تفاوت حبسیه های کلاسیک و معاصر در بازنمایی جماعت های تصوّری با تکیه بر شعر مسعود سعد و فرخی یزدی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
اگرچه مفهوم حبسیه یا زندان سروده ها، می تواند به عنوان یک ژانر ادبی در طبقه بندی موضوعی و سبکی اشعار شاعران، راهگشا باشد، اما مسئله وحدت ژانر، تجلی جامعه شناختی و گفتمانی حبسیه ها را پنهان می کند. از این رو، به جای سبک شناسی، که به دنبال ترسیم فضاهای یکپارچه از سیطره یک اندیشه است، با تحلیل گفتمان دقیق تر می توان گسست های تاریخی یک ژانر را نشان داد. این مقاله با رویکرد تبارشناختی و با تأکید بر نظریه «امر خیالی» لکان و «جماعت های تصوری» آندرسن نشان می دهد که حبسیه های معاصر از همان جماعت تصوری و امر خیالی پیروی نمی کنند که درحبسیه های کلاسیک حاکم بوده است. خیال مشترکی که مسعود سعد به آن ارجاع می دهد، مشیت مدار، قدسی و عمودی است؛ در حالی که تخیّل جمعی فرخی یزدی، افقی و در سطح زمین است؛ به همین دلیل مسعود سعد برای رهایی، به ستارگان و تصمیم محتوم تقدیر نگاه می کند و فرخی به زمین و آگاهی و قیام مردم. به همین دلیل مفاهیم و استعارات مسعود سعد، معطوف به حفظ وضع موجود است و استعارات و مفاهیم فرخی یزدی معطوف به انقلاب.The Difference between Classical and Contemporary Habsyeh (Prison Poetry) in the Representation of Imagined Communities based on the Poetry of Masud Sa'd Salman and Farrokhi Yazdi
Although the concept of Habsyeh (prison poetry) can serve as a literary genre in the thematic and stylistic classification of poems, the issue of genre unity conceals the sociological and discourse manifestation of Habsyeh. Therefore, instead of stylistics that seeks to depict integrated spaces under the control of one thought, with more precise discourse analysis, the historical layers of a genre can be seen. The present study, with a genealogical approach and with an emphasis on Lacan's theory of imaginary and Anderson's imagined communities, shows that contemporary Habsyeh poetries do not follow the same imagined community and imaginary that prevailed in classical Habsyeh poetries. The common imagination that Masud Sa'd Salman refers to is vertical, holy and providence; while Farrokhi Yazdi's collective imagination is horizontal and at ground level; therefore, Masud Sa'd Salman looks to the stars and the inevitable decision of fate for liberation, and Farrokhi looks to the earth and people's awareness and uprising. For this reason, Masud Sa'd Salman's concepts and metaphors aimed to preserve the existing status, while Farrokhi Yazdi aimed at revolution.