسى دیدگاه قرآن در مورد حکومت به مطالعه آیات قرآنى در این زمینه مىپردازد. این آیات همان آیاتى هستند که بعدها مودودى و سید قطب در بررسى مفهوم حاکمیت از آن بهره بردند. مودب بودن و خوش رفتارى حاکم، و مسائل حقوقى چون حدود، دیات، شهادات، تعزیرات، احکام سیاستهاى شرعى، حسبه و امور مرتبط به آن، ارزشهاى اتخاذ شده در عمل سیاسى از جمله مباحثى است که ضمن ابواب کتاب مورد بررسى قرار گرفته است. سیاست شرعیه در این اثر با همان مفهوم اصطلاحى متعارفى که ابن نجیم و دده افندى و دیگران به کار بردهاند لحاظ شده است.
مجهول. اثرش را به ملک اشرف قاتیباى اهدا کرد. [مؤلف شماره 147]
197. التبر المسبوک فى نصیحة الملوک(102)
آغاز سخن مؤلف در این اثر با مباحثى چون حقوق الهى، شناخت مراتب وجود و درجات انسانها نزد خدا، آنچه را که حاکم باید در منابع پیشین از اخلاق شاهانه بداند، پیروى شاه از سیره خلفاى راشدین است. او در ادامه به نقش دولت در جامعه بشرى، جایگاه امام، ارتش، عدالت و مال در تأسیس دولت اشاره مىکند، چرا که رعیت بدون عدالت نمىتوانند تولید کنند. او در ادامه هفت اصل زیربنایى را طرح مىکند که عبارتنداز: رازدارى و نپذیرفتن پند جز از عاقل دیندار، مقرّب نکردن افراد جز کسانى که شاه به دین آنها شناخت دارد، دولتمردان را مورد تفقّد خود قرار دهد، اعتماد به مردانى که در جریان امور و مراقبت از آن صداقت دارند، ضابطهمند کردن ورود رسولان و همنشینى با علما و زاهدان، اطلاع از اخبار ولایات در هر زمان، به وعدهاش وفا کند و به مردم دروغ نگوید. مؤلف در ادامه به رفتار حاکم توجه مىکند: چگونه حاکم باید به خدا نزدیک شود و با اداى وظایف خود شکر نعمت الهى را به جا آورد، چگونه حاکم به بررسى وضعیت مردم بپردازد و حق آنهارا از ظالمان بگیرد و همواره عدالت و مشورت را در نظر داشته باشد و با کسانى مشورت کند که شاه را مسؤول ناکامىهاى خود ندانند و شجاع و صاحب رأى باشند. او به حاکم تأکید مىکند که حفظ امنیت واجب تر از حفظ کرسى سلطنت است، چرا که تا زمانى که خانه محفوظ نباشد اندرون آن نیز ایمن نخواهد بود. شاه بهتر است رسولان و سفراى دولتها را سریعتر بفرستد تا نتوانند با نیروى نظامى ارتباط برقرار کرده و آنها را به دور خود جمع کنند و نظرشان را جلب کنند.
محمد کافیحى (788 - 879 ه/ 1386 - 1474 م) [مؤلف شماره 148]
محمد بن سلیمان بن سعد بن مسعود رومى معروف به کافیحى یا کافیهجى، فقیه، اصولى، محدث، نحوى، مفسر، صوفى، صرفى، بیانى، منطقى، حکیم، ریاضىدان، متولد کلجه کى از مناطق صروخان، درمصر مشهور شد، سیوطى از ملازمان او بود، متولى شیخوخیت خانقاهى در شیخونیه مصر شد.(103)
198. سیف الملوک و احکام المرشد لهم الى سبیل الحق و الاحکام(104)
على قلصادى (815 - 891 ه/ 1412 - 1486 م) [مؤلف شماره 149]
على بن محمد بن على قرشى، بسطى، اندلسى، مالکى، معروف به قلصاوى، منطقى، عروضى، فقیه، صوفى، محدّث، نحوى، متوفاى باجه از سرزمینهاى افریقا.(105)
199. النصیحة فى السیاسة العامة و الخاصة(106)
محمد مصرى (متوفاى 893 ه/ 1488 م) [مؤلف شماره 150]
محمد بن عبدالرحمن مصرى، مقدسى، شافعى، فاضل(107)
200. بذل النصائح الشرعیه فیما على السلطان و ولاة الامور و سائر الرعیة(108)
محمد بن أزرق (متوفاى 896 ه/ 1491 م) [مؤلف شماره 151]
محمد بن على بن محمد بن ارزق، أصبحى، غرناطى، اندلسى، مالکى، فقیه، قاضى، آشنا با برخى از علوم، متولى امر قضاوت در غرناطه تا زمان سلطه فرنگیان بر آن، پس از آن به تلمسان و سپس شرق رفت و حجّ به جا آورد و به مصر بازگشت و در بیت المقدس از دنیا رفت.(109)
201. بدائع السلک فى طبائع الملک(110)
این اثر شامل دو مقدمه و چهار کتاب است و هر کتاب به دو باب تقسیم مىشود.
او در مقدمه نخست، بیست دلیل عقلى براى وجود پادشاهى ذکر مىکند؛ از جمله آنکه جامعه بشرى امرى ضرورى است. مقدمه دوم به بیست دلیل شرعى در این زمینه اختصاص یافته، از جمله آنکه وجود سلطانى بازدارنده لازم است. در کتاب نخست از حقیقت سلطنت، خلافت و دیگر گونههاى نظام سیاسى شرایط و علل وجودى آنها بحث مىشود. مباحث کتاب دوم عبارت است از: مبانى و اصول ضرورى و کمالى پادشاهى و همچنین فعالیتهایى که صورت پادشاهى را شکل مىدهد، از جمله نصب وزیر، اقامه شریعت، تأمین نیروى نظامى، نگهدارى از دارایىها، آبادانى، اجراى عدالت، تولیت برنامههاى دینى، سازماندهى سطوح پادشاهى و ایجاد زمینههایى براى انجام کارها به بهترین شکل از جمله علم، عقل، شجاعت، عفت، گشاده دستى، بخشش، بردبارى و کنترل خشم، کتاب سوم به مباحثى اختصاص دارد که شاه با انجام آن موجب استوار شدن مبانى سلطنت مىشود؛ از جمله نگهدارى از دین، اجراى حدود و احکام دین و آنچه موجب اتخاذ سیاستها و تدابیر مناسب از سوى شاه مىشود؛ تدابیرى که او در برابر خاصه از جمله وزرا یا رعیت و یا حوادث غیر مترقبه یا جهاد اتخاذ مىکند، در باب چهارم از آسیبهاى سلطنت سخن به میان آمده است، امورى چون هوسرانى، ذلّت، اختصاص به خود دادن شکوه، حجاب و فاصله گرفتن از مردم و صدمه دیدن عصبیت و تلف شدن اموال.
عزالدین الهادى الى الحق (845 - 900 ه/ 1441 - 1495 م) [مؤلف شماره 152]
عزالدین بن حسن بن على بن مؤید بن جبریل یمنى، از امامان زیدى، ملقب به الهادى الى الحق، اهالى «فلله» با او بیعت کردند، سرزمینهاى سوره، کحلان شرقین و شامیه در یمن را تحت کنترل خود درآورد در صنعا از دنیا رفت.(111)
202. رساله غراء فى بیان أحکام مثبت الامامة و نافیها(112)
مجهول (اثرش را به سلطان قنصوه غورى هدیه کرد) [مؤلف شماره 153]
203. آداب الملوک(113)
محور این اثر ارتباط میان عبادتها و عدالت سلطان است. از نظر او سلطان سایه خداوند در زمین است و باید همچون خداوند متخلق به صفات او باشد. او ضمن تأکید بر صفات عدالت از شاه مىخواهد که در برخوردش با رعیّت نیکوترین ویژگىها را داشته باشد. سلطان باید به امور دینى توجه نشان دهد، چرا که طبع انسانها تنها با امور دینى بهبود مىیابد. علاوه بر این، عمران و آبادانى و جلوگیرى از ظلم کارگزاران به مردم و نظارت بر آنان از امورى است که شاه باید به آن بپردازد.
مجهول (کتاب خود را به سلطان قنصوره غورى تقدیم کرد) [مؤلف شماره 154]
204. تذکرة الملوک الى احسن السلوک(114)
این اثر متشکل از چهار باب است. در باب نخست او از پادشاه مىخواهد که خود نحوه اصلاح وضعیت رعیت را شناسایى و دنبال کند و در این زمینه از رفتار سیاسى عمر بن خطاب مثال مىزند. در باب دوم به نقش وزیر در نصیحت پادشاه و اهمیت و ضرورت شورى و پاىبندى شاه به آن اشاره شده و در باب سوم سخن از اجراى احکام و تحقق عدالت توسط قضات به میان آمده است. لشکر دارى و مراعات حال سربازان در باب چهارم بحث شده است.
پىنوشتها
1) محقق مصرى و داراى دکتراى علوم سیاسى از دانشگاه قاهره.
2) دنش آموخته حوزه علمیه قم و کارشناش ارشد تاریخ اسلام.
3) عمر رضا کحاله، معجم المؤلفین، ج 11، ص 51.
4) قاهره: مکتبة محمد على صبیح، 1962 م و نیز بیروت: دارالصادر، در 270 ص.
5) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 3، ص 240 - 241.
6) قاهره: وزارت معارف؛ پس از آن بنا به خواسته خدیو اسماعیل (1861 - 1873م) بر حاشیه تاریخ الخلفاى سیوطى به چاپ رسیده است.
7) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 2، ص 135.
8) نسخه خطى در کتابخانه گوته در آلمان و کتابخانه ایاصوفیه در ترکیه.
9) نسخه خطى در کتابخانه لى لاله لى در استانبول به شماره 1607 در 153 قطعه، میکروفیلم در معهد المخطوطات العربیه در قاهره.
10) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 1، ص 261.
11) تحقیق محمد ابراهیم البنا و محمد عاشور، قاهره: دارالشعب، 1971م، در 175 ص.
12) قاهره: مطبعة المؤید، 1318 ه، در 93 ص.
13) تحقیق صلاح الدین المنجد، بیروت: دارالکتاب الجدید، 1967م، و نیز تحقیق عبدالعزیز البرماوى اسکندریه: مکتبة الایمان، در 63 ص.
14) سیف الدین عبدالفتاح اسماعیل، الجانب السیاسى لمفهوم اختیار لدى المعتزله بین الادراک الذاتى و الفهم الاستشراقى، قاهره: دانشکده اقتصاد و علوم سیاسى، دانشگاه قاهره، پایان نامه کارشناسى ارشد، (منتشر نشده)، 1983 م.
15) عمر رضا کحالة، پیشین، ج 11، ص 181.
16) تحقیق محمد محمد شعبان، قاهره: الهیئه المصریه العامه للکتاب، در 306 ص.
17) مؤلف شماره 111 و اثرش در کتاب نیامده است. مترجم.
18) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 2، ص 171 - 172.
19) نسخه خطى در کتابخانه ایاصوفیه ترکیه. بغدادى در ایضاح المکنون، ج 2، ص 598 به آن اشاره کرده است.
20) از مقدمه محقق.
21) تحقیق فؤاد عبدالمنعم احمد، دوحه: رئاسة المحاکم الشرعیه و الشؤون الدینیه، نوبت اول، 1985 م.
22) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 11، ص 269 - 270.
23) نسخه خطى در دارالکتب المصریه به شماره 774 فقه شافعى؛ میکروفیلم شماره 42825. بغدادى در ایضاح المکنون ج 2، ص 5 همین کتاب را به زین العابدین محمد عمرى شافعى معروف به سبط مرصفى (متوفاى 965 ه) منسوب دانسته است.
24) شرح حالى از او نیافتم.
25) نسخه خطى در دارالکتب المصریه به شماره 690 تعلیم تیمور؛ میکروفیلم 20522 در 23 ص.
26) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 5، ص 326؛ زرکلى، الاعلام، ج 8، ص 289 - 290.
27) نسخه خطى در دار الکتب المصریه به شماره 59 عقائد؛ در کتابخانه رئیس الکتاب در استانبول نسخهاى از آن به شماره 1185/2 وجود دارد.
28) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 8، ص 247.
29) نخسه خطى در کتابخانه کشک بغداد به شماره 93 در 57 قطعه؛ تصویرى از آن در معهد المخطوطات العربیه در قاهره وجود دارد.
30) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 7، ص 121.
31) قاهره چاپ مصطفى بابى حلبى، 1969 م، در 264 ص.
32) عمر رضا کحالة، پیشین، ج 2، ص 106 - 107.
33) تحقیق محمد جمیل احمد، قاهره: مطبعة الدنى، 1961 و 1977، در 476 ص.
34) عمر رضا کحالة، پیشین، ج 1، ص 62.
35) تحقیق رضوان السید، بیروت: دارالطلیعه.
36) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 11، ص 273؛ بغدادى، هدیة العارفین، ج 2، ص 164.
37) نسخه خطى در کتابخانه اسعد افندى در استانبول شماره 1822 که در 84 ورق است که تصویرى از آن در معهد المخطوطات العربیه در قاهره وجود دارد؛ نسخه دیگرى از این اثر در کتابخانه بودلیان اکسفورد به شماره 29 در مجموعه سلد سوبرنج در 109 ص وجود دارد که تصویر آن در دانشگاه اردن به شماره 729 تهیه شده است.
38) نسخه خطى در دانشگاه امریکایى بیروت (Ms 023: M59 mrA) در 84 ورقه وجود دارد. نسخهاى دیگر در دانشگاه دمشق به شماره 1966 هست.
39) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 6، ص 226.
40) تحقیق محمد على نجار، قاهره: دارالکتاب العربى، 1984 م، 161 ص.
41) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 11، ص 235؛ زرکلى، پیشین، ج 7، ص 39.
42) نسخه خطى در کتابخانه احمدیه در جامع زیتونه در تونس به شماره 5084در 97 قطعه.
43) تحقیق محمد جاسم حدیثى، بغداد، دارالشؤون الثقافیه، وزارة الثقافة و الاعلام، 1987 م، 153 ص.
44) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 5، ص 197 - 198.
45) چاپ شده در قاهره، 1326 ه. / 197 م؛ و نیز در اردن، دارالمنار، الزرقاء؛ قبلاً در نیز چاپ شده بود: قاهره، مطبعة بولاق در 1841؛ چاپ مصر در 1306 / 1888 م. نسخه خطى آن در دارالکتب الازهریه شماره 1186 حسین باشا وجود دارد که ترجمه آن به زبان ترکى به دست نحیفى محمد افندى کلیبولى متوفاى 1203 ه / 1789 م صورت گرفت و نسخه خطى تحقیق نشده آن در کتابخانه کوبریلى، وقف محمد عاصم بک شماره 404 وجود دارد.
46) تحقیق سید الباز العرینى، قاهره: لجنة التألیف و الترجمة و النشر، 1946م، 129 ص.
47) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 10، ص 216.
48) به کوشش عبدالقادر زمامة، مجلة مجمع اللغة العربیه، دمشق، مجلد 47، 1972 م؛ و نیز به کوشش وداد القاضى، مجلة الفکر العربى، بیروت، ش 23، اکتبر و نوامبر 1981؛ نسخه خطى آن در خزانة العامة در رباط به شماره 2410 (1092D) و نیز به شماره 2411 (1405D) وجود دارد.
49) این اثر را محمد بن ابى بکر تطوانى، دکتر شوقى ضیف و داکلاس مورتون مورد بررسى قرار دادهاند. ر.ک: نفح الطیّب، ج 6، ص 431 - 445؛الاحاطه، ج 4، ص 614 - 634؛ نسخه خطى آن در خزانة العامة در رباط به شماره 2412 (972) وجود دارد. [این اثر با سه عنوان به ثبت رسیده].
50) وداد القاضى در منبع پیشین، ص 175 آن را معرفى کرده است؛ همچنین ر.ک: الاحاطه، ج 4، ص 460 و نفح الطیب، ج 7، ص 197 - 198).
51) ر.ک: محمد ابوبکر تطوانى، ابن خطیب من خلال کتبه، تطوان: 1945؛ ابن خطیب، نفاضة الجراب، تحقیق احمد مختار عبادى، قاهره: ص 188.
52) بغدادى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 32.
53) دکتر وداد قاضى، جوانب من الفکر السیاسى للسان الدین بن الخطیب، پیشین، ص 274.
54) نسخه خطى در خزانة العامه در رباط به شماره 2414 (972D).
55) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 6، ص 164.
56) تحقیق على سامى النشار، دارالبیضاء: دارالثقافه، 1984م، 388 ص.
57) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 12، ص 8 و 53.
58) تحقیق عبدالعزیز عبدالدایم. این کتاب درباره استراتژى جنگهاى دریایى است.
59) تحقیق محمد شیث خطاب، بغداد: المجمع العلمى العراقى، 1988م.
60) تحقیق صادق محمد جمیلى، مجله موارد العراقیه، مج 12، ش 4، 1983م.
61) نسخه خطى در ایاصوفیه و الخزانة العامه در رباط.
62) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 12، ص 53.
63) همان، ج 12، ص 53.
64) همان، ج 13، ص 50 - 51.
65) تونس: مطبعة الدولیه التونسیه، 1279 ه، 174 ص.
66) نسخه خطى در دارالکتب المصریّه به شماره 2298 و کتابخانه توپ قاپى سراى در استانبول (احمد سوم) به شماره 3052، تصویرى از آن در معهد المخطوطات العربیه در قاهره وجود دارد که در 77 قطعه است.
67) شرحى از او نیافتم امّا محقق کتابش بر این باور است که ابن بسام فردى مصرى است که در مقطعى متولى نهاد حسبه بود.
68) تحقیق حسام الدین سامرائى، بغداد: مطبعة المعارف، 1968م، 225 ص.
69) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 5، ص 188.
70) بارها تحقیق شده و به چاپ رسیده است. من از تحقیق دکتر على عبدالواحد استفاده کردم که تاکنون سه جلد آن منتشر شده است.
71) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 1، ص 317.
72) تحقیق عبدالستار احمد فراج، کویت: سلسلة التراث العربى، 1984م، در 3 مجلد.
73) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 10، ص 228.
74) بغددى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 649.
75) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 3، ص 74.
76) نسخه خطى در کتابخانه اصفدیه در حیدرآباد به شناسه 92 کلام - ف 3171، تصویرى از آن در معهد المخطوطات العربیه در قاهره وجود دارد که 60 ورق است.
77) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 12، ص 152.
78) نسخه خطى در دارالکتب المصریه به شماره ب 23292 (62 قطعه، نگارش در 843 ه) و نیز شماره 4120 مباحث اسلامیه طلعت (173 ص نگارش 874 ه)، میکروفیلم 10089، نسخههاى دیگرى در فیلشر آلمان و دارالکتب الظاهریه در دمشق (شماره 27) وجود دارد.
79) حاجى خلیفه، کشف الظنون، ص 741.
80) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 8، ص 295.
81) نسخه خطى در کتابخانه کوبریلى در ترکیه به شماره 1629.
82) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 11، ص 214.
83) تحقیق عبدالقادر طلیمات، قاهره: دارالفکر العربى، 1968م، 85 ص.
84) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 11، ص 214. خود مؤلف نیز در کتاب تیسیر والاعتبار به این کتاب اشاره کرده است.
85) مؤلف در مقدمه التسیر و الاعتبار به این اثر اشاره کرده است.
86) مؤلف در مقدمه التیسر و الاعتبار به این اثر اشاره کرده است.
87) عمر رضا کحاله، پیشین، ج2، ص 122.
88) قاهره: 1290 ه، 253 ص.
89) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 7، ص 26.
90) نسخه خطى در دارالکتب المصریة به شماره 72 اجتماع تیمور، میکروفیلم به شماره 12084 در 59 قطعه.
91) عمر رضا کحالة، پیشین، ج 5، ص 9.
92) نسخه خطى در خزانة العامة در رباط به شماره 203 ک. نسخه دیگرى در دانشگاه اردن به شماره 180 وجود دارد.
93) شرح حالى از اونیافتم.
94) نسخه خطى در خزانة العامة للکتب و الوثائق در رباط؛ نسخهاى از آن در اسکوریال به شماره 1927 با عنوان هدایة من تولى غیر الرب المولى فى امور السلطنة و ما یجب على السلاطین و ما ینبغى علیهم و ما لیس لهم وجود دارد؛ و نیز نسخهاى در خزانه حسنیه در مغرب به شماره 3912 وجود دارد که برولیو جوستیل کلابوسو (Broulio gustel Caloboso) متن آن را مورد بررسى و تحقیق قرار دارد و به زبان اسپانیولى ترجمه کرد: مادرید: منشورات المعهد الاسبانى العربى الثقافى، 1983م.
95) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 4، ص 120.
96) قاهره: دارالعرب للبستانى، 1989م؛ پیش از این پولس راویس در پاریس: چاپخانه الجمهوریه، 1894 م آن را به چاپ رسانیده بود.
97) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 2، ص 170.
98) نسخه خطى در کتابخانه رفاعة رافع طهطاوى در سوهاج مصر به شماره 80 تاریخ، در کتابخانه ظاهریه دمشق نسخهاى از آن به شماره 10745 و نیز در دارالکتب المصریه به شماره 9907 ادب وجود دارد. تصویرى از آن در معهد المخطوطات العربیه در قاهره هست.
99) نسخه خطى در ایاصوفیه ترکیه؛ بغدادى در هدایة العارفین، ج 1، ص 133 به آن اشاره کرده است.
100) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 5، ص 45.
101) نسخه خطى در دارالکتب المصریه به شماره 1726 فقه حنفى در 184 قطعه، نسخه ناقصى از آن در دانشگاه ملک سعود به شماره 4004 با عنوان مقدمه فى الاحکام السلطانیة و السیاسة الشرعیه وجود دارد.
102) نسخه خطى در دانشگاه قاهره به شماره 20714.
103) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 10، ص 51؛ بغدادى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 36.
104) نسخه خطى در دارالکتب المصریّه به شماره 24 اجتماع تیمور و شماره 24263 ب در 51 قطعه، در کتابخانه گوته در برلین به شماره 1884 A در 53 ورقه؛ در معهد التراث العلمى العربى در حلب به شماره 1484.
105) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 7، ص 230.
106) بغدادى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 654؛ همو، هدیة العارفین، ج1، ص 737.
107) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 10، ص 156.
108) نسخه خطى در کتابخانه ملى پاریس به شماره 2451 در 129 بخش. میکروفیلم آن در دانشگاه امریکایى بیروت به شماره (Mic_ A _ 953) وجود دارد. بغدادى در هدیة العارفین، ج 2، ص 215 این اثر ار به او نسبت داده، امّا دیگران آن را به محمد اشبیلى و ابن رفعه نسبت دادهاند.
109) عمر رضا کحاله، پیشینج 11، ص 43.
110) تحقیق على سامى النشار، بغداد: وزارة الاعلام، جزء اول در 1977 م و جزء دوم در 1987 م.
111) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 6، ص 285.
112) نسخه خطى در جامع الکبیر شهر صنعاء به شماره 112. بغدادى در هدیة العارفین نام این اثر را العنایة التامة فى شرح مسائل الامامة دانسته است.
113) به کوشش محمدنصر مهنّا در مطالعهاى به نام «من الفکر السیاسى المصرى: دراسة و تحقیق و مناقشه حول اشکالیة التراث» سمینار العلوم السیاسیه فى الوطن العربى، لارناکا، قبرص، چهارم تا هشتم اکتبر 1985.
114) نسخه خطى در دارالکتب المصریه به شماره 2398 تاریخ، میکروفیلم شماره 35101، نسخهاى از آن در کتابخانه ایا صوفیه و ترکیه به شماره 3144 وجود دا
این اثر را «المعهد العالمى للفکر الاسلامى» در 1994 منتشر کرده و جایزه کتاب سال مصر را کسب کرده است.
[مطابق روال قبل در آغاز صاحب اثر معرفى شده، پس از آن تألیف یا تألیفات وى آمده است.]
ابن طقطقى (660 - 709 ه./ 1262 - 1390م) [ مؤلف شماره 106]
محمدبن على بن محمدبن طباطباى علوى معروف به ابن طقطقى، تاریخنگار، ناقد و محقق؛ وى مقام نقابت علویان در حله، نجف و کربلا را از پدر خود به ارث برده بود.(3)
144. الفخرى فى آداب السلطانیه(4)
او این کتاب را در 701 ه به فخر الدین عیسى، عامل غازان خان بر موصل، اهدا کرد و نام کتاب برگرفته از اوست. او طبق روش ابن خلدون در آغاز چارچوب نظرى خود را ارائه مىکند و سپس با بررسى تاریخ سیاسى و نظام حکومت در اسلام، بر مسائلى چون وزرات، تدبیر و دولت - که در مقدمه خود در بحث نظرى بدان پرداخته بود - تمرکز مىکند. او فصل اول را که در خصوص امور مربوط به سلطان و تدابیر شاهانه است اینگونه آغاز کرد که «موضوع این کتاب پادشاهى، حقیقت آن، تقسیمش به پادشاهى دینى و دنیوى، خلافت و سلطنت و امارت و ولایت، مطابق شرع بودن یا نبودن و دیدگاههاى صاحب نظران درباره امامت نیست، بلکه این کتاب به تدابیر و سیاستهایى مىپردازد که در مسائل و حوادث و اداره رعیت کارآیى داشته باشد و به تأمین امنیت مملکت و بهبود اخلاق عمومى بینجامد». ابن طقطقى با حرکت تطبیقى خود در بررسى پدیده سیاست، به ویژگىهاى مناسب و لایق براى حاکم مىپردازد؛ از جمله عدالت که مایه انباشت اموال، بهبود کارها و وضعیت مردم مىشود؛ علم، کرامت، شورا، حقوق متقابل پادشاه و مردم بر همدیگر، دستهبندى رعیّت، تفاوت سیاستهاى مربوط به هر قشر، گونههاى تدبیر و سیاست، از سیاست منزل گرفته تا سیاست روستا، شهر، ارتش و...
حسن بن عبدالله عباسى (زنده پیش از 716 ه / 1316م) [مؤلف شماره 107]
هاشمى، صفدى، مورخ و صاحب کتاب نزهة المالک و الملوک فى مختصر سیرة من ولى مصر من الملوک.(5)
145. آثار الاول فى ترتیب الدول(6)
این کتاب را که در چهار بخش تنظیم شده در 708 ه به پادشاه مملوکى، رکن الدین بیبرس منصورى، اهدا کرد. در بخش اول به قواعد و مقرراتى پرداخته که مایه استمرار مملکت مىگردد و از اینرو شامل مباحثى چون نیاز به پادشاه، حکومت، ارکان، قوانین و ویژگىهایش، روابط پادشاه با ارکان دولت از جمله امرا، اهل شریعت، علما، فقها، فضلا و بندگان و ناسکان و ضرورت پذیرفتن نصایح آنها و مشاوره با آنان، روابط پادشاه با بازرگانان، پیشه وران و کشاورزان است؛ بخش دوم شامل مباحثى درباره رابطه پادشاه با وزرا و دیوانداران و کاتبان، قضات، نامه رسانان، حاجبان و ندیمان است. بخش سوم به پادشاهى و اطرافیان شاه اختصاص دارد و در بخش چهارم از روابط خارجى بحث شده است.
ابن رفعه مصرى (645 - 710 ه / 1247 - 1310 م) [مؤلف شماره 108]
احمدبن محمدبن علىبن مرتفعبن حازمبن ابراهیمبن عباسبن رفعه انصارى، بخارى، مصرى، شافعى، فقیه، متولى حسبه در منطقه مصر القدیمة و متوفا در قاهره.(7)
146. بهجة الوزراء(8)
147. الرتبه فى الحسبه(9)
ابن تیمیة (661 - 728 ه / 1263 - 1328 م) [مؤلف شماره 109]
احمد بن عبدالحلیم بن عبدالسلام بن عبدالله بن تیمیه، حرّانى، دمشقى، حنبلى، شیخ الاسلام، محدّث، حافظ، مفسّر، فقیه، مجتهد، در علوم گوناگون فعالیت داشت، بارها مورد اذیت و بازجویى قرار گرفت و در قلعه قاهره، اسکندریه و دمشق زندانى شد و در قلعه دمشق از دنیا رفت.(10)
148. السیاسة الشرعیة فى اصلاح الراعى و الرعیّة(11)
همانگونه که ابن تیمیه در مقدمه این کتاب اظهار داشته، کتاب حول مفهوم اداى امانت به صاحبانش و حکم به عدل دور مىزند و به دو بخش اصلى تقسیم مىگردد: در بخش نخست که شامل دو فصل است از اداى امانت در ولایت و اموال بحث مىشود و مباحثى چون انواع ولایت، اصول متولى کردن اصلح در هر ولایت به تناسب شرایط آنجا، اشراف، دیوان، دارایىهاى پادشاه، صدقات، فئى، ظلم والیان به مردم در مسائل مالى، خواه در درآمدها و خواه در هزینهها، طرح مىگردند. او تأکید مىکند که بودجه باید در راستاى منافع عمومى مسلمانان هزینه شود؛ بخش دوم، کتاب به احکام مىپردازد و در آن از حدود الهى، تعریف، انواع و عقوبت هر کدام از جمله زنا و حدود الهى از جمله قتل و جَرح سخن مىگوید. ابن تیمیه کتاب را با ذکر ضرورت و اهمیت و وجوب شورا به پایان مىبرد.
149. الحسبه(12)
این کتاب با مباحثى درباره ضرورت تشکیل اجتماع آغاز مىشود، چرا که منافع دنیوى و اخروى انسانها در گرو جامعه، همیارى و همکارى آنهاست؛ چون همانگونه که ابنتیمیه مىگوید، انسان مدنى الطبع است. از اینجا وجوب و ضرورت ایجاد حکومت و امارت ثابت مىشود. او در ادامه، ولایتها را بر مىشمارد و هدف آن را امر به معروف و نهى از منکر معرفى مىکند. نقش متولى حسبه در نظر ابن تیمیه در جوانب گوناگون زندگى از جمله نظارت بر کیل، وزن، تولید، جلوگیرى از احتکار کالا و قیمتگذارى آن است. از نظر او، طلب علم، امر به معروف و نهى از منکر از واجبات کفایى است.
150. الامر با المعروف و النهى عن المنکر(13)
ابن تیمیه با تعریف امر به معروف و نهى از منکر، وجوب آن و نقش امّت اسلامى به عنوان بهترین امتها (خیرأمة اخرجت للناس) در این خصوص، براى انتقال این مفهوم به دیگر امتها، این اثر را آغاز کرده و سپس به مقررات و شرایط امر به معروف و نهى از منکر مىپردازد و رفع مفاسد را بر جلب منافع مقدم مىشمارد، چرا که زوال جوامع بشرى و مصایبى که بر سر آنان مىآید با انجام معصیت و شیوع منکر ارتباط مستقیم دارد و کار مردم جز با عدالت سامان نمىیابد. شایان ذکر است که بنا به نظر دکتر سیف الدین عبدالفتاح اسماعیل، مفهوم امر به معروف و نهى از منکر امروزه بیانگر مفهومى است که در علم سیاست از آن به مشارکت سیاسى تعبیر مىشود.(14)
ابن اخوه قرشى (648 - 729 ه / 1250 - 1329 م) [مؤلف شماره 110]
محمد بن محمد بن احمد بن زید بن اخوه قرشى، از اهل حدیث.(15)
151. معالم القربة فى احکام الحسبة(16)
بنا به نظر محقق این کتاب، «نهاد حسبه» در مصر سابقه طولانى دارد تا اینکه در 1805 م به دست محمد على پاشا برچیده شد. این کتاب نیز همچون دیگر کتابهایى که در مورد حسبه نوشته شده با تعریف حسبه و محتسب، نقش، اصول، شرایط محتسب و نحوه انجام امور در تمامى زوایاى حیات اجتماعى و اقتصادى و سیاسى آغاز مىگردد. ابن اخوه در ادامه به صورت مشروح به تمامى فعالیتها، حرفهها، رفتارها یا نهادها مىپردازد.
احمد بن محمود جیلى أصفیدى (زنده در 729 ه / 1329 م) [مؤلف شماره 112(17)]
دانشمند و آشنا با برخى از علوم.(18)
152. منهاج الوزراء فى النصیحة(19)
در سال 729 ه تألیف آن به پایان رسید.
بدر الدین ابن جماعة (635- 733 ه / 1241 - 1333 م) [مؤلف شماره 113]
محمد بن ابراهیم بن سعد الله بن جماعه، شیخ الاسلام و قاضى القضاة در شام و مصر، فقیه شافعى، محدث، نحوى، لغت شناس، ادیب و آشنا با معارف دیگر. در مصر، دمشق و قدس به قضاوت پرداخت و در مصر و دمشق تدریس کرد و در مسجد الاقصى و جامع اموى و جامع الازهر خطبه خواند و در قاهره از دنیا رفت.(20)
153. تحریر الاحکام فى تدبیر اهل الاسلام(21)
این اثر که در هفده فصل تنظیم شده است، با امامت، وجوب، نحوه، راههاى انعقاد و شرایط، انواع آن، ولایت و مراتب آن، وزارت و دیوانها آغاز مىگردد. بخش اعظم آن به امور مرتبط با جنگ، غنیمت، فئى، خراج و امور مربوط به اهل ذمه اختصاص دارد.
ابن سید الناس (671 - 734 ه / 1273 - 1334 م) [مؤلف شماره 114]
محمد بن محمد بن محمد بن احمد بن عبدالله بن محمد بن یحیى یعمرى، اندلسى، اشبیلى، مصرى، شافعى، معروف به ابن سید الناس، محدث، حافظ، مورخ، فقیه، شاعر، ادیب، نحوى، متولد قاهره، متولى دارالحدیث در جامع الصالح و خطیب در جامع الخندق.(22)
154. السبیل المبین فى حکم صلة الامراء و السلاطین(23)
یوسف مغربى (غربى) مدنى (متوفاى 743 ه / 1343 م) [مؤلف شماره 115(24)]
155. رسالة فى فضل العلماء و حقوق الملوک(25)
ابوعبدالله شمس الدین محمد ذهبى (673 - 748 ه / 1274 - 1348 م) [مؤلف شماره 116]
محمد بن احمد بن عثمان بن قایماز بن عبدالله ترکمانى مصرى، امام، حافظ، مورخ، محدث، متولد و متوفاى دمشق.(26)
156. رسالة فى الامامة العظمى(27)
ابو عبدالله محمد سلمى (672 - 750 ه / 1273 - 1349 م) [مؤلف شماره 117]
محمد بن احمد بن جعفر بن عبدالحق بن محمد بن جعفر سلمى، ابوعبدالله، از فضلا.(28)
157. طاعة السلطان و اغاثة اللهفان(29)
ابن هذیل اندلسى (از اعیان سده هشتم هجرى / چهاردهم میلادى) [مؤلف شماره 118]
ابوالحسن على بن عبدالرحمن مشهور به ابن هذیل اندلسى، ادیب.(30)
158. عین الادب و السیاسة و زین الحسب و الریاسة(31)
این اثر با مباحثى چون حکمت و علم و ضرورت فضیلت و رسالت آن آغاز مىشود. مؤلف در فصل اول، مقولات بنیادین در اندیشه سیاسى را به ترتیب حروف بر اساس حرف اول از نخستین جمله دستهبندى کرده و در ادامه در هر مقوله به صورت تفصیلى آن را شرح داده است؛ در فصل دوم به موضوعاتى چون مروّت، مکارم اخلاق، مدارا با مردم و رعایت ادب با آنان و مسائل مالى پرداخته و در فصل سوم از اخلاق و صفات شایسته متولیان امر سیاست در همه مراتب و درجات آن سخن گفته است. این کتاب با مجموعه پندهایى که بهطور کلى مربوط به ابعاد پدیده سیاست است پایان مىیابد.
ابن قیم جوزیّه (691 - 751 ه / 1292 - 1350 م) [مؤلف شماره 119]
محمد بن ابى بکر بن ایوب بن سعد بن حریز زرعى، دمشقى، حنبلى، فقیه، اصولى، مجتهد، مفسّر، متکلّم، نحوى، محدّث و آشنا با علوم دیگر. در دمشق به دنیا آمد و فقه را فرا گرفت و فتوا مىداد. ملازم ابن تیمیه گردید و با او در قلعه دمشق زندانى گردید و در دمشق از دنیا رفت.(32)
159. الطرق الحکمیه فى السیاسة الشرعیه(33)
مؤلف در مقدمه کتاب خود پرسشهایى را طرح مىکند که بارزترین آنها عبارتنداز: آیا حاکم مىتواند با کیاست (تیزبینى، علم قیافه) حکم براند، آیا بر سیاست واجب است که مطابق شریعت باشد، آیا سیاست در گذر زمان تغییر مىکند. در این زمینه گفتوگوهایى میان ابن عقیل و ابن قیّم طرح مىشود. در ادامه ابن قیم موضوعات سیاست شرعیه از جمله حدود، جنایات، نرخگذارى، احتکار، مزارعه، مساقات، حسبه و... را مطرح مىکند.
طر طوسى (720 - 758 ه / 1320 - 1357 م) [مؤلف شماره 120]
ابراهیم بن على بن احمد بن عبدالرحمن بن عبدالمنعم بن عبدالصمد طرطوسى، دمشقى، حنفى، قاضى. در مزه به دنیا آمد و در دمشق وفات یافت. در فقه و اصول به اوج رسید و به تدریس و صدور فتوا مشغول بود و متولى حکم گردید.(34)
160. تحفة الترک فیما یجب ان یعمل به فى الملک(35)
محمد بن نباته (686 - 768 ه / 1287 - 1366 م) [مؤلف شماره 121]
محمد بن محمد بن محمد بن حسن جذامى فارقى مصرى، شاعر دوره خود، یکى از کاتبان و نامه نگاران آشنا با ادبیات. اصلش از میافارقین بود، امّا در قاهره به دنیا آمد و از دنیا رفت. در شام سکونت گزید و در قدس متولى امر بهداشت شد و در قاهره صاحب سّر سلطان ناصر حسن بود.(36)
161. سلوک دول الملوک
این اثر که در شش باب تنظیم شده به موضوعاتى چون سیاست، اداره حکومت و نظامهاى جنگى مىپردازد.(37)
162. کتاب تدبیر الدول(38)
عبدالوهاب سبکى (727 - 771 ه / 1327 - 1370 م) [مؤلف شماره 122]
عبدالوهاب بن على بن کافى بن تمام یوسف بن موسى بن تمام انصارى، شافعى، فقیه، اصولى، مورخ، ادیب، شاعر و نویسنده، متولد قاهره. با پدرش به دمشق آمد و ملازم ذهبى گردید و نزد او تحصیلات خود را به پایان برد و متولى قضاوت در مشق شد. خطیب جامع اموى بود و در غالب مدارس دمشق تدریس مىکرد و در همانجا از دنیا رفت.(39)
163. معید النعم و مبید النقم(40)
این اثر روش جدیدى را در بررسى پدیده سیاسى به کار مىگیرد؛ شکر نعمت به عنوان مفهوم معنوى که به عمل دینى تعلق مىگیرد کارکردى در بهبود عمل سیاسى پیدا مىکند. مکانیسم این امر چنین تبیین مىشود که افزایش فعالیت و اقدامات سیاسى ابزارى براى شکر نعمت الهى است، چرا که شکرانه نعمتهاى الهى استفاده بهینه از آنهاست. سبکى در همین چارچوب دیدگاه خود را در مورد نحوه فعالیت سیاسى در نهادهاى گوناگون و در تمامى سطوح و مراتب آن بیان مىدارد و در این زمینه با سلطان، والیان و... آغاز مىکند و حدود 113 کار ویژه عمومى مربوط به مصالح سیاسى اجتماعى را بر مىشمرد.
محمد بن محمد بن عبدالکریم بن رضوان بن عبدالعزیز بعلى (متوفاى 774 ه / 1372 م) [مؤلف شماره 123]
عالم فقه،در بعلبک به دنیا آمد و تحصیلات خود را در بعلبک، دمشق و حماة فراگرفت و در طرابلس شام از دنیا رفت.(41)
164. حسن السلوک فى سیاسة الملوک(42)
مجهول [مؤلف شماره 124]
آنچه مشخص است این است که کتاب خود را در سالهاى 759 تا 786 به سلطان شجاع از سلاطین آل مظفّر که بر آذربایجان، فارس، کرمان، اصفهان و شیراز حکم راندند اهدا نمود. به نظر مىرسد او این اثر را پس از سال 771 نوشته باشد.
165. قانون السیاسة و دستور الرئاسة(43)
مؤلف این اثر را همچون کتاب سلوک الممالک ابن ربیع با استفاده از جدول و شیوه درختى تنظیم کرده و در سه قانون نگاشته است. قانون اول را به تهذیب اخلاق اختصاص داده و به فضایل فردى چون عدل، شجاعت و عفت پرداخته و سپس به بیمارىهاى روانى حاکمان اشاره کرده است. از نظر او نفس و روان انسان شامل سه قوه تمییزیه (نظرى و علمى)، غضبیه و شهوانیه است و با تشخیص نیروهاى نفس و برترى دادن یکى از آنها بر دیگرى مىتوان مسائل روانى حاکمان را معالجه کرد؛ در قانون دوم از نظارت بر اداره دارایىها بحث کرده و از منابع در آمدزا و نحوه هزینه کردن دارایى در راستاى رشد جامعه سخن گفته است؛ قانون سوم درباره ارزیابى و درجهبندى رعیت است. تفکیک نخبگان از مردم و نحوه تعامل با هر یک در این قانون بحث شده است. مؤلف در پایان به پادشاه سفارش مىکند تا تدابیر مناسب اتخاذ کند، از کسانى که در گذشته تجاربى داشتهاند استفاده کند، بر معاونان و کارگزاران خود نظارت داشته باشد، مشورت را ضرورى دانسته و از خود رأیى بپرهیزد.
عبدالرحمن بن نصر بن عبدالله شیزرى طبرى (متوفاى 774 ه / 1372 م) [مؤلف شماره 125]
از قضاة و متولى قضاوت در طبریه (شام)(44)
166. المنهج المسلوک فی سیاسة الملوک(45)
این اثر که در نوزده باب تنظیم شده، با بحث نیاز رعیت به پادشاه عادل و نیاز پادشاه به فضیلت تربیت و ادب آغاز مىشود و سپس وزرا، رعیت، قدرت، مال و قلعهها [تجهیزات تدافعى] را به عنوان ارکان مملکت معرفى کند. مؤلف در ادامه، به بیان اهمیت مشورت و ویژگىهاى مشاوران، اداره ارتش و سربازان، تأمین امنیت راهها و شورشیان خارجى پرداخته و در پایان پادشاه را سفارش کرده تا پند علما و اهل طریقت را شنیده و بپذیرد.
167. نهایة الرتبة فى طلب الحسبة(46)
این اثر شامل چهل باب است. باب نخست درباره متولى نهاد حسبه (محتسب)، وظایف، شرایط، لوازم و مستحبات آن است. شیزرى طى نقد واقعیت آن روزها نقش حسبه را در تمام زوایاى حیات اقتصادى و اجتماعى مورد بررسى قرار مىدهد و ابزارهاى مناسب براى سازماندهى آن را تعیین مىکند و بر اهمیت ارتباط محتسب با قاضى، اهل علم و اِعمال حسبه بر والیان و امرا تأکید مىکند.
لسان الدین بن خطیب ( 713 - 776 ه / 1313 - 1374 م.) [مؤلف شماره 126 ]
محمد بن عبدالله بن سعید بن احمد بن على سلمانى لوشى، غرناطى اندلسى، لسان الدین ابن خطیب، ذوالوزارتین، ادیب، نویسنده و شاعر، آشنا به طبّ و علوم دیگر، از وزرا، در لوشه به دنیا آمد و در غرناطه نشو و نمو یافت. وزیر سلطان ابوالحجاج یوسف بن اسماعیل و پس از او پسرش الغنى بالله محمد از پادشاهان غرناطه بود. امّا چون از سخن چینى و بدگویى دیگران نگران شد به سبته و سپس تلمسان نزد سلطان عبدالعزیز بن على مرینى گریخت، چون سلطان المستنصر احمد بن ابراهیم توانست بر مغرب چیره شود، در پاسخ کمکهاى الغنى بالله ، ابن خطیب، او را به تهمت زندیق و پیروى از فلاسفه دستگیر کرد. ابن خطیب به زندان افتاد و در سال 776 ه او را خفه کرده و کشتند. ابن خطیب در فاس به خاک سپرده شد.(47)
168. الاشاره الى ادب الوزاره(48)
این رساله شامل شش رکن و یک مقدمه است. ابن خطیب در مقدمه بر اهمیت مقام وزارت و شرایط انتخاب وزیر تأکید کرده و معتقد است وزیر باید به نقش و جایگاه خود آگاه باشد و رفتار متناسبى را با شاه اتخاذ کند تا علاوه بر آنکه اهداف خود را دنبال مىکند در پناه شاه قرار گیرد و از او در امان باشد. او همچنین باید اخلاق شاه را بداند و مطابق آن رفتار کند. ابن خطیب در ادامه از نحوه رفتار وزیر با خواص دربار و صاحبان شوکت در دولت سخن مىگوید.
169. رسالة فى السیاسة / مقامة فى السیاسة / رسالة فى غرض السیاسة(49)
ابن خطیب این اثر را بنا به درخواست پادشاه گشتاله دون پدرو سنگدل (Don Pedro Cruel) و به زبان خودشان نگاشت و در سه بخش و یک مقدمه تنظیم کرد. ابن خطیب در بخش اول درباره نحوه برخورد با رعیت و چگونگى معامله با بیگانگان ساکن در سرزمینش پندهایى به وى داد؛ در بخش دوم او از پادشاه گشتاله خواست که هر امرى را در جایگاه خودش قرار دهد: فاصله خود را با مردم کم کند، از آنها بگذرد و حمایتشان کند، از آنچه حاکمان سابق، انجام مىدادند دست بردارد و اشرافشان را گرامى بدارد و میان کسانى که به یارى اش آمدند و دیگران تفاوتى نگذارد. او پنج مسأله را مایه زوال پادشاهى معرفى مىکند: خونریزىهاى غیر ضرورى، طمع در گسترش قلمرو، شهوترانى پادشاه، کوچک شمردن علما و فقها و در نهایت ظلم؛ در بخش سوم او از پادشاه مىخواهد که در مسائل مهم حکومتى دست بیگانگانى را که او را در درگیرىهایش با حاکمان پیشین حمایت کردهاند باز نگذارد و اراضى مناطق فتح شده را از دست صاحبانش خارج نکند. باید اشاره کرد که حکومت گشتاله همان حکومتى بود که [بعدها]با همکارى حکومت آراگون به حضور مسلمانان در اندلس پایان داد.
170. کتاب بستان الدول(50)
ابن خطیب سى بخش از این اثر بزرگ را به اتمام رسانید. هر بخش شامل ده درخت به نامهاى درخت سلطان، درخت نهاد وزارت، درخت نهاد کتابت، درخت نهاد قضا، درخت نهاد حسبه، درخت کار، درخت جهاد (سواره نظام و نیروى دریایى)، درخت پزشکان و دیگرانى که شاه بدانها نیاز دارد و درخت سرپرستى. بنابر سخن ابن خطیب، هر درختى از بخشها، ریشهها،تنه، پوسته، شاخه، گلهاى مثمر و غیر مثمر تشکیل شده و بر هر یک از اجزاى این درخت نام حرفه مورد نظر و برنامههاى آن نوشته شده است.
171. تخصیص الریاسة بتلخیص السیاسة(51)
نام دیگر این کتاب ارجوزه فى السیاسة المدینه است(52) و شامل ششصد بیت شعر در علم سیاست به عنوان یکى از شاخههاى علم قدیم (فلسفه) است. ابن خطیب مفصلاً در این ابیات از نیروهاى سه گانه، درمان اخلاق و مسأله معیشت سخن گفته است.(53)
172. رسالة فى احوال خدمة الدولة(54)
ابن رضوان مالقى (718 - 784 ه / 1318 - 1386 م) [مؤلف شماره 127]
عبدالله بن یوسف بن رضوان بن یوسف بن رضوان بخارى، مالقى، فاسى، فقیه، خطیب، نحوى، لغت شناس، قصه گو، شاعر و نویسنده، از بزرگان ادب، در ازمور از دنیا رفت.(55)
173. الشهب اللامعة فى السیاسة النافعة(56)
ابن رضوان هجده سال پیش از آنکهابن خلدون کتاب خود را بنگارد این اثر را تألیف کرد. هر چند ابن خلدون از او بسیار نقل کرده، امّا نامى از او نبرده است. این کتاب به سلطان ابى سالم ابراهیم بن حسن مرینى که در سالهاى 760 تا 762 حکم مىراند اهدا شد. سلطان شوق فراوانى داشت که بر مبناى قانونى سیاسى حکم براند، از اینرو ابن رضوان این اثر را نگاشت تا مسائلى را که او با آن مواجه بود همچون رشوه، فساد، ظلم و... بر طرف سازد. این اثر در 25 بخش نوشته شده است. مؤلف در آغاز از مسأله خلافت، ضرورت آن، وجوب اطاعت از امام و نصیحت کردن او، وجوب شنیدن نصایح و بزرگداشت اهل علم و صالحان سخن گفته است و در ادامه به مسائلى چون عدالت و فضیلت آن، شاه، تدابیر و خطى مشى دینى، خواص، وزرا و کاتبانش، اهمیت عمران و آبادانى مملکت، رواج ارزشهایى چون سخاوت و گشاده دستى و مکارم اخلاقى، امن ساختن راهها و جادهها، کیفرها، مسائل اقتصادى مرتبط با بیت المال چون عطا و توقیف، اداره سربازان و نظارت و اشراف بر جنگها پرداخته است. او در پایان اثر خود را با سخنى از دولتها و نفرت از پادشاه و ویژگىها و پندهاى اخلاقى و... به پایان مىبرد.
محمد بن منکلى (متوفاى 784 ه/ 1382 م) [مؤلف شماره 128]
محمد بن محمود منکلى بوغا قاهرى، فاضل، آشنا با فنون جنگ، در دوره ملک الاشرف شعبان، از پادشاهان سلسله نخستین مملوکى، متولى منصب نقابت جنگ بود.(57) درباره نحوه اداره جنگ، کتابهاى متعددى نوشت، از جمله الاحکام الملوکیة و الضوابط الناموسیه، (58) التدبیرات السلطانیه فى سیاسة الصناعة الحربیة،(59) الحیل فى الحروب و فتح المدائن و حفظ الدروب،(60) الرسالة المرضیة فى صناعة الجندیة،(61) و المنهل العذب لورود اهل الحرب.(62)
174. العقد المسلوک فیما یلزم جلیس الملوک(63)
موسى بن یوسف ابو حمو بن زیان (متوفاى 791 ه / 1389 م) [مؤلف شماره 129]
ادیب، شاعر، از پادشاهان مغرب، در غرناطه به دنیا آمد. والدینش به آنجا تبعید شده بودند. سپس با پدرش به تلمسان رفت و او سفر خود را تا تونس ادامه داد. در آنجا حاکمان بنى حفص کمکش کردند تا سرزمینش را از حکومت بنى مرین باز پس گیرد. آنگاه پایتخت خود را تلمسان قرار داد. یکى از فرزندانش به نام عبدالرحمن بر او شوریدو از بنى مرین کمک گرفت تا آنکه پدرش را در یکى از نبردها به قتل رسانید.(64)
175. واسطة السلوک فى سیاسة الملوک(65)
این کتاب را براى پسرش عبدالرحمن - همانى که پدر را به قتل رسانید - نوشت تا پس از او مملکت را اداره کند. این اثر مشتمل بر چهار باب است. در دو باب نخست، از اصول پادشاهى که عبارتنداز عدالت، انصاف، آراستگى به فضایل، ترجیح دادن عقل بر هوس، همواره متقى بودن، حفظ دارایى، سربازان و ارتش، در باب سوم از ویژگىهاى نظام حکومتى و در باب چهارم از زیرکى که از نظر او منتهاى سیاست است سخن مىگوید.
مجهول ( زنده در 795ه / 1393 م) [مؤلف شماره 130]
176. محاسن الملوک و ما یجب ان یتبع فى خدمتهم من آلاداب(66)
محمد بن احمد بن بسّام محتسب (متوفاى اواخر سده هشتم هجرى) [مؤلف شماره 131(67)]
177. نهایةالرتبه فى طلب الحسبه(68)
این اثر در 118 باب تنظیم شده و بنابر روش پیشینیان به موضوع نهاد حسبه پرداخته است. این اثر شباهت فراوانى با اثر شیزرى دارد و عنوان این دو کتاب نیز یکى است، امّا تفاوتهایى هم دارند. بىشک تا حد فراوانى ابن بسام از شیزرى متأثر است، چرا که با نهاد حسبه، مفاهیم و دستگاههاى آن سخن خود را آغاز کرده و آنگاه وارد حوزههاى اجتماعى مىشود.
عبدالرحمن بن خلدون (732 - 808 ه / 1332 - 1406 م) [مؤلف شماره 132 ]عبدالرحمن بن محمد بن محمد بن حسن بن محمد حضرمى،اصالتاً اهل اشبیلیا است، امّا در تونس به دنیا آمد. قاهرى، مالکى، دانشمند، ادیب، مورخ، حکیم، متولى امر کتابت سرّ در فاس گردید و به غرناطه و بجایه از شهرهاى اندلس سفر کرد، در آنجا دستگیر شد و شرایط سختى را گذرانید تا آنکه به تونس بازگشت. پادشاه آنجا ابن خلدون را مورد احترام و بزرگداشت قرار داد، امّا چون علیه او سخن چینى کردند به سمت شرق گریخت و متولى قضاوت بر مبناى فقه مالکى در قاهره شد. او از جمله کسانى بود که همراه نیروى نظامى به سمت تیمور لنگ حرکت کرد. ابن خلدون در قاهره از دنیا رفت.(69)
178. مقدمة ابن خلدون(70)
این اثر که در سال 779 به اتمام رسید، شهرت فراوانى پیدا کرد و اثرى بىسابقه و منحصر به فرد در تاریخ اسلام شناخته شد؛ اما بررسى تطور اندیشه سیاسى در اسلام نمایانگر آن است که او ایدههاى خود را با تکیه بر اندیشههاى گذشتگان و تطوّر آنها طرح کرده است. این مسأله به حدى جدّى است که مطالعه مجدد این اثر براى درک نحوه تسلسل و حرکت اندیشه اسلامى ضرورى است و در این مطالعه نباید مقدمه ابن خلدون را اثرى فردى دانستو بر این باور بود که جز با نظریه قهرمانان نمىتوان به فهم آن رسید. پیش از او، ایده تقسیم پادشاهى به سه گونه را ابن مقفع، عوامل عمران و ضرورت آن را ابن ابى ربیع، عصبیت و تشکیل دولت مبتنى بر آن را جوینى و غزالى در کتاب سرالعالمین، عمران و رابطه آن با عدالت و ظلم را ابن رضوان مالقى طرح کرده بودند. همچنین اندیشمندان پیش از وى به آرایى به همان صورت یا شیوهاى متفاوت قائل بودند که در مقدمه ابن خلدون منعکس است. مقدمه ابن خلدون یک اثر دائرة المعارفى است که سهم سیاست در آن بیشتر از دیگر علوم است و حتى مىتوان گفت که موضوع سیاست محور تألیف معظم این کتاب است به گونهاى که مىتوان غالب مسائل طرح شده در مقدمه را با عمل سیاسى پیوند داد. ابن خلدون بررسى مفهوم عصبیت را به عنوان یک مفهوم بنیادین در تفسیر فعالیت سیاسى به کار برد و در سایه آن ماهیّت پادشاهى، مراحل آن و جایگزینى دولتها یا نظم سیاسى و رابطه تمدن با این مراحل را مورد بررسى قرار داد. او سپس به گونههاى پادشاهى و انواع آن و دیوانهاى گوناگون به ویژه دیوانهاى مالى و اقتصادى مىپردازد و معتقد است بین فعالیت اقتصادى دولت اعم از ظلم یا آبادانى با عمران و افول دولتها رابطه وجود دارد. او به مسأله حجاب یا فاصله گرفتن شاه از رعیت نیز پرداخت و در پایان ضمن بیان نحوه صدمه خوردن دولت، این امر را ناشى از ساخت اقتصادى تحلیل کرد. روشن است که شیوه او در بررسى پدیده سیاست و تقسیمات آن، شیوه متداولى است و غالب اندیشههاى او پیش از او طرح شده بودند.
قلقشندى (756 - 821 ه / 1355 - 1418) [مؤلف شماره 133]
احمد بن على بن احمد بن عبدالله قلقشندى، در قلقشنده به دنیا آمد و ساکن قاهره بود. ادیب، فقیه، شافعى، در علم نسب صاحب اثر است و نیابت سلطنت را به عهده گرفت. کتاب صبح الاعشى فى صناعة الانشاء از اوست.(71)
179. مآثر الانافة فى معالم الخلافة(72)
این اثر را به خلیفه معتضد که در 817 ه با او بیعت کردند تقدیم نمود و شامل مسائل ذیل است: تعریف مفهوم خلافت، شرایط آن و راههاى انعقاد خلافت، وظایف متقابل خلیفه و مردم، دلایل عزل خلیفه یا ولىعهد او، وظایفى که خلفا در دورههاى گذشته انجام مىدادند و مقایسه آن شرایط با شرایط امروزى. قلقشندى سپس خلفا را از صدر اسلام تا خلافت المعتضد بالله بر مىشمارد و در دوره هر خلیفه به حوادث مهم، ولایتهاى قلمرو اسلامى و اوضاع آنها و سرزمینهایى که زیر نظر خلافت بودند اشاره کرده و از چگونگى کنترل پادشاهان مصر یا شام یا مدینه و عراق از سوى خلیفه سخن مىگوید. آنگاه از متونى که خلفاى پیشین مىنوشتند، اعم از بیعت نامهها در گذشته و حال، عهدنامهها و نامههاى که به کارگزاران و والیان مناطق گوناگون، بحث مىکند.
محمد ناشرى (733 - 821 ه / 1332 - 1418 م) [مؤلف شماره 134 ]
محمد بن عبدالله بن عمر بن ابى بکر بن عمر بن عبدالرحمن بن عبدالله، ناشرى، یمانى، شافعى، فاضل و آشنا با تاریخ.(73)
180. نصائح الایمانیه لذوى الولایات السلطانیه(74)
ابوبکر حصنى (752 - 829 ه / 1351 - 1426 م) [مؤلف شماره 135]
ابوبکر بن محمد بن عبدالمؤمن بن حریز بن مُعَلَّى حصنى، دمشقى، شافعى، فقیه، محدّث. در روستاى حصن از توابع حوران به دنیا آمد.(75)
181. رسالة الامامة (76)
احمد المهدى (775 - 840 ه / 1373 - 1437 م) [مولف شماره 136]
احمد بن یحیى بن مرتضى بن مفضل بن منصور بن مفضل، نسب او به على بن ابیطالب رضى الله عنه مىرسد، یمینى، زیدى، امام المهدى، دانشمند و آشنا با بسیارى از علوم، در شوال 793 در صنعاء با او بیعت کردند. (کحالة، پیشین، ج2، ص206).
182. کتاب الامامة، (نسخه خطى در جامع الکبیر در صنعاء به شماره 587 در 95 قطعه؛ از قطعه 159 تا 254.)
محمود بن اسماعیل بن ابراهیم بن میکائیل خیر میتى (خیربیتى یا جیزى) - (زنده در 845 ه / 1441 م) [مؤلف شماره 137]
فاضل، اشعرى، حَنفى(77)
183. الدرّة الفراء فى نصیحة السلاطین و القضاة و الوزراء(78)
مؤلف تنها با این کتاب شناخته شده است؛ امّا زمان نگارش کتاب کاملاً مشخص نیست. بر اساس نسخه خطى شماره 412 مباحث اسلامیه طلعت، تألیف این کتاب در شوال 744 به پایان رسیده و به سلطان معزّ الاشرف خلیل بن شاهین ظاهرى در مسلطیه تقدیم شده، امّا بنابر اظهارات حاجى خلیفه در کشف الظنون به ابوسعید جقمق سلطان مصر تقدیم شده است. ابن فیروز آن را به زبان ترکى برگردانید و به سلطان سلیم دوم هدیه کرد و نام آن را الغرة البیضاء فى نصیحة السلاطین و القضاء و الوزراء نهاد.(79)
این کتاب از هشت باب تشکیل شده است. تعریف مؤلف از خلافت در باب اول، نقطه پایانى است براى بحثهایى که حول تطبیق حکومت در اسلام با حکومت تئوکرات در اندیشه غربى وجود دارد. او مىگوید: «خلافت ریاست عمومى دین و دنیاست و نه جانشینى در مقام نبوت، بلکه جانشینى پیامبر در اجراى قوانین شرعى و حفظ قلمرو اسلامى است». وى در ادامه، مباحث امامت، شرایط امام، حکمت امامت و مبانى آن، وزارت و دیگر نهادها، مسائل شرعى مربتط با پادشاهان، امرا و قضات را طرح مىکند.
ابن حجر عسقلانى (زنده در 852 ه / 1449) [مؤلف شماره 138]
محمد بن احمد بن على بن حجر عسقلانى، مصرى شافعى.(80)
184. رسالة فى مسألة شراء السلطان الارض من بیت المال لنفسه(81)
پاسخ به پرسشهایى، چون آیا شاه مىتواند با اموال بیت المال خرید کند؟ آیا حق دارد مستقیماً به خرید و فروش بپردازد؟ در این کتاب طرح شده است.
محمد بن محمد بن خلیل اسدى (زنده در 854 ه / 1450 م) [مؤلف شماره139]
فاضل، او را با اثرش التیسیر والاعتبار مىشناسد.(82)
185. التیسیر والاعتبار و التحریر والاختبار فیما یحب من حسن التصرف والاختیار فى شؤون الممالک الاسلامیه(83)
این اثر به ناظر دیوان انشا و کاتب سرّ در مصر تقدیم گردید و از یک مقدمه و چهار باب تشکیل شده است. در مقدمه، علاوه بر بررسى نقش علم در اصلاح و اهمیت نصیحت و تذکّر، ده اصل را در این زمینه طرح مىکند. در باب اول، حوادث و تحولات سرزمینهاى اسلامى و نتایجى ناگوار و آسیبهایى را که در عرصههاى عمومى و خصوصى به دنبال داشت، پدیدههاى اجتماعى و اقتصادى که نتایج سیاسى همراه دارد به ویژه گرانى، قحطى و ظلم اجتماعى بحث مىشود. اداره و اقدام مناسب، توجه و حفظ موقعیت علما، بزرگان رؤسا و به ویژه نقش علما، نحوه تأمین وضعیت و احترام شایسته آنها از مباحثى است که در باب دوم بحث مىشود، در باب سوم، شرایط اقتصادى و به ویژه گرانى، کلاهبردارى، احتکار، قیمتگذارى و پول و مکانیسم تأثیرگذارى این عناصر بر مردم و آبادنى و چگونگى رهایى از بحرانهاى ناشى از این مسائل مورد بحث قرار گرفته است؛ فصل چهارم به حاکمان مسلمان تعلق دارد و از حاکمان مسلمان خواسته شده براى یارى کردن دین و برپایى عدالت، به احکام شرع پاىبند باشند.
186. لوامع الانوار و مطالع الاسرار فى النصیحة التامة لمصالح الخاصة و العامة(84)
این اثر که یکسال پیش از اثر پیشین نوشته شده، به ولیعهد اهدا گردید تا مشوق او در گسترش عدالت باشد. او در این اثر به والیان مصر، ضامنان این سرزمین و نگهبانان آن، جدیت و تلاش کارگزاران و خادمان در اطاعت از اوامر سلطان، حاکمان، والیان، ارکان دولت از جمله قضات و جانشینان آنها، وزرا، محتسبان، پول و داد و ستد مىپردازد و به ارائه آسیبشناسى وضعیت مصر توجه مىکند.
187. النصیحة الکلّیة فى کل ما یتعلق بمصالح الراعى و الرعیّة(85)
188. الاشارات العلیّه فیما یوجب الخلل و الفساد و الصلاح فى احوال الرعیّة(86)
ابن عربشاه (791 - 854 ه/ 1389 - 1450 م)[مؤلف شماره 140]
احمد بن محمد بن عبدالله بن ابراهیم بن عربشاه، اصالتاً دمشقى بود، رومى، حنفى، او را عرب نمىشناسند، ادیب، تاریخنگار، آشنا با علوم گوناگونى چون فقه، لغت، نحو و بلاغت، در قاهره از دنیا رفت. غرة السیر فى دول الترک و التتر اثر اوست.(87)
189. فاکهة الخلفاء و مفاکهة الظرفاء(88)
این اثر همچون کلیله و دمنه از زبان حیوانات و پرندگان مسائل نظام سیاسى را مورد بررسى قرار داده است، امّا بر خلاف کلیله و دمنه مباحثى چون حکمت و اخلاق در آن مطرح نشده و تنها نظام سیاسى مدّ نظر مؤلف بوده است. بنا به سخن مؤلف، «این اثر را در صناعتى بدیع براى پادشاهان، امرا، متولیان عدالت، رؤسا و بزرگان نوشتم تا در نکات عبرت برانگیز، صفات عدالت، شرح حال دیگران و اخلاق پسندیده اندیشه کنند. این اثر مایه شادکامى ادیبان و عبرت خردمندان اعم از پادشاهان، نایبان، امرا و حاجیان است و در ده باب تنظیم شده است». ابن عربشاه، اثر خود را با موضوع ضرورت انس گرفتن با پادشاهان و نصیحت آنان آغاز کرده و در ادامه مسائلى چون ارزشهاى سیاسى و نهادى نظام سیاسى، شورا و عدالت را از طریق گفتوگو میان حیوانات طرح مىکند. نکتهاى که باقى مىماند آن است که نگارش کتاب از زبان حیوانات بیانگر امور سیاسى فرامتنى است و اشاره به شرایطى دارد که مؤلف را به سوى تعامل غیر مستقیم سیاسى کشانیده است. این شرایط در میان آثار پیشین و آثارى که در ادامه خواهد آمد مشهور است.
على بن احمد بن محمد شیرازى (788 - 861 ه/1386- 1457م) [مؤلف شماره 141]
فقیه، شافعى، اصولى، نحوى، منطقى، صوفى، مفسر، متولد بغداد و متوفاى مکه.(89)
190. تحفة الملوک و السلاطین فى الاخلاق و السلطنة والوزارة(90)
این اثر را به حاکم مصر در سالهاى 842 تا 857، سلطان ابوسعید جقمق اهدا نمود و شامل یک مقدمه، هفت باب و خاتمه است. شیرازى در مقدمه به اهمیت نقش علم اعم از عقلى و نقلى، صفات شایسته علما و لزوم تفاوت نهادن میان عالمان حقیقى و جاهلان و تبهکارانى که نام عالم را بر خود نهادهاند مىپردازد. در باب نخست که به خلافت تعلق دارد از مباحثى چون حقیقت، ضرورت و اهمیت خلافت، تباهى ناشى از خلأ خلافت و نتایج مثبت وجود آن، چون صلاح دین و دنیا، اطاعت خلیفه موجب اصلاح و مخالفت با او مایه تباهى است... بحث مىشود؛ باب دوم این اثر به سلطنت اختصاص دارد و در آن به ماهیت سلطنت، شرایط سلطان، وظایف سلطان، اهمیت عدالت و ضرورت آن براى بهبود اوضاع، خطر ظلم و مفاسدى که در پى دارد توجه شده است. منظور از سلطنت در اینجا همان ریاست عقلى است و خلافت همان نام یا منصبى است که مایه پیوند پادشاهان یا ممالک اسلامى پس از سقوط بغداد و انتقال خلافت به قاهره سپس قسطنطنیه مىشد؛ باب چهارم سخن از امرا و ماهیت امارت و مصالح و منافع مبتنى بر آن، لزوم اطاعت امیر از خدا، پیامبر و سلطان است؛ در باب پنجم به وظایف اهل علم و لزوم پند دهى آنان به سلطان پرداخته شده؛ از متولیان نهاد دین و وظایفى که چون اطاعت و نصیحت به عهده دارند و اهمیت توجه و رعایت وضعیت آنها در باب ششم بحث شده است؛ باب هفتم درباره رعیت و اقشار گوناگون آنهاست و نصیحت کردن براى خدا، پیامبر و اولى الامر از وظایف آنها شناخته شده و از سلطان خواسته شده در مورد آنان عدالت و احسان پیشه کند.
صالح بلقینى (791 - 868 ه/ 1389 - 1464 م) [مؤلف شماره 142]
صالح بن عمر بن رسلان بن نصیر بن صالح کنانى، عسقلانى، اصالتاً بلقینى است، قاهرى، شافعى، فقیه، متکلّم، مفسّر، محدّث، شاعر، در قاهره به دنیا آمد و از دنیا رفت.(91)
191. ایضاح البرهان فى الثناء على السلطان(92)
موضوع این رساله تشویق دیگران به اطاعت از سلطان است.
عمر بن موسى بن محمد رجراجى (متوفاى 868 ه/ 1464 م) [مؤلف شماره 143(93)]
192. رسالة فى السلطنة و ما للسلاطین و ما علیهم(94)
در چهار باب تنظیم شده و به وظایف و حقوق پادشاهان مىپردازد.
خلیل بن شاهین (813 - 873 ه/ 1410 - 1468 م) [مؤلف شماره 144]
شیخى، صفوى، ظاهرى، فقیه، مورخ، ادیب، شاعر، در بیت المقدس به دنیا آمد و در طرابلس از دنیا رفت.(95)
193. زبدة کشف الممالک و بیان الطرق و السالک(96)
این کتاب گزیدهاى از کتاب دیگر مؤلف به نام کشف الممالک و بیان الطرق و السالک است که در چهل باب تنظیم شده بود، ولى این اثر که گزیده آن است در دوازده باب تنظیم شده و شامل مباحث ذیل است: جغرافیاى سیاسى مصر در آن عهد، سلطنت، صفات سلطان، آنچه که سلطان براى پاىبندى به لوازم صفات پادشاهى بر آن متکى است؛ قضات، اهل حل و عقد، علما، شرایط آنها و واجبات آنان در قبال سلطان و مردم؛ وزرا و دیوان داران، نایب سلطان، اتابکان لشکر، امراى نظامى؛ نهادهاى حکومت محلى در صحرا، اهمیت پلسازى و تأسیس کانالهاى توزیع آب؛ توصیف کامل سرزمینهاى اسلامى و نهادهاى نظام سیاسى در آنجا، شیوخ عرب، امراى ترک و گروههاى بازرگانى. بدین صورت او از همه عناصر کنش سیاسى گزارش تحلیلى ارائه مىکند.
احمد محمدى اشرفى (متوفاى 875 ه/ 1470 م) [مؤلف شماره 145]
حنفى، مورخ، آشنا به سیاست.(97)
194. البرهان فى فضل السلطان(98)
195. منهج السلوک فى سیرة الملوک(99)
طوغان شیخ محمدى (زنده در 878 ه / 1473/ م) [مؤلف شماره 146]
مصرى، حنفى.(100)
196. المقدمة السلطانیة فى السیاسة الشرعیة(101)
در سال 878 مؤلف این اثر را به ملک الاشرف قاتیباى اهدا کرد. شامل یک مقدمه و نوزده باب است. پس از طرح ضرورت سلطنت براى جامعه و صالح بودن سلطان براى بررسى دیدگاه قرآن در مورد حکومت به مطالعه آیات قرآنى در این زمینه مىپردازد. این آیات همان آیاتى هستند که بعدها مودودى و سید قطب در بررسى مفهوم حاکمیت از آن بهره بردند. مودب بودن و خوش رفتارى حاکم، و مسائل حقوقى چون حدود، دیات، شهادات، تعزیرات، احکام سیاستهاى شرعى، حسبه و امور مرتبط به آن، ارزشهاى اتخاذ شده در عمل سیاسى از جمله مباحثى است که ضمن ابواب کتاب مورد بررسى قرار گرفته است. سیاست شرعیه در این اثر با همان مفهوم اصطلاحى متعارفى که ابن نجیم و دده افندى و دیگران به کار بردهاند لحاظ شده است.
مجهول. اثرش را به ملک اشرف قاتیباى اهدا کرد. [مؤلف شماره 147]
197. التبر المسبوک فى نصیحة الملوک(102)
آغاز سخن مؤلف در این اثر با مباحثى چون حقوق الهى، شناخت مراتب وجود و درجات انسانها نزد خدا، آنچه را که حاکم باید در منابع پیشین از اخلاق شاهانه بداند، پیروى شاه از سیره خلفاى راشدین است. او در ادامه به نقش دولت در جامعه بشرى، جایگاه امام، ارتش، عدالت و مال در تأسیس دولت اشاره مىکند، چرا که رعیت بدون عدالت نمىتوانند تولید کنند. او در ادامه هفت اصل زیربنایى را طرح مىکند که عبارتنداز: رازدارى و نپذیرفتن پند جز از عاقل دیندار، مقرّب نکردن افراد جز کسانى که شاه به دین آنها شناخت دارد، دولتمردان را مورد تفقّد خود قرار دهد، اعتماد به مردانى که در جریان امور و مراقبت از آن صداقت دارند، ضابطهمند کردن ورود رسولان و همنشینى با علما و زاهدان، اطلاع از اخبار ولایات در هر زمان، به وعدهاش وفا کند و به مردم دروغ نگوید. مؤلف در ادامه به رفتار حاکم توجه مىکند: چگونه حاکم باید به خدا نزدیک شود و با اداى وظایف خود شکر نعمت الهى را به جا آورد، چگونه حاکم به بررسى وضعیت مردم بپردازد و حق آنهارا از ظالمان بگیرد و همواره عدالت و مشورت را در نظر داشته باشد و با کسانى مشورت کند که شاه را مسؤول ناکامىهاى خود ندانند و شجاع و صاحب رأى باشند. او به حاکم تأکید مىکند که حفظ امنیت واجب تر از حفظ کرسى سلطنت است، چرا که تا زمانى که خانه محفوظ نباشد اندرون آن نیز ایمن نخواهد بود. شاه بهتر است رسولان و سفراى دولتها را سریعتر بفرستد تا نتوانند با نیروى نظامى ارتباط برقرار کرده و آنها را به دور خود جمع کنند و نظرشان را جلب کنند.
محمد کافیحى (788 - 879 ه/ 1386 - 1474 م) [مؤلف شماره 148]
محمد بن سلیمان بن سعد بن مسعود رومى معروف به کافیحى یا کافیهجى، فقیه، اصولى، محدث، نحوى، مفسر، صوفى، صرفى، بیانى، منطقى، حکیم، ریاضىدان، متولد کلجه کى از مناطق صروخان، درمصر مشهور شد، سیوطى از ملازمان او بود، متولى شیخوخیت خانقاهى در شیخونیه مصر شد.(103)
198. سیف الملوک و احکام المرشد لهم الى سبیل الحق و الاحکام(104)
على قلصادى (815 - 891 ه/ 1412 - 1486 م) [مؤلف شماره 149]
على بن محمد بن على قرشى، بسطى، اندلسى، مالکى، معروف به قلصاوى، منطقى، عروضى، فقیه، صوفى، محدّث، نحوى، متوفاى باجه از سرزمینهاى افریقا.(105)
199. النصیحة فى السیاسة العامة و الخاصة(106)
محمد مصرى (متوفاى 893 ه/ 1488 م) [مؤلف شماره 150]
محمد بن عبدالرحمن مصرى، مقدسى، شافعى، فاضل(107)
200. بذل النصائح الشرعیه فیما على السلطان و ولاة الامور و سائر الرعیة(108)
محمد بن أزرق (متوفاى 896 ه/ 1491 م) [مؤلف شماره 151]
محمد بن على بن محمد بن ارزق، أصبحى، غرناطى، اندلسى، مالکى، فقیه، قاضى، آشنا با برخى از علوم، متولى امر قضاوت در غرناطه تا زمان سلطه فرنگیان بر آن، پس از آن به تلمسان و سپس شرق رفت و حجّ به جا آورد و به مصر بازگشت و در بیت المقدس از دنیا رفت.(109)
201. بدائع السلک فى طبائع الملک(110)
این اثر شامل دو مقدمه و چهار کتاب است و هر کتاب به دو باب تقسیم مىشود.
او در مقدمه نخست، بیست دلیل عقلى براى وجود پادشاهى ذکر مىکند؛ از جمله آنکه جامعه بشرى امرى ضرورى است. مقدمه دوم به بیست دلیل شرعى در این زمینه اختصاص یافته، از جمله آنکه وجود سلطانى بازدارنده لازم است. در کتاب نخست از حقیقت سلطنت، خلافت و دیگر گونههاى نظام سیاسى شرایط و علل وجودى آنها بحث مىشود. مباحث کتاب دوم عبارت است از: مبانى و اصول ضرورى و کمالى پادشاهى و همچنین فعالیتهایى که صورت پادشاهى را شکل مىدهد، از جمله نصب وزیر، اقامه شریعت، تأمین نیروى نظامى، نگهدارى از دارایىها، آبادانى، اجراى عدالت، تولیت برنامههاى دینى، سازماندهى سطوح پادشاهى و ایجاد زمینههایى براى انجام کارها به بهترین شکل از جمله علم، عقل، شجاعت، عفت، گشاده دستى، بخشش، بردبارى و کنترل خشم، کتاب سوم به مباحثى اختصاص دارد که شاه با انجام آن موجب استوار شدن مبانى سلطنت مىشود؛ از جمله نگهدارى از دین، اجراى حدود و احکام دین و آنچه موجب اتخاذ سیاستها و تدابیر مناسب از سوى شاه مىشود؛ تدابیرى که او در برابر خاصه از جمله وزرا یا رعیت و یا حوادث غیر مترقبه یا جهاد اتخاذ مىکند، در باب چهارم از آسیبهاى سلطنت سخن به میان آمده است، امورى چون هوسرانى، ذلّت، اختصاص به خود دادن شکوه، حجاب و فاصله گرفتن از مردم و صدمه دیدن عصبیت و تلف شدن اموال.
عزالدین الهادى الى الحق (845 - 900 ه/ 1441 - 1495 م) [مؤلف شماره 152]
عزالدین بن حسن بن على بن مؤید بن جبریل یمنى، از امامان زیدى، ملقب به الهادى الى الحق، اهالى «فلله» با او بیعت کردند، سرزمینهاى سوره، کحلان شرقین و شامیه در یمن را تحت کنترل خود درآورد در صنعا از دنیا رفت.(111)
202. رساله غراء فى بیان أحکام مثبت الامامة و نافیها(112)
مجهول (اثرش را به سلطان قنصوه غورى هدیه کرد) [مؤلف شماره 153]
203. آداب الملوک(113)
محور این اثر ارتباط میان عبادتها و عدالت سلطان است. از نظر او سلطان سایه خداوند در زمین است و باید همچون خداوند متخلق به صفات او باشد. او ضمن تأکید بر صفات عدالت از شاه مىخواهد که در برخوردش با رعیّت نیکوترین ویژگىها را داشته باشد. سلطان باید به امور دینى توجه نشان دهد، چرا که طبع انسانها تنها با امور دینى بهبود مىیابد. علاوه بر این، عمران و آبادانى و جلوگیرى از ظلم کارگزاران به مردم و نظارت بر آنان از امورى است که شاه باید به آن بپردازد.
مجهول (کتاب خود را به سلطان قنصوره غورى تقدیم کرد) [مؤلف شماره 154]
204. تذکرة الملوک الى احسن السلوک(114)
این اثر متشکل از چهار باب است. در باب نخست او از پادشاه مىخواهد که خود نحوه اصلاح وضعیت رعیت را شناسایى و دنبال کند و در این زمینه از رفتار سیاسى عمر بن خطاب مثال مىزند. در باب دوم به نقش وزیر در نصیحت پادشاه و اهمیت و ضرورت شورى و پاىبندى شاه به آن اشاره شده و در باب سوم سخن از اجراى احکام و تحقق عدالت توسط قضات به میان آمده است. لشکر دارى و مراعات حال سربازان در باب چهارم بحث شده است.
پىنوشتها
1) محقق مصرى و داراى دکتراى علوم سیاسى از دانشگاه قاهره.
2) دنش آموخته حوزه علمیه قم و کارشناش ارشد تاریخ اسلام.
3) عمر رضا کحاله، معجم المؤلفین، ج 11، ص 51.
4) قاهره: مکتبة محمد على صبیح، 1962 م و نیز بیروت: دارالصادر، در 270 ص.
5) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 3، ص 240 - 241.
6) قاهره: وزارت معارف؛ پس از آن بنا به خواسته خدیو اسماعیل (1861 - 1873م) بر حاشیه تاریخ الخلفاى سیوطى به چاپ رسیده است.
7) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 2، ص 135.
8) نسخه خطى در کتابخانه گوته در آلمان و کتابخانه ایاصوفیه در ترکیه.
9) نسخه خطى در کتابخانه لى لاله لى در استانبول به شماره 1607 در 153 قطعه، میکروفیلم در معهد المخطوطات العربیه در قاهره.
10) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 1، ص 261.
11) تحقیق محمد ابراهیم البنا و محمد عاشور، قاهره: دارالشعب، 1971م، در 175 ص.
12) قاهره: مطبعة المؤید، 1318 ه، در 93 ص.
13) تحقیق صلاح الدین المنجد، بیروت: دارالکتاب الجدید، 1967م، و نیز تحقیق عبدالعزیز البرماوى اسکندریه: مکتبة الایمان، در 63 ص.
14) سیف الدین عبدالفتاح اسماعیل، الجانب السیاسى لمفهوم اختیار لدى المعتزله بین الادراک الذاتى و الفهم الاستشراقى، قاهره: دانشکده اقتصاد و علوم سیاسى، دانشگاه قاهره، پایان نامه کارشناسى ارشد، (منتشر نشده)، 1983 م.
15) عمر رضا کحالة، پیشین، ج 11، ص 181.
16) تحقیق محمد محمد شعبان، قاهره: الهیئه المصریه العامه للکتاب، در 306 ص.
17) مؤلف شماره 111 و اثرش در کتاب نیامده است. مترجم.
18) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 2، ص 171 - 172.
19) نسخه خطى در کتابخانه ایاصوفیه ترکیه. بغدادى در ایضاح المکنون، ج 2، ص 598 به آن اشاره کرده است.
20) از مقدمه محقق.
21) تحقیق فؤاد عبدالمنعم احمد، دوحه: رئاسة المحاکم الشرعیه و الشؤون الدینیه، نوبت اول، 1985 م.
22) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 11، ص 269 - 270.
23) نسخه خطى در دارالکتب المصریه به شماره 774 فقه شافعى؛ میکروفیلم شماره 42825. بغدادى در ایضاح المکنون ج 2، ص 5 همین کتاب را به زین العابدین محمد عمرى شافعى معروف به سبط مرصفى (متوفاى 965 ه) منسوب دانسته است.
24) شرح حالى از او نیافتم.
25) نسخه خطى در دارالکتب المصریه به شماره 690 تعلیم تیمور؛ میکروفیلم 20522 در 23 ص.
26) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 5، ص 326؛ زرکلى، الاعلام، ج 8، ص 289 - 290.
27) نسخه خطى در دار الکتب المصریه به شماره 59 عقائد؛ در کتابخانه رئیس الکتاب در استانبول نسخهاى از آن به شماره 1185/2 وجود دارد.
28) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 8، ص 247.
29) نخسه خطى در کتابخانه کشک بغداد به شماره 93 در 57 قطعه؛ تصویرى از آن در معهد المخطوطات العربیه در قاهره وجود دارد.
30) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 7، ص 121.
31) قاهره چاپ مصطفى بابى حلبى، 1969 م، در 264 ص.
32) عمر رضا کحالة، پیشین، ج 2، ص 106 - 107.
33) تحقیق محمد جمیل احمد، قاهره: مطبعة الدنى، 1961 و 1977، در 476 ص.
34) عمر رضا کحالة، پیشین، ج 1، ص 62.
35) تحقیق رضوان السید، بیروت: دارالطلیعه.
36) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 11، ص 273؛ بغدادى، هدیة العارفین، ج 2، ص 164.
37) نسخه خطى در کتابخانه اسعد افندى در استانبول شماره 1822 که در 84 ورق است که تصویرى از آن در معهد المخطوطات العربیه در قاهره وجود دارد؛ نسخه دیگرى از این اثر در کتابخانه بودلیان اکسفورد به شماره 29 در مجموعه سلد سوبرنج در 109 ص وجود دارد که تصویر آن در دانشگاه اردن به شماره 729 تهیه شده است.
38) نسخه خطى در دانشگاه امریکایى بیروت (Ms 023: M59 mrA) در 84 ورقه وجود دارد. نسخهاى دیگر در دانشگاه دمشق به شماره 1966 هست.
39) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 6، ص 226.
40) تحقیق محمد على نجار، قاهره: دارالکتاب العربى، 1984 م، 161 ص.
41) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 11، ص 235؛ زرکلى، پیشین، ج 7، ص 39.
42) نسخه خطى در کتابخانه احمدیه در جامع زیتونه در تونس به شماره 5084در 97 قطعه.
43) تحقیق محمد جاسم حدیثى، بغداد، دارالشؤون الثقافیه، وزارة الثقافة و الاعلام، 1987 م، 153 ص.
44) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 5، ص 197 - 198.
45) چاپ شده در قاهره، 1326 ه. / 197 م؛ و نیز در اردن، دارالمنار، الزرقاء؛ قبلاً در نیز چاپ شده بود: قاهره، مطبعة بولاق در 1841؛ چاپ مصر در 1306 / 1888 م. نسخه خطى آن در دارالکتب الازهریه شماره 1186 حسین باشا وجود دارد که ترجمه آن به زبان ترکى به دست نحیفى محمد افندى کلیبولى متوفاى 1203 ه / 1789 م صورت گرفت و نسخه خطى تحقیق نشده آن در کتابخانه کوبریلى، وقف محمد عاصم بک شماره 404 وجود دارد.
46) تحقیق سید الباز العرینى، قاهره: لجنة التألیف و الترجمة و النشر، 1946م، 129 ص.
47) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 10، ص 216.
48) به کوشش عبدالقادر زمامة، مجلة مجمع اللغة العربیه، دمشق، مجلد 47، 1972 م؛ و نیز به کوشش وداد القاضى، مجلة الفکر العربى، بیروت، ش 23، اکتبر و نوامبر 1981؛ نسخه خطى آن در خزانة العامة در رباط به شماره 2410 (1092D) و نیز به شماره 2411 (1405D) وجود دارد.
49) این اثر را محمد بن ابى بکر تطوانى، دکتر شوقى ضیف و داکلاس مورتون مورد بررسى قرار دادهاند. ر.ک: نفح الطیّب، ج 6، ص 431 - 445؛الاحاطه، ج 4، ص 614 - 634؛ نسخه خطى آن در خزانة العامة در رباط به شماره 2412 (972) وجود دارد. [این اثر با سه عنوان به ثبت رسیده].
50) وداد القاضى در منبع پیشین، ص 175 آن را معرفى کرده است؛ همچنین ر.ک: الاحاطه، ج 4، ص 460 و نفح الطیب، ج 7، ص 197 - 198).
51) ر.ک: محمد ابوبکر تطوانى، ابن خطیب من خلال کتبه، تطوان: 1945؛ ابن خطیب، نفاضة الجراب، تحقیق احمد مختار عبادى، قاهره: ص 188.
52) بغدادى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 32.
53) دکتر وداد قاضى، جوانب من الفکر السیاسى للسان الدین بن الخطیب، پیشین، ص 274.
54) نسخه خطى در خزانة العامه در رباط به شماره 2414 (972D).
55) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 6، ص 164.
56) تحقیق على سامى النشار، دارالبیضاء: دارالثقافه، 1984م، 388 ص.
57) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 12، ص 8 و 53.
58) تحقیق عبدالعزیز عبدالدایم. این کتاب درباره استراتژى جنگهاى دریایى است.
59) تحقیق محمد شیث خطاب، بغداد: المجمع العلمى العراقى، 1988م.
60) تحقیق صادق محمد جمیلى، مجله موارد العراقیه، مج 12، ش 4، 1983م.
61) نسخه خطى در ایاصوفیه و الخزانة العامه در رباط.
62) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 12، ص 53.
63) همان، ج 12، ص 53.
64) همان، ج 13، ص 50 - 51.
65) تونس: مطبعة الدولیه التونسیه، 1279 ه، 174 ص.
66) نسخه خطى در دارالکتب المصریّه به شماره 2298 و کتابخانه توپ قاپى سراى در استانبول (احمد سوم) به شماره 3052، تصویرى از آن در معهد المخطوطات العربیه در قاهره وجود دارد که در 77 قطعه است.
67) شرحى از او نیافتم امّا محقق کتابش بر این باور است که ابن بسام فردى مصرى است که در مقطعى متولى نهاد حسبه بود.
68) تحقیق حسام الدین سامرائى، بغداد: مطبعة المعارف، 1968م، 225 ص.
69) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 5، ص 188.
70) بارها تحقیق شده و به چاپ رسیده است. من از تحقیق دکتر على عبدالواحد استفاده کردم که تاکنون سه جلد آن منتشر شده است.
71) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 1، ص 317.
72) تحقیق عبدالستار احمد فراج، کویت: سلسلة التراث العربى، 1984م، در 3 مجلد.
73) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 10، ص 228.
74) بغددى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 649.
75) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 3، ص 74.
76) نسخه خطى در کتابخانه اصفدیه در حیدرآباد به شناسه 92 کلام - ف 3171، تصویرى از آن در معهد المخطوطات العربیه در قاهره وجود دارد که 60 ورق است.
77) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 12، ص 152.
78) نسخه خطى در دارالکتب المصریه به شماره ب 23292 (62 قطعه، نگارش در 843 ه) و نیز شماره 4120 مباحث اسلامیه طلعت (173 ص نگارش 874 ه)، میکروفیلم 10089، نسخههاى دیگرى در فیلشر آلمان و دارالکتب الظاهریه در دمشق (شماره 27) وجود دارد.
79) حاجى خلیفه، کشف الظنون، ص 741.
80) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 8، ص 295.
81) نسخه خطى در کتابخانه کوبریلى در ترکیه به شماره 1629.
82) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 11، ص 214.
83) تحقیق عبدالقادر طلیمات، قاهره: دارالفکر العربى، 1968م، 85 ص.
84) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 11، ص 214. خود مؤلف نیز در کتاب تیسیر والاعتبار به این کتاب اشاره کرده است.
85) مؤلف در مقدمه التسیر و الاعتبار به این اثر اشاره کرده است.
86) مؤلف در مقدمه التیسر و الاعتبار به این اثر اشاره کرده است.
87) عمر رضا کحاله، پیشین، ج2، ص 122.
88) قاهره: 1290 ه، 253 ص.
89) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 7، ص 26.
90) نسخه خطى در دارالکتب المصریة به شماره 72 اجتماع تیمور، میکروفیلم به شماره 12084 در 59 قطعه.
91) عمر رضا کحالة، پیشین، ج 5، ص 9.
92) نسخه خطى در خزانة العامة در رباط به شماره 203 ک. نسخه دیگرى در دانشگاه اردن به شماره 180 وجود دارد.
93) شرح حالى از اونیافتم.
94) نسخه خطى در خزانة العامة للکتب و الوثائق در رباط؛ نسخهاى از آن در اسکوریال به شماره 1927 با عنوان هدایة من تولى غیر الرب المولى فى امور السلطنة و ما یجب على السلاطین و ما ینبغى علیهم و ما لیس لهم وجود دارد؛ و نیز نسخهاى در خزانه حسنیه در مغرب به شماره 3912 وجود دارد که برولیو جوستیل کلابوسو (Broulio gustel Caloboso) متن آن را مورد بررسى و تحقیق قرار دارد و به زبان اسپانیولى ترجمه کرد: مادرید: منشورات المعهد الاسبانى العربى الثقافى، 1983م.
95) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 4، ص 120.
96) قاهره: دارالعرب للبستانى، 1989م؛ پیش از این پولس راویس در پاریس: چاپخانه الجمهوریه، 1894 م آن را به چاپ رسانیده بود.
97) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 2، ص 170.
98) نسخه خطى در کتابخانه رفاعة رافع طهطاوى در سوهاج مصر به شماره 80 تاریخ، در کتابخانه ظاهریه دمشق نسخهاى از آن به شماره 10745 و نیز در دارالکتب المصریه به شماره 9907 ادب وجود دارد. تصویرى از آن در معهد المخطوطات العربیه در قاهره هست.
99) نسخه خطى در ایاصوفیه ترکیه؛ بغدادى در هدایة العارفین، ج 1، ص 133 به آن اشاره کرده است.
100) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 5، ص 45.
101) نسخه خطى در دارالکتب المصریه به شماره 1726 فقه حنفى در 184 قطعه، نسخه ناقصى از آن در دانشگاه ملک سعود به شماره 4004 با عنوان مقدمه فى الاحکام السلطانیة و السیاسة الشرعیه وجود دارد.
102) نسخه خطى در دانشگاه قاهره به شماره 20714.
103) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 10، ص 51؛ بغدادى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 36.
104) نسخه خطى در دارالکتب المصریّه به شماره 24 اجتماع تیمور و شماره 24263 ب در 51 قطعه، در کتابخانه گوته در برلین به شماره 1884 A در 53 ورقه؛ در معهد التراث العلمى العربى در حلب به شماره 1484.
105) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 7، ص 230.
106) بغدادى، ایضاح المکنون، ج 2، ص 654؛ همو، هدیة العارفین، ج1، ص 737.
107) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 10، ص 156.
108) نسخه خطى در کتابخانه ملى پاریس به شماره 2451 در 129 بخش. میکروفیلم آن در دانشگاه امریکایى بیروت به شماره (Mic_ A _ 953) وجود دارد. بغدادى در هدیة العارفین، ج 2، ص 215 این اثر ار به او نسبت داده، امّا دیگران آن را به محمد اشبیلى و ابن رفعه نسبت دادهاند.
109) عمر رضا کحاله، پیشینج 11، ص 43.
110) تحقیق على سامى النشار، بغداد: وزارة الاعلام، جزء اول در 1977 م و جزء دوم در 1987 م.
111) عمر رضا کحاله، پیشین، ج 6، ص 285.
112) نسخه خطى در جامع الکبیر شهر صنعاء به شماره 112. بغدادى در هدیة العارفین نام این اثر را العنایة التامة فى شرح مسائل الامامة دانسته است.
113) به کوشش محمدنصر مهنّا در مطالعهاى به نام «من الفکر السیاسى المصرى: دراسة و تحقیق و مناقشه حول اشکالیة التراث» سمینار العلوم السیاسیه فى الوطن العربى، لارناکا، قبرص، چهارم تا هشتم اکتبر 1985.
114) نسخه خطى در دارالکتب المصریه به شماره 2398 تاریخ، میکروفیلم شماره 35101، نسخهاى از آن در کتابخانه ایا صوفیه و ترکیه به شماره 3144 وجود دا