آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۴

چکیده

افسانه های عامه به عنوان بازتابی از ناهشیار جمعی و کشمکش های روانی انسان یکی از بهترین منابع تحلیل روان کاوانه به ویژه نظریات جنسیت کودکانه به شمار می روند. مخاطبان این افسانه ها به ویژه کودکان با فرافکنی بسیاری از تعارضات خود بر روی شخصیت های داستان، تکانه های پرخاشگرانه خود را بیرونی می سازنند و ضمن تجربه نمادین برخی عواطف سرکوب شده خویش، می توانند به نوعی یکپارچگی روانی و عاطفی دست پیدا کنند. زیگموند فروید به عنوان بنیاگذار روان کاوی خود بارها بر اهمیت ادبیات کهن و باستانی تأکید داشته و بسیاری از مفاهیم مهم این دانش را با ارجاع به اسطوره ها و افسانه ها بیان کرده است. یکی از کلیدی ترین مفاهیم در گفتمان روان کاو عقده اُدیپ است که به تعبیر فروید مسئولیت هر کودکی که پا بر عرصه هستی می گذارد غلبه بر آن خواهد بود. از سوی دیگر زبان کُردی به دلیل تنوع گویشی و جغرافیای بکر خود دارای یکی از غنی ترین ادبیات های عامه بوده و به باور بسیاری از مستشرقان بر ادبیات عامه سایر ملل خاورمیانه نیز تأثیر گذارده است. نگارنده در این مقاله بنابر مفاهیم روان کاوی و به روش توصیفی تحلیلی به بررسی افسانه شیرزاد شیرپنج از ادب عامه کُردی پرداخته و نشان داده که این داستان تا چه اندازه ای بر نظریه عقده اُدیپ منطبق است و بر چه راه حل هایی برای گذر از این مسیر سرنوشت ساز تأکید می کند. در این قصه کشمکش های اُدیپال در غالب رقابت پسر و پدر آغاز و درنهایت با پذیرش جایگاه پدر و افول تکانه های اُدیپال، بلوغ روانی و صلح درونی پدیدار می شود.

تبلیغات