اندازه گیری نابرابری مخارج عمومی آموزش در استان های خراسان شمالی، رضوی و جنوبی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
دولت ها از طریق اعمال سیاست های مالیاتی و بودجه ای در جهت عادلانه تر کردن توزیع درآمدها تلاش کرده اند. لیکن مادام که ساختارها تغییر و تحولی نیابد، کوشش این سیاست ها، پیامدهای ناچیزی را به ارمغان می آورند؛ اما چگونگی توزیع مخارج عمومی آموزش در میان اقشار جامعه و این که چه کسانی از این مخارج بهره مند شده یا بیشتر بهره مند می شوند، می تواند بر کاهش این نابرابری ها تأثیر بگذارد. این پژوهش به اندازه گیری نابرابری مخارج عمومی آموزش در استان-های خراسان شمالی، رضوی و جنوبی طی دو سال 1384 و 1390 پرداخته است. روش پژوهش، رویکرد تحلیل وقوع منفعت است. منحنی تمرکز منفعت، منحنی لورنز درآمد، ضریب سوئیتس و ضریب جینی برای بررسی سوال تحقیق به کار گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد، توزیع مخارج عمومی آموزش در هر سه استان طی دو سال مذکور، توزیعی کاهنده است. بدین معنی که دهک های بالای جامعه سهم بیشتری از این مخارج، نسبت به دهک های پایین جامعه داشته است. هم چنین مقایسه ضریب جینی و ضریب سوئیتس سه استان طی دو سال 1384 و 1390 نشان می دهد با وجود این که از نابرابری درآمد کاسته شده است اما توزیع مخارج در سال 1390 نسبت به سال 1384 توزیع نسبتا کاهنده تر (نابرابرتر) داشته است. بنابراین با استناد بر این نتایج فرضیه مطرح شده پژوهش در فصل اول رد می شود. این بدین معناست که عملکرد دولت قبلی در جهت ایجاد برابری بیشتر در حوزه آموزش در استان های مورد مطالعه چندان موفق نبوده است. لذا با توجه به این نتایج، پیشنهاد می شود دولت برنامه هایی جامع برای حمایت از مناطق محروم و روستایی به منظور کاهش فقر و جلوگیری از گسترش بی سوادی را در دستور کار قرار دهد.Measurement of Inequality of Public Expenditures on Education
Governments through taxation and budget policies have tried towards a more equitable income distribution. But as long as the structure does not change, these policies bring little consequences. However, the distribution of public spending on education and how people and especially low income household benefit from these expending, can reduce the effect of these inequalities. This study investigates the public spending on education in Northern, Razavi and Western Khorasan provinces during two Years, 1384 and 1390. The method used in the study is the benefit incidence analysis. Concentration curve benefit, income Lorenz curve, Suits coefficient and the Gini coefficient were used for examining the questions. The results show that the distribution of public education spending in each province during the two years reduced, meaning that the upper deciles share of the spending education is greater than lower deciles. Also comparison of Gini and Suits coefficients during the two years (1384 and 1390) shows that despite the decrease in inequality of income distribution spending ,the distribution of spending in 1390 is lower (more unequal) that 1384. Therefore, based on the results of study the hypothesis posed in the first chapter is rejected. This means that the previous government has not been very successful in creating more equality in education in the studied provinces. Considering these results, it is suggested that the government should plan comprehensive programs to support the poor and rural areas to reduce poverty and prevent the spread of illiteracy on the agenda.