آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

روش ساختارى، سبک جدیدى در تفسیر قرآن است. بر اساس این روش هر سوره داراى یک غرض اصلى (موضوع محورى) است و تمامى آیات و مباحث مطرح شده در سوره به صورت منطقى و فصل‏بندى شده به آن غرض مرتبط مى‏شوند. نویسنده معتقد است اگر از این زاویه به مطالعه سوره‏هایى که موضوع اصلى آنها یکى از مباحث سیاسى است بپردازیم، مى‏توانیم گزاره‏هاى سیاسى جدیدى را از قرآن کشف کنیم؛ گزاره‏هایى که به طور معمول از بررسى و مطالعه آیات به‏طور جداگانه به دست نمى‏آید. براى نمونه،در این نوشتار، دیدگاه قرآن درباره روش مقابله با شایعه از ساختار سوره قلم استنباط شده است.

متن

مقدمه‏
توجه گسترده قرآن به مباحث اجتماعى و سیاسى از یک سو و چالش‏هاى سیاسى معاصر جهان اسلام از سوى دیگر، توجه ویژه اندیشمندان مسلمان را به کشف دیدگاه‏هاى سیاسى قرآن معطوف کرده است؛ اما چگونه مى‏توان گزاره‏هاى سیاسى را از قرآن کریم استنباط کرد و پاسخ قرآن به چالش‏هاى فراروى جامعه اسلامى را دریافت کرد؟ براى مثال اگر بخواهیم مفهوم آزادى سیاسى و حدود آن یا مبانى مشروعیت سیاسى یا مردم سالارى دینى یا اصول تبلیغات سیاسى را از دیدگاه قرآن بدانیم از چه راهکارى باید استفاده بکنیم تا بر مبنایى علمى و بدون دخالت دادن سلیقه یا تحمیل آراى مشهور بر قرآن، بتوانیم نظر قرآن را در این باب استخراج کنیم؟
در این خصوص سه روش عمده وجود دارد: روش نخست که بیشتر در تفاسیر رایج است بر مطالعه آیه در جایگاه خویش تأکید دارد. در این راهکار، مفسر با بررسى لغوى، نحوى و صرفى واژه‏هاى به کار رفته در آیه، مناسبت آن با آیات همجوار، شأن نزول آیه، تقدیم و تأخیر واژه‏ها در آیه، و کاربرد سایر صنایع لفظى و ادبى در آن به استنباط گزاره‏هاى سیاسى از آیه مى‏پردازد؛ براى مثال از عبارت «إِذْ قَالُواْ لِنَبِىٍ‏ّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا»2 که به داستان طالوت و جالوت مربوط مى‏شود چنین استنباط کرده‏اند که «اِعمال رهبرى بر جامعه، در گرو وجود تمایل اجتماعى و زمینه پذیرش آن» است،3 این گزاره‏سیاسى که مى‏تواند بخشى از نظریه مردم سالارى دینى در نظام سیاسى اسلام را تبیین کند، بدین‏سان از آیه مذکور استنباط شده است که «حضرت اشموئیل قبل از درخواست مردم، کسى را به عنوان فرمانده ایشان معین نکرد، با این‏که ضرورت آن روشن بود».4
در روش دوم که به تفسیر موضوعى شهرت دارد استنباط گزاره‏هاى سیاسى از آیات قرآن تنها پس از مطالعه آیات مشابه وهم افق میسر مى‏گردد. طرفداران این روش معتقدند مجموعه آیات قرآن یک نظام سیاسى همگون را گزارش مى‏دهند و کشف این نظام جز با مطالعه و بررسى همه آیات مربوط به یک مسأله مشخص نمى‏گردد. در این روش، مفسر با مطالعه مکاتب سیاسى یا بررسى چالش‏هاى سیاسى معاصر پرسش‏هایى را مطرح مى‏کند و سعى مى‏کند با بررسى مجموعه آیات مربوط به یک موضوع پاسخ سؤالات خود را از قرآن دریافت دارد. در این روش ممکن است از بررسى چند آیه که یکى عام و دیگرى مخصص است یک گزاره استنباط شود. کاربرد این روش در استنباط گزاره‏هاى سیاسى در سال‏هاى اخیر بسیار فراوان شده و عملاً به روش رایج در این حوزه تبدیل شده است. اما روش دیگر که اخیراً در محافل قرآنى مطرح شده و تفاسیر نگاشته شده در نیمه دوم قرن بیستم بدان توجه وافرى کرده‏اند، روش تفسیر ساختارى است. این روش مکمل روش موضوعى و روش مبتنى بر مطالعه آیه است و با استفاده از آن مى‏توان گزاره‏هاى جدیدى از قرآن کریم استنباط کرد. به دلیل اهمیت روش سوم، این روش را تحت یک عنوان مستقل مورد بحث قرار مى‏دهیم.
روش ساختارى در فهم قرآن‏
روش سوم، روش ساختارى است که بر نگرش جامع‏گرایانه به معانى سوره‏ها استوار است. براین اساس و با ژرف‏اندیشى در محتواى پیام هر سوره، مفسر به دنبال یافتن غرض اصلى سوره تلاش‏هاى دامنه‏دارى را سامان مى‏دهد تا با راه یافتن به قله و تکیه زدن بر بلنداى سوره نگاهى گسترده و جامع را بر آیات بیندازد و با فهم روح کلى سوره، به چگونگى ارتباط آیات به ظاهر پراکنده دست یابد و از رهگذر انسجام معنایى سوره، نکات تازه‏اى از آن کشف کند. توجه جدى به غرض سوره‏ها و تأکید بر آن‏که هدف هر سوره باید اساس فهم آیات تلقى گردد از اوایل قرن چهاردهم هجرى با نگارش تفسیر المنار5 آغاز شد. محمد عبده اصرار داشت که کشف غرض هر سوره به مفسر کمک مى‏کند تا به طور دقیق به معناى آیات نزدیک شود و معارف قرآن را درک کند. شاگرد وى رشیدرضا در تفسیر المنار این نظر استاد را به خوبى توضیح داده است. پس از محمد عبده، شیخ طنطاوى در الجواهر فى تفسیر القرآن‏6 (تألیف 1344ق) این روش را پى گرفت‏و با شروع دهه چهارم قرن بیستم این حرکت اوج گرفت. این‏بار سردمدار آن سید قطب بود که با انتشار مقاله‏اى با عنوان «تصویر هنرى قرآن» در مجله المقتطف 7در سال (1360 ق / 1939 م) و سپس کتابى با همین عنوان در سال 1944 نشان داد که در فهم قرآن نباید فقط به آیات توجه کنیم، بلکه باید نگرش کلى سوره را نیز مدنظر داشت. پس از وى، دکتر محمد عبداللَّه دراز با نگارش کتاب النبأ العظیم‏8 (1352 ق / 1933 م) و شیخ‏محمد مدنى ریاست دانشکده الهیات الازهر با تدوین کتاب المجتمع الاسلامى کما تنظمه سورة النساء9 (1354 ق / 1935م) بر علمى بودن این روش تأکید کردند. وى تلاش براى کشف اهداف و مقاصد سوره‏ها را بهترین راه براى فهم معانى آیات مى‏داند. او معتقد است:
هر سوره از سوره‏هاى قرآن کریم داراى جان و روحى است که در کالبد آیات آن سوره جریان دارد و این روح بر مبانى، و احکام و اسلوب آن سوره سلطه و اشراف دارد. معانى و مفاهیم قرآن کریم باید از این منظر و روش نگریسته شود. این روش براى مطالعه و بررسى قرآن کریم سودمندتر از آن است که آیات آن یکى پس از دیگرى مورد مطالعه و بررسى قرار گیرد. اگر کسى جمله‏ها و آیات و یا کلمات و یا احیاناً حروف آنها را نیز مورد مطالعه و بررسى قرار دهد تا از رهگذر چنین مطالعه‏اى سراسر آن را اجمالاً و یا تفصیلاً بررسى کند، چنین مطالعه پریشان و از هم گسیخته‏اى نمى‏تواند به او در جهت بازیافتن شکوه و عظمت و زیبایى چهره و سیماى سوره مدد رساند.10
با نگارش همزمان دو تفسیر ارزشمند و بى‏بدیل در جهان اسلام یعنى المیزان فى تفسیر القرآن‏11 (تألیف 1357 ق) و فى ظلال القرآن‏12 (تألیف 1374 ق) گام‏هاى مؤثرى براى تبیین مبانى نظریه فوق و پیامدها و چالش‏هاى آن برداشته شد. علامه‏طباطبایى در المیزان با گشودن فصلى در ابتداى هر سوره با عنوان «بیان»، هدف و غرض اصلى سوره را بیان مى‏کرد و در لا به لاى تفسیر خود مبانى نگرش ساختارى به قرآن را استوار مى‏نمود و روش‏هاى راهیابى به اهداف سوره‏ها را گوشزد مى‏کرد. با این اقدام علامه، به تدریج روش نگرش ساختارى در میان مفسران رواج یافت تا آن‏جا که در سال‏هاى اخیر تقریباً هر سال یک دوره تفسیر قرآن براساس نگرش جامع‏گرایانه به سوره‏ها منتشر شد و تاکنون بیش از 25 دوره تفسیر بر این اساس نوشته شده است.13
ویژگى‏هاى نگرش ساختارى به سوره‏ها
نگرش جامع گرایانه و ساختارى به سوره‏هاى قرآن و گرایش به وحدت هدف و غرض در هر سوره از ویژگى‏ها و چارچوب خاصى برخوردار است که هر گونه پذیرش یا انکار نظریه باید با توجه به این ویژگى‏ها صورت پذیرد.
نخستین ویژگى آن است که این نظریه با اسلوب قرآن که تنوع و گستردگى موضوعات و مطالب مطرح شده در هر سوره را نمایان مى‏سازد، تعارض ندارد، زیرا براساس این نظریه موضوعات به ظاهر پراکنده و نامتلائم یک سوره در ارتباطى منطقى و هدایت‏گرایانه به یک هدف اصلى مرتبط مى‏شوند و این هدف که جان اصلى و روح حاکم بر آن سوره محسوب مى‏شود به این موضوعات پراکنده اشراف داشته و همه را با یکدیگر هماهنگ مى‏کند. بدین‏سان نگرش ساختارى به سوره‏ها بدون این‏که قرآن کریم را از سبک و اسلوب ویژه‏اش خارج سازد گام مهمى را براى فهم مقاصد قرآن و درک معارف و حقایق از آن بر مى‏دارد. از طرف دیگر، لازمه اعتقاد به نظریه هدفمندى سوره این نیست که هر موضوع فقط در یک سوره مطرح شده باشد و الزاماً 114 هدف متفاوت و کاملاً متمایز در قرآن وجود داشته باشد، بلکه ممکن است دو سوره یک موضوع و محور اصلى داشته باشند، اما هر یک از زاویه‏اى جداگانه به تحلیل و بررسى آن پرداخته باشند؛ براى مثال هدف سوره مبارکه «المرسلات» و سوره «النبأ» اثبات قیامت است، اما سوره المرسلات قیامت را با تکیه به اصل تشریع و رسالت پیامبران اثبات مى‏کند و سوره «النبأ» با استدلال بر هدفمندى همه اجزاى جهان و وجود حکمت در افعال بارى تعالى به اثبات آن مى‏پردازد. بعلاوه، ممکن است هدف دو سوره کاملاً یکسان باشد و حتى هر دو هدف را با یک عبارت مشابه بیان کنیم، اما هر سوره هدف مورد نظر را به گونه‏اى دنبال کرده باشد، براى مثال هدف سوره مبارکه قیامت، بیان «علل عدم پذیرش قیامت» است و به عواملى همچون شهوت‏طلبى، دنیا خواهى و تکبر اشاره مى‏کند و سوره انفطار نیز درباره همین موضوع سخن مى‏گوید با این تفاوت که مهم‏ترین عوامل انکار قیامت را پشت کردن به ربوبیت الهى و غفلت از نتایج اعمال مى‏داند و سپس به بیان راه درمان آن مى‏پردازد.
نکته مهم‏دیگرى که باید در این‏جا یادآور شویم این است که اهداف سوره‏ها، امورى جزئى و معین است و نباید آنها را با عبارات کلى و عمومى بیان کنیم؛ به طور مثال برخى از مفسران گفته‏اند هدف سوره شریفه الملک «بیان راه سعادت و نیکبختى است»،14 اما باید توجه داشت که وقتى مى‏گوییم «هر سوره هدفى دارد» منظورمان از هدف عبارت وسیع و گسترده‏اى که قابلیت اطلاق بر همه سوره‏هاى قرآن را دارد نیست، بلکه هدف خاص همان سوره مدنظر است. اهدافى که با کمک قیودِ محدود کننده از اهداف سایر سوره‏ها متمایز شده باشند و امکان ارزیابى صحت و سقم آنها با کمک شاخص‏ها و ابزارهاى کشف اهداف سوره‏ها میسر باشد؛ براى نمونه اگر هدف سوره قیامت را «توجه دادن انسان‏ها به روز قیامت» عنوان کنیم از عبارتى کلى استفاده کرده‏ایم که قابل انطباق بر اکثر سوره‏هاى آخر قرآن است و این هدف نه خاص است و نه قابل ارزیابى، اما وقتى با دقت و تلاش به این نتیجه مى‏رسیم که هدف این سوره «بررسى علل انکار قیامت» است هدف این سوره را از سوره حاقه که در صدد «اثبات حقانیت قیامت» است جدا کرده‏ایم و خود را ملزم نموده‏ایم که دلایل گزینش این عنوان را به طور مستدل بیان کنیم.
مبانى هدفمندى سوره‏هاى قرآن‏
نظریه «هدفمندى سوره‏ها» به یک اصل بسیار بدیهى و عقلانى اشاره دارد؛ اما از آن‏جا که سبک ظاهرى قرآن به «پراکندگى» و «استطرادهاى پى در پى» شباهت بسیارى دارد، اکثر پژوهشگران این ویژگى قرآن را اصل مبنایى در سبک‏شناسى قرآن قرار داده و از کسانى که بر خلاف آن سخن مى‏گویند مطالبه دلیل کرده‏اند. طرفداران نظریه هدفمندى سوره‏ها ضمن آن‏که بر عدم تعارض «پراکنده نمایى قرآن» با «وحدت غرض هر سوره» پاى مى‏فشارند، دلایل متعددى نیز براى اثبات هدفمندى سوره‏ها بیان مى‏دارند. مهم‏ترین دلایل آنها عبارتند از:
1. همسانى اصول جذابیت در کلام الهى و بشرى‏
یکى از بدیهى‏ترین جنبه‏هاى اعجاز قرآن به ویژگى‏هاى لفظى و فصاحت و بلاغت این کتاب شگرف باز مى‏گردد. اگر اعجاز ادبى قرآن را بپذیریم باید این نکته را باور کنیم که هر چه موجب جذابیت، گیرایى و زیبایى کلام مى‏شود در قرآن کریم به نحو احسن رعایت شده؛ همچنان‏که شاهکارهاى ادبى جهان نیز به دلیل رعایت همین اصول در اوج قرار داشته و به آثارى جاودانه و ماندگار تبدیل شده‏اند. از جمله اصولى که باعث جذابیت کلام است نظم و چینش ادبى آن است. با توجه به این اصل، قرآن‏پژوهان معتقدند در وراى ظاهر پراکنده قرآن باید به دنبال هدف و غرض خاصى در هر سوره بود تا در پرتو آن، آیات مختلف و از هم گسسته را به هم متصل کرد. در غیر این‏صورت باید بپذیریم که قرآن فاقد یکى از مهم‏ترین اصول جذابیت کلام است.
2. هدف‏دار بودن قرآن‏
قرآن مجموعه واحدى است که همه اجزایش هدف و احدى را دنبال مى‏کنند و این هدف که همان انسان‏سازى و هدایتگرى است در تک تک حروف و کلمات این کتاب مقدس جارى و سارى است. هدایتگرى قرآن در گزینش واژگان، چینش کلمات و جایگاه آیات در سوره‏ها کاملاً مشهود است و اراده واحد و حکیمانه‏اى در ساماندهى آنها نقش داشته است.
اگر قرآن داراى هدفى کلى است، باید هر یک از سوره‏هاى قرآن نیز بخشى از این هدف را تأمین کنند و رابطه‏اى معنادار و هماهنگ با هدف کلى قرآن داشته باشند. پذیرش هدفمندى قرآن به طور طبیعى ما را به سوى هدفمندى سوره سوق مى‏دهد، زیرا این سؤال را در برابر ما قرار مى‏دهد که اگر هدف کلى قرآن هدایت است سوره بقره یا آل عمران یا ناس و... چه بخشى از این هدایتگرى را به عهده دارند؟ آیا اگر یکى از این سوره‏ها در قرآن گنجانده نمى‏شد باز هم هدف نهایى قرآن تأمین مى‏شد و همه ابعاد هدایت بیان مى‏گردید؟ اگر پاسخ منفى به این سؤال داده و اعتقاد داشته باشیم که هر سوره جایگاه ویژه خود را دارد و هیچ چیز جاى آن را پر نخواهد کرد، آنگاه باید به این سؤال جواب دهیم که هدف ویژه هر سوره چیست و هر سوره در کلیت خود در صدد بیان چه پیامى است؟ این‏جاست که به طور منطقى هدفمندى سوره‏ها مطرح شده و پاسخ شایسته خود را طلب مى‏کند.
3. حصر آیات در یک سوره‏
قرآن کریم مجموعه‏اى از آیات خود را «سوره» نامیده است. این نام‏گذارى تا زمان نزول قرآن بى‏سابقه بود و در نثر یا شعر هیچ‏گونه کاربردى نداشت. بنا بر تحقیق، جایگاه آیات در سوره‏ها و تعداد آیات یک سوره کاملاً توقیفى بوده و به دستور پیامبر وبنا بر وحى الهى صورت مى‏گرفته است. اکنون این سؤال مطرح مى‏شود که آیا قرار دادن تعدادى آیات در یک سوره بدون هیچ حکمت و تناسبى بوده است؟ آیا ممکن است هر چند آیه در یک سوره یک هدف جداگانه را دنبال کنند و این اهداف هیچ‏گونه تناسب و هماهنگى با یکدیگر نداشته باشند؟ اگر چنین است، چرا این آیات در جاى دیگر قرار داده نشده‏اند و یا چرا این دسته‏هاى جداگانه هر یک سوره مستقلى را تشکیل نداده‏اند؟ به راستى چه مشکلى پیش مى‏آمد اگر سوره‏هاى کوچک قرآن بیش از این مى‏شدند؟ علامه طباطبایى در پاسخ به این سؤالات و حکمت سوره سوره شدن آیات قرآن مى‏گوید:
باید دانست که خداوند مکرر در طى کلماتش از «سوره» نام برده است مانند « فأتوا بسورة مثله»15 ،« سورة أنزلناها».16 روى هم رفته این‏طور استفاده مى‏شود که هر یک از قسمت‏هاى کلامش که آن را به صورت قطعه جداگانه‏اى بیان فرموده است و نام سوره بر آن گذارده است، داراى یک نوع ارتباط و به هم پیوستگى است که میان دو سوره مختلف یا اجزاى آنها وجود ندارد. از آن‏جا که وحدت و یگانگى سخن به واسطه وحدت هدف و منظورى است که از آن در نظر گرفته شده، لذا هر یک از این سوره‏ها «قاعدتاً» منظور و هدف خاصى را دنبال مى‏کند.17
چنان‏که از سخن علامه بر مى‏آید براى قرار گرفتن هر دسته از آیات درون یک سوره مى‏بایست قدر مشترک و عامل پیوند دهنده‏اى وجود داشته باشند، زیرا در غیر این صورت آن مجموعه هویت و شخصیت مستقل از سایر سوره‏ها نخواهد داشت.
راهکارهاى کشف اهداف و مقاصد سوره‏ها
یکى از موانع اصلى پذیرش «نظریه هدفمندى سوره‏ها» این است که چگونه مى‏توان بدون دخالت دادن ذوق و سلیقه فردى و تنها با اتکا به اصول علمى، غرض و هدف اصلى سوره را کشف کرد؟ پاسخ‏گویى به این سؤال به دلیل حساسیت شایسته‏اى که پژوهشگران علوم قرآنى در همه مباحث با آن مواجه‏اند از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است. حساسیتى که از ترس فرو غلتیدن در وادى تفسیر به رأى و تحمیل سلایق شخصى بر قرآن به وجود مى‏آید؛ از این‏رو ارائه روش‏هاى علمى کشف مقاصد سوره‏ها از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است و نقش به سزایى در پذیرش آن در محافل علمى دارد. قرآن پژوهانى که به هدفمندى سوره‏ها و نگرش ساختارى به آنها گرایش دارند تلاش‏هاى در خور تقدیرى را براى ارائه راهکارهاى علمى کشف مقاصد سوره‏ها سامان داده‏اند. مهم‏ترین این راهکارها عبارتند از: 1. بررسى سیاق سوره؛ 2. توجه به اسم سوره؛ 3. مقایسه آیات آغازین و پایانى سوره؛ 4. بررسى فضاى نزول سوره؛ 5. توجه به شأن نزول آیات و سوره؛ 6. مکى یا مدنى بودن سوره؛ 7. بررسى قصه‏هاى سوره ؛ 8. فراوانى تکرار یک موضوع در سوره؛ 9. واژه‏هاى کلیدى هر سوره؛ 10. فضائل و خواص سوره؛ 11. فراوانى اسماء الحسنى در سوره ؛ 12. توجه به حروف مقطعه سوره؛ 13. بررسى آیات پایانى سوره قبل؛ 14. بررسى آهنگ انتهاى آیات.
البته مجموع روش‏ها و ابزارهاى کشف غرض اصلى سوره همیشه یک نقطه واحد و مشخص را نشانه مى‏روند و هدف انتخاب شده با همه آنها سازگار است. ممکن نیست برخى از روش‏ها به کشف یک غرض و برخى دیگر به غرض دیگرى برسند، براى مثال اگر غرض اصلى سوره بقره «اثبات حقانیت تعالیم انبیا» باشد این موضوع باید با سیاق آیات، شأن نزول سوره، اسم سوره، مدنى بودن سوره، واژه‏هاى کلیدى سوره، آهنگ آیات، مطلع و خاتمه سوره و خلاصه با همه علایم و نشانه‏هاى تشخیص غرض سوره سازگار باشد، در غیر این صورت، باید در صحت تشخیص خود شک کنیم. به عبارتى، این علایم تنها ارزش طریقیت دارند و به هیچ وجه از خود اصالت نداشته و همگى در خدمت یک غرض واحد هستند؛ از این‏رو روح حاکم بر سوره در وجود همه آنها نیز جریان دارد.
طرفداران نگرش ساختارى به سوره‏ها معتقدند همه این ابزارها که در اصل ویژگى‏ها و مشخصات یک سوره را تشکیل مى‏دهند از ابتدا براساس غرض و محور اصلى سوره سامان یافته‏اند؛ بنابر این ارتباط آنها با غرض سوره یک ارتباط واقعى است نه اعتبارى. اگر خداوند متعال نام خاصى براى یک سوره انتخاب فرمود و سوره را با عبارت به خصوصى آغاز کرد و با آیات دیگرى به پایان رساند و یا در ابتداى سوره حروف مقطعه قرار داد و سوره دیگر را بدون حروف مقطعه آغاز نمود همگى بدان سبب بوده که این شکل خاص به آن هدف ویژه‏اى که از سوره مد نظر بوده سازگار و هماهنگ است و الّا چه دلیلى دارد که سوره‏اى داراى حروف مقطعه باشد و سوره دیگر فاقد آن، یا در سوره‏اى مکرر بر رحمانیت خداوند تأکید شود و در سوره‏اى دیگر بر ربوبیت او، نام یک سوره «هود» شود و دیگرى «یونس» و سومى «محمدصلى الله علیه وآله»، سوره‏اى در مکه نازل گردد و دیگرى در مدینه، در یکى آیات کوتاه و قاطع باشد و در دیگرى بلند و آرام.
فرآیند برداشت از ساختار سوره‏
براى استنباط گزاره‏هاى سیاسى از ساختار سوره‏هاى قرآن، ابتدا باید غرض اصلى و روح حاکم بر سوره را با استفاده از راهکارهاى شناخته شده و قابل قبول کشف کرد. در صورتى که غرض سوره با یکى از مباحث سیاسى ارتباط معنادارى داشت، با تکیه بر سیاق سوره فصل‏ها و محورهاى فرعى سوره را تنظیم مى‏کنیم. براى این کار، ابتدا فهرستى از مطالب سوره را به ترتیب آیات تهیه مى‏کنیم و هر گروه از آیات را که اجمالاً در موضوع مشخص سخن مى‏گویند جدا کرده و براى آنها عنوانى را در نظر مى‏گیریم. آن‏گاه سعى مى‏کنیم که بین این عناوین فرعى ارتباط برقرار نموده و خطوط مشترک آنها را ترسیم کنیم. پس از ترسیم خطوط مشترک فصل‏هاى اصلى سوره مشخص مى‏شوند. در برخى موارد پس از تبیین غرض اصلى سوره باید جمله بندى عناوین فرعى نیز به گونه‏اى که تناسب بیشترى با هدف سوره داشته باشد تغییر دهیم تا مجموع عناوین اصلى و فرعى بتوانند ساختار و نمودار محتوایى سوره را ترسیم کنند. با اتمام این مرحله مى‏توان در یک نمودار درختى، غرض سوره و فصول آن را به نمایش گذاشت و استنباطها و برداشت‏هاى متفاوتى در زمینه‏هاى گوناگون از آن ارائه کرد. اکنون براى نمونه ساختار سوره مبارکه قلم را ترسیم کرده و سعى مى‏کنیم برخى از گزاره‏هاى سیاسى را از آن استنباط کنیم.
ساختار سوره قلم و روش خنثى‏سازى شایعات‏
مشرکان مکه براى مقابله با دعوت حیات بخش رسول اکرم از شایعه سازى استفاده بسیار کردند و گستاخانه تهمت‏هاى زیادى را به پیامبر و اصحابش نسبت مى‏دادند و حتى براى شایعه‏سازى و تکثیر آن در جامعه افرادى را اجیر مى‏کردند.18 برخى از سوره‏هاى مکى قرآن به تلاش نافرجام مشرکان اشاره کرده و روش‏هاى مقابله و خنثى سازى آن را یادآور شده است. یکى از این سوره‏ها سوره قلم است. سوره قلم در شرایطى نازل شد که پیامبر اکرم دعوت خود را علنى کرده بود و همگان از محتواى رسالت ایشان مطلع شده بودند؛ از این رو مشرکان همه تلاش خود را براى سرکوب کردن دعوت و به سازش کشاندن پیامبر به کار مى‏بردند؛ از جمله انبوهى از تهمت‏ها و شایعات را علیه ایشان سامان مى‏دادند. مشرکان در مکه شایعه مى‏کردند که محمدصلى الله علیه وآله که مدت‏ها با خود خلوت مى‏کرد و به عبادت مى‏پرداخت اکنون به بیمارى پریشان‏گویى و دیوانگى دچار شده است. سوره قلم براى خنثى کردن این شایعه و نشان دادن سرانجام شوم شایعه‏سازان و تهمت زنندگان به پیامبر نازل شد و روش‏هاى مقابله با این شایعه را به پیامبر و مسلمانان آموخت. با استفاده از روش‏هاى کشف مقاصد سوره‏ها مى‏توان اثبات کرد که غرض اصلى سوره مبارکه قلم مبارزه با شایعه مجنون بودن پیامبر است. یکى ازاین دلایل هماهنگى آیات نخستین و پایانى سوره بر نفى اتهام جنون از پیامبر است. با بررسى سیاق سوره نیز مى‏توان فصل بندى سوره و عناوین اصلى وفرعى آن را ترسیم کرد و بدین ترتیب نمودار سوره را به شکل زیر ارائه داد. (تصویر شماره 1).
 
شایعه یکى از روش‏هاى شناخته شده براى جنگ روانى و تبلیغات مخرب سیاسى است. در توصیف شایعه آمده است: شایعه، ترویج خبرى ساختگى است که واقعیت ندارد و بر پایه بزرگ‏نمایى، رعب آفرینى و یا تحریف استوار است. در بیان چنین خبرى، جنبه کم رنگى از حقیقت یا تفسیرى خلاف واقع از خبرى صحیح گنجانده شده است. هدف از پخش چنین خبرى، تأثیر نهادن بر افکار عمومى به منظور دست‏یابى به اهداف سیاسى، نظامى یا اقتصادى است.19 شایعه در غیبتِ «ملاک‏هاى اطمینان بخش رسیدگى» ساخته مى‏شود20 و به سه گروه شایعات خزنده، سریع و غوطه‏ور تقسیم مى‏شوند.21
در تقسیم بندى شایعات، شایعه «مجنون بودن» جزء شایعات خزنده است. این‏گونه شایعات به آرامى منتشر مى‏شوند و مردم آن رابه طور پنهانى و درِ گوشى به یکدیگر منتقل مى‏کنند.22 مطالبى که در جامعه علیه شخصیت‏هاى سیاسى یا مذهبى به قصد خراب کردن وجهه عمومى آنها صورت مى‏گیرد از این قبیل است. در این گونه شایعات ترفندهاى «تسطیح»، «برجستگى» و «همانند سازى» به شدت مورد توجه شایعه‏سازان قرار مى‏گیرد.
در ترفند تسطیح بسیارى از جزئیات که براى درک صحیح واقعیت مورد نیاز هستند حذف مى‏شوند و سپس با ترفند برجستگى جزئیات نگهدارى شده مورد تأکید قرار گرفته و اهمیت مضاعف پیدا مى‏کنند، آن‏گاه با ترفند همانندسازى بخش برجسته شده را با یک نمونه خارجى اغراق‏آمیز که ممکن است شباهت اندکى با اصل موضوع داشته باشد تشبیه مى‏کند تا شایعه از طریق همانندسازى در اذهان جاى گرفته و به سرعت تکثیر شود.23 در شایعه «مجنون بودن پیامبر» سران شرک با مهارت از همه ترفندها استفاده کردند. آنان ابتدا سعى کردند ویژگى‏هاى مثبت پیامبر همچون امین بودن، حکیمانه سخن گفتن و سایر مکارم اخلاقى ایشان را نادیده انگارند و سپس فرابشرى بودن و غیر عادى بودن سخنان پیامبر را برجسته کرده‏اند و در گام بعدى بین غیر عادى بودن سخن پیامبر و غیر عادى بودن سخنان دیوانگان بى‏هیچ دلیلى شباهت برقرار کرده و با ترفند همانند سازى، پیامبر اکرم را که مظهر عقل کامل است دیوانه و مجنون نامیدند.
بررسى ساختار سوره قلم نشان مى‏دهد که خداوند چگونه و با تکیه بر چه اصولى ترفندهاى سه‏گانه مشرکان را خنثى نموده و مکر آنان را به خودشان باز گرداند. در نتیجه به جاى آن‏که شایعه مجنون بودن موجب از دست رفتن پایگاه اجتماعى و اعتبار دینى پیامبر شود باعث تقویت این جایگاه شده و به از دست رفتن حیثیت و اعتبار مشرکان انجامید.
سوره مبارکه قلم از چهار بخش تشکیل شده است تا نشان دهد که براى مقابله با تهمت‏هاى شایعه‏سازان از چه روشى باید تبعیت کرد. در بخش اول، چهار دلیل براى نفى اتهام جنون از ساحت پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله بیان مى‏دارد و بدین‏سان نکاتى را که شایعه‏سازان تسطیح کرده بودند برجسته مى‏کند. دلیل نخست که بر حکیمانه بودن و ماندگارى سخنان و تعالیم پیامبر اشاره مى‏کند از آیه شریفه «ن و القلم و ما یسطرون» استنباط مى‏شود که به قلم‏هایى که حقایق و نکات ارزشمند را مى‏نویسند قسم یاد مى‏کند. قلم‏هایى که بیش از 1400 سال است که در خدمت بیان اسرار و رموز همان کلماتى است که مشرکان مکه آنها را سحر و گوینده آن را مجنون مى‏نامیدند. آیات بعدى به نعمت نبوت پیامبر و دایمى بودن آن (آیه 2 و 3) و اخلاق بسیار پسندیده رسول خدا (آیه 4) اشاره مى‏کند واعلام مى‏دارد که هیچ‏یک از این ویژگى‏ها با شایعه مجنون بودن پیامبر سازگار نیست. چگونه ممکن است یک دیوانه گمراه داراى مقام نبوت و بالاترین کرامت‏هاى اخلاقى شود؟! آیه پنجم اعلام مى‏دارد که به زودى همگان با ویژگى‏ها و خصلت‏هاى بارز پیامبر آشنا مى‏شوند و مواردى که شما به دلیل ساختن شایعه و تکثیر آن، مخفى داشته‏اید آشکار مى‏گردد و همه مى‏فهمند که چه کسى به بیمارى جنون دچار شده است. با این عبارت قرآن تأکید مى‏کند که به زودى این شایعه با از بین رفتن ابهام‏هاى موجود خنثى خواهد شد و با حذف عنصر ابهام از ترکیب شایعه، آن را بى‏اثر خواهیم نمود،24 و با توجه به این‏که «شایعه» در غیبت ملاک‏هاى اطمینان بخش رسیدگى ساخته مى‏شود، آیه 7 سوره قلم با ارائه مرجع قابل اعتماد و ملاک‏هاى روشنى در بررسى صحت شایعه به طور کلى آن را بى‏اعتبار مى‏کند. این آیه اعلام مى‏دارد که مرجع رسیدگى به دیوانگى پیامبر و گمراهى ناشى از آن خداست و کافران شایستگى اظهار نظر در این باره را ندارد.
در آخرین آیات این بخش به انگیزه اصلى شایعه سازى اشاره مى‏فرماید. آیات 8 - 9 از پیامبر مى‏خواهد از دروغگویان شایعه‏ساز تبعیت نکند و از جنگ روانى و تبلیغات مخربى که راه انداخته‏اند نهراسد، زیرا انگیزه اصلى آنها به سازش کشاندن پیامبر از طریق وارد کردن فشار روانى و اجتماعى بر ایشان است. بنابراین اگر او در برابر این موج زودگذر مقاومت کند و آنان را از دست‏یابى به اهدافشان مأیوس کند به زودى از ترویج و تکثیر این شایعه دست بر مى‏دارند.
بخش دوم سوره که آیات 10 - 15 را در بر مى‏گیرد، به تحلیل ویژگى‏هاى شخصیتى شایعه‏سازان مى‏پردازد و آنان را افرادى پر قَسَم (حلّاف)، حقیر (مهین)، عیب‏جو (هماز)، سخن چین (مشاءٍ نمیم)، مانع کار نیک (مناعٍ للخیر)، تجاوزگر (معتد)، گناهکار (اثیم)، کینه توز (عتل) و بى‏اصل و نسب (زنیم) مى‏خواند تا همگان بدانندکه بر خلاف آنچه شایعه سازان مطرح کرده بودند کسى که دچار اختلال شخصیتى شده است شایعه‏سازان هستند نه وجود مبارک پیامبر. با این روش قرآن کریم در چرخشى ماهرانه امواج شایعه را که تاکنون متوجه پیامبر و مسلمانان بود بسوى مشرکان و سردمداران آنها هدایت مى‏کند و آنان را از موضع تهاجمى به موضع تدافعى مى‏کشاند تا به جاى حمله به شخصیت پیامبر از شخصیت ویران شده خود دفاع کنند.
بخش سوم سوره که بیشترین آیات را به خود اختصاص داده است از منظر دیگرى به تجزیه و تحلیل پدیده تهمت‏زنى و شایعه‏سازى مى‏پردازد و مى‏فرماید: چرا سران کفر از روش زشت و ناپسند تهمت و شایعه و تخریب شخصیت دیگران براى کسب پیروزى و غلبه بر دشمن استفاده مى‏کنند؟ تنها یک دلیل دارد و آن این که سران کفر خود را در اوج قدرت مى‏بینند: «أَن کَانَ ذَا مَالٍ وَ بَنِین - آیه‏14» و تصور مى‏کنند که هیچ قدرتى توانایى شکست آنان را ندارد و چون دشمنِ خود را زبون و کم ارزش مى‏بینند خیال مى‏کنند مجازات و بازخوردى براى اعمال آنها وجود ندارد. به خود اجازه مى‏دهند که از هر روش ناپسند و غیر انسانى و مخالف قوانین الهى و بشرى براى پیروزى بر مخالفان استفاده کنند. شایعه مى‏سازند و تهمت مى‏زنند (یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُون - آیه 51)، حقایق بدیهى و مسلم را انکار مى‏کنند (إِذَا تُتْلَى‏ عَلَیْهِ ءَایَتُنَا قَالَ أَسَطِیرُ الْأَوَّلِین - آیه 15) و حقوق انسان‏ها را پایمال مى‏کنند (إِذْ أَقْسَمُواْ لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِین - آیه 17). براستى با قوم سرکشى که غرور قدرت سیاسى و اقتصادى چشم آنها را کور کرده و با هیچ منطقى حاضر به پذیرش حق نیستند چه باید کرد؟ و از سوى دیگر، چگونه باید مسلمانان و مستضعفان را به مقابله و مقاومت در برابر دسیسه‏هاى آنان فراخواند؟ و در شرایطى که همه چیز به نفع کفار رقم خورده است روزنه‏اى از امید و تلاش را در برابر مؤمنان گشود؟ پاسخ قرآن قاطع و شفاف است. بخش سوم سوره که حدوداً با «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُوم» - (آیه 16) آغاز و با «سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُون» پایان مى‏یابد و به پوشالى بودن این قدرت و شکست قریب‏الوقوع آنان که با ذلت و خوارى همراه است اشاره مى‏کند. آیات نخست این بخش با اشاره به داستان باغداران ثروتمند تأکید مى‏کند که این شکست ذلت‏بار دقیقاً در زمانى رخ خواهد داد که آنان خود را در اوج قدرت مى‏بینند و تصور مى‏کنند که دیگر هیچ قدرتى یاراى مقاومت در برابر آنان را ندارد. در این هنگام که در خواب غرور و غفلتند عذاب الهى به دور سر آنان شروع به چرخیدن مى‏کند و همه آنان را به خاک مذلت مى‏کشاند: «فَطَافَ عَلَیْهَا طَآفٌ مِّن رَّبِّکَ وَ هُمْ نَآمُون * فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیم» -(آیه‏19 و 20). در ادامه با اشاره به این‏که این عذاب یک سنت حتمى الهى است و در دنیا و آخرت کافران را به کام خود مى‏کشد با پندارهاى باطل آنان که خود را برتر از دیگران دانسته و فکر مى‏کردند هیچ‏گاه ذلت و شکست دامن آنها را نخواهد گرفت مبارزه مى‏کند و همه مبانى فکرى و اعتقادى این تصور خام را به چالش مى‏کشاند و همچنان‏که بر عذاب حقارت بار دنیوى آنان اشاره کرد «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُوم» - (آیه 16)،25 وضعیت ذلت‏بار آنان در آخرت را نیز به خوبى ترسیم مى‏کند «خَشِعَةً أَبْصَرُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّة» - (آیه 43) تا به آنان بفهماند که هیبت اقتصادى و سیاسى شما شدیداً در معرض تهدید و زوال است و بدین‏سان با آنچه مبناى اساسى تهمت‏زنى و شایعه‏سازى آنان است مقابله کند.
دو بخش بعدى سوره (آیات 48 - 50) بار دیگر وظیفه پیامبر را در برابر کافران لجوج تهمت‏زن بیان مى‏کند و مى‏فرماید: مبادا گستاخى‏ها، پرده‏درى‏ها، شایعه‏سازى‏ها و آزار و اذیت کافران کاسه صبر تو را لبریز کند و به جاى آن‏که در برابر تبلیغات مخرب آنها از روش تبلیغى و استدلالى استفاده کنى، تسلیم آنان شوى یا به قوه قهریه پناه برده و آنها را نفرین کنى. نباید تصور کنى که فرآیند خنثى‏سازى شایعات و توطئه‏هاى دشمنان در مدت یک‏سال یا دو سال به نتیجه مى‏رسد و در مدت کوتاهى هیمنه اقتصادى، نظامى و سیاسى آنان فروخواهد پاشید. البته این آینده نزدیک است، اما شرط دست‏یابى به آن تلاش مستمر، تکیه کردن بر محورهاى تبلیغاتى ترسیم شده، توکل بر خدا و صبر و استقامت است. هر گونه اقدام شتابزده قبل از پایان یافتن فرآیند تبلیغ و انذار ممکن است موجب پشیمانى و ناکامى گردد، چنان‏که درباره یونس پیامبر این اتفاق رخ داد.
فرجام سوره مبارکه قلم همچون آغاز آن مشتمل بر آیاتى است که اوج درماندگى و واماندگى شایعه‏سازان ناسزاگو را ترسیم مى‏کند و اعلام مى‏کند که اگر مراحل و گام‏هایى را که در مقابله با شایعه‏سازان بیان شد با حوصله و آرامش بردارى به مرحله‏اى مى‏رسى که آواى دلنشین قرآن و کلام حق در همه جا منتشر مى‏شود و آن‏گاه وقتى آنان این آیات را مى‏شنوند با نگاهى مملو از کینه و عداوت نگاهت مى‏کنند، گویى مى‏خواهند بانگاهشان تو را بکشند26 و چون از مقابله با تو احساس درماندگى مى‏کنند مى‏گویند او دیوانه است، در حالى که تو دیوانه نیستى این سخن خداوند جهانیان است.
گزاره‏هاى استنباط شده از ساختار سوره قلم‏
با بررسى مجدد ساختار سوره قلم و تفسیر اجمالى آنچه در پرتو غرض اصلى سوره بیان شد، مى‏توان گزاره‏هاى سیاسى زیر را در خصوص مراحل و روش خنثى‏سازى شایعات دشمنان استنباط کرد.
1. براى مقابله با شایعات سه اقدام اساسى را سامان دهید: اول، با برجسته کردن نکاتى که شایعه سازان با حذف آنها به تخریب ارزش‏ها یا شخصیت‏هاى حقیقى و حقوقى پرداخته‏اند مانع از تکثیر شایعه شوید؛ دوم، با افشاى شخصیت حقیقى و واقعى شایعه‏سازان که با پنهان کردن آن سعى در موجه نشان دادن خود دارند توطئه آنان را خنثى کنید؛ سوم، تأکید بر ناکامى، ذلت و شکست حتمى مخالفان و شایعه‏سازان را یکى از محورهاى اصلى تبلیغات خود قرار دهید و با ذکر مثال‏ها، استدلال‏ها و نمونه‏هاى عینى سعى کنید اسطوره شکست ناپذیرى آنان را زیر سؤال ببرید.
2. براى جلوگیرى از گسترش شایعه ضمن از بین بردن «ابهام‏ها» بر ضرورت قضاوت براساس ملاک‏هاى اطمینان بخش و رسمى باید تأکید کرد و اعلام نمودکه هر ادعایى قابل قبول نیست، بلکه باید کسانى که شایستگى اظهار نظر در این خصوص را دارند درباره صحت و سقم شایعه قضاوت کنند: « إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِین« - (آیه 7).
3. توجه داشته باشید هدف اصلى از شایعه‏سازى دشمنان، راه‏اندازى جنگ‏روانى، وارد کردن فشار اجتماعى و بین‏المللى و سرانجام به سازش کشاندن شماست: «وَدُّواْ لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُون» - (آیه‏9).
4. در مقابل شایعه‏سازان مقاومت کنید و تسلیم نشوید: «فَلَا تُطِعِ الْمُکَذِّبِین» - (آیه 8). تصور نکنید پذیرش یک شایعه مانع از اثرگذارى آن مى‏شود.
5. پیروزى‏هاى موقت و کامیابى‏هاى اقتصادى و سیاسى مخالفان و شایعه‏سازان باعث دلسردى شما نشود. اگر حساب شده عمل کنید شکست و ذلت آنها حتمى است. (آیات 14 - 48)
6. مبارزه با شایعات و تلاش‏هاى تبلیغاتى دشمن باید با صبر و حوصله همگام باشد؛ از هر گونه اقدام عجولانه پرهیز کنید. (49 - 50) آیات
7. در مبارزه با شایعه سازان بیش از آن‏که بر حقانیت خود و دفاع از خود تأکید کنید بر باطل بودن آنان و حتمى بودن شکست آنان اصرار ورزید. (با توجه به آن که بیش از 75 درصد آیات سوره بر باطل بودن شایعه‏سازان تأکید دارد).
اکنون با توجه به اصول به دست آمده مى‏توان دیدگاه قرآن را در مورد چگونگى برخوردِ دولتمردان حکومت اسلامى با شایعاتى که سردمداران کفر به خصوص آمریکا علیه ملت مسلمان ایران تدارک مى‏بینند تبیین کرد؛ براى مثال شایعاتى همچون «تروریست بودن» و «عدم پایبندى به حقوق بشر». براساس گزاره‏هاى استنباط شده از ساختار سوره قلم، تلاش‏هاى تبلیغاتى خود را در سه محور باید تنظیم کرد: در محور اول باید ویژگى‏ها و خصلت‏هاى مثبت مسلمانان را که با شایعات مذکور ناسازگار است تبیین کرد؛ در محور دوم، عملکرد مدعیان حقوق بشر و چهره واقعى آنان را براى جهانیان ترسیم نمود و در محور سوم، به همگان اعلام کرد که دلیل اصلى شایعه‏سازى و تهمت‏زنى سردمداران کفر جهانى علیه امت اسلامى، غرور و قدرت و احساس شکست‏ناپذیرى آنها است، در حالى که شواهد بسیارى وجود دارد که از شکست و ذلت قریب الوقوع آنها خبر مى‏دهد و این نکته باید محور اصلى تبلیغات ما باشد.
سخن‏آخر
روش ساختارى در فهم قرآن، روش نوبنیادى است که هنوز در ابتداى راه است و هم اکنون مراحل تکاملى خود را طى مى‏کند، اما با توجه به تلاش‏هاى گسترده‏اى که براى تقویت بنیان‏هاى علمى این روش صورت مى‏گیرد مى‏توان امیدوار بود که با کمک آن نکات نوآمد و کاربردى را در عرصه‏هاى مختلف اعتقادى، سیاسى و اجتماعى از ساختار سوره‏هاى قرآن برداشت کرد؛ چنانچه با کمک این روش محمد محمدمدنى اصول اداره جامعه اسلامى را از سوره نساء استخراج کرده است.27
پى‏نوشت‏ها
1. دانش آموخته حوزه علمیه قم و عضو هیأت علمى مرکز فرهنگ و معارف قرآن.
2. بقره (2) آیه 246.
3. على اکبر هاشمى رفسنجانى، تفسیر راهنما (قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، 1375) ج 2، ص 174.
4. همان، ص 172
5. محمد رشیدرضا، تفسیر القران الحکیم (المنار) - (بیروت: دارالمعرفة).
6. طنطاوى جواهرى، الجواهر فى تفسیر القران (بیروت: دارالفکر).
7. محمد بستانى، المنهج البنایى فى التفسیر، ص 8.
8. محمد عبدالله دراز، النبا العظیم (الکویت: دارالقلم، 1970م).
9. محمد محمد مدنى، المجتمع الاسلامى کما تنظمه سورة النساء (مصر: دارالفکر، 1991م).
10. همان، ص 5 - 6.
11. سید محمدحسین طباطبائى، المیزان فى تفسیر القرآن (تهران: دفتر انتشارات اسلامى، 1363).
12. سید قطب، فى ظلال القران (بیروت: دارالاحیاء التراث العربى، 1386ق).
13. محمد خامه‏گر، ساختار هندسى سوره‏هاى قرآن (تهران: امیرکبیر، 1382) ص 65.
14. محمد على خالدى، صفوة العرفان فى تفسیر القرآن (صیدا: المطبعة العصریة، 1996م) ج 6، ص 595.
15. یونس (10) آیه 38.
16. نور (24) آیه 1.
17. سیدمحمدحسین طباطبائى، پیشین، ج 1، ص 17.
18. یکى از این نمونه‏ها داستان ولیدبن مغیره است که مشرکان از او خواستند تا دیدارى با پیامبر داشته باشد وسپس شایعه‏اى را علیه او تدارک کند و پس از مدتى فکر کردن و بررسى جوانب امر به ابوجهل گفت شایعه ساحر بودن پیامبر را ترویج دهید. طبرسى، مجمع البیان، ج 10، ص 286.
19. مختارالتهامى، الرأى العام والحرب النفسیه (بیروت: دارالمعارف، 1967م) ج 1، ص 102.
20. آل‏پورت و لئوپستمن، روان‏شناسى شایعه، ص 9.
21. همان، ص 184.
22. آل‏پورت و لئوپستمن، پیشین، ص 184.
23. همان، ص 150 - 152.
24. دو عنصر «اهمیت» و «ابهام» در انتقال شایعه نقش اساسى دارند، به گونه‏اى که میزان رواج شایعه (R) تقریباً برابر است با حاصل‏ضرب اهمیت (i) در ابهام (a) موضوع مطرح شده در شایعه a*R=i. آل‏پورت و لئوپستمن، پیشین، ص 45.
25. تعبیر «داغ بر خرطوم زدن» در فرهنگ عرب هجوآمیزترین عبارتى است که بر ذلت و ناکامى یک شخص دلالت مى‏کند. محمدحسین طباطبائى، پیشین، ج 19، ص‏
26. یکى از احتمالات پذیرفته شده در آیه شریفه «وَ إِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزْلِقُونَک» این است که «لَیُزْلِقُونَک» را به نگاه مملو از کینه و خشم تفسیر کنیم نه چشم زخم، البته احتمال دوم رایج‏تر است. محمدحسین طباطبائى، پیشین،ج 19، ذیل آیه شریفه.
27. محمد محمد مدنى، پیشین.

تبلیغات