بنیادهای نظری انقلاب اسلامی در حکمت سیاسی معاصر (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
هدف پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش اساسی است که حکمت سیاسی معاصر، چه تحلیلی از بنیادهای نظری انقلاب اسلامی به صورت استدلالی ارائه می کند؟ بر این اساس تمرکز این پژوهش بر بیان برهان های فلسفی حکیمان معاصر در چارچوب حکمت سیاسی اسلامی برای تبیین این بنیادهای نظری است و از این جهت، استحکام تحلیلی بنیادها را موجب می شوند. در این جهت، با روش استدلالیِ مبتنی بر تحلیل داده های بنیادین در آثار حکیمان سیاسی معاصر، تبیینی جامع از بنیادهای نظری انقلاب اسلامی در دو دسته بنیادهای نظری عام شامل تحول خواهی هدفمند، کمال طلبی اجتماعی، اصالت کرامت انسانی؛ و بنیادهای نظری خاص شامل بینش توحیدی، ضرورت حاکمیت دین و امر به معروف و نهی از منکر ارائه شده و جایگاه هر یک از بنیادها در الگوی انقلاب اسلامی به صورت برهانی مستدل گردیده است. نتیجه اینکه از منظر حکیمان معاصر، در میان مجموعه عوامل خرد و کلان مؤثر بر تحقق انقلاب اسلامی، عوامل مرتبط با ویژگی های انسانی و دینی جامعه، تأثیر بیشتری در روند انقلاب دارند؛ چنان که در مباحث امام خمینی نیز بر نقش حداکثری تحول روحی مردم و دغدغه ها و آرمان های دینی ایشان در شکل گیری انقلاب اسلامی تأکید متمایزی وجود دارد.The Theoretical Foundations of the Islamic Revolution in Contemporary Political Wisdom
The present research aims to address the following fundamental question: how does contemporary political wisdom (Islamic political philosophy) analytically examine the theoretical underpinnings of the Islamic Revolution of Iran? The study delves into the philosophical arguments presented by contemporary Islamic philosophers within the realm of Islamic political philosophy, with the objective of elucidating these theoretical foundations in a cogent manner. To achieve this objective, I employ an argumentative approach based on the analysis of primary data within the works of contemporary Islamic political philosophers, aiming to provide a comprehensive account of the theoretical foundations of the Islamic Revolution categorized into two main groups: general theoretical foundations, encompassing purposeful pursuit of transformation, social pursuit of perfections, and the primacy of human dignity, as well as more specific foundations such as monotheistic insight, the necessity of religious sovereignty, and the principle of enjoining the right and forbidding the wrong. I present arguments supporting the significance of each foundation within the framework of the Islamic Revolution. In conclusion, drawing from the perspective of contemporary Islamic philosophers, I argue that among the myriad factors influencing the realization of the Islamic Revolution, those related to the societal aspects of human and religious characteristics exerted the most substantial impact, echoing Imam Khomeini's emphasis on the paramount role of spiritual transformation and religious ideals of the populace in shaping the Islamic Revolution.