آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

علم و اندیشه سیاسى اسلامى, با نگرش الهى و براساس بنیادهاى دینى در حالى آغاز شد که قرون متمادى از زوال اندیشه پردازى مى گذشت. سنت اگوستین, به عنوان بنیان گذار فلسفه سیاسى مسیحیت, آخرین میراث دار برجسته سنت علم و اندیشه سیاسى, نه تنها مسیحیت, بلکه روم و یونان بود, وى آخرین حلقه از حلقه هاى پى در پى سیر زنجیروار علم و اندیشه از ابتدا در سایر ملل و مکاتب باستانى و قدیم قبل از اسلام محسوب مى گردد. دانش سیاسى اگوستین آمیزه اى فلسفى - علمى آمیخته به آموزه هاى مسیحى است. مکتب و دانش سیاسى اسلامى که کاملا سواى از جریانات جارى و حتى عادى اندیشگى و سیاسى شکل گرفت, به عنوان یک مکتب مستقل و وراى هر گونه آمیزه یا آموزه سیاسى رایج, اساس تشکیل امت یا جامعه سیاسى, دولت و نظام سیاسى و محور و مبناى اصول سیاست ها و روابط و رفتار سیاسى داخلى و خارجى مسلمانان قرار گرفت. منابع دانش سیاسى اسلامى, عبارت بود از قرآن و نیز سنت قولى (یا بیانات), سنت تقریرى یا تإییدات و سنت عملى یا روابط و رفتار بنیان گذار مکتب و دولت اسلامى; البته در نظریه سیاسى شیعه, سنت امامان معصوم: نیز در این زمره هستند. عقل و به ویژه اجماع یعنى اتفاق آراى مسلمانان یا دانشمندان اسلامى نیز با تعابیر گوناگون و گونه هاى متفاوت در داخل این منابع علمى قرار مى گیرند.
دانش سیاسى با رشد کمى و حتى کیفى در جهان اسلام و با تعمق و بلکه تعالى این دانش به دست مسلمانان طى قریب به دویست سال نخست شکل گرفت. این فرآیند بیشتر به سبب ابتلا و اعتنا, یعنى لزوم و توجه مسلمانان و به ویژه اندیشمندان, رهبران و دولتمردان یا سیاستمداران آنها پیش رفت. دانش سیاسى که در این دوره, ماهیتى عملى داشت, تدریجا به سوى کشف, تبیین و کاربرى اصول و مبانى پیش رفت. به همین سبب دانش سیاسى در این عصر ارتباط تنگاتنگى و حتى رابطه تعاملى متقابلى با واقعیات سیاسى و زندگى عینى و حتى روزمره مردم و روابط و رفتار سیاسى دولت ها داشت و هرگونه یافته یا داده جدید سیاسى, تإثیر سریع, مستقیم و گاه به همان نسبت شدیدى در اوضاع سیاسى و در سرشت و سرنوشت مردم و دولت مى گذاشت. بر این اساس حکومت گران حساسیت زیادى به دانش سیاسى نشان داده و چه بسا سیاست بازان, تإثیراتى به مراتب بیش و یا پیش از دانشمندان در دانش سیاسى داشته و حتى گاه نقش تعیین کننده ترى را در این فرآیند بازى مى کردند.
دانش سیاسى در این دوره به صورت مسأل و جستارى بوده و هنوز به صورت منسجم و مکاتب مختلف علمى ـ سیاسى و نگرش ها و گرایش هاى سیاسى, آن گونه که در مرحله بعد بدان رسیدند, در نیامده بود, در عین حال ریشه ها و پیشینه هاى دانش سیاسى کمال یافته اسلامى یا مسلمانان را باید در همین دوره جست وجو کرد. مسلمانان در روند توسعه, تعمق فکرى و نیز علمى ـ سیاسى خویش, کم کم با یافته ها و مواریث دانش سیاسى سایر ملل به ویژه ایرانى و یونانى (رومى - سریانى) آشنا شدند. بعدها از آن طریق به یافته هاى مصر, چین و هند باستان و نیز سایر فرهنگ ها و تمدن هاى کهن به ویژه کلدانیان, آشوریان و بابلیان و مانند اینها دست یافتند.
نهضت ترجمه, به صورت فراگیر و حتى رسمى, سبب انباشت فراوانى از تمامى یافته ها و کلیه دستاوردهاى قبلى تا آن عصر گردید. اندیشمندان اسلامى و مسلمان و حتى غیر مسلمانان در این فرآیند مشارکت داشتند. از همان ابتدا دانشمندان اسلامى از یافته ها و فرآورده هاى دانش سیاسى پیشین به عنوان داده علمى سیاسى استفاده مى کردند و با نگرش و نظام فکرى ـ سیاسى اسلامى خود و بر اساس اصول و موازین دینى - الهى به تجدید و بازسازى یا فرآورى جدید و به اصطلاح بازبینى و باز آورى آنها مى پرداختند. بدین ترتیب همواره در پى یافته علمى سیاسى روزآمد, کارآمد و بومى یعنى متناسب با دانسته ها و شرایط خاص تاریخى و فرهنگى (و حتى جغرافیایى) خویش بودند. بر این اساس, روند رشد گسترش دانش سیاسى شامل چندین فرآیند مرتبط و متقابل بود:
یکى, فرآیند تولید دانش سیاسى از صدر اسلام به بعد;
دوم, فرآیند فراهمى دانش سیاست یا نهضت ترجمه از نیمه هاى قرن دوم هجرى;
سوم, فرآیند باز آورى یا باز تولید دانش سیاسى پیشین بر اساس مبانى دانش سیاسى اسلامى;
چهارم, فرآیند کاربرى دانش سیاسى یا ساختن و بازسازى دولت و نظام سیاسى اسلامى یا مسلمانان بر اساس یافته هاى جدید دانش سیاسى.
از ابتدا و به ویژه با گسترش قلمرو اسلامى و با روى کار آمدن بنى عباس, ایران و ایرانیان به سبب پیشینه فرهنگى و مدنى و تجارب و دانش سیاسى خویش, در فرآیندهاى فراهمى, بازآورى و کاربرى دانش سیاسى نقش پیشتازى یافته و تدریجا برجسته ترین نقش را حتى در فرآیند تولید دانش سیاسى به دست آورده و تقریبا به صورت پیوسته و پایدارى حفظ کردند.
بدین گونه دانش سیاسى در تاریخ و جهان اسلام و ایران وارد مرحله جدید و شکوفایى خویش شد. روشمندى, انسجام و نظام مندى و اوج تعمق و تعالى فکرى و کمال تحلیل و تجرید و انتزاع از مهم ترین ویژگى هاى دانش سیاسى در این دوره است. دانشمندان اسلامى در این شرایط با بهره گیرى از مسأل و اصول پیش یافته در دوره شکل گیرى دانش سیاسى, و نیز یافته هاى سایر ملل و مکاتب اعم از مواد, مدل ها و الگوها به صورت داده, و بر اساس مبانى و چارچوبه هاى نظرى, با نگرش ها و گرایش هاى مختلف, به تإسیس مکاتب گوناگون دانش سیاسى پرداختند.
هر چند گرایش هاى علمى ـ سیاسى در دوره شکوفایى در ایران و جهان اسلام, متعدد و در حقیقت متنوع بوده و تا سیزده و حتى پانزده نگرش و به اعتبارى ـ با اجزا و زیر مجموعه هاى اصلى خود ـ تاسى رهیافت مى رسند; لکن به اختصار, مى توان آنها را در چهار نگرش و گرایش عمده و اصلى به ترتیب زیر تقسیم بندى کرد:
1. گرایش فلسفى ـ سیاسى یا علمى حقیقى (و ماهوى) سیاسى;
2. گرایش علمى ـ سیاسى یا علمى واقعى (و عینى) سیاسى;
3. گرایش فقهى ـ سیاسى یا علمى حقوقى سیاسى;
4. گرایش فنى (و مدیریتى) سیاسى یا علمى ـ عملى (و اجرایى) سیاسى.
اصل بسیار مهم در خصوص نگرش هاى (عمده) فکرى ـ سیاسى و نیز گرایش هاى (عمده) دانش سیاسى در تاریخ و جهان اسلام و ایران این است که ضمن تفکیک صریح و استقلال کامل هر یک از اینها, در عین حال در یک فرابرد کلان دانش سیاسى, داراى ارتباطات متعامل و در عین حال کاملا مشخصى هستند به گونه اى که مى توان ادعا کرد دانش سیاسى نیز همچون سیاست و نظام سیاسى, با رویکردى انداموار, نظامى واحد بوده که بسان پیکر یک شخص, داراى اجزا و عناصر متعدد یعنى هم متنوع و هم متفاضل است. در نتیجه, این اجزا و عناصر دانش سیاسى در سازمان دانش سیاسى هر یک داراى خاستگاه ویژه و جایگاه, روابط و نقش خاصى مى باشد; به عبارت دیگر, دانش سیاسى یک نظام علمى واحد بوده و یک علم جزئى نیست. نظامى علمى که هر یک داراى اجزا و عناصر متعدد بوده که جنبه هاى متنوع و مراتب متفاضل آن را بر اساس وحدت مبدإ و وحدت هدف و به ویژه بر مبناى اصل وحدت در (عین) کثرت و کثرت در (عین) وحدت تشکیل مى دهند. این اصل خود مبین اصول کلى نگرى, منظومه گرایى و هدف یا غایت گرایى علمى به ویژه در دانش سیاسى حوزه اسلامى - ایرانى است.
اصول و مبانى فوق و نیز نگرش ها و گرایش هاى پیش گفته و مکاتب و نحله هاى گوناگون و حتى نوع رویکرد و رهیافت هاى علمى سیاسى اصالت و برجستگى بسیار خاصى به سنت و مکتب دانش سیاسى اسلامى - ایرانى بخشیده است. مکتب دانش سیاسى مستقل و اعتدالى: الف 1-2- بنیادین - غایى و 3-4- فراگیر - سازوار. هر چند تنها افلاطون وارسطو و تا حدودى سقراط و حتى فیثاغورث را که خود تحصیل کرده حوزه مصر, ایران و هندوستان بود, مى توان از پیشگامان و الهام بخشان مکتب علمى سیاسى اسلامى - ایرانى دانست, لکن در همین حد نیز مسلمانان و به ویژه ایرانیان مسلمان از جهات گوناگون کمى و کیفى و به ویژه جوهرى بسیار فراتر رفته اند. از جهت کمى, کمترین مقایسه با آثار متعدد و متنوع و موضوعات بسیار ریز و گسترده که فارابى در دانش سیاسى مطرح کرده است, آثار, آراى پیشینیان و حتى با تعداد و تنوع آثار هر یک از این پیشتازان دانش سیاسى و یا با مسأل و موضوعات مورد توجه هر یک از آنها و حتى مجموع تمامى آنها, اهتمام افزون تر فارابى را به عنوان یک فیلسوف - دانشمند سیاسى اسلامى - ایرانى روشن مى کند.
در زمینه کیفى, دانش پژوهان سیاسى اسلامى, نه تنها هیچ گاه به تقلید محض و کورکورانه از یافته ها و دستاوردهاى پیشینیان و یا حداکثر باز نویسى و بازگویى صرف آنها نپرداخته اند و چه بسا به تمیز و حتى به فهم و آن گاه پیروى و تبعیت هر چند آگاهانه هر یک از اینها بسنده نکرده اند, بلکه نخست, به نقادى اندیشه ها و دانش سیاسى آنها دست زده و با بررسى نقادانه و موشکافانه مفاهیم و اصول یافته هاى دانش سیاسى و حتى ارزش سنجى مبانى و نیز مدل هاى مربوطه, نقاط قوت و نقاط ضعف و اشکال آنها را باز کرده در جست وجوى راهکار اصلاح و بهینه سازى آن موارد در جهت بهره بردارى مطلوب و مورد نظر خویش به کاوش پرداخته اند و آن گاه دیدگاه ها و نظریات خویش را در هر یک از موارد مزبور ارأه کرده اند. کتاب تلخیص نوامیس افلاطون که توسط فارابى انجام پذیرفته بهترین نمونه مستقل در این زمینه است.
دوم, به همین حد نیز بسنده نکرده در مقام دانش پژوهانى فراگیر و در مقام داور علمى به حکمیت علمى و بررسى مقایسه اى و نقد و ارزیابى دانش سیاسى این شخصیت ها اقدام کرده اند و بدین ترتیب به فراهمى ترکیبى بهینه و آمیزه اى از آموزه هاى دانش سیاسى اینها پرداخته اند. کتاب الجمع بین رإى الحکیمین اثر فارابى برترین نمونه کار علمى در این خصوص مى باشد. وى در این اثر درصدد رفع اختلافات و نیز شبهات میان افلاطون و شاگرد برجسته او ارسطو برآمده است. هر آن جایى نیز که ارسطو به ویژه در دانش سیاسى مدعى اختلاف با استاد خویش شده, که در کتاب سیاست وى آمده است, از دیدگاه فارابى این گونه موارد حتى على رغم تصور خود ارسطو و سایر دانش پژوهان بعدى, این گونه نیست.
سوم, دانش پژوهان سیاسى اسلامى پس از نقادى, ارزش سنجى و ارزش یابى علمى سیاسى و به نوعى فرآیند تجزیه علمى, سیاسى و نیز ترکیب یا جمع و به نوعى فرآیند تحلیل و ترکیب اندیشه ها و دانش سیاسى گذشتگان, به تولیدات و فرآورده هاى بسیار فراتر از پردازش نظریات و فرآورى صرف یافته هاى علمى سیاسى حتى با فرض و حد پیشرفته فوق مى پردازند. تعدد و تنوع بسیار افزون مفاهیم و اصول و حتى مبانى و الگوها یا نمونه هاى سیاسى و علمى, سیاسى در آثار و نیز آراى سیاسى دانشمندان اسلامى - ایرانى خود بهترین گواه مى باشد. فارابى در این خصوص نیز از موسسان و شاخصان اصلى دانش سیاسى اسلامى - ایرانى محسوب مى شود.
چهارم, صاحب نظران سنت, مکتب فکرى, علمى, عملى اسلامى - ایرانى, پس از فراهمى - فرآورى و پردازش یافته ها ـ داده هاى نظریه هاى دانش سیاسى پیشین و نظریه پردازى, با تطبیق همه فرآورده هاى نقادانه, ترکیبى و تولیدى دانش سیاسى با موازین, مبانى و اصول اسلامى و حتى با مفاهیم - اصطلاحات و بینش - دانش دینى - الهى, به تحول جوهرى این دانش پرداخته اند. اینان با بازسازى و بازآورى در آن نگرش و گرایش یا رویکرد - رهیافت دانش سیاسى انسانى و حقیقى - یقینى - واقعى را در مقایسه با دانش سیاسى طبیعى یا پندارى و به اصطلاح ایدهآلیستى - توهمى یا اساطیرى - افسانه اى را در مقابله با آن و جایگزین آن, به اوج گسترش کمى, توسعه کیفى و تعالى جوهرى خود تا آن زمان رسانیدند. حدى که به نظر مى رسد دانش سیاسى معاصر و جدید غالب با فاصله گرفتن و دور شدن از آن, سبب انحراف, تحریف, انحطاط و عقب گرد, عقب بودگى و عقب ماندگى دانش سیاسى گردیده است. اینان کم و بیش تمامى بنیادها, بنیان ها و نیز گستره ها و حوزه هاى دانش سیاسى را در نوردیده و به کلیه مراتب, وجود و جنبه هاى آن وارد شدند و به نظریه سازى پرداختند. نظریه هایى که امروز بیش از هر زمانى نیاز به وجود آنها, آن هم به صورت روز افزونى احساس شده و با گویش هاى گوناگونى ابراز مى گردد. روز آمدى - کاربرى این رویکرد - رهیافت - راهبرد دانش سیاسى ایرانى - اسلامى و حقیقى - یقینى, به عنوان سنت - مکتب و نظریه - روشى کارا- کارآمد, امروزه دیگر نه یک انتخاب, بلکه یک ضرورت حتمى و گزیر - گریزناپذیر بوده و مى نماید.
در این جا همین قدر اشاره گردد که سنت, مکتب دانش سیاسى اسلامى - ایرانى, بازسازى و حتى سنتز یا ترکیب و آمیزه اى (ناهمگون و درهم) از آموزه هاى دانش سیاسى پیشینیان و همه پیشتازان دانش سیاسى نیست که حداکثر آنها را سایش داده و با اسلام سازگار کرده باشند, بلکه سازه و ساختمانى جدید, جامع, جدا و از هر حیث کامل و بهینه بوده که یافته هاى (دانش) سیاسى موجود را پس از ارزش سنجى, نقادى و بهینه سازى, پردازش و نهایى کردن, بسان داده ها, مواد اولیه و خام یا نیمه پرورده و مفردات, اجزا و مصالح ساختمانى, بناى عظیم, پیچیده و پیشرفته پدیده سیاست و دانش سیاسى تإسیس کرده اند.
در این سازه - ساختمان سیاسى - دانش سیاسى, بینش - دانش و یا نگرش - گرایش اسلامى و موازین آن به عنوان معیارها و قواعد معمارى - ساختارى (یا علت فاعلى - غایى - صورى) بوده و سایر یافته ها - داده ها - دستآوردهاى سیاسى - علمى سیاسى حداکثر بسان مواد - اجزاى مصالح یا علت مادى آن محسوب مى گردند.

رهیافت هاى چهارگانه دانش سیاسى
صاحب نظران سیاسى و دانش سیاسى در سنت - مکتب اسلامى - ایرانى, خواه نظریه پردازانى که به پردازش, تکامل, تکمیل, بازسازى و تطبیق نظریه هاى علمى فلسفى سیاسى پرداخته و خواه نظریه سازانى که به ساختن و ارأه نظریات سیاسى همت گماشته اند, از وجوه متعدد و متنوع و از کلیه جهات - جنبه هاى لازم ممکن - مفید به پدیده - پدیدارشناسى سیاسى یا شناخت پدیده - پدیدار سیاست - و کلیه پدیده - پدیدارهاى سیاسى پرداخته اند. همچنین مراتب گوناگون سیاست و دانش سیاسى را مورد بررسى همه جانبه قرار داده اند. از این مراتب - وجوه مى توان تعبیر به رهیافت یا نگرش ها - گرایش ها - نظریه هاى (مکاتب) اصلى کرد.
رهیافت ها یا نگرش ها - گرایش ها - نظریه هاى اصلى سیاسى و دانش سیاسى در مسیر - سامان - گستره تاریخى - جغرافیایى سنت - مکتب اسلامى - ایرانى متعدد و متنوع مى باشند; لکن رهیافت هاى عمده, عبارت از موارد چهارگانه ذیل هستند:
1. رهیافت: نگرش - گرایش - نظریه هاى فلسفى سیاسى یا علمى حقیقى (ماهوى) سیاسى, شامل:
الف) حکمت مشإ (سینایى);
ب) حکمت اشراق (سهروردى);
ج) حکمت متعالیه (صدرایى).
روش: استدلالى - تعلیلى - ذوقى - کشفى و ترکیبى - تکمیلى.
2. رهیافت: نگرش- گرایش - نظریه هاى علمى سیاسى یا علمى واقعى (عینى) سیاسى, شاملe
: الف) انسان شناسى سیاسى - روان شناسى سیاسى - رفتارشناسى;
ب) جامعه شناسى سیاسى;
ج) جغرافیاى سیاسى;
د) دانش اقتصاد سیاسى,
ه') دانش مدیریت - سازمان سیاسى.
3. رهیافت: نگرش - گرایش - نظریه هاى فقهى سیاسى یا علمى حقوقى (حدود) سیاسى, شامل:
الف) فقه سیاسى اهل سنت: حنفى, حنبلى, مالکى, شافعى;
ب) فقه سیاسى شیعه;
د) فقه سیاسى خوارج, زیدیه, اسماعیلیه.
روش: استنباطى - وضعى.
4. رهیافت: نگرش - گرایش - نظریه هاى علمى عملى سیاسى یا علمى اجرایى (فنى) سیاسى, شامل: مدیریت انسانى - سازمانى.
روش: تجویزى - تبیینى (توجیهى)
ترتیب نگرش هاى فوق, بیشتر موضوعى است. حال آن که ترتیب تاریخى - تکوینى و تقدم و تإخر زمانى آنها در سیر تحولات تاریخ اسلامى - ایرانى از مرحله شکل گیرى تا شکوفایى یعنى طى قریب به پنج تا شش قرن نخست اسلامى, به یک اعتبار عمدتا فقهى فنى یا عملى علمى فلسفى بوده است. نگرش هاى مختلف و عمده فکرى فلسفى - علمى - فقهى - عملى در سنت دانش سیاسى اسلامى - ایرانى, هر یک از منظر خاص خویش به بررسى پدیده سیاست و سایر پدیده ها, راهبردها و فرابردهاى سیاسى پرداخته و در خصوص جهات, جنبه ها و وجوه متفاوت, حقیقى - ماهوى, واقعى یا عینى, حقوقى و اجرایى آنها, نظر و نظریه ارأه کرده اند; به اعتبارى دیگر, این گرایش ها در عین حال به ترتیب مراتب مختلف وجودى - ایجادى, واقعى - قراردادى و تجویزى زندگى - سامان - سیر سیاسى را مورد بررسى قرار داده است, مواردى که ارکان اصلى یافته هاى دانش سیاسى را تشکیل مى دهند.
هر یک از این نگرش ها و گرایش هاى اصلى دانش سیاسى در سنت اسلامى - ایرانى; اولا, داراى ماهیت و حقیقت و واقعیت خاص خویش بوده و داراى خاستگاه, جایگاه, روابط و آثار ویژه خود است;
ثانیا, داراى پیشینه, موسسان, شاخصان, پیروان و مسأل و آثار و آراى خاص خود بوده و داراى مکاتب نظرى, مسالک عملى و سیر تاریخى و تحولات ویژه خویش مى باشند. حتى هر یک از این نگرش ها شامل گرایش هاى فرعى یا جانبى مربوطه مى باشند:
اول, گرایش فلسفى - سیاسى دانش سیاسى: این گرایش به بررسى پدیده سیاست با رویکرد فلسفى مى پردازد; به اعتبارى دیگر, این گرایش به بررسى مبانى نظرى یا بنیادهاى فلسفى پدیده هاى سیاسى همانند خود سیاست, انسان سیاسى, جامعه سیاسى, نظام سیاسى و دولت و نظام سیاسى و قدرت و حاکمیت سیاسى و یا روابط سیاسى داخلى و خارجى و بین المللى و جهانى مى پردازد; آن هم با رهیافت هستى شناسانه اعم از استدلالى (فلسفى) و استنادى (کلامى), یعنى درباره ماهیت یا چیستى و حقیقت یا هستى اعم از اصل وجود و ضرورت, خاستگاه, جایگاه, روابط و آثار سیاست و سایر پدیده هاى سیاسى نظریه ارأه مى کند.
در نتیجه, این گرایش و دستآوردهاى آن, مرتبه فلسفى سیاسى دانش سیاسى یا بنیادهاى نظرى آن را تشکیل مى دهند.
این گرایش اعم از خود فلسفه سیاسى, جهان بینى سیاسى و علمى سیاسى و معرفت شناسى منطقى یا روش شناسى سیاسى و علمى سیاسى است; همچنین شامل گرایش هاى کلام سیاسى (نظرى), اخلاق نظرى سیاسى و حتى عرفان نظرى سیاسى و نیز نظریات فلسفى فقهى سیاسى, فلسفى علمى سیاسى و فلسفى فنى یا عملى سیاسى را شامل مى شود. گرایش فلسفى سیاسى با این اعماق, ابعاد و گستردگى, که یکى از اجزا, عناصر و ارکان یا مراتب دانش سیاسى به معناى عام مى باشد, خود نیز بنیاد یا مرتبه بنیادین دانش سیاسى به معناى خاص محسوب مى شود. حکیم سیاسى فرزانه, ابو نصر فارابى در تداوم تلاش ها و توفیقات الکندى, بنیان گذار مکتب فلسفى سیاسى در میان مسلمانان, آثار متعدد خود را به بررسى و ارأه نظر درباره اجزا و وجوه و نیز جهات و جنبه هاى گوناگون پدیده هاى سیاسى اختصاص داده و به نیکى نیز از عهده آن بر آمده است. این گرایش بعدها توسط اخوان الصفا, ابن عامرى, ابن سینا, خواجه نصیرالدین طوسى و قطب الدین شیرازى تا فلاسفه حوزه اصفهان و بالاخص ملاصدرا و تا امام خمینى با طى فراز و فرودها و قبض و بسطهاى گوناگون تداوم یافته است. گرایش مزبور در روند پیش روى خویش, بعدها به جریانات و شعبه ها و شاخه هاى مختلفى تقسیم شده است. حکمت مشإ, حکمت اشراق و سرانجام حکمت متعالیه هر یک با ویژگى ها, روش ها و مسأل و وابستگان و حتى سیر تحولات خاص خویش, سه مکتب عمده دانش سیاسى فلسفى یا دانش فلسفى سیاسى و حتى دانش سیاسى فلسفى محسوب مى گردند.

دوم, گرایش علمى ـ سیاسى دانش سیاسى
: این گرایش به بررسى پدیده هاى سیاست با رویکرد علمى (و عینى) مى پردازد, آن هم با رویکرد تجربى و با رهیافت استقرایى, راهبرد مشاهده و روش حسى و به طور کلى با راهکار استشهادى در مقایسه با استدلالى فلسفى و استنادى کلامى و فقهى; به اعتبار دیگر, این نگرش مبانى یا اصول علمى پدیده هاى سیاسى را مورد بررسى قرار داده و اقدام به کشف و طبقه بندى مفاهیم, اصول و قوانین و یافته هاى واقعى یا حاکم بر واقعیت عینى و خارجى پدیده هاى سیاسى مى کند, یعنى درباره واقعیت سیاست و پدیده هاى سیاسى اعم از اجزا و عناصر, روابط و قوانین و سرانجام ساختار و رفتار آنها و توصیف, تجزیه و تحلیل و تبیین آنها نظریه ارأه مى کند. در نتیجه, این گرایش و دستاوردهاى آن, مرتبه علمى سیاسى دانش سیاسى یا مبانى (نظرى واقعى یا) علمى عینى آن را تشکیل مى دهند. این گرایش اعم از خود اصول و مبانى علم سیاست به معناى کلى, انسان شناسى و روان شناسى سیاسى, جامعه شناسى سیاسى و اقتصاد سیاسى و حتى (علم) جغرافیاى سیاسى نیز مى باشد; همچنین به اعتبار دیگر و با توجه به ماهیت ویژه و عملى دانش سیاسى و شوون سه گانه سیاست و علم سیاست, شامل رهیافت هاى سه گانه علمى سیاسى زیر است:
1. علم مهندسى سیاسى (شإن تإسیس سیاست);
2. علم مدیریت سیاسى و علم سازمان دهى سیاسى (شإن راهبردى سیاست);
3. علم طب یا پزشکى سیاست یا حفظ و تإمین سلامت سیاسى کشور, دولت و ملت و نظام سیاسى (شإن تإمینى - آسیب شناسى سیاست).
اگر چه فارابى فلسفه علم سیاست و بلکه فلسفه علوم سیاسى را مورد بررسى قرار داده, در عین حال وارد بسیارى از این حوزه هاى مرتبه علمى دانش سیاسى نیز گردیده و به ویژه کتاب فصول منتزعه یا مدنى خویش را در علم طب سیاسى به رشته تحریر در آورده است, اثر و آرایى که یقینا در کلیت سیر و گستره دانش سیاسى حتى تاکنون, با این جامعیت و شمول, نظیرى ندارد و هیچ اندیشمند سیاسى و در هیچ سنت دانش سیاسى تا این حد در زمینه طب, بهداشت و درمان و آسیب شناسى و میکرب شناسى پیش نرفته است.
سایر فلاسفه سیاسى نیز هر یک در تداوم سنت فلسفى دانش سیاسى خویش به ارأه نظریات و گاه نظریه جامعى در هر یک از حوزه هاى علمى دانش سیاسى پرداخته اند; مواردى که غالبا آمیزه هایى بهینه و متناسب از آموزه هاى فلسفى, علمى و حتى فنى یا عملى و گاه حتى فقهى یا حقوقى سیاسى را به صورت مشخص در بردارند; در اقتصاد سیاسى, مانند فارابى, ابن سینا, مسکویه و غزالى, و یا در روان شناسى سیاسى و انسان شناسى سیاسى, جامعه شناسى و حتى جغرافیاى سیاسى, مانند فارابى, خواجه نصیر, قطب الدین شیرازى و حتى در زمینه توسعه سیاسى, فرهنگ سیاسى, توسعه شهرى و مانند اینها.
لکن در عین حال عمده ترین نظریه پردازان این حوزه یا مرتبه علمى ـ عینى دانش سیاسى را تاریخ نگاران از ابوالحسن مسعودى تا ابن خلدون تشکیل مى دهند. جهانگردان و همچنین جغرافى دان هاى مسلمان نیز در این زمینه ها داراى مطالب ارزشمندى هستند; سفرنامه ابن بطوطه, ماللهند ابوریحان بیرونى, آثار البلاد و اخبار العباد محمد زکریا رازى را مى توان در این زمره دانست.
ابن خلدون با فراروى از تاریخ نگارى با رویکردى تاریخى - عینى در پى کشف و تبیین قانونمندىهاى حاکم بر پدیده هاى سیاسى و به ویژه انقلابات سیاسى, دولت ها, دگرگونى ها و تحولات سیاسى, فراز و فرودهاى سیاسى و قبض و بسط آنها مى باشد. وى هر چند با پشتوانه فلسفى و در حقیقت فلسفى ـ تاریخى سیاسى یا فلسفى سیاسى تاریخ (تاریخى) به نظریه جامع علمى سیاسى خویش عموما و به نظریه جامعه شناسى سیاسى خود خصوصا مى پردازد, ولى با آگاهى هر چه تمام تر ماهیت و مرتبه گرایش علمى سیاسى را تشخیص داده و حدود آن را رعایت مى کند, همان طور که خود نیز بدان تصریح داشته و بر آن تإکید مى نماید.

سوم, گرایش فقهى ـ سیاسى:
این گرایش به بررسى پدیده سیاست با رویکرد حقوقى مى پردازد; به اعتبار دیگر, این گرایش به بررسى مبانى حقوقى یا روابط و حدود قرار دادى و به اصطلاح جعلى یا وضعى پدیده هاى سیاسى مى پردازد. خواه وضعى الهى یا بشرى و خواه حقوق فردى, گروهى, اجتماعى و ملى داخلى, خارجى و بین المللى و جهانى اعم از حقوق اساسى و عادى. در نتیجه, این گرایش و دستاوردهاى آن, مرتبه حقوقى و فقهى دانش سیاسى یا قوانین و حدود سیاسى دانش سیاسى و وظایف و تکالیف متقابل دولت و مردم و شخصیت هاى حقیقى و حقوقى یا گروه ها ونهادهاى دولتى و ملى را تشکیل مى دهند. این گرایش سیاسى شامل مکاتب یا مذاهب مختلف فقهى سیاسى شیعه و اهل سنت از جمله مذاهب فقهى (سیاسى) رسمى حنفى, مالکى, شافعى, حنبلى و نیز سایر مذاهب فقهى مى گردد. نگرش و گرایش فقهى سیاسى با این ابعاد و گستردگى و با تمامى مکاتب و مسأل مربوطه, که خود یکى از اجزا, عناصر و ارکان یا مراتب دانش سیاسى به معناى عام مى باشد, به موازات نگرش و گرایش فنى و عملى سیاسى, یکى از بنیان هاى اصلى دانش عملى سیاسى و بلکه بنیاد عین - عمل و روابط - رفتار سیاسى تمامى شخصیت هاى حقوقى و حقیقى سیاسى در عرصه داخلى یا خارجى محسوب مى شود.
ابو حنیفه بنیان گذار فقه سیاسى اهل سنت محسوب مى شود. آراى فقهى سیاسى وى در کتاب فقه اکبر او جمع آورى شده است. این سنت با طى فرابردى طولانى توسط ابوالحسن ماوردى در کتاب احکام السلطانیه یا احکام حکومتى و سیاسى به اوج گستردگى, انسجام و پختگى نزدیک شد. فقه سیاسى اهل سنت پس از آن تا امروز همواره تحت تإثیر آرا و اندیشه هاى فقهى سیاسى ماوردى بوده و است.
فقه سیاسى شیعه على رغم غناى سرشار, به سبب عدم تشکیل حکومت مطلوب, موقعیت بسط و گسترش نیافت. این شعبه از دانش سیاسى در شیعه همواره به صورت کلى و در ضمن فقه عمومى مطرح گردیده است. استقلال فقه سیاسى و تفصیل و بسط و گسترش آن و به ویژه تقویت فقه سیاسى کاربردى, از اهم ضرورت هاى دانش فقهى سیاسى در عصر حاضر است. اگر چه در عصر جدید تلاش هاى شخصیت هاى برجسته علمى همچون آیه الله علامه نأینى در تنبیه الامه و تنزیه المله (بیدارى امت و پاکسازى ملت یا مکتب و آیین سیاسى اسلام) شروعى جهش وار و بسیار ارزنده در نمایاندن بارورى بعد و مرتبه دانش فقهى سیاسى شیعه بود, لکن با کمال تإسف ابتر ماند. کتاب ولایت فقیه امام خمینى1 بود باش و بیدار باش نوى در دوران معاصر بود. بسیارى از آرا و آثار ارأه شده به صورت روزافزون, نوید بخش جریان توسعه و تعالى دانش فقهى سیاسى نظرى و عملى یا کاربردى در حوزه پربار شیعه است.

چهارم, گرایش علمى یا عملى یا اجرایى سیاسى:
این گرایش دانش سیاسى به بررسى پدیده سیاست با رویکرد عملى و اجرایى مى پردازد; به اعتبارى, دیگر این گرایش به بررسى قواعد عمل و اجرا یا سازمان دهى, مدیریت و اداره کشور یعنى آیین کشوردارى مى پردازد. در نتیجه, این گرایش و دستاوردهاى آن, مرتبه عملى سیاسى دانش سیاسى یا قواعد و آیین هاى اجرایى آن را تشکیل مى دهند. این نگرش اعم از فن سیاسى یعنى کاربرد علم, فقه و فلسفه و به طور کلى دانش سیاسى در عین عمل و در فرایند سیاست گذارى و اداره و اجرا یا مملکت دارى است; بنابراین شامل اخلاق عملى و حتى عرفان عملى نیز مى شود; همچنین به اعتبار دیگر و با توجه به ماهیت ویژه و عملى دانش سیاسى و شوون سه گانه سیاست و علم سیاست, شامل رهیافت هاى سه گانه عملى سیاسى زیر است:
1. فن مهندسى سیاسى;
2. فن مدیریت سیاسى;
3. فن پزشکى یا طب سیاسى و حفظ و تإمین سلامتى و بهداشت سیاسى کشور, دولت و ملت و نظام سیاسى.
عبدالله بن مقفع, موسس این گرایش عمده دانش سیاسى در میان مسلمانان است. مسکویه رازى از نظریه پردازان عمده بوده و خواجه نظام الملک طوسى و کتاب سیاستنامه وى, برجسته ترین شخصیت شاخص و برترین اثر سیاسى در این نگرش مى باشد. قلقشندى و کتاب صبح الاعشى وى و نیز محمد بن طباطبا, کتاب تاریخ فخرى وى, از جمله صاحب نظران و آثار نظرى در زمینه این نگرش علمى و دانش سیاسى محسوب مى شوند. هر چند برخى از فلاسفه سیاسى, همچون خواجه نصیرالدین طوسى در کتاب اخلاق ناصرى نیز در راستاى طرح بنیادهاى فلسفى سیاست وارد نگرش عملى سیاسى شده اند; لکن عمده ترین نظریه سازان این حوزه یا مرتبه اصلى دانش سیاسى, یا کارگزار و عامل سیاسى بودند و یا دبیر و دیوانى و مسوول دولتى و حداقل عالم علم و فن دبیرى و دیوانى. انبوه فراوانى از آثار تحت عناوین آیین کشوردارى, آیین وزارت, آداب خلافت, دستور وزارت و مقالات و رساله هاى گوناگون از جمله توسط بسیارى از ادیبان و به زبان نثر و نظم و نقد خفى وجد و هزل همچون کتاب کلیله و دمنه, انوار سهیلى و مرزبان نامه, در زمینه این گرایش - دانش سیاسى مى باشند. همچنین کتاب اخلاق محسنى کاشفى و اخلاق جلالى دوانى نیز از این جمله هستند.
در هر صورت این گستردگى و تنوع نگرش ها و گرایش ها, موضوعات و مکاتب سیاسى علاوه بر ویژگى هاى پیش گفته از اهم برجستگى هاى سنت و مکتب دانش سیاسى اسلامى - ایرانى هستند.

نگرش هاى اصلى سنت - مکتب دانش اسلامى - ایرانى
نگرش ها - گرایش ها - نظریه هاى اصلى رهیافت هاى چهارگانه عمده دانش سیاسى در عرصه سنت اسلامى - ایرانى, اهم موارد عملى - نظرى(1) زیر هستند:
الف) عملى, عبارتند از موارد:
1. عینى - جارى (توصیفى);
2. کاربردى;
3. تطبیقى;
4. مصداقى یا شخصى, جزئى و موردى.
ب) نظرى, عبارتند از:
توجیه نظرى
تعلیل - تعلیل تا تجویز نظرى (اصول - قوانین - قواعد - احکام محض و مطلق, شامل:
1. فقه عملى سیاسى;
2. فقه نظرى سیاسى;
3. اخلاق عملى سیاسى;
4. اخلاق نظرى سیاسى;
5. کلام عملى سیاسى;
6. کلام نظرى سیاسى(2);
7. عرفان نظرى سیاسى;
8. عرفان عملى سیاسى;
9. منطق یا روش (شناسى) عملى سیاسى;
10. منطق یا روش (شناسى) نظرى سیاسى;
11. فلسفه تاریخ سیاسى یا فلسفه سیاسى تاریخ;
12. شناخت شناسى سیاسى (عملى - نظرى);
13. معرفت شناسى سیاسى (عملى و عرفى - نظرى و علمى);
14. تاریخ عملى سیاسى (تاریخ نگارى سیاسى);
15. تاریخ نظرى سیاسى (تاریخ نگارى سیاسى فلسفى یا فلسفى تاریخى سیاسى = سیر - سامان - علل تاریخى);
16. علمى سیاسى (تاریخ نگرى سیاسى علمى یا علمى تاریخى سیاسى);
17. جغرافیاى سیاسى (توصیفى - تحلیلى و نظرى - عملى);
18. انسان شناسى - روان شناسى سیاسى (نظرى - عملى, عمومى ـ موردى - منطقه اى);
19. جامعه شناسى سیاسى (نظرى - عملى, عمومى ـ موردى - منطقه اى);
.2. دانش اقتصاد سیاسى (نظرى - عملى, عمومى ـ موردى - منطقه اى);
21. سازمان (دهى) عملى سیاسى (تقسیمات کشورى);
22. سازمان (دهى) عملى سیاسى: تشکیلات ادارى - حکومتى (دولت, کشور, ارتش);
23. سازمان (دهى) نظرى: تشکیلات ادارى - حکومتى (دولت, کشور, ارتش);
24. سازمان (دهى) نظرى سیاسى;
25. مدیریت (راهبرد) عملى سیاسى;
26. مدیریت (راهبرد) نظرى سیاسى;
27. روابط سیاسى (داخلى, خارجى, بین الملل, جهانى, سیاست داخلى, خارجى, آیین سفارت, مذاکره سیاسى (دیپلماسى);
29. جارى سیاسى (توصیفى, خبرنگارى, خبرگزارى, گزارش گرى یا وقایع اتفاقیه);
30. تحلیلى سیاسى (تجزیه, تحلیل, ترکیب, توضیح, پیش بینى, پیش گیرى عمومى - موردى).

ساختار یگانه - بهینه دانش سیاسى در سنت - مکتب اسلامى - ایرانى
دانش سیاسى با تمامى این اجزا, بسان موجودیت - زندگى سیاسى که یک واقعیت - حقیقت واحد را تشکیل مى دهد, در سنت - مکتب اسلامى ـ ایرانى, داراى ساختارى همگن و یگانه مى باشد. کلیه نگرش ها - گرایش ها - نظریه ها, وجوه - مراتب - جنبه هاى گوناگون آن واقعیت - حقیقت عینى - علمى - عملى یگانه مى باشند. دانش - زندگى سیاسى در نظریه اینان بر اساس رویکرد و راهبرد وحدت در کثرت در عین کثرت در وحدت, داراى وحدت مبدا یا مبدإ واحد - وحدت نظام یا نظام واحد - وحدت غایت یا - جهت - آثار یا غایت واحد هستند. بدین ترتیب مى توان دانش سیاسى را یکى دانست; یا مدعى شد دانش سیاسى داراى نظام واحدى است. زیر ساخت کلى دانش سیاسى در بینش بنیان گذاران - شاخصان - پیروان این سنت - مکتب سیاسى - دانش سیاسى به ترتیب نمودار زیر مى باشد:
سامانه عین - ذهن - عمل سیاسى
رویکرد حقیقى - یقینى دانش سیاسى و رویکردهاى پندارى - توهمى (دانش) سیاسى

مهم ترین تمایز تا سرحد تباین مکتب دانش سیاسى در سنت اسلامى - ایرانى, با سایر مکاتب و سنت هاى دانش سیاسى, ناشى از بینش و نگرش سیاسى آنهاست. در نظریه سیاسى خود دانشمندان سیاسى اسلامى, دو نگرش عمده و اصلى در مورد پدیده سیاست, بسان سامان و راهبرد زندگى و دانش نظرى - عملى آن وجود دارد:
یکى, نگرش پندارى یا ظنى و توهمى دانش سیاسى یا دانش سیاسى پندارى توهمى و دانش پندارى سیاسى و حتى پندار سیاسى و نیز توهم سیاسى; دیگرى نگرش حقیقى دانش سیاسى یا دانش سیاسى یقینى و حقیقى و حتى دانش حقیقى سیاسى و یقین و حقیقت سیاسى.
این دانش پژوهان همواره با روش برهانى, در کنار طرح و تبیین سیاست و دانش سیاسى حقیقى - یقینى, به نقادى و بلکه نفى و رد دانش سیاسى پندارى و به ویژه توهمى یا حکمت متوهمه مى پردازند, نه این که با روش جدلى, صرفا به رد نگرش و دانش سیاسى پندارى بسنده کرده و بدین ترتیب, به اثبات نگرش و دانش حقیقى سیاسى یا سیاسى حقیقى پرداخته یا اکتفا کنند, بلکه از بنیاد به اثبات این نکته پرداخته و بى بنیادى آن دیگران را روشن مى سازند. این مبحث مبتنى بر دانش تمامى واقعیت پدیده هاى سیاسى مى باشد; بنابراین به ترتیب زیر ارأه مى گردند:

اول - دانش تمامى واقعیت پدیده هاى سیاسى
در نظریه معرفت شناسى دانش سیاسى اندیشه ورزان به نام سنت اسلامى - ایرانى, واقعیت عینى پدیده سیاست و انسان و اجتماع سیاسى, در حقیقت داراى اجزا و مراتب گوناگون وجودى و معرفت شناختى هستند. این اجزا عبارتند از:
الف) اجزاى عینى یا بنیان ها و ارکان, شامل:
1. نمودها یا مظاهر اعم از روابط, رفتار و نهادها;
2. بودها یا مبانى اعم از هنجارها, منش ها, رویه ها, خلق و خوىها;
3. غایت ها یا اهداف و اغراض اعم از درست یا حقیقى و انسانى فراطبیعى و برتر و نادرست یا پندارى شامل طبیعى یا فرو طبیعى;
مى توان از این اجزا تعبیر به واقعیت (عینى و خارجى) کرد.

ب) جزء عملى یعنى راهبرد و فرابردهاى سیر از موجود و گذار از آن و نیل به مطلوب و دست یابى بدان. مى توان از این جزء, تعبیر به واقعیت عملى و تحقق عینى کرد.
ج) جزء بنیادین یعنى مبادى یا بنیادهاى نظرى و حقایق و ماهیات پدیده هاى سیاسى و مرتبه حقیقى - ماهوى یا فلسفى سیاسى دانش سیاسى. (ن الف و ب)
مى توان از این جزء, تعبیر به ماهیت و حقیقت نمود
مطلوب راهبرد (ها)
نمودار الف: اجزا, ساختار پدیده, دانش سیاسى

در نظریه اینان, دانش سیاسى حقیقى:
اولا, تمامى این اجزاى واقعیت عینى پدیده سیاسى را مورد توجه قرار داده و از هیچ کدام از آنها غفلت یا تغافل نکرده و نباید به هر دلیلى از پرداختن بدانها باز مانده و یا خوددارى کند, چرا که این اجزا وجود داشته, با روش و منابع علمى خاص خویش قابل شناخت بوده و شناخت آنها لازم و مفید است, کما این که شناخت آنها به عنوان مبانى یا اجزاى اصلى دانش سیاسى لازمه پیدایى و پویایى دانش سیاسى هستند.
ثانیا, ساختار وجودى این اجزا و نیز شناخت آنها بگونه فوق بوده و جایگاه هر جزء در ساختار پدیده سیاست و جایگاه شناخت هر یک از آنها در سازمان دانش سیاسى به ترتیب پیش مى باشد; بنابراین ارکان دانش سیاسى حقیقى عبارتند از:

1) شناخت اجزا یا مبانى پدیده سیاسى, شامل:
1. شناخت نمودهاى سیاسى;
2. شناخت بودهاى سیاسى;
3. شناخت غایت ها سیاسى;
4. شناخت فرابردها - راهبردهاى سیاسى;
5. شناخت بنیادهاى سیاسى.
2) شناخت سازمان پدیده سیاسى:
بنابراین در نظریه اینان, ضرورت و امکان شناخت تمامى ارکان و مبانى یا اجزا و عناصر اصلى سیاست و سایر پدیده هاى سیاسى و نیز کلیت واقعیت و ساختار کلى آن با روش ها و منابع خاص خویش وجود دارد. در این نظریه, دانش سیاسى حقیقى در بررسى هاى خود, به تمامى این اجزاى پدیده سیاسى و کلیت واقعیت آن و به صورت توإمان توجه کرده و آنها را مورد نظر قرار مى دهد. متقابلا هر گونه عدم توجه به تمامى و کلیت واقعیت پدیده هاى سیاسى, غیر واقعى و پندارى است; حال این که دانش (هاى) سیاسى پندارى چه بسا یک یا دو و حتى چند جزء از اجزاى پدیده سیاست را مورد توجه قرار داده و سایر اجزاى آن را کنند انگاشته و یا حتى نفى کنند و یا سازمان کلى پدیده سیاسى را مورد نظر قرار نمى دهند; کما این که دانش سیاسى پوزیتیویستى و تبیینى, تنها به بررسى نمودهاى سیاسى بسنده کرده و بودها را نادیده انگاشته و غایات و به ویژه بنیادها را انکار مى کند, تا جایى که هر گونه بررسى و احتساب آنها را نفى کرده و حتى نهى مى کند; حال این که دانش سیاسى تفهمى یا هرمنوتیکى, اگر بشود بدان اطلاق دانش سیاسى کرد, با نفى نمود گرایى و ضدیت با آن, تنها گاه به بودها یا به غایت ها استناد جسته و گاه آمیزه اى نامشخص از آن دو را مورد توجه قرار مى دهد, حال این که بنیادها و به ویژه ساختار آنها را حداقل به صورت مشخص رها مى سازد. از این دانش ها مى توان تعبیر به دانش سیاسى جزئى با رویکرد تجزیه اى نمود. حال یا دانش سیاسى ظاهرى یعنى نمودگرایى یا باطنى یعنى بود یا غایت گرایى و حتى مى توان به آنها دانش سیاسى طبیعى و پندارى و دانش سیاسى ضد طبیعى و توهمى اطلاق نمود. دانش هایى که على رغم واقعیت نمایى و داعیه و دغدغه هاى مربوطه, چه بسا خیالى به معناى غیر واقعیت گرا و حتى ایدهآلیستى باشند.

دوم, دانش دوگانه حقیقى - پندارى
در نظریه معرفت شناسى سنت اسلامى - ایرانى دانش سیاسى, غایت ها و مطلوبات سیاسى بسان علت غایى پدیده هاى سیاسى, که خود از بنیادها و انگیزش ها به مثابه علت فاعلى برخاسته اند, بازتاب جدى و نقش تعیین کننده اى در سایر اجزاى پدیده هاى سیاسى یعنى نمودها و فرابردها و راهبردهاى سیاسى و در جهت گیرى و ساختار آنها دارد; بنابراین از طرفى شناخت و دانش آنها بدین سان و بدین ترتیب نیز از اهمیت ویژه اى برخوردار است. از طرف دیگر, مطلوبات و غایات سیاسى انسان ها, گروه هاى سیاسى و اجتماعات سیاسى یا کشورها, در عین این که متعدد و زیاد مى باشند, لیکن دو نوع کلى بیشتر نیستند: یا حقیقى هستند و یا پندارى. بر همین اساس, دانش سیاسى به دانش سیاسى حقیقى یا دانش حقیقى سیاسى و دانش سیاسى پندارى یا دانش پندارى سیاسى منقسم مى شود. اینان دانش حقیقى سیاسى را دانش یقینى دانسته و دانش پندارى را غیر حقیقى و غیر یقینى مى دانند, تا جایى که مى توان از آن تعبیر به شبه دانش سیاسى و حتى ضد دانش سیاسى یا به اصطلاح فارابى, مضادات کرد.
به تعبیرى دیگرى آن سیاستى که داراى غایت حقیقى و دست یابى به مطلوبات یقینى است, سیاست حقیقى بوده و دانش حقیقى این سیاست حقیقى, دانش یقینى سیاسى و دانش سیاست حقیقى محسوب مى گردد. بر عکس, آن سیاستى که داراى غایات غیر دقیقى بوده, در پى دست یابى به مطلوبات پندارى باشد, اعم از این که داراى غایت جزئى یا ظاهرى به جاى غایت کلیت آن بوده و یا توهمى باشد, یعنى غایت هاى مرحله اى یا فرعى و جنبى را به جاى غایت نهایى, اصلى و محورى و یا مقدمات و ابزار نیل به غایت را به جاى آن اشتباه نموده و آنها را واقعیت و حقیقت وانمود سازد, همانند اشتباه انگاشتن سود و ثروت و سوداگرى یا شهرت و کرامت و اعتبار داخلى یا ملى و بین المللى و یا رفاه و راحتى به جاى سعادت و غایت سیاست و زندگى فردى, گروهى و اجتماعى و ملى; در این صورت سیاست پندارى بوده و دانش این چنین سیاستى; دانش پندار سیاسى محسوب مى گردد, بلکه به اعتبارى, دانش پندارى سیاسى مى باشد.

پى نوشت ها
* . استادیار علوم سیاسى دانشگاه تهران.
1. براى برداشت درست و دقیق مفهوم عملى - نظرى ر.ک: ابونصر فارابى, احصإ العلوم, فصل سوم (علم تعالیم (ریاضیات), علم عدد (حساب) عملى - نظرى) ص 75 و (علم هندسه نظرى - عملى) ص 78-77.
2. براى نمونه ر.ک: احصإ العلوم, فصل پنجم (علم مدنى و علم فقه و علم کلام, از جمله افعال آرا در علم مدنى) ص 106 و در دانش فقه, دانش کلام, بسان اجزا - توابع علم مدنى) ص 107, 113 و 114 ـ 115.

تبلیغات