آزمون بیماری هزینه ای بامول در بخش آموزش ایران (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
در این پژوهش محرک های افزایش هزینه های آموزش عمومی ازجمله اثر «بیماری هزینه» بامول، تجزیه وتحلیل می شود. براساس نظریه بامول، حقوق پرداخت شده به معلمان می تواند به طور قابل توجهی افزایش هزینه های آموزش را توضیح دهد. بامول اقتصاد را به دو بخش پیشرو و غیرپیشرو تقسیم می کند. بخش پیشرو شامل آن بخش از فعالیت های اقتصادی می گردد که فنّاوری در آن به صورت ابداعات تبلور داشته و انباشت سرمایه در آن با فعال کردن صرفه های ناشی از مقیاس زمینه افزایش تولید سرانه را فراهم می نماید. در این بخش افزایش دستمزد ها متناسب با افزایش بهره وری است. درسوی مقابل نیز فعالیت هایی قراردارند که نقش انسان در آن ها پررنگ است و رشد بهره وری در آن ها تنها به صورت گاه گاه و اتفاقی روی می دهد. ازنظر بامول آموزش وپرورش در بخش غیرپیشرو جای می گیرند. در صنایع غیرپیشرو، نرخ دستمزد متناسب با نرخ بالاتر دستمزد در بخش پیشِ رو برای حفظ کارگران باوجود رشد پایین بهره وری مشابه اثر (ساموئلسون-بالاسا) افزایش می یابد و باعث افزایش واحد هزینه خدمات در بخش غیرپیشرو می شود. این افزایش هزینه به افزایش قیمت اضافی در آموزش تبدیل می شود و ازآنجاکه تقاضا برای آموزش بی کشش است، این امر باعث افزایش مداوم هزینه های عمومی آموزش وپرورش می شود. مطالعه حاضر، مقاله رشد نامتوازن اقتصادکلان و بروز بحران در مناطق شهری بامول را مورد بازبینی قرارداده و افزایش هزینه ها در بخش آموزش ایران را با استفاده از مدل بامول و روش ARDL طی دوره (1360-1397) بررسی می کند. نتایج بلندمدت و کوتاه مدت نشان می دهد، نه تنها بیماری بامول وجود ندارد، بلکه فزونی دستمزد به بهره وری باعث کاهش هزینه های تولید در آن بخش شده و می تواند زمینه رونق در این بخش شود.Testing of the Existence of Baumol Cost Disease in Public Education Expenditures in Iran
This paper analyzes the incentives to increase the cost of public education, including the effect of the "cost sickness" scheme. According to the theory, the salary paid to teachers can explain the significant increase in tuition costs. Bamol divides the economy into two leading non-progressive parts. The leading sector includes the part of economic activities in which technology is crystallized as innovations and the accumulation of capital in it by activating economies of scale provides the basis for increasing per capita production. In this sector, the increase in wages is proportional to the increase in productivity. On the other hand, there are activities in which the human role is prominent and productivity growth occurs only occasionally and accidentally. In terms of education, they are located in the non-leading sector. In non-leading industries, the wage rate increases in proportion to the higher wage rate in the leading sector to retain workers despite the low productivity growth similar to the effect (Samuelson-Balasa) and increases the unit cost of services in the non-leading sector. This increase in cost translates into an additional increase in the cost of education, and because the demand for education is unbearable, it continues to increase the general cost of education. The present study reviews the article on unbalanced macroeconomic growth and crisis in urban areas of Bamol and examines the increase in costs in the Iranian education sector using the Bamol model and ARDL method during the period (1360-1397). Long-term and short-term results show that not only is there no sick disease, but also an increase in wages to productivity reduces production costs in that sector and can lead to prosperity in this sector.