آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۳

چکیده

پژوهش حاضر، به هدف شناسایی دو اثر( شناختی و عاطفی) روش های بحث گروهی و بحث سقراطی برتفکر انتقادی، در روش ترکیبی(کمی- کیفی) و در یک طرح همزمان لانه گزین، به اجرا درآمد. در بخش کمی از طرح نیمه آزمایشی (مقایسه گروه های نابرابر) استفاده شد که در آن به دلیل دشواری انتخاب و انتصاب تصادفی آزمودنیها در گروههای آزمایشی، مطالعه بر روی نمونه هدفمند(55 نفر) شامل سه گروه طبیعی (تشکل یافته) و همتا از دانشجویان دختر رشته علوم تربیتی در مقطع کارشناسی و از دو دانشگاه آزاد( دو کلاس) و علمی کاربردی(یک کلاس)، صورت پذیرفت. پس از طراحی الگوهای اجرایی، مطابق با سرفصل آموزشی درس روان شناسی تربیتی، دو الگوی آزمایشی بحث گروهی و بحث سقراطی به طور همزمان با الگوی گواه (روش سخنرانی) در طول یک نیمسال تحصیلی، اجرا گردیدند و داده های حاصل از ارزیابیهای دوگانه(پیش آزمون- پس آزمون) به واسطه آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا وپرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا زمینه را برای بررسی درستی فرضیات پژوهش فراهم آوردند: در بخش کمی، داده های حاصل از پردازش کمی، برتری میانگین دو گروه آموزش گفت وگومحور در هر دو بعد عاطفی و شناختی تفکر انتقادی، نسبت به گروه گواه را نشان دادند. اما در سطح استنباطی و بر پایه ابزار آماره ای تحلیل کوواریانس چند متغیری مفروضه تفاوت معنادار میان گروههای آزمایشی و گواه، تائید نگردید. در بخش کیفی داده های حاصل از مصاحبه باز و استانداردشده پایانی برای دو گروه مشارکت کننده دربحث سقراطی و بحث گروهی، به روش تحلیل تفسیری و به شیوه رویکرد نظریه زمینه ای گلاسر و استراوس، پردازش شدند و نتیجه حاصل علاوه بر اثربخشی روش های آموزش گفت وگومحور در بهبود هفت عنصر گرایش به تفکر انتقادی (تحلیل گرایی، فراخ اندیشی، اعتماد به توانایی تفکر انتقادی خود، جستجوی حقایق و بلوغ در قضاوت، خود ارزیابی و توسعه عادت)، اثر این روش ها در رشد گرایش به تعامل اجتماعی، گرایش به صحبت درجمع و پویایی در کلاس درس نشان داده شد.

تبلیغات