نقش ارتباطات مردمی و دیپلماسی عمومی در رویارویی نهادهای راهبردی آمریکا و ایران هسته ای (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
در مسئله رویارویی نهادهای سیاسی و راهبردی آمریکا با ایران درباره موضوعات و قابلیت هسته ای جمهوری اسلامی، می توان به طیف گسترده ای از بازیگران و نیروهای تأثیرگذار سیاسی توجه کرد که می کوشند قابلیت ایران در ارتباط با شکل بندی های هسته ای را کاهش دهند. از جمله این نهادها می توان به کنگره، گروه های ذی نفوذ، لابی های اسرائیل محور و مراکز مطالعاتی اشاره داشت که هر یک از آنها تلاش دارند موقعیت و قابلیت هسته ای ایران را کاهش دهند. نهادهای امنیتی و راهبردی آمریکا تلاش دارند تا قدرت و قابلیت هسته ای ایران را به عنوان تهدیدی برای ایالات متحده معرفی کنند و آن را زمینه ساز فشارهای تصاعدی قرار دهند. در این راستا پژوهش حاضر سیاست اجتماعی و الگوی نهادی ایالات متحده را برای محدودسازی قدرت هسته ای ایران بررسی کرده است. برای تبیین موضوع از «رهیافت پیش نظریه جیمز روزنا» با عنوان «نظریه پیوند ساختاری و اجتماعی» استفاده شده است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، بر این فرضیه استوار است که «نهادهای سیاسی و راهبردی آمریکا، نقش دیده بان امنیتی ایالات متحده را بر عهده دارند و از سازوکارهای هم تکمیلی برای شناخت قابلیت هسته ای ایران و محدودسازی آن بهره می گیرند. نتیجه اینکه نهادهای راهبردی ایالات متحده متأثر از لابی های صهیونیستی در آمریکا هستند تا بر ساخت سیاسی و نهادهای عمومی ایران تأثیرگذارند و کنشگری ایران در محیط پیرامونی را به حداقل رسانند.The Encounter between American Strategic Institutions and Nuclear Iran
Regarding the encounter between American political and strategic institutions and Iran over the nuclear issues and capabilities of the Islamic Republic of Iran, a wide range of actors and influential political forces are involved, all aiming to reduce Iran’s nuclear capabilities. These include the US Congress, advocacy groups, Israel-affiliated lobbyists, and research centers, each working to diminish Iran’s nuclear position and capabilities. American security and strategic institutions seek to present Iran’s nuclear power as a threat to the United States, using this perception to justify increasing pressures. This study examines the social politics and institutional patterns of the United States in restricting Iran’s nuclear power. To explain the issue, we utilize James Rosenau’s pre-theoretical approach known as structural and social affiliation theory. Using a descriptive-analytical method, this research argues that American political and strategic institutions act as security overseers for the US, employing complementary mechanisms to identify and restrict Iran’s nuclear capabilities. We conclude that US strategic institutions are influenced by Zionist lobbyists, which aim to affect Iran’s political structure and public institutions, thereby minimizing Iran’s influence in its surrounding regions.