آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۱

چکیده

درباره چرایى وقوع انقلاب اسلامى ایران مباحث و مناقشات بسیارى بر اساس نگرش ها و چارچوب هاى نظرى مختلف انجام گرفته است. در این مقاله, نقش کارویژه حفظ الگو از طریق جامعه پذیرى سیاسى در پیدایش انقلاب اسلامى ایران, بر اساس نظریه کارکردگرا ـ ساختارى تالکوت پارسونز مورد بررسى قرار گرفته است. در این راستا, نویسنده, ضمن بیان سه الگوى فرهنگى ((ایران گرایى)), ((مذهب گرایى)) و ((غرب گرایى)), از طریق روش تحلیل محتوا, به تفسیر داده ها پرداخته و به این جمع بندى رسیده است که رژیم پهلوى نتوانست از طریق جامعه پذیرى سیاسى به حفظ الگو بپردازد; در نتیجه با ایجاد تعارضات ارزشى بین دو نیروى سیاسى و اجتماعى, انقلاب اسلامى پدید آمد.

متن

مقدمه
از نخستین روزهاى پس از پیروزى انقلاب اسلامى این پدیده و چرایى آن, مورد توجه صاحب نظران مسائل اجتماعى و سیاسى بوده است و هر یک بانگرش و چارچوب نظرى خاصى به آن پرداخته اند. در این راستا و براى بررسى موضوع از زاویه اى دیگر, در این مقاله به نقش کارویژه حفظ الگوهاى فرهنگى از طریق جامعه پذیرى سیاسى در رژیم محمدرضا پهلوى در پیدایش انقلاب اسلامى ایران بر اساس نظریه کارکردگرا ـ ساختارى پارسونز پرداخته و در واقع, این بررسى به منظور دست یابى به چارچوب نظرى معتبر و جامع در تحلیل از پدیده انقلاب اسلامى صورت گرفته است.
از دیدگاه جامعه شناختى تالکوت پارسونز (Talcott parsons)((حفظ الگو)) یکى از چهار کار ویژه سیستم اجتماعى است که براى ثبات و تداوم نظام سیاسى, لازم است از طریق جامعه پذیرى سیاسى به طور مداوم و بى وقفه انجام پذیرد تا بدین وسیله الگوها, هنجارها و قالب هاى ارزشى, ذهنى و رفتارى نسل ها و در نتیجه, رفتار و ساختار سیاسى جامعه به طور پى درپى حفظ و تداوم یابد. اما در صورت عدم موفقیت سیستم اجتماعى در حفظ الگوهاى فرهنگى, تعارضات ارزشى, هنجارى و رفتارى در جامعه به وجود مى آید و مجر به بحران مشروعیت در نظام سیاسى مى شود که از پیامدهاى آن, انقلاب و سرنگونى نظام سیاسى است.
سوال اصلى اى که در این مقاله مطرح است این که کارویژه حفظ الگوهاى فرهنگى از طریق جامعه پذیرى سیاسى در رژیم محمدرضا پهلوى چه نقشى را در سقوط این رژیم و پیدایش انقلاب اسلامى ایران ایفا کرده است؟
به نظر مى رسد, عدم موفقیت نظام سیاسى محمدرضا پهلوى در حفظ الگوهاى فرهنگى و فرهنگ سازى, موجب تعارضات ارزشى, هنجارى و بى ثباتى در رفتار سیاسى جامعه گردیده و با ایجاد بحران مشروعیت در نظام سیاسى, رژیم محمدرضا پهلوى سقوط کرده و انقلاب اسلامى پدید آمد.

مفاهیم اساسى
در آغاز لازم است مفاهیم اساسى و چارچوب نظرى مقاله به اختصار تبیین شود.
1. الگوهاى فرهنگى
((الگوهاى فرهنگى)) مجموعه اى از روش هاى خاص یک جامعه است که بارها انجام مى شود و به چشم مى خورد; به طورى که اعمال هر فرد جامعه تحت تإثیر آنها صورت مى گیرد(1); به عبارت دیگر, الگوهاى فرهنگى همان قواعد و هنجارها و معتقدات مسلم اجتماعى هستند که به عنوان راهنما یا میزان در تمایل کنش به کار گرفته مى شوند.
ازنظر پارسونز, خرده نظام حفظ الگوهاى فرهنگى از اهمیت خاصى برخوردار است. به اعتقاد وى, نظام اجتماعى و سیاسى نه تنها به وسیله الگوهاى فرهنگى محدود مى شوند, بلکه از عوامل مهم تداوم نظام و ایجاد تعادل در جامعه به شمار مىآیند. از آن جا که نظام فرعى حفظ الگوهاى فرهنگى با مخزنى از منابع روانى, قواعد, هنجارها و ارزش هاى فرهنگى سروکار دارد, در نتیجه موجب مبانى مشروعیت براى قدرت سیاسى مى شود.(2) از یک نظر, کار ویژه حفظ الگو, مجموعه فرآیندهایى است که با کمک آنها, اجتماعى شدن افراد محقق مى شود; یعنى از طریق جامعه پذیرى سیاسى است که نظام سیاسى مى تواند الگوهاى فرهنگى خود را حفظ کرده و با ایجاد تعادل در جامعه بر استمرار حکومت خود تإکید ورزد.

سه الگوى مهم فرهنگى در ایران
ایرانیان در طول تاریخ, با سه نوع فرهنگ ملى, اسلامى و غربى روبه رو شده اند. در این جا هر یک از این سه فرهنگ را به اختصار توضیح مى دهیم:
1 ـ ایران گرایى: فرهنگ و تمدن کهن ایرانى و عناصر آن مانند زبان فارسى, نوروز و فره ایزدى سبب شده تا فرهنگ ملى ایرانیان از استحکام و آهنگ ویژه اى برخوردار باشد. مفهوم ((ایران گرایى)) به معناى اعتقاد به اصول و ارزش هاى ایران باستان و عناصر تمدن ایرانى است; البته ((ایران گرایى)) در نظر رژیم محمدرضا پهلوى, به معناى تنظیم سیاست ها و حرکت نظام سیاسى بر اساس ناسیونالیسم ایرانى براى دست یابى به مجد و عظمت ایران قبل از اسلام بود, ولى ((ایران گرایى)) در نظر مردم, به معناى حفظ اصول و ارزش هاى ایران باستان توإم با مبانى و اصول اسلامى است. در واقع, مردم, ایران گرایى را در تعارض با ارزش هاى اسلامى دنبال نمى کنند.
2 ـ مذهب گرایى: مفهوم ((مذهب گرایى)) به معناى اعتقاد و عمل به اصول و ارزش هاى اسلامى به خصوص با ویژگى هاى شیعى است. بر اساس این دیدگاه, آداب و رسوم, هنر, معمارى, ازدواج, طلاق, تعلیم و تربیت, تفریح و سرگرمى, عزادارى, عروسى, کتاب, مدرسه و..., پس از ورود اسلام به ایران, ماهیت اسلامى به خود گرفتند. اصول ظلم ستیزى, خلافت الهى, امر به معروف و نهى از منکر, شور و مشورت, نفى سلطه, عدالت خواهى, امامت و ولایت فقیه و اجتهاد و مرجعیت را مى توان از مهم ترین شاخصه هاى مذهب گرایى نام برد.
3 ـ غرب گرایى: مفهوم ((غرب گرایى)) به معناى اعتقاد به رفتار بر اساس مبانى و ارزش هاى فرهنگ غربى و حفظ و تنظیم آن است. در واقع, غرب گرایى نوعى از دگرگونى فرهنگى و اجتماعى در فرهنگ جامعه و نظام سیاسى به حساب مىآمد که در جهت غربى شدن صورت مى گرفت.(3)

2. کارویژه (Function)
مفهوم ((کارویژه)) به معناى نتایج و آثار عینى و قابل مشاهده نهاد اجتماعى است(4); به دیگر سخن, پیامدهاى هر گونه فعالیت اجتماعى که انطباق و سازگارى یک ساختار معین یا اجزاى آن ساختار را میسر مى کند; به عبارت دیگر, کارویژه فرآیند پویاى درون ساختار است,(5) چون توانسته است با سازمان دادن و راه اندازى فعالیت هاى لازم, با نظام زنده زیستى یا یک نظام کنشى همبسته شود.
اگر ((کار ویژه)) را یک وظیفه تلقى کنیم, در تعریف آن باید گفت: کارویژه عبارت از نتیجه ثمربخش و مفید عمل و رفتارى است که عضوى در جریان زندگى و انجام دادن وظیفه اش در قبال سیستم و به نفع سیستم و به هنگام ایفاى نقش هاى اجتماعى انجام مى دهد.

3. جامعه پذیرى سیاسى(Political socialization)
پارسونز به صورت گسترده اى وارد بحث جامعه پذیرى سیاسى شده وسعى کرده تا نشان دهد چگونه مردم الگوهاى رفتارى خود را کسب مى کنند. به نظر وى, الگوهاى رفتارى در طول نسل ها چنان شکل گرفته که اعضاى آن جامعه از نسل جدید انتظار دارند تا به شیوه مورد قبول آنها رفتار کنند.(6)
مفهوم ((جامعه پذیرى سیاسى)) به معناى فرآیند مستمر یادگیرى است که به موجب آن, افراد ضمن آشنا شدن با نظام سیاسى از طریق کسب اطلاعات و تجربیات, به وظایف, حقوق و نقش هاى خویش به خصوص به وظایف سیاسى در جامعه آگاه مى شوند. در این فرآیند, ارزش ها, ایستارها, نهادها, اعتقادات و آداب و رسوم از جمله مسائل سیاسى است که از نسلى به نسل دیگر انتقال مى یابد; اگر چه امکان دارد در جریان این انتقال, تغییرات یا تعدیل هایى صورت پذیرد.(7) در واقع, جامعه پذیرى سیاسى مهم ترین پیوند میان نظام اجتماعى و نظام سیاسى است; البته جامعه پذیرى سیاسى روندى آرام و بطىء است به طورى که حتى مردم از آن آگاهى نمى یابند, بلکه هنجارهایى را که به آنها تلقین شده مى گیرند.
از دیدگاه پارسونز, هر نظام سیاسى که بتواند الگوهاى فرهنگى خود را از طریق جامعه پذیرى سیاسى حفظ کرده و تداوم بخشد, از مشروعیت بالاترى برخوردار خواهد بود و دچار بحران مشروعیت نخواهد شد. پس فقدان یا عدم موفقیت نظام اجتماعى و سیاسى در حفظ الگو از طریق جامعه پذیرى سیاسى, از علت هاى مهم سقوط نظام سیاسى و پیدایش انقلاب است.

4. انقلاب
((انقلاب)) به معناى بروز تغییر اساسى در اندیشه و اراده (حالات درونى) یک ملت در جهت تغییر سریع و بنیانى در ارزش ها و باورهاى مسلط, نهادهاى سیاسى, ساختارهاى اجتماعى, روش ها و فعالیت هاى حکومتى, توإم با خشونت است.(8) منظور از ((انقلاب اسلامى)) در این مقاله, انقلاب اجتماعى یا بزرگ است, چون ازیک طرف, باعث تغییر در اساس و نوع حکومت و از سوى دیگر, موجب تحول در ایدئولوژى غالب و رسمى کشور و خط مشى هاى اجتماعى, سیاسى و اقتصادى در ابعاد داخلى و خارجى شده است.(9) در واقع, موفقیت و پیروزى هر انقلابى به معناى پیروزى پندار جدید است و انقلاب اسلامى نیز با تغییر پندار قبلى و ایجاد پندار جدید به پیروزى رسید.

رابطه ساختار و پندار, جامعه پذیرى سیاسى و پندار و پندار با ثبات و تحول سیاسى
براساس مدل پارسونز, بین ((نظام سیاسى و ارزش هاى حاکم بر جامعه)), رابطه معنادارى وجود دارد, به گونه اى که ساخت و پندار از یکدیگر جدایى ناپذیرند. در صورت وجود هماهنگى بین ساختار و پندار, نتایج مهمى بر آن مترتب مى شود; از جمله استمرار قدرت سیاسى, استوارى قوانین, ایجاد ثبات و حفظ تعادل, حفظ مشروعیت نظام سیاسى, تبدیل زور به حق و اطاعت و فرمانبردارى مردم از نظام سیاسى و قوانین.
همچنین بین ((جامعه پذیرى سیاسى و پندار)) رابطه معنادارى وجود دارد, یعنى نظام هاى سیاسى از طریق عوامل اولیه و ثانویه جامعه پذیرى سیاسى, به طور مستقیم یا غیرمستقیم, به حفظ الگوهاى فرهنگى و پندار مى پردازند و یا در جهت مصالح حکومت, آن را تغییر داده و در دراز مدت به صورت باور و پندار جامعه در مىآورند و به این ترتیب بر ثبات و مشروعیت خود تإکید مى ورزند. در واقع, نظام اجتماعى و سیاسى با انجام درست و به موقع جامعه پذیرى سیاسى مى توانند فرهنگ و هویت سیاسى بسازند و در حفظ و نگهدارى آن بکوشند و تغییرات اجتماعى و سیاسى مورد نیاز را به آرامى ایجاد کنند و موجبات افزایش مشارکت سیاسى را فراهم آورند. خانواده, همسالان و نهادهاى مذهبى به ویژه مساجد از عوامل اولیه, و مدارس, رسانه هاى گروهى, احزاب سیاسى و دولت از عوامل ثانویه جامعه پذیرى سیاسى در ایران عصر محمدرضا پهلوى به حساب مىآیند.
همین طور بین ((پندار و ثبات و تحول سیاسى)) رابطه وجود دارد, به این معنا که پندار و الگوى فرهنگى بر رفتار سیاسى افراد جامعه تإثیر مى گذارد. در حقیقت, در صورت وجود اشتراک بین ارزش ها و سیستم سیاسى, به طور معمول, نظام سیاسى از ثبات و تعادل بر خوردار است و در صورت تغییر در پندار, در نظام سیاسى نیز تغییر ایجاد مى شود و در نتیجه باعث ثبات یا تحول سیاسى مى گردد.
پس در صورتى که نظام اجتماعى و سیاسى نتواند از طریق جامعه پذیرى سیاسى, باورها و الگوهاى فرهنگى را به نسل جدید منتقل کند و نتواند بین ارزش ها و الگوهاى فرهنگى جامعه و نظام سیاسى سازگارى ایجاد کند, میان نظام سیاسى و جامعه, تعارضات ارزشى جدى پدید مىآید و در صورت وقوع تعارض ارزشى بین نظام سیاسى و جامعه, حاکمان به جاى حل مشکل و انعطاف پذیرى, به زور متوسل شوند; در نتیجه, از دیدگاه پارسونز, شروط لازم براى وقوع انقلاب تحقق مى یابد و با پیدایى شرط کافى ـ یعنى عوامل شتاب زا, که موجب ظهور ضعف دستگاه سرکوب مى شوند ـ وقوع انقلاب اجتناب ناپذیر مى شود, چون پندار همگون در دولت و ملت موجب ثبات و پندار ناهمگون در دولت و ملت باعث تحول سیاسى مى گردد.

رویکرد فرهنگ سیاسى رژیم محمدرضا پهلوى
با بررسى متون موجود به ویژه چهار کتاب محمدرضا پهلوى, مإموریت براى وطنم, انقلاب سفید, به سوى تمدن بزرگ و پاسخ به تاریخ, به دست مىآید که رویکرد فرهنگ سیاسى رژیم محمدرضا پهلوى در سه الگوى ایران گرایى, مذهب گرایى و غرب گرایى متمرکز شده است.

1. رویکرد ایران گرایى
محمدرضا پهلوى در کتاب هاى مإموریت براى وطنم و به سوى تمدن بزرگ, به تاریخ کهن ایران افتخار کرده و ایران را صادر کننده فرهنگ و هنر به جهان بشرى معرفى مى کند و به برپایى نخستین امپراتورى در 2500 سال پیش به دست کوروش مباهات مى کند.(10) وى دو اصل ایرانى گرى و شاه پرستى را اساس رویکرد ایران گرایى تلقى مى نماید.
رژیم محمدرضا پهلوى در گرایش به ایران گرایى به افراط گرى رسید; در همین راستا تقویم رسمى کشور را تغییر داد و آن را بر مبناى روز استقرار حکومت هخامنشى بنیان نهاد. همچنین برگزارى جشن هاى تاج گذارى و جشن هاى 2500 ساله شاهنشاهى در همین جهت بود.

2. رویکرد مذهب گرایى
محمدرضا پهلوى معتقد بود در تمام دوره سلطنت خود و حتى پس از سقوط رژیمش, به اصول اسلامى و مذهب شیعه متعهد بوده و در زمان حکومتش سعى در دفاع و حفظ آن داشت. او خود را ((نظر کرده)) خدا و ائمه اطهار: دانسته و براى خویش رسالت الهى قائل بود.(11) با توجه به عملکرد اجتماعى و سیاسى محمدرضا پهلوى, نمى توان به گفته هاى ایشان در مورد مذهب گرایى اعتماد کرد, به خصوص عملکرد او در گسترش فساد و فحشا, نمایش فیلم هاى مبتذل در سینما و تلویزیون, عدم اجراى احکام اسلامى, جلوگیرى از برگزارى مراسم مذهبى, دست نشاندگى قدرت هاى خارجى, اجراى شعار جدایى دین از سیاست, تغییر تقویم تاریخ هجرى شمسى به شاهنشاهى, حضور رسمى وابستگان به فرقه هاى ضاله در مناصب اجتماعى و سیاسى, خشونت علیه علما و اهانت به آنها, نادرستى ادعاى وى را آشکار مى سازد.

3. رویکرد غرب گرایى
محمدرضا پهلوى همانند پدرش, غرب گرایى را محور برنامه ها و سیاست هاى خود قرار داد و شتابان در پى ساختن ایران و اداره جامعه بر اساس الگوى غربى بود.(12) در این جا به منظور نشان دادن سمت گیرى رژیم به سوى سه الگوى یاد شده, بررسى مقایسه اى با روش تحلیل محتوا و بر اساس یکى از عوامل جامعه پذیرى سیاسى (روزنامه) انجام مى شود:
در این راستا, پیام ها, خط مشى ها و سمت گیرى رژیم را از طریق مطالعه سرمقاله هاى مندرج در روزنامه اطلاعات به عنوان یکى از عوامل جامعه پذیرى سیاسى, از سال 1342 تا 1357 مورد بررسى و اندازه گیرى قرار مى دهیم. واحد تجزیه و تحلیل در این مطالعه, واژه ها و مفاهیم مربوط به سه الگوى فرهنگى یاد شده است, بنابراین تعداد دفعاتى که این واژه ها و مفاهیم در این سر مقاله ها به کار برده شده است, محاسبه مى شود.
پس نخست به توضیح و تبیین جدول مفاهیم و کلید واژه هاى مربوط به سه الگوى فرهنگى ایران گرایى, مذهب گرایى و غرب گرایى در زمان پهلوى دوم مى پردازیم, سپس نتایج و ثبت تعداد و درصد واژه ها و مفاهیم به کار برده شده در سر مقاله هاى مذکور را بررسى مى کنیم. بررسى حاضر با توجه به جدول الگوى نمونه آمارى (انتخاب یک ماه ازهر فصل و یک روز از هر ماه, بر اساس روش تصادفى) صورت گرفته است.

 


 
توضیح و تبیین کلید واژه هاى مربوط به سه الگوى فرهنگى مورد بحث
1. کلید واژه هاى مربوط به ((مذهب گرایى)): کلید واژه هاى مذهب گرایى آن دسته از کلمات و مفاهیمى هستند که مى توان حرکت مذهب گرایى رژیم محمدرضا پهلوى را با آن سنجید. این دسته از کلید واژه ها با عنایت به ماهیت اسلام, رفتارهاى مذهبى مورد توافق جامعه و به ادبیات آن روز و استخدام الفاظ و مفاهیم جهت مشى مذهبى, انتخاب شده اند. برخى از کلید واژه ها آشکارا و برخى دیگر با تعبیر و تفسیر,مى توانند معرف و مبین حرکت رژیم به سمت الگوى مذهب گرایى باشند.
2. کلید واژه هاى مربوط به ((ایران گرایى)): کلید واژه هاى ایران گرایى, کلمات و مفاهیمى هستند که مى توان حرکت ایران گرایى رژیم محمدرضا پهلوى را اندازه گیرى کرد. این دسته از کلید واژه ها با عنایت به ادبیات آن روز و استخدام مفاهیم آن جهت مشى ایران گرایى و با توجه به عبارات مندرج در سرمقاله هاى روزنامه اطلاعات, انتخاب شده اند. تعدادى از کلید واژه ها به صورت صریح و برخى دیگر با تعبیر و تفسیر مبین حرکت و سمت گیرى رژیم به سوى الگوى ایران گرایى بوده و دسته اى دیگر نیز نشان دهنده حرکت رژیم به سوى ایران باستان و ایران جداى از اسلام هستند.
3. کلید واژه هاى مربوط به ((غرب گرایى)): این دسته از کلید واژه ها که با توجه به ادبیات زمان مورد بررسى و متناسب با مفاهیم و کلمات به کار برده شده در سرمقاله هاى روزنامه اطلاعات انتخاب شده اند, مبین حرکت رژیم به سوى فرهنگ غربى به صورت صریح یا با تفسیر و تعبیر بوده و برخى دیگر نیز نشان دهنده حرکت مقلدانه و غرب زدگى رژیم است.

شمارش و یادداشت بردارى و طبقه بندى اطلاعات
پس از انتخاب جامعه آمارى و تهیه کلید واژه هاى مربوط به هر یک از الگوهاى مزبور, مطالعه سرمقاله هاى روزنامه اطلاعات بر اساس نمونه گیرى از سال 1342 شروع شده و تا سال 1357 به پایان مى رسد. تعداد کلید واژه هاى به کار رفته شده در هر یک از سر مقاله ها به تفکیک سه الگوى مزبور, شمارش و یاد داشت بردارى شده و تعداد فراوانى هر یک نیز ثبت گردید. به منظور تعیین منظم حرکت و سمت گیرى رژیم محمدرضا پهلوى, تعداد کلید واژه هاى هر یک از سه الگوى مزبور در هر سال به طور جداگانه جمع آورى و طبقه بندى شد.(13) در بررسى حاضر, تعداد عکس هاى زنان سربرهنه و مبتذل چاپ شده در روزنامه اطلاعات به عنوان موید حرکت و سمت گیرى رژیم به سوى سه الگوى مزبور, شمارش و ثبت شده است.
 
تجزیه و تحلیل و تفسیر داده ها و نتیجه گیرى از بررسى مقایسه اى جامعه پذیرى سیاسى رژیم محمدرضا پهلوى
1. با توجه به اطلاعات به دست آمده, رژیم محمدرضا پهلوى در ده سال از شانزده سال مورد بررسى (سال هاى 1342, 1343, 1347, 1350, 1351, 1353, 1354, 1355, 1356 و 1357) هیچ گونه اقدامى در حفظ الگوى مذهب گرایى از طریق جامعه پذیرى سیاسى در روزنامه اطلاعات انجام نداده است, ولى در همین سال ها میزان فعالیت رژیم در حفظ الگوى غرب گرایى چشمگیر است. در واقع بین کاهش یا افزایش فعالیت رژیم در حفظ الگوى مذهب گرایى و غرب گرایى, رابطه معنادارى وجود دارد, یعنى هرگاه تلاش این رژیم براى حفظ الگوى مذهبى بیشتر شده, برعکس تلاش رژیم براى حفظ الگوى غرب گرایى کمتر گردیده است و هرگاه فعالیت رژیم در حفظ الگوى مذهبى کمتر شده, تلاش رژیم براى حفظ الگوى غربى بیشتر شده است.
2. درصد فعالیت رژیم در شش سال 1342, 1343, 1351, 1354, 1356 و 1357, براى حفظ الگوى غرب گرایى به مراتب بیشتر از فعالیت رژیم در حفظ الگوى ایران گرایى و به خصوص مذهب گرایى بوده است. به طور معمول رژیم در این سال ها به واسطه انجام اصلاحات و ایجاد تحولات در داخل و به علت نداشتن پایگاه مردمى, نیاز شدیدى به حمایت غرب به ویژه آمریکا احساس مى کرد. در واقع هر چه نیاز رژیم به غرب افزایش مى یافت, درصد فعالیت رژیم در حفظ الگوى فرهنگ غرب گرایى نیز بیشتر مى شد, براى مثال سال هاى 1356 و 1357 با 87 و 91 درصد در اوج فعالیت هاى رژیم قرار دارند.
3. درصد فعالیت رژیم در حفظ الگوى ایران گرایى در سال هاى 1345 با 77 درصد, 1346 با 79 درصد, 1347 با 77 درصد, 1348 با 82 درصد و در سال 1352 با 83 درصد, نسبت به سال هاى دیگر بیشتر بوده است; در این سال ها رژیم به دنبال طرح ضرورت نظام شاهنشاهى و شاهنشاه و زمینه سازى براى جشن تاج گذارى و برگزارى جشن هاى 2500 ساله نظام شاهنشاهى بوده است.
4. درصد بالاى فعالیت رژیم در حفظ الگوى ایران گرایى از سال 1345 تا 1355 از طریق جامعه پذیرى سیاسى در روزنامه اطلاعات با تراکم جشن هاى نظام شاهنشاهى در دهه مذکور همخوانى دارد. محمدرضا پهلوى, بیست و پنجمین سال سلطنت خود را در سال 1345 با تشریفات تمام جشن گرفت و همین گرامى داشت را در هر سال تا 1355 تکرار کرد که با برگزارى جشن دو هزار و پانصد ساله نظام شاهنشاهى در ایران, افراطگرى خود را در حرکت به سوى ایران گرایى و ایران باستان به نمایش گذاشت.
با توجه به داده ها و انحراف معیارها روشن مى شود, آهنگ حرکت رژیم در سال هاى مورد بررسى (1342 تا 1357) در رویکرد به سه الگوى فرهنگى ـ سیاسى از توازن و تعادل لازم برخوردار نبوده است, نه در یک سال و نه در مجموع شانزده سال مورد نظر.
رژیم در مجموع این سال ها براى حفظ الگوى ایران گرایى با 27/55 درصد بیشترین تلاش و براى حفظ الگوى مذهب گرایى با 54/3 درصد کمترین تلاش را انجام داده است; حفظ الگوى غرب گرایى با 44/41 درصد در رتبه دوم پس از حفظ الگوى ایران گرایى قرار دارد.
با توجه به فعالیت 54/3 درصدى رژیم محمدرضا پهلوى در حفظ الگوى مذهب گرایى و اختصاص 29 درصد از چاپ عکس هاى زنان سربرهنه و مبتذل در روزنامه اطلاعات مى توان نتیجه گرفت که رژیم نه تنها به صورت جدى در پى حفظ الگوى مذهبى نبوده بلکه به نوعى با ارزش ها و باورهاى حاکم بر جامعه در حال مبارزه بود. در واقع با عنایت به بافت مذهبى ایران و مطالبات دینى و مذهبى مردم, رژیم در قبال خواسته هاى مردم حالت انعطاف ناپذیرى داشته است.
پیش از بیان پیامدهاى حرکت و سمتگیرى رژیم به سوى سه الگوى مزبور, لازم است مطالبات و خواسته هاى مردم در دوران انقلاب مورد بررسى قرار گیرد تا بتوان به صورت دقیق تر به اظهار نظر و نتیجه گیرى پرداخت.

کیفیت بررسى مطالبات و خواسته هاى مردم در دوران انقلاب
موفقیت یا عدم موفقیت رژیم پهلوى در حفظ الگوهاى فرهنگى از طریق جامعه پذیرى سیاسى, زمانى روشن تر و ملموس تر مى شود که خواسته ها و مطالبات مردم در دوران انقلاب مورد بررسى و تحلیل محتوا قرار گیرد تا میزان همخوانى یا مخالفت خواسته هاى مردم با اهداف رژیم و الگوهاى مورد تإکید آن, تعیین شود.
اهداف و مطالبات مردم را مى توان از شعارهاى دوران انقلاب به روشنى دریافت کرد, چرا که شعارهاى مردم در دوران انقلاب, عصاره و تجلى خواسته هاى مردم به حساب مىآید. مردم به طور معمول با شعار دادن در خیابان ها و راهپیمایى ها, حمل پلاکاردها, نوشتن شعار بر روى دیوارها و معابر عمومى, سعى داشتند تا اهداف و مطالبات خود را به نحو احسن به مخاطبان برسانند. پس در این بررسى, شعارهایى مورد توجه است که در اجتماعات عمومى اظهار و بر دیوارها و پلاکاردها نوشته مى شد. در این جا با روش تحلیل محتوا, شعارهاى دوران انقلاب و مطالبات مردم مورد بررسى قرار مى گیرد و پس از تعیین کلید واژه هاى مورد نیاز, شمارش و ثبت هر یک بر اساس سه الگوى مذکور انجام مى پذیرد.
 
* کلید واژه ها، آن دسته از کلمات و مفاهیمی هستند که مبین خواسته ها و مطالبات مردم در دوران انقلاب اسلامی در سال های 1357-1356 می باشند.
در بررسی حاضر از یک سو، نگاه به کلید واژه ها و میزان تکرار آنها و از طرف دیگر، نگاه به پیامی است که در شعارها و دیوار نوشته ها ی مزبور وجود دارد.
کلید واژه ها و مفاهیم مندرج در هر یک از سه الگوی فرهنگی مزبور، با توجه به مفاهیم و واژه های به کار برده شده در شعارها و دیوار نوشته های انقلاب اسلامی، تهیه و تنظیم شده است.
توضیح و تبیین کلید واژه هاى مربوط به سه الگوى یاد شده
1ـ کلید واژه هاى مربوط به مذهب گرایى: این دسته از کلید واژه ها مبین سمتگیرى و مطالبات مردم در مورد مذهب گرایى در دوران انقلاب (1356 و 1357) است. کلید واژه هاى مزبور با توجه به رفتار مذهبى مورد توافق جامعه وادبیات آن روز و استخدام مفاهیم جهت مشى مذهبى, انتخاب شده اند.
2. کلید واژه هاى مربوط به ایران گرایى: کلید واژه هاى ایران گرایى نشان دهنده مطالبات مردم در دوران انقلاب (1356 و 1357) در مورد الگوى ایران گرایى است. این دسته از کلید واژه ها با توجه به رفتار مورد توافق جامعه و ادبیات آن روز و استخدام مفاهیم مزبور جهت مشى ایران گرایى, انتخاب شده اند.
3. کلید واژه هاى مربوط به غرب گرایى: این دسته از کلید واژه ها مبین سمت گیرى نیروى اجتماعى و مردم به سوى فرهنگ غربى است. برخى از کلید واژه ها با صراحت و برخى نیز با تعبیر و تفسیر مى توانند میزان حرکت و مطالبات مردم را در خصوص الگوى غرب گرایى تعیین کنند.

شمارش و یاد داشت بردارى و طبقه بندى اطلاعات
پس از بیان کیفیت بررسى و تعیین کلید واژه ها, شعارها و دیوار نوشته هاى دوران انقلاب(14) که مورد مطالعه و بررسى قرار گرفت و کلید واژه هاى مربوط به هر یک از سه الگوى مزبور, استخراج, شمارش و ثبت گردید. به منظور تصویر روشن تر مطالبات مردم در قالب سه الگوى مذکور, تعداد و درصد کلید واژه ها در جدولى جمع آورى و طبقه بندى شده است.
نگارنده در ضمن بررسى واژه ها و مفاهیم موجود در شعارها و دیوار نوشته هاى انقلاب اسلامى, با تعداد قابل توجهى از واژه ها روبه رو شده است که مى توانند در تحلیل و تفسیر داده ها و در آزمون فرضیه مقاله, کمک شایانى کنند; بنابراین این دسته از واژه ها و مفاهیم تحت دو عنوان ((نفى فرهنگ استبدادى)) و ((نفى فرهنگ استعمار غرب و شرق)) شمارش و ثبت گردید.
 

تحلیل داده ها و نتیجه گیرى از بررسى مطالبات مردم در سال هاى 1356 و 1357
1. با توجه به داده هاى مذکور, مردم با 07/74 درصد در شعارهاى انقلاب اسلامى و با 68/54 درصد بر دیوار نوشته هاى انقلاب اسلامى و با میانگین 92/61 درصد در شعارها و بر دیوار نوشته هاى انقلاب, خواستار فرهنگ مذهب گرایى بوده اند که درصد قابل توجهى است.
2. مردم با 93/25 درصد در شعارها و با 32/45 درصد بر دیوار نوشته ها و با میانگین 08/38 درصد در شعارها و بر دیوار نوشته هاى انقلاب اسلامى در سال هاى 1356 و 1357, خواهان الگوى ایران گرایى بوده اند.
3. بر اساس شعارها و دیوار نوشته هاى انقلاب اسلامى, مردم در سال هاى 1356 و 1357, هیچ گونه گرایشى به الگوى غرب گرایى از خود نشان نداده اند. مردم نه تنها خواستار فرهنگ غربى نبوده اند بلکه با 06/14 درصد در شعارها و با 44/34 درصد بر دیوار نوشته ها و با میانگین 28/27 درصد در شعارها و بر دیوار نوشته هاى انقلاب اسلامى در سال هاى 1356 و 1357, خواستار نفى فرهنگ غرب گرایى و استعمار غرب بوده اند.

مقایسه آمارى بین مطالبات مردم و سمتگیرى فرهنگ سیاسى رژیم پهلوى دوم
1. با توجه به آمار به دست آمده, میزان مطالبات مردم در مذهب گرایى در شعارها و دیوار نوشته هاى انقلاب اسلامى بامیانگین 92/61 درصداست, درحالى که سمت گیرى و گرایش رژیم به سوى مذهب گرایى بامیانگین 54/3 درصد بوده که تفاوت نگرش و مطالبه بین رژیم ومردم 39/58 درصد است.
2. براساس شعارها و دیوار نوشته هاى انقلاب اسلامى, میزان گرایش مردم به سمت الگوى غربى صفر است, در حالى که رژیم با میانگین 44/41 درصد از سال 1342 تا 1357 به سمت الگوى فرهنگ غربى در حرکت بود.
3. رژیم در سال هاى 1342 تا 1357 با میانگین 03/55 درصد داراى رویکرد ایران گرایى, از نوع بازگشت به ایران باستان, بوده است, ولى مطالبات مردم در شعارها و بر دیوار نوشته هاى انقلاب اسلامى با میانگین 08/38 درصد داراى رویکرد ایران گرایى است, اگر چه ((ایران گرایى)) مردم جنبه ملى و ایرانى دارد نه باز گشت به ایران باستانى که حرکتى منفى به حساب مىآید.
4. مردم در دوران انقلاب, 58 درصد بیشتر از رژیم محمدرضا پهلوى خواهان مذهب گرایى بوده اند; ضمن آن که رژیم پهلوى, 29 درصد با ترویج فساد و بى بندوبارى در خلاف جهت مذهب گرایى و ارزش ها و باورهاى مبتنى بر دین اسلام حرکت مى کرد.

پیامدهاى جامعه پذیرى سیاسى رژیم محمدرضا پهلوى
با توجه به آمار و داده هاى تحقیق از دو بررسى دقیق از سر مقاله روزنامه اطلاعات از سال 1342 تا 1357 و از شعارها و دیوار نوشته هاى انقلاب اسلامى در سال هاى 1356 و 1357, از طریق روش تحلیل محتوا, جامعه پذیرى سیاسى رژیم محمدرضا پهلوى پیامدهاى ذیل را داشته است:
1. با حرکت نامتوازن و ناموفق رژیم در جامعه پذیرى سیاسى و حفظ الگو, تعارضات ارزشى و هنجارى بین رژیم و نیروى اجتماعى ایجاد شد یا تعمیق یافت, یعنى مردم به دنبال باورها و ارزش هایى بودند که رژیم حاکم نه تنها دنبال آنها نبود بلکه در تضعیف آنها نیز مى کوشید.
2. با تعمیق تعارضات ارزشى و هنجارى بین رژیم حاکم و مردم, نظام سیاسى دچار بحران مشروعیت شد و با افول اقتدار و اصول مشروعیت رژیم, در مقابل, مشروعیت جدیدى براى نیروى اجتماعى مخالف از طریق عوامل جامعه پذیرى سیاسى مثل خانواده, مساجد و نهادهاى مذهبى, به وجود آمد که با بروز عوامل شتابزا, رژیم تا دندان مسلح پهلوى در هم فرو ریخت و رژیمى بر مبناى مطالبات و خواست اکثریت مردم جامعه بنا شد.
3. با عدم موفقیت رژیم محمدرضا پهلوى در جامعه پذیرى سیاسى از طریق عوامل نخستین و ثانوى و با توجه به تعمیق تعارضات ارزشى بین رژیم و مردم, عدم تعادل در جامعه حکمفرما شد و عدم تعادل بین الگوهاى فرهنگى رژیم و باورها و ارزش هاى موجود در جامعه, سبب بى ثباتى نظام سیاسى گردید, یعنى مردم به دنبال باورها و ارزش هایى بودند که رژیم اعتنایى به آنها نمى کرد. طبیعى است در چنین وضعیتى بین نیروى سیاسى و اجتماعى, رابطه منطقى و متعادلى برقرار نمى باشد و نیروى اجتماعى در سر فرصت با ظهور ضعف دستگاه سرکوب و با ایجاد انسجام در بین خود از طریق عوامل جامعه پذیرى سیاسى, زمینه را براى پیدایش انقلاب اسلامى و فروپاشى رژیم پهلوى آماده کردند.
با آزمون فرضیه به کمک دو بررسى آمارى از طریق روش تحلیل محتوا در تعیین سمتگیرى رژیم محمدرضا پهلوى و مطالبات مردم در مورد سه الگوى فرهنگ سیاسى مذهب گرایى, ایران گرایى و غرب گرایى و انجام مقایسه و تحلیل و تفسیر لازم, فرضیه تحقیق ثابت شد. در واقع یکى از عوامل مهم سقوط رژیم و پیدایش انقلاب اسلامى, عامل فرهنگى و مذهب گرایى مردم بوده است که سیاست هاى رژیم پهلوى دوم با آن همخوانى نداشت.
در پایان توجه به این پیشنهاد سودمند خواهد بود که محققان حوزه و دانشگاه لازم است عوامل جامعه پذیرى سیاسى و نقش آنها را در انتقال ارزش ها و الگوهاى فرهنگى انقلاب اسلامى به نسل جدید, بررسى کنند تا بر اساس یافته هاى تحقیق, نقاط قوت تقویت و نقاط ضعف مرتفع شود.
در ضمن شایسته است جمهورى اسلامى ایران علاوه بر فعالیت فرهنگى از طریق آموزش و پروش, وزارت علوم و غیره, به نهادهاى مذهبى به ویژه مساجد, توجه خاصى کرده و کوشش کند تا فعالیت ها و برنامه هاى فرهنگى نهادهاى مذهبى کشور مکمل برنامه ها و فعالیت هاى مراکز دیگر فرهنگى کشور و دولت باشد, چرا که وجود انسجام و هماهنگى در جامعه پذیرى سیاسى بین عوامل آن به خصوص بین نهادهاى مذهبى و عوامل رسمى و دولتى یک ضرورت حتمى است.
پى نوشت ها
1. منصور قنادان و همکاران, جامعه شناسى (مفاهیم کلیدى)ـ (تهران: آواى نور, 1375) ص 85.
2. گى روشه, جامعه شناسى تالکوت پارسونز, ترجمه عبدالحسین نیک گهر (تهران: موسسه فرهنگى انتشاراتى تبیان, چاپ اول, 1367) ص 241.
3. على محمد نقوى, جامعه شناسى غربگرایى (تهران: امیرکبیر, 1361) ج1, ص15.
4. منصور وثوقى و همکاران, مبانى جامعه شناسى (تهران: موسسه انتشارات بهینه, چاپ اول, 1378) ص193.
5. لوئیس کوزر وبرنارد روزنبرگ, نظریه هاى بنیادى جامعه شناختى, ترجمه فرهنگ ارشاد (تهران: نشرنى, 1378) ص 501.
6. على اکبر کمالى, بررسى مفهوم جامعه پذیرى سیاسى (تهران: معاونت پرورشى سازمان تبلیغات اسلامى, 1374) ص 32.
7. عبدالعلى قوام, توسعه سیاسى و تحول ادارى (تهران: نشر قومس, چاپ دوم, 1373) ص 74.
8. چالمرز جانسون, تحول انقلابى, ترجمه حمید الیاسى (تهران: امیرکبیر, 1363) ص 162.
9. جمعى از نویسندگان, انقلاب اسلامى و چرایى و چگونگى رخداد آن (قم: انتشارات معارف, چاپ اول, 1379) ص 13.
10. محمدرضا پهلوى, مإموریت براى وطنم (تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب, چاپ ششم, 1350) ص;3 همو, به سوى تمدن بزرگ (تهران: مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسى دوران پهلوى, 1356) ص 253.
11. همو, مإموریت براى وطنم, ص 89.
12. همان, ص ;97 محمدرضا پهلوى, به سوى تمدن بزرگ, ص 274.
13. جهت اطلاع بیشتر در خصوص جدول شمارش و ثبت تعداد کلید واژه ها و مفاهیم به کار برده شده در سرمقاله هاى روزنامه اطلاعات از 1342 تا 1357, نمودار مقایسه اى فراوانى کلید واژه هاى به کار برده شده در سرمقاله هاى روزنامه اطلاعات به تفکیک سه الگوى فرهنگى مزبور در ماه هاى مورد بررسى و نمودار مقایسه اى درصد کلید واژه هاى سرمقاله هاى روزنامه اطلاعات به تفکیک هر سال, ر.ک: على اکبرى معلم, نقش کار ویژه حفظ الگو در رژیم محمدرضا پهلوى در پیدایش انقلاب اسلامى ایران, پایان نامه کارشناسى ارشد علوم سیاسى (قم: موسسه آموزش عالى باقرالعلوم(ع), 1380) ص 181.
14. در مورد شعارها و دیوار نوشته هاى دوران انقلاب ر.ک: مرکز اسناد انقلاب اسلامى, فرهنگ شعارهاى انقلاب اسلامى (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامى, چاپ اول, 1379).

تبلیغات