رویکردی بحران محور به زمینه های فکری تأسیس جنبش انصارالله یمن (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
پژوهش حاضر بر آن است تا با تمرکز بر اندیشه ی رهبران جنبش انصارالله، بحران موجود در جامعه ی یمن را از منظر آنان به تصویر کشیده و راهبرد خروج از این وضعیت را تشریح کند. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و نتایج نشان می دهند که رهبران جنبش انصارالله، به خطرافتادن هویت زیدی را بحران اصلی تلقی می کنند و علت آن را در سطح ملی، سقوط دولت زیدی؛ و در سطح فراملی، خطر گسترش سلفیه می دانند. آرمان آن ها نیز بازگشت به حکومت اسلامی با مبانی زیدی است؛ راهکار رسیدن به این هدف در نزد ایشان، تاسیس جنبش است. تجربه ی سال های اخیر یمن نشان می دهد که این جنبش در ابتدا با رویکردی علمی و تبلیغی، سپس با سامان دهی ساختار فرهنگی و در قامت «شباب المومن»، و در آخر نیز با رویکردی عملیاتی توانسته است در یک دوره ی سی ساله از گروه فرهنگی کوچکی در مساجد استان های صعده و عمران یمن، به بازیگر اصلی صحنه ی سیاسی این کشور و عضوی از محور مقاومت در منطقه تبدیل شود. بازخوانی کامل و صحیح روند پیدایش حرکت هایی همانند جنبش انصارالله می تواند به عنوان الگویی برای تشکیل چنین حرکت هایی در مناطق دیگر جهان اسلام پیش روی محققان و سیاست مداران قرار بگیرد.A Crisis-Based Approach to the Intellectual Backgrounds of the Establishment of Ansar Allah Movement in Yemen
The present research focuses on the thoughts of the leaders of Ansar Allah Movement to account for the crisis in Yemen from their perspective as well as the way out of the crisis. The research method is descriptive-analytic, and the results show that the leaders of Ansar Allah Movement see threats to their Zaydi identity as the main crisis, believing that its main cause at a national level is the fall of the Zaydi government and at a transnational level, the spread of Salafism. Their ideal is the return to an Islamic government based on Zaydi principles, and the way to achieve this objective for them is the establish of the movement. The experience of recent years in Yemen shows that this movement began with a scholarly and promotional approach and then organized the cultural structure as Shabab al-Muʾmin, and finally, it adopted an operational approach, and within thirty years, it could develop from a small cultural group active in the mosques of Saʿdah and ʿAmran in Yemen to a main player on the political stage of the country and a member of the axis of resistance in the region. A full-fledged accurate rereading of the process through which movements like Ansar Allah were born can provide researchers and policymakers with a model for the formation of similar movements in other regions of the Islamic world.