روش استنباط گزاره هاى سیاسى از ساختار سوره هاى قرآن (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
روش ساختارى، سبک جدیدى در تفسیر قرآن است. بر اساس این روش هر سوره داراى یک غرض اصلى (موضوع محورى) است و تمامى آیات و مباحث مطرح شده در سوره به صورت منطقى و فصلبندى شده به آن غرض مرتبط مىشوند. نویسنده معتقد است اگر از این زاویه به مطالعه سورههایى که موضوع اصلى آنها یکى از مباحث سیاسى است بپردازیم، مىتوانیم گزارههاى سیاسى جدیدى را از قرآن کشف کنیم؛ گزارههایى که به طور معمول از بررسى و مطالعه آیات بهطور جداگانه به دست نمىآید. براى نمونه،در این نوشتار، دیدگاه قرآن درباره روش مقابله با شایعه از ساختار سوره قلم استنباط شده است.متن
مقدمه
توجه گسترده قرآن به مباحث اجتماعى و سیاسى از یک سو و چالشهاى سیاسى معاصر جهان اسلام از سوى دیگر، توجه ویژه اندیشمندان مسلمان را به کشف دیدگاههاى سیاسى قرآن معطوف کرده است؛ اما چگونه مىتوان گزارههاى سیاسى را از قرآن کریم استنباط کرد و پاسخ قرآن به چالشهاى فراروى جامعه اسلامى را دریافت کرد؟ براى مثال اگر بخواهیم مفهوم آزادى سیاسى و حدود آن یا مبانى مشروعیت سیاسى یا مردم سالارى دینى یا اصول تبلیغات سیاسى را از دیدگاه قرآن بدانیم از چه راهکارى باید استفاده بکنیم تا بر مبنایى علمى و بدون دخالت دادن سلیقه یا تحمیل آراى مشهور بر قرآن، بتوانیم نظر قرآن را در این باب استخراج کنیم؟
در این خصوص سه روش عمده وجود دارد: روش نخست که بیشتر در تفاسیر رایج است بر مطالعه آیه در جایگاه خویش تأکید دارد. در این راهکار، مفسر با بررسى لغوى، نحوى و صرفى واژههاى به کار رفته در آیه، مناسبت آن با آیات همجوار، شأن نزول آیه، تقدیم و تأخیر واژهها در آیه، و کاربرد سایر صنایع لفظى و ادبى در آن به استنباط گزارههاى سیاسى از آیه مىپردازد؛ براى مثال از عبارت «إِذْ قَالُواْ لِنَبِىٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا»2 که به داستان طالوت و جالوت مربوط مىشود چنین استنباط کردهاند که «اِعمال رهبرى بر جامعه، در گرو وجود تمایل اجتماعى و زمینه پذیرش آن» است،3 این گزارهسیاسى که مىتواند بخشى از نظریه مردم سالارى دینى در نظام سیاسى اسلام را تبیین کند، بدینسان از آیه مذکور استنباط شده است که «حضرت اشموئیل قبل از درخواست مردم، کسى را به عنوان فرمانده ایشان معین نکرد، با اینکه ضرورت آن روشن بود».4
در روش دوم که به تفسیر موضوعى شهرت دارد استنباط گزارههاى سیاسى از آیات قرآن تنها پس از مطالعه آیات مشابه وهم افق میسر مىگردد. طرفداران این روش معتقدند مجموعه آیات قرآن یک نظام سیاسى همگون را گزارش مىدهند و کشف این نظام جز با مطالعه و بررسى همه آیات مربوط به یک مسأله مشخص نمىگردد. در این روش، مفسر با مطالعه مکاتب سیاسى یا بررسى چالشهاى سیاسى معاصر پرسشهایى را مطرح مىکند و سعى مىکند با بررسى مجموعه آیات مربوط به یک موضوع پاسخ سؤالات خود را از قرآن دریافت دارد. در این روش ممکن است از بررسى چند آیه که یکى عام و دیگرى مخصص است یک گزاره استنباط شود. کاربرد این روش در استنباط گزارههاى سیاسى در سالهاى اخیر بسیار فراوان شده و عملاً به روش رایج در این حوزه تبدیل شده است. اما روش دیگر که اخیراً در محافل قرآنى مطرح شده و تفاسیر نگاشته شده در نیمه دوم قرن بیستم بدان توجه وافرى کردهاند، روش تفسیر ساختارى است. این روش مکمل روش موضوعى و روش مبتنى بر مطالعه آیه است و با استفاده از آن مىتوان گزارههاى جدیدى از قرآن کریم استنباط کرد. به دلیل اهمیت روش سوم، این روش را تحت یک عنوان مستقل مورد بحث قرار مىدهیم.
روش ساختارى در فهم قرآن
روش سوم، روش ساختارى است که بر نگرش جامعگرایانه به معانى سورهها استوار است. براین اساس و با ژرفاندیشى در محتواى پیام هر سوره، مفسر به دنبال یافتن غرض اصلى سوره تلاشهاى دامنهدارى را سامان مىدهد تا با راه یافتن به قله و تکیه زدن بر بلنداى سوره نگاهى گسترده و جامع را بر آیات بیندازد و با فهم روح کلى سوره، به چگونگى ارتباط آیات به ظاهر پراکنده دست یابد و از رهگذر انسجام معنایى سوره، نکات تازهاى از آن کشف کند. توجه جدى به غرض سورهها و تأکید بر آنکه هدف هر سوره باید اساس فهم آیات تلقى گردد از اوایل قرن چهاردهم هجرى با نگارش تفسیر المنار5 آغاز شد. محمد عبده اصرار داشت که کشف غرض هر سوره به مفسر کمک مىکند تا به طور دقیق به معناى آیات نزدیک شود و معارف قرآن را درک کند. شاگرد وى رشیدرضا در تفسیر المنار این نظر استاد را به خوبى توضیح داده است. پس از محمد عبده، شیخ طنطاوى در الجواهر فى تفسیر القرآن6 (تألیف 1344ق) این روش را پى گرفتو با شروع دهه چهارم قرن بیستم این حرکت اوج گرفت. اینبار سردمدار آن سید قطب بود که با انتشار مقالهاى با عنوان «تصویر هنرى قرآن» در مجله المقتطف 7در سال (1360 ق / 1939 م) و سپس کتابى با همین عنوان در سال 1944 نشان داد که در فهم قرآن نباید فقط به آیات توجه کنیم، بلکه باید نگرش کلى سوره را نیز مدنظر داشت. پس از وى، دکتر محمد عبداللَّه دراز با نگارش کتاب النبأ العظیم8 (1352 ق / 1933 م) و شیخمحمد مدنى ریاست دانشکده الهیات الازهر با تدوین کتاب المجتمع الاسلامى کما تنظمه سورة النساء9 (1354 ق / 1935م) بر علمى بودن این روش تأکید کردند. وى تلاش براى کشف اهداف و مقاصد سورهها را بهترین راه براى فهم معانى آیات مىداند. او معتقد است:
هر سوره از سورههاى قرآن کریم داراى جان و روحى است که در کالبد آیات آن سوره جریان دارد و این روح بر مبانى، و احکام و اسلوب آن سوره سلطه و اشراف دارد. معانى و مفاهیم قرآن کریم باید از این منظر و روش نگریسته شود. این روش براى مطالعه و بررسى قرآن کریم سودمندتر از آن است که آیات آن یکى پس از دیگرى مورد مطالعه و بررسى قرار گیرد. اگر کسى جملهها و آیات و یا کلمات و یا احیاناً حروف آنها را نیز مورد مطالعه و بررسى قرار دهد تا از رهگذر چنین مطالعهاى سراسر آن را اجمالاً و یا تفصیلاً بررسى کند، چنین مطالعه پریشان و از هم گسیختهاى نمىتواند به او در جهت بازیافتن شکوه و عظمت و زیبایى چهره و سیماى سوره مدد رساند.10
با نگارش همزمان دو تفسیر ارزشمند و بىبدیل در جهان اسلام یعنى المیزان فى تفسیر القرآن11 (تألیف 1357 ق) و فى ظلال القرآن12 (تألیف 1374 ق) گامهاى مؤثرى براى تبیین مبانى نظریه فوق و پیامدها و چالشهاى آن برداشته شد. علامهطباطبایى در المیزان با گشودن فصلى در ابتداى هر سوره با عنوان «بیان»، هدف و غرض اصلى سوره را بیان مىکرد و در لا به لاى تفسیر خود مبانى نگرش ساختارى به قرآن را استوار مىنمود و روشهاى راهیابى به اهداف سورهها را گوشزد مىکرد. با این اقدام علامه، به تدریج روش نگرش ساختارى در میان مفسران رواج یافت تا آنجا که در سالهاى اخیر تقریباً هر سال یک دوره تفسیر قرآن براساس نگرش جامعگرایانه به سورهها منتشر شد و تاکنون بیش از 25 دوره تفسیر بر این اساس نوشته شده است.13
ویژگىهاى نگرش ساختارى به سورهها
نگرش جامع گرایانه و ساختارى به سورههاى قرآن و گرایش به وحدت هدف و غرض در هر سوره از ویژگىها و چارچوب خاصى برخوردار است که هر گونه پذیرش یا انکار نظریه باید با توجه به این ویژگىها صورت پذیرد.
نخستین ویژگى آن است که این نظریه با اسلوب قرآن که تنوع و گستردگى موضوعات و مطالب مطرح شده در هر سوره را نمایان مىسازد، تعارض ندارد، زیرا براساس این نظریه موضوعات به ظاهر پراکنده و نامتلائم یک سوره در ارتباطى منطقى و هدایتگرایانه به یک هدف اصلى مرتبط مىشوند و این هدف که جان اصلى و روح حاکم بر آن سوره محسوب مىشود به این موضوعات پراکنده اشراف داشته و همه را با یکدیگر هماهنگ مىکند. بدینسان نگرش ساختارى به سورهها بدون اینکه قرآن کریم را از سبک و اسلوب ویژهاش خارج سازد گام مهمى را براى فهم مقاصد قرآن و درک معارف و حقایق از آن بر مىدارد. از طرف دیگر، لازمه اعتقاد به نظریه هدفمندى سوره این نیست که هر موضوع فقط در یک سوره مطرح شده باشد و الزاماً 114 هدف متفاوت و کاملاً متمایز در قرآن وجود داشته باشد، بلکه ممکن است دو سوره یک موضوع و محور اصلى داشته باشند، اما هر یک از زاویهاى جداگانه به تحلیل و بررسى آن پرداخته باشند؛ براى مثال هدف سوره مبارکه «المرسلات» و سوره «النبأ» اثبات قیامت است، اما سوره المرسلات قیامت را با تکیه به اصل تشریع و رسالت پیامبران اثبات مىکند و سوره «النبأ» با استدلال بر هدفمندى همه اجزاى جهان و وجود حکمت در افعال بارى تعالى به اثبات آن مىپردازد. بعلاوه، ممکن است هدف دو سوره کاملاً یکسان باشد و حتى هر دو هدف را با یک عبارت مشابه بیان کنیم، اما هر سوره هدف مورد نظر را به گونهاى دنبال کرده باشد، براى مثال هدف سوره مبارکه قیامت، بیان «علل عدم پذیرش قیامت» است و به عواملى همچون شهوتطلبى، دنیا خواهى و تکبر اشاره مىکند و سوره انفطار نیز درباره همین موضوع سخن مىگوید با این تفاوت که مهمترین عوامل انکار قیامت را پشت کردن به ربوبیت الهى و غفلت از نتایج اعمال مىداند و سپس به بیان راه درمان آن مىپردازد.
نکته مهمدیگرى که باید در اینجا یادآور شویم این است که اهداف سورهها، امورى جزئى و معین است و نباید آنها را با عبارات کلى و عمومى بیان کنیم؛ به طور مثال برخى از مفسران گفتهاند هدف سوره شریفه الملک «بیان راه سعادت و نیکبختى است»،14 اما باید توجه داشت که وقتى مىگوییم «هر سوره هدفى دارد» منظورمان از هدف عبارت وسیع و گستردهاى که قابلیت اطلاق بر همه سورههاى قرآن را دارد نیست، بلکه هدف خاص همان سوره مدنظر است. اهدافى که با کمک قیودِ محدود کننده از اهداف سایر سورهها متمایز شده باشند و امکان ارزیابى صحت و سقم آنها با کمک شاخصها و ابزارهاى کشف اهداف سورهها میسر باشد؛ براى نمونه اگر هدف سوره قیامت را «توجه دادن انسانها به روز قیامت» عنوان کنیم از عبارتى کلى استفاده کردهایم که قابل انطباق بر اکثر سورههاى آخر قرآن است و این هدف نه خاص است و نه قابل ارزیابى، اما وقتى با دقت و تلاش به این نتیجه مىرسیم که هدف این سوره «بررسى علل انکار قیامت» است هدف این سوره را از سوره حاقه که در صدد «اثبات حقانیت قیامت» است جدا کردهایم و خود را ملزم نمودهایم که دلایل گزینش این عنوان را به طور مستدل بیان کنیم.
مبانى هدفمندى سورههاى قرآن
نظریه «هدفمندى سورهها» به یک اصل بسیار بدیهى و عقلانى اشاره دارد؛ اما از آنجا که سبک ظاهرى قرآن به «پراکندگى» و «استطرادهاى پى در پى» شباهت بسیارى دارد، اکثر پژوهشگران این ویژگى قرآن را اصل مبنایى در سبکشناسى قرآن قرار داده و از کسانى که بر خلاف آن سخن مىگویند مطالبه دلیل کردهاند. طرفداران نظریه هدفمندى سورهها ضمن آنکه بر عدم تعارض «پراکنده نمایى قرآن» با «وحدت غرض هر سوره» پاى مىفشارند، دلایل متعددى نیز براى اثبات هدفمندى سورهها بیان مىدارند. مهمترین دلایل آنها عبارتند از:
1. همسانى اصول جذابیت در کلام الهى و بشرى
یکى از بدیهىترین جنبههاى اعجاز قرآن به ویژگىهاى لفظى و فصاحت و بلاغت این کتاب شگرف باز مىگردد. اگر اعجاز ادبى قرآن را بپذیریم باید این نکته را باور کنیم که هر چه موجب جذابیت، گیرایى و زیبایى کلام مىشود در قرآن کریم به نحو احسن رعایت شده؛ همچنانکه شاهکارهاى ادبى جهان نیز به دلیل رعایت همین اصول در اوج قرار داشته و به آثارى جاودانه و ماندگار تبدیل شدهاند. از جمله اصولى که باعث جذابیت کلام است نظم و چینش ادبى آن است. با توجه به این اصل، قرآنپژوهان معتقدند در وراى ظاهر پراکنده قرآن باید به دنبال هدف و غرض خاصى در هر سوره بود تا در پرتو آن، آیات مختلف و از هم گسسته را به هم متصل کرد. در غیر اینصورت باید بپذیریم که قرآن فاقد یکى از مهمترین اصول جذابیت کلام است.
2. هدفدار بودن قرآن
قرآن مجموعه واحدى است که همه اجزایش هدف و احدى را دنبال مىکنند و این هدف که همان انسانسازى و هدایتگرى است در تک تک حروف و کلمات این کتاب مقدس جارى و سارى است. هدایتگرى قرآن در گزینش واژگان، چینش کلمات و جایگاه آیات در سورهها کاملاً مشهود است و اراده واحد و حکیمانهاى در ساماندهى آنها نقش داشته است.
اگر قرآن داراى هدفى کلى است، باید هر یک از سورههاى قرآن نیز بخشى از این هدف را تأمین کنند و رابطهاى معنادار و هماهنگ با هدف کلى قرآن داشته باشند. پذیرش هدفمندى قرآن به طور طبیعى ما را به سوى هدفمندى سوره سوق مىدهد، زیرا این سؤال را در برابر ما قرار مىدهد که اگر هدف کلى قرآن هدایت است سوره بقره یا آل عمران یا ناس و... چه بخشى از این هدایتگرى را به عهده دارند؟ آیا اگر یکى از این سورهها در قرآن گنجانده نمىشد باز هم هدف نهایى قرآن تأمین مىشد و همه ابعاد هدایت بیان مىگردید؟ اگر پاسخ منفى به این سؤال داده و اعتقاد داشته باشیم که هر سوره جایگاه ویژه خود را دارد و هیچ چیز جاى آن را پر نخواهد کرد، آنگاه باید به این سؤال جواب دهیم که هدف ویژه هر سوره چیست و هر سوره در کلیت خود در صدد بیان چه پیامى است؟ اینجاست که به طور منطقى هدفمندى سورهها مطرح شده و پاسخ شایسته خود را طلب مىکند.
3. حصر آیات در یک سوره
قرآن کریم مجموعهاى از آیات خود را «سوره» نامیده است. این نامگذارى تا زمان نزول قرآن بىسابقه بود و در نثر یا شعر هیچگونه کاربردى نداشت. بنا بر تحقیق، جایگاه آیات در سورهها و تعداد آیات یک سوره کاملاً توقیفى بوده و به دستور پیامبر وبنا بر وحى الهى صورت مىگرفته است. اکنون این سؤال مطرح مىشود که آیا قرار دادن تعدادى آیات در یک سوره بدون هیچ حکمت و تناسبى بوده است؟ آیا ممکن است هر چند آیه در یک سوره یک هدف جداگانه را دنبال کنند و این اهداف هیچگونه تناسب و هماهنگى با یکدیگر نداشته باشند؟ اگر چنین است، چرا این آیات در جاى دیگر قرار داده نشدهاند و یا چرا این دستههاى جداگانه هر یک سوره مستقلى را تشکیل ندادهاند؟ به راستى چه مشکلى پیش مىآمد اگر سورههاى کوچک قرآن بیش از این مىشدند؟ علامه طباطبایى در پاسخ به این سؤالات و حکمت سوره سوره شدن آیات قرآن مىگوید:
باید دانست که خداوند مکرر در طى کلماتش از «سوره» نام برده است مانند « فأتوا بسورة مثله»15 ،« سورة أنزلناها».16 روى هم رفته اینطور استفاده مىشود که هر یک از قسمتهاى کلامش که آن را به صورت قطعه جداگانهاى بیان فرموده است و نام سوره بر آن گذارده است، داراى یک نوع ارتباط و به هم پیوستگى است که میان دو سوره مختلف یا اجزاى آنها وجود ندارد. از آنجا که وحدت و یگانگى سخن به واسطه وحدت هدف و منظورى است که از آن در نظر گرفته شده، لذا هر یک از این سورهها «قاعدتاً» منظور و هدف خاصى را دنبال مىکند.17
چنانکه از سخن علامه بر مىآید براى قرار گرفتن هر دسته از آیات درون یک سوره مىبایست قدر مشترک و عامل پیوند دهندهاى وجود داشته باشند، زیرا در غیر این صورت آن مجموعه هویت و شخصیت مستقل از سایر سورهها نخواهد داشت.
راهکارهاى کشف اهداف و مقاصد سورهها
یکى از موانع اصلى پذیرش «نظریه هدفمندى سورهها» این است که چگونه مىتوان بدون دخالت دادن ذوق و سلیقه فردى و تنها با اتکا به اصول علمى، غرض و هدف اصلى سوره را کشف کرد؟ پاسخگویى به این سؤال به دلیل حساسیت شایستهاى که پژوهشگران علوم قرآنى در همه مباحث با آن مواجهاند از اهمیت ویژهاى برخوردار است. حساسیتى که از ترس فرو غلتیدن در وادى تفسیر به رأى و تحمیل سلایق شخصى بر قرآن به وجود مىآید؛ از اینرو ارائه روشهاى علمى کشف مقاصد سورهها از اهمیت ویژهاى برخوردار است و نقش به سزایى در پذیرش آن در محافل علمى دارد. قرآن پژوهانى که به هدفمندى سورهها و نگرش ساختارى به آنها گرایش دارند تلاشهاى در خور تقدیرى را براى ارائه راهکارهاى علمى کشف مقاصد سورهها سامان دادهاند. مهمترین این راهکارها عبارتند از: 1. بررسى سیاق سوره؛ 2. توجه به اسم سوره؛ 3. مقایسه آیات آغازین و پایانى سوره؛ 4. بررسى فضاى نزول سوره؛ 5. توجه به شأن نزول آیات و سوره؛ 6. مکى یا مدنى بودن سوره؛ 7. بررسى قصههاى سوره ؛ 8. فراوانى تکرار یک موضوع در سوره؛ 9. واژههاى کلیدى هر سوره؛ 10. فضائل و خواص سوره؛ 11. فراوانى اسماء الحسنى در سوره ؛ 12. توجه به حروف مقطعه سوره؛ 13. بررسى آیات پایانى سوره قبل؛ 14. بررسى آهنگ انتهاى آیات.
البته مجموع روشها و ابزارهاى کشف غرض اصلى سوره همیشه یک نقطه واحد و مشخص را نشانه مىروند و هدف انتخاب شده با همه آنها سازگار است. ممکن نیست برخى از روشها به کشف یک غرض و برخى دیگر به غرض دیگرى برسند، براى مثال اگر غرض اصلى سوره بقره «اثبات حقانیت تعالیم انبیا» باشد این موضوع باید با سیاق آیات، شأن نزول سوره، اسم سوره، مدنى بودن سوره، واژههاى کلیدى سوره، آهنگ آیات، مطلع و خاتمه سوره و خلاصه با همه علایم و نشانههاى تشخیص غرض سوره سازگار باشد، در غیر این صورت، باید در صحت تشخیص خود شک کنیم. به عبارتى، این علایم تنها ارزش طریقیت دارند و به هیچ وجه از خود اصالت نداشته و همگى در خدمت یک غرض واحد هستند؛ از اینرو روح حاکم بر سوره در وجود همه آنها نیز جریان دارد.
طرفداران نگرش ساختارى به سورهها معتقدند همه این ابزارها که در اصل ویژگىها و مشخصات یک سوره را تشکیل مىدهند از ابتدا براساس غرض و محور اصلى سوره سامان یافتهاند؛ بنابر این ارتباط آنها با غرض سوره یک ارتباط واقعى است نه اعتبارى. اگر خداوند متعال نام خاصى براى یک سوره انتخاب فرمود و سوره را با عبارت به خصوصى آغاز کرد و با آیات دیگرى به پایان رساند و یا در ابتداى سوره حروف مقطعه قرار داد و سوره دیگر را بدون حروف مقطعه آغاز نمود همگى بدان سبب بوده که این شکل خاص به آن هدف ویژهاى که از سوره مد نظر بوده سازگار و هماهنگ است و الّا چه دلیلى دارد که سورهاى داراى حروف مقطعه باشد و سوره دیگر فاقد آن، یا در سورهاى مکرر بر رحمانیت خداوند تأکید شود و در سورهاى دیگر بر ربوبیت او، نام یک سوره «هود» شود و دیگرى «یونس» و سومى «محمدصلى الله علیه وآله»، سورهاى در مکه نازل گردد و دیگرى در مدینه، در یکى آیات کوتاه و قاطع باشد و در دیگرى بلند و آرام.
فرآیند برداشت از ساختار سوره
براى استنباط گزارههاى سیاسى از ساختار سورههاى قرآن، ابتدا باید غرض اصلى و روح حاکم بر سوره را با استفاده از راهکارهاى شناخته شده و قابل قبول کشف کرد. در صورتى که غرض سوره با یکى از مباحث سیاسى ارتباط معنادارى داشت، با تکیه بر سیاق سوره فصلها و محورهاى فرعى سوره را تنظیم مىکنیم. براى این کار، ابتدا فهرستى از مطالب سوره را به ترتیب آیات تهیه مىکنیم و هر گروه از آیات را که اجمالاً در موضوع مشخص سخن مىگویند جدا کرده و براى آنها عنوانى را در نظر مىگیریم. آنگاه سعى مىکنیم که بین این عناوین فرعى ارتباط برقرار نموده و خطوط مشترک آنها را ترسیم کنیم. پس از ترسیم خطوط مشترک فصلهاى اصلى سوره مشخص مىشوند. در برخى موارد پس از تبیین غرض اصلى سوره باید جمله بندى عناوین فرعى نیز به گونهاى که تناسب بیشترى با هدف سوره داشته باشد تغییر دهیم تا مجموع عناوین اصلى و فرعى بتوانند ساختار و نمودار محتوایى سوره را ترسیم کنند. با اتمام این مرحله مىتوان در یک نمودار درختى، غرض سوره و فصول آن را به نمایش گذاشت و استنباطها و برداشتهاى متفاوتى در زمینههاى گوناگون از آن ارائه کرد. اکنون براى نمونه ساختار سوره مبارکه قلم را ترسیم کرده و سعى مىکنیم برخى از گزارههاى سیاسى را از آن استنباط کنیم.
ساختار سوره قلم و روش خنثىسازى شایعات
مشرکان مکه براى مقابله با دعوت حیات بخش رسول اکرم از شایعه سازى استفاده بسیار کردند و گستاخانه تهمتهاى زیادى را به پیامبر و اصحابش نسبت مىدادند و حتى براى شایعهسازى و تکثیر آن در جامعه افرادى را اجیر مىکردند.18 برخى از سورههاى مکى قرآن به تلاش نافرجام مشرکان اشاره کرده و روشهاى مقابله و خنثى سازى آن را یادآور شده است. یکى از این سورهها سوره قلم است. سوره قلم در شرایطى نازل شد که پیامبر اکرم دعوت خود را علنى کرده بود و همگان از محتواى رسالت ایشان مطلع شده بودند؛ از این رو مشرکان همه تلاش خود را براى سرکوب کردن دعوت و به سازش کشاندن پیامبر به کار مىبردند؛ از جمله انبوهى از تهمتها و شایعات را علیه ایشان سامان مىدادند. مشرکان در مکه شایعه مىکردند که محمدصلى الله علیه وآله که مدتها با خود خلوت مىکرد و به عبادت مىپرداخت اکنون به بیمارى پریشانگویى و دیوانگى دچار شده است. سوره قلم براى خنثى کردن این شایعه و نشان دادن سرانجام شوم شایعهسازان و تهمت زنندگان به پیامبر نازل شد و روشهاى مقابله با این شایعه را به پیامبر و مسلمانان آموخت. با استفاده از روشهاى کشف مقاصد سورهها مىتوان اثبات کرد که غرض اصلى سوره مبارکه قلم مبارزه با شایعه مجنون بودن پیامبر است. یکى ازاین دلایل هماهنگى آیات نخستین و پایانى سوره بر نفى اتهام جنون از پیامبر است. با بررسى سیاق سوره نیز مىتوان فصل بندى سوره و عناوین اصلى وفرعى آن را ترسیم کرد و بدین ترتیب نمودار سوره را به شکل زیر ارائه داد. (تصویر شماره 1).
شایعه یکى از روشهاى شناخته شده براى جنگ روانى و تبلیغات مخرب سیاسى است. در توصیف شایعه آمده است: شایعه، ترویج خبرى ساختگى است که واقعیت ندارد و بر پایه بزرگنمایى، رعب آفرینى و یا تحریف استوار است. در بیان چنین خبرى، جنبه کم رنگى از حقیقت یا تفسیرى خلاف واقع از خبرى صحیح گنجانده شده است. هدف از پخش چنین خبرى، تأثیر نهادن بر افکار عمومى به منظور دستیابى به اهداف سیاسى، نظامى یا اقتصادى است.19 شایعه در غیبتِ «ملاکهاى اطمینان بخش رسیدگى» ساخته مىشود20 و به سه گروه شایعات خزنده، سریع و غوطهور تقسیم مىشوند.21
در تقسیم بندى شایعات، شایعه «مجنون بودن» جزء شایعات خزنده است. اینگونه شایعات به آرامى منتشر مىشوند و مردم آن رابه طور پنهانى و درِ گوشى به یکدیگر منتقل مىکنند.22 مطالبى که در جامعه علیه شخصیتهاى سیاسى یا مذهبى به قصد خراب کردن وجهه عمومى آنها صورت مىگیرد از این قبیل است. در این گونه شایعات ترفندهاى «تسطیح»، «برجستگى» و «همانند سازى» به شدت مورد توجه شایعهسازان قرار مىگیرد.
در ترفند تسطیح بسیارى از جزئیات که براى درک صحیح واقعیت مورد نیاز هستند حذف مىشوند و سپس با ترفند برجستگى جزئیات نگهدارى شده مورد تأکید قرار گرفته و اهمیت مضاعف پیدا مىکنند، آنگاه با ترفند همانندسازى بخش برجسته شده را با یک نمونه خارجى اغراقآمیز که ممکن است شباهت اندکى با اصل موضوع داشته باشد تشبیه مىکند تا شایعه از طریق همانندسازى در اذهان جاى گرفته و به سرعت تکثیر شود.23 در شایعه «مجنون بودن پیامبر» سران شرک با مهارت از همه ترفندها استفاده کردند. آنان ابتدا سعى کردند ویژگىهاى مثبت پیامبر همچون امین بودن، حکیمانه سخن گفتن و سایر مکارم اخلاقى ایشان را نادیده انگارند و سپس فرابشرى بودن و غیر عادى بودن سخنان پیامبر را برجسته کردهاند و در گام بعدى بین غیر عادى بودن سخن پیامبر و غیر عادى بودن سخنان دیوانگان بىهیچ دلیلى شباهت برقرار کرده و با ترفند همانند سازى، پیامبر اکرم را که مظهر عقل کامل است دیوانه و مجنون نامیدند.
بررسى ساختار سوره قلم نشان مىدهد که خداوند چگونه و با تکیه بر چه اصولى ترفندهاى سهگانه مشرکان را خنثى نموده و مکر آنان را به خودشان باز گرداند. در نتیجه به جاى آنکه شایعه مجنون بودن موجب از دست رفتن پایگاه اجتماعى و اعتبار دینى پیامبر شود باعث تقویت این جایگاه شده و به از دست رفتن حیثیت و اعتبار مشرکان انجامید.
سوره مبارکه قلم از چهار بخش تشکیل شده است تا نشان دهد که براى مقابله با تهمتهاى شایعهسازان از چه روشى باید تبعیت کرد. در بخش اول، چهار دلیل براى نفى اتهام جنون از ساحت پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله بیان مىدارد و بدینسان نکاتى را که شایعهسازان تسطیح کرده بودند برجسته مىکند. دلیل نخست که بر حکیمانه بودن و ماندگارى سخنان و تعالیم پیامبر اشاره مىکند از آیه شریفه «ن و القلم و ما یسطرون» استنباط مىشود که به قلمهایى که حقایق و نکات ارزشمند را مىنویسند قسم یاد مىکند. قلمهایى که بیش از 1400 سال است که در خدمت بیان اسرار و رموز همان کلماتى است که مشرکان مکه آنها را سحر و گوینده آن را مجنون مىنامیدند. آیات بعدى به نعمت نبوت پیامبر و دایمى بودن آن (آیه 2 و 3) و اخلاق بسیار پسندیده رسول خدا (آیه 4) اشاره مىکند واعلام مىدارد که هیچیک از این ویژگىها با شایعه مجنون بودن پیامبر سازگار نیست. چگونه ممکن است یک دیوانه گمراه داراى مقام نبوت و بالاترین کرامتهاى اخلاقى شود؟! آیه پنجم اعلام مىدارد که به زودى همگان با ویژگىها و خصلتهاى بارز پیامبر آشنا مىشوند و مواردى که شما به دلیل ساختن شایعه و تکثیر آن، مخفى داشتهاید آشکار مىگردد و همه مىفهمند که چه کسى به بیمارى جنون دچار شده است. با این عبارت قرآن تأکید مىکند که به زودى این شایعه با از بین رفتن ابهامهاى موجود خنثى خواهد شد و با حذف عنصر ابهام از ترکیب شایعه، آن را بىاثر خواهیم نمود،24 و با توجه به اینکه «شایعه» در غیبت ملاکهاى اطمینان بخش رسیدگى ساخته مىشود، آیه 7 سوره قلم با ارائه مرجع قابل اعتماد و ملاکهاى روشنى در بررسى صحت شایعه به طور کلى آن را بىاعتبار مىکند. این آیه اعلام مىدارد که مرجع رسیدگى به دیوانگى پیامبر و گمراهى ناشى از آن خداست و کافران شایستگى اظهار نظر در این باره را ندارد.
در آخرین آیات این بخش به انگیزه اصلى شایعه سازى اشاره مىفرماید. آیات 8 - 9 از پیامبر مىخواهد از دروغگویان شایعهساز تبعیت نکند و از جنگ روانى و تبلیغات مخربى که راه انداختهاند نهراسد، زیرا انگیزه اصلى آنها به سازش کشاندن پیامبر از طریق وارد کردن فشار روانى و اجتماعى بر ایشان است. بنابراین اگر او در برابر این موج زودگذر مقاومت کند و آنان را از دستیابى به اهدافشان مأیوس کند به زودى از ترویج و تکثیر این شایعه دست بر مىدارند.
بخش دوم سوره که آیات 10 - 15 را در بر مىگیرد، به تحلیل ویژگىهاى شخصیتى شایعهسازان مىپردازد و آنان را افرادى پر قَسَم (حلّاف)، حقیر (مهین)، عیبجو (هماز)، سخن چین (مشاءٍ نمیم)، مانع کار نیک (مناعٍ للخیر)، تجاوزگر (معتد)، گناهکار (اثیم)، کینه توز (عتل) و بىاصل و نسب (زنیم) مىخواند تا همگان بدانندکه بر خلاف آنچه شایعه سازان مطرح کرده بودند کسى که دچار اختلال شخصیتى شده است شایعهسازان هستند نه وجود مبارک پیامبر. با این روش قرآن کریم در چرخشى ماهرانه امواج شایعه را که تاکنون متوجه پیامبر و مسلمانان بود بسوى مشرکان و سردمداران آنها هدایت مىکند و آنان را از موضع تهاجمى به موضع تدافعى مىکشاند تا به جاى حمله به شخصیت پیامبر از شخصیت ویران شده خود دفاع کنند.
بخش سوم سوره که بیشترین آیات را به خود اختصاص داده است از منظر دیگرى به تجزیه و تحلیل پدیده تهمتزنى و شایعهسازى مىپردازد و مىفرماید: چرا سران کفر از روش زشت و ناپسند تهمت و شایعه و تخریب شخصیت دیگران براى کسب پیروزى و غلبه بر دشمن استفاده مىکنند؟ تنها یک دلیل دارد و آن این که سران کفر خود را در اوج قدرت مىبینند: «أَن کَانَ ذَا مَالٍ وَ بَنِین - آیه14» و تصور مىکنند که هیچ قدرتى توانایى شکست آنان را ندارد و چون دشمنِ خود را زبون و کم ارزش مىبینند خیال مىکنند مجازات و بازخوردى براى اعمال آنها وجود ندارد. به خود اجازه مىدهند که از هر روش ناپسند و غیر انسانى و مخالف قوانین الهى و بشرى براى پیروزى بر مخالفان استفاده کنند. شایعه مىسازند و تهمت مىزنند (یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُون - آیه 51)، حقایق بدیهى و مسلم را انکار مىکنند (إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ ءَایَتُنَا قَالَ أَسَطِیرُ الْأَوَّلِین - آیه 15) و حقوق انسانها را پایمال مىکنند (إِذْ أَقْسَمُواْ لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِین - آیه 17). براستى با قوم سرکشى که غرور قدرت سیاسى و اقتصادى چشم آنها را کور کرده و با هیچ منطقى حاضر به پذیرش حق نیستند چه باید کرد؟ و از سوى دیگر، چگونه باید مسلمانان و مستضعفان را به مقابله و مقاومت در برابر دسیسههاى آنان فراخواند؟ و در شرایطى که همه چیز به نفع کفار رقم خورده است روزنهاى از امید و تلاش را در برابر مؤمنان گشود؟ پاسخ قرآن قاطع و شفاف است. بخش سوم سوره که حدوداً با «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُوم» - (آیه 16) آغاز و با «سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُون» پایان مىیابد و به پوشالى بودن این قدرت و شکست قریبالوقوع آنان که با ذلت و خوارى همراه است اشاره مىکند. آیات نخست این بخش با اشاره به داستان باغداران ثروتمند تأکید مىکند که این شکست ذلتبار دقیقاً در زمانى رخ خواهد داد که آنان خود را در اوج قدرت مىبینند و تصور مىکنند که دیگر هیچ قدرتى یاراى مقاومت در برابر آنان را ندارد. در این هنگام که در خواب غرور و غفلتند عذاب الهى به دور سر آنان شروع به چرخیدن مىکند و همه آنان را به خاک مذلت مىکشاند: «فَطَافَ عَلَیْهَا طَآفٌ مِّن رَّبِّکَ وَ هُمْ نَآمُون * فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیم» -(آیه19 و 20). در ادامه با اشاره به اینکه این عذاب یک سنت حتمى الهى است و در دنیا و آخرت کافران را به کام خود مىکشد با پندارهاى باطل آنان که خود را برتر از دیگران دانسته و فکر مىکردند هیچگاه ذلت و شکست دامن آنها را نخواهد گرفت مبارزه مىکند و همه مبانى فکرى و اعتقادى این تصور خام را به چالش مىکشاند و همچنانکه بر عذاب حقارت بار دنیوى آنان اشاره کرد «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُوم» - (آیه 16)،25 وضعیت ذلتبار آنان در آخرت را نیز به خوبى ترسیم مىکند «خَشِعَةً أَبْصَرُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّة» - (آیه 43) تا به آنان بفهماند که هیبت اقتصادى و سیاسى شما شدیداً در معرض تهدید و زوال است و بدینسان با آنچه مبناى اساسى تهمتزنى و شایعهسازى آنان است مقابله کند.
دو بخش بعدى سوره (آیات 48 - 50) بار دیگر وظیفه پیامبر را در برابر کافران لجوج تهمتزن بیان مىکند و مىفرماید: مبادا گستاخىها، پردهدرىها، شایعهسازىها و آزار و اذیت کافران کاسه صبر تو را لبریز کند و به جاى آنکه در برابر تبلیغات مخرب آنها از روش تبلیغى و استدلالى استفاده کنى، تسلیم آنان شوى یا به قوه قهریه پناه برده و آنها را نفرین کنى. نباید تصور کنى که فرآیند خنثىسازى شایعات و توطئههاى دشمنان در مدت یکسال یا دو سال به نتیجه مىرسد و در مدت کوتاهى هیمنه اقتصادى، نظامى و سیاسى آنان فروخواهد پاشید. البته این آینده نزدیک است، اما شرط دستیابى به آن تلاش مستمر، تکیه کردن بر محورهاى تبلیغاتى ترسیم شده، توکل بر خدا و صبر و استقامت است. هر گونه اقدام شتابزده قبل از پایان یافتن فرآیند تبلیغ و انذار ممکن است موجب پشیمانى و ناکامى گردد، چنانکه درباره یونس پیامبر این اتفاق رخ داد.
فرجام سوره مبارکه قلم همچون آغاز آن مشتمل بر آیاتى است که اوج درماندگى و واماندگى شایعهسازان ناسزاگو را ترسیم مىکند و اعلام مىکند که اگر مراحل و گامهایى را که در مقابله با شایعهسازان بیان شد با حوصله و آرامش بردارى به مرحلهاى مىرسى که آواى دلنشین قرآن و کلام حق در همه جا منتشر مىشود و آنگاه وقتى آنان این آیات را مىشنوند با نگاهى مملو از کینه و عداوت نگاهت مىکنند، گویى مىخواهند بانگاهشان تو را بکشند26 و چون از مقابله با تو احساس درماندگى مىکنند مىگویند او دیوانه است، در حالى که تو دیوانه نیستى این سخن خداوند جهانیان است.
گزارههاى استنباط شده از ساختار سوره قلم
با بررسى مجدد ساختار سوره قلم و تفسیر اجمالى آنچه در پرتو غرض اصلى سوره بیان شد، مىتوان گزارههاى سیاسى زیر را در خصوص مراحل و روش خنثىسازى شایعات دشمنان استنباط کرد.
1. براى مقابله با شایعات سه اقدام اساسى را سامان دهید: اول، با برجسته کردن نکاتى که شایعه سازان با حذف آنها به تخریب ارزشها یا شخصیتهاى حقیقى و حقوقى پرداختهاند مانع از تکثیر شایعه شوید؛ دوم، با افشاى شخصیت حقیقى و واقعى شایعهسازان که با پنهان کردن آن سعى در موجه نشان دادن خود دارند توطئه آنان را خنثى کنید؛ سوم، تأکید بر ناکامى، ذلت و شکست حتمى مخالفان و شایعهسازان را یکى از محورهاى اصلى تبلیغات خود قرار دهید و با ذکر مثالها، استدلالها و نمونههاى عینى سعى کنید اسطوره شکست ناپذیرى آنان را زیر سؤال ببرید.
2. براى جلوگیرى از گسترش شایعه ضمن از بین بردن «ابهامها» بر ضرورت قضاوت براساس ملاکهاى اطمینان بخش و رسمى باید تأکید کرد و اعلام نمودکه هر ادعایى قابل قبول نیست، بلکه باید کسانى که شایستگى اظهار نظر در این خصوص را دارند درباره صحت و سقم شایعه قضاوت کنند: « إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِین« - (آیه 7).
3. توجه داشته باشید هدف اصلى از شایعهسازى دشمنان، راهاندازى جنگروانى، وارد کردن فشار اجتماعى و بینالمللى و سرانجام به سازش کشاندن شماست: «وَدُّواْ لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُون» - (آیه9).
4. در مقابل شایعهسازان مقاومت کنید و تسلیم نشوید: «فَلَا تُطِعِ الْمُکَذِّبِین» - (آیه 8). تصور نکنید پذیرش یک شایعه مانع از اثرگذارى آن مىشود.
5. پیروزىهاى موقت و کامیابىهاى اقتصادى و سیاسى مخالفان و شایعهسازان باعث دلسردى شما نشود. اگر حساب شده عمل کنید شکست و ذلت آنها حتمى است. (آیات 14 - 48)
6. مبارزه با شایعات و تلاشهاى تبلیغاتى دشمن باید با صبر و حوصله همگام باشد؛ از هر گونه اقدام عجولانه پرهیز کنید. (49 - 50) آیات
7. در مبارزه با شایعه سازان بیش از آنکه بر حقانیت خود و دفاع از خود تأکید کنید بر باطل بودن آنان و حتمى بودن شکست آنان اصرار ورزید. (با توجه به آن که بیش از 75 درصد آیات سوره بر باطل بودن شایعهسازان تأکید دارد).
اکنون با توجه به اصول به دست آمده مىتوان دیدگاه قرآن را در مورد چگونگى برخوردِ دولتمردان حکومت اسلامى با شایعاتى که سردمداران کفر به خصوص آمریکا علیه ملت مسلمان ایران تدارک مىبینند تبیین کرد؛ براى مثال شایعاتى همچون «تروریست بودن» و «عدم پایبندى به حقوق بشر». براساس گزارههاى استنباط شده از ساختار سوره قلم، تلاشهاى تبلیغاتى خود را در سه محور باید تنظیم کرد: در محور اول باید ویژگىها و خصلتهاى مثبت مسلمانان را که با شایعات مذکور ناسازگار است تبیین کرد؛ در محور دوم، عملکرد مدعیان حقوق بشر و چهره واقعى آنان را براى جهانیان ترسیم نمود و در محور سوم، به همگان اعلام کرد که دلیل اصلى شایعهسازى و تهمتزنى سردمداران کفر جهانى علیه امت اسلامى، غرور و قدرت و احساس شکستناپذیرى آنها است، در حالى که شواهد بسیارى وجود دارد که از شکست و ذلت قریب الوقوع آنها خبر مىدهد و این نکته باید محور اصلى تبلیغات ما باشد.
سخنآخر
روش ساختارى در فهم قرآن، روش نوبنیادى است که هنوز در ابتداى راه است و هم اکنون مراحل تکاملى خود را طى مىکند، اما با توجه به تلاشهاى گستردهاى که براى تقویت بنیانهاى علمى این روش صورت مىگیرد مىتوان امیدوار بود که با کمک آن نکات نوآمد و کاربردى را در عرصههاى مختلف اعتقادى، سیاسى و اجتماعى از ساختار سورههاى قرآن برداشت کرد؛ چنانچه با کمک این روش محمد محمدمدنى اصول اداره جامعه اسلامى را از سوره نساء استخراج کرده است.27
پىنوشتها
1. دانش آموخته حوزه علمیه قم و عضو هیأت علمى مرکز فرهنگ و معارف قرآن.
2. بقره (2) آیه 246.
3. على اکبر هاشمى رفسنجانى، تفسیر راهنما (قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، 1375) ج 2، ص 174.
4. همان، ص 172
5. محمد رشیدرضا، تفسیر القران الحکیم (المنار) - (بیروت: دارالمعرفة).
6. طنطاوى جواهرى، الجواهر فى تفسیر القران (بیروت: دارالفکر).
7. محمد بستانى، المنهج البنایى فى التفسیر، ص 8.
8. محمد عبدالله دراز، النبا العظیم (الکویت: دارالقلم، 1970م).
9. محمد محمد مدنى، المجتمع الاسلامى کما تنظمه سورة النساء (مصر: دارالفکر، 1991م).
10. همان، ص 5 - 6.
11. سید محمدحسین طباطبائى، المیزان فى تفسیر القرآن (تهران: دفتر انتشارات اسلامى، 1363).
12. سید قطب، فى ظلال القران (بیروت: دارالاحیاء التراث العربى، 1386ق).
13. محمد خامهگر، ساختار هندسى سورههاى قرآن (تهران: امیرکبیر، 1382) ص 65.
14. محمد على خالدى، صفوة العرفان فى تفسیر القرآن (صیدا: المطبعة العصریة، 1996م) ج 6، ص 595.
15. یونس (10) آیه 38.
16. نور (24) آیه 1.
17. سیدمحمدحسین طباطبائى، پیشین، ج 1، ص 17.
18. یکى از این نمونهها داستان ولیدبن مغیره است که مشرکان از او خواستند تا دیدارى با پیامبر داشته باشد وسپس شایعهاى را علیه او تدارک کند و پس از مدتى فکر کردن و بررسى جوانب امر به ابوجهل گفت شایعه ساحر بودن پیامبر را ترویج دهید. طبرسى، مجمع البیان، ج 10، ص 286.
19. مختارالتهامى، الرأى العام والحرب النفسیه (بیروت: دارالمعارف، 1967م) ج 1، ص 102.
20. آلپورت و لئوپستمن، روانشناسى شایعه، ص 9.
21. همان، ص 184.
22. آلپورت و لئوپستمن، پیشین، ص 184.
23. همان، ص 150 - 152.
24. دو عنصر «اهمیت» و «ابهام» در انتقال شایعه نقش اساسى دارند، به گونهاى که میزان رواج شایعه (R) تقریباً برابر است با حاصلضرب اهمیت (i) در ابهام (a) موضوع مطرح شده در شایعه a*R=i. آلپورت و لئوپستمن، پیشین، ص 45.
25. تعبیر «داغ بر خرطوم زدن» در فرهنگ عرب هجوآمیزترین عبارتى است که بر ذلت و ناکامى یک شخص دلالت مىکند. محمدحسین طباطبائى، پیشین، ج 19، ص
26. یکى از احتمالات پذیرفته شده در آیه شریفه «وَ إِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزْلِقُونَک» این است که «لَیُزْلِقُونَک» را به نگاه مملو از کینه و خشم تفسیر کنیم نه چشم زخم، البته احتمال دوم رایجتر است. محمدحسین طباطبائى، پیشین،ج 19، ذیل آیه شریفه.
27. محمد محمد مدنى، پیشین.
توجه گسترده قرآن به مباحث اجتماعى و سیاسى از یک سو و چالشهاى سیاسى معاصر جهان اسلام از سوى دیگر، توجه ویژه اندیشمندان مسلمان را به کشف دیدگاههاى سیاسى قرآن معطوف کرده است؛ اما چگونه مىتوان گزارههاى سیاسى را از قرآن کریم استنباط کرد و پاسخ قرآن به چالشهاى فراروى جامعه اسلامى را دریافت کرد؟ براى مثال اگر بخواهیم مفهوم آزادى سیاسى و حدود آن یا مبانى مشروعیت سیاسى یا مردم سالارى دینى یا اصول تبلیغات سیاسى را از دیدگاه قرآن بدانیم از چه راهکارى باید استفاده بکنیم تا بر مبنایى علمى و بدون دخالت دادن سلیقه یا تحمیل آراى مشهور بر قرآن، بتوانیم نظر قرآن را در این باب استخراج کنیم؟
در این خصوص سه روش عمده وجود دارد: روش نخست که بیشتر در تفاسیر رایج است بر مطالعه آیه در جایگاه خویش تأکید دارد. در این راهکار، مفسر با بررسى لغوى، نحوى و صرفى واژههاى به کار رفته در آیه، مناسبت آن با آیات همجوار، شأن نزول آیه، تقدیم و تأخیر واژهها در آیه، و کاربرد سایر صنایع لفظى و ادبى در آن به استنباط گزارههاى سیاسى از آیه مىپردازد؛ براى مثال از عبارت «إِذْ قَالُواْ لِنَبِىٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا»2 که به داستان طالوت و جالوت مربوط مىشود چنین استنباط کردهاند که «اِعمال رهبرى بر جامعه، در گرو وجود تمایل اجتماعى و زمینه پذیرش آن» است،3 این گزارهسیاسى که مىتواند بخشى از نظریه مردم سالارى دینى در نظام سیاسى اسلام را تبیین کند، بدینسان از آیه مذکور استنباط شده است که «حضرت اشموئیل قبل از درخواست مردم، کسى را به عنوان فرمانده ایشان معین نکرد، با اینکه ضرورت آن روشن بود».4
در روش دوم که به تفسیر موضوعى شهرت دارد استنباط گزارههاى سیاسى از آیات قرآن تنها پس از مطالعه آیات مشابه وهم افق میسر مىگردد. طرفداران این روش معتقدند مجموعه آیات قرآن یک نظام سیاسى همگون را گزارش مىدهند و کشف این نظام جز با مطالعه و بررسى همه آیات مربوط به یک مسأله مشخص نمىگردد. در این روش، مفسر با مطالعه مکاتب سیاسى یا بررسى چالشهاى سیاسى معاصر پرسشهایى را مطرح مىکند و سعى مىکند با بررسى مجموعه آیات مربوط به یک موضوع پاسخ سؤالات خود را از قرآن دریافت دارد. در این روش ممکن است از بررسى چند آیه که یکى عام و دیگرى مخصص است یک گزاره استنباط شود. کاربرد این روش در استنباط گزارههاى سیاسى در سالهاى اخیر بسیار فراوان شده و عملاً به روش رایج در این حوزه تبدیل شده است. اما روش دیگر که اخیراً در محافل قرآنى مطرح شده و تفاسیر نگاشته شده در نیمه دوم قرن بیستم بدان توجه وافرى کردهاند، روش تفسیر ساختارى است. این روش مکمل روش موضوعى و روش مبتنى بر مطالعه آیه است و با استفاده از آن مىتوان گزارههاى جدیدى از قرآن کریم استنباط کرد. به دلیل اهمیت روش سوم، این روش را تحت یک عنوان مستقل مورد بحث قرار مىدهیم.
روش ساختارى در فهم قرآن
روش سوم، روش ساختارى است که بر نگرش جامعگرایانه به معانى سورهها استوار است. براین اساس و با ژرفاندیشى در محتواى پیام هر سوره، مفسر به دنبال یافتن غرض اصلى سوره تلاشهاى دامنهدارى را سامان مىدهد تا با راه یافتن به قله و تکیه زدن بر بلنداى سوره نگاهى گسترده و جامع را بر آیات بیندازد و با فهم روح کلى سوره، به چگونگى ارتباط آیات به ظاهر پراکنده دست یابد و از رهگذر انسجام معنایى سوره، نکات تازهاى از آن کشف کند. توجه جدى به غرض سورهها و تأکید بر آنکه هدف هر سوره باید اساس فهم آیات تلقى گردد از اوایل قرن چهاردهم هجرى با نگارش تفسیر المنار5 آغاز شد. محمد عبده اصرار داشت که کشف غرض هر سوره به مفسر کمک مىکند تا به طور دقیق به معناى آیات نزدیک شود و معارف قرآن را درک کند. شاگرد وى رشیدرضا در تفسیر المنار این نظر استاد را به خوبى توضیح داده است. پس از محمد عبده، شیخ طنطاوى در الجواهر فى تفسیر القرآن6 (تألیف 1344ق) این روش را پى گرفتو با شروع دهه چهارم قرن بیستم این حرکت اوج گرفت. اینبار سردمدار آن سید قطب بود که با انتشار مقالهاى با عنوان «تصویر هنرى قرآن» در مجله المقتطف 7در سال (1360 ق / 1939 م) و سپس کتابى با همین عنوان در سال 1944 نشان داد که در فهم قرآن نباید فقط به آیات توجه کنیم، بلکه باید نگرش کلى سوره را نیز مدنظر داشت. پس از وى، دکتر محمد عبداللَّه دراز با نگارش کتاب النبأ العظیم8 (1352 ق / 1933 م) و شیخمحمد مدنى ریاست دانشکده الهیات الازهر با تدوین کتاب المجتمع الاسلامى کما تنظمه سورة النساء9 (1354 ق / 1935م) بر علمى بودن این روش تأکید کردند. وى تلاش براى کشف اهداف و مقاصد سورهها را بهترین راه براى فهم معانى آیات مىداند. او معتقد است:
هر سوره از سورههاى قرآن کریم داراى جان و روحى است که در کالبد آیات آن سوره جریان دارد و این روح بر مبانى، و احکام و اسلوب آن سوره سلطه و اشراف دارد. معانى و مفاهیم قرآن کریم باید از این منظر و روش نگریسته شود. این روش براى مطالعه و بررسى قرآن کریم سودمندتر از آن است که آیات آن یکى پس از دیگرى مورد مطالعه و بررسى قرار گیرد. اگر کسى جملهها و آیات و یا کلمات و یا احیاناً حروف آنها را نیز مورد مطالعه و بررسى قرار دهد تا از رهگذر چنین مطالعهاى سراسر آن را اجمالاً و یا تفصیلاً بررسى کند، چنین مطالعه پریشان و از هم گسیختهاى نمىتواند به او در جهت بازیافتن شکوه و عظمت و زیبایى چهره و سیماى سوره مدد رساند.10
با نگارش همزمان دو تفسیر ارزشمند و بىبدیل در جهان اسلام یعنى المیزان فى تفسیر القرآن11 (تألیف 1357 ق) و فى ظلال القرآن12 (تألیف 1374 ق) گامهاى مؤثرى براى تبیین مبانى نظریه فوق و پیامدها و چالشهاى آن برداشته شد. علامهطباطبایى در المیزان با گشودن فصلى در ابتداى هر سوره با عنوان «بیان»، هدف و غرض اصلى سوره را بیان مىکرد و در لا به لاى تفسیر خود مبانى نگرش ساختارى به قرآن را استوار مىنمود و روشهاى راهیابى به اهداف سورهها را گوشزد مىکرد. با این اقدام علامه، به تدریج روش نگرش ساختارى در میان مفسران رواج یافت تا آنجا که در سالهاى اخیر تقریباً هر سال یک دوره تفسیر قرآن براساس نگرش جامعگرایانه به سورهها منتشر شد و تاکنون بیش از 25 دوره تفسیر بر این اساس نوشته شده است.13
ویژگىهاى نگرش ساختارى به سورهها
نگرش جامع گرایانه و ساختارى به سورههاى قرآن و گرایش به وحدت هدف و غرض در هر سوره از ویژگىها و چارچوب خاصى برخوردار است که هر گونه پذیرش یا انکار نظریه باید با توجه به این ویژگىها صورت پذیرد.
نخستین ویژگى آن است که این نظریه با اسلوب قرآن که تنوع و گستردگى موضوعات و مطالب مطرح شده در هر سوره را نمایان مىسازد، تعارض ندارد، زیرا براساس این نظریه موضوعات به ظاهر پراکنده و نامتلائم یک سوره در ارتباطى منطقى و هدایتگرایانه به یک هدف اصلى مرتبط مىشوند و این هدف که جان اصلى و روح حاکم بر آن سوره محسوب مىشود به این موضوعات پراکنده اشراف داشته و همه را با یکدیگر هماهنگ مىکند. بدینسان نگرش ساختارى به سورهها بدون اینکه قرآن کریم را از سبک و اسلوب ویژهاش خارج سازد گام مهمى را براى فهم مقاصد قرآن و درک معارف و حقایق از آن بر مىدارد. از طرف دیگر، لازمه اعتقاد به نظریه هدفمندى سوره این نیست که هر موضوع فقط در یک سوره مطرح شده باشد و الزاماً 114 هدف متفاوت و کاملاً متمایز در قرآن وجود داشته باشد، بلکه ممکن است دو سوره یک موضوع و محور اصلى داشته باشند، اما هر یک از زاویهاى جداگانه به تحلیل و بررسى آن پرداخته باشند؛ براى مثال هدف سوره مبارکه «المرسلات» و سوره «النبأ» اثبات قیامت است، اما سوره المرسلات قیامت را با تکیه به اصل تشریع و رسالت پیامبران اثبات مىکند و سوره «النبأ» با استدلال بر هدفمندى همه اجزاى جهان و وجود حکمت در افعال بارى تعالى به اثبات آن مىپردازد. بعلاوه، ممکن است هدف دو سوره کاملاً یکسان باشد و حتى هر دو هدف را با یک عبارت مشابه بیان کنیم، اما هر سوره هدف مورد نظر را به گونهاى دنبال کرده باشد، براى مثال هدف سوره مبارکه قیامت، بیان «علل عدم پذیرش قیامت» است و به عواملى همچون شهوتطلبى، دنیا خواهى و تکبر اشاره مىکند و سوره انفطار نیز درباره همین موضوع سخن مىگوید با این تفاوت که مهمترین عوامل انکار قیامت را پشت کردن به ربوبیت الهى و غفلت از نتایج اعمال مىداند و سپس به بیان راه درمان آن مىپردازد.
نکته مهمدیگرى که باید در اینجا یادآور شویم این است که اهداف سورهها، امورى جزئى و معین است و نباید آنها را با عبارات کلى و عمومى بیان کنیم؛ به طور مثال برخى از مفسران گفتهاند هدف سوره شریفه الملک «بیان راه سعادت و نیکبختى است»،14 اما باید توجه داشت که وقتى مىگوییم «هر سوره هدفى دارد» منظورمان از هدف عبارت وسیع و گستردهاى که قابلیت اطلاق بر همه سورههاى قرآن را دارد نیست، بلکه هدف خاص همان سوره مدنظر است. اهدافى که با کمک قیودِ محدود کننده از اهداف سایر سورهها متمایز شده باشند و امکان ارزیابى صحت و سقم آنها با کمک شاخصها و ابزارهاى کشف اهداف سورهها میسر باشد؛ براى نمونه اگر هدف سوره قیامت را «توجه دادن انسانها به روز قیامت» عنوان کنیم از عبارتى کلى استفاده کردهایم که قابل انطباق بر اکثر سورههاى آخر قرآن است و این هدف نه خاص است و نه قابل ارزیابى، اما وقتى با دقت و تلاش به این نتیجه مىرسیم که هدف این سوره «بررسى علل انکار قیامت» است هدف این سوره را از سوره حاقه که در صدد «اثبات حقانیت قیامت» است جدا کردهایم و خود را ملزم نمودهایم که دلایل گزینش این عنوان را به طور مستدل بیان کنیم.
مبانى هدفمندى سورههاى قرآن
نظریه «هدفمندى سورهها» به یک اصل بسیار بدیهى و عقلانى اشاره دارد؛ اما از آنجا که سبک ظاهرى قرآن به «پراکندگى» و «استطرادهاى پى در پى» شباهت بسیارى دارد، اکثر پژوهشگران این ویژگى قرآن را اصل مبنایى در سبکشناسى قرآن قرار داده و از کسانى که بر خلاف آن سخن مىگویند مطالبه دلیل کردهاند. طرفداران نظریه هدفمندى سورهها ضمن آنکه بر عدم تعارض «پراکنده نمایى قرآن» با «وحدت غرض هر سوره» پاى مىفشارند، دلایل متعددى نیز براى اثبات هدفمندى سورهها بیان مىدارند. مهمترین دلایل آنها عبارتند از:
1. همسانى اصول جذابیت در کلام الهى و بشرى
یکى از بدیهىترین جنبههاى اعجاز قرآن به ویژگىهاى لفظى و فصاحت و بلاغت این کتاب شگرف باز مىگردد. اگر اعجاز ادبى قرآن را بپذیریم باید این نکته را باور کنیم که هر چه موجب جذابیت، گیرایى و زیبایى کلام مىشود در قرآن کریم به نحو احسن رعایت شده؛ همچنانکه شاهکارهاى ادبى جهان نیز به دلیل رعایت همین اصول در اوج قرار داشته و به آثارى جاودانه و ماندگار تبدیل شدهاند. از جمله اصولى که باعث جذابیت کلام است نظم و چینش ادبى آن است. با توجه به این اصل، قرآنپژوهان معتقدند در وراى ظاهر پراکنده قرآن باید به دنبال هدف و غرض خاصى در هر سوره بود تا در پرتو آن، آیات مختلف و از هم گسسته را به هم متصل کرد. در غیر اینصورت باید بپذیریم که قرآن فاقد یکى از مهمترین اصول جذابیت کلام است.
2. هدفدار بودن قرآن
قرآن مجموعه واحدى است که همه اجزایش هدف و احدى را دنبال مىکنند و این هدف که همان انسانسازى و هدایتگرى است در تک تک حروف و کلمات این کتاب مقدس جارى و سارى است. هدایتگرى قرآن در گزینش واژگان، چینش کلمات و جایگاه آیات در سورهها کاملاً مشهود است و اراده واحد و حکیمانهاى در ساماندهى آنها نقش داشته است.
اگر قرآن داراى هدفى کلى است، باید هر یک از سورههاى قرآن نیز بخشى از این هدف را تأمین کنند و رابطهاى معنادار و هماهنگ با هدف کلى قرآن داشته باشند. پذیرش هدفمندى قرآن به طور طبیعى ما را به سوى هدفمندى سوره سوق مىدهد، زیرا این سؤال را در برابر ما قرار مىدهد که اگر هدف کلى قرآن هدایت است سوره بقره یا آل عمران یا ناس و... چه بخشى از این هدایتگرى را به عهده دارند؟ آیا اگر یکى از این سورهها در قرآن گنجانده نمىشد باز هم هدف نهایى قرآن تأمین مىشد و همه ابعاد هدایت بیان مىگردید؟ اگر پاسخ منفى به این سؤال داده و اعتقاد داشته باشیم که هر سوره جایگاه ویژه خود را دارد و هیچ چیز جاى آن را پر نخواهد کرد، آنگاه باید به این سؤال جواب دهیم که هدف ویژه هر سوره چیست و هر سوره در کلیت خود در صدد بیان چه پیامى است؟ اینجاست که به طور منطقى هدفمندى سورهها مطرح شده و پاسخ شایسته خود را طلب مىکند.
3. حصر آیات در یک سوره
قرآن کریم مجموعهاى از آیات خود را «سوره» نامیده است. این نامگذارى تا زمان نزول قرآن بىسابقه بود و در نثر یا شعر هیچگونه کاربردى نداشت. بنا بر تحقیق، جایگاه آیات در سورهها و تعداد آیات یک سوره کاملاً توقیفى بوده و به دستور پیامبر وبنا بر وحى الهى صورت مىگرفته است. اکنون این سؤال مطرح مىشود که آیا قرار دادن تعدادى آیات در یک سوره بدون هیچ حکمت و تناسبى بوده است؟ آیا ممکن است هر چند آیه در یک سوره یک هدف جداگانه را دنبال کنند و این اهداف هیچگونه تناسب و هماهنگى با یکدیگر نداشته باشند؟ اگر چنین است، چرا این آیات در جاى دیگر قرار داده نشدهاند و یا چرا این دستههاى جداگانه هر یک سوره مستقلى را تشکیل ندادهاند؟ به راستى چه مشکلى پیش مىآمد اگر سورههاى کوچک قرآن بیش از این مىشدند؟ علامه طباطبایى در پاسخ به این سؤالات و حکمت سوره سوره شدن آیات قرآن مىگوید:
باید دانست که خداوند مکرر در طى کلماتش از «سوره» نام برده است مانند « فأتوا بسورة مثله»15 ،« سورة أنزلناها».16 روى هم رفته اینطور استفاده مىشود که هر یک از قسمتهاى کلامش که آن را به صورت قطعه جداگانهاى بیان فرموده است و نام سوره بر آن گذارده است، داراى یک نوع ارتباط و به هم پیوستگى است که میان دو سوره مختلف یا اجزاى آنها وجود ندارد. از آنجا که وحدت و یگانگى سخن به واسطه وحدت هدف و منظورى است که از آن در نظر گرفته شده، لذا هر یک از این سورهها «قاعدتاً» منظور و هدف خاصى را دنبال مىکند.17
چنانکه از سخن علامه بر مىآید براى قرار گرفتن هر دسته از آیات درون یک سوره مىبایست قدر مشترک و عامل پیوند دهندهاى وجود داشته باشند، زیرا در غیر این صورت آن مجموعه هویت و شخصیت مستقل از سایر سورهها نخواهد داشت.
راهکارهاى کشف اهداف و مقاصد سورهها
یکى از موانع اصلى پذیرش «نظریه هدفمندى سورهها» این است که چگونه مىتوان بدون دخالت دادن ذوق و سلیقه فردى و تنها با اتکا به اصول علمى، غرض و هدف اصلى سوره را کشف کرد؟ پاسخگویى به این سؤال به دلیل حساسیت شایستهاى که پژوهشگران علوم قرآنى در همه مباحث با آن مواجهاند از اهمیت ویژهاى برخوردار است. حساسیتى که از ترس فرو غلتیدن در وادى تفسیر به رأى و تحمیل سلایق شخصى بر قرآن به وجود مىآید؛ از اینرو ارائه روشهاى علمى کشف مقاصد سورهها از اهمیت ویژهاى برخوردار است و نقش به سزایى در پذیرش آن در محافل علمى دارد. قرآن پژوهانى که به هدفمندى سورهها و نگرش ساختارى به آنها گرایش دارند تلاشهاى در خور تقدیرى را براى ارائه راهکارهاى علمى کشف مقاصد سورهها سامان دادهاند. مهمترین این راهکارها عبارتند از: 1. بررسى سیاق سوره؛ 2. توجه به اسم سوره؛ 3. مقایسه آیات آغازین و پایانى سوره؛ 4. بررسى فضاى نزول سوره؛ 5. توجه به شأن نزول آیات و سوره؛ 6. مکى یا مدنى بودن سوره؛ 7. بررسى قصههاى سوره ؛ 8. فراوانى تکرار یک موضوع در سوره؛ 9. واژههاى کلیدى هر سوره؛ 10. فضائل و خواص سوره؛ 11. فراوانى اسماء الحسنى در سوره ؛ 12. توجه به حروف مقطعه سوره؛ 13. بررسى آیات پایانى سوره قبل؛ 14. بررسى آهنگ انتهاى آیات.
البته مجموع روشها و ابزارهاى کشف غرض اصلى سوره همیشه یک نقطه واحد و مشخص را نشانه مىروند و هدف انتخاب شده با همه آنها سازگار است. ممکن نیست برخى از روشها به کشف یک غرض و برخى دیگر به غرض دیگرى برسند، براى مثال اگر غرض اصلى سوره بقره «اثبات حقانیت تعالیم انبیا» باشد این موضوع باید با سیاق آیات، شأن نزول سوره، اسم سوره، مدنى بودن سوره، واژههاى کلیدى سوره، آهنگ آیات، مطلع و خاتمه سوره و خلاصه با همه علایم و نشانههاى تشخیص غرض سوره سازگار باشد، در غیر این صورت، باید در صحت تشخیص خود شک کنیم. به عبارتى، این علایم تنها ارزش طریقیت دارند و به هیچ وجه از خود اصالت نداشته و همگى در خدمت یک غرض واحد هستند؛ از اینرو روح حاکم بر سوره در وجود همه آنها نیز جریان دارد.
طرفداران نگرش ساختارى به سورهها معتقدند همه این ابزارها که در اصل ویژگىها و مشخصات یک سوره را تشکیل مىدهند از ابتدا براساس غرض و محور اصلى سوره سامان یافتهاند؛ بنابر این ارتباط آنها با غرض سوره یک ارتباط واقعى است نه اعتبارى. اگر خداوند متعال نام خاصى براى یک سوره انتخاب فرمود و سوره را با عبارت به خصوصى آغاز کرد و با آیات دیگرى به پایان رساند و یا در ابتداى سوره حروف مقطعه قرار داد و سوره دیگر را بدون حروف مقطعه آغاز نمود همگى بدان سبب بوده که این شکل خاص به آن هدف ویژهاى که از سوره مد نظر بوده سازگار و هماهنگ است و الّا چه دلیلى دارد که سورهاى داراى حروف مقطعه باشد و سوره دیگر فاقد آن، یا در سورهاى مکرر بر رحمانیت خداوند تأکید شود و در سورهاى دیگر بر ربوبیت او، نام یک سوره «هود» شود و دیگرى «یونس» و سومى «محمدصلى الله علیه وآله»، سورهاى در مکه نازل گردد و دیگرى در مدینه، در یکى آیات کوتاه و قاطع باشد و در دیگرى بلند و آرام.
فرآیند برداشت از ساختار سوره
براى استنباط گزارههاى سیاسى از ساختار سورههاى قرآن، ابتدا باید غرض اصلى و روح حاکم بر سوره را با استفاده از راهکارهاى شناخته شده و قابل قبول کشف کرد. در صورتى که غرض سوره با یکى از مباحث سیاسى ارتباط معنادارى داشت، با تکیه بر سیاق سوره فصلها و محورهاى فرعى سوره را تنظیم مىکنیم. براى این کار، ابتدا فهرستى از مطالب سوره را به ترتیب آیات تهیه مىکنیم و هر گروه از آیات را که اجمالاً در موضوع مشخص سخن مىگویند جدا کرده و براى آنها عنوانى را در نظر مىگیریم. آنگاه سعى مىکنیم که بین این عناوین فرعى ارتباط برقرار نموده و خطوط مشترک آنها را ترسیم کنیم. پس از ترسیم خطوط مشترک فصلهاى اصلى سوره مشخص مىشوند. در برخى موارد پس از تبیین غرض اصلى سوره باید جمله بندى عناوین فرعى نیز به گونهاى که تناسب بیشترى با هدف سوره داشته باشد تغییر دهیم تا مجموع عناوین اصلى و فرعى بتوانند ساختار و نمودار محتوایى سوره را ترسیم کنند. با اتمام این مرحله مىتوان در یک نمودار درختى، غرض سوره و فصول آن را به نمایش گذاشت و استنباطها و برداشتهاى متفاوتى در زمینههاى گوناگون از آن ارائه کرد. اکنون براى نمونه ساختار سوره مبارکه قلم را ترسیم کرده و سعى مىکنیم برخى از گزارههاى سیاسى را از آن استنباط کنیم.
ساختار سوره قلم و روش خنثىسازى شایعات
مشرکان مکه براى مقابله با دعوت حیات بخش رسول اکرم از شایعه سازى استفاده بسیار کردند و گستاخانه تهمتهاى زیادى را به پیامبر و اصحابش نسبت مىدادند و حتى براى شایعهسازى و تکثیر آن در جامعه افرادى را اجیر مىکردند.18 برخى از سورههاى مکى قرآن به تلاش نافرجام مشرکان اشاره کرده و روشهاى مقابله و خنثى سازى آن را یادآور شده است. یکى از این سورهها سوره قلم است. سوره قلم در شرایطى نازل شد که پیامبر اکرم دعوت خود را علنى کرده بود و همگان از محتواى رسالت ایشان مطلع شده بودند؛ از این رو مشرکان همه تلاش خود را براى سرکوب کردن دعوت و به سازش کشاندن پیامبر به کار مىبردند؛ از جمله انبوهى از تهمتها و شایعات را علیه ایشان سامان مىدادند. مشرکان در مکه شایعه مىکردند که محمدصلى الله علیه وآله که مدتها با خود خلوت مىکرد و به عبادت مىپرداخت اکنون به بیمارى پریشانگویى و دیوانگى دچار شده است. سوره قلم براى خنثى کردن این شایعه و نشان دادن سرانجام شوم شایعهسازان و تهمت زنندگان به پیامبر نازل شد و روشهاى مقابله با این شایعه را به پیامبر و مسلمانان آموخت. با استفاده از روشهاى کشف مقاصد سورهها مىتوان اثبات کرد که غرض اصلى سوره مبارکه قلم مبارزه با شایعه مجنون بودن پیامبر است. یکى ازاین دلایل هماهنگى آیات نخستین و پایانى سوره بر نفى اتهام جنون از پیامبر است. با بررسى سیاق سوره نیز مىتوان فصل بندى سوره و عناوین اصلى وفرعى آن را ترسیم کرد و بدین ترتیب نمودار سوره را به شکل زیر ارائه داد. (تصویر شماره 1).
شایعه یکى از روشهاى شناخته شده براى جنگ روانى و تبلیغات مخرب سیاسى است. در توصیف شایعه آمده است: شایعه، ترویج خبرى ساختگى است که واقعیت ندارد و بر پایه بزرگنمایى، رعب آفرینى و یا تحریف استوار است. در بیان چنین خبرى، جنبه کم رنگى از حقیقت یا تفسیرى خلاف واقع از خبرى صحیح گنجانده شده است. هدف از پخش چنین خبرى، تأثیر نهادن بر افکار عمومى به منظور دستیابى به اهداف سیاسى، نظامى یا اقتصادى است.19 شایعه در غیبتِ «ملاکهاى اطمینان بخش رسیدگى» ساخته مىشود20 و به سه گروه شایعات خزنده، سریع و غوطهور تقسیم مىشوند.21
در تقسیم بندى شایعات، شایعه «مجنون بودن» جزء شایعات خزنده است. اینگونه شایعات به آرامى منتشر مىشوند و مردم آن رابه طور پنهانى و درِ گوشى به یکدیگر منتقل مىکنند.22 مطالبى که در جامعه علیه شخصیتهاى سیاسى یا مذهبى به قصد خراب کردن وجهه عمومى آنها صورت مىگیرد از این قبیل است. در این گونه شایعات ترفندهاى «تسطیح»، «برجستگى» و «همانند سازى» به شدت مورد توجه شایعهسازان قرار مىگیرد.
در ترفند تسطیح بسیارى از جزئیات که براى درک صحیح واقعیت مورد نیاز هستند حذف مىشوند و سپس با ترفند برجستگى جزئیات نگهدارى شده مورد تأکید قرار گرفته و اهمیت مضاعف پیدا مىکنند، آنگاه با ترفند همانندسازى بخش برجسته شده را با یک نمونه خارجى اغراقآمیز که ممکن است شباهت اندکى با اصل موضوع داشته باشد تشبیه مىکند تا شایعه از طریق همانندسازى در اذهان جاى گرفته و به سرعت تکثیر شود.23 در شایعه «مجنون بودن پیامبر» سران شرک با مهارت از همه ترفندها استفاده کردند. آنان ابتدا سعى کردند ویژگىهاى مثبت پیامبر همچون امین بودن، حکیمانه سخن گفتن و سایر مکارم اخلاقى ایشان را نادیده انگارند و سپس فرابشرى بودن و غیر عادى بودن سخنان پیامبر را برجسته کردهاند و در گام بعدى بین غیر عادى بودن سخن پیامبر و غیر عادى بودن سخنان دیوانگان بىهیچ دلیلى شباهت برقرار کرده و با ترفند همانند سازى، پیامبر اکرم را که مظهر عقل کامل است دیوانه و مجنون نامیدند.
بررسى ساختار سوره قلم نشان مىدهد که خداوند چگونه و با تکیه بر چه اصولى ترفندهاى سهگانه مشرکان را خنثى نموده و مکر آنان را به خودشان باز گرداند. در نتیجه به جاى آنکه شایعه مجنون بودن موجب از دست رفتن پایگاه اجتماعى و اعتبار دینى پیامبر شود باعث تقویت این جایگاه شده و به از دست رفتن حیثیت و اعتبار مشرکان انجامید.
سوره مبارکه قلم از چهار بخش تشکیل شده است تا نشان دهد که براى مقابله با تهمتهاى شایعهسازان از چه روشى باید تبعیت کرد. در بخش اول، چهار دلیل براى نفى اتهام جنون از ساحت پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله بیان مىدارد و بدینسان نکاتى را که شایعهسازان تسطیح کرده بودند برجسته مىکند. دلیل نخست که بر حکیمانه بودن و ماندگارى سخنان و تعالیم پیامبر اشاره مىکند از آیه شریفه «ن و القلم و ما یسطرون» استنباط مىشود که به قلمهایى که حقایق و نکات ارزشمند را مىنویسند قسم یاد مىکند. قلمهایى که بیش از 1400 سال است که در خدمت بیان اسرار و رموز همان کلماتى است که مشرکان مکه آنها را سحر و گوینده آن را مجنون مىنامیدند. آیات بعدى به نعمت نبوت پیامبر و دایمى بودن آن (آیه 2 و 3) و اخلاق بسیار پسندیده رسول خدا (آیه 4) اشاره مىکند واعلام مىدارد که هیچیک از این ویژگىها با شایعه مجنون بودن پیامبر سازگار نیست. چگونه ممکن است یک دیوانه گمراه داراى مقام نبوت و بالاترین کرامتهاى اخلاقى شود؟! آیه پنجم اعلام مىدارد که به زودى همگان با ویژگىها و خصلتهاى بارز پیامبر آشنا مىشوند و مواردى که شما به دلیل ساختن شایعه و تکثیر آن، مخفى داشتهاید آشکار مىگردد و همه مىفهمند که چه کسى به بیمارى جنون دچار شده است. با این عبارت قرآن تأکید مىکند که به زودى این شایعه با از بین رفتن ابهامهاى موجود خنثى خواهد شد و با حذف عنصر ابهام از ترکیب شایعه، آن را بىاثر خواهیم نمود،24 و با توجه به اینکه «شایعه» در غیبت ملاکهاى اطمینان بخش رسیدگى ساخته مىشود، آیه 7 سوره قلم با ارائه مرجع قابل اعتماد و ملاکهاى روشنى در بررسى صحت شایعه به طور کلى آن را بىاعتبار مىکند. این آیه اعلام مىدارد که مرجع رسیدگى به دیوانگى پیامبر و گمراهى ناشى از آن خداست و کافران شایستگى اظهار نظر در این باره را ندارد.
در آخرین آیات این بخش به انگیزه اصلى شایعه سازى اشاره مىفرماید. آیات 8 - 9 از پیامبر مىخواهد از دروغگویان شایعهساز تبعیت نکند و از جنگ روانى و تبلیغات مخربى که راه انداختهاند نهراسد، زیرا انگیزه اصلى آنها به سازش کشاندن پیامبر از طریق وارد کردن فشار روانى و اجتماعى بر ایشان است. بنابراین اگر او در برابر این موج زودگذر مقاومت کند و آنان را از دستیابى به اهدافشان مأیوس کند به زودى از ترویج و تکثیر این شایعه دست بر مىدارند.
بخش دوم سوره که آیات 10 - 15 را در بر مىگیرد، به تحلیل ویژگىهاى شخصیتى شایعهسازان مىپردازد و آنان را افرادى پر قَسَم (حلّاف)، حقیر (مهین)، عیبجو (هماز)، سخن چین (مشاءٍ نمیم)، مانع کار نیک (مناعٍ للخیر)، تجاوزگر (معتد)، گناهکار (اثیم)، کینه توز (عتل) و بىاصل و نسب (زنیم) مىخواند تا همگان بدانندکه بر خلاف آنچه شایعه سازان مطرح کرده بودند کسى که دچار اختلال شخصیتى شده است شایعهسازان هستند نه وجود مبارک پیامبر. با این روش قرآن کریم در چرخشى ماهرانه امواج شایعه را که تاکنون متوجه پیامبر و مسلمانان بود بسوى مشرکان و سردمداران آنها هدایت مىکند و آنان را از موضع تهاجمى به موضع تدافعى مىکشاند تا به جاى حمله به شخصیت پیامبر از شخصیت ویران شده خود دفاع کنند.
بخش سوم سوره که بیشترین آیات را به خود اختصاص داده است از منظر دیگرى به تجزیه و تحلیل پدیده تهمتزنى و شایعهسازى مىپردازد و مىفرماید: چرا سران کفر از روش زشت و ناپسند تهمت و شایعه و تخریب شخصیت دیگران براى کسب پیروزى و غلبه بر دشمن استفاده مىکنند؟ تنها یک دلیل دارد و آن این که سران کفر خود را در اوج قدرت مىبینند: «أَن کَانَ ذَا مَالٍ وَ بَنِین - آیه14» و تصور مىکنند که هیچ قدرتى توانایى شکست آنان را ندارد و چون دشمنِ خود را زبون و کم ارزش مىبینند خیال مىکنند مجازات و بازخوردى براى اعمال آنها وجود ندارد. به خود اجازه مىدهند که از هر روش ناپسند و غیر انسانى و مخالف قوانین الهى و بشرى براى پیروزى بر مخالفان استفاده کنند. شایعه مىسازند و تهمت مىزنند (یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُون - آیه 51)، حقایق بدیهى و مسلم را انکار مىکنند (إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ ءَایَتُنَا قَالَ أَسَطِیرُ الْأَوَّلِین - آیه 15) و حقوق انسانها را پایمال مىکنند (إِذْ أَقْسَمُواْ لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِین - آیه 17). براستى با قوم سرکشى که غرور قدرت سیاسى و اقتصادى چشم آنها را کور کرده و با هیچ منطقى حاضر به پذیرش حق نیستند چه باید کرد؟ و از سوى دیگر، چگونه باید مسلمانان و مستضعفان را به مقابله و مقاومت در برابر دسیسههاى آنان فراخواند؟ و در شرایطى که همه چیز به نفع کفار رقم خورده است روزنهاى از امید و تلاش را در برابر مؤمنان گشود؟ پاسخ قرآن قاطع و شفاف است. بخش سوم سوره که حدوداً با «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُوم» - (آیه 16) آغاز و با «سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُون» پایان مىیابد و به پوشالى بودن این قدرت و شکست قریبالوقوع آنان که با ذلت و خوارى همراه است اشاره مىکند. آیات نخست این بخش با اشاره به داستان باغداران ثروتمند تأکید مىکند که این شکست ذلتبار دقیقاً در زمانى رخ خواهد داد که آنان خود را در اوج قدرت مىبینند و تصور مىکنند که دیگر هیچ قدرتى یاراى مقاومت در برابر آنان را ندارد. در این هنگام که در خواب غرور و غفلتند عذاب الهى به دور سر آنان شروع به چرخیدن مىکند و همه آنان را به خاک مذلت مىکشاند: «فَطَافَ عَلَیْهَا طَآفٌ مِّن رَّبِّکَ وَ هُمْ نَآمُون * فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیم» -(آیه19 و 20). در ادامه با اشاره به اینکه این عذاب یک سنت حتمى الهى است و در دنیا و آخرت کافران را به کام خود مىکشد با پندارهاى باطل آنان که خود را برتر از دیگران دانسته و فکر مىکردند هیچگاه ذلت و شکست دامن آنها را نخواهد گرفت مبارزه مىکند و همه مبانى فکرى و اعتقادى این تصور خام را به چالش مىکشاند و همچنانکه بر عذاب حقارت بار دنیوى آنان اشاره کرد «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُوم» - (آیه 16)،25 وضعیت ذلتبار آنان در آخرت را نیز به خوبى ترسیم مىکند «خَشِعَةً أَبْصَرُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّة» - (آیه 43) تا به آنان بفهماند که هیبت اقتصادى و سیاسى شما شدیداً در معرض تهدید و زوال است و بدینسان با آنچه مبناى اساسى تهمتزنى و شایعهسازى آنان است مقابله کند.
دو بخش بعدى سوره (آیات 48 - 50) بار دیگر وظیفه پیامبر را در برابر کافران لجوج تهمتزن بیان مىکند و مىفرماید: مبادا گستاخىها، پردهدرىها، شایعهسازىها و آزار و اذیت کافران کاسه صبر تو را لبریز کند و به جاى آنکه در برابر تبلیغات مخرب آنها از روش تبلیغى و استدلالى استفاده کنى، تسلیم آنان شوى یا به قوه قهریه پناه برده و آنها را نفرین کنى. نباید تصور کنى که فرآیند خنثىسازى شایعات و توطئههاى دشمنان در مدت یکسال یا دو سال به نتیجه مىرسد و در مدت کوتاهى هیمنه اقتصادى، نظامى و سیاسى آنان فروخواهد پاشید. البته این آینده نزدیک است، اما شرط دستیابى به آن تلاش مستمر، تکیه کردن بر محورهاى تبلیغاتى ترسیم شده، توکل بر خدا و صبر و استقامت است. هر گونه اقدام شتابزده قبل از پایان یافتن فرآیند تبلیغ و انذار ممکن است موجب پشیمانى و ناکامى گردد، چنانکه درباره یونس پیامبر این اتفاق رخ داد.
فرجام سوره مبارکه قلم همچون آغاز آن مشتمل بر آیاتى است که اوج درماندگى و واماندگى شایعهسازان ناسزاگو را ترسیم مىکند و اعلام مىکند که اگر مراحل و گامهایى را که در مقابله با شایعهسازان بیان شد با حوصله و آرامش بردارى به مرحلهاى مىرسى که آواى دلنشین قرآن و کلام حق در همه جا منتشر مىشود و آنگاه وقتى آنان این آیات را مىشنوند با نگاهى مملو از کینه و عداوت نگاهت مىکنند، گویى مىخواهند بانگاهشان تو را بکشند26 و چون از مقابله با تو احساس درماندگى مىکنند مىگویند او دیوانه است، در حالى که تو دیوانه نیستى این سخن خداوند جهانیان است.
گزارههاى استنباط شده از ساختار سوره قلم
با بررسى مجدد ساختار سوره قلم و تفسیر اجمالى آنچه در پرتو غرض اصلى سوره بیان شد، مىتوان گزارههاى سیاسى زیر را در خصوص مراحل و روش خنثىسازى شایعات دشمنان استنباط کرد.
1. براى مقابله با شایعات سه اقدام اساسى را سامان دهید: اول، با برجسته کردن نکاتى که شایعه سازان با حذف آنها به تخریب ارزشها یا شخصیتهاى حقیقى و حقوقى پرداختهاند مانع از تکثیر شایعه شوید؛ دوم، با افشاى شخصیت حقیقى و واقعى شایعهسازان که با پنهان کردن آن سعى در موجه نشان دادن خود دارند توطئه آنان را خنثى کنید؛ سوم، تأکید بر ناکامى، ذلت و شکست حتمى مخالفان و شایعهسازان را یکى از محورهاى اصلى تبلیغات خود قرار دهید و با ذکر مثالها، استدلالها و نمونههاى عینى سعى کنید اسطوره شکست ناپذیرى آنان را زیر سؤال ببرید.
2. براى جلوگیرى از گسترش شایعه ضمن از بین بردن «ابهامها» بر ضرورت قضاوت براساس ملاکهاى اطمینان بخش و رسمى باید تأکید کرد و اعلام نمودکه هر ادعایى قابل قبول نیست، بلکه باید کسانى که شایستگى اظهار نظر در این خصوص را دارند درباره صحت و سقم شایعه قضاوت کنند: « إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِین« - (آیه 7).
3. توجه داشته باشید هدف اصلى از شایعهسازى دشمنان، راهاندازى جنگروانى، وارد کردن فشار اجتماعى و بینالمللى و سرانجام به سازش کشاندن شماست: «وَدُّواْ لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُون» - (آیه9).
4. در مقابل شایعهسازان مقاومت کنید و تسلیم نشوید: «فَلَا تُطِعِ الْمُکَذِّبِین» - (آیه 8). تصور نکنید پذیرش یک شایعه مانع از اثرگذارى آن مىشود.
5. پیروزىهاى موقت و کامیابىهاى اقتصادى و سیاسى مخالفان و شایعهسازان باعث دلسردى شما نشود. اگر حساب شده عمل کنید شکست و ذلت آنها حتمى است. (آیات 14 - 48)
6. مبارزه با شایعات و تلاشهاى تبلیغاتى دشمن باید با صبر و حوصله همگام باشد؛ از هر گونه اقدام عجولانه پرهیز کنید. (49 - 50) آیات
7. در مبارزه با شایعه سازان بیش از آنکه بر حقانیت خود و دفاع از خود تأکید کنید بر باطل بودن آنان و حتمى بودن شکست آنان اصرار ورزید. (با توجه به آن که بیش از 75 درصد آیات سوره بر باطل بودن شایعهسازان تأکید دارد).
اکنون با توجه به اصول به دست آمده مىتوان دیدگاه قرآن را در مورد چگونگى برخوردِ دولتمردان حکومت اسلامى با شایعاتى که سردمداران کفر به خصوص آمریکا علیه ملت مسلمان ایران تدارک مىبینند تبیین کرد؛ براى مثال شایعاتى همچون «تروریست بودن» و «عدم پایبندى به حقوق بشر». براساس گزارههاى استنباط شده از ساختار سوره قلم، تلاشهاى تبلیغاتى خود را در سه محور باید تنظیم کرد: در محور اول باید ویژگىها و خصلتهاى مثبت مسلمانان را که با شایعات مذکور ناسازگار است تبیین کرد؛ در محور دوم، عملکرد مدعیان حقوق بشر و چهره واقعى آنان را براى جهانیان ترسیم نمود و در محور سوم، به همگان اعلام کرد که دلیل اصلى شایعهسازى و تهمتزنى سردمداران کفر جهانى علیه امت اسلامى، غرور و قدرت و احساس شکستناپذیرى آنها است، در حالى که شواهد بسیارى وجود دارد که از شکست و ذلت قریب الوقوع آنها خبر مىدهد و این نکته باید محور اصلى تبلیغات ما باشد.
سخنآخر
روش ساختارى در فهم قرآن، روش نوبنیادى است که هنوز در ابتداى راه است و هم اکنون مراحل تکاملى خود را طى مىکند، اما با توجه به تلاشهاى گستردهاى که براى تقویت بنیانهاى علمى این روش صورت مىگیرد مىتوان امیدوار بود که با کمک آن نکات نوآمد و کاربردى را در عرصههاى مختلف اعتقادى، سیاسى و اجتماعى از ساختار سورههاى قرآن برداشت کرد؛ چنانچه با کمک این روش محمد محمدمدنى اصول اداره جامعه اسلامى را از سوره نساء استخراج کرده است.27
پىنوشتها
1. دانش آموخته حوزه علمیه قم و عضو هیأت علمى مرکز فرهنگ و معارف قرآن.
2. بقره (2) آیه 246.
3. على اکبر هاشمى رفسنجانى، تفسیر راهنما (قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، 1375) ج 2، ص 174.
4. همان، ص 172
5. محمد رشیدرضا، تفسیر القران الحکیم (المنار) - (بیروت: دارالمعرفة).
6. طنطاوى جواهرى، الجواهر فى تفسیر القران (بیروت: دارالفکر).
7. محمد بستانى، المنهج البنایى فى التفسیر، ص 8.
8. محمد عبدالله دراز، النبا العظیم (الکویت: دارالقلم، 1970م).
9. محمد محمد مدنى، المجتمع الاسلامى کما تنظمه سورة النساء (مصر: دارالفکر، 1991م).
10. همان، ص 5 - 6.
11. سید محمدحسین طباطبائى، المیزان فى تفسیر القرآن (تهران: دفتر انتشارات اسلامى، 1363).
12. سید قطب، فى ظلال القران (بیروت: دارالاحیاء التراث العربى، 1386ق).
13. محمد خامهگر، ساختار هندسى سورههاى قرآن (تهران: امیرکبیر، 1382) ص 65.
14. محمد على خالدى، صفوة العرفان فى تفسیر القرآن (صیدا: المطبعة العصریة، 1996م) ج 6، ص 595.
15. یونس (10) آیه 38.
16. نور (24) آیه 1.
17. سیدمحمدحسین طباطبائى، پیشین، ج 1، ص 17.
18. یکى از این نمونهها داستان ولیدبن مغیره است که مشرکان از او خواستند تا دیدارى با پیامبر داشته باشد وسپس شایعهاى را علیه او تدارک کند و پس از مدتى فکر کردن و بررسى جوانب امر به ابوجهل گفت شایعه ساحر بودن پیامبر را ترویج دهید. طبرسى، مجمع البیان، ج 10، ص 286.
19. مختارالتهامى، الرأى العام والحرب النفسیه (بیروت: دارالمعارف، 1967م) ج 1، ص 102.
20. آلپورت و لئوپستمن، روانشناسى شایعه، ص 9.
21. همان، ص 184.
22. آلپورت و لئوپستمن، پیشین، ص 184.
23. همان، ص 150 - 152.
24. دو عنصر «اهمیت» و «ابهام» در انتقال شایعه نقش اساسى دارند، به گونهاى که میزان رواج شایعه (R) تقریباً برابر است با حاصلضرب اهمیت (i) در ابهام (a) موضوع مطرح شده در شایعه a*R=i. آلپورت و لئوپستمن، پیشین، ص 45.
25. تعبیر «داغ بر خرطوم زدن» در فرهنگ عرب هجوآمیزترین عبارتى است که بر ذلت و ناکامى یک شخص دلالت مىکند. محمدحسین طباطبائى، پیشین، ج 19، ص
26. یکى از احتمالات پذیرفته شده در آیه شریفه «وَ إِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزْلِقُونَک» این است که «لَیُزْلِقُونَک» را به نگاه مملو از کینه و خشم تفسیر کنیم نه چشم زخم، البته احتمال دوم رایجتر است. محمدحسین طباطبائى، پیشین،ج 19، ذیل آیه شریفه.
27. محمد محمد مدنى، پیشین.