امام خمینى (ره) و مبانى نظرى سیاست خارجى (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
مقدمه
قلمرو مطالعاتى سیاست خارجى همانند سایر حوزه هاى مطالعاتى, با نظرات, تحلیلها و دیدگاههاى متفاوتى مواجه شده است و تلاش محققان و اندیشمندان جهت مفهومى و نظرى کردن وقایع, رخدادهاى بین المللى و مبانى رفتار دولتها, همواره با موانع و مشکلات خاص نظریه پردازى مشابه سایر رشته هاى علوم انسانى روبرو گردیده است.
این امر در عرصه اى که همچنان فاقد اقتدار محیط داخلى است و مهمترین خصلت آن, عدم قوه فائقه یا آنارشى است, دو چندان مى گردد(1)و این سئوال اساسى همیشه مطرح بوده که چگونه مى توان سیاست خارجى را مطالعه نمود؟ مبانى رفتارهاى تخاصمى دولتها چیست؟ دولتها چگونه در شرایط بحرانى تصمیم گیرى مى نمایند؟ فرایند سیاستگزارى خارجى چگونه شکل مى گیرد و به طور کلى, متغیرهاى موثر در شکل دهى به جهت گیریها و اهداف سیاست خارجى کدامند؟
برخى اندیشمندان از جمله مک کلاند, مدلسکى, روزکرانس و کاپلان, سیاست خارجى را از منظر نظام بین المللى یا سطح کلان مورد توجه قرار داده اند.(2) از نظر این صاحب نظران, دولتها صرفا در چارچوب نظام بین المللى توان اقدام داشته و سیاست خارجى, با توجه به ساختار و فرایندهاى نظام بین الملل محدود مى شود. در این دیدگاه, یا تمایزات داخلى دولتهاى عضو نظام بین المللى لحاظ نمى گردد و یا براى متغیرهاى داخلى نقش ناچیزى قائل مى شوند. بر این اساس, در مطالعه سیاست خارجى, باید ساختارها, فرایندها, قواعد, ارزشها و اهداف نظام بین المللى را شناخت.
متفکران دیگرى از جمله ریچارداسنایدر, ژوزف فرانکل, بیشتر توجه خود را به متغیرهاى داخلى معطوف داشته و رفتار خارجى کشورها را عمدتا تابعى از عوامل و عناصر داخلى دانسته اند. در این سطح, متغیرهاى متعددى مورد مطالعه قرار مى گیرد و از میان آنها, باورها, ارزشها و تصاویر ذهنى فرد سیاستگزار, از اهمیت خاص بر خوردار است. (3) و دسته دیگرى از متخصصان روابط بین المللى; مانند هانریدر و جیمز روزنا به اتصال دو محیط داخلى و بین المللى پرداخته و براى مطالعه سیاست خارجى توجه به هردو سطح را لازم مى دانند.(4) برخى نیز با توجه به نظریه سیستمها, به بررسى سیاست خارجى از جمله بازده هاى آن پرداخته اند. (5)
مقاله حاضر که در پى فهم و شناخت سیاست خارجى با عنایت به اندیشه هاى امام خمینى(ره) مى باشد, در صدد است مبانى نظرى و نقطه عزیمت امام(ره) را در نگرش به سیاست خارجى مشخص سازد و با بهره گیرى از نظرات ایشان, حوزه سیاست خارجى را که مشحون از همکارى, رقابت, تعارض و خصومت است, مطالعه و تحلیل نماید. بدین منظور و در پاسخ به مسإله اصلى, آنچه به عنوان چارچوب مفهومى جهت مطالعه سیاست خارجى پیشنهاد مى گردد, پژوهش سیاست خارجى با توجه به سه متغیر انسان, محیط و نقشهاى ملى است که از میان آنها, متغیر انسان بیشترین اهمیت را دارد.
1ـ متغیر انسان
1ـ1ـ ماهیت انسان
حضرت امام خمینى(ره) با نگرش عرفانى و اخلاقى خود, توجه ویژه اى به باطن, روحیات, صفات, خلقیات و کردار انسان نموده و در بیانات و تقریرات خود در بررسى انسان, به فرد یا انسان مهذب و غیر مهذب پرداخته است, در آثار امام(ره), انسان, گاهى ((انسان بما هو انسان)) و زمانى در مقام یک زمامدار و فرد سیاستگزار و در جائى به صورت افراد یا جامعه انسانى مورد توجه قرار مى گیرد و اقدامات آن, سیاست داخلى و خارجى را بر حسب موقعیت, به درجات متفاوت تحت تإثیر قرار مى دهد.
امام(ره) در رابطه با خلقت انسان مى فرماید: ((بدان که انسان اعجوبه اى است داراى دو نشئه و دو عالم; نشئه ظاهره ملکیه دنیویه که آن بدن اوست و نشئه باطنیه غیبیه ملکوتیه که از عالم دیگر است))(6)
امام (ره) نفس انسان را در بدو فطرت همانند صفحه اى خالى از مطلق نقوش مى داند که نور استعداد و لیاقت براى حصول هر مقامى در او ودیعه گذاشته شده است و درباره نحوه رشد و نمو نفوس انسانیه مى فرماید:
((بدان که نفوس انسانیه در بدو ظهور و تعلق آن به ابدان و هبوط آن به عالم ملک, در جمیع علوم و معارف و ملکات حسنه و سیئه; بلکه در جمیع ادراکات و فعلیات بالقوه است و کم کم رو به فعلیت گذارد به عنایت حق جل و علإ و ادراکات ضعیفه جزئیه اول در او پیدا شود, از قبیل احساس لمس و حواس ظاهرى دیگر الاخس فالاخس, و پس از آن, ادراکات باطنیه نیز به ترتیب در او حادث گردد; ولى در ملکات باز بالقوه باشد, و اگر در تحت تإثیراتى واقع شود, به حسب نوع ملکات خبیثه در او غالب شود و متمایل به زشتى و ناهنجارى گردد...و چون عنایت حقتعالى و رحمتش شامل حال فرزند آدم در ازل بود, دو نوع از مربى و مهذب به تقدیر کامل در او قرار داد که آن دو به منزله دو بال است...و این دو یکى مربى باطنى, که قوه عقل و تمیز است و دیگر, مربى خارجى که انبیا و راهنمایان طرق سعادت و شقاوت مى باشند))(7).
امام (ره)از وجود سه قوه در باطن انسان یاد مى کند و آن را سرچشمه تمام ملکات حسنه و سیئه و منشا تمام صور غیبیه ملکوتیه مى داند. این سه قوه عبارتند از: ((واهمه)), ((غضبیه)) و((شهویه)). که افراط و تفریط در هر یک, براى انسان مضر است. امام (ره) ضمن اشاره به حدیث امام صادق (ع); الغضب مفتاح کل شر)); خشم کلید همه شرهاست(8), مى فرماید: ((بیشتر فتنه هاى بزرگ و کارهاى فجیع در اثر غضب و اشتعال آن واقع شده است.))(e
(9 1ـ2ـ سیاست فرد غیر مهذب
امام (ره) سیاست خارجى دولتهاى دست نشانده و قدرتهاى بزرگ را مرتبط با قواى باطنى و عدم تهذیب دانسته و درباره اقدامات و رفتارهاى آنها مى فرماید:
((به هر کس دستش رسید, با قهر و غلبه ظلم کند و هر کس با او مختصر مقاومتى کند هر چه بتواند با او بکند و با اندک ناملایمى جنگ و غوغا به پا کند و به هر وسیله شده, مضار ناملایمات خود را از خود دور کند و لو منجر به هر فسادى در عالم هم بشود... و همین طور قوه غضب در انسان طورى مخلوق است که اگر مالک الرقاب مطلق یک مملکت شود, متوجه مملکت دیگر مى شود که آن را به دست نیاورده, بلکه هر چه به دستش بیاید, در او این قوه زیادتر مى شود. هر کس منکر است, مراجعه به حال خود کند و به حال اهل این عالم از قبیل سلاطین و متمولین و صاحبان قدرت و حشمت, آن وقت خود تصدیق ما را مى کند)).(10)
امام در بیانات خود درباره وضع سلاطین و صاحبان قدرت, به بررسى سیاستگزارى رژیم دست نشانده پهلوى مى پردازد و مى فرماید:
((رژیم دست نشانده پهلوى در مدت بیش از پنجاه سال, این کشور از هر جهت به سقوط کشانده بود و ذخایر سرشار آن را به نفع جیب اجانب; خصوصا انگلستان و امریکا, ریخته و باقى مانده آن را به نفع خود و انگلستان و سر سپردگان خود برداشت کرده و ما را با مشکلات بسیار روبرو کرده است.))(11)
امام (ره) علت وضع جهت گیریهاى سیاست خارجى دوره پهلوى را ناشى از یک مسإله روحى در شخص رضا شاه و پسرش و سیاستمداران غیر مهذب خارجى مى داند و مى فرماید:
((اینکه این عمل را آنها انجام مى دادند, یک نکته روحى دارد و آن, این است که انسان در باطن خودش و فطرت خودش تناهى ندارد. آمالش غیر متناهى است, وقوف نمى کند. آمال انسان وقتى که این طور است, اگر انسان اسیر همین آمال غیر متوقف بشود و ببیند که یک ابر قدرتى این آمال او را و آن خواسته هاى مادى او را و آن قدرت او را سلطه او را بر ملت خودش حفظ مى کند, او دیگر در بند این نیست که براى ملت کار بکند; براى اینکه از طبقه مرفه است و از طبقه قدرتمند است و قدرتمندى هم و همین طور حب مال و جاه هم حدى ندارد, مرزى ندارد. آن براى حفظ قدرت خودش و پشتوانه اى که دارد, براى این حفظ قدرت با ملت آن مى کند که همیشه حیثیت ملت و گنجینه هاى ملت را در دسترس او قرار بدهد و یک سهم ناچیزى هم براى خودش قرار بگیرد.))(12)
امام (ره) سیاستهاى تهاجمى و ورود قدرتهاى خارجى به کشورهاى جهان سوم و ممالک اسلامى را ناشى از زمامدارانى مى داند که بدون توجه به مصالح ملتها براى دستیابى به قدرت و مطامع خود به هر اقدامى دست مى زنند.(13) از دیدگاه ایشان مشکل, دنیاى امروز که گرفتار جنگ و خونریزى است, ناشى از افراد غیر مهذب است (14) و وقوع دو جنگ جهانى اول و دوم و سایر فجایع جهانى را ناشى از این مى داند که اسلحه در دست افراد غیر صالح است(15) امام (ره) در این رابطه چنین مى گوید:
((وقتى سیاستمدارى به طریقه اخلاقى انسانى نباشد, او چاقوکش از کار در مىآید, اما نه چاقوکش سر محله[;بلکه] چاقوکش در یک منطقه وسیعى در دنیا.
اینکه در روایت هست که اذا فسد العالم فسد العالم, مصداق بالاترش همینها هستند که علماى سیاست هستند, فاسد هستند, عالم را به فساد کشاندند... .اگر اینها حذف بشوند از دنیا, مردم آرامش بهترى پیدا مى کنند.))(16)
امام (ره) درباره اینکه چرا سیاستمداران بزرگ و ابر قدرتها به سمت سیاستهاى تهاجمى و چپاولگرانه مى روند و این حرکت در سیاست خارجى آنها وقفه بردار نیست مى فرمایند:
((این ابرقدرتها که ما اسمش را ابرقدرت مى گذاریم, تمام قدرتشان را روى هم مى گذارند و صرف آمال حیوانى و شیطانى مى کنند, به آن هم درست نمى رسند. اگر بنا بود که به آن چیزى که مى خواهند برسند که باید وقوف کنند. اینکه مى بینید که این ابرقدرتها جلو مى روند و هر چه داشته باشند, باز یک قدم جلوتر مى روند و اگر تمام این دنیا را هم داشته باشند, باز کافى برایشان نیست... .(17) و تمام مقصد این جنایتکاران رسیدن به یک نقطه است; قدرت, قدرت براى کوبیدن هر کس که در مقابلشان است))(18)
1ـ3ـ سیاست فرد مهذب:
از دیدگاه امام (ره), اگر فرد مهذب; یعنى انسانى که خود را تحت تربیت انبیا(19) قرار داده است, در رإس امور سیاسى قرار گیرد, جهت گیرى سیاست خارجى آن بر مبناى لاشرقیه و لاغربیه خواهد بود و این امر, ریشه در صراط مستقیم دارد. امام (ره) ضمن بیان مفهوم صراط مستقیم در سیاست خارجى, سیاست نه شرقى و نه غربى را مبنایى ابدى و تخلف ناپذیر در سیاست خارجى ایران اسلامى مى داند.(20) امام درباره مفهوم صراط مستقیم مى فرماید: ((...حق تعالى به مقام اسم جامع و رب الانسان بر صراط مستقیم است, چنانچه فرماید ان ربى على صراط المستقیم.))(21)
امام (ره) ضمن بیان آیه شریفه ((افمن یمشى مکب على وجهه اهدى ام من یمشى سویا على صراط مستقیم ))مى گوید: ((در احادیث شریفه, در ذیل آیه شریفه, ((صراط مستقیم)) را به حضرت امیر المومنین و حضرات ائمه معصومین علیهم السلام تفسیر فرمودند.))(22) امام (ره) مومنین را تابع انسان کامل مى داند که سیر و قدم خود را جاى قدم او گذارد و به نور هدایت و مصباح معرفت او سیر کنند.(23) امام(ره) در جمع اعضاى وزارت امور خارجه, سیاست نه شرقى و نه غربى را با توجه به صراط مستقیم اینگونه بیان مى کند:
((بنابر این, وقتى ما مى توانیم در مقابل همه دنیا بایستیم[ و] بگویم ما نه طرف ((مغضوب علیهم)) مى رویم و نه طرف ((ضالین)), نه طرف غرب مى رویم; و نه طرف شرق مى رویم وقتى ما مى توانیم این طور باشیم و به صراط مستقیم عمل بکنیم که همه مان با هم باشیم, ید واحده باشیم...))(24)
امام(ره) با توجه به سیاست نه شرقى و نه غربى, استراتژى ایران اسلامى را سیاست واقعى عدم تعهد مى داند و تإکید مى نماید که از این سیاست عدول نخواهد شد(25); زیرا دوام و قوام جمهورى اسلامى بر پایه این سیاست استوار است(26) و در چارچوب همین سیاست, استقلال, آزادى, حمایت از محرومین و مستضعفان, مبارزه با ظلم و ستم و سایر نقشها و اهداف جمهورى اسلامى شکل مى گیرد. امام(ره) در مقایسه انقلاب اسلامى با دیگر انقلابها, یکى از ویژگیهاى اساسى آن را در سیاست لاشرقیه و لاغربیه مى داند(27) و در وصیتنامه خود مى فرماید:
((من اکنون به ملتهاى شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه مى کنم که از این راه مستقیم الهى که نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر کافر وابسته است; بلکه به صراطى که خداوند به آنها نصیب فرموده است, محکم و استوار و متعهد و پایدار پاى بند بوده و لحظه اى از شکر این نعمت غفلت نکرده, دستهاى ناپاک عمال ابر قدرتها, چه عمال خارجى و چه عمال داخلى بدتر از خارجى, تزلزلى در نیت پاک و اراده آهنین آنان رخنه نکند...(28)
2ـ متغیر محیط
متغیرهاى محیطى را به دو دسته کلى محیط داخلى (کشورى) و محیط عملیاتى (نظام بین المللى) تقسیم نموده اند(29). امام(ره) ضمن رجوع به باطن انسان و بیان تإثیر آن, در اعمال و اقدامات فرد سیاستگزار, متغیرهاى هر دو محیط را در ارتباط با متغیر انسان توضیح مى دهد.
2 ـ 1 ـ محیط داخلى
از آنجا که متغیرهاى محیط داخلى متعدد است, صرفا به سه متغیر به صورت خلاصه اشاره مى شود.
الف ـ نوع حکومت;
ب ـ نوع جامعه;
ج ـ امکانات و توانائیها.
الف ـ نوع حکومت
تاکنون درباره انواع حکومت تقسیم بندیهاى متفاوتى ارائه شده است. آنچه مسلم است, سیاست داخلى و خارجى کشورها تحت تإثیر نوع هدف و ساختارهاى حکومتى مى باشد.
امام(ره) در کتاب ولایت فقیه, ضمن اشاره به حکومتهاى استبدادى, سلطنتى, مطلقه, مشروطه متعارف, شاهنشاهى و امپراطورى, درباره حکومت اسلامى مى فرماید: ((حکومت اسلامى, حکومت قانون است. در این طرز حکومت, حاکمیت منحصر به خداست و قانون فرمان و حکم خداست.(30)
امام(ره) پس از ذکر شرایط عامه مثل عقل و تدبیر, دو شرط علم به قانون و عدالت را براى زمامدار بیان مى کند(31). و معتقد است; اگر این سیره حفظ مى گردید, خضوع در مقابل آمریکا و انگلیس واقع نمى شد:
((هرگاه این سیره حفظ مى شد و حکومت به شیوه اسلامى بود, نه تسلط بر جان و مال مردم, نه سلطنت و نه شاهنشاهى, این ظلمها و غارتگریها و دستبرد به خزانه عمومى و فحشا و منکرات واقع نمى شد... .
اگر این تشریفات پر خرج سلطنتى و این ریخت و پاشها و اختلاسها نبود, بودجه مملکت کسرى نمىآورد تا در برابر آمریکا و انگلیس خاضع شوند و تقاضاى قرض و کمک کنند...از طرف دیگر, تشکیلات ادارى زائد و طرز اداره توإم با پرونده سازى و کاغذ بازى که از اسلام بیگانه است, خرجهایى بر بودجه مملکت تحمیل مى کند که از خرجهاى حرام نوع اول, کمتر نیست)).(32)
ب ـ نوع جامعه
جامعه مورد نظر امام(ره), جامعه اى توحیدى است(33) که برخى از ویژگیهاى آن, عبارتند از: هدفمند بودن,(34) نظم,(35) وحدت و استقلال خواهى.(36)
امام(ره) در تعریف جامعه توحیدى مى فرماید: ((جامعه توحیدى, عبارت از جامعه اى است (توحیدى به معناى حقیقى, نه به آن معناى غلطى که گفته شده است)...که با حفظ همه مراتب یک نظر داشته باشد; کانه یک موجودند)).(37)
از دیدگاه امام(ره), انسان به منزله جامعه توحیدى است:...مغز, فرمان مى دهد. دست, فرمان مى برد; اما همه یک راه دارند, همه براى این است که این کشور فردى را (انسانى) را اداره کنند(38) و در جامعه توحیدى همه قوا در خدمت به اسلام است. از دیدگاه امام(ره), وجه دیگر جامعه توحیدى, نظم آن است. در صورتى که جامعه دچار بى نظمى و هرج و مرج شد, دنیا حکم مى کند که این کشور قیم لازم دارد و زمینه براى آوردن قیم فراهم مى شود. به علاوه در زمان هجوم دشمن, دیگر نمى توان از کشور دفاع کرد و از طرفى, کشورهائى که دولت اسلامى را الگو قرار داده اند, دیگر به آن اقتدا نمى کنند.(39)
از نظر امام(ره), با استقرار نظم, وحدت و انسجام حاصل مى شود و تمام پیروزى و پیشرفت کشور اسلامى ناشى از وحدت و انسجام است که خود باعث حفظ نظام مى گردد.(40)
ج ـ امکانات و تواناییها(منابع قدرت)
منابع قدرت را به دو دسته مادى و معنوى تقسیم مى کنند. امام (ره) ضمن توجه به منابع مادى قدرت, بیشترین اهمیت را به منابع معنوى قدرت مى دهند. ایشان امدادهاى غیبى, ایمان مردم, وحدت و روحیه شهادت طلبى را از عوامل پیروزى انقلاب مى دانسته و مى فرماید:
((ما به قدرت طبیعى بر این مشاکل و بر این مصیبتهایى که وارد شده است, فائق نیامده ایم; براى اینکه قدرت ما بر حسب طبیعت یک قدرت بسیار ناچیزى بود...ملت ما که در این نهضت پیروز شد, این فقط براى اتکال به خدا بود.))(41)
امام(ره) در زمینه منابع معنوى قدرت, تإکید زیادى بر باورهاى ذهنى مردم دارند و در این مورد معتقداست:
((اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما مى توانیم مستقل باشیم, وابسته به غیر نباشیم, خواهید توانست...اگر شماهایى که در صنعت هستید و در پرسنل صنعتى کار مى کنید...این باور را داشته باشید... که مى توانید صناع باشید و مى توانید کارهاى ابتکارى بکنید, خواهید توانست.))(42)
در قلمرو منابع مادى قدرت امام ضمن تإکید بر نو سازى و صنعتى شدن کشور(43), یکى از منابع مادى دولت اسلامى را منابع مالى آن مى داند که از جمله آنها مالیات, خمس, انفال...مى باشد.
امام مالیات را بر دو گونه تقسیم مى نماید که عبارتند از: مالیات اجبارى و مالیات اختیارى. مالیاتهاى اجبارى, خود بر دو گونه است: مالیات سالیانه و مالیات فوق العاده.
مالیات فوق العاده که در شرایط انقلاب و بحرانى مصداق دارد, غیر محدود است و دولت در صورت صلاح مى تواند به عنوان قرض و یا مالیات غیر مستقیم و فوق العاده به مقدار نیاز کشور با تقسیم عادلانه دریافت دارد و آن را براى استقلال کشور اسلامى خرج نماید.(44)
2 ـ 2 ـ محیط عملیاتى (محیط خارجى)
سیاست خارجى تحت تإثیر متغیرهاى متعدد محیط بین المللى است که از جمله آنها نظام بین الملل, دولتها, ملتها, سازمانها و حقوق بین المللى است.
دیدگاهها و نظرات امام (ره) پیرامون این متغیرها بسیار گسترده است که در اینجا صرفا به چند مورد به صورت خلاصه اشاره مى شود.
الف ـ نظام بین الملل
از نظر امام (ره), ساختار نظام بین الملل همچنان فاقد قدرت فائقه است(45) و منطق قدرتهاى بزرگ بر آن حاکم مى باشد. این قدرتها با هر کشورى که بخواهد مستقل باشد, وحشیانه مقابله نموده و دست از توطئه بر نمى دارند.(46) امام با توجه به موانع محیط عملیاتى سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران مى فرماید:
((از آنجا که محرومیت زدایى, عقیده و راه و رسم زندگى ماست, جهانخواران در این مورد ما را آزاد نگذاشته اند و براى ناتوان ساختن دولت و دست اندرکاران کشور ما, حلقه هاى محاصره را تنگتر کرده و بغض و کینه و ترس و وحشت خود را در این حرکت مردمى و تاریخى تا مرز هزاران توطئه سیاسى و اقتصادى ظاهر ساخته اند. ))(47)
ب ـ دولتها
امام (ره) دولتها را به دو دسته اسلامى و غیر اسلامى تقسیم نموده و رابطه با آنها را چنین ترسیم مى کند:
((دولتهاى اسلامى با ما روابط دارند, آن هم تا حدى که روى مصالح اسلام, روى مصالح مسلمین باشد, ما با آنها روابط داریم...دول غیر اسلامى هم هر کدامشان با ما بخواهند با عدالت رفتار بکنند, ما را به حساب بیاورند... تفاهم مى کنیم و به استثناى اینکه باید آن ظلمهایى که به ما کرده است, باید جبران کند.))(48)
امام (ره) سیاست انزوا را مردود دانسته(49) و قطع رابطه با دولتها را بر خلاف عقل و شرع ذکر مى کند;(50) زیرا بر قرارى رابطه براى پیشرفت و حفظ نظام لازم است.
ج ـ ملتها
امام (ره) در رابطه با تإثیر ملتها بر سیاست خارجى ایران اسلامى, به دو مشکل مسلمین اشاره مى کند که شامل اختلاف میان دولتها و اختلاف دولتها با ملتها است. از نظر ایشان, علت عدم حمایت ملتها از دولتها رفتار نامناسب دولتهاست.(51) ایشان در این رابطه مى فرماید: ((مشکل اسلام, دولتهاى اسلامى است نه ملتها,(52) اگر این مشکل از پیش پاى مسلمین بر داشته شود, مسلمین به آمال خودشان خواهند رسید و راه حلش به دست ملتهاست.))(53)
3ـ متغیر نقش
نقشهاى ملى به آن دسته از تعهدات و وظایفى اطلاق مى شود که دولت خواهان ایفا و اجراى آنهاست. نقشها از یک طرف با جهت گیریها و از سوى دیگر, با اهداف سیاست خارجى رابطه نزدیک دارد.(54) دولت اسلامى نیز در سیاست خارجى براى خود داراى نقشهایى است که مهمترین آنها را مى توان به صورت زیر بیان نمود:
1ـ دولت مستقل و فعال;
2ـ حفظ نظام و تمامیت ارضى کشور;
3ـ دولت الگو;
4ـ مخالفت با وضع موجود;
5ـ حامى ملل محروم و مستضعف;
6ـ عامل وحدت بخش;
7ـ دولت میانجى;
8ـ حامى عدالت جهانى;
9ـ حامى حکومت جهانى اسلام.
نظرات حضرت امام (ره) را مى توان درباره نقشهاى فوق بیان نمود; ولى در اینجا به اختصار به چند مورد اشاره مى شود.
3ـ 1ـ دولت مستقل و فعال
مقصود از استقلال در سیاست خارجى یک کشور, استقلال در سه مرحله سیاستگزارى, تصمیم گیرى و اجراى تصمیم است که مصادیق آن, در زمینه هاى سیاسى, فرهنگى, اقتصادى, دفاعى و غیره ظاهر مى شود. گر چه در نگاه اول, استقلال سیاسى با اهمیت به نظر مى رسد; اما از دیدگاه امام(ره), استقلال فرهنگى مهمتر از آن است. از آنجا که امام (ره) بر متغیر انسان و باورها و ذهنیتهاى فردى تإکید دارد, خودیابى و خودباورى فکرى را شرط دستیابى به استقلال کشور مى داند. امام (ره) در این رابطه مى فرماید:
((اساس, باور این دو مطلب است: باور ضعف و سستى و ناتوانى و باور قدرت و قوه و توانایى. اگر ملت این باور را داشته باشد که ما مى توانیم در مقابل قدرتهاى بزرگ بایستیم, این باور, اسباب این مى شود که توانایى پیدا مى کنند و در مقابل قدرتهاى بزرگ ایستادگى مى کنند.))(55)
امام (ره) مبدإ همه خوشبختى ها و بدبختى هاى یک ملت را فرهنگ آن دانسته و مى فرماید:
((راه اصلاح یک مملکتى, فرهنگ آن مملکت است. اصلاح باید از فرهنگ شروع شود... براى اینکه از فرهنگ است که در وزارتخانه ها مى رود, از فرهنگ است که در مجلس مى رود, از فرهنگ است که کارمندان دولت مى شود.))(56)
از دیدگاه امام(ره), دولت اسلامى نه تنها باید در راه استقلال فرهنگى, سیاسى اقتصادى و...بکوشد; بلکه باید نسبت به جریانات بین المللى حساس باشد و براى اصلاح آن, اقدام نماید. از نظر ایشان, منطق دولت اسلامى بر اساس منطق انبیا است و با توجه به آیه شریفه ((اشدإ على الکفار رحمإ بینهم)), مى فرماید: ((منطق انبیا این است که ((اشدإ)) باید باشند بر کفار و بر کسانى که بر ضد شریعت هستند[ و] بین خودشان رحیم باشند و آن شدت هم رحمت است بر آنها.))(57)
3ـ 2ـ حفظ نظام اسلامى و تمامیت ارضى کشور
امام (ره) در کتاب بیع, در بحث شوون و اختیارات ولى فقیه و در کتاب ولایت فقیه, در بحث لزوم تشکیل حکومت اسلامى, حفظ نظام اسلامى را از واجبات الهى تلقى نموده و مى فرماید: ((حفظ مرزهاى کشور اسلامى از هجوم بیگانگان و جلوگیرى از تسلط تجاوزگران بر آن, عقلا و شرعا واجب است.))(58)
همچنین در کتاب ولایت فقیه, در ذیل احکام دفاع ملى با توجه به آیه ((و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه...))مى فرماید: ((آیه دستور مى دهد که تا حد امکان نیرومند و آماده باشید, تا دشمنان نتوانند به شما ظلم و تجاوز کنند.))(59)
3ـ 3ـ دولت الگو (سرمشق)
امام (ره) با توجه به ویژگیهاى انقلاب اسلامى و ملت ایران, آن را براى سایر ملتها الگو و سرمشق مى داند و با توجه به آیه شریفه ((ان الله لایغیروا ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم)), تحول در ملت ایران را یک تحول نفسانى مى داند که نتیجه آن, رفتن یک رژیم طاغوتى و آمدن یک رژیم اسلامى شد.(60) لذا درباره ملت ایران مى فرماید:
((من با جرإت مدعى هستم که ملت ایران و توده میلیونى آن در عصر حاضر, بهتر از ملت حجاز و عهد رسول الله صلى الله علیه واله و کوفه عراق در امیرالمومنین و حسین ابن على صلوات ا علیهما مى باشند.))(61)
امام در وصیتنامه خویش نیز چنین مى گوید:
((آنچه که شما ملت شریف و مجاهد براى آن به پا خاستید و دنبال مى کنید و براى آن جان و مال نثار کرده و مى کنید, والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدى است و مقصودى است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد آن مکتب الوهیت به معناى وسیع آن و ایده توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غیب و نمود است.))(62)
با توجه به مطالب فوق, امام مى فرماید:
((و اما به ملتهاى اسلامى توصیه مى کنم که از حکومت جمهورى اسلامى و از ملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومتهاى جائر خود را در صورتى که با خواست ملتها که خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند, با تمام قدرت به جاى خود بنشانید که مایه بدبختى مسلمانان, حکومتهاى وابسته به شرق و غرب مى باشند.))(63)
امام, ملت ایران را براى سایر ملتها حجت مى دانند و مى فرماید: ((ملت ایران اعزهم ا راه عذرها را مسدود نموده و اثبات نمود که در مقابل قدرتهاى بزرگ, مى توان ایستاد و حق انسانى خود را باز پس گرفت.))(64)
3ـ 4ـ مدافع اعتقادى خاص و گسترش آن
حضرت امام (ره) اسلام امریکائى را از اسلام ناب محمدى(ص) متمایز ساخته و ملت و دولت اسلامى را موظف به دفاع و گسترش آن مى دانند و در این راستاست که صدور انقلاب ایران معنا و مفهوم مى یابد. امام درباره مرز اسلام ناب محمدى(ص) با اسلام آمریکائى مى فرماید:
((اسلامى که پرچمداران آن, پا برهنگان و مظلومین و فقراى جهانند و دشمنان آن, ملحدان و کافران و سرمایه داران و پول پرستانند, اسلامى که طرفداران واقعى آن همیشه از مال و قدرت بى بهره بوده اند و دشمنان حقیقى آن زراندوزان حیله گر و قدرت مداران بازیگر و مقدس نمایان بى هنرند... .))(65)
از دیدگاه امام(ره), فلسفه گسترش اسلام ناب محمدى(ص), در رسالت جهانى اسلام به منظور اقامه نظام عادلانه جهانى قرار دارد و منظور از صدور انقلاب, همان گسترش اسلام است.(66) امام در این رابطه معتقداست: ((ما با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدى(ص) است, به سیطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه مى دهیم.))(67)
بر اساس مطالب فوق, هر کشورى براى خود نقشهاى قائل است که در چارچوب استراتژى سیاست خارجى شکل مى گیرد و بر اساس آن, اهداف سیاست خارجى خود را ترسیم مى کند.
در این نوشتار برخى, نقشهاى دولت اسلامى با توجه به سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران مطرح شد و بررسى نقشهاى دول غیر اسلامى را به وقت دیگرى موکول مى نمائیم.
نتیجه:
آنچه مطرح شد بیان مختصرى از چارچوب کلى مبانى نظرى سیاست خارجى از دیدگاه امام خمینى(ره) بود. در این بحث نظرى که نیازمند تحقیق و پژوهش بیشترى است مطالعه سیاست خارجى با توجه به سه متغیر انسان, محیط و نقشها مورد بررسى قرار گرفت از پژوهش انجام شده مى توان استنباط نمود که نقطه عزیمت امام(ره) در نگرش به سیاست خارجى و داخلى, انسان و رفتار اوست بنابر این با استفاده از سطح تحلیل خرد بهتر مى توان نظرات امام(ره) را مطالعه نمود. از دیدگاه امام(ره) همچنان که براى انسان صراط مستقیم وجود دارد براى دولت و زمامداران نیز صراط مستقیم متصور است و تجلى آن در سیاست خارجى همان سیاست نه شرقى و نه غربى است, اگر دولتى در صراط مستقیم قرار گیرد, استراتژیها, اصول, اهداف و عملکرد سیاست خارجى او نیز استمرار حرکت انبیا علیهم السلام خواهد بود. امام(ره) ضمن توجه به عوامل محیطى داخلى و بین المللى موثر بر سیاستگزارى خارجى, بر تقویت باورها و ذهنیت عامه مردم, بیدارى و آگاه شدن ملتها جهت تحقق اهداف سیاست خارجى دولت اسلامى تإکید دارند. از دیدگاه امام(ره) صدور انقلاب که همان صدور اسلام ناب محمدى(ص) است, رسالت و تعهد دولت اسلامى مى باشد و حمایت از ملل محروم و مستضعف و حمایت از حکومت جهانى اسلام و سایر نقشهاى دولت اسلامى در این راستا مفهوم و معنى مى یابد.
امیداست مطالب بیان شده مقدمه مباحث گسترده تر و مفیدتر در شناخت ابعاد نظرى آرإ و اندیشه امام خمینى در قلمرو سیاست خارجى قرار گیرد.
پى نویسها:
1. جهت مطالعه ماهیت نظام بین المللى ر.ک:
Hedley,Bull: The Anarchical Society. (london: The Macmillam press.LTD 1977) PP.3 _ 52
ر.ک. حـسین سیف زاده, مبانى و مدلهاى تصمیم گیرى در سیاست خارجى, دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى تهران 1375, صص 128 ـ 148.
3. ر.ک: همان.
همچنین براى مباحث نظریه پردازى در سیاست خارجى ر.ک:
Theodore A.Couloumbis and James H.Wolfe : Introduction to Internatioal Relatioms: Power and justice.
New Delhi: Prentice Hall of India Private Iimlted, 1986) PP. 125_ 148.
) 4.ر.کJames.N.Rosenau,`The scientific Study of Foreign Policy. :
5. ر.ک:
William .o. Chittick. The Analysis of Foreign Policy Outputs U.S.A:
charles E.Merrill Publlshiny ompany.
6. امـام خمینى, شرح چهل حدیث موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره), تهران, 1375, ص 5.
7. همان, ص 237 و 272.
8. همان, ص 133.
9. هـمان, ص ;137 همچنین درباره علت وجود این قوا در انسان, ر.ک: امام خمینى, طلب و اراده, شرح و ترجمه سید احمد فهرى , مرکز انتشارات علمى و فرهنگى تهران, 1362, ص ;156 و شرح چهل حدیث, ص 9.
10. همان, ص 19.
11. در جـسـتـجوى راه از کلام امام (دفتر چهاردهم), استعمار و ابر قدرتها امیر کبیر, تهران, 1362 ص 295.
12. در جـسـتـجـوى راه از کلام امام (دفتربیست و دوم), فرهنگ و تعلیم و تربیت, امیر کبیر, تهران, 1364, صص 160ـ161.
13. همان, ص 175.
14. صـحـیـفه نور, مجموعه رهنمودهاى امام خمینى(ره), مرکز مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى, تهران, جلد 11, ص 14.
15. صحیفه نور, ج 2, ص 2.
16. صحیفه نور, ج 18, ص 175.
17. در جستجوى راه از کلام امام (دفتر چهاردهم), ص 62.
18. همان, ص 59.
19. صحیفه نور, ج 14, ص 103.
20. فریاد برائت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى, تهران, ص 14.
21. شرح چهل حدیث, ص 531.
22. همان, ص ;533 سوره ملک, آیه 22.
23. همان, ص 531.
24. صحیفه نور, ج 19, ص 194.
25. صحیفه نور, ج 7, ص 114, و ج 21, ص 36, و ج 12, ص 122.
26. صحیفه نور , ج 21, ص 36.
27. صحیفه نور, ج 19, ص 5.
28. صحیفه انقلاب, ص 5.
29. ر.ک. جـیـمـز بـاربـر ـ مـایـکـل اسمیت, ماهیت سیاستگزارى خارجى در دنیاى وابـسـتگى متقابل کشورها ترجمه و تحشیه حسین سیف زاده, نشر قومس, تهران, 1372) صص 123 ـ 190.
30. امام خمینى, ولایت فقیه[ بى نا],[ بى جا],[ بى تا] ص 54.
31. همان, ص 58.
32. همان, ص 57 ـ 58.
33. صحیفه نور, ج 11, ص 136.
34. همان, ص 136.
35. همان, ص 139.
36. همان, صص 139 ـ 140.
37. همان, ص 136.
38. همان, ص 136.
39. همان, صص 139 ـ 140.
40. همان, صص 110 و 223.
41. گـزیـده اى از انـدیشه و آرإ امام خمینى, آیین انقلاب اسلامى,موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره), تهران, 1373, ص 167.
42. همان, ص 179.
43. همان, ص 471.
44. جهت مطالعه بیشتر ر.ک. همان, ص 464.
45. نـهضـت هـاى رهـایـى بـخـش در کلام امام, نخست وزیرى, تهران,[ بى تا] ص 14. 46. صحیفه نور, ج 11, ص 165.
47. فریاد برائت,پیشین, ص 43.
48. صحیفه نور, ج 11, ص 36.
49. در جستجوى راه از کلام امام (دفتر چهاردهم), پیشین, ص 400.
50. صحیفه نور, ج19, ص 73.
51. آئین انقلاب اسلامى, ص 51.
52. صحیفه نور, ج 14, ص 93.
53. صحیفه نور, ج 12, ص 278.
54. در بـیـان انـواع نقشهاى دولت اسلامى و مفهوم آن, از کتاب زیر استفاده شده است: کـى. جـى .هـالـسـتى. مبانى تحلیل سیاست بین الملل, دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى, تهران, 1373, صص 199 ـ 208.
55. در جستجوى راه از کلام امام (دفتر بیست و دوم), ص 205.
56. همان, ص 183.
57. صحیفه نور, ج19, ص 56.
58. شوون و اختیارات ولى فقیه, ص 23.
59. ولایت فقیه, ص 38.
60. آیین انقلاب اسلامى, صص 172 ـ 173.
61. همان, ص 449.
62. صحیفه انقلاب, ص 35.
63. همان, ص13.
64. صحیفه نور, ج19, ص42.
65. آیین انقلاب اسلامى, ص 460.
66. صحیفه نور, ج11 صص 21ـ28.
67. در جستجوى راه از کلام امام (دفتر دهم), ص 435.
قلمرو مطالعاتى سیاست خارجى همانند سایر حوزه هاى مطالعاتى, با نظرات, تحلیلها و دیدگاههاى متفاوتى مواجه شده است و تلاش محققان و اندیشمندان جهت مفهومى و نظرى کردن وقایع, رخدادهاى بین المللى و مبانى رفتار دولتها, همواره با موانع و مشکلات خاص نظریه پردازى مشابه سایر رشته هاى علوم انسانى روبرو گردیده است.
این امر در عرصه اى که همچنان فاقد اقتدار محیط داخلى است و مهمترین خصلت آن, عدم قوه فائقه یا آنارشى است, دو چندان مى گردد(1)و این سئوال اساسى همیشه مطرح بوده که چگونه مى توان سیاست خارجى را مطالعه نمود؟ مبانى رفتارهاى تخاصمى دولتها چیست؟ دولتها چگونه در شرایط بحرانى تصمیم گیرى مى نمایند؟ فرایند سیاستگزارى خارجى چگونه شکل مى گیرد و به طور کلى, متغیرهاى موثر در شکل دهى به جهت گیریها و اهداف سیاست خارجى کدامند؟
برخى اندیشمندان از جمله مک کلاند, مدلسکى, روزکرانس و کاپلان, سیاست خارجى را از منظر نظام بین المللى یا سطح کلان مورد توجه قرار داده اند.(2) از نظر این صاحب نظران, دولتها صرفا در چارچوب نظام بین المللى توان اقدام داشته و سیاست خارجى, با توجه به ساختار و فرایندهاى نظام بین الملل محدود مى شود. در این دیدگاه, یا تمایزات داخلى دولتهاى عضو نظام بین المللى لحاظ نمى گردد و یا براى متغیرهاى داخلى نقش ناچیزى قائل مى شوند. بر این اساس, در مطالعه سیاست خارجى, باید ساختارها, فرایندها, قواعد, ارزشها و اهداف نظام بین المللى را شناخت.
متفکران دیگرى از جمله ریچارداسنایدر, ژوزف فرانکل, بیشتر توجه خود را به متغیرهاى داخلى معطوف داشته و رفتار خارجى کشورها را عمدتا تابعى از عوامل و عناصر داخلى دانسته اند. در این سطح, متغیرهاى متعددى مورد مطالعه قرار مى گیرد و از میان آنها, باورها, ارزشها و تصاویر ذهنى فرد سیاستگزار, از اهمیت خاص بر خوردار است. (3) و دسته دیگرى از متخصصان روابط بین المللى; مانند هانریدر و جیمز روزنا به اتصال دو محیط داخلى و بین المللى پرداخته و براى مطالعه سیاست خارجى توجه به هردو سطح را لازم مى دانند.(4) برخى نیز با توجه به نظریه سیستمها, به بررسى سیاست خارجى از جمله بازده هاى آن پرداخته اند. (5)
مقاله حاضر که در پى فهم و شناخت سیاست خارجى با عنایت به اندیشه هاى امام خمینى(ره) مى باشد, در صدد است مبانى نظرى و نقطه عزیمت امام(ره) را در نگرش به سیاست خارجى مشخص سازد و با بهره گیرى از نظرات ایشان, حوزه سیاست خارجى را که مشحون از همکارى, رقابت, تعارض و خصومت است, مطالعه و تحلیل نماید. بدین منظور و در پاسخ به مسإله اصلى, آنچه به عنوان چارچوب مفهومى جهت مطالعه سیاست خارجى پیشنهاد مى گردد, پژوهش سیاست خارجى با توجه به سه متغیر انسان, محیط و نقشهاى ملى است که از میان آنها, متغیر انسان بیشترین اهمیت را دارد.
1ـ متغیر انسان
1ـ1ـ ماهیت انسان
حضرت امام خمینى(ره) با نگرش عرفانى و اخلاقى خود, توجه ویژه اى به باطن, روحیات, صفات, خلقیات و کردار انسان نموده و در بیانات و تقریرات خود در بررسى انسان, به فرد یا انسان مهذب و غیر مهذب پرداخته است, در آثار امام(ره), انسان, گاهى ((انسان بما هو انسان)) و زمانى در مقام یک زمامدار و فرد سیاستگزار و در جائى به صورت افراد یا جامعه انسانى مورد توجه قرار مى گیرد و اقدامات آن, سیاست داخلى و خارجى را بر حسب موقعیت, به درجات متفاوت تحت تإثیر قرار مى دهد.
امام(ره) در رابطه با خلقت انسان مى فرماید: ((بدان که انسان اعجوبه اى است داراى دو نشئه و دو عالم; نشئه ظاهره ملکیه دنیویه که آن بدن اوست و نشئه باطنیه غیبیه ملکوتیه که از عالم دیگر است))(6)
امام (ره) نفس انسان را در بدو فطرت همانند صفحه اى خالى از مطلق نقوش مى داند که نور استعداد و لیاقت براى حصول هر مقامى در او ودیعه گذاشته شده است و درباره نحوه رشد و نمو نفوس انسانیه مى فرماید:
((بدان که نفوس انسانیه در بدو ظهور و تعلق آن به ابدان و هبوط آن به عالم ملک, در جمیع علوم و معارف و ملکات حسنه و سیئه; بلکه در جمیع ادراکات و فعلیات بالقوه است و کم کم رو به فعلیت گذارد به عنایت حق جل و علإ و ادراکات ضعیفه جزئیه اول در او پیدا شود, از قبیل احساس لمس و حواس ظاهرى دیگر الاخس فالاخس, و پس از آن, ادراکات باطنیه نیز به ترتیب در او حادث گردد; ولى در ملکات باز بالقوه باشد, و اگر در تحت تإثیراتى واقع شود, به حسب نوع ملکات خبیثه در او غالب شود و متمایل به زشتى و ناهنجارى گردد...و چون عنایت حقتعالى و رحمتش شامل حال فرزند آدم در ازل بود, دو نوع از مربى و مهذب به تقدیر کامل در او قرار داد که آن دو به منزله دو بال است...و این دو یکى مربى باطنى, که قوه عقل و تمیز است و دیگر, مربى خارجى که انبیا و راهنمایان طرق سعادت و شقاوت مى باشند))(7).
امام (ره)از وجود سه قوه در باطن انسان یاد مى کند و آن را سرچشمه تمام ملکات حسنه و سیئه و منشا تمام صور غیبیه ملکوتیه مى داند. این سه قوه عبارتند از: ((واهمه)), ((غضبیه)) و((شهویه)). که افراط و تفریط در هر یک, براى انسان مضر است. امام (ره) ضمن اشاره به حدیث امام صادق (ع); الغضب مفتاح کل شر)); خشم کلید همه شرهاست(8), مى فرماید: ((بیشتر فتنه هاى بزرگ و کارهاى فجیع در اثر غضب و اشتعال آن واقع شده است.))(e
(9 1ـ2ـ سیاست فرد غیر مهذب
امام (ره) سیاست خارجى دولتهاى دست نشانده و قدرتهاى بزرگ را مرتبط با قواى باطنى و عدم تهذیب دانسته و درباره اقدامات و رفتارهاى آنها مى فرماید:
((به هر کس دستش رسید, با قهر و غلبه ظلم کند و هر کس با او مختصر مقاومتى کند هر چه بتواند با او بکند و با اندک ناملایمى جنگ و غوغا به پا کند و به هر وسیله شده, مضار ناملایمات خود را از خود دور کند و لو منجر به هر فسادى در عالم هم بشود... و همین طور قوه غضب در انسان طورى مخلوق است که اگر مالک الرقاب مطلق یک مملکت شود, متوجه مملکت دیگر مى شود که آن را به دست نیاورده, بلکه هر چه به دستش بیاید, در او این قوه زیادتر مى شود. هر کس منکر است, مراجعه به حال خود کند و به حال اهل این عالم از قبیل سلاطین و متمولین و صاحبان قدرت و حشمت, آن وقت خود تصدیق ما را مى کند)).(10)
امام در بیانات خود درباره وضع سلاطین و صاحبان قدرت, به بررسى سیاستگزارى رژیم دست نشانده پهلوى مى پردازد و مى فرماید:
((رژیم دست نشانده پهلوى در مدت بیش از پنجاه سال, این کشور از هر جهت به سقوط کشانده بود و ذخایر سرشار آن را به نفع جیب اجانب; خصوصا انگلستان و امریکا, ریخته و باقى مانده آن را به نفع خود و انگلستان و سر سپردگان خود برداشت کرده و ما را با مشکلات بسیار روبرو کرده است.))(11)
امام (ره) علت وضع جهت گیریهاى سیاست خارجى دوره پهلوى را ناشى از یک مسإله روحى در شخص رضا شاه و پسرش و سیاستمداران غیر مهذب خارجى مى داند و مى فرماید:
((اینکه این عمل را آنها انجام مى دادند, یک نکته روحى دارد و آن, این است که انسان در باطن خودش و فطرت خودش تناهى ندارد. آمالش غیر متناهى است, وقوف نمى کند. آمال انسان وقتى که این طور است, اگر انسان اسیر همین آمال غیر متوقف بشود و ببیند که یک ابر قدرتى این آمال او را و آن خواسته هاى مادى او را و آن قدرت او را سلطه او را بر ملت خودش حفظ مى کند, او دیگر در بند این نیست که براى ملت کار بکند; براى اینکه از طبقه مرفه است و از طبقه قدرتمند است و قدرتمندى هم و همین طور حب مال و جاه هم حدى ندارد, مرزى ندارد. آن براى حفظ قدرت خودش و پشتوانه اى که دارد, براى این حفظ قدرت با ملت آن مى کند که همیشه حیثیت ملت و گنجینه هاى ملت را در دسترس او قرار بدهد و یک سهم ناچیزى هم براى خودش قرار بگیرد.))(12)
امام (ره) سیاستهاى تهاجمى و ورود قدرتهاى خارجى به کشورهاى جهان سوم و ممالک اسلامى را ناشى از زمامدارانى مى داند که بدون توجه به مصالح ملتها براى دستیابى به قدرت و مطامع خود به هر اقدامى دست مى زنند.(13) از دیدگاه ایشان مشکل, دنیاى امروز که گرفتار جنگ و خونریزى است, ناشى از افراد غیر مهذب است (14) و وقوع دو جنگ جهانى اول و دوم و سایر فجایع جهانى را ناشى از این مى داند که اسلحه در دست افراد غیر صالح است(15) امام (ره) در این رابطه چنین مى گوید:
((وقتى سیاستمدارى به طریقه اخلاقى انسانى نباشد, او چاقوکش از کار در مىآید, اما نه چاقوکش سر محله[;بلکه] چاقوکش در یک منطقه وسیعى در دنیا.
اینکه در روایت هست که اذا فسد العالم فسد العالم, مصداق بالاترش همینها هستند که علماى سیاست هستند, فاسد هستند, عالم را به فساد کشاندند... .اگر اینها حذف بشوند از دنیا, مردم آرامش بهترى پیدا مى کنند.))(16)
امام (ره) درباره اینکه چرا سیاستمداران بزرگ و ابر قدرتها به سمت سیاستهاى تهاجمى و چپاولگرانه مى روند و این حرکت در سیاست خارجى آنها وقفه بردار نیست مى فرمایند:
((این ابرقدرتها که ما اسمش را ابرقدرت مى گذاریم, تمام قدرتشان را روى هم مى گذارند و صرف آمال حیوانى و شیطانى مى کنند, به آن هم درست نمى رسند. اگر بنا بود که به آن چیزى که مى خواهند برسند که باید وقوف کنند. اینکه مى بینید که این ابرقدرتها جلو مى روند و هر چه داشته باشند, باز یک قدم جلوتر مى روند و اگر تمام این دنیا را هم داشته باشند, باز کافى برایشان نیست... .(17) و تمام مقصد این جنایتکاران رسیدن به یک نقطه است; قدرت, قدرت براى کوبیدن هر کس که در مقابلشان است))(18)
1ـ3ـ سیاست فرد مهذب:
از دیدگاه امام (ره), اگر فرد مهذب; یعنى انسانى که خود را تحت تربیت انبیا(19) قرار داده است, در رإس امور سیاسى قرار گیرد, جهت گیرى سیاست خارجى آن بر مبناى لاشرقیه و لاغربیه خواهد بود و این امر, ریشه در صراط مستقیم دارد. امام (ره) ضمن بیان مفهوم صراط مستقیم در سیاست خارجى, سیاست نه شرقى و نه غربى را مبنایى ابدى و تخلف ناپذیر در سیاست خارجى ایران اسلامى مى داند.(20) امام درباره مفهوم صراط مستقیم مى فرماید: ((...حق تعالى به مقام اسم جامع و رب الانسان بر صراط مستقیم است, چنانچه فرماید ان ربى على صراط المستقیم.))(21)
امام (ره) ضمن بیان آیه شریفه ((افمن یمشى مکب على وجهه اهدى ام من یمشى سویا على صراط مستقیم ))مى گوید: ((در احادیث شریفه, در ذیل آیه شریفه, ((صراط مستقیم)) را به حضرت امیر المومنین و حضرات ائمه معصومین علیهم السلام تفسیر فرمودند.))(22) امام (ره) مومنین را تابع انسان کامل مى داند که سیر و قدم خود را جاى قدم او گذارد و به نور هدایت و مصباح معرفت او سیر کنند.(23) امام(ره) در جمع اعضاى وزارت امور خارجه, سیاست نه شرقى و نه غربى را با توجه به صراط مستقیم اینگونه بیان مى کند:
((بنابر این, وقتى ما مى توانیم در مقابل همه دنیا بایستیم[ و] بگویم ما نه طرف ((مغضوب علیهم)) مى رویم و نه طرف ((ضالین)), نه طرف غرب مى رویم; و نه طرف شرق مى رویم وقتى ما مى توانیم این طور باشیم و به صراط مستقیم عمل بکنیم که همه مان با هم باشیم, ید واحده باشیم...))(24)
امام(ره) با توجه به سیاست نه شرقى و نه غربى, استراتژى ایران اسلامى را سیاست واقعى عدم تعهد مى داند و تإکید مى نماید که از این سیاست عدول نخواهد شد(25); زیرا دوام و قوام جمهورى اسلامى بر پایه این سیاست استوار است(26) و در چارچوب همین سیاست, استقلال, آزادى, حمایت از محرومین و مستضعفان, مبارزه با ظلم و ستم و سایر نقشها و اهداف جمهورى اسلامى شکل مى گیرد. امام(ره) در مقایسه انقلاب اسلامى با دیگر انقلابها, یکى از ویژگیهاى اساسى آن را در سیاست لاشرقیه و لاغربیه مى داند(27) و در وصیتنامه خود مى فرماید:
((من اکنون به ملتهاى شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه مى کنم که از این راه مستقیم الهى که نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر کافر وابسته است; بلکه به صراطى که خداوند به آنها نصیب فرموده است, محکم و استوار و متعهد و پایدار پاى بند بوده و لحظه اى از شکر این نعمت غفلت نکرده, دستهاى ناپاک عمال ابر قدرتها, چه عمال خارجى و چه عمال داخلى بدتر از خارجى, تزلزلى در نیت پاک و اراده آهنین آنان رخنه نکند...(28)
2ـ متغیر محیط
متغیرهاى محیطى را به دو دسته کلى محیط داخلى (کشورى) و محیط عملیاتى (نظام بین المللى) تقسیم نموده اند(29). امام(ره) ضمن رجوع به باطن انسان و بیان تإثیر آن, در اعمال و اقدامات فرد سیاستگزار, متغیرهاى هر دو محیط را در ارتباط با متغیر انسان توضیح مى دهد.
2 ـ 1 ـ محیط داخلى
از آنجا که متغیرهاى محیط داخلى متعدد است, صرفا به سه متغیر به صورت خلاصه اشاره مى شود.
الف ـ نوع حکومت;
ب ـ نوع جامعه;
ج ـ امکانات و توانائیها.
الف ـ نوع حکومت
تاکنون درباره انواع حکومت تقسیم بندیهاى متفاوتى ارائه شده است. آنچه مسلم است, سیاست داخلى و خارجى کشورها تحت تإثیر نوع هدف و ساختارهاى حکومتى مى باشد.
امام(ره) در کتاب ولایت فقیه, ضمن اشاره به حکومتهاى استبدادى, سلطنتى, مطلقه, مشروطه متعارف, شاهنشاهى و امپراطورى, درباره حکومت اسلامى مى فرماید: ((حکومت اسلامى, حکومت قانون است. در این طرز حکومت, حاکمیت منحصر به خداست و قانون فرمان و حکم خداست.(30)
امام(ره) پس از ذکر شرایط عامه مثل عقل و تدبیر, دو شرط علم به قانون و عدالت را براى زمامدار بیان مى کند(31). و معتقد است; اگر این سیره حفظ مى گردید, خضوع در مقابل آمریکا و انگلیس واقع نمى شد:
((هرگاه این سیره حفظ مى شد و حکومت به شیوه اسلامى بود, نه تسلط بر جان و مال مردم, نه سلطنت و نه شاهنشاهى, این ظلمها و غارتگریها و دستبرد به خزانه عمومى و فحشا و منکرات واقع نمى شد... .
اگر این تشریفات پر خرج سلطنتى و این ریخت و پاشها و اختلاسها نبود, بودجه مملکت کسرى نمىآورد تا در برابر آمریکا و انگلیس خاضع شوند و تقاضاى قرض و کمک کنند...از طرف دیگر, تشکیلات ادارى زائد و طرز اداره توإم با پرونده سازى و کاغذ بازى که از اسلام بیگانه است, خرجهایى بر بودجه مملکت تحمیل مى کند که از خرجهاى حرام نوع اول, کمتر نیست)).(32)
ب ـ نوع جامعه
جامعه مورد نظر امام(ره), جامعه اى توحیدى است(33) که برخى از ویژگیهاى آن, عبارتند از: هدفمند بودن,(34) نظم,(35) وحدت و استقلال خواهى.(36)
امام(ره) در تعریف جامعه توحیدى مى فرماید: ((جامعه توحیدى, عبارت از جامعه اى است (توحیدى به معناى حقیقى, نه به آن معناى غلطى که گفته شده است)...که با حفظ همه مراتب یک نظر داشته باشد; کانه یک موجودند)).(37)
از دیدگاه امام(ره), انسان به منزله جامعه توحیدى است:...مغز, فرمان مى دهد. دست, فرمان مى برد; اما همه یک راه دارند, همه براى این است که این کشور فردى را (انسانى) را اداره کنند(38) و در جامعه توحیدى همه قوا در خدمت به اسلام است. از دیدگاه امام(ره), وجه دیگر جامعه توحیدى, نظم آن است. در صورتى که جامعه دچار بى نظمى و هرج و مرج شد, دنیا حکم مى کند که این کشور قیم لازم دارد و زمینه براى آوردن قیم فراهم مى شود. به علاوه در زمان هجوم دشمن, دیگر نمى توان از کشور دفاع کرد و از طرفى, کشورهائى که دولت اسلامى را الگو قرار داده اند, دیگر به آن اقتدا نمى کنند.(39)
از نظر امام(ره), با استقرار نظم, وحدت و انسجام حاصل مى شود و تمام پیروزى و پیشرفت کشور اسلامى ناشى از وحدت و انسجام است که خود باعث حفظ نظام مى گردد.(40)
ج ـ امکانات و تواناییها(منابع قدرت)
منابع قدرت را به دو دسته مادى و معنوى تقسیم مى کنند. امام (ره) ضمن توجه به منابع مادى قدرت, بیشترین اهمیت را به منابع معنوى قدرت مى دهند. ایشان امدادهاى غیبى, ایمان مردم, وحدت و روحیه شهادت طلبى را از عوامل پیروزى انقلاب مى دانسته و مى فرماید:
((ما به قدرت طبیعى بر این مشاکل و بر این مصیبتهایى که وارد شده است, فائق نیامده ایم; براى اینکه قدرت ما بر حسب طبیعت یک قدرت بسیار ناچیزى بود...ملت ما که در این نهضت پیروز شد, این فقط براى اتکال به خدا بود.))(41)
امام(ره) در زمینه منابع معنوى قدرت, تإکید زیادى بر باورهاى ذهنى مردم دارند و در این مورد معتقداست:
((اگر افکارتان و باورتان این باشد که ما مى توانیم مستقل باشیم, وابسته به غیر نباشیم, خواهید توانست...اگر شماهایى که در صنعت هستید و در پرسنل صنعتى کار مى کنید...این باور را داشته باشید... که مى توانید صناع باشید و مى توانید کارهاى ابتکارى بکنید, خواهید توانست.))(42)
در قلمرو منابع مادى قدرت امام ضمن تإکید بر نو سازى و صنعتى شدن کشور(43), یکى از منابع مادى دولت اسلامى را منابع مالى آن مى داند که از جمله آنها مالیات, خمس, انفال...مى باشد.
امام مالیات را بر دو گونه تقسیم مى نماید که عبارتند از: مالیات اجبارى و مالیات اختیارى. مالیاتهاى اجبارى, خود بر دو گونه است: مالیات سالیانه و مالیات فوق العاده.
مالیات فوق العاده که در شرایط انقلاب و بحرانى مصداق دارد, غیر محدود است و دولت در صورت صلاح مى تواند به عنوان قرض و یا مالیات غیر مستقیم و فوق العاده به مقدار نیاز کشور با تقسیم عادلانه دریافت دارد و آن را براى استقلال کشور اسلامى خرج نماید.(44)
2 ـ 2 ـ محیط عملیاتى (محیط خارجى)
سیاست خارجى تحت تإثیر متغیرهاى متعدد محیط بین المللى است که از جمله آنها نظام بین الملل, دولتها, ملتها, سازمانها و حقوق بین المللى است.
دیدگاهها و نظرات امام (ره) پیرامون این متغیرها بسیار گسترده است که در اینجا صرفا به چند مورد به صورت خلاصه اشاره مى شود.
الف ـ نظام بین الملل
از نظر امام (ره), ساختار نظام بین الملل همچنان فاقد قدرت فائقه است(45) و منطق قدرتهاى بزرگ بر آن حاکم مى باشد. این قدرتها با هر کشورى که بخواهد مستقل باشد, وحشیانه مقابله نموده و دست از توطئه بر نمى دارند.(46) امام با توجه به موانع محیط عملیاتى سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران مى فرماید:
((از آنجا که محرومیت زدایى, عقیده و راه و رسم زندگى ماست, جهانخواران در این مورد ما را آزاد نگذاشته اند و براى ناتوان ساختن دولت و دست اندرکاران کشور ما, حلقه هاى محاصره را تنگتر کرده و بغض و کینه و ترس و وحشت خود را در این حرکت مردمى و تاریخى تا مرز هزاران توطئه سیاسى و اقتصادى ظاهر ساخته اند. ))(47)
ب ـ دولتها
امام (ره) دولتها را به دو دسته اسلامى و غیر اسلامى تقسیم نموده و رابطه با آنها را چنین ترسیم مى کند:
((دولتهاى اسلامى با ما روابط دارند, آن هم تا حدى که روى مصالح اسلام, روى مصالح مسلمین باشد, ما با آنها روابط داریم...دول غیر اسلامى هم هر کدامشان با ما بخواهند با عدالت رفتار بکنند, ما را به حساب بیاورند... تفاهم مى کنیم و به استثناى اینکه باید آن ظلمهایى که به ما کرده است, باید جبران کند.))(48)
امام (ره) سیاست انزوا را مردود دانسته(49) و قطع رابطه با دولتها را بر خلاف عقل و شرع ذکر مى کند;(50) زیرا بر قرارى رابطه براى پیشرفت و حفظ نظام لازم است.
ج ـ ملتها
امام (ره) در رابطه با تإثیر ملتها بر سیاست خارجى ایران اسلامى, به دو مشکل مسلمین اشاره مى کند که شامل اختلاف میان دولتها و اختلاف دولتها با ملتها است. از نظر ایشان, علت عدم حمایت ملتها از دولتها رفتار نامناسب دولتهاست.(51) ایشان در این رابطه مى فرماید: ((مشکل اسلام, دولتهاى اسلامى است نه ملتها,(52) اگر این مشکل از پیش پاى مسلمین بر داشته شود, مسلمین به آمال خودشان خواهند رسید و راه حلش به دست ملتهاست.))(53)
3ـ متغیر نقش
نقشهاى ملى به آن دسته از تعهدات و وظایفى اطلاق مى شود که دولت خواهان ایفا و اجراى آنهاست. نقشها از یک طرف با جهت گیریها و از سوى دیگر, با اهداف سیاست خارجى رابطه نزدیک دارد.(54) دولت اسلامى نیز در سیاست خارجى براى خود داراى نقشهایى است که مهمترین آنها را مى توان به صورت زیر بیان نمود:
1ـ دولت مستقل و فعال;
2ـ حفظ نظام و تمامیت ارضى کشور;
3ـ دولت الگو;
4ـ مخالفت با وضع موجود;
5ـ حامى ملل محروم و مستضعف;
6ـ عامل وحدت بخش;
7ـ دولت میانجى;
8ـ حامى عدالت جهانى;
9ـ حامى حکومت جهانى اسلام.
نظرات حضرت امام (ره) را مى توان درباره نقشهاى فوق بیان نمود; ولى در اینجا به اختصار به چند مورد اشاره مى شود.
3ـ 1ـ دولت مستقل و فعال
مقصود از استقلال در سیاست خارجى یک کشور, استقلال در سه مرحله سیاستگزارى, تصمیم گیرى و اجراى تصمیم است که مصادیق آن, در زمینه هاى سیاسى, فرهنگى, اقتصادى, دفاعى و غیره ظاهر مى شود. گر چه در نگاه اول, استقلال سیاسى با اهمیت به نظر مى رسد; اما از دیدگاه امام(ره), استقلال فرهنگى مهمتر از آن است. از آنجا که امام (ره) بر متغیر انسان و باورها و ذهنیتهاى فردى تإکید دارد, خودیابى و خودباورى فکرى را شرط دستیابى به استقلال کشور مى داند. امام (ره) در این رابطه مى فرماید:
((اساس, باور این دو مطلب است: باور ضعف و سستى و ناتوانى و باور قدرت و قوه و توانایى. اگر ملت این باور را داشته باشد که ما مى توانیم در مقابل قدرتهاى بزرگ بایستیم, این باور, اسباب این مى شود که توانایى پیدا مى کنند و در مقابل قدرتهاى بزرگ ایستادگى مى کنند.))(55)
امام (ره) مبدإ همه خوشبختى ها و بدبختى هاى یک ملت را فرهنگ آن دانسته و مى فرماید:
((راه اصلاح یک مملکتى, فرهنگ آن مملکت است. اصلاح باید از فرهنگ شروع شود... براى اینکه از فرهنگ است که در وزارتخانه ها مى رود, از فرهنگ است که در مجلس مى رود, از فرهنگ است که کارمندان دولت مى شود.))(56)
از دیدگاه امام(ره), دولت اسلامى نه تنها باید در راه استقلال فرهنگى, سیاسى اقتصادى و...بکوشد; بلکه باید نسبت به جریانات بین المللى حساس باشد و براى اصلاح آن, اقدام نماید. از نظر ایشان, منطق دولت اسلامى بر اساس منطق انبیا است و با توجه به آیه شریفه ((اشدإ على الکفار رحمإ بینهم)), مى فرماید: ((منطق انبیا این است که ((اشدإ)) باید باشند بر کفار و بر کسانى که بر ضد شریعت هستند[ و] بین خودشان رحیم باشند و آن شدت هم رحمت است بر آنها.))(57)
3ـ 2ـ حفظ نظام اسلامى و تمامیت ارضى کشور
امام (ره) در کتاب بیع, در بحث شوون و اختیارات ولى فقیه و در کتاب ولایت فقیه, در بحث لزوم تشکیل حکومت اسلامى, حفظ نظام اسلامى را از واجبات الهى تلقى نموده و مى فرماید: ((حفظ مرزهاى کشور اسلامى از هجوم بیگانگان و جلوگیرى از تسلط تجاوزگران بر آن, عقلا و شرعا واجب است.))(58)
همچنین در کتاب ولایت فقیه, در ذیل احکام دفاع ملى با توجه به آیه ((و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه...))مى فرماید: ((آیه دستور مى دهد که تا حد امکان نیرومند و آماده باشید, تا دشمنان نتوانند به شما ظلم و تجاوز کنند.))(59)
3ـ 3ـ دولت الگو (سرمشق)
امام (ره) با توجه به ویژگیهاى انقلاب اسلامى و ملت ایران, آن را براى سایر ملتها الگو و سرمشق مى داند و با توجه به آیه شریفه ((ان الله لایغیروا ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم)), تحول در ملت ایران را یک تحول نفسانى مى داند که نتیجه آن, رفتن یک رژیم طاغوتى و آمدن یک رژیم اسلامى شد.(60) لذا درباره ملت ایران مى فرماید:
((من با جرإت مدعى هستم که ملت ایران و توده میلیونى آن در عصر حاضر, بهتر از ملت حجاز و عهد رسول الله صلى الله علیه واله و کوفه عراق در امیرالمومنین و حسین ابن على صلوات ا علیهما مى باشند.))(61)
امام در وصیتنامه خویش نیز چنین مى گوید:
((آنچه که شما ملت شریف و مجاهد براى آن به پا خاستید و دنبال مى کنید و براى آن جان و مال نثار کرده و مى کنید, والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدى است و مقصودى است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد آن مکتب الوهیت به معناى وسیع آن و ایده توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غیب و نمود است.))(62)
با توجه به مطالب فوق, امام مى فرماید:
((و اما به ملتهاى اسلامى توصیه مى کنم که از حکومت جمهورى اسلامى و از ملت مجاهد ایران الگو بگیرید و حکومتهاى جائر خود را در صورتى که با خواست ملتها که خواست ملت ایران است سر فرود نیاوردند, با تمام قدرت به جاى خود بنشانید که مایه بدبختى مسلمانان, حکومتهاى وابسته به شرق و غرب مى باشند.))(63)
امام, ملت ایران را براى سایر ملتها حجت مى دانند و مى فرماید: ((ملت ایران اعزهم ا راه عذرها را مسدود نموده و اثبات نمود که در مقابل قدرتهاى بزرگ, مى توان ایستاد و حق انسانى خود را باز پس گرفت.))(64)
3ـ 4ـ مدافع اعتقادى خاص و گسترش آن
حضرت امام (ره) اسلام امریکائى را از اسلام ناب محمدى(ص) متمایز ساخته و ملت و دولت اسلامى را موظف به دفاع و گسترش آن مى دانند و در این راستاست که صدور انقلاب ایران معنا و مفهوم مى یابد. امام درباره مرز اسلام ناب محمدى(ص) با اسلام آمریکائى مى فرماید:
((اسلامى که پرچمداران آن, پا برهنگان و مظلومین و فقراى جهانند و دشمنان آن, ملحدان و کافران و سرمایه داران و پول پرستانند, اسلامى که طرفداران واقعى آن همیشه از مال و قدرت بى بهره بوده اند و دشمنان حقیقى آن زراندوزان حیله گر و قدرت مداران بازیگر و مقدس نمایان بى هنرند... .))(65)
از دیدگاه امام(ره), فلسفه گسترش اسلام ناب محمدى(ص), در رسالت جهانى اسلام به منظور اقامه نظام عادلانه جهانى قرار دارد و منظور از صدور انقلاب, همان گسترش اسلام است.(66) امام در این رابطه معتقداست: ((ما با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدى(ص) است, به سیطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه مى دهیم.))(67)
بر اساس مطالب فوق, هر کشورى براى خود نقشهاى قائل است که در چارچوب استراتژى سیاست خارجى شکل مى گیرد و بر اساس آن, اهداف سیاست خارجى خود را ترسیم مى کند.
در این نوشتار برخى, نقشهاى دولت اسلامى با توجه به سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران مطرح شد و بررسى نقشهاى دول غیر اسلامى را به وقت دیگرى موکول مى نمائیم.
نتیجه:
آنچه مطرح شد بیان مختصرى از چارچوب کلى مبانى نظرى سیاست خارجى از دیدگاه امام خمینى(ره) بود. در این بحث نظرى که نیازمند تحقیق و پژوهش بیشترى است مطالعه سیاست خارجى با توجه به سه متغیر انسان, محیط و نقشها مورد بررسى قرار گرفت از پژوهش انجام شده مى توان استنباط نمود که نقطه عزیمت امام(ره) در نگرش به سیاست خارجى و داخلى, انسان و رفتار اوست بنابر این با استفاده از سطح تحلیل خرد بهتر مى توان نظرات امام(ره) را مطالعه نمود. از دیدگاه امام(ره) همچنان که براى انسان صراط مستقیم وجود دارد براى دولت و زمامداران نیز صراط مستقیم متصور است و تجلى آن در سیاست خارجى همان سیاست نه شرقى و نه غربى است, اگر دولتى در صراط مستقیم قرار گیرد, استراتژیها, اصول, اهداف و عملکرد سیاست خارجى او نیز استمرار حرکت انبیا علیهم السلام خواهد بود. امام(ره) ضمن توجه به عوامل محیطى داخلى و بین المللى موثر بر سیاستگزارى خارجى, بر تقویت باورها و ذهنیت عامه مردم, بیدارى و آگاه شدن ملتها جهت تحقق اهداف سیاست خارجى دولت اسلامى تإکید دارند. از دیدگاه امام(ره) صدور انقلاب که همان صدور اسلام ناب محمدى(ص) است, رسالت و تعهد دولت اسلامى مى باشد و حمایت از ملل محروم و مستضعف و حمایت از حکومت جهانى اسلام و سایر نقشهاى دولت اسلامى در این راستا مفهوم و معنى مى یابد.
امیداست مطالب بیان شده مقدمه مباحث گسترده تر و مفیدتر در شناخت ابعاد نظرى آرإ و اندیشه امام خمینى در قلمرو سیاست خارجى قرار گیرد.
پى نویسها:
1. جهت مطالعه ماهیت نظام بین المللى ر.ک:
Hedley,Bull: The Anarchical Society. (london: The Macmillam press.LTD 1977) PP.3 _ 52
ر.ک. حـسین سیف زاده, مبانى و مدلهاى تصمیم گیرى در سیاست خارجى, دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى تهران 1375, صص 128 ـ 148.
3. ر.ک: همان.
همچنین براى مباحث نظریه پردازى در سیاست خارجى ر.ک:
Theodore A.Couloumbis and James H.Wolfe : Introduction to Internatioal Relatioms: Power and justice.
New Delhi: Prentice Hall of India Private Iimlted, 1986) PP. 125_ 148.
) 4.ر.کJames.N.Rosenau,`The scientific Study of Foreign Policy. :
5. ر.ک:
William .o. Chittick. The Analysis of Foreign Policy Outputs U.S.A:
charles E.Merrill Publlshiny ompany.
6. امـام خمینى, شرح چهل حدیث موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره), تهران, 1375, ص 5.
7. همان, ص 237 و 272.
8. همان, ص 133.
9. هـمان, ص ;137 همچنین درباره علت وجود این قوا در انسان, ر.ک: امام خمینى, طلب و اراده, شرح و ترجمه سید احمد فهرى , مرکز انتشارات علمى و فرهنگى تهران, 1362, ص ;156 و شرح چهل حدیث, ص 9.
10. همان, ص 19.
11. در جـسـتـجوى راه از کلام امام (دفتر چهاردهم), استعمار و ابر قدرتها امیر کبیر, تهران, 1362 ص 295.
12. در جـسـتـجـوى راه از کلام امام (دفتربیست و دوم), فرهنگ و تعلیم و تربیت, امیر کبیر, تهران, 1364, صص 160ـ161.
13. همان, ص 175.
14. صـحـیـفه نور, مجموعه رهنمودهاى امام خمینى(ره), مرکز مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى, تهران, جلد 11, ص 14.
15. صحیفه نور, ج 2, ص 2.
16. صحیفه نور, ج 18, ص 175.
17. در جستجوى راه از کلام امام (دفتر چهاردهم), ص 62.
18. همان, ص 59.
19. صحیفه نور, ج 14, ص 103.
20. فریاد برائت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى, تهران, ص 14.
21. شرح چهل حدیث, ص 531.
22. همان, ص ;533 سوره ملک, آیه 22.
23. همان, ص 531.
24. صحیفه نور, ج 19, ص 194.
25. صحیفه نور, ج 7, ص 114, و ج 21, ص 36, و ج 12, ص 122.
26. صحیفه نور , ج 21, ص 36.
27. صحیفه نور, ج 19, ص 5.
28. صحیفه انقلاب, ص 5.
29. ر.ک. جـیـمـز بـاربـر ـ مـایـکـل اسمیت, ماهیت سیاستگزارى خارجى در دنیاى وابـسـتگى متقابل کشورها ترجمه و تحشیه حسین سیف زاده, نشر قومس, تهران, 1372) صص 123 ـ 190.
30. امام خمینى, ولایت فقیه[ بى نا],[ بى جا],[ بى تا] ص 54.
31. همان, ص 58.
32. همان, ص 57 ـ 58.
33. صحیفه نور, ج 11, ص 136.
34. همان, ص 136.
35. همان, ص 139.
36. همان, صص 139 ـ 140.
37. همان, ص 136.
38. همان, ص 136.
39. همان, صص 139 ـ 140.
40. همان, صص 110 و 223.
41. گـزیـده اى از انـدیشه و آرإ امام خمینى, آیین انقلاب اسلامى,موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(ره), تهران, 1373, ص 167.
42. همان, ص 179.
43. همان, ص 471.
44. جهت مطالعه بیشتر ر.ک. همان, ص 464.
45. نـهضـت هـاى رهـایـى بـخـش در کلام امام, نخست وزیرى, تهران,[ بى تا] ص 14. 46. صحیفه نور, ج 11, ص 165.
47. فریاد برائت,پیشین, ص 43.
48. صحیفه نور, ج 11, ص 36.
49. در جستجوى راه از کلام امام (دفتر چهاردهم), پیشین, ص 400.
50. صحیفه نور, ج19, ص 73.
51. آئین انقلاب اسلامى, ص 51.
52. صحیفه نور, ج 14, ص 93.
53. صحیفه نور, ج 12, ص 278.
54. در بـیـان انـواع نقشهاى دولت اسلامى و مفهوم آن, از کتاب زیر استفاده شده است: کـى. جـى .هـالـسـتى. مبانى تحلیل سیاست بین الملل, دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى, تهران, 1373, صص 199 ـ 208.
55. در جستجوى راه از کلام امام (دفتر بیست و دوم), ص 205.
56. همان, ص 183.
57. صحیفه نور, ج19, ص 56.
58. شوون و اختیارات ولى فقیه, ص 23.
59. ولایت فقیه, ص 38.
60. آیین انقلاب اسلامى, صص 172 ـ 173.
61. همان, ص 449.
62. صحیفه انقلاب, ص 35.
63. همان, ص13.
64. صحیفه نور, ج19, ص42.
65. آیین انقلاب اسلامى, ص 460.
66. صحیفه نور, ج11 صص 21ـ28.
67. در جستجوى راه از کلام امام (دفتر دهم), ص 435.