آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۴

چکیده

افزایش نظامی گری رژیم صهیونیستی و اقدامات امنیتی آن در طی چند دهه اخیر به منظور مقابله با تهدید ناشی از مجموعه امنیتی شکل گرفته تحت عنوان محور مقاومت، منجر به افزایش آسیب پذیری و شکاف های متعدد به دلیل عدم توجه به سایر ابعاد امنیت در این رژیم گردیده است. این پژوهش به دلیل توجه به تأثیر محور مقاومت بر آسیب پذیری رژیم صهیونیستی، دارای اهمیت کاربردی می باشد. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش اساسی است که تهدیدات محور مقاومت چه تأثیری بر آسیب پذیری های رژیم صهیونیستی دارد؟ نتایج و یافته های این پژوهش نشان می دهد که تهدیدات نظامی و سیاسی محور مقاومت منجر به تأثیر بر زیرساخت های حیاتی، افزایش ناامنی، ایجاد شکاف های سیاسی-اجتماعی، خدشه دار شدن بازدارندگی و تشدید بحران مشروعیت به عنوان مهم ترین آسیب پذیری ها در رژیم صهیونیستی گردیده است. روش پژوهش کیفی و از نوع توصیفی-تحلیلی است و روش گردآوری داده ها اسنادی و میدانی می باشد. برای تحلیل داده ها نیز الگوی مبتنی بر ترکیب دو نظریه مکتب کپنهاگ و شکاف اجتماعی دیگان کرایس به عنوان نظریه مبنای تحلیل مورداستفاده قرار گرفته است.

The Impact of Political-Security Threats of the Axis of Resistance on the Vulnerability of the Zionist Regime

   The increasing militarism of the Zionist regime and its security measures over the past few decades in order to counter the threat posed by the security complex formed under the name of the Axis of Resistance, has led to increased vulnerability and numerous gaps due to lack of attention to other aspects of security in this regime. This research is of practical importance due to the impact of the Axis of Resistance on the vulnerability of the Zionist regime. The present research seeks to answer the fundamental question of what effect do Axis of Resistance-based threats have on the vulnerabilities of the Zionist regime? This study shows that the military and political threats of the Axis of Resistance have led to the impact on critical infrastructure, increasing insecurity, creating socio-political gaps, damaging deterrence and intensifying the crisis of legitimacy as the most important vulnerabilities in the Zionist regime. The approach of researchers in this article is descriptive-analytical and documentary and field methods have been used to collect data. For data analysis, a model based on combination of the two theories of the Copenhagen school and the Deegan-Krause's theory of social gap has been used as the basis theory of the analysis.

تبلیغات